پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی
رشته مدیریت دولتی
چکیده
بررسی مسائل مدیریت دولتی چه به عنوان موضوعی در دستور کار مدیران و چه به عنوان بحثی آموزشی، از دیدگاههای متفاوتی مورد بحث قرار گرفته است. بعضی آن را در سطح خرد و در حدود سازمان آموزش و پرورش مطرح و سعی کرده اند با آن به شیوه ای موردی و خاص رفتار نمایند. عده ای نیز مسائل مدیریت دولتی را نسبت به موسسات آموزشی ، موضوعی خارجی در نظر گرفته اند و تلاش می کنند با ارائه پیشنهادها و توصیه ها به مدیران، اعم از خصوصی یا دولتی، آنان را در مواجهه با رویدادهای محیط اجتماعی توانمندتر سازند. در کنار این دو دیدگاه می توان به دیدگاه سومی توجه کرد که در آن بررسی مسائل مدیریت دولتی تا سطح بررسی مسائل اداره امور عمومی ارتقا یابد و مرزهای موسسات را با توجه به آمیختگی محیطهای داخلی و خارجی تجزیه و تحلیل کند. از این دیدگاه کنکاش در مسائل عمومی و رابطه آن با مدیریت و اداره امور، ویژگیهای خاصی پیدا می کند، از جمله اینکه یک مشکل یا نیاز عمومی چه فرایندی را از شکل گیری تا تبدیل شدن به مسئله ، موضوع روز (Issue) و حتی بحران طی می کند، این موردها یا مسائل چه ارتباطی با ساختارها و مراحل تحول نظام اداره امور عمومی پیدا می کنند و سرانجام اینکه جنبه های مختلف سیاسی، مدیریتی، و حقوقی آنها چه راه حلهایی برای مدیران آموزش و پرورش پیشنهاد می کنند. مقاله حاضر مروری در معرفی دیدگاه سوم است که با استفاده از نظریه ها و تعریف و زمینه های مرتبط با فعالیت مدیران در بخشهای خصوصی و عمومی سعی دارد این نکته را روشن کند که طرح و بررسی مسائل مدیریت دولتی تا چه حد متأثر از ساختارها و ارزشهای جامعه و اداره امور عمومی است .
فصل اول
مقدمه
تعریف موضوع
اهمیت موضوع
اهداف تحقیق
فرضیات تحقیق
قلمرو تحقیق
مقدمه
با اینکه امروزه مدیریت در دنیای پیچیده و متحول جایگاه اساسی خود را پس از فراز و نشیب های بسیار پیدا کرده است، به نظر میرسد در کشور ما بیان فوق مصداق کامل عینی پیدا نکرده است . مدیریت آموزشی نیز از این امر مستثنی نبوده و هنوز جایگاه واقعی خود را در مفهوم علمی خود باز نیافته است. هنوز هم در موارد بسیاری ،مدیران فعلی آموزشی در نهایت مدیران آموزشی به معنی مجری قوانین و مقررات جاری هستند نه «رهبر آموزشی» و لازمه این کار توجه به مدیریت آموزشی و بها دادن به آن در مفهوم علمی آن است.
از میان انواع مدیریت آموزشی، مدیریت آموزشی در سطح مدارس یکی از با اهمیت ترین و حساس ترین وظایف محسوب میگردد. آموزش در مدرسه انجام می گیرد و کیفیت آموزش و نتایج آن نیز به مدرسه بستگی دارد. لذا نظام آموزشی باید از مدیران توانا، کار آمد و کار آزموده در سطح مدارس برخوردار باشد تا بتواند وظایف خطیر خود را به نحو موثر به انجام برساند، و این امر مستلزم آن است که نظام آموزشی از یک در جهت پرورش و جذب مدیران ماهر و تحصیل کرده گام بردار و از طرف دیگر سیستم انتخاب و انتصاب مدیران آموزشی را طوری طراحی نماید که از طریق مدیران شایسته و کاردان و تحصیل کرده به سمت های مدیریت آموزشی انتخاب کردند.
توجه به وظیفه های خطیر مدارس و تامل در مورد وظایف مدیران آموزشی مدارس بر این امر دلالت دارد که وظیفه مدیران آموزشی در برنامه ریزی آموزشی و اجرای آنها خلاصه نمی شود بلکه ایجاد محیطی مساعد که همکاری موثر افراد را برای رسیدن به اهداف موجب شود، و هدایت و رهبری آموزشی و همچنین سازماندهی و نظارت و کنترل موثر نیز از وظایف اصلی مدیران محسوب میگردد، و انجام این وظایف، مهارت ها و توانایی های خاصی را می طلبد که این مهارت ها و توانائی ها نمی توانند صرفاً از طریق تجربه حاصل شوند و آموزش و کسب آگاهی های لازم علمی در کنار تجربه برای دست یافتن به این توانایی ها و مهارتها لازم و ضروری است.
دانش مدیریت به مدیران کمک می کند تا بتوانند دشواری های کار خود را از طریق مطالعه اصول، نظریه ها و آموزش فنون و روش های سودمند و موثر از میان بردارند و بتوانند به طور موثر از عهده تحولات و پویایی های کار خود برآیند- راه حل های خلاق برای مسائل و مشکلات خود ارائه دهند- منابع مادی و انسانی سازمان آموزشی خودشان را جهت کسب اهداف تعلیم و تربیت، به خوبی بکار گیرند و به اقدامات پیشگیرانه در قلمرو کار و فعالیت خود مبادرت ورزند.
از آنجائیکه اجرا و مدیریت نظام های آموزش و پرورش در مقایسه با سایر بخشهای فعالیت، افراد و منابع مادی و مالی بیشتری را به کار می گیرد، و از سوی دیگر با توجه به اینکه مسئولیت مدارس در قبال دانش آموزان و جوامع، بیشتر و پیچیده تر از گذشته شده است، آموزش های تخصصی برای مدیران مدارس بیش از هر زمان دیگری واجد اهمیت است و ضرورت دارد مدیران مدارس مهارت های جدیدی را در جهت انجام موثر وظایف شان فرا گیرند.
از طرفی چون لازم است هم عرض سایر امور اجتماعی، آموزش و پرورش نیز متحول گردد و با توجه به اینکه اگر قرار باشد در عرصه تعلیم و تربیت تحولی به وقوع بپیوندد باید از مدیریت آموزش و پرورش آغاز گردد، ضروری است در یک تحول اساسی در تربیت و به کارگیری مدیران آموزشی کارآمد که قادر باشند در شرایط متحول و پیچیده امروزی تحولات لازم را در آموزش و پرورش به طور اثر بخش عینیت بخشند و دستیابی به اهداف عالی تعلیم و تربیت را به نحو مطلوب میسر سازند، اقدامات اساسی صورت پذیرد.
تعریف موضوع تحقیق
سازمان ها عموماً اهداف خاصی را دنبال میکنند. نهاد آموزش و پرورش نیز در هر کشوری در پی اهداف خاصی است که از طریق سازمان های اجرایی آن، یعنی مدارس به واقعیت می پیوندند. از سوی دیگر مدیران مدارس نیز مانند هر مدیر دیگری انجام وظایف مدیریتی همچون برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و رهبری و کنترل را به نحوی به عهده دارند. به نظر می رسد مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت به نیکو ترین وجه از عهده این وظایف برآیند و نقش اساسی را در اثر بخش نمودن فعالیت های سایر کارکنان داشته باشند و از سایر مدیران کارآمد تر و اثر بخش تر باشند. ولی در صحنه عمل، مشخص نیست که این مدیران تا چه حد اینگونه عمل می نمایند و یا کارآمد تر از سایر مدیران هستند. مقایسه کارآمدی مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت با سایر مدیران آموزشی این امکان را فراهم می آورد که از یک طرف میزان اثر بخشی مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت در صحنه عمل به وضوح روشن شود و از سوی دیگر میزان تفاوت های معنی دار موجود بین مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت و سایر مدیران آموزشی مدارس راهنمایی هم از نظر میزان دستیابی به اهداف سازمانی و هم از نظر نحوه انجام وظایف مدیریتی آشکار گردد، و از این طریق نقش آموزش های مدیریتی در اثر بخشی مدیران به طور عینی تر و واقعی تر مشخص شود.
از آنجائیکه در آموزش و پرورش اهداف سامانی دارای ویژگی های منحصر به فردی بوده و سنجش آنها به صورت واقعی تر و عینی تر چندان که شایسته و دقیق باشد مقدور نیست و از سوی دیگر با توجه به اینکه اثر بخشی مدیران بر اساس میزان دستیابی به اهداف ممکن است ملاک صحیح و معتبری نباشد و عوامل دیگری غیر از خود مدیر در دستیابی به اهداف، موثر بوده باشند، لذا در این تحقیق از توجه صرف به اهداف، پرهیز نموده و نحوه انجام وظایف مدیریتی به طور اثر بخش نیز مورد مقایسه قرار می گیرد که میتواند به عنوان یک روش سنجش اثر بخشی مدیران، تکمیل کننده روش ارزیابی بر مبنای دستیابی به اهداف بوده و نقایص و کاستی های آن را جبران نماید. در این صورت نتایج بدست آمده با واقعیت منطبق بوده و می تواند دارای اعتبار کافی باشد و در ضمن نقش سایر عواملی که ممکن است در موفق بودن مدیر موثر بوده و مدیر در آنها نقشی نداشته است خنثی گرد و فقط توانایی و مهارت های شخصی مدیران مورد بررسی و مقایسه قرار گیرند.
بنابراین کارآمدی مدیران از سه جنبه قابل تعریف و بررسی است. از نظر عملکردی، مدیر کارآمد مدیری است که سازمان را به سوی اهدافش رهنمون سازد و کسب اهداف سازمانی را میسر سازد. از نظر فرآیندی، مدیر کارآمد مدیری است که از اصول مدیریت آگاهی کافی داشته و وظایف مدیریتی را به طور موثر انجام دهد. و از جنبه خصوصیات شخصی نیز، مدیر کارآمد مدیری است که حائز شرایط احراز مدیریت باشد. بدیهی است که در این زمینه شرایط احراز باید بر حسب سطح سازمانی و نوع مهارتهای لازم برای تصدی آن شغل و براساس موازین علمی تعیین گردد.
بر اساس این چهارچوب برای مدیران آموزشی کارآمد نیز میتوان ویژگی هایی را بر شمرد. مدیران آموزشی کارآمد مدیرانی هستند که قادرند با بکارگیری صحیح و موثر منابع مادی و انسانی سازمان، و در کنار آن با برنامه ریزی دقیق بر مسائل و مشکلات موجود فائق آیند و از فرصت های موجود به نحو مطلوب در جهت پیشبرد سازمان آموزشی خویش استفاده نمایند ‘ با هدایت و رهبری موثر و استقرار روابط انسانی مطلوب در محیط آموزشی، موجبات تفاهم و همکاری معلمان و کارکنان آموزش و تلاش مشتاقانه آن را در جهت کسب اهداف تعلیم و تربیت فراهم آورند و با ایجاد محیطی مساعد برای امر خلاقیت و نو آوری، فرصت هایی برای اندیشیدن و کارکردن گروهی موثر برای همه کارکنان به وجود آورند و فرصت ها و شرایطی را بیافرینند که از طریق آنها رضایت خاطر کارکنان از محیط آموزشی خویش فراهم آید.
اهمیت موضوع
امروزه اهمیت و نقش مدیریت در تمام زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جلوه گر شده است. در کشور ما از یک طرف به دلیل باز سازی و اصلاح بسیاری از ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و از سوی دیگر به دلیل اجرای برنامه های سریع و پرشتاب پنج ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اهمیت و نقش مدیریت بیش از گذشته احساس می گردد. از بین انواع مدیریت نیز، مدیریت سازمان های آموزشی از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است، زیرا تمام اهداف و عوامل این سازمان ها انسانی بوده و نقش و رسالت آنها انتقال ارزش ها و فرهنگ جامعه و همچنین پرورش انسان های ماهر و رشد یافته و تامین نیازهای انسانی جامعه در بخش های مختلف است.
مدیریت آموزشی در نظام آموزشی کشور از سطح مدارس تا سطوح عالی، نقش اول را در استفاده بهینه از منابع مادی و انسانی و دستیابی به اهداف آموزشی ایفا میکند و با توجه به پیچیدگی روز افزون سازمان های آموزشی و محدودیت منابع مادی و انسانی در کنار افزایش کمی موسسات آموزشی نقش آن بیشتر آشکار میگردد.
متاسفانه در جامعه ما به امر مدیریت سازمان های آموزشی علی الخصوص مدارس، از نظر تربیت مدیران آموزشی کارآمد و ایجاد آمادگی های لازم در آنها توجه در خور وشایسته ای نشده است و این امر مشکلات زیادی را در اجرای موثر و صحیح برنامه های آموزشی به وجود آورده است. با اینکه اهمیت نقش معلمان و ضرورت تربیت معلمان متخصص سالیان درازی است که شناخته شده است و امروزه بیشتر معلمان دارای تحصیلات تخصصی و حرفه ای هستند، اما در مقابل اهمیت و ضرورت تربیت مدیران متخصص و آشنا به فنون مدیریت هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده است و اقدامات جدی در این زمینه کمتر اتفاق افتاده است. در بهترین شرایط مدیران مدارس و حتی بخش های ادارات آموزش و پرورش به افرادی سپرده میشود که سابقه و تجربه معلمی طولانی داشته ولی از مدیریت و رهبری آموزشی دانش و مهارت کافی ندارند و اگر توجهی نیز شده است بیشتر در سطح کلان و سطوح عالی تشکیلات و حرفه های تخصصی توجه شده است و به مدیریت در سطح مدارس چندان توجهی صورت نگرفته است.
از سوی دیگر در موسسات آموزشی، اعتماد و اعتقادی به مدیریت آموزشی در مفهوم علمی و مدیران تحصیل کرده، دست کم به عنوان تسهیل کننده چرخش امور نیز وجود ندارد. برخی ها هنوز معتقدند که علمای مدیریت آموزشی و طالبان آنها نمی توانند عملاً به اندازه کسانی که دارای تجربه مدیریتی هستند و یا ذاتاً دارای استعدادهای درخشان برای مدیریت دارند مفید واقع شوند. به همین خاطر به مدیریت آموزشی در مفهوم فوق نیز اعتقاد ندارند.
از آنجائیکه محقق چند سالی است که در آموزش و پرورش مشغول انجام وظیفه بوده و از نزدیک اثرات سو مدیریت ها و گاهاً مدیریت های مفید را مشاهده نموده، لذامعتقداست که انجام این تحقیق و تحقیقاتی مشابه, نقش بسزایی در تصحیح نگرش مدیران سطوح میانی و عالی آموزش و پرورش در مورد بها دادن به اهمیت مدیریت در آموزش و پرورش و انتخاب صحیح مدیران و همچنین گسترش آموزه های مدیریت داشته باشد.
از سوی دیگر متاسفانه ملاک ها و معیارهای معینی در دست مسئولین آموزش و پرورش که بتوانند از طریق آن به طور عینی تر واقع تر به اثر بخشی مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت پی ببرند وجود ندارد و این امر گاهاً موجب میشود که اهمیت دانش مدیریت همچنان نا شناخته باقی مانده و در عمل اولویت آن به رسمیت شناخته نشود و طبق روش های سنتی به مدیران با تجربه اکتفا شود. اینگونه تحقیقات میتوانند این ملاک ها و معیارها را فراهم نموده و از این طریق نقش و اهمیت آموزش های مدیریتی را به طور واقعی تر گوشزد کند.
با توجه به این نکته که آموزش و پرورش در کشور ما با تحت تعلیم قرار دادن بیش از سیزده میلیون دانش آموز و دارا بودن بیش از ششصد و پنجاه هزار پرسنل، وسیع ترین و گسترده ترین سازمان کشور محسوب میشود و قسمت اعظم بودجه را به خود اختصاص میدهد و با توجه به اینکه نقش اساسی و حساس و زیر بنایی درآموزش وفرهنگ جامعه به عهده دارد، بهبود امور و اصلاح روش های انجام کار و بالاخره تغییر و تحول اساسی در آن برای استفاده موثر از منابع مادی، مالی و انسانی و در نتیجه دستیابی موثر تر به اهداف آموزشی امری اجتناب ناپذیر است. دراین راستا انجام تحقیقات لازم جهت کشف واقعیت ها گام اول محسوب میشود و از میان این تحقیقات، تحقیقات مربوط به مدیریت آموزش و پرورش و اصلاح و بهبود مدیریت ها پیش شرط تغییرات و تحولات به حساب می آید.
اهداف تحقیق
نتایج تحقیق علمی به خودی خود و به صورت انتزاعی نیز دارای ارزش است. لکن این نتایج زمانی مفهوم واقعی دارند که به عنوان یک رکن در تصمیم گیری ها و تصحیح نگرش تصمیم گیران و دست اندر کاران موضوع مربوطه، موثر باشند و به عنوان یک سری اطلاعات مفید در فرایند تصمیم گیری وارد شده و به کار گرفته شوند.
هدف از تحقیق اخیر مقایسه دو دسته از مدیران آموزشی مدارس راهنمایی است که شامل مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت و سایر مدیران (مدیرانی که یا فاقد تحصیلات دانشگاهی میباشند و یا دارای تحصیلاتی در رشته های غیر از رشته های مدیریت هستند) می باشد، که از نظر میزان دستیابی به اهداف و همچنین توانایی انجام موثر وظایف مدیریتی مورد مقایسه قرار می گیرند که در نتیجه آن تفاوت های موجود میان این دو گروه مورد پژوهش، مشخص گردیده و روشن میشود که کدام دسته از این دو گروه در هر یک از موارد فوق و تا چه حدی بهتر عمل می کنند.
همچنین در این تحقیق میزان توانمندی های مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت که بیشتر ناشی از تحصیلات آنهاست، آشکار میگردد و در نتیجه آن، میزان سودمندی کلی آموزش های مدیریتی دانشگاهی و ارتباط آن با مهارت های مورد نیاز مدیران تعیین میگردد. در نتیجه این تحقیق، همچنین توانایی های موجود در سطح مدیریت مدارس و نقاط قوت و ضعف آنها نیز مشخص گردیده و برآورد خوبی از میزان کارآمدی مدیران موجود بدست می دهد که میتواند در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری ها مورد توجه قرار گیرد. همچنین در صورت وجود تفاوت های موجود در بین مدیران و آشکار شدن کارآمدی مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت، لزوم بکارگیری صحیح افراد تحصیل کرده در رشته های مدیریت و گسترش آموزش های مدیریتی برای مدیران آموزشی بیشتر مورد تاکید قرار می گیرد.
فرضیات تحقیق
1) مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت، بیشتر از سایر مدیران از سبک مدیریت مشارکتی استفاده میکنند.
2) مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت، بیشتر از سایر مدیران توانایی ایجاد تغییرات لازم و نو آوری را دارند.
3) مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت نسبت به سایر مدیران از توان برنامه ریزی بالاتری برخوردارند.
4) مدارسی که دارای مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت میباشند روابط انسانی مطلوب تری از دیگر مدارس دارند.
5) کارکنان مدارس دارای مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت، بیشتر از کارکنان سایر مدارس از رضایت شغلی برخوردارند.
قلمرو تحقیق
الف) چهارچوب زمانی
در این تحقیق مدیرانی مورد مقایسه قرار گرفتند که در سال تحصیلی 94-93 در سمت مدیریت مدارس مشغول انجام وظیفه بودند. همچنین برای انجام این تحقیق نیز یک چارچوب زمانی شش ماهه در نظر گرفته شد که با توجه به مطالعات قبلی در مورد موضوع و تهیه مقدمات لازم و آشنایی محقق به سیستم آموزش و پرورش و مدیریت مدارس کافی به نظر می رسد.
ب)قلمرو مکانی
برای این تحقیق محدوده مکانی، مدارس راهنمایی منطقه اردبیل در نظر گرفته شده است.
ج) چارچوب موضوعی
موضوع تحقیق از نظر قلمرو موضوعی شامل بررسی و مقایسه مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت و سایر مدیران آموزشی مدارس از نظر اثر بخشی و کارآمدی در میزان موفقیت در دستیابی به اهداف سازمانی و انجام موثر وظایف مدیریتی می باشد.
تعاریف اصطلاحات بکار رفته
مقایسه: به معنی سنجیدن و اندازه گرفتن دو چیز یا دو کار با هم
کارآمدی: منظور از کارآمدی عبارتست از میزان موفقیت مدیری در دستیابی به اهداف سازمانی و همچنین انجام موثر وظایف مدیریتی (برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و رهبری و کنترل).
مدیران تحصیل کرده در رشته های مدیریت: منظور آن دسته از مدیران مدارس راهنمایی است که در یکی از رشته های مدیریت (دولتی- بازرگانی) و یا رشته مدیریت و برنامه ریزی آموزشی در سطح کارشناسی و بالاتر تحصیل نموده اند.