1چکیده:
موضوع تحقیق حاضر بررسی رابطه ی بین طبقه ی اجتماعی افراد با نوع مواد مخدر مصرفی می باشد. در این تحقیق رابطه ی بین طبقه ی اجتماعی افراد با نوع ماده مخدر مصرفی بررسی شده است البته از این که مطالب پیرامون این موضوع بسیار گسترده و عمیق می باشد سعی شده رئوس مطلب ذکر گردد. و از پرداختن به همه ی مباحث اعتیاد به صورت جزئی خودداری گردیده است.
برای مطالعات و آشنایی به مبانی بینش موضوع از منابع جامعه شناسی شامل اعتیاد و خانواده، نظریه های جامعه شناختی مرتبط با موضوع اعتیاد در بین افراد جامعه، و نیز عوامل گرایش به اعتیاد و نیز منابع غیرجامعه شناسی شامل منابع روانشناسی و منابع تاریخی استفاده شده است برای بررسی سوآلات تحقیق و اهداف آن از روش توصیفی و میدانی استفاده کردیم بنابراین با استفاده از روش تحقیق میدانی رابطه ی بین طبقه ی اجتماعی افراد با نوع ماده مخدر مصرفی بدست آمد.
جامعه آماری تحقیق شامل کلیه ی افراى معتاد در سنین مختلف و از طبقات اجتماعی متفاوت بودند همچنین اعم از اینکه ساکن شهر تهران بودند و یا مهاجرت به تهران داشته اند روش نمونه گیری به صورت میدانی بوده است.
حجم نمونه از طریق مصاحبه همراه با مشاهده و مشارکت و اسناد از 21 نفر از میان معتادین اطلاعات گردآوری شد.
در پایان لازم است که از استاد عزیز خانم دکتر زهرا قاسمی که طی انجام این تحقیق از راهنمائیهای فراوان و بی دریغ شان ما را بهره مند نمودند صمیمانه تشکر کنیم و از خداوند متعال سلامتی و موفقیت خود و خانواده محترمشان را خواهانیم.
فصل اول
مقدمه
الف- بیان مسئله
ب- طرح مسئله
ت- سؤالات پژوهش
ث- اهداف تحقیق
ج- اهمیت موضوع
د- تعاریف و مفاهیم
مقدمه
در این تحقیق به بررسی رابطه میان طبقات اجتماعی و نوع اعتیاد در شهر تهران پرداخته ایم.
از آن جایی که موضوع اعتیاد و فراوانی آن یکی از دغدغه های ذهنی جامعه ما است و طی دو دوره ی کارورزی با این مسئله به طور دقیق تر آشنا شدیم پس تصمیم گرفتیم به بررسی دقیق تر آن بپردازیم.
در واقع می توان گفت: از آنجایی که اعتیاد یکی از معضلاتی است که به طور ملموس در جامعه ما بروز کرده و هر روز مشکلات آن مشاهده می شود پس لازم است به طور علمی تر این مشکلات بررسی گردد. در این تحقیق جامعه آماری ما شامل افراد معتاد در طبقات اجتماعی بالا، متوسط و پائین در مرکز اجتماع درمان مدارد T.c (هجرت) و همچنین مرکز ندای آرامش در استان تهران می باشد. که با استفاده از روش تحقیق میدانی به بررسی رابطه بین نوع اعتیاد و سطح طبقه ی اجتماعی افراد می پردازیم. بدینصورت که ابتدا مصاحبه ی اکتشافی انجام شده و سپس مصاحبه نامه ی نهایی تنظیم گردید که اطلاعات حاصل از آن را در فصل چهارم به طور مبسوط ملاحظه می کنید.
این پژوهش در اسفند ماه 1385 تا پایان مرداد 1386 در تهران انجام شد.
الف- بیان مسئله:
با توجه به ابعاد گسترده ای که اعتیاد در جامعه ما یافته است و مشکلاتی که از آن طریق گریبانگیر رشد و توسعه ی جامعه شده است ما راغب شدیم که رابطه میان طبقات مختلف اجتماعی با اعتیاد را بررسی کنیم، همچنین از آنجایی که متأسفانه همه ی اعضا جامعه بنوعی درگیر با اعتیاد شده اند این سؤال مطرح است: که آیا فقط طبقات پائین که درگیر مشکلات گسترده اقتصادی هستند پس به دلیل رفع آن درگیر اعتیاد می شوند؟ آیا ناپایداری وضع اقتصادی و مشکلات گذار فرهنگی در طبقه متوسط جامعه سبب بروز ناهنجاریهایی در خانواده شده و بیشتر طبقه متوسط را درگیر اعتیاد کرده؟
و یا رفاه و بی برنامگی برای صرف پول بادآورده در طبقه بالا افراد را به سوی اعتیاد می برد و ..... مجموعه ی این سؤالات سبب شد تا به سوی این موضوع کشیده شویم که چه رابطه ای میان میزان ثروت و تحصیلات و نوع شغل فرد (که در مجموع سطح طبقه ی اجتماعی افراد را می سازد) با اعتیاد وجود دارد؟ و به طور دقیق تر آیا سطح طبقاتی افراد آنان را به سوی ماده مصرفی اعتیادآور خاصی می کشاند یا خیر؟ این ایده ی اولیه تحقیق ما است.
ولی از آنجا که برای ما سؤالات زیادی در مورد اعتیاد جوانان مطرح است مرکز بازپروری T.c واقع در تهرانپارس را برای تحقیق انتخاب کردیم زیرا در این منطقه ی تهرانپارس جوانان در سنین بسیار پائین به کارهای بزهکارانه و مواد مخدر و مشروبات الکلی پرداخته اند. این وضعیت نامناسب امکان آموزش، کسب مهارتها و انتقال اندیشه های بزهکارانه و نابهنجار را در دسترس جوانان قرار می دهد. امروز شنیدن آمار و ارقام مربوط به ا عتیاد به ویژه مواد مخدر و وسایل ناشی از آن به خصوص در میان نسل جوان تصویر دردناکی را رو در روی انسان قرار می دهد که نمی تواند بی اعتنا به این مشکل بزرگ اجتماعی باشد.
پس بر آن شدیم که به بررسی این مشکلات و مسائل در یک پژوهش دقیق تر و علمی تر بپردازیم و به همین دلیل موضوع پایان نامه خود را با این سؤال آغاز کردیم:
سؤال آغازین: چه رابطه ای بین اعتیاد افراد و نوع ماده مصرفی آنان با طبقه ای که متعلق به آن هستند وجود دارد؟
امروزه مصرف مواد مخدر و آثار مخرب معضل اعتیاد و قاچاق مواد مخدر بر ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی جوامع آسیب رسانده و نه تنها به صورت یک تهدید ملی بلکه فراتر از مرزهای ملی به صورت یک مسئله ی پیچیده جهانی درآمده که شعاع مضرات و اثرات زیان بار آن گریبانگیر کشورهای بی شماری شده است.
دامنه ی شدت و وسعت این بحران از گذشته های دور بر جامعه ی جهانی سایه افکنده به حدی است که علاوه بر مسئولین کشوری توجه بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان و پژوهشگران مسائل علوم اجتماعی- انسانی را نیز به خود معطوف نموده و علیرغم رویکردهای جامع و تمهیدات اتخاذ شده در حل و کاهش این معضل در سطح ملی، منطقه ای و جهانی (تشدید مبارزه، وضع قوانین جدید، اعلام قاچاقچیان، مصادره اموال نامشروع سوداگران مرگ، اجلاسهای بین المللی، و صدور قطعنامه ها و عقد قراردادها و پیمانهای همکاری بین المللی، منطقه ای و .....) هر روز عملاً شاهد وخامت بیشتر اوضاع و تشدید این مسئله ی مهم می باشیم.
در جامعه ی ما بسیاری از مواد مسئله ساز تلقی می شوند زیرا که اغلب آنها افراد را ناکار می سازند و توانایی آنان را برای ساماندهی امور خویش، اداره زندگی شخص و خانوادگی، اداره ی زندگی شخصی و خانوادگی دچار اختلال می کنند.
چنین پیداست که پاره ای از مواد مخدر سبب می شود که معتاد حرمت ارزشهای اخلاقی و جبر هنجارهای جامعه را پاس ندارند و در نتیجه قوانین را زیر پا گذارند، و با پرخاش خویش موجبات آزارهمگان را فراهم آورند و در نهایت دست به جرایم و جنایات آشکار یا پنهان مالی یا جانی بزنند.
شاید خطرناکترین مواد مخدر انواع افیونیات باشندکه موجب وابستگی روانی معتاد به مصرف ماده مخدر می شود.
معمولاً واکنش اجتماعی مردم در مورد مصرف مواد مخدر در طول قرون متفاوت بوده و متأسفانه باید به این حقیقت تلخ اعتراف کرد که اعتیاد را ب یشتر یک مسئله ی شخصی و فردی می دانند نه اجتماعی، در حالی که عکس این موضوع صادق است و اعتیاد بیشتر یک مسئله و مشکل اجتماعی می باشد تا یک مسئله ی شخصی و فردی[1].
معتادان از گروههای مختلف اجتماعی و اقتصادی هستند. چون هم افراد مرفه و هم افراد فقیر و یا افراد بیکار، هم آنانی که پایگاه اجتماعی خوبی ندارند و هم آنانی که موقعیت اجتماعی جالبی دارند امکان معتاد شدنشان وجود دارد.
اغلب دیده شده افراد معتادی که در طبقه ی پائین اجتماع قرار دارند و شاید امکان تهیه ی مواد، برایشان به راحتی میسر نباشد در بیشتر موارد به ارتکاب جرم می پردازند، چون برای تأمین مواد مورد نیاز خود به پول احتیاج دارند واین پول را باید غالباً از راه نامشروع تأمین کنند و به همین علت به ارتکاب جرم می پردازند، این افراد به مقررات و قوانین اجتماعی بی توجهند و اغلب قانون شکنند. در مناطق جرم خیز و پرجمعیت و کثیف شهر زندگی می کنند و محیط زندگیشان بیشتر غیراخلاقی است.
این نوع افراد به هیچ کس و هیچ چیز وفادار نیستند و تنها سعی آنان به دست آوردن مواد مورد نیازشان است از هر طریقی و به هر شکلی که امکان پذیر باشد. بیشتر لذت طلب و خشن هستند و حتی بعد از مصرف از هر کار و هر چیزی لذت می برند ولی در عین حال زودرنج و خشن هستند و از اطرافیان توقع زیادی دارند. از لحاظ عاطفی در برابر هیچ کس و هیچ چیز مسئولیت احساس نمی کنند و همیشه همه مردم بویژه اطرافیان خود را مسئول رفتار خویش می دانند[2].
حال از آن جا که یکی از سرمایه های گرانبهای هر کشور وجود جوانان و نوجوانانی است که می توانند آینده ی پربار کشور را به خوبی تضمین کنند و به قولی همین نوجوانان امروز آینده سازان فردای کشورشان هستند، حال یکی از آفت هایی که ممکن است گریبانگیر این قشر شود مسئله ی کجروی های متعددی است که در حال حاضر آنچه که گریبان این قشر جوان را گرفته مسئله ی اعتیاد و یا گرایش به مواد مخدری می باشد که واقعاً فاجعه ای بس غم انگیز است و مسئولین امر باید تدابیر خاص را در این خصوص بیاندیشند[3].
ب- طرح مسئله:
چنین به نظر می رسد که پدیده ی اعتیاد و مواد مخدر یک مسئله ای پیچیده و چند بعدی است. این مسئله محصول تعامل و ترکیب شرایط و عوامل عدیده ای در سطوح خرد، میانی و کلان است. به طوری که در تحلیل آن علاوه بر عوامل فردی در سطح خرد نظیر بیماری های جسمانی و روانی، تعامل فرد با دوستان معتاد و محیط های آلوده، بیکاری، و.... باید به عوامل سطح میانی چون مشکلات خانوادگی از جمله طلاق، نوع تعامل خانه و مدرسه و یا حتی در سطح کلان- موقعیت جغرافیایی کشور و از جمله بازار مواد افیونی، نفوذ دلالان د رمرحله های انتظامی، سطح توسعه ی صنعتی و شهرگستری، نابرابری در توزیع منابع ارزشمند، سطح توسعه ی فرهنگی جامعه و رشد بصیرت و دانایی مردم توجه نمود[4].
از آنجایی که توجه به همه ی این عوامل مستلزم انجام دادن پژوهش های علمی است و این کار زمان زیادی را می برد لذا ما در اینجا سعی کردیم رابطه ی موضوع اعتیاد را فقط با چند پدیده از پدیده ها ی اجتماعی به طور خلاصه بررسی کنیم:
رابطه فقر مادی خانواده با اعتیاد: با کمال تأسف دیده شده که بیشترین معتادان هر جامعه را افراد طبقه ی پائین تشکیل می دهند، مثلاً افرادی که در محله های شلوغ و پرجمعیت شهرهای صنعتی و تجارتی زندگی می کنند بیشترین درصد معتادان هستند. البته نمی توان گفت بین قرار گرفتن در طبقه ی پائین و اعتیاد رابطه مستقیم وجود دارد چون در هر جامعه عده ی زیادی از مردم فقیرند ولی معتاد نیستند.
دلایلی که تعدادی از افراد را به این راه می کشاند یکی محرومیتهای ناشی از فقر است که تنها راه فرار از این ناراحتیها را مصرف مواد مخدر می دانند. علل دیگر اینکه تولیدکنندگان سعی می کنند عوامل توزیع را این گونه افراد انتخاب کنند، چون اولاً به علت فقر، تخصص و حرفه ای ندارند و در نتیجه بازار کارشان بی رونق است. عوامل تولید سعی می کنند اول آنان را معتاد کنند و بعد از آنان برای فروش مواد مخدر استفاده نمایند چون کاری است بدون زحمت با درآمد نسبتاً خوب و در عین حال به تخصص هم نیازی ندارد و بعد از مدتی فروش و توزیع برای شناخت ناشی از فقر آموزشی که خود از فقر خانوادگی ناشی می شود علت دیگری برای کشش در این راه است. چون خوشبختانه بین میزان آگاهی و شناخت یا حدود تحصیلات و اعتیاد مردم رابطه معکوس وجود دارد[5].
رابطه بیکاری با ا عتیاد: بیکاری به عنوان یک پدیده ی اجتماعی زمینه مساعدی برای انحرافات بویژه اعتیاد است. افراد بیکار چون بیشترین اوقات خود را در قهوه خانه ها یا تریاها می گذرانند و این گونه اماکن بهترین و مناسب ترین جا برای فروش و مصرف مواد مخدر است، در نتیجه برای گرایش و کشش به طرف اعتیاد عامل مساعدی به شمار می آیند که در اصل از بیکاری مردم ناشی می شود زیرا کسی از مواردی که در هنگام تحقیق، نظر ما را به خود جلب کرد وجود این قبیل اماکن عمومی در مناطق پائین شهر برای مصرف مواد مخدر بود[6].
رابطه بین جرم و اعتیاد: از آنجایی که قیمت مواد مخدر بی نهایت گران و کمیاب است افراد معتاد اغلب ناگزیرند که با انجام فعالیتهای غیرقانونی و نامشروع، مواد مورد نیاز خود را تأمین کنند. به طور مثال کسی که به هروئین معتاد می شود وابستگی و نیاز مصرف روزانه او به هروئین به صورت یکی از مهمترین جنبه های زندگی روزانه اش درمی آید، اگر چه در گذشته آنان مواد مخدر را برای کسب لذت و یا اثرات جسمی و روحی آن مصرف می کرده اند، ولی بعد از مدتی برایشان به صورت یک نیاز جسمی و روحی درمی آید، و برای حفظ تعادل بدن مجبورند بتدریج مقدار بیشتری مصرف کنند و چون هزینه روزانه برای بدست آوردن مواد مخدر خیلی بیشتر از مقدار درآمد معمولی خواهد شد به ناچار آنها به کارهایی نظیر دزدی، و یا خودفروشی و فحشاء مبادرت می ورزند تا بتوانند پول مورد نیاز برای خرید مواد مخدر خود را کسب کنند. بطور متوسط یک معتاد سالیانه هفتاد هزار تومان پول باید تهیه کند تا راحت به آرزوی خود برسد و چون این مقدار درآمد برای افراد م عتاد که اغلب تخصص و تجربه علمی ندارند از طریق نامشروع مثلاً دزدی یا آدم کشی سعی می کنند پول مورد نیاز را کسب کنند و اگر بخواهند از طریق دزدی به این پول دسترسی یابند باید حداقل پنج برابر آن را بدزدند تا بتوانند آن را به یک پنجم قیمت بفروشند و یا کسی که از طریق خودفروشی پول کسب می کند بعد از مدتی فحشا به صورت حرفه ی دایمی او در می آید. چون برای این گونه افراد غیرمتخصص و غیرعلمی، ساده ترین و پردرآمدترین کار است و یا اغلب به مطلب پزشکان بیمارستانها و داروخانه ها دستبرد می زنند تا به مواد دسترسی یابند چون معتادان برای تأمین مواد خود ناگزیر از ارتکاب جرم هستند بنابراین بهتر است برای جلوگیری از ارتکاب جرم به درمان معتادان پرداخت، چون یا نزد پزشکان می روند تا مواد کسب نمایند، یا به صورت دوره گردهای مواد مخدر درمی آیند و مواد را از دوره گردها می خرند و آن را با شیره شکر مخلوط می کنند و می فروشند کسی که برای بار سوم آن را می خرد بیشتر شیره و شکر است تا هروئین.
لازم به ذکر است که برخی پزشکان با گرفتن پول اضافی داروهای مخدر را از طریق نسخه در اختیار معتاد قرار می دهند به همین علت مقادیر زیادی پول به پزشکان برای انجام این کارها پرداخت می شود به همین دلیل است که اگر پزشکی و تجارت با هم ترکیب شوند فساد اجتماعی روز به روز بیشتر خواهد شد و به نوبه ی خود به گسترش اعتیاد کمک بیشتر می کند.
و در آخر می توان گفت: اغلب جرایم را افراد معتاد مرتکب می شوند چون برای خرید مواد ناگزیر از ارتکاب جرم هستند و بیشترین جرایمی که از سوی معتادان صورت می گیرد عبارتند از: دزدی، ورود به خانه مردم به خاطر جرایمی چون آدمکشی، دزدی و فحشا است[7].
برای فهم بهتر موضوع اعتیاد در ایران جا دارد که به آمار معتادین در ایران در سال 1378 بپردازیم.