پروژه درس مدیریت و اقتصاد صنعتی
رشته کارشناسی مکانیک گرایش حرارت و سیالات
نو پا بودن صنعت فناوری اطلاعات در ایران و وجود پتانسیل بسیار بالا از متخصصان و همچنین سازمانها و موسسات بزرگ اقتصادی در کشور زمینه مناسبی را برای توجه جدی به توسعه تخصص ها و زیرساختهای فناوری اطلاعات فراهم کرده است. با توجه به این موضوع که امروزه سلامت و رشد اقتصادی ملت ها ارتباط مستقیمی با سطح مهارتهای آنها در فناوری اطلاعات و ارتباطات دارد، لذا به جاست که با گسترش بستر های علمی و تحقیقاتی زمینه های فکری و فرهنگی توسعه فناوری اطلاعات را فراهم کنیم. توسعه زیر ساختهای فناوری اطلاعات امری است که به مرور به وقوع خواهد پیوست و در این میان مسائلی چون توسعه آموزشی وتوسعه فرهنگی که هر دو از لوازم جوامع دانش مدار هستند جای توجه و تعمق بسیار دارند. فناوری اطلاعات به عنوان دانش و به عنوان صنعت از درجه کار آفرینی بالایی برخوردار است و در نتیجه بهره گیری مناسب و توسعه مدیریت شده آن در ایران می تواند اثرات سودمندی در پیکره اقتصادی کشور ما داشته باشد. در این مقاله سعی خواهیم کرد چالش های مدیریتی را در عرصه فناوری اطلاعات مورد بررسی قرار دهیم .
قابلیت هاى فناورى اطلاعات
در گفت و گو با فریدون قاسم زاده (عضو هیأت علمى دانشگاه صنعتى شریف)
خبرنگار: یوسف ناصرى
منبع: روزنامه ایران
فناورى اطلاعات (Information Technology) به عنوان یکى از سه فناورى نوین متحول کننده در سالیان اخیر است. این فناورى کاربردها و قابلیت هایى دارد که تا حد زیادى از دید ما مغفول مانده و یا حداقل شرایط لازم را فراهم نیاورده ایم تا از این قابلیت ها بهره گیریم. در گفت و گو با دکتر فریدون قاسم زاده، استاد دانشگاه صنعتى شریف به سطح و میزان استفاده جامعه ما از این دستاورد بشرى توجه شده است. گفت و گو با او درپى مى آید. فناورى اطلاعات به همراه سایر فناورى هاى نوین درتحول و پیشرفت جهان، نقش مهمى ایفا کرده است. در این زمینه، فناورى اطلاعات از ابتدا تاکنون چه روندى را تجربه کرده که هم اینک گفته مى شود، انقلاب اطلاعاتى به وقوع پیوسته است؟
به طور کلى عملکرد سازمان ها اعم از بنگاههاى اقتصادى و دولت ها که وظایف ملى را به عهده دارند، با دو عنصر اثر بخشى (Effectiveness) و کارایى (Efficiency) ارزیابى مى شود. اثربخشى به این معنا است که یک سازمان به اهداف ازپیش تعیین شده دست یابد.
براى مثال ممکن است هدف یک شرکت خودروسازى تولید ۱۰۰ هزار دستگاه خودرو در سال باشد. اگر این شرکت به این سطح از تولید برسد، اثربخشى آن صددرصد است. تحقق آن هدف، شرط لازم است ولى شرط کافى نیست. شرط کافى این است که این شرکت بتواند محصولاتش را با قیمت مناسب به بازار عرضه کند. اگر دراین زمینه هم شرکت مذکور موفق عمل کند از کارایى لازم برخوردار است.
جالب است بدانید تئورى هاى نوین مدیریت صرفاً به این دو عنصر اکتفا نمى کنند. بنابراین بعد سومى هم مطرح مى شود که با استفاده از متدولوژى علمى جدیدى طراحى شده و به آن کارت امتیازى متوازن یا (B.S.C) Balanced Score Card مى گویند. اگر ما براى تحقیق و توسعه بودجه اختصاص ندهیم، آموزش و رفاه افراد سازمان را نادیده بگیریم، به دلیل کاهش هزینه در کوتاه مدت، کارایى خود را افزایش داده ایم ولى در درازمدت رقبایى که به آن موارد توجه کرده اند، محصولات جدیدى عرضه کرده و محصول ما را منسوخ مى کنند. از این رو، امروزه مدیران با استفاده از کارت امتیازى متوازن که در
دانشگاه هاروارد توسعه داده شده، سعى مى کنند بین اهداف فردى، گروهى و سازمانى و اهداف کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت سازگارى ایجاد کنند.
در اینجا باید پرسید، فناورى اطلاعات چه نقشى دراین میان دارد. اولین بار در اواسط قرن بیستم فناورى اطلاعات توسط شرکت هاى بزرگى مثل «آى.بى.ام» مطرح شد و تولید نرم افزارهایى که کارایى سازمان را بالا ببرد در دستور کار قرار داشت.
به همین دلیل نرم افزارهایى مانند سیستم انباردارى و سیستم پرداخت حقوق و دستمزد و یا سیستم حسابدارى عرضه شد. با استفاده از این نرم افزارها هزینه سازمان کاهش یافته و درنتیجه کارایى آن افزایش مى یافت.
در مرحله دوم حیات فناورى اطلاعات موضوع اثربخشى موردتوجه قرارگرفته و استفاده از این فناورى براى افزایش احتمال دسترسى به اهداف مطرح مى شود و سیستم هاى اطلاعاتى جدیدى مثل سیستم هاى پشتیبانى تصمیم (DSS) و سیستم هاى خبره (ES) براى کمک به مدیران و تحلیلگران ارائه مى شود. یک پزشک با استفاده از یک سیستم خبره مطمئن مى شود که درجریان مداواى بیمار موردمهمى از قلم نمى افتد.
در سالهاى آخر قرن بیستم فناورى اطلاعات وارد مرحله سوم عمر خود شده و با ورود سیستم هاى اطلاعاتى استراتژیک، تحولى عظیم به وقوع پیوست.
در این مقطع، وضعیت به گونه اى شده که سازمان ها بدون استفاده از این نوع سیستم ها قادر به رقابت نیستند و درنتیجه بى توجهى به آن، بعضاً دچار اضمحلال مى شوند.
دراجلاس سران کشورهاى جهان که به ابتکار سازمان ملل و به مناسبت آغاز هزاره سوم برگزارشد، «اعلامیه هزاره» به تصویب رسید و بر نقش سازنده توسعه و ریشه کنى فقر تأکید شد. در سال ۲۰۰۱ مجمع عمومى سازمان ملل در اعلامیه اى، خواستار برگزارى اجلاس سران درمورد جامعه اطلاعاتى شد و براستفاده از فناورى اطلاعات در تحقق اهداف یادشده تأکیدکرد. درعرصه عمومى فناورى اطلاعات چه سیرى را پیمود که رسیدن به معیارهاى جامعه اطلاعاتى تبدیل به دغدغه همه کشورها شد؟
استفاده از محاسن فناورى اطلاعات در گذشته به دلیل هزینه بسیار بالاى کامپیوترها عمدتاً مورداستفاده شرکت هاى بزرگ و متوسط بود. پروژه اینترنت هم ابتدا با مقاصد نظامى شروع شده و سپس مورداستفاده دانشگاهها قرارگرفت و در ابتدا هیچگونه مصرف تجارى درنظرنبود. درآن زمان کسانى قادر به استفاده از اینترنت بودند که تحصیلات کامپیوترى داشته و اصولاً براى جلوگیرى از فروپاشى شبکه به دلیل کمبود عرضه پهناى باند، استفاده از اینترنت در کار تجارى ممنوع بود. اما وقتى که «وب» ابداع شد و اینترنت کاربرد عمومى پیداکرد تحول عظیمى به وقوع پیوست. با این ابداع که اواسط دهه ۱۹۹۰
توسط آقاى تیم برنرز لى (Tim Berners-Lee) صورت گرفت، استفاده از اینترنت به دلیل سهولت به تجارت و مدارس و مهدکودک ها سرایت کرد.
این، ورود به عصر جدید را بشدت افزایش داد. عصرى که به آن عصر اطلاعاتى یا جامعه اطلاعاتى مى گوییم. قبل ازاختراع آقاى گوتنبرگ هم، تکثیر کتاب ازطریق دست نویسى صورت مى گرفت ولى با اختراع صنعت چاپ، دیگر نیازى به تکثیر ازطریق دست نویسى نبود. ما در عصر اطلاعات مى توانیم یک فایل الکترونیکى از محتواى موردنظر درست کنیم و میلیون ها نفر از آن در آن واحد استفاده کنند، بدون اینکه نیازى به تکثیر داشته باشیم و یا با قطع درختان به محیط زیست صدمه واردکنیم. ما وارد عصرى شده ایم که هرکسى از هرجایى، در هر زمانى مى تواند اکثر کارهایى را که قبلاً باید در عالم فیزیکى با دشوارى انجام دهد در عالم مجازى به سهولت همان کار را انجام دهد. این تغییر ناگهانى و درواقع یک انقلاب در زندگى بشر است. زیرا به سرعت، شکل زندگى بشر را تغییر داده است.
در جامعه اطلاعاتى، ما مى توانیم وقتى درخانه مان هستیم ازطریق اینترنت از حساب خودمان در بانک پولى برداریم، قبض آب و برق و تلفن خود را پرداخت کنیم و نیازى به مراجعه به بانک نداشته باشیم. حتى مى توانیم در هر ساعت از شبانه روز و حتى روزهاى تعطیل اقدام به دریافت خدمات از دولت ازجمله اخذ ویزا کنیم و یا در هر زمان که بخواهیم از بازار بورس، سهام دلخواه را بخریم.
در سال ۱۹۹۵ درکل جهان فقط چندهزار سایت وجود داشت و کلمه تجارت الکترونیکى (E_Commerce) به مفهوم امروزى آن ابداع نشده بود. اصطلاح تجارت الکترونیکى امروزه به این دلیل رایج شده که اینترنت تجارت از این طریق را دراختیار عموم مردم قرارداده است.
اصطلاح دولت الکترونیکى ( E_Government) حدوداً در سال ۲۰۰۰ ابداع شد. برخى از کشورهاى توسعه نیافته تصور مى کردند دولت الکترونیکى دولت آلترناتیوى است که باید با آن مقابله کنند اما بعدها فهمیدند دولت الکترونیکى به مفهوم ارائه اطلاعات و خدمات به مردم ازطریق فناورى اطلاعات است. کشورهایى که زمینه فرهنگى، فنى و زیرساختى لازم را به وجود آورده بودند به سرعت پیشرفت کردند ولى متأسفانه این اتفاق در بسیارى ازکشورها همچون کشور ما رخ نداد.
به اعتقاد من اگر مى توانستیم با امکانات موجود به اندازه صد واحد پیشرفت کنیم، امروز کمتر از ۱۰ واحد پیشرفت کرده ایم و درنتیجه هرچند در بعد زیرساخت ها ضعف هاى جدى وجود دارد ولى عدم پیشرفت ما بیشتر به مسائل مدیریتى برمى گردد تا زیرساخت ها.
مسأله مهم دیگر درخصوص اینترنت این است که امروزه در کشورهاى توسعه یافته موضوع شکاف دیجیتالى پیش آمده است. زیرا کسانى که دسترسى به اینترنت دارند، بیشتر از آن سود برده اند و درنتیجه فاصله بین فقیر و غنى افزایش پیداکرده است.
هیچ کشورى مایل نیست فاصله فقیر و غنى زیاد بشود چون این معضل باعث بى ثباتى حکومت مى شود. براین اساس کشورهاى توسعه یافته تدابیرى اندیشیدند تا فقرا و اقشار کم درآمد نیز بتوانند به اینترنت دسترسى پیدا کنند. در دهه گذشته عرصه جهانى و بین المللى هم شکاف دیجیتالى میان کشورهاى مختلف تشخیص داده شد. این شکاف دیجیتالى موضوع بسیارى از سمینارها و کنفرانس ها در سراسر جهان شد. ماحصل این مباحث این بود همانطور که شکاف بین فقیر و غنى عامل بى ثباتى حکومت ها و کشورها مى شود، به همین ترتیب، شکاف بین کشورهاى فقیر و غنى در جهان باعث بى ثباتى در عرصه جهانى مى شود و باید براى رفع آن تدابیرى اتخاذ شود. به مصلحت نظام بین المللى هم نیست که یک کشور، بسیار فقیر و کشورى دیگر بسیار غنى باشد.
زیرا اگر افراد به شدت فقیر شوند ممکن است سعى کنند از طریقى به دیگران ضربه بزنند. به همین دلیل خیرخواهى براى فقرا به نفع کشورهاى غنى هم خواهد بود.
به هر حال اغنیا مى خواهند زندگى با ثباتى داشته باشند. در نتیجه سازمان ملل هم به عنوان یک نهاد بین المللى تلاش کرد با تخصیص بودجه هاى مختلف به کمک کشورهاى توسعه نیافته بشتابد و آنها را تحت پوشش قرار دهد.
ما در کشورمان در این زمینه کارهاى محدودى انجام داده ایم ولى در سطح کشور برنامه اى جدى و منسجم براى اینکه فقرا به اینترنت دسترسى پیدا کنند و شکاف دیجیتالى در کشور شکل نگیرد نداشته ایم. در چند سال گذشته هم که طرح توسعه کاربرى فناورى ارتباطات و اطلاعات (تکفا) به اجرا درآمد، چنین اتفاقى نیفتاد و حتى هدفگذارى مشخصى نیز در این طرح براى کاهش شکاف دیجیتالى در کشور انجام نشده بود.
از آن پس در اسناد سازمان ملل از فناورى اطلاعات به عنوان ابزارى براى ساختن دنیایى صلح آمیز، عادلانه تر و بهتر یاد شده است. به اعتقاد شما این فناورى به چه شکل مى تواند در توسعه و فقر زدایى مؤثر باشد؟ با توجه به اینکه یکى از عوامل مؤثر بر فقرزدایى ایجاد اشتغال است، در چنین وضعیتى این سؤال مطرح مى شود که آیا فناورى اطلاعات، اشتغال زا است یا اشتغال زدا! براى پاسخ دادن به این سؤال باید تحولات مشابه در انقلاب صنعتى را بررسى کنیم. در عصر صنعتى وقتى بیل مکانیکى درست شد، آیا ساخت آن اشتغال زدا بود و یا اینکه اشتغال ایجاد کرد. تا وقتى که بیل مکانیکى نبود امکان داشت دهها کارگر محدوده اى از زمین را ظرف یک روز حفر کنند و غذاى بخور و نمیرى براى خانواده شان تهیه کنند.
اما با اختراع بیل مکانیکى، نیازى به آن همه کارگر نداشتیم. در آن وقت نیاز به یک راننده بیل مکانیکى پیدا کردیم. بنابراین یک شغل ایجاد کردیم و دهها شغل را از بین بردیم. با ساده نگرى مى توان گفت بیل مکانیکى اشتغال زدا است و نباید آن را درست کنیم.تا کارگران از نان خوردن نیفتند.اما آدمها عاقل تر از این بودند که دچار چنین اشتباهى شوند. چون ساختن بیل مکانیکى فرصت هاى جدیدى را ایجاد مى کند. اگر دیروز به کارگر بیل زن نیاز بود، امروز به راننده بیل مکانیکى و لودور نیاز است و به کسانى نیاز داریم که در خط تولید و پشتیبانى و تعمیرات چنین ماشین آلاتى کار بکنند و در ضمن از معرفت و دانش انسانى بالاترى برخوردار باشند. کار حفارى را یک ماشین مى تواند انجام دهد و ما هم باید بپذیریم که شأن و منزلت انسانى در بیل زدن نیست.
پس تا این مرحله این فناورى اشتغال زدا است و اشتغال هاى کاذب و غیرلازم را از بین مى برد. در عوض در جامعه اطلاعاتى نیازمند تخصص هاى جدید هستیم. راه اندازى یک وب سایت نیازمند انواع و اقسام تخصص هاى مرتبط با فناورى اطلاعات است. بنابراین برایند کار مثبت است و شغل هاى کم ارزش تر را از بین مى برد و در عوض نیاز به شغل هاى ارزشمند ایجاد مى شود. در جامعه جدید شغل هایى که هوش و ذکاوت انسانى لازم دارند بیشتر مورد نیاز هستند. نمونه عملى اشتغال زدایى جدى ایجاد شده کشورهاى هند، ایرلند، ایالات متحده، کانادا و امارات متحده عربى هستند. در این کشورها توسعه فناورى اطلاعات علاوه بر درآمدزایى بالا موجب ایجاد اشتغال زیاد شده است.
گفته مى شود، شرکت زیبل در سالیان اخیر، هر ساله ۱۰ درصد از غیرکاراترین کارمندانش را اخراج کرده است. این همان چیزى است که اشتغال زدایى اش مى نامند؟
این اتفاق در هر شرکتى و حتى در یک شرکت نوشابه سازى هم مى تواند رخ بدهد. فرض کنید اگر یک شرکت بتواند با قیمت ۱۰۰ تومان خودکار تولید کند، مى تواند بقاى خود را در بازار تضمین کند. اما اگر این شرکت نتواند آن خودکار را با آن قیمت تولید کند در نهایت از رقبا شکست مى خورد و ممکن است ورشکست شود. دراین اوضاع، دو راه حل وجود دارد. یکى اینکه درصد کمترى از افراد که کارایى و انگیزه لازم را ندارند و یا دانش لازم را کسب نکرده اند از کار برکنار کنید و در عوض اکثر کارکنان بیکار نشوند و یا اینکه کسى برکنار نشود و محصول گرانترى تولید کنید. که در این حالت مشترى هم نخواهید داشت و کل کارکنان با هم بیکار مى شوند. مثال عینى این بحث را ما در ایران مى بینیم. بسیارى از کالا و اجناس تولید کشور چین از کالاهاى ایرانى مشابه آنها ارزانتر است. چطور است که کالایى که در چین تولید مى شود و بعد از حمل و نقل زیاد در بازارهاى ایران به فروش مى رسد، ارزانتر از کالاى ایرانى است. چون چینى ها کارایى تولیدشان در سطح بالایى است و توانایى رقابت با رقبا را دارند از یک طرف هم دولت باید به فکر کسانى که بیکار مى شوند نیز باشد. در کشورهاى توسعه یافته نظام تأمین اجتماعى کارآمد وجود دارد و درصدى از حقوق کارمندان و شاغلان به صندوق تأمین اجتماعى واریز مى شود.
با چنین ابزارى مى توان تا حدى شکاف فقیر وغنى را پر کرد و وقتى تعدادى از کار برکنار شوند تا دوره مشخصى که کار پیدا کنند از منابع نظام تأمین اجتماعى بهره مند مى شوند. در عین حال باید بگویم آدمهایى که شخصیت و منزلت انسانى دارند، نمى توانند کار نکنند و سربار دیگران باشند. لذا این پول فقط مشکلات مادى آنها را حل مى کند. در نتیجه ایجاد اشتغال حتى در جوامعى که بیکاران مستمرى دریافت مى کنند موضوع مهمى است.
چند سالى است مطابق طرح و توسعه و کاربرى فناورى ارتباطات و اطلاعات (تکفا) مقرر شد ایران به سمت و سوى جامعه دانایى محور سوق داده شود.
برخى از فعالان و صاحب نظران حوزه فناورى اطلاعات بر این باورند که این طرح عمدتاً بر جنبه سخت افزارى تأکیدداشته و تا حدود زیادى جنبه نرم افزارى را نادیده گرفته است. با توجه به اینکه شما هم در عرصه نظرى و تدریس فعال هستید و هم در عرصه عملى و حرفه اى این فناورى، نحو ارائه و اجراى طرح مذکور را چگونه ارزیابى مى کنید؟
براى اینکه ما بتوانیم راجع به موفق بودن یا نبودن یک طرح قضاوت کنیم باید ببینیم چه اهداف کیفى و کمى براى آن مشخص شده و چه مقدار از اهداف طرح مذکور تحقق یافته است.
یکى از ویژگى هاى یک طرح خوب این است که معیار اندازه گیرى و ارزیابى به دست مجریان و دیگران بدهد تا بتوانند پیشرفت آن را مدیریت و در مورد آن قضاوت کرد. باید مشخص باشد که در یک طرح در چه زمانى و به کجا باید برسیم. یکى از اشکالات اصلى طرح تکفا و شاید بتوانیم بگوییم مهمترین اشکال این طرح این بود که اصلاً هیچ هدف زمان بندى شده اى در آن مطرح نشده بود. انواع کلمات پرجاذبه مثل تجارت الکترونیکى و پول الکترونیکى در این طرح مطرح مى شد ولى هیچ وقت مشخص نشد، قرار است به چه مقاصدى و در چه زمانى نایل شویم. براى مثال باید گفته مى شد که تا چه زمانى پرداخت الکترونیکى در کشور راه اندازى مى شود و یا تا چه زمانى مثلاً ۳۰ درصد خدماتى که دولت ارائه مى کند از طریق اینترنت ارائه شود. هیچ وقت گفته نشد که چند درصد ازمدارس ما قرار است در چه سالى به اینترنت دسترسى پیدا کنند و یا مشخص نشد که میزان شکاف دیجیتالى میان افراد فقیر و غنى در ایران چقدر است و چه برنامه اى با چه زمان بندى مشخصى براى کاهش آن پیش بینى شده است. این موارد معیارهایى هستند که مى توانیم مطابق آنها در مورد عملکرد یک طرح قضاوت کنیم. چون هیچ کدام از این معیارها مشخص نشده نمى توانیم اصولاً در این باره قضاوت صحیحى داشته باشیم و بگوییم میزان موفقیت طرح چقدر است. فقط مى توانیم در مورد میزان هزینه اى که این طرح به کشور تحمیل کرده و بدون هر گونه قضاوتى در مورد محصولات آن در مقایسه با اهداف طرح صحبت کنیم. چندى پیش چند شرکت آمریکایى، چندین
هزار سایت ایرانى را مسدود کردندو قرار است «گوگل» و «یاهو» هم دسترسى ایرانیان را به اینترنت مسدود کنند که این نگرانى هاى جدى ایجاد کرده است.