فصل اول
طرح تحقیق
طرح تحقیق :
بررسی تاثیر موسیقی در بهداشت روانی جوانان
واژه های کلیدی :
بهداشت روانی Mental Health ، افسردگی depressive ، موسیقی Music ، افسردگی چهار سیستمی Beck Test
مقدمه
افسردگی مجموعه ای از حالات گوناگون است که در زیر چتر آن می توانیم احساس خفیف ملال تا حالت سکون و بی عملی کامل را جای دهیم. ما دراینجا به بعض از آنها بعنوان نمونه اشاره میکنیم
در این زمان شخص چشم انداز خود را نسبت به مسائل مختلف از دست میدهد. بعبارت دیگر درک او از زندگی، شغل و خانواده بی رنگ و مفهوم میگردد. افسردگی چون مجموعه ای از عدسیهای دوربین فیلمبرداری می باشد که تنها بر قسمتهای تاریک متمرکز می شود . بدین شکل شخص الگوی تفکر منفی را نسبت به کل زندگی دردست می گیرد
فعالیت های جسمانی فرد افسرده در زمینه های مختلف کاهش می یابد. فعالیت هایی نظیر میزان خواب، فعالیت جنسی و تغذیه که بطور واضح دیده میشود که در آن تغییراتی پدید آمده است [1]
عزت نفس فرد شدیدا کاهش می یابد نگرش مثبت نسبت به خویشتن بتدریج کاهش یافته و ارزش وجودی فرد زیر سئوال می رود
شخص افسرده در مورد آنچه که دیگران میگویند یا انجام میدهند، بیش از حد حساس میشود. ممکن است شخص رفتار دیگران را سؤتعبیر کند و آنها را بشکل منفی تفسیر کند و بواسطه این ادراکات غلط، تحریک پذیر و مستعد مشاجره گردد
معمولا در حالت افسردگی احساس گناه نیز به چشم می خورد. ممکن است این احساس گناه دلیل واقعی داشته و یا زاده تصور و تخیل فرد باشد
غالبا افسردگی باعث میشود تا فرد نسبت به دیگران حالت وابستگی پیدا کند. این امر باعث تقویت درماندگی شده و آنگاه فرد بخاطر حالت درماندگی خود دچار خشم میشود [2]
بیان مسئله :
از دست دادن کسی یا چیزی و تغییرات در زندگی فردی دو علت زیربنایی در افسردگی میباشد. این عوامل امینت، رفاه و احساس ثبات و استواری ما را تهدید میکنند. ممکن است تصویر ذهنی ما از خویشتن تحت تاثیر قرار گرفته و ما احساس کنیم که دیگر بر خود کنترلی نداریم. اگر شخص به کسی که او را از دست داده است شدیدا وابسته بوده باشد ممکن است احساس کند که زندگی دیگر معنی و مقصودی ندارد. یک مرگ ناگهانی و غیر منتظره ممکن است توانایی های ما را در بکارگیری تکیه گاههای عاطفی مورد نیاز برای رویارویی با مشکل از بین ببرد [3]
گاهی روبرو شدن با یک موفقیت باعث شروع افسردگی میشود. اشخاصی که پس از مدت زمانی طولانی و پس از تلاش بسیار به اهداف خود دست می یابند، ممکن است دریابند که این تلاش و پیکار بوده است که به زندگی آنان معنی بخشیده است. غالبا رسیدن به اهدافی که فرد در پی آنها بوده است شخص را آنچنان که مورد انتظارش میباشد ارضا نمی کند. اگر موفقیتی بجای دادن احساس آرام بخش ارضا شدن، در ما حالت تنش و ناآرامی را بوجود آورد، می تواند باعث بوجود آمدن افسردگی بشود. مجموعه ای از تغییرات می تواند به معنی از دست رفتن کنترل بر مرحله ای از زندگیمان باشد. اگر کنترل شرایط برای ما امری بسیار مهم تلقی شود وقوع چنین حالتی می تواند باعث بوجود آمدن افسردگی در ما گردد. برای مثال افسردگی یک شخص میانسال میتواند بعلت فقدان موفقیت یا کاهش رضامندی از شغل، زندگی زناشویی، موقعیت اجتماعی و نیز عدم رضایت از نقش خود بعنوان والد بوجود آید [4]
اهمیت و ضرورت تحقیق :
اگر شما امروز بدنبال آرامی می گردد. راهی است که می تواند مسیر زندگی شما را تغییر دهد. اگر چه هیچکس کامل نیست و هر فرد در زندگی سختی و بلندی های بسیاری را پشت سر می گذارد که بعضا بسیار دردناک و ناگفتنی است اما این فرصت وجود دارد تا هر فرد بتواند تجربه کند فیض (بخشش بدون شرط) خدا را از طریق ارتباط شخصی و روزانه با عیسی مسیح بعنوان دوستی نزدیکتر از برادر که در تمام شرایط حاضر است با هر یک از ما همراه گردد. چون زندگی هر یک از ما برای او بسیار ارزشمند و گرانبها می باشد. برای همین است که او دو هزار سال پیش برای من و تو به صلیب کشیده شد تا امروز ما آزاد باشیم و در زندگی امید زنده داشته باشیم. [5]
شما نیز چنانچه امروز می خواهید با این عیسی که او را دکتر روح و جان می نامند آشنا شوید می توانید از طریق دعا که با او روبر گفتگو نمایید. چون او از زندگی شما آگاه است و می خواهد شما را امداد نمایید. اما برای ورود به زندگی شما احتیاج دارد که او را دعوت نمایید. همانطور که می گوید من در قلب شما را می کوبم اگر آنرا باز کرده وارد خواهم شد و با شما خواهم ماند.
حال چنانچه مایلید تا عیسی مسیح را به زندگی خود دعوت نمایید این دعا را از قلب خود اعلام نمایید. ای عیسی خداوند من می خواهم تو را شخصا بشناسم و به زندگی خود دعوت نماییم تا در آنجا ساکن شوی و خداوند زندگی من باشی. ای عیسی مسیح من تو را شکر می کنم بابت کاری که برای من بر روی صلیب انجام دادی و گناهان و خطایا مرا بر روی صلیب بخشیدی و به من امید زنده و حیات جاویدان عطا کردی. ای عیسی مرا در دستهای خودت بگیر و تبدیل کن آنگونه که می خواهی. [6]
اگر این دعا بیان کننده آرزو و اشتیاق قلبی شماست می توانید این دعا را انجام دهید و به او اعتماد تا کنترل زندگی شما را بدست بگیرد و یقینا عیسی مسیح به زندگی شما وارد خواهد شد همانگونه که وعده داده است. چنانچه در همین رابطه سئوال و یا سئوالاتی دارید که می خواهید به آنها پاسخ داه شود خوشحال می شویم تا از شما در این رابطه بشنویم و شما را امداد نماییم. [7]
هدف های کلی تحقیق :
هدف کلی در این پژوهش بدست آوردن بک رابطه معنی دار میان استفاده از موسیقی در درمان افسردگی در استان قزوین میباشد .
هدف های جزئی تحقیق :
بدست آوردن میزان تاثیر پذیری افسردگی و دمان آن از عامل موسیقی میباشد .
فرضیه ها :
فرضیه اصلی :
میان استفاده از موسیقی و درمان افسردگی در استان قزوین رابطه معنی دار وجود دارد.
فرضیه فرعی :
میان استفاده از موسیقی و درمان افسردگی در استان قزوین رابطه معنی دار وجود ندارد .
متغییر های تحقیق :
متغییر مستقل :
افسردگی
متغییر وابسطه :
موسیقی
تعاریف عملیاتی متغییر ها :
افسردگی :
افسردگی اصولا تفکر و اندیشه غلطی است که پایه و اساس منطقی ندارد و بتدریج تمام وجود ما را در بر میگیرد و زندگی را برای ما غیر قابل تحمل میکند. یکی از راههایی که نادانسته این موضوع را در ما تشدید میکند اعتیاد به تائید شدن از جانب دیگران میباشد. برای اصلاح این مسئله میتوان با تحلیل نموداری خاص متوجه غیر واقعی بودن این موضوع گردید. عاملی دیگر درهمین راستا رسیدن به حرمت نفس میباشد. یعنی شناخت خود واقعی نه آنچه دیگران میگویند و نه آنچه خود تصور میکنیم از خود. در همین رابطه با نگاهی به چند اصل میتوان این موضوع را بهتر برسی نمود [8]
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
مقدمه :
افسرده حالی، دارای علت و نشانههای فراوانی است که تشخیص به موقع آنها توسط نزدیکان در بهبود و مداوای زودهنگام افسردهدلان اهمیت بسزایی دارد. بنا به گفته کارشناسان: «هرچند بعضی از مردم به سبب پریشانی، دست به خودکشی میزنند، ولی افزون بر 80 درصد آنان به کمک دارو، [9]
پیشینه بحث :
کریستینا بارتا، عضو مرکز اعتیاد و سلامت روانی تورنتو میگوید: پارهای اوقات کسی که دچار افسردگی بالینی است، چنان در دریای ژرف نومیدی غوطه میخورد که حس میکند هیچ روزنه امیدی نیست و از همینرو چارهای جز مرگ و نیستی نمییابد. دکتر «ادبلک استوک» بر این باور است که بیشتر داروهای جدید، به علت اثرات جانبی جزیی، مؤثراند، لیکن بعضی از ایشان ناراحتیهایی همچون دلدرد، ناآرامی، سرگیجه و یا خوابآلودگی در پی دارند. پزشک یادشده را عقیده بر این است که مردان فزونتر از زنان با خطر ناشی از انتحار روبهرو هستند و دلیلش این است که آنها به سختی قادر به بیان احساسات خود هستند. او میافزاید مردم باید آگاه باشند که امکان دارد افسردگی بتواند یک احساس شدید درد روانی را پدید آورد و دردناکیاش چنان باشد که آدمی را از پرداختن به هر کاری باز دارد. [10]
بارتا اظهار میدارد: از هر ده کانادایی اعم از کودکان و کهنسالان، لااقل یک تن در تمام دوران زندگیاش به فسرده جانی مبتلا میگردد که درجه و شدتش ممکن است تفاوت داشته باشد.
کارشناسان را نظر بر این است که افراد پرشماری از افسردگان اغلب در عرض چند هفته درمان میشوند، در عین حال این گونه بیماران باید داروهای ضد افسردگی را تا آن زمان مصرف کنند که پزشک دستور میدهد.
از جمله جاهایی که میشود تأثیر افسردگی را مشاهده کرد، محیط کار است و در حال حاضر، تعدادی از شرکتها، موازینی را به منظور تشخیص این بیماری روانی رعایت میکنند. به گفته متخصصان، توجه کارفرمایان به برنامههای بهداشت روانی کارکنان به همان اندازه بیمههای پزشکی و دندانپزشکی اهمیت دارد و گونهای سرمایهگذاری در افزایش کارآمدی مؤسسه به حساب میآید. [11]
به اعتقاد پزشکان عوامل مختلفی میتوانند آغازگر پریشاندلی باشند، مخصوصا اگر با هم درآمیزند. این موارد مشتمل بر عوامل ارثی، پیشینه خانوادگی از لحاظ افسردگی، رخداد جانسپاری، ناتوانی در چیرگی بر نگرانی و یا فشار روانی (استرس)، تنگدستی، چشم به جهان گشودن کودک و یا افسردگی های بعد از زایمان و یا یک مرض و جراحت هولناک میباشند.
بارتا به اتکاء تجربه خویش به عنوان یک مددکار اجتماعی بیان میکند: اشخاص افسرده به شما میگویند که احساس وحشتناکی دارند و نومیدانه میخواهند بهبود یابند.
به باور او اگر اینان بتوانند این احساس را بر زبان رانند، قادر به رویارویی با آنند. دکتر «بلک استوک» اظهار میدارد: فرد افسرده، بسی اندوهگین، گوشهنشین و حساس میشود و اینها نشانههای بیماری وی شمرده میشوند. کارشناسان تأکید میکنند که اعضای خانواده و دوستان، با چنین افراد دیدار کنند، زیرا تماس نداشتن با اینان اشتباه فاحشی است.
«انجمن بهداشت روانی کانادا» در تورنتو، علایم پریشانی بالینی را به این شرح اعلام داشته است:
احساس اندوه، گریه متناوب، احساساتی شدن فراوان، از کف دادن اشتیاق نسبت به تلاشهایی که پیشتر مورد علاقه بودهاند، دگرگونیهای وزن یا اشتها، اختلال در خواب، احساس گناه، یأس، بیارادگی (عدم توانایی تمرکز)، به یاد آوردن یادبودها، تصمیمگیری، احساس کوفتگی و یا فقدان انرژی، بیقراری و یا تقلیل فعالیت جسمی، شکوه از دردهای جسمانی و دردهایی که منشأ پزشکی ندارند، اندیشه خودکشی در سر پروراندن که باید اطرافیان تمامی این نشانهها را خیلی جدی بگیرند.