مقدمه
هر علمی برای اینکه خوب توضیح و تفسیر شود و نکات ناشناخته آن روشن شود ، احتیاج به مقدمات و لوازمی دارد .
قرآن نیز همانند یک اقیانوس بی کران ، ژرف و مواج است که پر از حقایق کشف نشده و دره های کمیاب است . برای رسیدن به این حقایق و تفسیر آنها احتیاج به لوازم و مقدماتی است که این مقدمات در علم قرآن ، علوم قرآنی نامیده می شدند .
یکی از موضوعاتی که در زمینه علوم قرآنی بسیار مؤثر می باشد ، بررسی موضوع نبوت و رسالت انبیاء است ، که به نظر محقق بررسی و تطبیق این موضوع در کتابهای مختلف می تواند زمینه را برای درک مفاهیم و علومی مانند اعجاز و معجزات انبیاء که از قرآن کریم ، استخراج نموده اند را فراهم آورد .
برای درک این علوم ناچار باید به کتابهای علوم قرآنی مراجعه کرد ، در این میان برخی از کتب علوم قرآنی از آوازه و شهرت بیشتری برخوردار می باشند و بیشتر مورد استفاده ی دانش پژوهان قرار می گیرند ، از بین این کتابها می توان ، به کتاب معجزه ی دکتر شفاهی و تاریخ انبیاء ( از آدم تا خاتم ) جناب عمار زاده اشاره کرد .
کلیات
اهمیت موضوع :
چنانکه ذکر خواهد شد مسئله اصلی و مهمی که در انجام این تحقیق مورد بررسی است چیزی نیست جز آشنایی بیشتر با مسئله ی نبوت و رسالت و همچنین بررسی موردی معجزات انبیاء . اهمیت این مسائل می تواند شبهاتی را که در مورد اعجاز قرآن و معجزات انبیاء در ذهن اقوام گذشته بود روشن سازد .
پیشینه ی موضوع : مباحثی هم چون ، معجزات انبیاء و اعجاز قرآن را در بر گرفته و سهل شدن راه درک و فهم و شناخت آنها را بیان نموده که می تواند مورد توجه علاقه مندان علوم قرآنی قرار گیرد .
سؤالات تحقیق :
سؤال اصلی : انبیاء به چه شیوه هایی تمسک جسته اند ؟
سؤالات فرعی : معجزات انبیاء بیشتر در چه زمینه ای بوده است ؟
2 - چه موقع پیامبران از معجزه استفاده می کردند ؟
3 - معجزه تا چه حد در ایمان آوردن مردم مؤثر بود ؟
فرضیه : معجزه سلاح تدافعی انبیاست .
تعریف موضوع : مباحث اصلی این موضوع بررسی موردی معجزات انبیاء و تأثیر معجزه بروی افکار بشر در زمانهای مختلف بوده که بنده آنها را از کتابهای مختلف مورد بررسی قرار دادم .
روش تحقیق : از آنجا که این تحقیق در نظر دارد به بررسی موضوعاتی از قبیل ، معجزات انبیاء و تأثیر معجزه و … بپردازد ، روش تحقیق بنده به صورت مطالعه ی کتابخانه ای بوده و با استفاده از فیش برداری ، از کتب کتابخانه تهیه شده سپس این مطالب در متن اصلی تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است .
چکیده :
یکی از موضوعات مهمی که در زمینه ی علوم قرآنی مورد بحث قرار گرفته است فعالیت و بررسی در زمینه ی آشنایی با معجزات پیامبران را اعجاز قرآن می باشد .
تحقیق بنده شامل چهارفصل می باشد که در فصل اول ، بحث لغوی و اصطلاحی و گفتار علمای غرب راجع به معجزه – اعجاز و ماهیت آن ، معجزه چیست و چگونه ممکن است ؟ شرایط معجزه … را از منابعی از جمله : مرزهای اعجاز سید ابوالقاسم خویی ، معجزه ی دکتر محسن شفاهی ، اعجاز قرآن در نظر اهل بیت (ع) دکتر سید رضا مؤدب مورد بررسی قرار داده ام .
در فصل دوم نیز معجزات نه گانه حضرت موسی (ع) از جمله : عصا، ید بیضا ، شکا فتن دریا و … را از طریق آیات قرآن ، تفاسیر و کتب مختلف ، از جمله : قاوس قرآن علی اکبر قرشی ، تاریخ انبیاء ( از آدم تا خاتم ) مرحوم حسین عمارزاده و همینطور تفسیر نمونه ، المیزان - مجمع البیان – جامع البیان و تفسیر نور – و همچنین تأثیر معجزات حضرت موسی (ع) را بر روی قوم بنی اسرائیل مورد بحث و بررسی قرار داده ام .
در فصل سوم ابتدا به نبوت حضرت عیسی (ع) اشاره شده و بعد انواع معجزات آن حضرت را از طریق آیات قرآن ، تفاسیر و کتب مختلف از جمله تفسیر المیزان ، نمونه ، مجمع البیان و همچنین کتاب مسیحیت شناسی مقایسه ای ، و عیسی (ع) از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار داده ایم . فصل چهارم نیز مشتمل بر انواع معجزات پیامبر (ص) از جمله : قرآن ، شق القمر ، حرکت درخت ، حنانه و ... می باشد که آنها را نیز از تفاسیر و کتب مختلف مورد بحث و بررسی قرار داده ایم . پایان این پروژه نتیجه مباحث گذشته است که شامل آثار معجزه انبیاء ، اهداف معجزه (اصول اعتقادی ) می باشد .
فصل اول
1- بحث لغوی اعجاز
2- معجزه در لغت
3- ماهیت معجزه
1- معجزه چیست ؟
بعضی می پندارند معجزه مسئله ای نیست ، بلکه مسئله مهم قبول و یا عدم قبول خداوند است . یعنی می گویند ما اگر خدا را قبول کردیم دیگر راجع به معجزه بحثی نداریم ، زیرا خدای مورد قبول ما قادر مطلق است و به حکم « ان الله علی کل شی ء قدیر » او قدرت دارد مرده را زنده کند و از چوبی اژدها بسازد و رسول الله (ص) را در ظرف لحظه ای از مسجد الحرام به مسجد الاقصی ببرد و بلکه به همه آسمانها سیر دهد ولی برخلاف این پندار مسئله بر این سادگی ها نیست که اگر خدا را قبول کردیم مشکلات همه حل شده باشد .
توضیح اینکه : 1- بعضی ممکن است معجزه را اینطور تعریف کنند که : معجزه یعنی آنچه که بدون علت روی می دهد ولی این تعریف بسیار نادرست است و شاید مادی مسلکان و آنان که می خواهند معجزه را نفی کنند این نغمه را آغاز کرده اند وسپس کم و بیش به سرزبانها ا فتاده است . زیرا کسانی طرفدار معجزه هستند می خواهند آن را دلیل بر چیزی بدانند و حال اینکه اگر معجزه بدون علت رخ داده باشد ؛ دلیل بر هیچ امری نخواهد بود !!
حال اگر به فرض محال یک چیزی بدون علت پیدا شود دیگر هیچ چیز را در عالم نمی شود اثبات کرد ، نه اصلی از اصول علمی و طبیعی برجای می ماند و نه از اصول فلسفی و کلامی ، و حتی اثبات خدا هم متزلزل می گردد . چرا ؟ زیرا ما خدا را به دلیل اینکه علت عالم است می شناسیم و اگر فرض کنیم که در هستی نظامی وجود ندارد بلکه ممکن است چیزی بدون علت پدید آید ، این احتمال را که عالم بدون علت پدید آمده است نمی توانیم رد کنیم . پس این تعریف برای معجزه بسیار نادرست است .
2 - ممکن است گروهی دیگر بگویند معجزه پیدایش چیزی بدون علت نیست ، استثناء در قانون علیت نیست بلکه به این معناست که به جای علت واقعی یک شیئی ، علت دیگری جانشین آن می گردد ، و بالاخره معجزه یعنی جانشین شدن علتی به جای علت دیگر .
مثلاً علت واقعی و حقیقی پیدایش انسان آمیزش دو انسان است حالا اگر این علت حقیقی کنار رود و جایش را به علت دیگری بدهد و انسانی از غیر طریق آمیزش دو انسان پدید آید ، آن معجزه است .
3 - در مقابل این دو تعریف ؛ تعریف سومی برای معجزه هست که اشکالات عقلی فوق به هیچ وجه بر آن وارد نمی گردد. و آن این است که معجزه نه نفی قانون علیت است و نه نقض و استثناء آن ، بلکه خرق ناموس طبیعت است . فرق است میان خرق قانون علیت و خوق ناموس طبیعت . معجزه نه آن است که چیزی از غیر راه علت اصلی پدید آمده باشد بلکه آنچه از غیر مسیر و جریان عادی و طبیعی بوجود آمده است ، معجزه نام دارد .
به بیان بهتر : معجزه خارج شدن امری است از جریان عادی به نحوی که دخالت ماوراء الطبیعه در آن آشکار باشد . با این بیان در پیدایش معجزه علتی به جای علت دیگر نمی نشیند بلکه این مطلب که بین علت و معلول یک نوع رابطه حقیقی و تخلف ناپذیر برقرار است پذیرفته شده ؛ ولی معجزه بدین گونه توجیه می گردد که : علل واقعی اشیاء برای بشر که می خواهد با علم و تجربه به آنها برسد همواره مجهول است و تنها خداوند آگاه بر علتهای واقعی اشیاء است و بشر بوسیله تجربه و آزمایش فقط به یک سلسله تقارنات و ارتباطات دسترسی پیدا می کند و بیجا آن را رابطه علیت می پندارد .
روی این حساب معجزه امری است که از غیر مسیر عادی که بشر تنها مسیر پیدایش آن امر پنداشته است پدید آید .
2- آیا معجزه ممکن است ؟
جواب این سؤال تا حدودی در بخش قبل روشن شد یعنی اینکه معجزه ممکن است ، یا محال ، بستگی به تعریف معجزه دارد و اینکه ما آنرا چگونه توجیه نمائیم .
اگر بگوییم معجزه یعنی آنچه که بدون علت پدید می آید بدیهی است که محال است . و نیز اگر بگوییم معجزه نقض قانون علیت است یعنی همانکه علتی به جای علت حقیقی و واقعی امر بنشیند ، باز هم ممکن نیست اما اگر به معنای سوم گرفتیم یعنی خارج شدن طبیعت از جریان عادی خودش ، در این صورت معجزه ممکن است نه محال و در اینجا ما ناچاریم توضیح بیشتری بدهیم .
« هگل » فیلسوف معروف اروپایی کلامی دارد که براساس آن در فلسفه خود مسائل زیادی بنیان است . او می گوید : یک سلسله مسائل است که از ضرورت های عقل محسوب گردیده و اجازه خلاف آنرا هیچ گاه نمی دهد یعنی اصلاً خلاف آن امکان ندارد .
مثل قضایایی که در ریاضیات به کار می رود و او نامش را « قضایای تحلیلی » می گذارد . شما در ریاضی می گوئید مجموع زوایای یک مثلث 180 درجه است و یا مساوی با دو زاویه قائمه است . این حکم ضرورت عقل است ؛ یعنی اگر عقل مثلث را درک بکند که مثلث یعنی چه ؟ بلافاصله حکم می کند که ضرورت ایجاب می کند و غیر آن محال است که باید مجموع زوایای مثلث 180 درجه باشد و حتی نیم درجه کم و زیاد نمی تواند باشد .
ولی یک سلسله مسائلی داریم که مسائل تجربی است ، یعنی آنهایی که ما عقلاً هیچ گونه ضرورتی در آن درک نکرده ایم بلکه به حکم آنکه دریافته ایم می گوییم آنطور است . مثالی که هگل برای این نوع مسائل ذکر می کند این است که : ما تا به حال هرچه در عالم تجربه کرده ایم اینطور یافته ایم که آب در اثر حرارت صد درجه مثلاً بخار می شود ، اسم آنرا می گذاریم « علیت » و می گوییم حرارت علت بخار شدن آب است و یا اگر آب را می بینیم در سرمای زیر صفر منجمد می گردد سرما علت انجماد است .
ولی می گوید .برای عقل انسانی هیچ کدام ضرورت ندارد ، ما چون اینطور دیده ایم اینگونه حکم کرده ایم . در حالی که اگر از اول که متولد شده بودیم خلافش را مشا هده کرده بودیم ، یعنی حرارت را موجب انجماد و سرما را با عث بخار شدن آب می یافتیم ، از نظر عقل ما هیچ تفاوتی نمی کرد ، یعنی انجماد در اثر برودت و تبخیر در اثر حرارت را ضرورت عقلی ایجاب نمی کند ، بلکه صر فا یک قضیه وجودیه است .
در عالم تا به حال اینطور بوده بدون آنکه خلاف آنهم ضرورت داشته باشد . این کلام تا اینجا کلام بسیار درستی است و حتی امثال بو علی هم که گویا به همین مطلب پی برده بودند در کلما تشان مطرح شده که برای همه که همیشه بر تجربه استوار است و تجربه هم ضرورت بدست نمی دهد چه فکری باید کرد ؟ با توجه به این نکته علوم و قوانین طبیعی چه نمره ی اعتباری می تواند داشته باشد ؟ آیا می توان قوانین تجربی را تحت ضابطه علیت فلسفی در آورد ؟
در این زمینه می گویند در مواری که تجربه را بطه ای را نشان می دهد مثل اینکه حرارت موجب تبخیر و برودت انجماد می آورد . در اینگونه موارد در واقع یک علیتی وجود دارد و بدون علیت نمی تواند باشد و آن علت واقعی محال است جای خود را به دیگری بدهد .
ولی اینکه آن علت همین باشد که ما آن با حواس خودمان بوسیله تجربه و آزمایش کشف کرده ایم مشکوک است . و لذا علوم تجربی روز بروز تغییر می کند . یک قانونش نسخ می شود و قانون دیگری جا یگزین قانون قبلی می گردد .
مثلا یک روز وقتی می دیدند سنگ را که از بالا رها می کنیم به زمین می افتد ، می گفتند کشش در خود سنگ وجود دارد که مایل است خود را به مرکز زمین بر ساند . و این حکمی که بر اثر تجربیات مکرر همه بر آن متفق بو دند ولی پس از آمدن نیوتن مطلب عوض شد و گفتند : خیر ، این سنگ نیست که میل به پایین آمدن دارد بلکه جاذبه در زمین است که سنگ را می کشد .
3 - آیا معجزه واقع شده است ؟
پاسخ این سؤال بسیار سهل و ساده است زیرا وقتی معلوم شد که معجزه خرق قانون علیت نیست ؛ کارهای خلاف جریان طبیعی و عادی بسیار در جهان اتفاق افتاده و می افتد . از بوعلی نقل می کند که گفته است ؛ اگر شنیدی که فردی عارف یک ماه چیزی نخورده و نمرده است ؛ تعجب نکن زیرا این عمل بر خلاف قانون طبیعت است نه بر خلاف قانون کلی هستی .
زیرا اینکه افرادی معمولی اگر مثلاً چهل و هشت ساعت غذا نخورند می میرند به خاطر آنست که بدن آنها از نظر جریان معمولی به غذا نیازمند است که در ظرف این مدت غذا به آن برسد . ولی یک انسان می تواند با تقویت اراده ، بدن خویش را به گونه ای مسخر کند که حتی حرکت قلبش در اختیار او باشد ، جریان تنفس با اراده و اختیار او انجام گیرد .
نمونه این افراد در میان مرتاض ها بسیار دیده شده است مرتاضهایی که می توانستند برای مدتهای طولانی تنفس خود را کنترل کنند و نفس نکشند در حالیکه افراد معمولی یک دقیقه هم شاید نتوانند . این نتیجه تقویت روح است ، یعنی روح بطوری تقویت شده که بر بدن حاکم گردیده است .
نقل می کنند سالی که سران شوروی به هندوستان رفته بودند مشاهده ی این موضوع آنان را حیرت انداخته بود و آن چنان برای آنان شگفت انگیز بود که وقتی برگشتند گفتند بایستی این گونه اعمال در دانشکده ها مورد مطالعه قرار گیرد ، گویا این هم خودش علمی است !