بیان مسئله
اهداف پژوهشی هر نظام آموزشی، نشان دهندهی فلسفه و اصول آموزش و پرورش آن نظام میباشد. چنانچه اگر فلسفه آموزش و پرورش در یک کشور، پرورش انسانهایی کارآمد باشد، مسلماً اصول آموزش و پرورش و اهداف آن نیز جلوهگر فلسفه «کارآمدی» خواهد بود.
در نظام آموزشی ما، براساس اعتقادات اسلامی ملت و قوانین و لوایح موجود (مصوّب شورای عالی آموزش و پرورش)، اولویت و جهتگیری کلی تمام برنامهها و فعالیتها، تقویت ارزشهای الهی و معنوی در دانشآموزان میباشد.
مثلاً در اصل چهارم از اصول حاکم بر نظام آموزش و پرورش آمده است:
«در آموزش و پرورش نه تنها تعلیمات دینی خاص، بلکه همه برنامهها و آموزشها باید به عنوان اجزای یک مجموعه هماهنگ اسلامی، برحسب اقتضاء و گنجایش، جنبه و جهت دینی داشته باشد. برنامهریزان و معلمان باید در همه برنامهها و فعالیتها، بنا بر مقتضیات خاص هر موضوع، به جنبههای الهی و تقویت بینش دانشآموزان توجه کنند» (اصول حاکم بر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، مصوّب ۱۳۶۸).
البته باید توجه داشت که با توجه به نگرش اسلام نسبت به انسان، در تعیین اهداف نظام آموزشی ایران، به پرورش تمامی ابعاد وجودی انسان، توجه شده است. چنانچه هدف کلی، تربیت انسان معتقد و مسلمانی است که بتواند در ابعاد اجتماعی، سیاسی، زیستی، فرهنگی، هنری و علمی رشد یابد، این ابعاد در کنار بعد دینی و اخلاقی، وجوه مختلف اهداف نظام آموزشی ما را تشکیل میدهد و لذا میتوان گفت که در نظام آموزشی ما، اصطلاحاتی نظیر « تربیت سیاسی» ، « تربیت اخلاقی» و « تربیت هنری» ناظر بر مجموعه فعالیتها، برنامهها و طرحهایی هستند که به تحقق هر یک از مجموعهی اهداف مصوب کمک میکنند. مثلاً میتوان به مجموعهی طرحها، برنامهها و فعالیتهای مرتبط با تحقق اهداف هنری،« تربیت هنری» نام داد و به مجموعهی طرحها، برنامهها و فعالیتهای مرتبط با تحقق اهداف دینی و اخلاقی «تربیت دینی و اخلاقی» اطلاق نمود.
در پی تشکیل دبیرخانه سند ملی آموزش و پرورش و با توجه به رهنمودهای مربوط به فرآیند تدوین آن و با نظر به اهمیت خاص تربیت دینی و تربیت اخلاقی و نیز ارتباط خاص این دو ساحت تربیتی با یکدیگر، مسؤولان سند را بر آن داشت تا ساحت تربیت دینی و تربیت اخلاقی را به عنوان « یک بخش واحد و مستقل » درنظر بگیرند؛ لذا با توجه به ماهیت سند، اهداف زیر برای بررسیهای این بخش مقرر گردید.
● اهداف پژوهش:
۱) تعیین شاخصهای عملکردی در حیطهی تربیت دینی و اخلاقی بر اساس مرتبه اسلام - ایمان (اعتقاد + عمل به فرائض)
۲) تحلیل وضع موجود تربیت دینی و اخلاقی فارغالتحصیلان نظام آموزشی (براساس شاخصها)
۳) مشخص کردن نقاط ضعف عملکرد یادگیرنده در حیطه تربیت دینی اخلاقی (به تفکیک هر شاخص)
۴) تبیین و تحلیل عوامل موجد (و مؤثر بر) نقاط ضعف در عملکرد یادگیرندگان (به تفکیک عوامل بیرونی و عوامل درونی نظام آموزشی)
۵) طبقهبندی و تعیین اولویت نقاط قوت و ضعف با توجه به مؤلفههای اصلی آموزش و پرورش
با توجه به اهداف ذکر شده، سئوالات پژوهشی زیر طرح گردید.
۱) وضعیت مطلوب عملکرد دانشآموزان (برون داد نظام آموزشی) در ساحت تربیت دینی- اخلاقی چیست؟
۲) وضعیت موجود عملکرد دانشآموزان (برونداد نظام آموزشی) در ساحت تربیت دینی اخلاقی چگونه است؟
۳) نقاط قوت و ضعف عملکرد دانشآموزان کدامند؟
۴) ارتباط نقاط قوت و ضعف با مؤلفههای اصلی چگونه است؟
● روش شناسی تحقیق:
نظام آموزش و پرورش کشور ما داعیهی تربیت دینی و اخلاقی دارد و به همین سبب برای محک زدن میزان تحقق این ادعا تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام گرفته است، امّا نتایج آنها معمولاً به صورت پراکنده و جدا از هم مورد بررسی قرار گرفته است. لذا بدیهی است که اگر نتایج این تحقیقات در کنار هم و با یک دید کلی نگریسته شود میتواند پاسخگوی مسائلی باشد که هر تحقیق به تنهایی از عهده آن بر نمیآید. بنابراین این گزارش متکفل آن است که بر مبنای جمعبندی و تحلیل این تحقیقات تصویری از وضع موجود در ساحت تربیت دینی - اخلاقی به دست بدهد و راهکارهایی را ارایه نماید.
در این راستا ابتدا اسناد نظام آموزشی و سایر منابع معتبر در ارتباط با اهداف تربیت دینی اخلاقی تحلیل شد و فهرستی از شاخصهای عملکردی در حیطهی تربیت دینی اخلاقی تهیه شد. سپس از طریق جمعبندی وتحلیل پژوهشهای انجام گرفته، در باب عملکرد جوانان در حوزه دین و اخلاق نقاط قوت و ضعف در عملکرد یاد گیرنده در ساحت تربیت دینی اخلاقی بازشناسی و تحلیل شد. سپس عوامل نقاط ضعف با نظر دوباره به پژوهشها و با تحلیل نظرات صاحب نظران و با نظر به مؤلفههای پنجگانه شامل نظام مدیریت و راهبری، نظام تحقیق و توسعه، نظام تأمین منابع انسانی، نظام تأمین منابع مالی و مادی و نظام برنامهریزی درسی و آموزشی تحلیل گردید. نکتهی قابل توجه آنکه در تحلیل نقاط ضعف با توجه به تأثیر پذیری تربیت دینی از عوامل بیرون نظام آموزشی با پذیرش نگاه سیستمی این عوامل نیز مورد لحاظ قرار گرفت.
در تعیین شاخصهای عملکردی در حیطه تربیت دینی اخلاقی، در فرآیند مطالعه منابع، پژوهش فقیهی(۱۳۸۴) با عنوان ”مولفههای دینداری از منظر خود دین" به دلیل هماهنگی با دید زیربنایی در پژوهش حاضر و تقسیم تاثیر دین بر سه حیطهی شناختی، عاطفی و رفتاری به عنوان الگوی پایه محسوب شده و تلاش شد تا در وهله اول اهداف مصوب نظام آموزش و پرورش (اهداف کلی و اهداف سه دوره ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در حوزه اعتقادی و اخلاقی)، اهداف مصوب برنامه درس تعلیم و تربیت دینی در دوره متوسطه و پیشدانشگاهی، اهداف مصوب شورای عالی جوانان در عرصهی اخلاق ومعنویت تحت عنوان منشور تربیتی نسل جوان و همچنین پژوهش فتحی واجارگاه(۱۳۸۴) با عنوان ویژگیهای انسان مطلوب، به عنوان منابع اصلی تشکیل دهنده محتوای اثرات دینداری در سه حوزه مذکور (شناختی، عاطفی و رفتاری) مورد استفاده قرار گیرند .
در ادامه بهمنظور تکمیل و قوام الگوی طراحی شده با رجوع به پژوهشهای صورت گرفته در زمینه ملاکهای دینداری، تلاش شد تا موارد مغفول یا کمرنگ در منابع اولیه نیز در این طراحی مورد توجه قرارگیرند. لیست این پژوهشها بهاین شرح میباشد:
- العانی، نزار(۱۳۸۴):
تدوین ملاکهای ارزیابی رفتار دینی فرد مسلمان و پرسشنامههای پیشنهادی آن؛ همایش مبانی نظری و روانسنجی مقیاسهای دینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- خاکی قراملکی، محمدرضا (۱۳۸۴):
کارکردهای دین از منظر مدل تحلیل ایمان دینی؛ همایش مبانی نظری و روانسنجی مقیاسهای دینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- داوودی، محمد (۱۳۸۴):
ساختار اسلام و مولفههای تدین به آن؛ همایش مبانی نظری و روانسنجی مقیاسهای دینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- فقیهی، علینقی (۱۳۸۴):
مولفههای دینداری از منظر خود دین؛ همایش مبانی نظری و روانسنجی مقیاسهای دینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- معنویپور، داوود (۱۳۸۴):
ساخت و هنجاریابی مقیاس سنجش رشد اعتقادی دانشآموزان مقطع متوسطه شهر تهران؛ همایش مبانی نظری و روانسنجی مقیاسهای دینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
لازم به ذکر است که در بررسی نهایی شاخصها معلوم شد که بیش از ۸۵ درصد این شاخصها بهصورت مستقیم منطبق بر چهار منبع اصلی (مصوبات آموزش و پرورش، اهداف مصوبات برنامه درسی تعلیم و تربیت دینی، اهداف مصوب در منشور تربیتی جوانان و پژوهش مربوط به ویژگیهای انسان مطلوب) بوده و ۱۵ درصد دیگر شاخصها نیز با تفسیر برخی از اهداف در منابع اصلی قابل برداشت میباشند، اما در منابع ثانوی بهطور مستقیم به آنها اشاره شده است. به این ترتیب روایی شاخصهای موجود را میتوان در انطباق حداکثری آن با منابع اصلی (منابعی که در واقع بیان ادعاهای نظام آموزش و پرورش به عنوان اهداف تعلیم و تربیت دینی- اخلاقی و انتظار نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان تحولات لازم در این حوزه) دانست.
قابل توجه آن که گزارش حاضر درتحلیل وضع موجود بررسی شاخصهای عملکردی با محدودیتهایی مواجه شد:
۱) اکثر پژوهشهای انجام شده با هدف بررسی عملکرد یادگیرندگان نظام آموزشی و پوشش دادن به شاخصهای مرتبط با حیطهی تربیت دینی اخلاقی انجام نشده بودند. لاجرم، این مرور شامل وزارت ارشاد و سازمان جوانان به عنوان دو سازمانی که کارهای متنابهی را در زمینه مذکور انجام دادهاند نیز هست. این سازمانها جوانان را عمدتاً در بازه سنی ۲۹ ۱۵ سال مورد توجه قرار دادهاند و مقصود اصلی پژوهشهای آنها بررسی تأثیر تحصیلات و نظام آموزشی نبوده است بنابراین در این پژوهشها «یافتهها» یا بر اساس گروههای سنی و یا بر اساس مقطع تحصیلی بوده است و لذا یافتههای زیادی مبنی بر وضعیت دیپلمهای ۱۸ ساله به عنوان محصولات عمده نظام آموزشی موجود نیست.
۲) تعداد اندکی از پژوهشگران که جامعه دانشآموزان را مد نظر قرار دادهاند پژوهش خود را در منطقه محدودی مثلاً شهر تهران، مشهد و... انجام دادهاند و بنابراین با مشکل تعمیم نتایج رو بهرو هستند.
۳) به لحاظ نظری، مشخص نیست که برای سنجش تحقق اهداف نظام آموزشی براساس شاخصهای حیطه تربیت دینی اخلاقی باید به سراغ چه افرادی برویم؟
۳۱) آیا دانشآموز فعلی را میتوان محصول نظام آموزشی تصور کرد؟ (با توجه به آنکه مراحل آموزش و پرورش را تا پایان نپیموده است).
۳۲) افراد فارغالتحصیل (دیپلمها) تا چه سنی محصول نظام محسوب میشوند؟ (مثلاً یک فرد ۲۲ ساله دیپلم محصول نظام است؟ یعنی با آنکه حدود ۴سال در محیط دیگری نظیر بازارکار، دوران سربازی، دانشگاه و ... بوده است، میتوان با سنجش عقاید و باورها و ارزشهای وی و امثال او فرآیند تربیت دینی اخلاقی وزارت آموزش و پرورش را مورد ارزیابی قرار داد؟)
۳۳) آیا دانشجویان سال اول (ورودیها) میتوانند ملاک عمل قرار گیرند؟ آیا با توجه به توان علمی و احتمالاً انگیزش تحصیلی بالاتر اینان نسبت به سایر افراد، نمونه موردنظر، معرف فارغالتحصیلان آموزش و پرورش محسوب میشوند؟
با توجه به محدودیتهای فوق و در پاسخ به سؤال سوم، در این گزارش موارد زیر مد نظر قرار گرفتند.
۱) نمونه آماری تحقیقات ملی سازمان جوانان (۲۹ ۱۵ ساله) مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به آمار بالای تعداد دیپلمها در نمونه مذکور (بالای ۵۰ درصد) و کم بودن نسبت افرادی که هیچ راهی به آموزش و پرورش نداشتهاند (کمتر از ۱۰درصد) و با اندکی تساهل میتوان نمونههای سازمان ملی جوانان را برونداد نظام آموزش و پرورش دانست. ضمن آنکه در حد امکان و اطلاعات موجود سعی شد در مواردی که تفاوت معناداری وجود داشت، نتایج مقایسه گروه باسواد و بیسواد اعلام شود و تلاش شد در مواردی که اطلاعاتی راجع به دانشآموزان یا افراد ۱۵ تا ۱۸ سال (سنین دوره متوسطه) یا ۱۸ تا ۲۴ سال (با فاصلهی اندکی از اخذ دیپلم) وجود داشت، گزارش گردد.