مقدمه
آدمی تنها آفریده ای است که محتاج تعلیم و تربیت است. انسان پس از تولد، برای برخورداری از حیات طیب و زندگی در یک جامعه اسلامی و حرکت در مسیر الله، نیاز به تعلیم و تربیت دارد. تربیت در هر نظام و سیستمی که باشد براساس هدفی است ومنظور از هدف، نقطه ای است که قصد وصول به آن را داریم. بنابراین وجود تعیین هدف، ضرورت هر نظام تربیتی است.
هر جامعه ای برای متحقق ساختن اهداف خود به سازمانهای گوناگون نیاز دارد. اهمیت سازمان ها به اندازه ای است که اجتماع را، اجتماع سازمانی نامیده اند، زیرا بدون آنها، انجام دادن امور، اگر غیر ممکن نشود، دست کم بسیار دشوار و همراه با تأخیر زمانی صورت خواهد گرفت.
تصور سازمان و جامعه بدون وجود مدیر و رهبر، چه از نظر عقلی یا تجربی، امکان پذیر نیست. با آن که از نظر عمر نظری پدیده مدیریت حدود دو قرن می گذرد، بررسی تاریخ زندگی انسان ها نشان می دهد که مدیریت و رهبری، بدون آن که مدون شده باشد، در حکم یک ضرورت مطرح بوده است. زندگی پیامبران، امامان و دانشمندان دوران های گذشته شاهد مثال این ادعا به شمار می رود.
مدیریت هر سازمانی کوشیده است و باید بکوشد، با افزایش بهره وری، کارآیی و اثربخشی به حفظ و توسعه سازمان خود بپردازد. مدیران شایسته و فهیم، یا به واسطه تجربه و آزمایش و خطا یا به سبب آموزش های ویژه، به انتخاب سبک مدیریت، راهبردهای مدیریت و .. پرداخته اند.
سازمانها و نهادهای اجتماعی براساس هدفهای مثبت و معینی تأسیس می شوند و به جامعه خدمت می کنند. یکی از این نهادها، وزارت آموزش و پرورش است که هدف آن انسان سازی است. چنین هدفی، مسئولیت خطیر و مهمی را بر عهده این نهاد اجتماعی محول می کند.
هدف یا هدفهای آموزشی و تربیتی هنگامی می توانند نقش مؤثر و تعیین کننده داشته باشند که : مسئولان یا دست اندرکاران آموزش و پرورش کشور،به راحتی آن ها را دریابند، آنها را بپذیرند و به آنها معتقد باشند، از واقعیت های زندگی سرچشمه گرفته باشند، موقعیت یا زمینه تربیت و آموزش، مناسب و مساعد باشد.
در جامعه ما به امر مدیریت سازمانهای آموزشی، از نظر تربیت و ایجاد آمادگیهای لازم در مسئولان ، توجه زیادی نشده است. در نظام آموزشی ما سعی بر آن است که مدیریت و رهبری غالباً از طریق اعمال ضوابط و مقررات صورت گیرد. به جای تکیه بر پژوهش و دستیابی به چارچوبهای مقررات هدایت کننده عمل، به تدارک و تدوین روشها و رویه های استاندارد برای اداره فعالیتهای آموزش و پرورش تأکید می شود. اینگونه ضوابط مدیران را در مقام انجام کارهایی قرار می دهد که باید انجام دهند ولی اگر مدیران آموزشی برای انجام وظایف رهبری و مدیریت تربیت شوند از مبنای فکری یا چارچوب نظری معتبری برخوردار باشند در اینصورت بر پایه شناخت و تشخیص خود می دانند که در موقعیت های مختلف چه می توانند انجام دهند و چگونه بهتر و مؤثرتر انجام دهند. امروزه بویژه در آموزش و پرورش نیاز به مدیران و رهبرانی که نه فقط در امر تعلیم و تربیت مجرب و صاحب نظر باشند بلکه در تشخیص مسائل و مشکلات اداری و سازمان نیز دقت و مهارت داشته باشند.
بیان مسأله
مدیران کمیاب ترین و در عین حال با ارزش ترین سرمایه سازمانها هستند و عاملهای اصلی و تعیین کننده در جامعه که نقش بنیادی و حیاتی در رشد و شکوفایی آن را بر عهده دارند.
مدیریت و مدیران شایسته و آگاه، توانایی آن را دارند که با بهره گیری از تواناییهای درونی، دانش تخصصی و تجربه های شغلی، هدفهای سازمانها را با به کارگیری منابع کمتری به گونه برتر تحقق بخشند و اثربخشی و کارایی سازمان را بالا برند.
چون انسانها بر پایه دانش، تخصص، تجربه، نگرش و ارزشهای خاص خود عمل می کنند و برداشت آنها نسبت به مسایل و رویدادهای زندگی گوناگون است کار مدیریت در جهت هماهنگ کردن فعالیتها ،تلاشها و نگرشهای کارکنان در دستیابی به هدفهای از پیش تعیین شده ، از دقت ، ظرافت و دشواری ویژه برخوردار است.
شناخت و تحلیل فعالیتهایی که مدیران انجام می دهند برای سازماندهی الگوهای رفتاری آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. امروزه با گسترش اهمیت رکن محرک سازمان – یعنی مدیران – و در راستای ارتقاء سطح عملکرد سازمانی بیش از هر زمان دیگری نیاز به طراحی سیستم توسعه مدیریت احساس می شود. در سالهای اخیر بحث شایسته سالاری در نظام مدیریت مطرح شده است و این مقوله یعنی غنی سازی توانایی های مدیران در کانون توجه مدیریت منابع انسانی قرار گرفته است.
تطابق عملکرد واقعی مدیران با اصول و قواعد علمی مقرر برای انجام وظایف مدیران می تواند یکی از مهمترین عوامل موفقیت در نیل به هدفهای عالی نظام های آموزشی باشد و در هر نظام آموزشی، الگوها و ساختارهای ویژه ای وجود دارد که به گونهی خاص می تواند عملکرد مدیران آموزشی را تعیین کند.
هر چند که در زمینه ارتباط عوامل مؤثر با عملکرد مدیران با پژوهشهای فراوانی روبرو هستیم ولی هنوز بصورت قطعی نمی توانیم مهمترین عوامل را در عملکرد مدیران تعیین نمائیم و بطور قطع و یقین نمی توانیم بیان کنیم که آیا بین نگرش اقتضایی مدیران و عملکرد دبیران آنها رابطه وجود دارد یا خیر؟
فرضیه پژوهش
بین نگرش اقتضایی مدیران و عملکرد دبیران رابطه وجود دارد.
پرسش پژوهش
آیا بین نگرش اقتضایی مدیران و عملکرد دبیران رابطه وجود دارد؟
هدف کلی پژوهش
هدف از پژوهش حاضر یافتن پاسخ برای این پرسش است که آیا بین نگرش اقتضایی مدیران وعملکرد دبیران رابطه وجود دارد.
اهمیت و ضرورت پژوهش
مدیریت، شاه بیت غزل هستی است. آنچه می تواند مواهب الهی (منابع طبیعی، انسانی و … ) را به توسعهی انسان ها و جوامع رهنمون سازد، همان چیزی است که در اولین رتبهی خود نیازمند مدیریت کارآمد است. واگذاری مدیریت به امید بخت و اقبال، خلاف عقل و حکمت برای به دست گرفتن و اداره هوشیارانه سازمان هاست.
مدیریت جوی در سازمان ایجاد می کند که برانگیزنده و مشوق تغییرات، سازگاری، بارخیزی، شکوفایی فردی و سازمانی است و برعکس می تواند جوی به وجود آورد که مانع تغییر و سازگاری و سد راه شکوفایی فرد و سازمان گردد.
تنوع و پیچیدگی وظایف و کارکردهای مدیران آموزشی به گونه ای است که تنها افراد مطلع و مجرب، حرفه ای و آموزش دیده و خویشتن دار می توانند در مدیریت عملکرد بالایی داشته باشند. رابینز، یکی از صاحب نظران علم مدیریت، اعتقاد دارد: «یکی از راههای توجه به عملکرد مدیرن این است که از دیدگاه مهارت ها و شایستگی ها برای تعیین موفقیت آمیز هدفها، مدیران را مورد توجه قرار دهند.
در پژوهش حاضر منظور از انگیزش اقتضایی این است که یک چارچوب مفهومی برای تعیین عوامل مؤثر در اثربخشی رهبری ارائه شود که می تواند مدیر را در یافتن کارایی مؤثر خود در فرآیند رهبری اش یاری و همراهی کند (فیدلر)
مدل اقتضایی کمک شایانی به شناخت رهبری است این مدل نخستین کوشش در ادغام سبک رهبری و موقعیت است و این گامی بلند در دانش رهبری است، مدل ارائه شده در این تئوری می تواند بعنوان ابزاری مفید در سازمانهای مختلف ، از جمله سازمانهای آموزشی مورد استفاده قرار گیرد. صاحب نظران این تئوری معتقدند که مناسب ترین ساخت سازمان از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر می کند. (خلیلی شورینی)
بدین ترتیب رهبری از دیدگاه این نظریه، پدیده ناشی از تأثیر متقابل افراد در موقعیت و شرایط محیطی خاص به منظور رسیدن به هدف یا هدفهای مشخص تعریف شده به این معنی که بهترین راه انجام کار برای یک فرد ممکن است برای فرد دیگر که دارای خصوصیات روحی متفاوت است بدترین شیوه انجام کار باشد.