گام اول
معرفی طرح نهایی
(paper)
مقدمه:
افراد هر جامعه ای سرمایه های همیشگی آن هستند و هر جامعه ای تمام توجه خود را معطوف به این افراد می کند بطوریکه تلاش هر جامعه ای به این موضوع معطوف است که در هر مقطع سنی آموزش و پرورش مناسب را در محیط مناسب به افراد خود بلاخص کودکان بدهد زیرا هر گونه سرمایه گذاری و برنامه ریزی در رابطه با کودکان در آینده منجر به داشتن افرادی با توانمندیهای خاص و نهایتاً دستیابی به جامعه ای پیشرفته و دارای ارزشهای متعالی خواهدشد.
کودکان باید در شرایطی پرورش یابند تا بتوانند ارتباط مناسب و هدفمند با محیط و جامعه خود را برقرار سازند.پس اولین دوره ورود کودک به اجتماع مرحله ای اساسی و بنیادین در محقق شدن این مهم است.
در فرهنگ ایرانی-اسلامی ما نیز تعلیم و تربیت و علم آموزی جایگاهی بسیار والا دارد[1] و تاکید بر تربیت و پرورش کودکان در سنین پایین که به نوعی آغازگر شکل گیری شخصیت و آماده سازی او برای ورود به اجتماع است بیشتر است[2] زیرا آنچه ضروری است تا کودکان افرادی شایسته و مفید باشند به صورت بالقوه در آنان قرار داده شده تنها باید آن را در محیط و فضایی مناسب شکوفا ساخت بطوریکه چنانچه محیط فیزیکی و فضای کالبدی با ذات و طبیعت جستجوگر کودک سازگار نباشد بعید است روح او ترغیب به یادگیری و استعدادهای بالقوه او بالفعل شود. البته باید در نظر داشت که منظور از این فضا تنها یک محیط فیزیکی صرف نیست بلکه منظور فضایی فعال و تأثیرگذار است که در شکل گیری شخصیت وی دخالت می کند و امنیت و آزادی وآرامش او را تأمین و محافظت می نماید . با قاطعیت میتوان مدرسه را یکی از پیشگامان این گونه فضاهای تأثیر گذار دانست.
بیان ضرورت مطالعه و طراحی
الف) ضرورت کمی:
نظام آموزش و پرورش در ایران با جمعیت تحصیلی حدود 16 میلیون نفر،جمعیت زیر 6 سال 5/11 نفر و افزایش سالانه 5/1 میلیون کودک در سن ورود به مدرسه شایسته توجه بیش از این است و این در حالی است که هنوز حدود 8/1 میلیون کودک بالای 6 سال نتوانسته اند به مدرسه راه یابند،همچنین به یاد داشته باشیم که نرخ رشد گروه سنی 7 تا 16 سال در جامعه ما در حدود 7/4% در سال است یعنی تا 15 سال دیگر ارقام فوق دو برابر خواهند شد که این میزان به جز معلم نیاز به فضاهای آموزشی و پرورشی در سطح کشور را نیز نمایان می کند.
جمعیت استان خراسان طبق سرشماری سال 85 بالغ بر 5551911 نفر می باشد و نرخ باسوادی قبل از انقلاب 40/0%-سال 75، 82/0% و اکنون بیش از 91% می باشد. با توجه به رشد جمعیت در این سالها و نسبت به قبل از انقلاب اسلامی و اینکه هنوز آموزش در بسیاری از مراکز قدیمی صورت می پذیرد،به ایجاد و برپایی فضاها و مکانهای آموزشی و پرورشی(مدارس) جدید نیازمندیم.
جمعیت مطلوب در یک کلاس درس به گونه ای که کارایی مناسب خود را حفظ کند 25-30 نفر است اما در اکثر مواقع به دلیل کمبود فضا و زیاد بودن متقاضی این رقم بسیار بیشتر از حد مطلوب آن است.
و در نهایت اینکه مشهد به عنوان دومین کلان شهر ایران فاقد مراکز آموزشی بزرگ و تکمیل حتی با درصدی از امکانات (نه حتی تمامی آن) می باشد و فضاهای آموزشی ساخته شده نه پاسخگوی نیازهای آموزشی بوده و نه به نیازهای پرورشی دانش آموزان پاسخ می دهد.
طبق آمار سال 85 سازمان آموزش و پرورش آمار تعداد آموزشگاه ها ،کلاس و دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی مقطع دبستان به شرح زیر است[3](آمار مربوط به مدارس مشهد می باشد.)
البته باید توجه داشت که ابعاد کلاسها بخصوص در مدارس غیر انتفاعی تنها دارای گنجایش حداکثر 15-20 نفر می باشد.
ضرورت کیفی:
" از میان تمامی پروژه های معماری که می بایست طراحی شوند هیچیک به اندازه طراحی مدرسه نمی تواند جذاب و دل انگیز باشد چرا که به بسیاری از فعالیت های مهم انسانی و آموزش و رشد کودکانمان می انجامد." پروفسور لاوسون
اگر جهان امروز را با دنیای صد سال پیش مقایسه کنیم با پیشرفت های خیره کننده ای در علوم ،بازرگانی ،خدمات پزشکی و ارتباطات و ... روبرو می شویم که همسویی با این پیشرفت ها نیاز به دانش آموختگانی توانمند دارد که باید در سیستم و محیط آموزشی خلاقانه به تربیت آنها همت گمارده شود در صورتیکه در ایران به هر کجا که سر بزنیم چنین محیط هایی مشاهده نمی شود بطوریکه حتی اندک تفاوتی در محیط مدارس سالیان گذشته و مدارس امروزه نیز ایجاد نگشته است.
این در حالیست که امروزه عنوان می شود که محیط تعلیم و تربیت بالقوه قادر است تا نیروهای ذهنی ،احساسی و خلاقه کودک را درگیر کرده و آنها را عمیقاً توسعه دهد و در آموزش و پرورش وی فعالانه مشارکت نماید که این مهم در معماری مدارس ما ، فضا و کالبد آنها دیده نمی شود و ساختمانها هیچ تناسبی با نیازهای کودکان و نوجوانان ندارند.
ساختمان هایی که به عنوان مدارس ابتدایی از آنها استفاده می شود عموماً از لحاظ کالبد معماری متناسب با نیازهای کودکان نمی باشد و اساساً فضایی با طراوت برای خانه دوم کودک که زمان قابل توجهی از اوقاتش را در آن سپری می کند نیستند. این فضاها جنبش و پویایی و تحرک عمل را از کودک گرفته و به جای تشویق او به پژوهش و تحقیق او را نسبت به یادگیری دلسرد می کنند.
فضاهای مدرسه از قبیل راهروها ،حیاط و کلاسها و ... در ارائه فضایی مؤثر و سازنده در تربیت کودک نا توان به نظر می رسند که منشأ این نوع نگرش به این گونه فضاها عدم توجه به مقتضیات روحی کودک و نقش فعال وی در آینده جامعه است.(در واقع در اکثر مواقع دیدگاه ما به مدرسه یک دیدگاه کمی است نه کیفی).
در حالیکه همانطور که بیان شد محیط و فضای آموزشی می توانند در ترغیب کردن کودک به تحقیق و پژوهش بسیار مؤثر بوده و با ایجاد محیط صمیمی می توان آموختن در کنار یکدیگر را به تجربه ای شیرین مبدل ساخت.
و نهایتاً اینکه نیاز به نگرشی نو در عرصه آموزش و پرورش کاملاً احساس میشود و یکی از ملزومات اصلی تحقق این امر ایجاد ظرفی جدید برای دنیای آموزشی جدید است.
بیان هدف: ( ارا ئه تصویر کلی از محصول نهایی )
لویی کان واژه "مدرسه" را چنین تعریف می کند:
"تمام مکان هایی که انسان برای تأمین خواسته خود در فراگیری از آنها استفاده می کند مدرسه نام دارد و این مکان ها تنها برای یادگیری و آموختن عقاید و نظرات نمی باشد بلکه برای فهم و ادراک دلایل وجود هر چیز و مناسبت های دوجانبه و روابط بین انسان و طبیعت نیز مورد استفاده قرار می گیرند."
تحقیق ارائه شده عبارتست از طراحی مدرسه ابتدایی 15-20 کلاسه که این پروژه
می تواند مشتمل بر فضاهای زیر باشد:
1.فضاهای آموزشی 2.فضاهای کمک آموزشی
3.فضاهای اداری 4.فضاهای خدماتی
5.سالن ورزشی
6.آمفی تئاتر روباز(فضایی برای قصه خوانی و ...)
7.فضاهایی برای آموزش عملی دروس مانند:باغ گیاه شناسی-...
8.و ...
اهداف کلی که در این تحقیق دنبال می شوند به شرح زیر هستند:
_ ایجاد بستری مناسب جهت تغییر نگرش نسبت به تعلیم و تربیت
_کشف راه منطقی بین یادگیری ،یاددهی و طراحی معماری
_توجه به تناسبات انسانی(کودک)در فضای آموزشی
_انعطاف پذیر ساختن مدرسه و فضای آموزشی(ارتباط مستقیم با طبیعت)
_تشویق کودکان به اکتشاف ،خلاقیت ،تصور ،بیان ،تحقیق و مطالعه(آموزش به صورت
عملی)
_و در مجموع ایجاد دنیایی بهتر برای کودکان
برنامه زمان بندی:
-اول اسفند تا دهم اسفند: معرفی طرح نهایی
-اول اسفند تا نیمه اردیبهشت: فاز مطالعات
-نیمه اردیبهشت تا آخر خرداد: فاز طراحی
- تیر ماه: فاز 2
گام دوم:
شناخت
مرحله اول :
مطالعات پایه - زمینه
فصل اول :
مطالعات پایه
کودک
کودک و فضا
آموزش و پرورش
بررسی انواع نظام های آموزشی
بررسی ابزارهای آموزشی
روانشناسی کودک
در این قرن انسان بیشتر به سرنوشت آینده کودکان خود توجه می کند و به همین علت نیز در هیچ یک از زمانها تا به این حد معلومات خود را ناقص نیافته است . یافتن پاسخ هر سوال راجع به رشد و پرورش کودک صدها سوال تازه را فراروی انسان قرار می دهد. روانشناسی کودک ترکیبی است از عوامل جسمانی و اجتماعی . رفتار و تجربیات اطفال به میزان زیادی بستگی به عوامل زیستی – جنبشی و جسمانی داشته و در ضمن عوامل محیطی و اجتماعی نیز در تغییر و تبدیل عوامل جسمانی مؤثرند. برای مطالعه در مورد کودکان نیز توجه به کلیه این عوامل ضروری است.
در این فصل سعی برآنست تا اصول روانشناسی کودک را برای رسیدن به نیازهای او بررسی کنیم.
روانشناسی رشد و مفاهیم بنیادی آن
روانشناسی رشد
همه موجودات زنده در طول زندگی خود دچار تغییر و تحولاتی می شوند . معمولاً رشد بدنی تا زمان معینی پس از تولد ادامه می یابد، ولی رشد جنبه های روانی ،به ویژه در انسان همواره و بصورتهای گوناگون ادامه دارد . رشد انسان در دوره کودکی و در همه جنبه ها با سرعتی بیش از دوره بزرگسالی ولی به صورت پیوسته ادامه می یابد. رشد انسان در دوره کودکی و با گرایش فطری و غریزی به سوی کمال، متأثر از عوامل درونی و شرایط زیست – محیطی بوده و در شکل گیری خصوصیات انسان در دوره های بعد بسیار مؤثر است [1].
مفاهیم بنیادی در روانشناسی رشد[2]
تعریف رشد
رشد عبارتست از همه تغییرات و تحولاتی که از زمان تشکیل سلول تخم تا هنگام مرگ در انسان رخ می دهد. رشد حرکتی مستمر،دائمی و پیوسته است با سرعتی متغیر.
مفهوم پختگی(رسیدگی)
پختگی به تغییرات خاصی اطلاق می شود که عامل اساسی در آن گذشت زمان همراه با تکامل و نظام یافتگی است. برای ظهور هر رفتاری، دستیابی به حداقلی از رشد،تکامل و آمادگی ضروری است. به عبارتی رسیدن به مرحله معینی از مهارت یا استعداد مستلزم تغییراتی در سیستم عصبی و عضلانی کودک است.
رشد و پرورش
پرورش به تغییراتی گفته می شود که بر اثر آموزش یا تاثیرات عوامل محیطی در انسان ایجاد می شود. رشد و پرورش دو فرایند متفاوت اند، رشد تغییرات کمی و کیفی بر تن و روان و پرورش تغییر در جنبه های رفتاری و روانی است. فرایند رشد مداوم و پیوسته است و آنچه در مرحله ای رخ می دهد، مراحل بعدی را تحت تاثیر قرار می دهد.
گونه های تغییر در فرایند رشد
تغییر در اندازه و مقدار : این تغییر در رشد بدنی و رشد عقلی دیده می شود. اعضای بدن سال به سال بزرگتر می شوند تا بدین وسیله احتیاجات و نیازمندی های روز افزون کودک میسر شود.
تغییر در نسبت: تمام بدن کودک از نظر تناسبات با بدن یک فرد بالغ متفاوت است. این تغییر در نسبت، در رشد عقلانی هم دیده می شود. در سالهای نخست کودکی بین تخیل و واقعیت رابطه نزدیک وجود ندارد ولی با گذشت زمان عنصر خیالی جای خود را به واقعیت می دهد و فرد بر تخیل خود تسلط می یابد.
ناپدید شدن برخی قسمتهای بدن : این تغییر حین تکامل رخ می دهد.
مهمترین این تغییرات غده تیموس است که در سینه جای دارد.
4- کسب مشخصات تازه : در برابر ناپدید شدن قسمت هایی از بدن، وی مشخصات روانی، بدنی تازه ای کسب می کند. دسته ای از این مشخصات از طریق یادگیری حاصل می شود. ولی بخش اعظم از آن نتیجه تکامل قوایی است که در هنگام تولد هنوز کاملاً پدیدار نشده بود. مانند رویش دندان های دائم[3].
عوامل مؤثر در رشد
مقدار وضع رشد ممکن است به سبب عواملی که در داخل یا خارج بدن انسان قرار دارد تغییر کند .تغییرات رشد محصول تعامل عوامل ژنتیکی و محیطی می باشند که عبارتند از: عوامل داخلی (عوامل وراثتی) و عوامل خارجی مانند: محیط- تغذیه- هوای آزاد و نور خورشید- بیماریها و آسیب ها و 0بافتهای مختلفی که کودک در آن به سر می برد[4] .
زمینه های رشد
- رشد حرکتی ، ایجاد هماهنگی و توازن در تمام قسمتهای بدن.
- رشد عاطفی – اجتماعی، وضعیت احترام به نفس، احساس راحتی، کنترل فردی، روابط متقابل، رفتار اجتماعی و شناخت جنسیت.
- رشد شناختی، زبان، فکر منطقی، خلاقیت، حل مسائل، ظرفیت توجه و میزان درگیر شدن با تکالیف.
لازم به ذکر است که در هر کودک ، جنبه های مختلف رشد آنچنان بهم مربوطند، که آموزش در هر یک از آنها، بر یادگیری بر تمام زمینه های دیگر تاثیر می گذارند.
بررسی نظریه ها
- مراحل رشد کودک از دید پیاژه[5]
پیاژه روانشناس معروف معتقد است که کودکان در هر مرحله برای یادگیری آموزشهای آن باید از لحاظ فیزیکی و روانشناسی ، آمادگی داشته باشند. بنابراین باید به مراحل رشد کودک بسیار توجه کرد و توقع بیش از اندازه از او نداشت. در زیر خلاصه ای از مراحل رشد آورده شده است.
الف- مرحله حسی – حرکتی (3-1 سالگی)
یک کودک نوزاد تنها رفتارهای انعکاسی و فطری را ابراز می کند. او در واقع فکر نمی کند بلکه عکس العمل نشان می دهد. در اواخر مرحله حسی – حرکتی، قدرت شکل گیری تصاویر ابتدایی ذهنی افزایش می یابد، در این مرحله کودکان هیچ گونه احساس تبعیتی از قواعد ، ندارند.
ب- مرحله پیش عملیاتی (6-3 سالگی)
کودک در این مرحله هنوز قادر نیست به طور منطقی فکر کند. کودک پیش عملیاتی به طور کامل خود محور است و به طور کورکورانه (نه از روی اعتقاد) از بزرگترها تبعیت می کند. این مرحله سن کنجکاوی است، کودکان در سنین قبل از مدرسه همیشه در حال سوال کردن و جستجو کردن چیزهای جدید هستند. تفکر کودکان در این مرحله بیشترین تفاوت را با تفکر بزرگسالان دارد.
ج- مرحله عملیات عینی (13-7 سالگی)
این مرحله زمانی آغاز می شود که کودک قادر می شود عملیات ذهنی انجام دهد.
عملیات ذهنی به کودک اجازه می دهد که درباره عمل هایی که او قبلاً به طور فیزیکی انجام می داد، فکر کند و اهداف و نتایج قواعد را بررسی کند.مشخصه اولیه تفکر عملیاتی برگشت پذیری آن است. کودک می تواند به طور ذهنی جهت تفکرش را معکوس کند. مثلاً او می تواند از راهی که به مدرسه رفته، به خانه باز گردد. یک کودک در مرحله عملیات عینی، می تواند اشیا را بر حسب صفات آنها مانند رنگ، شکل یا اندازه و طبقه بندی کند و رابطه کل و جزء را تشخیص می دهد.
کودکان در این مرحله از رشد ذهنی یاد می گیرند که کمیت هایی مانند عدد، جسم، مساحت، وزن و حجم را ابقا نماید. همچنین توانایی هماهنگ کردن پرسپکتیو ها را پیدا می کنند و از این پس شروع به درک جریان ثابت فضا می کنند. در این مرحله کودکان چیزهای فانتزی، معما و ماورالطبیعه و حوادثی که درباره فضای خارج از زمین، محلهای دور و زمانهای دور باشند، دوست دارند.
د – مرحله عملیات صوری (قیاسی) (18-13 سالگی)
در این مرحله تفکر بیشتر قابل انعطاف، منطقی و نظام دار است و این مرحله آغاز دوره نوجوانی است.
- رشد از دید والن[6]
والن معتقد است تحول در تمام مراحل یک فرایند تعارض و گشایش است که می تواند به توحید یافتگی منجر شود. مراحل تحول روانی از دید والن عبارتند از :
درون رحمی یا زندگی انگلی
برانگیختگی حرکتی : از زمان تولد چنانچه نیازهای کودک ارضاء نشود ودچار محرومیت شود یکسری برانگیختگی های حرکتی مثل دست و پا زدن در وی بروز می کند و جایجایی در فضا صورت می گیرد.
مرحله سوم از دید والن هیجان پذیری است : کودک در این مرحله با مادر و محیط همزیستی عاطفی دارد و این پیوند عاطفی در وی هیجان ایجاد می کند. برون ریزی های صوتی و حرکتی دارد.
فعالیت حسی – حرکتی : در این مرحله شاهد حالت اکتشافی هستیم، کودک به دلیل رشد و نمو سلسله اعصاب ارتباط بیشتری در زمینه های حسی – حرکتی برقرار می شود.
مرحله بعدی از نظر والن شخصیت گرایی است که سه زیر مرحله دارد :
الف ) تضاد و وقف ب) سن لطف ج) تقلید
در این مرحله من یعنی ادراک کودک از خود، به عنوان یک موجود مجزا در کودک ساخته می شود، اثبات خود و خود ارزنده سازی در او شکل می گیرد و در نتیجه به تدریج فعالیتهایی که مبتنی بر امتناع و نفی است در کودک مشاهده می شود . (لجبازی)
ازدید والن در سالهای پیش از دبستان (5-4 سالگی) شاهد سن لطف هستیم. مرحله دیگر مرحله فکر مقوله ای است که شاهد انضباطهای جدید در کودک هستیم.. مرحله بعدی نوجوانی است که بحران در آن اتفاق می افتد. آخرین مرحله تحول روانی از دید هانری والن نوجوانی است. نوجوان جستجوگر است. کاهش جستجوگری نشانه ورود به بزرگسالی است .
- مراحل تحول درونی از دید اریکسون[7]
اریکسون مراحل تحول روانی – اجتماعی را 8 مرحله میداند :
اعتماد در برابر عدم اعتماد : چنانچه نوزاد تغذیه و محبت را دریافت کند دچار اعتماد می شود.
استقلال عمل برابر شرم و تردید : به دلیل تواناییهای حرکتی کودک در این مرحله استقلال عمل به دست می آورد و موجب خود ارزنده سازی در او می شود و اگر با مانعی برخورد کند دچارتردید می شود و تردید چنانچه با تضاد بزرگسالان باشد لجبازی می شود.
مرحله سوم تحول روانی از دید اریکسون ابتکار عمل در برابر احساس گناه است. ابتکار در کودکان در دو زمینه عینی – عملیاتی و کلامی صورت می گیرد.
تحقق عمل در برابر احساس کهتری : در این مرحله کودک سعی می کند عملی را انجام دهد و ازخود سازندگی نشان دهد و چنانچه زمینه لازم برای آن را نداشته باشد دچار خود کم بینی می شود.
هویت در برابر پراکندگی نقش : در دوره نوجوانی فرد در جستجوی هویت خویش است.
مرحله ششم تحول روانی از دید اریکسون مردم آمیزی در برابر گوشه گیری است. وقتی انسان بداند به چه نحو با دیگران ارتباط و تعامل داشته باشد مردم آمیز خواهد شد.
پدید آورندگی در برابر سکون : فرد در اینجا با شغل و تجربه خود می تواند احساس مولد بودن کند.
8-آخرین مرحله : شگفتی در برابر نومیدی است یعنی در سالمندی فرد یا احساس کامل بودن می کند یا نومیدی.
رشد از دیدگاه اسلام
اسلام دینی الهی است و دستورها و سفارشهای آن نیز راه ورسم زندگی را به انسان می آموزد تا اورا به هدفی که برای آن آفریده شده – یعنی قرب الهی – برساند.
بنابراین تعالیم اسلام در قالب نکات و دستورهای تربیتی آنچنان ارائه شده که انسان را به جایگاه حقیقی وی برساند و راه درست زندگی کردن را به او بیاموزد.
در این میان ، علوم انسانی که موضوع آنها انسان است در لابلای دستورهای تربیتی اسلام ، می تواند ره توشه های بسیاری برای خود برگزیند ، زیرا هدف مکتب اسلام نیز تربیت انسان است . در بین رشته های علوم انسانی نیز ، روانشناسی و بویژه روانشناسی رشد می تواند بیشترین بهره ها را از دستورهای تربیتی اسلام بگیرد زیرا هدف اسلام نیز به رشد وکمال رسانیدن انسان است[8].
زندگی انسان از دید اسلام به مراحل زیر تقسیم می وشد :
ضعف نخستین : که دارای دو مرحله فعالیت و تعلیم و تادیب است
قوت : که با بلوغ شروع می شود و شخصیت فرد اوج می گیرد. در صورت مهار غرایز و مجال دادن به عقل فرد به اعتدال می رسد و فرد در این دوره واجد عقل ناب می شود.
ضعف نهایی : آخرین مرحله رشد شخصیت از دید اسلام ضعف نهایی است که فرد نقاط قوت خود را به تدریج از دست می دهد. البته این ضعف بیشتر جسمانی است و فرد می تواند از نظر روانی و مصنوعی همچنان در اوج باقی بماند ودر جنبه های روانی و تجزیه و تحلیل ، نقاط قوت خود را حفظ بکند و خود شکوفایی و تمامیت را احساس کند.
-مراحل رشد از دیدگاه اسلام
در قرآن دوران زندگی انسان بعد از تولد به سه دوره مشخص کودکی ، بلوغ و پیری تقسیم شده است. ولی چون دوران مهم رشد و تربیت انسان در سالهای کودکی و جوانی است ، احادیث فراوانی دوران رشد بعد از تولد تا 21 سالگی را تقسیم بندی کرده و هر یک از این احادیث ویژگیهایی را برای رشد و تربیت یادآور شده اند:
پیغمبر اکرم (ص) می فرمایند:
کودک در هفت سال اول سید و آقاست در هفت سال دوم روحیه اطاعت و فرمانبرداری دارد و در هفت سال سوم وزیر و مشاور است.
همانگونه که ملاحظه می شود دردوارن رشد و تربیت بعد از تولد به سه مرحله هفت ساله تقسیم شده است که ما آن را به این صورت نامگذاری می کنیم :
دوره سیادت و سروری
دوره اطاعت و فرمانبرداری( از هفت تا 14 سالگی )
دوره مشورت و همرایی
- بررسی دوره دوم(اطاعت و فرمانبرداری)
در احادیث یاد شده ، ویژگیهای اطاعت ، حرف شنوی ، و همچنین تعلیم و تادیب برای این مرحله بیان شده . در این دوره با توجه به ویژگیهای رشدی که پیدا می کند، مطیع و فرمانبردار می شود و روحیه اطاعت پیدا می کند . به همین جهت در این دوره بهترین فرصت هم برای تعلیم ( دانش آموزی) و هم برای تادیب ( اموزش مستقیم ارزشها و پرهیز دادن از ضد ارزشها ) فرا هم می آید. والدین و مربیان در این دوره بهترین فرصت را برای تعلیم و تربیت کودکان در اختیار دارند،زیرا کودک در این دوره ،نه حالت بازیگوشی دوره اول و نه مشکلات دوره سوم یعنی بلوغ وجوانی را دارد . بلکه کاملا مطیع و فرمانبردار بزرگترها است[9].
دید کلی درباره تحول روانی و رشد
به طور کلی روانشناسان دوره زندگی انسان را به 7 مرحله تقسیم می کنند :
پیش تولدی (نمو درون رحمی)
کودکی اولیه (هوش حسی – حرکتی رشد می یابد، روابط عاطفی را تجربه می کند، شی دائم به وجود می آید)
کودکی دوم یاکودکی میانی (پیش عملیاتی – کنش رمزی – استفاده از نماد – زبان – بحران شخصیت – تضاد بین اثبات خود و تحکیم دیگران – لجبازی)
کودکی سوم یا کودکی پایانی (عملیات عینی – گرایشهای مقوله ای و شناختی – طبقه بندی و ردیف کردن) .
نوجوانی
بزرگسا لی
پیری
پس از انجام بررسی در رابطه با روانشناسی کودک به شناخت ویژگی های او در مرحله سنی مورد نظر(6 تا 12 سالگی )می پردازیم.
خصوصیات دوره دبستان- دوره سوم کودکی (از 6 تا 12 سالگی)[10]
این دوره آغاز آموزش رسمی کودک است. کودک به دبستان می رود و درگیری او با اطفال و بزرگسالان دیگر افق فکری او را گسترش می دهد.
این دسته خود به دودوره تقسیم شده است:
دوره اول دبستان 6 تا 9 سالگی
دوره دوم دبستان 9 تا 12 سالگی
ویژگی های کودکان از 9-6 سالگی، دوره اول دبستان (نوباوگی 1)
الف- رشد جسمانی – حرکتی
دوره رشد و نمو افقی است. تناسب اندام در این دوران شباهت زیادی به بزرگسالان دارد. به موازات رشد عصبی – عضلانی، قدرت بدنی کودک افزایش می یابد. .
پسرها از دخترها قوی ترند و دخترها انعطاف پذیری عضلانی بیشتری دارند.
فعال، پر انرژی و پر سر و صدا است و به بازیهای پر جنب و جوش علاقه زیادی دارد.
بازیهای فردی که به صورت دویدن و بالا رفتن بود، بصورت بازیهای جمعی در می آید.
دوست دارند در فعالیتهایی نظیر طناب بازی، پریدن از روی اشیاء لی لی کردن و، حفظ تعادل روی یک تخته باریک ، اسکیت کردن، راندن دوچرخه و جست و خیز کردن شرکت کنند.
نقاشی های ابتکاری کمتر دیده می شود.
سعی میکند از روی مدل های مشهور و مورد علاقه اش نقاشی کند.
در این سن کنترل لازم را بر عضلات کوچکشان بدست آورده اند و می توانند بنویسند و معمولاً فعالیت هایی مثل چوب بری، رنگ کردن و دوختن را به خوبی فرا گرفته اند.