پایان نامه دوره کارشناسی
مقدمه
شیوه های فرزندپروری، روش هایی است که والدین برای تربیت فرزندان خود به کار می گیرند. و بیانگر نگرش هایی است که آن ها نسبت به فرزندان خود دارند هم چنین شامل معیارها و قوانین است. که برای فرزندان خویش وضع می کنند ولی باید پذیرفت که رفتارهای فرزندپروری به واسطه فرهنگ، نژاد، قوانین و گروههای اقتصادی تغییر می کند.
به همین جهت می توان گفت که خانواده نقش مهمی را در بهداشت روانی فرزندان ایفا می کند و با شیوه های تربیتی نامناسب، رفتارهای نامناسب را از قبیل پرخاشگری و غیره را به وجود آورند.کنترل والدین آن دسته از رفتارهای والدین را شامل میشود که در خدمت جامعه پذیری (فرایند انتقال ارزشهای اجتماعی از والدین به فرزندان) کودک قرار دارد. این امر به صورت توانایی والدین دراعمال رهنمود، ثبات، توانایی تحمل رفتارهای نامطلوب (برای مثال فریاد کشیدن، بهانهجویی، گریه و ...) و استفاده از مشوقها و تقویتها، نمود دارد. محبت نیز شامل صمیمیت، علاقه، مهربانی و عاطفه والدین میباشد(آقا بخشی،1375)
بیان مسأله
شیوه های فرزندپروری، روشهایی که والدین برای تربیت فرزندان خود به کار می گیرند و بیانگر نگرش هایی است که آن ها نسبت به فرزندان خود دارند.
شیوه های فرزندپروری شامل دو معیار عمده هستند: محبت و کنترل والدین
کنترل والدین آن دسته از رفتارهای والدین را شامل می شود که در خدمت جامعه پذیری، فرایند انتقال ارزش های اجتماعی از والدین به فرزندان، کودک قرار دارد. این امر به صورت توانایی والدین در اعمال رهنمود، ثبات، توانایی تحمل رفتارهای نامطلوب (برای مثال فریاد کشیدن، گریه کردن) و استفاده از مشوق ها و تقویت ها، نمود دارد. محبت نیز شامل صمیمیت- علاقه- مهربانی- عاطفه والدین می باشد. براساس این دو شاخص مهم، شیوه های فرزندپروری را به سه دسته عمده تقسیم می کنند :
شیوه مقتدرانه، شیوه سهل گیرانه، شیوه استبدادی
1- شیوه سهل گیرانه: در این شیوه خانواده ها به خاطر آزادی عمل بسیار فرزندان اعتماد بنفس بچه هایش بیش از حد رشد می کنند لذا هر چه دلش می خواهد دنبالش می رود.
2- شیوه مقتدرانه: والدین در عین گرم و صمیمی بودن با فرزندان خود، کنترل کننده و مقتدر هستند.
3- شیوه استبدادی: والدین کمترین مهرورزی و محبت را از خودشان نشان می دهند- پرتوقع بوده و پذیرای نیازها و امیال کودکان نیستند.
رفتار پرخاشگرانه همیشه بعد از محرومیت ایجاد می شود یعنی وجود محرومیت همیشه منجر به نوعی رفتار پرخاشگرانه خواهد شد براساس تجارب روزانه می شود که به آسانی می تواند رفتار پرخاشگرانه را به محدودیت بخصوصی که سبب ایجاد آن شده است مرتبط دانست.
محققان در نتیجه پژوهش دریافتند اگر کسی در کودکی مورد ضرب و شتم والدین قرار گیرند احتمال آن که در بزرگسالی خشونت را راه حل مشکلات بداند افزایش می یابد (میدیام ارسانت). معتادان به مواد مخدر چون همیشه نگران تأمین مواد مخدر اعتیاد خود هستند و آن را همه چیز رجحان می دهند تأمین نیازهای عاطفی و مادی زن و فرزند برای آنها مطلع نیست معتادان بی عاطفه اند و از محبت خانوادگی بی بهره اند (کی نیا)
کودکانی که در خانواده های سخت گیرانه استبدادی بزرگ می شوند مطیع و فرمانبردارند ولی در انواع -تعریف- در نوع تشخیص – اکثر موارد رفتار آن ها توأم با پرخاشگری است (هافمی)
- حال اگر سوال اصلی مطالعه حاضر این است که شیوه فرزندپروری چه تأثیراتی در میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبستان و پیش دبستان دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
انسان, چون موجودی اجتماعی است و در ارتباط با محیط های اجتماعی مختلف می باشد، از هر محیطی چیزی می آموزد تا در مجموع از فرد بدونِ هویت، تبدیل به شخصِ اجتماعی (نیک گهر، 1369) و دارای هویت اجتماعی گردد و طبیعی است که این فرد شهروندی مثمر ثمر برای جامعه خویش می شود. در گذر از شخص فردی بدون هویت به شخص اجتماعی، فعالیت جامعه پذیری نسبت به وی اعمال می شود. امر جامعه پذیری توسط منابع مختلف بر روی انسان عملی شده، و هر یک بخشی از شخصیت فرهنگی و اجتماعی شخصِ اجتماعی شده را می سازند. در این بین, خانواده در اکثر جوامع از جمله ایران بیشترین نقش را ایفا کرده، (پیاژه, 1981) که این نقش در رفتارها و نوع فرزند پروری آنها متبلور می شود.
در این رابطه ثنائی به نقل از فریمو می گوید : "اثر خانواده بر اشخاص از تمام نیروهائی که تا بحال شناخته شده بیشتر است. یعنی اثر خانواده فراتر از فرهنگ جامعه، دنیای کار، دوستان، نزدیکان و امثال آنهاست" (ثنائی، 1378). ثنائی به نقل از مینوچین بر این باور است که، "فرد بدون خانواده، قابل تعریف نیست. در واقع خانواده کانون شکل گیری و هویت فرد است" (همان : 29). باقر ثنائی نیز خود معتقد است، انسان عمدتا وارث برنامه ریزی های خودآگاه و ناخود آگاه خانواده و برون سازی های دوران کودکی خود با آنهاست (همان : 21). اعزازی نیز به نقل از ماکس هورکهایمر معتقد است که از میان تمام نهادهای اجتماعی که فرد را برای قبول اقتدار (دیکتاتوری در سطح جامعه) آماده می سازد، خانواده در مقام اول قرار دارد (اعزازی، 1376) در همین رابطه کلاین برگ نقل می کند که، ژاک در مطالعه استادانه خود در باره قدرت طلبی درکودکان 4 ساله ثابت کرد که تغییر صفات شخصیت بر اثر تغییر اوضاع و احوال محیط ممکن است (کلاین برگ، 1372) و تاثیر گذارترین این محیط ها خانواده می باشد. به عقیده کاردینر شیوه تربیت کودک (نخستین نهاد اجتماعی) ساختمان اساسی شخصیت را پی ریزی می کند . نیوکمب چنین می گوید : تفاوت جنبه های عملی تربیت کودکان نتیجه تفاوت فرهنگی و نیز تفاوت شخصیت است شیخاوندی نیز در مورد تاثیر خانواده بر شخصیت فرزندان معتقد است که بر اساس مطالعات روانی- جامعوی, مثلا ملاحظه شده است که در خانواده های سختگیر کودکان یا سر بطغیان میزنند و خشونت بخرج می دهند و یا احساس گنها و مجرمیت می کنند و در خود فرو می روند (1379)
رابطه والدین با فرزندان یا شیوه های فرزند پروری, در گذر از اعمالی است که اهداف گوناگونی را در بر دارد. تربیت اخلاقی و روانی، شناسائی, رشد و پیشرفت استعدادهای فرزندان، آموزش مهارت ها، آشنا کردن با قوانین و هنجارهای جامعه از دید والدین، از جمله این اهداف می باشند. پارسنز نیز دو کارکرد اساسی یعنی اجتماعی کردن و شکوفایی شخصیت فرزند را برای خانواده در نظر می گیرد (اعزازی، 1376)
این گونه اهداف والدین که شامل تمام فعالیت ها و اعمالی می شود که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ارتباط آنها را با فرزندان در رفتارهای روزمره (برجه و لوکمان, 1986) نشان می دهد، هسته اصلی این مقاله بوده، که تحت عنوان فرزند پروری یا رابطه آموزشی مطرح می باشد. این فعالیت ها برطبق نظریه عمل بوردیو جامعه شناس معاصر فرانسوی (بوردیو, 1989) توسط نیروهائی هدایت و یا کنترل می شوند، که این نیروها به صورت یکسان و به یک اندازه نزد انسانها از جمله والدین وجود ندارد. این نیروها در ارتباط با وضعیت اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خانواده می باشند. همچنین تصوراتی که والدین از فرزندان خود دارند, تاثیر بر روی چگونگی نوع روابط یعنی شیوه های فرزند پروری نیز دارند. (منادی، 1378) تصورات نیز تحت تاثیر طبقه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فرد (یا سرمایه های فرهنگی) می باشند. تصورات و فرهنگ فرد، یعنی عادت واره (بوردیو، 1380) هر دو عامل به صورت مستقیم و غیر مستقیم اعمال فرد را هدایت و کنترل می کنند. در این پژوهش، فرهنگ و تصورات والدین و نقش فرزند، هدایت کننده رفتارهای آنها از جمله نوع رابطه با فرزندانشان می باشند.