فصل اول:
تاریخچه ایجاد شغل این شغل در جهان و ایران
نوع شغل
نگاهی به عمده یا خرده فروشی بودن شغل
لیست انواع تولیدات صنایع نساجی
تاریخچه ایجاد شغل این شغل در جهان و ایران
مهم ترین و اساسی ترین نیاز جامعه بشری صنعت پوشاک است که با مطالعه علوم نساجی و شناخت الیاف شروع و به تولید پارچه ختم شده و از پیشینه ی تاریخی گسترده ای برخوردار است علم صنایع نساجی نیز در ایران یک سنت قدیمی بوده و همیشه در حال رشد و توسعه است .
امروزه با توجه به رشد جمعیت و نیاز مبرم به منسوجات نساجی این رشته از ارزش و اعتبار ویژه ای برخوردار گردیده و فارغ التحصیلان این رشته می توانند با استفاده از دانش فنی و بکارگیری ذوق و استعداد هنری خویش نسبت به طراحی، رنگ، بافت و چاپ پارچه اهتمام ورزند .
این صنعت بنا به نیاز جامعه بشری می تواند یکی از منابع مهم اشتغال زا در کشور برای جوانان باشد . دروس این رشته با توجه به زمینه های شغلی و در چارچوب برنامه ی پیشنهادی آموزش فنی و حرفه ای تدوین شده است که در ادامه به اختصار به هر یک اشاره می شود .
از آغاز پیدایش انسان ، همواره چگونگی پوشش و نجات او از سرما مطرح بوده است. مصریها نزدیک به 5500 سال پیش هنر ریسندگی و بافندگی پنبه را آموختند و چینیها با پرورش کرم ابریشم در حدود 3600 سال پیش مشکلات پوشش خود را حل کردند. در سده هفدهم دانشمند انگلیسی به نام رابرت هوک "Robert- Hooke" پیشنهاد کرد که میتوان الیاف را با توجه به شیوهای که کرم ابریشم عمل میکند تولید نمود.
پس از آن ، یک بافنده انگلیسی به نام لویزشواب Lois- Schwabe توانست الیاف بسیار ظریف شیشه را با عبور شیشه مذاب از منافذ بسیار ریز تهیه نماید. پس از چندی ، سایر دانشمندان موفق به استخراج سلولز چوب و در نتیجه تولید الیاف شدند در سدههای هجده و نوزدهم، همراه با انقلاب صنعتی ، رسیدگی و بافندگی مبدل به تکنولوژِی تهیه پارچه از الیاف گوناگون طبیعی و مصنوعی شد.
صنعت شربافی قدیم(نساجی جدید) در ایران
صنعت نساجی یکی از هنر صنعتهای اصیل ایرانی است اما شاید نامدارترین شهر در زمینه صنعت نساجی در ایران شهر یزد باشد . چرا که از گذشته های دور ترمه ها و پارچه های فاخر و دستمالهای زیبای این شهر از جاده ابریشم به تمام جهان فرستاده می شده. جایگاه این بافته های زیبا در یاد و خاطره نوستالژیک ما و شاید تمام ایران غیر قابل انکار است .
شعربافی یا شربافی ( ( SHERBAFIاز جمله هنرها و صنایعی است که حدود ۳۵۰ سال پیش به وسیله دستگاهی بانام"ماکوپران" انجام میشد و در هر کوی و برزن ایران مردم به این شغل مشغول بودند و امرار معاش میکردند. اما این هنر زیبا که برگرفته از روح و جان کویرنشینان است، خود میراثی ماندگاراز گذشتههای دوراست و شاید بدون اغراق ، پیشرفت صنعت نساجی فعلی اینران به نوعی مرهون زحمات و رنجهای نیاکان این سرزمین گرم و خشک است.
این هنر را در ابتدا بانوان با دستگاههای بسیار ساده در خانه انجام میدادند اما به دلیل رشد و توسعه این هنر و رونق اقتصادی آن مورد توجه مردان نیز قرار گرفت و موجب ایجاد کارگاهای شعربافی شد.
بر همین اساس، شاید قدیمیترین اطلاعی که از این صنعت در ایران وجود دارد مربوط به عصر ساسانی است که در این دوره به رغم محدودیتهایی که دولت در امر تجارت اعمال میکرد، حوزه نفوذ تجاری ایران با روم شرقی در غرب و از شرق تا هندوستان و چین امتداد داشت.
ابریشم در این زمان نخستین مقام را در داد و ستد چین و بیزانس احراز کرده بود و نامگذاری راهی که از خشکی به چین میرفت، راه ترازیتی تجارت ابریشم بود که از آن به عنوان "جاده ابریشم" یاد میکنند.
شاید در اینجاآوردن پارهای از تاریخ سرزمین قنات ، قنوت و قناعت و شهر بادگیرها یعنی یزد ، خالی از لطف نباشد.
نام اصلی شهر یزد بنا به روایتی ایساتیس است که یکی از شهرهای دولت مادها بود.
در گذشتهها نیز روستایی که اکنون به "فرافر" و یا به قول عوام "هرفته" خوانده میشود و آثار تمدن باستانی همچون گورهای قدیمی و ظروف شکسته نیز در آن دیده شده است، یزد فعلی را تشکیل میداد و مورخان بنای کنونی یزد را به یزدگرد اول یا دوم ساسانی نسبت میدهند. برخی دیگر از پژوهشگران عقیده دارند،اردشیر بابکان موسس سلسله ساسانیان شهر را یزد بنا نهاده و یزدگرد اول و دوم آن را به آبادی رساندند. تاریخ جعفری نیز که به عنوان اولین کتاب مستقل تاریخی که در مورد یزد تالیف شده است، احداث یزد را به زمان اسکندر مقدونی و پس از تصرف ایران توسط او نسبت داده است.
ابن بلخی در قرن ششم هجری در کتاب فارسنامه خود نام اصلی یزد را "کثه" ذکر میکند. کثه یا یزد فعلی از جمله مناطقی است که در مسیر فرعی جاده ابریشم قرار داشت و اگر بنای اولیه این شهر را به یزدگرد اول نسبت دهیم میتوان احتمال داد که نخستین هسته تجاری شهر یزد مربوط به همین دوره بودهاست.
مطالعات کارشناسان در مورد تجارت دوره ساسانیان نشان میدهد که یزد در این دوره از جمله شهرهایی بود که نه تنها در تجارت و داد و ستد ابریشم فعالیت داشت،بلکه در بافت پارچههای ظریف و زیبا به ویژه پارچههای ابریشمی مشهور بودهاست.
از عهد ساسانیان، قطعات پارچههای ابریشمی به نامهای تراز یا نگار جامه، پارچههای دیبق ، منیر و حریرسندس به جای مانده است که تکنیک بافت آنها دو پودی است و آن را به یزد نسبت دادهاند.
مارکوپولو، سیاح معروف ونیزی که در قرن هفتم هجری به یزد سفر کرده است در سفر نامهاش نوشته کهیزدشهر بزرگی است که از لحاظ تجارت و رفت و آمد، نقطه مهمی به شمار میرود.یک نوع پارچه ابریشمی و طلایی در آنجابافته میشود که موسوم است به پارچه یزدی که به همه جای دنیا صادر میشود.
اما دوران طلایی دستباف ایران و یزد به دوران صفویه برمیگردد، در این دوران، پارچههای ابریشمی ساده، زربافت و مخملهای ابریشمی در کارگاههای یزد، کرمان و کاشان بافته میشود.
این نوع پارچهها معمولا برای جامه شاهزادگان و پرده و روپوش بزرگان به کار برده میشدوبهعلت زیبایی و ارزشی که داشت اغلب ازطرف امرا و پادشاهان صفوی به عنوان خلعت و هدیه برای بزرگان کشورهای دیگر فرستاده میشد.
ظهور هنرمند نامی این دوران به نام "غیاثالدین" که بدون تردید وی را میتوان از بزرگترین هنرمندانی دانست که با تمام وجود به هنر عشق میورزید و چنان در نقاشی بر روی مقوا برای تهیه نقوش پارچه مهارت داشت که او را "غیاث نقشبند" مینامیدند.