مقطع تحصیلی :
کارشناسی
رشته تحصیلی :
روانشناسی بالینی
چکیده :
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی و استرس و تأثیر آن بر پیشرفت تحصیلی دانشمندان می باشد 120 دانشجوی دختر و پسر به صورت تصادفی چند مرحله ای خوشه ای پرسشنامه هوش هیجانی (بار اون) و پرسشنامه (فشار زاهای روانی) را تکمیل نمودند برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون جهت مشخص کردن رابطه بین هوش هیجانی و استرس و پیشرفت تحصیلی استفاده شد نتایج حاکی از آن است که بین هوش هیجانی و استرس رابطه معنادار منفی وجود دارد (42/0 - = r) و بین هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد(144/0= r) استقلال همدلی خوشبختی کنترل انعطاف پذیری خود شکوفایی حل مسأله روابط تحمل هم در شرایط تحصیلی و هم در شرایط غیر تحصیلی رابطه معنادار منفی وجود دارد.
بین انعطاف پذیری و خوش بینی با پیشرفت تحصیلی رابطه معنادار مثبت وجود دارد این یافته ها موئد این مطلب هستند که برخی مولفه های هوش هیجانی افراد را از استرس محافظت می کند و به سوی سازگاری بهتر سوق می دهد.
مقدمه
دانشمندان در پی مطالعات فراوان مجموعه شایستگی هایی دست یافتند. که آن را در قالب مفهومی بنام هوش هیجانی معرفی کردند این شایستگی به همراه توانمندی های در حد متوسط IQ میتواند تا حد زیادی موفقیت در زمینه های مختلف زندگی را پیش بینی کند هوش هیجانی به عنوان یک مفهوم جدید در روان شناسی حاصل در هم تنیدگی دو ذهن هیجانی و عقلانی است هوش هیجانی رابطه متقابل عقل و احساس است هوش هیجانی عبارتست از اینکه فرد به چه میزان از هیجانها، عواطف، احساسات خود آگاهی دارد و چگونه آنها را کنترل کنید. واژه هوش هیجانی نخستین بار توسط دکتر پیترسالوی در سال 1990 از دانشگاه یل و دکتر جان مایر از دانشگاه نیو همیشایر مطرح شده با این حال از نظر مفهومی نه اصطلاحی ریشه آن به هوش اجتماعی باز میگردد که در سال 1920 از سوی ثرندایک مطرح شد، هوش هیجانی ثرندایک به توانایی فهم و مدیریت مردم و عاقلانه عمل کردن در روابط انسانی اطلاق میشود. بارآن هوش هیجانی را دسته ای از مهارتها، استعدادها و تواناییهای غیر شناختی میداند که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشار زاها افزایش میدهد.
همچنین گلمن اظهار میدارد که هوش شناختی در بهترین شرایط تنها 20 درصد موفقیت فرد را شامل میشود و 80 درصد بقیه در گروه مهارتهایی است که هوش هیجانی را تشکیل میدهد یعنی افراد دارای هوش عمومی متوسط و هوش هیجانی بالا موفقتر هستند پس میتوان گفت که هوش هیجانی پیش بینی کننده موفقیت افراد در زندگی و نحوه برخورد مناسب با مشکلات از جمله استرس است.
در دهه های آخر قرن بیستم، فشارهای عصبی و روانی بخش مهمی از زندگی عامه مردم را تشکیل میدهد که کمتر کسی میتواند از مواجه شدن با آن اجتناب کند به ویژه آنکه دنیای صنعتی و فرا صنعتی حاضر با گرفتاریهای فراوان خود دهه اخیر را به یکی پرفشارترین دوره های زندگی بشر در کره خاکی تبدیل کرده است. نگرانی افراد نسبت به کار خانواده فرزند دوری اعضای خانواده از یکدیگر و جدایی آنها، نگرانی اقتصادی، نیازهای گوناگون سبب می شود فرد از لحظه بیداری بامداد تا هنگام آرمیدن شامگاه همواره دچار هیجانها، تنش ها، نگرانی ها و بیمها و امیدهای گوناگون باشد که گاه یا ظرفیت بدنی، عصبی و روانی وی متناسب است. و گاه با آن سازگار نیست مجموعه چنین حالتی و فشارهای ناشی از آن در اصطلاح استرس خوانده میشود با توجه اینکه زندگی دانشجویی با تنشها و فشارهای متعددی همراه است که به صورتهای مختلف سلامت روانی دانشجویان را تهدید می کند.
از جمله منابع تنش و استرس نظام آموزش عالی، تلاش برای دستیابی به هدفهای آموزشی نسبتاً بالا در محیطی رقابتی همراه محدودیت های ناشی از زندگی دانشجویی (غالباً دوری از خانواده ، خو گرفتن با محیط فیزیکی و اجتماعی جدید، مطابقت با نظام ارزشها و انتظارات دانشگاه و غیره ... ) است. بنابراین توجه روز افزون به این عوامل در برنامه ریزی آتی خدمات رسانی به دانشجویان میتواند در ارتقاء سلامت روانی و کارآیی پیشرفت تحصیلی آنان مؤثر باشد.
ماهیت آموزش پذیری، قابلیت یادگیری و قابلیت ارتقا و شکوفایی هوش هیجانی موجب گردیده تا به این پدیده پیش از پیش توجه شود. لذا در این تحقیق ما در آنیم که میزان تأثیر آن را بر پیشرفت تحصیلی و ارتباط آن با استرس را مورد بررسی قرار دهیم.
فصل اول
کلیات تحقیق
بیان مسئله
از سالها پیش روان شناسان متوجه شدند که برای کسب موفقیت در هر زمینه ای تنها دارا بودن ظرفیت هوش عقلانی قوی IQ کفایت نمی کند. پدیده ی هوش هیجانی که در دهه ی اخیر مورد توجه و استقبال زیاد قرار گرفته است که دلیل این امر توانایی فرضی هوش هیجانی بالاتر در حل بهتر مسائل کاستن از میزان تعارضات بین آنچه که انسان احساس میکند یا آنچه فکر میکند یا همان تقابل قدیمی عقل و احساس و مشاهده زندگی شاد و موفقیت آمیز کسانی بوده که از تحصیلات عالی برخوردار نیستند ولی بدلایل هوش هیجانی بالا به این خوشبختی دست یافته اند. پژوهشهای متعددی نشان داد که هوش هیجانی میتواند سبب افزایش میزان سلامتی، رفاه، ثروت، موفقیت و عشق و شادی میگردد. از نظر دکتر گلمن هوش هیجانی 5 مولفه دارد.
1- خود آگاهی (شناختن هیجانهایی که آن را احساس می کنیم.)
2- خود گردانی (تعادل هیجانی)
3- انگیزش (توانایی انرژی دادن به دیگران و هدایت رفتار آنها)
4- همدلی (توانایی شناخت و نفوذ بر حالتی هیجانی دیگران)
5- مهارتهای ارتباطی یا اجتماعی (آگاهی وشناخت نسبت به هیجانات دیگران)
لازاروس استرس را تعامل نامطلوب فرد محیط تعریف میکند که فرد را وادار به واکنش میکند و این واکنش ها میتواند به صورت پاسخهای مختلف روانی جسمانی شناختی و رفتاری بروز کند. استرس فشار روانی اصطلاحی است که در طب زیست شناختی بصورت گوناگون بکار گرفته شده است گاهی به معنی یک رویداد یا موقعیتی که تأثیر مضر برای ارگانیسم دارد و گاهی به معنی نقش روان شناختی ناشی از این رویدادها و موقعیتهای مفهوم دقیق هرچیزی که در تمامیت زیست شناختی ارگانیسم اختلال بوجود آورد. و شرایطی ایجاد کند که ارگانیسم طبیعتاً از آن پرهیز می کند استرس شمرده میشود.
استرس ممکن است به صورت محرکهای فیزیکی، عفونت ها و واکنش های آلرژیک و نظایر آن باشد یا به صورت تغییر کلی در جو اجتماعی روانی فرق آن در این است که اولی یک عامل استرس زای فیزیکی است که از طریق هیپوتالاموس غده فوق کلیوی و سلسله اعصاب سمپاتیک و با ترشح هورمون های مختلف تأثیر میگذارد. دومی نه تنها با قدرت تهدیدی که اصولاً در عامل استرس زا نهفته است بلکه با کیفیت درک شخصی از آن ارتباط دارد. (پور افکاری 1380) یافته های بالینی نشان میدهد استرس ها و فشارها میتواند سلامت جسمانی و روانی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد.
رابین (1978) واسالویک (1984) بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی نیز همبستگی یافته اند. افرادی که اغلب در زندگی خود با استرس مواجه میشوند مطالعات مورتیمو (1988) و همکاران لورسنا (1981) نیز بیانگر وجود همبستگی بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی است افرادی که بدلایلی دچار آشفتگی هیجانی هستند و بهداشت روانی آنها تضعیف گردیده به طریق مختلف این آشفتگی های خود را بروز میدهند این افراد دچار افت تحصیلی میشوند و از نظر اجتماعی طرد میشوند افرادی که استرس بیشتری دارند درباره توانایی خود در ارائه بازده مناسب در مورد ارزشیابی مساعد توسط دیگران همواره دچار تردید هستند (الیس 1962)
تحقیقات نشان داده افزایش استرس با کاهش کارآمدی تحصیلی همراه است پاره ای از تحقیقات نشان داده اند که آنچه موجب تقلیل کارآمدی می گردد این است که افراد پر استرس به جای آنکه خود را به محتوا متمرکز کنند آن را به خود و نگرانیهایش متمرکز می کند و همین امر موجب میشود که نتواند نتایج متناسب توانایی هایش را ارائه دهد.
شایدشکی نیست علاقمندی به بررسی تأثیراین متغیر بر متغیرها مهم واساسی مثل استرس و پیشرفت تحصیلی افزایش یابد که این خود برگرفته از این سوال ذهنی میتواند باشد که هوش هیجانی با استرس تا چه اندازه میتواند پیشرفت تحصیلی دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد؟
بسیاری از روانشناسان علاقمندند با پژوهشهای خود این موضوع را بررسی کنند که آیا با استفاده از مؤلفه های هوش هیجانی میتوان به کاهش استرس و ارتقاء و پیشرفت تحصیلی دانشجویان پرداخت ؟
ضرورت و اهمیت تحقیق
هوش هیجانی جدیدترین تحول در زمینه فهم ارتباط میان تعقل و هیجان است علی رغم دیدگاه های اولیه، نگاه واقع بینانه به ماهیت انسان، نشان میدهد که انسان به منطق صرف است و به احساس (هیجان) صرف بلکه ترکیبی از هر دو است. بنابراین توانایی شخصی برای سازگاری و چالش زندگی، عملکرد منسجم قابلیت های هیجانی و منطق بستگی دارد. سالهاست روان شناسان درصدد پاسخگویی به این سوالها هستند که چرا برخی نسبت به برخی دیگر در زندگی موفق ترند چه عوامل این تفاوتها را رقم میزنند؟ پاسخ به این سؤال بر لزوم بررسی مهارتهای هیجانی که تصور میشود موفقیت افراد را تبیین می کند دخالت دارد.
امروزه مشخص شده است که کلید تعیین و پیش بینی موفقیت و کامیابی تنها هوش شناختی نیست (بار آن 1999)
هوش هیجانی یکی از متغیرهای مهمی است که با استرس و پیشرفت تحصیلی در ارتباط است همچنین انجام تحقیقات اندک در این زمینه به ویژه درانسان و وجود یافته های پراکنده، در ارتباط با هوش هیجانی ضروری به نظر میرسد. بیشتر کشورهای در حال توسعه عمده ترین قشر در آمد خود را به امر آموزش و پرورش صرف مینمایند و هدف عمده آنها آموزش عمومی است در این میان اگر نظام آموزشی نتواند به هدف اصلی خود که همان آموزش همگانی است به صورت مفید و مؤثر است نزدیک شود دچار ضایعات و خسارات فراوانی میشود. و عواقب شومی را بدنبال خواهد داشت در این صورت برای جلوگیری از این ضایعات و خسارات بایدمشکلات و مسائل مضر دانشجویان را شناسایی کرد در جهت رفع آنها تلاش کرد یکی از مشکلات مربوط به ناراحتی های فکری روانی است که استرس یکی از آن است. بار آن هوش هیجانی را عامل مهمی در شکوفایی توانایی ها به افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می کند و مستقیماً بهداشت روانی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد هوش هیجانی با سایر تعیین کننده های مهم توانایی موفقیت فرد را در مقابله با اقتضاهای محیطی از قبیل (آمادگی های زیستی پزشکی استعداد هوش شناختی) و واقعیت ها و محدودیتهای محیطی در تعامل است.
به طور کلسی نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است فشار زاهای زیاد و مستمر در زندگی دانشجویان نه تنها سبب ایجاد اختلالات جسمانی روانی و تنی می شود.
ضرورت و اهمیت تحقیق
(لونیگ 1999) (لازاروس و فولکمن 1987) بلکه باعث افت تحصیلی آنان میشود. نتایج این تحقیق کاربردی مفید برای مراکز مشاوره و دانشجویی دارد. همچنین با توجه به نقش و اهمیت این متغیرها در عملکرد تحصیلی و قابل تغییر بودن متغییرهای مورد مطالعه، میتوان با آموزه ها و ارائه راهکارهای صحیح، سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانشجویان را افزایش داد.
اهداف پژوهش
بررسی ارتباط هوش هیجانی با استرس و تاثیر آن بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان
اهداف جزئی
تعیین ارتباط هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان
تعیین ارتباط استرس بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان
فرضیه های تحقیق
- بین هوش هیجانی و استرس با پیشرفت تحصیلی دانشجویان ارتباط وجود دارد.
- بین هوش هیجانی و مؤلفه های آن با پیشرفت تحصیلی دانشجویان ارتباط وجود دارد.
- بین استرس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان رابطه وجود دارد.
تعاریف نظری وعملیاتی متغیرها
هوش هیجانی: هوش هیجانی هم یک اصطلاح گسترده است که شامل مهارتهای فردی و حالات درونی میباشد و به مجموعه مهارتهای درون فردی و برون فردی اطلاق می گردد. هوش هیجانی را میتوان آگاهی از هیجانات و چگونگی تأثیر پذیری از هیجانات دیگران، بروز احساسات، مدیریت هیجانات و عواطف، همدلی و خود آگاهی و چگونگی اداره ارتباطات بین فردی دانست. ریشه هوش هیجانی، به نظریه گاردنر بر میگردد (1983) که وی یکی از جنبه های هوش را توانایی فرد در آگاهی از هیجانها، تمایز بین آنها و استفاده از این اطلاعات برای ارائه پاسخ اثر بخش در برابر محیط عنوان کرد. گلمن نیز معتقد است هوش هیجانی مهارتی است که به شخص در جهت هماهنگی با دیگران کمک کرده و باعث سنجش و ارزیابی مفید دیگران از شخص میشود. و در تحقیق حاضر منظور از هوش هیجانی نمره ای است که هر آزمودنی از پرسشنامه هوش هیجانی (پیتراید زوفارن هام، 2002) کسب نماید.
پیشرفت تحصیلی:
منظور از عملکرد تحصیلی میانگین معدل دانشجویان در ترمهای گذشته میباشد.
استرس : فشار روانی را لازاروس تحت عنوان داوری شناختی فردی تعریف می کند که منابع شخصی او تحت فشار قرار خواهند گرفت یا فرد قادر به کنار آمدن با خواستهایی که به وسیله یک رویداد خاص ارائه میشود نسبت به عقیده این، محقق فشار روانی الگویی از هیجانی منفی و واکنش های فیزیولوژیکی است و در موقعیتهایی رخ میدهد که فرد احساس میکند هدفهای مهم او مورد تهدید قرار گرفته است و او قادر به مقابله با عامل تهدید کننده نیست. در این پژوهش منظور از استرس نمره ای است که فرد در پاسخ به پرسشنامه استرس (هولوتید 1974) به دست میاورد.
فصل دوم
زمینه و پیشینه تحقیق
(تاریخچه هوش هیجانی) توصیف های داده شده از هوش هیجانی به همان قدمت رفتار انسانی است از انجیل عهد قدیم و عهد جدید و فلاسفه یونانی گرفته تا شکسپیر، توماس جفرسون و روان شناسی مدرن، جنبه های منطق به عنوان عصر بنیادین سرشت انسان مطرح شده است. کسانی که هوش هیجانی خود را تقویت می کنند و آن را به حد کمال می رسانند یک توانایی منحصر به فرد به دست می آورند تا در شرایط و موقعیتهایی که دیگران در آنها گیر می کنند و رنج می کشند به خوبی شکوفا شوند. هوش هیجانی چیزی در درون هر یک از ماست که تا حدی نامحسوس است هوش هیجانی است که تعیین می کند چگونه رفتار خود را اداره کنیم چگونه با مشکلات اجتماعی کنار بیاییم و چگونه تصمیماتی بگیریم که نتایج مثبت ختم شوند. در سالهای 1900 تا 1920 جنبش جدیدی پدید آمد که می خواست برای اندازه گیری هوش شناختی (intelligence cognitive )، (IQ) راهی پیدا کند دانشمندان آن زمان IQ را که روشی سریع برای جدا کردن افراد متوسط از افراد باهوش بود مورد مطالعه قرار دادند آنها خیلی زود متوجه محدودیتهای این روش شدند بسیاری از مردم خیلی باهوش بودند اما توانایی آنها در اداره کردن (mange) رفتارشان و کنار آمدن با دیگران آنها را محدود کرده بود همچنین آنها متوجه شدند افرادی وجود دارند که هوش متوسط دارند ولی در زندگی بسیار موفق هستند.
ثراندایک (E.L.Thorndik)، استاد دانشگاه کلمبیا اولین کسی بود که مهارتهای هوش هیجانی را نام گذاری کرد اصطلاحی که او اختراع کرد؛ هوش اجتماعی (SIcialintelligence)، نشانگر توانایی افرادی است که در خوب کنار آمدن با مردم مهارتهای کافی دارند در سالهای دهه 1980 بود که هوش هیجانی (EQ) نام فعلی خود را بدست آورد. بعد از آن، پژوهشها و مطالعات بسیار قدرتمندی انجام شد از جمله سری پژوهشها در دانشگاه ییل (Yale) که هوش هیجانی را به موفقیتهای شخصی، شادی و موفقیتهای حرفه ای ربط می داد. مفهوم هوش هیجانی نشان می داد که چرا دو نفر با IQ یکسان ممکن است به درجات بسیار متفاوتی از موفقیت در زندگی دست یابند هوش هیجانی یک عنصر بنیادین از رفتار انسان است که جدا و متفاوت از هوش شناختی (عقل) عمل می کند بین IQ و EQ هیچ رابطه شناخته شده ای وجود ندارد شما اصلا نمی توانید از روی هوش شناختی یک نفر هوش هیجانی او را حدس بزنید این یک خبر خوب است زیرا که هوش شناختی یا IQ، انعطاف پذیر نیست. IQ از همان لحظه تولد ثابت است یا دست کم ثبات نسبی دارد مگر اینکه یک تصادف مثلاً آسیب مغزی آن را تغییر دهد هیچ کس با یادگیری واقعیتهای جدید یا فراگرفتن اطلاعات عمومی بیشتر باهوش تر نمی شود هوش شناختی یعنی توانایی یادگیری، که در پانزده سالگی همان است که در پنجاه سالگی.
اما بر عکس، هوش هیجانی، مهارتی انعطاف پذیر است که به آسانی آموخته می شود با اینکه بعضی از مردم نسبت به دیگران به طور طبیعی هوش هیجانی بالاتری دارند کسی که حتی بدون هوش هیجانی به دنیا آمده است باز هم می تواند در خود، EQ بالا بوجود آورد. شخصیت آخرین تکه این پازل است شخصیت، همان؛ سبک (style) روش یا شیوه ای است که ما را معرفی می کند و موجب تمایز ما از دیگران می شود. شخصیت شما نتیجه تمایلات وارجیت های شماست، مثل تمایل به درون گرایی. اما مانند IQ، شخصیت در طول زندگی ثابت می ماند، خصوصیات شخصیتی در اوایل زندگی ظاهر می شوند و از بین می روند.
هوش هیجانی وابسته و محتاج به شخصیت نیست هوش هیجانی یک مهارت انعطاف پذیر است در حالی که شخصیت تغییر نمی کند چهار مهارت هوش هیجانی به دو گروه از قابلیت های اولیه (primary) تقسیم می شوند که در هر گروه دو تا از مهارتهای هوش هیجانی قرار دارند؛ این دو گروه عبارتند از : قابلیت فردی (کارآمدی، کفایت، و صلاحیت )( personaL competence) و قابلیتهای اجتماعی (socoalcompetence).
قابلیت فردی personal competence : قابلیت فردی محصول توانایی در دو مهارت مهم، خود- آگاهی و خود- مدیریتی، است. این مهارتها بیشتر روی خود فرد تمرکز می کنند تا تعاملها( interaction) (کنشهای متقابل) با دیگران. خود- آگاهی عبارت است از توانایی در درک صحیح و دقیق هیجانها در همان لحظه ای که روی می دهند، و فهمیدن اینکه در رابطه با وضعیتهای متفاوت چه تمایلاتی (tendency) وجود دارد همچنین خود- آگاهی واکنشهای عادی ما نسبت به رویدادها، مشکلات و حتی مردم را شامل می شود. درک صحیح تمایلات بسیار مهم است زیرا توانایی ما در ارزیابی سریع و دقیق اوضاع را تقویت می کند برای اینکه سطح بالایی از خود- آگاهی داشته باشید باید علاقه نشان دهید و بخواهید که مستقیماً روی احساسات منفی تمرکز کنید هر چند این کار ممکن است بسیار زجرآور و ناراحت کننده باشد. همچنین توجه کردن و درک احساسات مثبت نیز بسیار ضروری و مهم است. تنها روشی که می توانید با آن هیجانهای خود را کاملاً درک کنید این است که وقت بگذارید و درباره هیجانها بیندیشید و آنها را تحلیل کنید تا متوجه شوید از کجا می آیند و علت بودنشان چیست؟ هیجانها همیشه برای هدفی وجود دارند. از آنجا که هیجانها واکنش در مقابل تجربه های زندگی روزمره هستند همیشه علتی دارند و از جایی ریشه می گیرند اغلب به نظر می رسد که هیجانها بدون مقدمه و بدون اعلام پیشین ظاهر می شوند و بسیار مهم است که شما بدانید چرا اوضاع و شرایط فعلیشان آنقدر مهم هستند که بتوانند در شما نوعی واکنش ایجاد کنند کسانی که این کار را می کنند اغلب قادر هستند خیلی سریع به ریشه یک احساس برسند. وضعیتهایی که باعث ایجاد هیجانهای شدید و قوی می شوند همواره به تفکر بیشتری نیاز دارند. خود- مدیریتی چیزی است که وقتی دست به عمل می زنید یا نمی زنید روی می دهد. خود- مدیریتی وابسته به خود- آگاهی شماست و دومین عامل اصلی در قابلیت فردی است. خود- مدیریتی یعنی توانایی استفاده از آگاهی هیجانها برای انعطاف پذیر ماندن و رفتار خود را به طور مثبت رهبری کردن؛ یعنی واکنش های هیجانی خود نسبت به مردم و وضعیت های مختلف را مدیریت کردن. بعضی هیجانها ترس فلج کننده تولید می کنند این ترس افکار را به قدری مشوش و غبارآلود می کند که اگر بخواهید در آن لحظه کاری را انجام دهید نمی توانید تصمیم بگیرید بهترین کاری که میتوانید انجام دهید کدام است؟ در چنین شرایطی توانایی در تحمل کردن انواع هیجانها در لحظه ای کوتاه یا بلند، خود- مدیریتی را نشان می دهد. وقتی احساسات خود را درک می کنید دامنه و تعداد آنها شما را اذیت نمی کند بهترین کاری که می توانید انجام بگیرد. خودش را نشان خواهد داد.
قابلیت اجتماعی SOGiaLcompetence . قابلیت اجتماعی بر توانایی در درک کردن دیگران و مدیریت کردن روابط تمرکز می کند. قابلیت اجتماعی محصول مهارتهای هوش هیجانی است، مهارتهایی که در حضور دیگران به دست می آیند: آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه.
آگاهی اجتماعی عبارت است از توانایی در حدس زدن دقیق هیجانهای دیگران و فهمیدن اینکه واقعاً آنها چه احساسی دارند. به این معنا که متوجه شوید دیگران چه فکر می کنند و چه احساسی دارند حتی اگر خودتان مثل آنها فکر و احساس نکنید.
مدیریت رابطه عبارت است از توانایی به کارگیری آگاهی از هیجان های خود و نیز از هیجانهای دیگران برای مدیریت کردن (اداره کردن) تعامل ها ( interactions) این کار باعث می شد تا تبادل اطلاعات شفاف باشد و شخص به طور موثر بتواند از عهده تعارض ها برآید. همچنین مدیریت رابطه پیوندی است که در طول زمان با دیگران به وجود می آید کسانی که روابط خود را خیلی خوب مدیریت می کنند، ارزش آنها را می دانند، به آنها پای بندند و خوب آگاه هستند که ارتباط داشتن با تعداد زیادی از مردم حتی با کسانی که از آنها زیاد خوششان نمی آید به نفع آنهاست روابط محکم و استوار چیزی ارزشمند و مفید است که باید به دنبالشان بود و قدر آنها را دانست. روابط پابرجا، نتیجه ادراک از مردم، نحوه برخورد با آنها و گذشته مشترک با آنهاست. داستان فینیس، مثالی از یک زندگی عادی از هوش هیجانی است در یازده سالگی که فینیس بعد از حادثه زنده بود، مردم از دیدن مردی جالب که با سوراخی در سرش زندگی می کرد بسیار متعجب می شدند علت تعجب این بود که او را از دور می دیدند بعد از مرگ فینیس، جسد بدون سر او را در قبرستان لون مانتین (Lone Mountain) در سان فرانسیسکو دفن کردند که تا صد سال بدون هیچ مشکلی در آنجا بود جمجمه او و میله آهنی که از سرش رد شده بود در دانشکده پزشکی هاروارد در معرض دید عموم قرار گرفت در سال 1940 افزایش مشکلات در منطقه سان فرانسیسکو باعث شد که مقامات شهرداری اجساد موجود در قبرستان را به جای دیگری منتقل کنند تا زمین بیشتری برای خانه سازی در اختیار باشد سنگ قبرها را برای ساختن یک موج شکن در خلیج کوچک آنجا ریختند. از آن موقع تا کنون، هر سال در ماه فوریه، همان ماهی که فینیس به طور علاج ناپذیری بیمار شد با عقب نشینی آب به علت پس رفتگی در زمستان و نیز جزر (پایین رفتن آب دریا) سنگ قبرها بیرون می آیند در میان آنها یک سنگ قبر به تنهایی و با استواری تمام ایستاده که روی آن نام فینیس گیج حکاکی شده است. این سنگ قبر درست مثل زندگی فینیس به طریق اسرار آمیز و رویایی، قدرت هوش هیجانی را یاد آوری می کند.