پایان نامه بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنار آیی اجتنابی دانش آموزان

تعداد صفحات: 197 فرمت فایل: word کد فایل: 4197
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: روانشناسی
قیمت قدیم:۴۱,۷۶۰ تومان
قیمت: ۳۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پایان نامه بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنار آیی اجتنابی دانش آموزان

    فصل اول

    مقدمه

    انسان در زندگی روزمره خود با استرس ها و فشارهای متعدد ی روبرو است. دوران نوجوانی که ا ز آن به نام دوره بحران طوفان و استرس تا دوره زایش دوباره یاد کرده اند یکی از حوادث  پراسترس زندگی هر فردی است. نوجوان در این دوره از طرفی با گذر از دوره کودکی به بزرگسالی با تغییرات وسیع جسمانی و رشد شناختی مواجه بوده و از طرف دیگر با مسائلی همچون رشد هویت، دستیابی به استقلال از خانواده در عین حفظ ارتباط با آن، پذیرفتن نقش‌های اجتماعی در ارتباط با گروه همسالان و تصمیم‌گیری درباره آینده و شغل روبرو است. دوران نوجوانی زمان کشف یا آگاهی از ارزشهای فرهنگی و معنوی ودوران  تضادها وتعارض‌ها، تخیل و رویاها وسن مشکلات و مسائل اوست.  استرس های نوجوانی گستره ای  از وقایع روزمره‌ای  همچون، انجام ندادن تکالیف مدرسه، نداشتن آمادگی کافی برای امتحان، گم کردن وسایل و اختلاف با دوست همکلاسی تا وقایع عمده ای همچون طلاق والدین، اعتیاد یکی از والدین، بیماری یا مرگ یکی از اعضای خانواده را دارد. به اعتقاد هولمز[1] و راهه[2] (1967) هر حادثه ای که نیاز به سازگاری قابل ملاحظه ای در زندگی فرد داشته باشد ممکن است استرس زا باشد. آنچه  که این موضوع را با اهمیت تر جلوه می‌کند، شیوه کنار آمدن با این استرس زا هاست. برخی افراد به هنگام وقوع مشکل تمام نیرو و اندیشه خود را در جهت حل مشکل بسیج می‌نمایند وبرخی بر عکس به عوارض  و پیامدهای مشکل می پردازند به گونه ای که تنها سعی می‌کنند از پیامدهای هیجانی آن بکاهند، در حالیکه مشکل همچنان به قوت خود حل نشده باقی است. درهر صورت، استرس بر این دو دسته افراد آثار متفاوتی برجای می‌گذارد. دسته اول افرادی سازگارتر کم استرس تر و خوش بین ترند چون به مشکل به عنوان موضوعی حل شدنی می نگرند و دسته دوم رنجورتر  مضطرب تر، افسرده تر وبدبین ترند چرا که استرس‌ها را همچون کوهی  که سایه خود را بر زندگی آنها گسترانیده، می بینند. در این میان نوجوانان با دلمشغولی هایی همچون تکلیف مدرسه، سازگاری با گروه همسالان، برآورده کردن تقاضاهای والدین ، انتخاب رشته تحصیلی و آمادگی برای کنکور دانشگاه و اندیشیدن به آینده تحصیلی و شغلی  مواجهند که هر یک به نوبه خود فشار روانی عدیده ای را به زندگی‌شان تحمیل می‌‌کند. در این میان آنچه که اهمیت و ضرورتش را نمایان می‌سازد قدرتمند کردن نوجوانان به شیوه ها و راهکارهایی صحیح در جهت کنار آمدن با این استرس زاهاست، تا بتوانند از این مراحل با حفظ سازگاری و سلامت روان عبور کرده و با مشکلات به عنوان پدیده‌هایی حل شدنی مواجه شوند، نه آنکه از آنها اجتناب کنند.

    1-1- بیان مساله

    نوجوانی دوره ای بین کودکی و بزرگسالی است که او را با زنجیره ای از موانع تحولی و چالش های عدیده ای روبرو  می‌سازد. درابتدا تکالیف طبیعی همچون تحول هویت و دستیابی  به استقلال و سازگاری با همسالان وجود دارد. مرحله دوم گذر از کودکی به بزرگسالی است که باتغییرات فیزیولوژیکی در بدن و تحول شناختی مشخص می‌شود. این مرحله زمانی است که فرد نیازمند انجام نقش های اجتماعی در رابطه با همسالان و افرادی از جنس مخالف، انجام تکالیف مدرسه وتصمیم گیریهایی در رابطه با شغل می‌باشد (فرایدنبرگ[3]،1997). از آنجا که تغییرات و وجود تکالیف متفاوت نوجوان رادر معرض استرس عدیده ای قرار می دهد، لزوم واهمیت سازگاری و کنار آمدن با این استرس ها در این دوره  نمایان می‌گردد. با توجه به  این مقدمه اندکی به راهبردها و مهارتهای کنار آیی می پردازیم. کنار آمدن، متشکل از پاسخهایی (افکار، احساسات واعمالی ) است که فرد در برخورد  با موقعیت های مشکل داری که درزندگی روزمره و در شرایط خاص با آنها مواجه می‌شود، بکار می‌گیرد.  گاهی اوقات مشکلات حل می شوند و گاه در تلاش فردی برای برخورد با محیط مورد اغماض قرار می‌گیرند (فرایدنبرگ، 1997).

     لازاروس[4] (1984) کنار آمدن را شامل کوششهایی به منظور سازگاری و انطباق با شرایط استرس آور در تلاش در جهت کاهش پیامدهای منفی  ناشی از منبع  استرس می داند.

     در زمینه کنار آمدن با استرس[5] ،دو شیوه اصلی کنار آیی وجود دارد. شیوه اول روش متمرکز بر مسئله است یعنی فرد به استرس به عنوان موضوعی حل شدنی و هدف اصلی  می‌نگرد و شیوه دوم روش متمرکز بر هیجان است. یعنی فرد مشکل را حل نمی‌کند بل سعی در کاهش پیامدهای  هیجانی مشکل دارد.  شماری از محققین، افرادی را که بوسیله کاهش دادن یا اجتناب کردن با استرس کنار آمده اند را با افرادی که از راهکارهای بیشتر مقابله ای و یا هوشیارانه نظیر جمع آوری اطلاعات و اقدام به عمل استفاده نموده اند، مقایسه کردند (هولاهان[6] و موس[7]، 1987) .  در مجموع تحقیقات نشان می دهد که شیوه مقابله نسبت به اجتناب راهکار موفق تری است.  افرادی که مستقیما با مشکل مواجه می‌شوند نه تنها با احتمال بیشتری آن را حل می‌کنند بلکه برای تحت کنترل درآوردن استرس در آینده بهتر آماده می‌شوند. در واقع برخی پژوهشها معتقدند، اجتناب مزمن از مشکلات،  افراد را در معرض خطر استرس افزوده و شاید مسائل مرتبط با سلامتی قرار دهد (گین[8]، 1995).

     مطالعه رود[9]، لونیسون[10] ، تیلسون[11] و سیلی[12] (1990) نشان داد که کنار آیی مسئله مدار[13] (در جهت حل مسئله) با افسردگی  ارتباطی نداشت، اما شیوه ناکار آمد گریز رابطه مثبتی با افسردگی همزمان داشته و نیز با سطوح بالاتر افسردگی در آینده بدنبال رویدادهای پراسترس که در طی دو سال بعد رخ داد،  همراه بود (گین، 1995).

    تفاوتهای فردی نقش مهمی را در فرایند های استرس و کنار آمدن بازی می‌کنند یکی از این متغیرها خوش بینی است. خوش بینی[14] رابطه منفی با انکار و فاصله گرفتن از مسئله دارد. خوش‌بینی تمایل به استفاده از کنار آمدن مسئله مدار و پذیرش استرس زندگی به شیوه ای واقعی دارد (کاسیدی[15]، 1999). به عبارت دیگر عامل کلیدی که افرادی که بطو موثری با مشکلات کنار می آیند را نسبت به کسانی که ممکن است چنین نباشند متمایز میکند، سبک اسنادی[16] آنهاست (آبرامسون[17] و همکاران 1978به نقل از  کانینگهام[18]، 2001).

    اسنادها، نگرش ها ، باورها و ارزیابی‌هایی هستند که مردم برای توصیف حوادثی که برایشان اتفاق می افتد، بکار می برند. سبک اسنادی که برای اولین بار در دهه1970 مطرح شد در حقیقت بر مدل درماندگی آموخته شده[19] افسردگی استوار است. اسناد کردن فرایندی منطقی و نظامدار است که طی آن شخص با ارزیابی دقیق از یکسری اطلاعات ودلایل رفتار دیگران را تفسیر می‌کند. در بعضی موارد ممکن است اسناد صحیح باشد، اما واقعیت این است که در بسیاری موارد این ارزیابی ها، با سوگیریهایی همراه است.

    در موارد عدیده ای، افراد اسنادهای اشتباه غیرواقعی، دررابطه با حوادث زندگی شان درنظر می‌گیرند و این اسنادهای اشتباه به نوبه خود استرس افزوده ومشکلات روانشناختی متعددی را ایجاد نموده و تداوم می بخشند. به عنوان مثال فردی که از پایین بودن عزت نفس رنج می برد، مشکلات و موقعیت های منفی را بطور گسترده ای به دلایل درونی  مثل عدم تلاش  یاعدم توانایی و حوادث مثبت را به دلایل بیرونی  مثل خوش شانسی و ساده بودن تکلیف نسبت می‌‌دهد،  در حالی که واقعیت چنین نیست. در حقیقت عزت نفس آنها به یک اسناد اشتباه آغشته شده است. بعبارتی عزت نفس آنها پایین است و هیج چیز حتی موفقیت های بزرگ هم نمی‌تواند آنرا بالا ببرد (بارون[20]،1992،به نقل از هیبت الهی, 1373).

    معمولا اسنادهای سببی در سه بخش طبقه بندی می شوند:

    1-درونی بودن در برابر بیرونی بودن

    2- پایداری در برابر ناپایداری

    3- کلی بودن در مقابل خاص بودن

    برخی مطالعات نشان داده که افراده افسرده در مقایسه با افرادعادی بیشتر از اسنادهای کلی، پایدار و درونی برای رویدادهای منفی و از اسنادهای خاص، ناپایدار  و بیرونی برای رویدادهای  مثبت زندگی شان استفاده می‌کنند. (ریکلمن[21] و هافمن[22]،1995).

    مدل درماندگی آموخته شده اصلاح شده، چنین می پندارد که اینگونه افراد برای رویدادهای  بد، عادت به پاسخ دادن با اسنادهای درونی ، ثابت و فراگیر و برای رویدادهای خوب، اسنادهای بیرونی،  موقتی و خاص آن رویداد را دارند.

    از بعد نظری بنظر می رسد که اسناد علی مقدم برانتخاب راهکارهای کنار آیی است. در این صورت انتظار می رود تغییر  سبک اسنادی باید تغییراتی در شیوه کنار آمدن اثر بگذارد (کانینگهام و همکاران 2002).

    بر طبق مدل شی یر[23] و کارور[24] خوش بینی و بدبینی بعنوان انتظار پیامدهای تعمیم یافته مثبت و منفی تعریف می شوند  و باور دارند که این دو تعیین کننده های مهم سازگاری اند (شی‌یروکارور، 1985). به عبارتی خوش بینی با پیامدهای روانشناختی مثبت تر  و در مقابل بدبینی  با پیامدهای روانشناختی منفی تر رابطه دارد.

    در رابطه با سبک های کنار آیی نیز شواهد  متقاعد کنندهای وجود دارد که نشان می‌دهد سبک های کنار آیی پیش بینی کننده های مهم روانی هستند.  مطالعات روی نوجوانان بطور ثابتی به این نتیجه رسیده که حتی در موقعیت های غیر قابل تغییر ، افسردگی با سبک کنارآیی سازنده یا مسئله مدار رابطه ای معکوس و با سبک کنار آیی اجتنابی یا غیر سازنده رابطه مثبتی دارد (گلای شاو[25] و همکاران 1989، اباتا[26] وموس، 1991، سیفگ و کرنک[27]، 1993، گارمزی[28]، 1993، گانینگهام و واکر[29]، 1999 به نقل از کانینگهام 2002). آنها پیشنهاد کردند که مداخلات پیشگیرانه آینده باید با تمرکز بیشتر بر کاهش راهکارهای کنارایی غیر انطباقی در مقایسه با هدف  معمول تر افزایش کنار آیی مسئله مدار باشد.

    1-2- ضرورت و اهمیت تحقیق

    دوره نوجوانی دوره گذار به بزرگسالی است و نوجوانان علاوه بر استقلال باید با فشارهای روانی ناشی از بلوغ و هورمونهای جنسی، در حوزه تحصیلی با مسائلی همچون تکالیف درسی،  انتخاب رشته و درآینده با مسئله شغل وحرفه روبرو شوند.

    گزارشات مندرج درادبیات  نوجوانان نگرانی هایی را درمورد سطوح بالای دیسترس روانشناختی در جوانان ابراز داشته اند. هر چند بر آوردها تفاوت قابل توجهی را نشان می دهند ، اما احتمال دارد در هر برهه زمانی تقریبا از نوجوانان دچار  دشواریهایی درعملکرد روانشناختی باشند تا حدی که با پیشرفت تحصیلی وتحول روانشناختی شان تداخل کند.

    با درنظر گرفتن این مسئله، این موضوع حیاتی است که عوامل  مرتبط و پیش بینی کننده‌های مهم این وضعیت ها را بشناسیم.

    علاوه بر آن برنامه های مداخله ای که تنها بر افراد پرخطر تمرکز دارند،  نیازهای بسیاری از کودکان ونوجوانانی که ممکن است از چنین برنامه هایی سودببرند، را برآورده نمی‌سازد. در گزارشی که اخیرا در مجله پزشکی استرالیا به چاپ رسید روزنمن[30] (1998) قویاً به این بحث پرداخت که برنامه های ارتقا سلامتی درکاهش خطر کلی در تمامی جمعیت ها مورد نیاز است.

    در اصل مشکلات درعملکرد روانشناختی بازتابی از دشواریهایی در کنار آمدن با نگرانیها و استرس های زندگی  روزانه است (فرایدنبرگ، 1997). راهکارهای کنار آیی که مکررا با سبک‌های کنار آیی در نظر گرفته می شوند ممکن است انطباقی یا غیر انطباقی باشند. همچنین این سبک ها پیش بینی کننده های مهم فشار روانی اند.

    کنار آمدن ذاتا بد یا خوب نیست بلکه می‌تواند از راهبردهای بارور یا  ناباور تشکیل شود، همچنین کنار آمدن می‌تواند با عنوان ( کارآمد) یا (ناکارآمد) نام گذاری  شود. کنار آمدن کار آمد هنگامی اتفاق می افتد که مشکل تعریف و راه حل های جایگزین پیشنهاد و به آنها عمل شود. کنار آمدن ناکار آمد اشاره به مدیریت و تبیین احساساتی است که ممکن است در شکل‌گیری هدف نقش داشته باشند به ویژه هنگامی که با حوادث خارج از کنترل فرد مقابله می‌کند همراه باشد (کامپاس[31]، 1992 به نقل از فرایدنبرگ، 1997) .

    طبقه بندی دیگر درمطالعات بیلینگز[32] و موس (1981)، پرلین[33] و اسکولر[34] (1978) یافت شده است. آنها سبک های کنار آیی را با عنوان مقابله‌ای[35] و اجتنابی[36]  معرفی نموده و نشان دادنذ سبک کنار آیی اجتنابی و سازگاری هم همبستگی ضعیفی دارند.

    مطالعات روی نوجوانان به این نتیجه رسیده که افسردگی  رابطه مثبتی با سبک کنار آیی اجتنابی یا غیر سازنده دارد (گلای شاو و همکاران، 1989).

    روانشناسان متعددی پیشنهاد کرده اند که مداخلات پیشگیرانه آینده باید با تمرکز بر کاهش استفاده ازراهکارهای کنارآیی غیر انطباقی اجتنابی در مقایسه با هدف ترویج افزایش استفاده از کنار آیی مسئله مدار باشد.

    از طرف دیگر  بنظر می رسد که سبک اسناد مقدم بر انتخاب راهکارهای کنارآیی است. یکی از دسته بندی های سبک اسناد که بدبینی درمقابل خوش بینی است،  اسنادهای بدبین را شامل اسنادهای درونی – ثابت و فراگیر برای پیامدهای منفی و اسنادهای خوش بین را اسنادهایی بیرونی، موقت و خاص برای این پیامدهای منفی می داند.

    آلوی[37] و همکاران نشان دادند کسانی که اسنادهای خوش بین دارند (مثلا امیدوارتراست) نسبت به افراد دارای  اسنادهای بدبین، بااسترس بهتر کنار می آیند.

    شی یر و کارور (1985)  و شی یر همکاران (1986) شواهدی ارائه دادند که خوش بین ها به استرس مقاوم ترند واین مقاومت به دلیل پیامد انتخاب راهکارهای بهتر کنار آیی می‌باشد.

    آسپینوال[38] و تیلور[39] (1992) در مطالعه ای طولی بر روی دانشجویان  دانشگاه دریافتند خوش بین ها کمتر احتمال دارد از کنار آیی اجتنابی استفاده کنند.

    تفکر بدبینی می‌تواند با مداخله درمانی تغییر کند. به عبارت دیگر خوش بینی - بدبینی به عنوان سبکی از تفکر  (سبک شناختی) می‌تواند آموزش داده شود و قابل تغییر است. همچنین کنار آمدن فرایندی است که در طول زمان تغییر می‌کند و محصول پختگی، تغییر شرایط و نتیجه تجربه است. از این رو  می‌توان با برنامه‌های آموزشی، مهارتهای کنار آیی و سبک اسناد مثبت را در مدارس بویژه مدارس دخترانه توسعه داد. بر اساس پژوهش داعی پور( 1376) دختران بیشتر خود را سرزنش می‌کنند و نگران اند. آنها دید بدبینانه ومنفی تری  نسبت به خود داشته و بطور معناداری از سبک کنار آیی اجتنابی (نابارور) استفاده می‌کنند، بویژه دختران دبیرستانی که نسبت به دختران راهنمایی از کنار آیی اجتنابی[40] بیشتر استفاده می‌کنند، پس با این تفاصیل  لزوم و اهمیت وجود برنامه های پیشگیرانه درمدارس نمایان و آشکار  می‌گردد. در مروری  بر برنامه های مداخله ای پیشگیرانه برای نوجوانان روبرتس[41] (1992) نتیجه گرفت که واقعا برنامه های فراگیر وجود ندارد. با این وجود شماری از مطالعات انتشار یافته پیامدهای مثبتی  برای برنامه هایی که رشد سالمی را در گروههای انتخاب  شده جوانان ارتقا می دهند، گزارش کرده اند (همچون کلارک[42] و همکاران، 1993، 1995،  کومپاس 1995، به نقل از فراید‌نبرگ، 2002).

    سبک معمولی  انتقال  چنین برنامه هایی به صورت اجرای برنامه های مداخله ای با هدف قرار دادن گروههای افراد است.

     در نهایت با توجه به استرس روزافزونی که نوجوان با آنها روبرو است، اهمیت آموزشهایی برای کاربرد کنارآیی کار آمد و سازنده به گونه ای که بتواند سلامت جسمانی و روانی او را در پی داشته باشد، دو چندان  می‌گردد.

     بنابراین در این پژوهش برآنیم تا با آموزش مهارتهای مدیریت بر استرس، به نوجوانان راهکارهای صحیح کنارآیی و مبارزه با افکار منفی را آموزش داده و در جهت تغییر اسنادهای بدبینانه قدم برداریم و در پی این آموزشها سلامت جسمانی و روانی او  را ارتقا دهیم. 

    1-3- اهداف تحقیق

    در پژوهش حاضر اهداف تحقیق به شرح زیر هستند:

    بررسی میزان اثر بخشی  آموزش  مهارتهای مدیریت براسترس بر کاهش سبک کنارآیی اجتنابی دانش آموزان.

    بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارتهای مدیریت بر استرس بر کاهش سبک اسناد منفی دانش آموزان

    بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارتهای مدیریت بر استرس بر ارتقای سلامت روان دانش آموزان.

    1-4- فرضیه های پژوهش

    1-4 - 1- آموزش مهارت های مدیریت بر استرس موجب کاهش سبک کنارآیی اجتنابی دانش آموزان می‌شود.

    1-4 - 2-آموزش مهارت های مدیریت بر استرس موجب کاهش سبک اسناد منفی دانش آموزان می‌شود.

    1-4-3-آموزش مهارت های مدیریت بر استرس موجب افزایش سلامت روان دانش‌ آموزان می‌شود.

    1-5- متغیرهای پژوهش

    در این تحقیق متغیرهای زیر بکار می روند:

    1-5-1-متغیر مستقل: آموزش مهارتهای مدیریت بر استرس

    1-5-2- متغیر وابسته : سبک کنارآیی اجتنابی، سبک اسناد منفی، سلامت روان

    1-5-3- متغیرکنترل: جنسیت، پایه تحصیلی، فرد آموزش دهنده

     

    تعریف اصطلاحات

    1-6- تعاریف نظری‌و عملیاتی متغیرها

    مفاهیم و اصطلاحات را اصولا می‌توان به دو صورت کلی تعریف  کرد: تعاریف نظری  یا سازنده وتعایف عملی تعاریف سازنده یا نظری که اشیاه یا پدیده هارا برحسب  مفاهیم مترادف با ملاکهای فرضی و انتزاعی توصیف می‌کند ( نه ملاکهای مشاهده پذیر) و نقش مهمی در فرایند منطق مربوط به تنظیم فرضیه بازی می‌کند، اما نمی‌تواند جایگزین تعاریف عملی شود (هومن، 1370).

     تعریف عملی، ملاکهای مشخص منحصر به فرد و مشاهده پذیر مربوط به یک پدیده را به روشنی  بیان می‌کند، در واقع پلهایی است که حوزه فرضیات یا کلیات را با دنیای واقعی  و اختصاصی مربوط می‌کند، اما نمی‌تواند جایگزین تعاریف عملی  شود (هومن، 1370).

    1-6-1- مهارتهای مدیریت بر استرس

    عبارتست از یادگیری اصولی  که به فرد کمک می‌کند تا با شناسایی موقعیت  استرس زا یا به جریان اندازنده های پاسخ استرسی، به انتخاب  راهکاری مناسب در جهت اداره موقعیت پر استرس دست بزند. داد (گراملینگ و آورباچ[43]، 1998).

    از نظر مک نامارا[44] (2001) مهارتهای مدیریت بر استرس را می‌توان در 6 مرحله  به دانش آموزان آموزش داد: (1) آموزش شناسایی علائم استرس و تاثیر استرس بر افکار، احساسات، رفتار و سلامت جسمانی (2) شیوه های ذهنی کنار آمدن با استرس (3) روش های  فیزیکی  کنار آوردن با استرس  (4) مهارتهای مطالعه، آمادگی برای امتحان و مدیریت بر زمان (5) روش های ارتباطی و میان فردی (6) تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس پیشگیری از افسردگی و اضطراب.

    تعریف عملیاتی

       آموزش مهارتهای بر استرس:  منظور روش آموزشی سارامک نامارا است که درجهت اداره وکنترل  موقعیت استرسی به دانش آموزان ارائه می‌شود. این روش در 8 جلسه هفته ای 2 روز به مدت 70 دقیقه به دانش آموزان یک کلاس بطور کلی آموزش داده می‌شود.

     کنار آمدن:  تلاشی است که هم تکیه بر عمل دارد و هم درون فردی است که درنهایت خواسته ها و تعارض های درونی و محیطی را اداره می‌کند (یعنی یابر آنها تسلط پیدا می‌کند یا آنها را تحمل  می‌کند یا آنها را کاهش می دهد و به حداقل می‌رساند) (لازاروس، لونیر[45]، 1978 ص 311 به نقل از جاج[46]، 1998).

    کنارآمدن با استرس:  طبق  نظر فرایدنبرگ و لوئیس (1997) کنار آیی مجموعه ای از اعمال خلقی و شناختی است که در پاسخ به یک مسئله خاص به وجود می آید. آنها تلاش برای ترمیم، تعادل یا برطرف کردن عدم تعادل فرد را ارائه دادند. این کار می‌تواند با حل مشکل (به معنای برطرف کردن محرک) انجام شود یا اینکه خود را مسئله بدون اینکه راه حلی  ارائه کند، انطباق دهد.

    1-6-2- سبک کنارآیی اجتنابی

    اجتناب در واقع از پذیرش تغییرات با دوری از موقعیت هاست (لازاروس، 1984). فرایدنبرگ معتقد است سبک کنارآیی اجتنابی  سبکی  متشکل از 8 راهبرد: نگرانی،  جستجوی تعلق، تفکر آرزومندانه ، کنار نیامدن، نادیده گرفتن  مشکل،  کاهش تنش، خودنگهدای و سرزنش خود می‌باشد، این  راهبردها ترکیبی  از آنچه که ممکن است اجتنابی یا نابارور خوانده شود و بطور تجربی با ناتوانی در کنار آمدن مرتبط می‌باشد. شواهد متقاعد کننده نشان می دهد سبک کنار آیی اجتنابی با سازگاری ضعیف همبستگی دارد (فرایدنبرگ، 1997).

    تعریف عملیاتی

    سبک کنارآیی اجتنابی : این سبک با استفاده از مقیاس کنارآیی نوجوانان (ACS[47]) فرایدنبرگ ولوئیس  سنجیده می‌شود و نمره ای که آزمودنی از مجموع راهکارهای نگرانی ، تفکر آرزومندانه ، جستجوی تعلق ، کنار نیامدن، نادیده گرفتن مشکل، کاهش تنش، خود نگهداری  و سرزنش خود بدست می آورد.

    سبک اسناد:  سبک اسناد فرایندی است که فرد از طریق آن دنیای خود را تفسیر می‌کند و معمولا این تغییر  در ابعاد درونی – بیرونی، کلی  - اختصاصی وپایدار-  ناپایدار سنجیده می‌شود.

    1-6-3- سبک اسناد منفی

    سبکی است که این سه بعد را تنها در موقعیت های منفی می سنجد.

    تعریف عملیاتی

    سبک اسناد منفی: در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه از سبک اسنادی کودکان و نوجوانان (پیترسون[48] و سلیگمن[49]، 1984) سنجیده می‌شود و نمره ای که آزمودنی از موقعیت های منفی این آزمون بدست می آورد.

    1-6-4- سلامت روانی

    حالت روانی که ویژگی بارز آن سلامت وبهبود هیجانی (عاطفی) و نداشتن اضطراب و نشانگان مختل کننده زندگی  و ظرفیت ایجاد در رابطه حسنه  و راضایت بخش با دیگران و کنار آمدن مناسب با استرس و  تناقض های زندگی می‌باشند (کورسینی[50]، 1999 به نقل از علی‌نیا، 1382).

    سلامت روان یک حالت عملکرد موفقیت آمیز عملکرد روانی است که از فعالیت های آفرینشی (مولد)، روابط ارضا کننده در فعالیت بخش با دیگران، توانایی سازش یافتگی وسازگاری، با تغییر  و کنار آمدن با مشکلات و پریشانیها، نتیجه می‌شود(U.S.DHHS[51]، 1999، به نقل از علی نیا، 1382).

    تعریف عملیاتی

     سلامت روان نمره ای که فرد از آزمون تجدید نظرشده  R – 90- SCL (دراگوتیس و ریکلزوراک[52]، 1976) از طریق جمع ارزش های عددی درجات انتخابی اش برای همه سوالات این پرسشنامه بدست می آورد و دامنه آن بین 0 تا 360 می‌باشد ،  ضمنا هرچه نمره فرد کمتر باشد، بیانگر سلامت روانی بهتر اوست.

    1-6-5- دانش آموز

    فردی که درنظام رسمی متوسطه در سال تحصیلی 83 –82 مشغول به تحصیل می‌باشد.

    1-6-6- پایه تحصیلی

    فقط دانش آموز پایه اول مقطع متوسطه مورد نظر می‌باشد.

    1-6-7- جنسیت

    در این پژوهش تنها جنس دختر بعنوان آزمودنی شرکت دارند.

     

    خلاصه

    در این فصل پس از بررسی بیان مسئله و همچنین اهمیت و ضرورت پژوهش به معرفی متغیرهای تحقیق پرداخته شد.

    فصل دوم

    مقدمه

    در این فصل پیشینه پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش اول این فصل به مطالعه مفهوم استرس، تعریف و مدل های استرس، عوامل استرس زای بالقوه، در بخش دوم به موضوع کنارآیی، عوامل موثر بر استرس و کنارآیی، دربخش سوم به موضوع سبک اسناد، سبک اسناد خوش بین/ بدبین و در بخش چهارم به مفهوم سلامت روان پرداخته می شود در نهایت در بخش پنجم مروری بر پژوهشهای انجام شده در خارج و ایران در رابطه با موضوع پژوهش خواهیم داشت.

    2-1- استرس یا فشارروانی

    فیزیولوژی یا روان شناختی ناخوشایندی است که در پاسخ به محرک های تنش زا ایجاد می‌شود (برمنر[1] و داگلاس[2]، 2002) فشار روانی در نتیجه حوادث غیر مترقبه یا چالش انگیز در محیط ایجاد می شود و حوادث تنش زا فرد را وا می دارد تا خود را مجدداً با محیط سازگار کند (کوپر[3] و مارشال[4]، 2001، به نقل از شعاع 82).

    بدن انسان به صورت سازمان واحدی عمل می کند هر قسمت از بدن فرد بر عملکرد قسمت‌های دیگر تاثیر می گذارد.

    اگر فرد تحت تنش زیادی قرار بگیرد و نتواند به طور صحیح با آن برخورد کند، موادی در بدن تولید می شود که موجب عرق کردن کف دست ها، تند شدن ضربان قلب، افزایش ادرار، و اسهال و… می گردد. واضح است که افراد نسبت به تنش واکنش های متفاوتی نشان می‌دهند، گاهی اوقات چیزهایی که در زمانی استرس زا هستند در زمان دیگر استرس زا نیستند. اگرچه مقداری از تنش برای سازگاری فرد، مثبت و لازم است ولی قرار گرفتن در معرض استرس‌های زیاد و شدید موجب ایجاد و تشدید برخی از بیماری‌های جسمی و روانی می‌شود (برمنر و داگلاس، 2002، به نقل از شعاع، 82).

    2-2- تعریف استرس

    در فرهنگ روان شناسی (رزم آزما، 1370) این اصطلاحات به عنوان حالتی توصیف شده که در آن ارگانیزم در اثر وجود عوامل یا شرایطی که مکانیزم های حیاتی او را تهدید می کنند، دچار عدم تعادل می شود. این حالت می تواند دارای منشاء فیزیکی نظیر ضربه، سرما یا منشاء شیمیایی نظیر سموم، عفونت ها و یا منشاء روانی (هیجانات) باشد. به نظر پورافکاری (1376) مراد از استرس یا فشار روانی «اصطلاحی است که در طب و زیست شناسی به صور گوناگون به کار گرفته شده است. گاه رویدادها یا موقعیت های مضر برای ارگانیسم و گاه تنش روان شناختی ناشی از این رویدادها و موقعیت ها فشار ارگانیسم و گاه تنش روان شناختی ناشی از این رویدادها و موقعیت ها فشار روانی شمرده می شود.» به مفهوم دقیق‌تر، به هر چیزی که در تمامیت زیست شناختی ارگانیسم اختلال به وجود آورد و شرایطی ایجاد کند که ارگانیسم طبیعتاً از آن پرهیز کند، استرس گفته می شود (شعاع، 82).

    استرس ممکن است به صورت محرکهای فیزیکی، عفونتها، واکنشهای آلرژیک و یا به صورت تغییر کمی در جو روانی- اجتماعی باشد. تفاوت در این است که اولی یک عامل تنش زای فیزیولوژیکی است که تاثیر خود را از طریق هیپوتالاموس، غده فوق کلیوی، سلسله اعصاب سمپاتیک و ترشح هورمونهای مختلف به جا می گذارد و دیگری علاوه بر قدرت تهدیدی که اصولاً در عامل استرس زا نهفته است، با درک شخص از آن عامل نیز ارتباط دارد (برمنر و داگلاس، 2002). فشار روانی اصطلاح مبهمی برای توصیف موقعیت، شی یا شخص فشارزا است که احساسات و پاسخهای فیزیکی را در افراد برمی انگیزاند و پیامدهای رفتاری، شناختی و یا فیزیولوژیک به همراه دارد. برای درک بهتر این مفهوم سه الگوی کلی توسط فورمن[5] مطرح شده که در این جا بیان می شود. این مدلها شامل مدل محرک، مدل پاسخ و مدل تعاملی است.

    2-3- مدلهای استرس

    2-3-1- مدل محرک

    این مدل استرس را واقعه محرکی می داند که نیازهای محیطی را برارگانیسم تحمیل می کند (هولمز و راهه، 1967).

    نیازهایی که فورمن (1993) معرفی نمود شامل (1) فجایع که شماری از افراد به آن مبتلا می‌شوند همچون جنگ یا زلزله (2) رویدادهای عمده‌ای که گریبانگیر تعداد بسیار کمی از افراد می شود، همچون طلاق یا مرگ یک والد (3) گرفتاریهای روزمره ای همچون عدم موفقیت در یک امتحان، دلتنگی برای دوست صمیمی.

    کومپاس[6] (1987) بین محرک حاد و مزمن که بر نوجوان فشار تحمیل می کند و به پاسخی سازگارانه نیاز دارد، تمایز قائل می شود. نیازهای حاد می توانند شامل یک واقعه گذرا زندگی همچون اولین دوست یابی یا رخداد قاعدگی بوده، می توانند یک رویداد غیر معمول چون جنگ یا رویدادی ناشی ازتجمع تجاربی همچون بیماری یا درگیری در مدرسه باشند.

    نیازهای مزمن با وقایع تکرار شونده زندگی در ارتباط هستند، وقایعی چون ناتوانی جسمی، بیماری در حال پیشرفت یک والد یا مشکلات مالی هستند. استرس زاهای حاد ممکن است به استرس زاهای مزمن مبدل شوند. محدودیت این تعریف این است که قادر به در نظر گرفتن تفاوتهای فردی در درک استرس و توانایی کنار آمدن با آن نیست. بطور مثال نوجوانی ممکن است به دنبال جدایی والدینش نتواند روی درسهایش تمرکز داشته باشد و رفتار بزهکارانه نشان دهد، در حالی که نوجوان دیگری ممکن است از نظر اجتماعی درون گرا شود اما با تمرکز موثرش به انجام تکالیف مدرسه ادامه دهد.

    2-3-2- مدل پاسخ

    این مدل استرس را پاسخ بیولوژیکی و روانشناختی از طرف فرد به نیازهای محیطی می‌داند (سلیه[7]، 1974). استرس به عنوان پاسخ غیر اختصاصی (معمول) از سوی بدن تعریف می‌شود که ذهن یا جسم را تحت تاثیر قرار می دهد (سلیه، 1991 ص22). بنابراین پاسخ جسمی به نیازهای محیطی است. این تعریف استفاده گسترده ای در درک اثرات مرتبط با سلامتی استرس داشته است. بر طبق این دیدگاه استرس واکنش بدن به رویدادهای روزمره و چگونگی درک ما از این وقایع است. به طور مثال، یک تکلیف درسی ممکن است برای برخی دانش آموزان فرصتی برای ممتاز شدن قلمداد شود اما دیگران آن را به عنوان وظیفه ای کمر شکن ادراک کنند. هر نیاز یا هر استرس زا تعادل یا توازن ارگانیزم زا مختل می کند و این پاسخ تلاشی برای دستیابی به هموستاز[8] است که منجر به بازیابی مجدد این تعادل می شود. سلیه خاطر نشان می کند، نشانگرهای فیزیولوژیکی پاسخ فردی به استرس هستند، که تلاش منحصر به فرد و خواست بدن را برای حفظ زندگی ترتیب می دهند. به طور مثال زمانی که گرم می شویم، نیازمند کاهش دما هستیم تا خنک شویم. بنابراین بدن عرق می کند. زمانی که بدن‌مان سرد است، بدن می لرزد تا گرمای بیشتری تولید کند. غدد آدرنال واکنش گرهای اولیه بدن نسبت به استرس هستند. این رویکرد با این دیدگاه که استرس تنها در ذهن ماست در تضاد است.

  • فهرست و منابع پایان نامه بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنار آیی اجتنابی دانش آموزان

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    -اشتری. زهره.(1376).راههای مقابله با استرس در افراد مستعد وغیر مستعد به بیماری عروق کرونر قلب، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی . دانشگاه علامه طباطبایی .

    2- امینی خویی, ناصر. (1377). بررسی و مقایسه منبع کنترل , شیوه های مقابله ای و باورهای غیر منطقی افراد (20-40) سال معتاد و عادی استان بوشهر و ارایه راهبردهایی جهت بازپروری معتادان . پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره. دانشگاه علامه طباطبایی.

    3- باباپور , خیر الدین , جلیل. (1381). بررسی رابطه بین شیوه حل مساله ، شیوه حل تعارض و سلامت روانشناختی در میان دانشجویان . پایان نامه دکتری روانشناسی. دانشگاه تربیت مدرس.

    4- باقری یزدی , سید عباس ,بوالهری, جعفر, شاه محمدی, داوود. (1373). همه گیر شناسی اختلالات روانی در مناطق روستایی میبد یزد. فصلنامه اندیشه و رفتار. سال اول شماره 1. صفحات 23-41.

    5- برآبادی، حامد. (1382). بررسی اثربخشی روان درمانی حمایتی در کاهش اختلالات روانی بیماران مبتلا به سرطان. پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره. دانشگاه علامه طباطبایی.

    6- پروین . لارنس، جان ،ال. (1382). روانشناسی شخصیت : نظریه و تحقیق.ترجمه : محمد جوادی و پروین کدیور. تهران. آییژ. (تارخ انتشار اثر به زبان اصلی 2001).

    7-  توانگر، حسین و همکاران (1378). بررسی رابطه روش های مقابله ای با ویژگی‌های فردی در جانبازان شهریزد. چهارمین کنگره سراسری استرس. دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی ایران . ص 8 – 57.

    8‌ - توکلی، مهین.(1377). تاثیر شیوه های مقابله با تنیدگی بر سلامت روانی  در ‌دانش آموزان دبیرستان های تهرانپایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی.دانشگاه تهران.

    9- حکمت پور، اکبر. (1380). بررسی رابطه میان فشار روانی و شیوه های مقابله با آن در دانشجویان شهرستانی و تهرانی دانشگاههای دولتی تهران در سال تحصیلی 80 –79،پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی. دانشگاه تربیت معلم .

    10- جابر قادری، نسرین .(1380). مقایسه میزان اثر بخشی  آموزش  ایمن سازی در برابر استرس و حساسیت زدایی بوسیله حرکت چشم وبازپردازی در کاهش علائم آسیب دیدگی روانی کودکان آزار دیده جنسی.

    11- داعی پور، پروین .(1376). بررسی راهبردهای کنار آمدن در نوجوانان شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی  ایران.

    12- دلاور، علی (1380)..مبانی نظری وعملی پژوهش در علوم انسانی و علوم اجتماعی. تهران. رشد.

    13- ده بزرگی، شهرام. (1380). بررسی رابطه سلامت روان و بخشایشگری در مادران دانش آموزان نابینا و ناشنوا و عادی. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی . دانشگاه تهران.

    14- ریو،جان مارشال .(1378).انگیزش وهیجان .ترجمه یحیی سید محمدی .تهران. نشر ویرایش . (تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی ،1998).

    15- شعاع. اصغر (1382) مقایسه رابطه منبع کنترل با فشار روانی وشیوه های مقابله با آن در بیماران مبتلا به مولیتپل اسکلروزیس و افراد سالم. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی. دانشگاه تربیت معلم.

    16- شیرازی، محمود.(1378).  بررسی شیوه های مقابله با تنش روانی و ارتباط آن با اسنادهای علی و سلامت روان دانش آموزان  تیزهوش وعادی شهر زاهدان . پایان‌نامه کار شناسی ارشد روانشناسی.دانشگاه تهران .

    17- فاضل ،مرتضی. (1381).رابطه کارآیی خانواده و راهبردهای مقابله با استرس نوجوانان فاقد وواجد پدر شهر تهران .پایان نامه کارشناسی ارشدمشاوره .دانشگاه علامه طباطبایی .

    18- فتوحی ،زهره. (1380).  بررسی اثر بخشی آموش ابراز وجود به شیوه گروهی در افزایش توان مقابله با استرس دانش آموزان دختر دبیرستانی . پایان نامه کارشناسی ارشدمشاوره. دانشگاه علامه طباطبایی .

    19- فاتحی زاده ،مریم. (1375). بررسی تاثیر شیوه شناخت درمانی بک بر کاهش اضطراب دانش آموزان دختر .پایان نامه کارشناسی ارشدمشاوره .دانشگاه علامه طباطبایی .

    20- فرگوسن، جرج و تاکانه، یوشیو.(1380). تحلیل آماری در روان شناسی و علوم تربیتی، ترجمه: علی دلاور و سیامک نقشبندی. تهران . نشر ارسباران.(تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی،1989)،

    21- قدمگاهی ،حسین .(1376).کیفیت روابط اجتماعی ،میزان استرس وراهبردهای مقابله با آن دربیماران عروق کرونر قلب . پایان نامه کار شناسی ارشد روان شناسی بالینی،دانشگاه علوم پزشکی ایران .

    22-کافی ،سید موسی. (1375). بررسی شیوه های رویارویی باتنیدگی روانی (استرس)وارتباط آن با سلامت روانی در نوجوانان مدارس عالی وخاص شهرتهران ،پایان نامه دکتری روانشناسی. دانشگاه تربیت مدرس .

    23 - محمدیان ،فتح الله. (1378). بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی ،استرس و شیوه‌های مقابله با خود کشی در افراد اقدام کننده به خود کشی در شهر ایلام .پایان‌نامه کار شناسی ارشد  روانشناسی بالینی. دانشگاه علوم پزشکی ایران .

    24- نجاریان، بهمن و داوودی، ایران.(1380). ساخت و اعتبار یابی SCL-25 (فرم کوتاه شده SCL-90-R) . مجله روانشناسی. سال پنجم. شماره 2، صفحات 136-149.

    25- نظری ،علی محمد.(1374). بررسی سبک اسنادی (نظریه تجدید نظرشده درماندگی آموخته شده )در زنان افسرده ومضطرب ومقایسه آن با زنانعادی در سال 74-73 شهر تهران، پایان نامه کار شناسی ارشد روانشناسی.دانشگاه تربیت معلم .

    26- نوری ،ناهید. (1374).  برررسی اثرات آموزش تنیدگی زدایی بر عوامل اضطرابی شخصیت. .پایان نامه کارشناسی ارشدمشاوره .دانشگاه علامه طباطبایی .

    27- هیبت الهی ،سید محمد. (1374). بررسی سبک اسناددانش آموزان باتوجه به موفقیت وشکست تحصیلی وجنسیت  بر اساس مدل اسنادی درماندگی آموخته شده در کلاسهای دوم راهنمایی شهرستان سنندج ، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی .دانشگاه تربیت معلم.

    28- هومن، حیدر علی .(1370). شناخت روش علمی در علوم رفتاری (پایه های پژوهش) . تهران. دیبا.

    29- یار احمدی ،یحیی. (1382).بررسی رابطه بین عوامل شخصیتی وشیوه مقابله با استرس در دانش آموزان شهرستان سنندج .پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی. دانشگاه علامه طباطبایی .

     

    References

     

    1-Billings, A.  & Moos, R.H .(1984). Coping, Stress and social resources adults with unipolar depression. Journal of personality and social psychology, 46, 877 –899.

    2-Blake, R.L. & Vandiver, T.A. (1988). The association of health with stressful life changes, social supports and coping. Family Practice

     Research journal, No4,7.

    3-Brack,G.Laclave,L& Wyatt, A . (1992). The relationship of problem solving and reframing to stress and depression in female college student. Journal of college Student Development ,33,  124 – 131

    4-Cassidy, T. (1999)  Stress cognition and health, koutledge, London.

    5-Cunningham, E.G. Brandon,C.M & Frydenberg,E. (2002) . Enhancing coping Resources in Early adolescence through a school – based program teaching optimistic thinking Skills, Anxiety, stress and coping, 15 (4): 369 – 81.

    6-Davidson, M., Boland, E.A . and Grey, M. (1997) Teaching teens to cope:  Coping skills training for adolescents with insulin – dependent diabetes mellitus Pediatric Nursing, 2 (2), 65 – 72.

    7-Folkman,S. & Lazarus, R .(1986) . Apprasial, Coping, health status, and psychological symptoms. Journal of Personality and Social Psychology, 50. 571 – 579.

    8-Folkman, S . &  Lazarus,  R. (1980) . An analysis of coping in a middle – aged community sample . jaurnal of Health and Social Behavior, 21 , 219 – 239.

    9-Forsythe, C .& Compas, B.(1987). Interaction of cognitive appraisals of stressful events and coping: Testing the goodness of fit hypothesis. Cognitive therapy and Research , 11, 473 – 485,Routledge. London.

    10-Frydenberg, E. and Lewis, R. (1993). Manual: the Adolescent Coping Scale. Australiam Council for Educational Research, Melbourne.

    11-Frydenberg, E. (1997). Adolescent Coping: Theoretical and Research Perspectives. Routledge . London,

    12-Geen, R. G, (1995). Human Motivation. Monterey, California

    Brooks/cole.

    13-Gramling, S. E & Auerbach, S.M . (1998). Stress management Work book .Thechniques and Self assessment Procedures. , California Brooks/cole.

    14-Hanninen, V & Aro, H . (1996) Sex differnces in  Coping and depression among young adults . Soc. Sci . med ; 43 (10).

    15-Hardin, S. B, Weinrich, S. Garrison, C . (2002). Effects of a Long term Psychososial nursing intervention adolescents exposed to catastrophic stress, Issues Mental health Nursing; 23 (6), 537 – 551.  

    16-Jacobs, S. & et al. (1994). Consious and unconcious coping with loss, psychosom, Med; 5 , (6).

    17-Judge,A.(1998).Future coping strategies: Beyond the constraints of proprietary metaphors.

    18- Keyes, C. L. M. &Lopez, S & J. (2002).Toward a science of mental health In C .R. Synder & Lopez, S . J. (Ed) The hand book of positive psychology (pp.45-60). New york. Oxford University Press.

    19-Keyes,C. L. M.(1998). Social wellbeing. Social Psychology Quarterly,61, 121-140.

    20-Mc Namara, S. (2001). Stress Management Programme for Secondary School Students. Routledge. London.

    21-Myers, D.C. (1998). Psychology. Worth Pulishers inc. USA.

    22-Ollendic,T.H. Langley , A.K. Kephart, j . (2001). Fear inchildren and adolescents : relations with negative life events,attributional style and avoidant coping. Journal of child psychology and psyshiatry, 42 (8), 1029 – 34.

    23- Pearlin , L & Schooler, C.( 1978) . the structure of coping . journal

    of health and Social Behavior, 19,2-21. 

    24-Powell,T. and Enright,S.(1991). Anxiety and stress management.Routledgw. London.

    25-Selye, H. (1976). The stress of life.Mc GrawHill, Newyork.

    26-Wortman,S. &et al .(1998).Psychology. California.Brooks/cole.

    27-Zoutra & Alexy . (2003). Emotions, Stress and health. Oxford University Press Inc, USA .2-21.

پروپوزال در مورد پایان نامه بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنار آیی اجتنابی دانش آموزان, گزارش سمینار در مورد پایان نامه بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنار آیی اجتنابی دانش آموزان, تز دکترا در مورد پایان نامه بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنار آیی اجتنابی دانش آموزان, رساله در مورد پایان نامه بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنار آیی اجتنابی دانش آموزان, پایان نامه در مورد پایان نامه بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنار آیی اجتنابی دانش آموزان, تحقیق در مورد پایان نامه بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنار آیی اجتنابی دانش آموزان, مقاله در مورد پایان نامه بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنار آیی اجتنابی دانش آموزان, پروژه دانشجویی در مورد پایان نامه بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنار آیی اجتنابی دانش آموزان, تحقیق دانشجویی در مورد پایان نامه بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنار آیی اجتنابی دانش آموزان, مقاله دانشجویی در مورد پایان نامه بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنار آیی اجتنابی دانش آموزان, پروژه دانشجویی درباره پایان نامه بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارت های مدیریت بر استرس بر کاهش سبک کنار آیی اجتنابی دانش آموزان
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت