پایان نامه بررسی آیات وارده در شا ن حضرت امیر ( ع )

تعداد صفحات: 122 فرمت فایل: word کد فایل: 4446
سال: مشخص نشده مقطع: کارشناسی دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۳۵,۷۶۰ تومان
قیمت: ۲۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پایان نامه بررسی آیات وارده در شا ن حضرت امیر ( ع )

    برای دریافت مدرک کارشناسی

    کلیات

    مقدمه:

    از آنجا اهل تشیع به گفته خود پیامبر(ص) برای نجات خود از گمراهی و ضلالت باید به دوچیز متمسک بشوند و آن دو یکی قرآن ودیگری اهل بیت (ع) هستند، در این پروژه سعی براین شد که به بررسی آیاتی در قران که شأن نزول آنها در موردامام علی (ع) اولین امام و جانشین پیامبر (ص) است پرداخته شود، لذا موضوع خود را تحت عنوان دیدگاه مفسرین شیعه و سنی در مورد آیاتی که شأن نزول آنها درمورد امام علی (ع) است قرار دادم وبه بررسی نظرات مفسران شیعه واهل سنت پرداختم و دلیل اینکه اهل سنت باوجود این آیات چرا امامت امام علی (ع) را انکار وبه آیات قرآن و وصیّت پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد (ص) عمل نکردند. که در این پروژه تا حدودی مشخص می شود و همچنین دلیل ا طاعت نکردن از دستور خدا وپیامبر(ص) چه بوده است، و چرا اهل سنت حاضر نبودن که واقعیت را قبول کنند و امامت را به جانشین بر حق پیامبر خدا( ص) یعنی حضرت علی( ع) واگذار کنند تا مشکلاتی که برای اسلام و جهان اسلام پیش آمده، رخ نمی داد، که دامنه آن حتی تا امروز نیز کشیده شده است. امید است توانسته باشم که حق مطلب را اداء کرده باشم .

     

    اهمیت موضوع:

    در رابطه با اهمیت موضوع امام علی(ع) در قرآن از دیدگاه مفسران شیعه و سنی نکاتی را بیان می نمایم :

    1-آیات زیادی وجود دارد که در قرآن شأن نزول آنها در مورد امام علی(ع) و اهل بیت(ع) است و این موضوع به اندازه ای مهم بوده است که قرآن نیز به آن اشاره کرده زیرا جامعه اسلامی می طلبد که همیشه پیشوا و رهبر داشته باشد تا به گمراهی و ضلالت نرود.

    2- علاقه ای که بنده به حضرت امیر(ع) دارم و همچنین مقام والایی که حضرت دارند و تاامروز کسی پی به عظمت و مقام آن بزرگوار نبرده اند، اینجانب را بر آن داشت که به این موضوع از دیدگاه قرآن بپردازم .

    سوال تحقیق :

    1-چه آیاتی در قرآن در عظمت شأن حضرت امیر(ع) نازل شده است ؟

    2-چه آیاتی در قرآن امامت حضرت امیر (ع)را اثبات می نماید ؟

    3-دیدگاه اندیشمندان شیعی و سنی در مورد آن دسته از آیات چیست ؟

    فرضیه :

    قرآن کریم در آیات عدیده ای به اتفاع شأن و امامت حضرت امیر(ع) اشاره کرده است.

    پیشینه بحث:

    چون بحث من بخشی از آیاتست، پیشینه آن به تمام تفاسیری بر می گردد که آ‎یات قرآن را تفسیر کرده اند، البته کتابهایی در این باره نوشته شده که مهمترین آنها: کتاب الغدیر علامه امینی می باشد .

     

    چکیده:

     مطالب مندرج در این تحقیق شامل دوفصل می شود که در رابطه با هر فصل توضیح مختصری بیان می کنیم :

    در فصل اول به بررسی چند آیه در سوره های بزرگ قرآن که شأن نزول آنها در مورد امام علی(ع) نازل شده از دیدگاه مفسران اهل سنت و شیعه می پردازیم. مفسران اهل تشیع و اهل تسنن در مورد اکثر آیات بیان کرده اند که شأن نزول این آیات در مورد حضرت امیر (ع) است و حتی آنرا با توجه به احادیث وروایات و اقوال مختلفی تأیید کرده اند. اما بعضی از مفسران اهل سنت متأسفانه در کنار این قول، اقوال دیگری را ذکر کرده اند و بعضاً گفته اند که شأن نزول این آیه علاوه بر علی (ع) کسان دیگر نیز هستند و حتی بعضی از مفسران اهل تسنن آورده اند که شأن نزول این آیات در مورد حضرت امیر (ص) نیست و اشخاص دیگری را ذکر کرده و یا چیزی در مورد آن ذکر نکرده اند. در فصل دوم به علل اختلاف تفاسیر شیعه و سنی در مورد بعضی از این آیات اشاره شده که دلیل این اختلافات چیست و چرا با وجود این  همه دلائل و احادیث باز عده ای از مفسران اهل تسنن این موضوع را منکر شده اند .

     

    فصل اول

    بررسی آیات از

    دیدگاه شیعه و سنت

    مقدمه:

     در این فصل به بررسی چند آیه از سوره های مطول قرآن که شأن نزول آنها در مورد حضرت امیر (ع) آمده از دیدگاه مفسران شیعه و اهل تسنن پرداخته شده است، به این صورت که آیه ذکر شده ودیدگاه و نظر مفسران شیعه و اهل تسنن به ترتیب در مورد هر آیه ذکر شده  و درآخر هر آیه نتیجه ای از آن گرفته شده است.

    تفسیر آیات وارده:

    یکی از آیاتی که شأن نزول آن در مورد حضرت امیر است آیه 274از سوره بقره است که در زیر به بررسی آن می پردازیم:

    الَّذینَ یُنفِقُونَ اَمْوالَهُم بِالَّیْلِ وَ النَّهارِ سرًّا وَعَلِانَیه ً فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لَاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون.بقره 274

    ترجمه : آنها که اموال خودرا، شب وروز، پنهان وآشکار، انفاق می کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند.

    علامه طباطبائی در ذیل این آیه اینچنین می گوید:

    در مجمع البیان در ذیل آیه شریفه آمده که آیه در شأن علی(ع) نازل شده است که آن حضرت چهار درهم داشت یکی را در شب ،و یکی را در روز، سومی را پنهانی ،و چهارمی را علنی صدقه داد، به دنبال آن این آیه نازل شد که((کسانی که اموال خود را شب وروز سرّی و علنی انفاق می کنند)) مرحوم طبرسی سپس می گوید:این روایت هم از امام باقر(ع)و هم از امام صادق (ع) نقل شده است.

    علامه طباطبائی می گوید : این معنا را عیاشی نیز درتفسیرش وشیخ مفید در اختصاص و شیخ صدوق در عیون آورده اند، و در الدر المنثور است که عبد الرزاق و عبد بن حمید، وابن جریرو ابن ابی حاتم و طبرانی و ابن عساکر از طریق عبد الوهاب بن مجاهد از پدرش مجاهد از ابن عباس روایت کرده اند که در تفسیر آیه: «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُم بِالَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرَّاً وَ عَلانِیهً» گفته است: این آیه در شأن علی( ع) نازل شد، که چهار درهم داشت یکی را در شب  ودومی را درروز وسومی را پنهانی و چهارمی را علنی صدقه داد و در تفسیر برهان از کتاب مناقب بن شهر از ابن عباس و سدی و مجاهد و کلبی و ابی صالح و واحدی طوسی و ثعلبی، طبرسی و ماوردی و قیسری و شمالی و نقاش و…. نقل کرده اند که همه نامبردگان در تفسیرهای خود گفته اند: علی بن ابی طالب چهار درهم نقره داشت یکی را شبانه ،دومی را در روز، سومی را سّری ،و چهارمی را علنی صدقه داد، به دنبال آن، آیه «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُم بِالَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرَّاً وَ عَلانِیهً» نازل شد، ودر آن به تک تک درهم های آن جناب مال نامیده شده و او را به قبول صدقاتش بشارت داده است .[1]

    استاد محقق آیت اله مکارم شیرازی در تفسیر این آیه این چنین می گوید : در احادیث بسیاری آمده است که: «این آیه درباره علی(ع) نازل شده است، زیرا آن حضرت در همی در شب ،و در همی در روز، و در همی آشکارا ،و در همی در نهان انفاق کرد ولی طبق معمول قرآن آیه یک حکم کلی را درباره چگونگی و طرز انفاق و کیفیات مختلف آن شرح می دهد و وظیفه انفاق کنندگان را مشخص می سازد که باید از نظر آشکار بودن وپنهان بودن مراعات جنبه های اخلاقی و اجتماعی وحیثیت شخصی را که به او انفاق میکنند،بنماید. یعنی: در آنجا که انفاق به نیازمندان موجبی برای اظهار ندارد، بمنظور حفظ آبروی آنها و خلوص بیشتر بطور مخفی انفاق کنید، و در آنجا که پای مصالح دیگری(همانند تعظیم شعائر مذهبی و تشویق و ترغیب دیگران) درکارباشد ،و هتک احترام مسلمانی نگردد، آشکارا انفاق نمایند. خداوند به چنین افراد مژده اجر و پاداش شایسته ای می دهد، میفرماید:اجروپاداش آنها در نزد خداست و برای آنها وحشت و خوف و اندوه نیست.

    «فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهمَ و لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزِنُون»

    میدانیم انسان چون برای ادامه واداره زندگی خویش خود را بی نیاز از مال وثروت نمی داند معمولا هنگامیکه آنرا از دست می دهد اندوهناک می گردد و برای آینده خود نیز نگران می شود زیرا نمی داند در آینده وضع او چگونه خواهد بود و همین امر در بسیاری از مواقع مانع انفاق می گردد،مگر آنها که از یک سو به وعده های الهی ایمان داشته باشند و از سوی دیگر آثار اجتماعی انفاق را بدانند چنین افرادی  از انفاق در راه خدا خوف و وحشتی از آینده ندارند و بخاطر از دست دادن قسمتی از ثروت خود اندوهگین نمی شوند، زیرا می دانند در مقابل چیزی که از دست داده اند بمراتب بیشتر از فضل پروردگار و از برکات فردی و اجتماعی و اخلاقی آن ،دراین جهان و آن جهان بهره مند خواهند شد.[2]

    استاد محسن قرائتی در تفسیر این آیه می گوید:درتفسیرصافی مجمع البیان قرطبی فخر رازی نقل شده که این آیه درباره حضرت علی (ع) نازل شده است .حضرت فقط چهار درهم داشت یک درهم در روز یک درهم در شب سومین آنرا مخفیانه و چهارمین درهم را آشکاردرراه خدا انفاق نمود.[3]

    در تفسیر اثنی عشری در تفسیر این آیه این چنین آمده: به اتفاق علمای خاصه واکثرعلمای عامه این آیه درشأن حضرت علی (ع) نازل شد اما خاصه مانند: ابن بابویه شیخ مفید، شیخ طوسی،طبرسی …روایت نموده اند ازابن عباس به یک مضمون که حضرت علی (ع) از متاع دنیا بیش از چهار درهم نداشت یک درهم را در شب انفاق نمود یکی را در روز پنهانی و یکی را آشکارا پس این آیه شریفه درباره آن حضرت نازل شد.[4]

    در تفسیر مجمع البیان در تفسیر این آیه اینچنین آمده: ابن عباس می گوید این آیه درباره حضرت علی (ع) نازل گشت زیرا او چهاردرهم داشت یک درهم در روز یک درهم در شب یک درهم در پنهانی ویک درهم آشکارا انفاق نمود وهمین مطلب ازامام جعفر صادق و امام محمد باقر(ع)نقل شده است.

     وازابوذرواوزاعی نقل شده که این آیه در مورد انفاق اسبان درراه خدا نازل گشته است و بعضی گفته اند این آیه عمومیت دارد و هر کسی به این کیفیت درراه خدا انفاق کند مشمول آن خواهد بود بنابراین ما می گوئیم این آیه نخست درباره علی(ع) نازل گشت وهرکسی به این نحو انفاق کند مشمول حکم آن نیز می باشدولی چون علی (ع) برهمه سبقت داشته است دارای فضیلت بیشتری می باشد .

    سپس خداوند کیفیت انفاق و پاداش آنرا یاد آوری می کند. «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُم بِالَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرَّاً وَ عَلانِیهً»  آنانکه مالهای خود را در شب وروز، پنهان وآشکارا انفاق می کنند یعنی در تمام حالات انفاق می کنند زیرا صدقات وقتی غیر از این اوقات ندارند «اَفَلَهُم اَجْرُهُم عندَ رَبَّهِمْ» پاداش آنها نزد خداست.

    وجه اینکه حرف «فاء» در«فَلهَم» دراینجا آمده اینست که برساند پاداش در اثرانفاق دراطاعت خدا بدست می آید و لاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ خوفها و وحشتهای قیامت برآنها نیست وآنان درقیامت محزون و غمناک نمی باشند و بعضی گفته اند یعنی ازنابودشدن پاداش و نقصان آن خوفی بر آنها نیست و در اثرآن محزون نمی گردند.1

    در تفسیر طبری در ذیل این آیه اینچنین آمده :

    سبب این آیه آن بود که امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب کرّم الله وجهه چهاردرم داشت یکی بشب بداد و یکی بروز بداد ویکی اندر نهان بداد و یکی آشکارا بداد ایزد تعالی آن ازوی بپسندید و بروی ثنای کرد و این آیت بفرستاد.[5]

    در تفسیر کشف الاسرار در مورد این آیه چنین آمده :

    این آیت درشأن علی (ع) آمد: چهارم درم داشت ودر همه خاندان وی جزآن نبود هر چهاردرم بدرویشان داد یک درم شب ،یکی بروز ،یکی پنهان ،یکی آشکارا رب العالمین او را بدان بستود و در شأن وی آیت فرستاد. این آن صدقه است که در خبر می آید، که یک درم بشیئی دارد بر صد هزار درم سبق درهم مائه الف درهم –گفتند- یا رسول الله این چگونه باشد گفت: رجل له در همان «فاخذ اجود هما و تصدق به و رجل له مال کثیر فاخرج من عرضها ماه الف فتصدق بها» و گفته اند که رب العزه چون مسلمانانرا تحریض کرد بر نقفه اصحاب صفه- عبدالرحمن عوف مال بسیار با ایشان داد به روز، چنانکه هر کس می دید و علی(ع) یک وسق خرماکه شصت صاع باشد با ایشان برد شب، و هیچکس آن ندید، رب العالمین در شأن ایشان هردوآیت فرستاد.[6]

    نتیجه ای که از بررسی تطبیقی مفسران شیعه و سنی در مورد این آیه بدست آمده عبارت است از :

    مفسران شیعه و سنی همه در تفاسیرخود ذکر کرده اند که آیه در شأن امام(ع) نازل شده است و همگی نیز متفق القولندکه امام علی (ع) چهاردرهم داشت یکی رادر شب و یکی را درروز یکی را سرّی و یکی را آشکارا صدقه دادند، که هر کدام از انواع این انفاقها شامل حکمتی بوده است.

     

     

    از آیات دیگری که شأن نزول آن در مورد حضرت امیر(ع) است آیه 59 از سوره نساء است که دیدگاه مفسران شیعه و سنی را در مورد این آیه ذکر می کنیم :

    یأَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنُوا أَطِیعُوا اللهَ و أطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُوْلِی الأمْرِ مِنْکُم فَإِن تَنزْعتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوُه إِلَی اللهِ و الرَّسُولِ إن کُنْتُمْ تُومِنُونَ بِاللهِ و الْیَوْمِ الْأَخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً. نساء 59

    ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدارا و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر (=اوصیای پیامبر) را ….

    در بیان این آیه در بحث تفسیری چیزی در مورد امام علی (ع) نیاورده شده ولی دربحث روایتی علامه طباطبایی بحثهایی در مورد امام علی (ع) داشته که توضیح می دهیم.

    در تفسیر برهان از ابن بابویه روایت شده که وی به سند خود از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده که گفت: وقتی خدای عزوجل آیه شریفه «یأَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنُوا أَطِیعُوا اللهَ و أطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُوْلِی الأمْرِ مِنْکُم… »را بر پیامبر(ص) گرامیش محمد(ص) نازل کرد. من به آن جناب عرضه داشتم یارسول الله خدا و رسولش را شناختیم اوالامر کیست؟ که خدای تعالی طاعت آنان کردن را دوشادوش طاعت تو قرارداده فرمود: ای جابر آنان جانشینان منندو امامان مسلمین بعد ازمنند که اولشان علی(ع) و امام حسن و امام حسین(ع) و … می باشند.

    علامه می فرماید: در تفسیر عیاشی از عمروبن سعد ازابی الحسن(ع) حدیثی مثل این آمده که در تفیسر أَطِیعُوا اللهَ و أطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُوْلِی الأمْرِ مِنْکُم فرمود: این آیه درباره علی (ع) و نیز درباره ائمه نازل شده که خدای تعالی آنان را در جای انبیاءجانشین آنان قرارداده با این تفاوت که آنان نه چیزی را حلال می کنند، ونه چیزی را که حلال است تحریم می کنند،ودرتفسیر عیاشی است که در روایت ابی ابصیر از امام باقر(ع) آمده که فرموند آیه شریفه : «أَطِیعُوا اللهَ و أطِیعُوا الرَّسُولَ …»  درباره علی بن ابیطالب(ع) نازل شده من عرضه داشتم مردم می گویند اگر درباره علی نازل شده چرا نام علی(ع) و اهل بیتش در قرآن نیامده امام ابو جعفر(ع) فرمود: به ایشان بگویید به همان دلیل که خدای تعالی نماز را در قرآن مجیدش واجب کرده ولی نام از سه رکعت و چهار رکعت نبرد، تا آن که رسول خدا(ص) نماز را برای مردم تفسیر کردوبه همان دلیل که حج را واجب ولی نفرمود: هفت طواف کنید تا آن که رسول خدا (ص) آن را تفسیرفرمود همچنین فرمود خدای تعالی آیه: «أَطِیعُوا اللهَ و أطِیعُوا الرَّسُولَ…» را درباره علی و حسن و حسین (ع) نازل کرد و لی نام آنرا نبرد. این رسول خدا (ص) بود که فرمود« من کنت مولاه فهذا علی مولاه» هر کس که من به حکم «أَطِیُعوا الرَّسُولَ» مولای اویم علی به حکم «أُوْلِی الأَمْرِ مِنْکُمْ» مولای اوست و نیز درباره همه اهل بیتش فرمود «اوصیکم بکتاب الله و اهل بیتی انی سالت الله ان یفرق بینهما حتی یوردهما علی الحوض فاعطانی ذلک» من شمارا وصیت می کنم به کتاب خدای تعالی واهل بیتم من از خدای تعالی خواسته ام بین آن دو را جدایی نیندازد تا هر دو را کنار حوض به من وارد کند وخدای تعالی این درخواستم را به من داد.

    و نیز فرمود: پس شما ای مسلمانان به اهل بیت من چیز یاد ندهید،که آنان اعلم ازشمایند، اهل بیت من شمارا تا قیامت از هیچ در هدایتی بیرون نمی کنند و به هیچ ضلالتی داخل نمی سازند و اگر رسول خدا (ص) بیان نمی کرد که اولامر چه کسانی هستند قطعاً آل عباس وآل عقیل و آل فلان ساکت نمی نشستند وادعای خلافت و اوالأمری می کردند، ولی چون خدای تعالی درکتابش نازل کرده بود که «إِنَّما یُرِیدُ الله لِیُذْهِبَ عَنْکُمْ الرِجْسَ اَهْلَ بیت ویُطَّهِرَکُمْ تَطْهیرا» همه می دانستند که منظوراز اهل بیت علی و حسن و حسین(ع) هستند چون رسول در خانه ام سلمه دست علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) را گرفت وداخل کسائشان کرد، وام سلمه عرضه داشت، آیا من از اهل تو نیستم؟ فرمودتوعاقبت بخیری ولی ثقل من و اهل من و اهل بیت من اینهایند.1

     استاد محقق آیت اله مکارم شیرازی در تفسیر این آیه اینچنین می گوید:این آیه درباره یکی از مهمترین مسائل اسلامی ،یعنی مسئله رهبری بحث می کند و مراجع واقعی مسلمین را در مسائل مختلف دینی و اجتماعی مشخص می سازد. نخست به مردم با ایمان دستور می دهد که از خداوند اطاعت کنند ،درمرحله بعد فرمان به پیروی از پیامبر(ص) می دهد ،و درمرحله سوم فرمان به اطاعت از اولوالامرمی دهد که از متن جامعه اسلامی برخاسته و حافظ دین و دنیای مردم است.درباره اینکه منظور از اولوالامر چیست درمیان مفسران اسلام سخن بسیاراست که می توان آن را در چند جمله خلاصه کرد:

    1-جمعی از مفسران اهل تسنن معتقدند که منظورازاولوالامرزمامداران وحکام ومصادردرامورند، در هر زمان و درهرمحیط وهیچگونه استثنایی برای آن قائل نشده اند و نتیجه آن این است که مسلمانان موظف باشندازهرحکومتی به هر شکل پیروی کنند حتی اگرحکومت مغول باشد .

    2-بعضی دیگر از مفسران مانند نویسنده تفسیرالمناروتفسیرفی ضلال القرآن وبعضی دیگرمعتقدند که منظور از اولوالامرنمایندگان عموم طبقات، حکام وزمامداران وعلما وصاحب منصبان درتمام شئون زندگی مردم هستند، اما نه بطورمطلق وبدون قیدوشرط بلکه اطاعت آنها مشروط به این است که برخلاف احکام و مقررات اسلام نبوده باشد.

    3-به عقیده بعضی دیگر منظورازاولی الامرزمامداران معنوی و فکری، یعنی علما ودانشمندانند، دانشمندانی که عادل باشندوبه محتویات کتاب وسنت آگاهی کامل داشته باشند.

    4-بعضی از مفسران اهل تسنن معتقدند که منظورازاین کلمه منحصراً خلفای چهارگانه نخستینند، وغیرآنها را شامل نمی شود ؛وبنابراین در اعصاردیگراولی الامروجود خارجی نخواهد داشت.

    5-بعضی دیگر از مفسران اولوالامررا به معنی صحابه ویاران پیامبر(ص) می دانند.

    6- احتمال دیگری که در تفسیر اولوالامرگفته شده است که منظورفرماندهان لشکراسلامند.

    7-همه مفسران شیعه دراین زمینه اتفاق نظردارندکه منظورازاولوالامرامامان معصوم می باشندکه رهبری مادی ومعنوی جامعه اسلامی درتمام شئون زندگی ازطرف خداوندوپیامبر(ص) به آنها سپرده شده است ،و غیرآنها را شامل نمی شود، والبته کسانی که ازطرف آنهابه مقامی منصوب شوند وپستی رادرجامعه اسلامی به عهده بگیرند با شروط معینی اطاعت آنها لازم است نه به خاطر اینکه اولوالامرند، بلکه به خاطر اینکه نمایندگان اولوالامرمی باشند.

    استادمحقق این تفاسیررابه طورفشرده بررسی کرده که توضیح می دهیم:

    شک نیست که تفسیراول به هیچ وجه به مفهوم آیه وروح تعلیمات اسلام سازگارنیست وممکن نیست که پیروی از هرحکومتی بدون قیدوشرط درردیف اطاعت خدا و پیامبر(ص)باشد،وبه همین دلیل علاوه برمفسران شیعه مفسران بزرگ اهل تسنن نیزآن رانفی کرده‎اند.

    واما تفسیر دوم نیزبااطلاق آیه شریفه سازگارنیست، زیرا آیه اطاعت اولوالامررا بدون قید و شرط لازم وواجب شمرده است.

    تفسیر سوم یعنی تفسیراولوالامربه علما ودانشمندان عادل وآگاه ازکتاب وسنت، نیزبااطلاق آیه سازگارنیست، زیرا پیروی از علما ودانشمندان شرائطی دارد، از جمله اینکه گفتار آنها بر خلاف کتاب و سنت نباشد ،بنابراین اگر آنها مرتکب اشتباهی شوند (چون معصوم نیستند، و اشتباه می کنند) و یا به هر علت دیگرازحق منحرف شوند، اطاعت آنها لازم نیست درصورتی که آیه اطاعت اولوالامررابه طور مطلق همانند اطاعت پیامبر(ص) لازم شمرده است، به علاوه اطاعت از دانشمندان دراحکامی است که ازکتاب و سنت استفاده کرده اند، بنابراین چیزی جز اطاعت خدا و پیامبر(ص) نخواهد بودونیازی به ذکرندارد. تفسیر چهارم(منحصر ساختن به خلفای چهارگانه نخستین)مفهومش این است که امروز مصداقی برای اولوالامر در میان مسلمان وجودنداشته باشدبه علاوه هیچگونه دلیلی برای این تخصیص دردست نیست.

    تفسیر پنجم و ششم یعنی اختصاص دادن به صحابه و یا فرماندهان لشکر نیز همین اشکال را دارد یعنی هیچگونه دلیلی براین تخصیص نیز دردست نیست .جمعی ازمفسران اهل تسنن مانند محمد عبده دانشمند معروف مصری به پیروی از بعضی ازکلمات مفسرمعروف فخررازی خواسته اند احتمال دوم«اولوالامر»همه نمایندگان طبقات دیگررا با چند قید و شرط بپذیرند، از جمله اینکه مسلمان باشند (آنچنان که از کلمه «منکم»درآیه استفاده می شود) وحکم آنها برخلاف کتاب و سنت نباشد وازروی اختیارحکم کنند، نه اجبار،وموافق با مصالح مسلمین حکم نمایند، وازمسائلی سخن گویند که حق دخالت درآن داشته باشند،(نه مانند عبادات که مقررات ثابت ومعینی دراسلام دارند) ودرمسئله ای که حکم می کنند، نص خاصی از شرع نرسیده باشد و علاوه بر همه اینها به طور اتفاق نظر بدهند .و از آنجا که آنها معتقدند مجموع امت یا مجموع نمایندگان آنها گرفتار اشتباه و خطا نمی شوند ،و به عبارت دیگر مجموع امت معصومند، نتیجه این شروط آن می شود که اطاعت از چنین حکمی به طور مطلق و بدون هیچگونه قید و شرط همانند اطاعت از پیامبر(ص) لازم باشد،( ونتیجه این سخن حجت بودن «اجماع» است) ولی باید توجه داشت که این تفسیر نیزاشکالات متعددی دارد زیرا :اولا –اتفاق نظردرمسائل اجتماعی درموارد بسیار کمی روی می دهد و بنابراین یک بلاتکلیفی و نابسامانی در غالب شئون مسلمین بطور دائم وجود خواهد داشت ،و اگر آنها نظریه اکثریت را بخواهند بپذیرند این اشکال پیش می آید که اکثریت هیچگاه معصوم نیست ،وبنابراین اطاعت از آن به طور مطلق لازم نمی باشد . ثانیاً – در علم اصول ثابت شده که هیچگونه دلیلی برمعصوم بودن «مجموع امت»، منهای وجود امام معصوم دردست نیست. ثالثاً –یکی از شرائطی که طرفداران این تفسیرذکرکرده بودند،این بودکه حکم آنها بر خلاف کتاب و سنت نباشد باید دید تشخیص این موضوع که حکم آنها مخالف سنت است یا نیست با چه اشخاصی است،حتماً با مجتهدان وعلمای آگاه از کتاب و سنت است و نتیجه این سخن آن خواهد بود که اطاعت ازاولوالامر بدون اجازه مجتهدان وعلماءجایزنباشد، بلکه اطاعت آنها بالاتر از اطاعت اولوالامر باشد و این با ظاهر آیه شریفه سازگار نیست.

    درست است که آنها علما ودانشمندان را نیزجزاولوالامرگرفته اند ولی درحقیقت مطابق این تفسیر علما ومجتهدان به عنوان ناظر و مرجع عالیتر از سایر نمایندگان طبقات شناخته شده اند، نه مرجعی درردیف آنها، زیرا علما و دانشمندان بایدبرکار دیگران از نظرموافقت با کتاب و سنت نظارت داشته باشند و به این ترتیب مرجع عالی آنها خواهند بود واین با تفسیر فوق سازگار نیست. بنابراین تفسیر فوق از جهات متعددی مواجه با اشکال است وتنها تفسیری که ازاشکالات گذشته سالم می ماند .تفسیر هفتم یعنی تفسیراولوالامر به رهبران وامامان معصوم است، زیرا این تفسیر با اطلاق وجوب اطاعت که ازآیه فوق استفاده می شود کاملا سازگار است ،چون مقام «عصمت» امام، اورا از هرگونه خطا و اشتباه وگناه حفظ می کند، وبه این ترتیب فرمان او همانند فرمان پیامبر(ص) بدون هیچگونه قیدوشرطی واجب الاطاعه است، وسزاوار است که در ردیف اطاعت اوقرارگیرد وحتی بدون تکرار «اطیعوا» عطف بر «رسول» شود. جالب توجه اینکه بعضی ازدانشمندان معروف اهل تسنن ازجمله مفسرمعروف فخررازی درآغاز سخنش درذیل این آیه به این حقیقت اعتراف کرده می گوید:

    کسی که خدا اطاعت او را به طور قطع و بدون چون و چرا لازم بشمرد حتماً باید معصوم باشد، زیرا اگرمعصوم ازخطا نباشدبه هنگامی که مرتکب اشتباهی شودخداوند اطاعت او را لازم شمرده و پیروی ازاورادرانجام خطا لازم دانسته، واین خود یک نوع تضاد درحکم الهی ایجاد می کند زیرا از یک طرف انجام آن عمل ممنوع است و از طرف دیگر پیروی از «اولوالامر»لازم است و این موجب اجتماع«امر»و«نهی» می شود.

    بنابراین از یک طرف می بینیم خداوند اطاعت فرمان اولوالامر را بدون هیچ قید و شرطی لازم دانسته و ازطرف دیگراگراولوالامر معصوم ازخطا نباشد چنین فرمانی صحیح نیست ،ازاین مقدمه چنین استفاده می کنیم که اولوالامر که در آیه فوق به آنها اشاره شده حتماً باید معصوم بوده باشند.

    فخررازی سپس چنین ادامه می دهدکه این معصوم یا مجموع امت است ویا بعضی از امت اسلام، احتمال دوم قابل قبول نیست، زیرا ما باید این بعضی را بشناسیم و به او دسترس داشته باشیم، درحالی که چنین نیست و چو ن این احتمال از بین برود ،تنها احتمال اول باقی می ماند که معصوم مجموع این امت است،واین خود دلیلی است براینکه اجماع و اتفاق امت حجت وقابل قبول است ،و ازدلائل معتبر محسوب می شود.

    همانطور که می بینیم فخررازی با اینکه معروف به اشکال تراشی درمسائل مختلف علمی است دلالت آیه را براینکه اولوالامرباید افراد معصومی باشند پذیرفته است،منتهاازآنجا که آشنائی به مکتب اهل بیت (ع) وامامان ورهبران این مکتب نداشته این احتمال را که اولوالامر اشخاص معینی از امت بوده باشند نادیده گرفته است، وناچارشده که اولوالامر را به معنی مجموع امت (یا نمایندگان عموم طبقات مسلمانان) تفسیرکند، درحالی که این احتمال قابل قبول نیست، زیرا همانطورکه گفتیم اولوالامربایدرهبرجامعه اسلامی باشد وحکومت اسلامی وحل وفصل مشکلات مسلمین به وسیله اوانجام شود ومیدانیم حکومت دستجمعی عموم وحتی نمایندگان آنها به صورت اتفاق آراء عملا امکان پذیرنیست، زیرا درمسائل مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اخلاقی و اقتصادی که مسلمانان با آن روبروهستند، به دست آوردن اتفاق آراء همه امت یا نمایندگان آنها غالباً ممکن نیست، وپیروی ازاکثریت نیز پیروی از اولوالامر محسوب نمی شود،بنابراین این لازمه سخن فخررازی وکسانی که ازدانشمندان معاصرعقیده اوراتعقیب کرده اند این می شود که عملا اطاعت از اولوالامرتعطیل گردد،و یا به صورت یک موضوع بسیار نادر واستثنائی درآید. از مجموع بیانات فوق نتیجه می گیریم که آیه شریفه تنها رهبری پیشوایان معصوم که جمعی از امت را تشکیل می دهند اثبات می کند.

    در اینجا ایراد هائی به تفسیر فوق شده که از نظر رعایت بی طرفی در بحث باید مطرح گردد :

    1-اگر منظور از اولوالامر، امامان معصوم باشند با کلمه«اولی» که به معنی جمع است سازگار نیست، زیرا امام معصوم درهرزمان یک نفر بیش نمی باشد پاسخ این سوال چنین است زیرا امام معصوم در هر زمان اگرچه یک نفر بیش نیست ولی درمجموع زمانها افراد متعددی را تشکیل می دهند و می دانیم آیه تنها وظیفه مردم یک زمان را تعیین نمی کند.

    2-اولوالامر مطابق این معنی در زمان پیامبر(ص) وجود نداشته، ودر این صورت چگونه فرمان به اطاعت ازوی داده شده است؟

    پاسخ این سئوال از گفته بالا نیز روشن می شود، زیراآیه منحصر به زمان معینی نیست ووظیفه مسلمانان را درتمام اعصار وقرون روشن می سازد، و به عبارت دیگرمی توانیم چنین بگوئیم که اولوالامر درزمان پیامبر(ص) خود پیامبر(ص) بود زیرا پیغمبر اکرم(ص) دو منصب داشت یکی منصب«رسالت» که درآیه به عنوان اطیعوا الرسول ازاو یادشده ودیگرمنصب «رهبری وزمامداری امت اسلامی»که قرآن به عنوان اولوالامرازآن یادکرده ، بنابراین پیشوا ورهبر معصوم در زمان پیامبر (ص)خودپیامبر(ص) بود که علاوه بر منصب رسالت و ابلاغ احکام اسلام، این منصب را نیز به عهده داشت، وشاید تکرار نشدن «اطیعوا» در بین «رسول» و «اولوالامر» خالی از اشاره به این معنی نباشد، و به عبارات دیگر منصب «رسالت» و منصب «اولوالامر» دو منصب مختلف است که در وجود پیامبر(ص) یکجا جمع شده ولی در امام از هم جدا شده است وامام تنها منصب دوم را دارد.

    3-اگر منظور از اولوالامر امامان و رهبران معصوم است، پس چرا در ذیل آیه که مسئله تنازع و اختلاف مسلمانان را بیان میکند می گوید:

    «فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوُه إلی اللهِ وَالرَّسُولِ إنْ کُنْتُمْ تُومنُونَ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْأَخِرِذلِکَ خَیْرٌوَ أَحْسَنُ تَأوِیلاً» : «اگر در چیزی اختلاف کردید آن را به خدا و پیامبر(ص) ارجاع دهید اگرایمان به پروردگار و روز بازپسین دارید، این برای شما بهتر وپایان و عاقبتش نیکوتر است- همانطور که می بینیم در اینجا سخنی از اولوالامر به میان نیامده و مرجع حل اختلاف تنها خدا (کتاب الله قرآن) پیامبر(سنت) معرفی شده است. در پاسخ این ایراد بایدگفت:اولاد این ایرادمخصوص تفسیر دانشمندان شیعه نیست بلکه به سایر تفسیرها نیزبا کمی دقت متوجه می شود و ثانیاً شکی نیست که منظور از اختلاف وتنازع در جمله فوق ،اختلاف وتنازع دراحکام است نه درمسائل مربوط به جزئیات حکومت و رهبری مسلمین، زیرا در این مسائل مسلماً باید از اولوالامراطاعت کرد (همانطور که در جمله اول آیه تصریح شده) بنابراین منظور از آن اختلاف دراحکام و قوانین کلی اسلام است که تشریح آن با خدا وپیامبر(ص) است زیرا می دانیم امام فقط مجری احکام است، نه قانونی وضع می کند و نه نسخ می کند، بلکه همواره در مسیر اجرای احکام خدا وسنت پیامبر(ص) است، لذا در احادیث اهل بیت(ع) می خوانیم که اگر از ما سخنی بر خلاف کتاب الله و سخن پیامبر(ص) نقل کردند هرگز نپذیرند، محال است ما چیزی بر خلاف کتاب الله و سنت پیامبر(ص) بگوئیم، بنابراین نخستین مرجع حل اختلاف مردم در احکام و قوانین اسلامی خدا و پیامبر(ص) است که براووحی می شود و اگر امامان معصوم بیان حکم می کنند، آن نیز ازخودشان نیست بلکه ازکتاب الله ویا علم و دانشی است که از پیامبر(ص) به آنها رسیده است و به این ترتیب علت عدم ذکر اولوالامر در ردیف مراجع حل اختلاف در احکام روشن می گردد.

    گواهی احادیث

    در منابع اسلامی نیز احادیثی وارده شده که تفسیر اولوالامر را به امامان اهل بیت تأیید می کند از جمله :

    1-مفسر مشهور اسلامی ابوحیان اندلسی مغربی(متوفی سال 756)در تفسیر بحر المحیط می نویسد که این آیه در حق علی(ع) و ائمه اهل بیت(ع) نازل گردیده است.

    2-دانشمند اهل تسنن ابوبکر بن مؤمن الشیرازی در رساله اعتقاد(طبق نقل مناقب کاش) از ابن عباس نقل می کندکه آیه فوق درباره علی (ع) نازل شد، هنگامی که پیامبر(ص) او را در(غزوه تبوک) در مدینه بجای خود گذارد، علی (ع) عرض کرد: ای پیامبر! آیا مرا همانند زنان و کودکان در شهر قرار می دهی پیامبر(ص) فرمود:

    اما ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی حین قال اخلفی فی قومی و اصلح فقال عزو جل  «اولی الامر منکم»: آیا دوست نداری نسبت به من همانند هارون( برادر موسی) نسبت به موسی (ع) بوده باشی، آن زمانی که موسی به او گفت: درمیان بنی اسرائیل جانشین من باش و اصلاح کن، سپس خداوند عزو جل فرمود:« واولی الامر منکم».

    شیخ سلیمان حنفی قندوزی که از دانشمندان معروف اهل تسنن است در کتاب ینابیع الموده از کتاب «مناقب» از «سلیم بن قیس هلالی» نقل می کند که روزی مردی به خدمت علی (ع) آمد و پرسید: کمترین چیزی که انسان در پرتو آن جزء مومنان خواهد شد چه چیز است؟ و نیز کمترین چیزی که با آن جزء کافران و یا گمراهان می گردد کدام است؟ امام فرمود: اما کمترین چیزی که انسان به سبب آن در زمره گمراهان در می آید این است که حجت و نماینده خدا و شاهد و گواه او را که اطاعت و ولایت او لازم است نشناسد، آن مرد گفت: یا امیر المومنین آنهارا برای من معرفی کن، علی(ع) فرمود: همانا که خداوند درردیف خود و پیامبر(ص) قرارداده وفرموده: «یا اَیُّهاَ الَّذینَ آمَنوُا اَطْیعُوا اللهَ واَطیعُواالرّسولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِمِنْکُمْ». آن مرد گفت فدایت شوم باز هم روشنتر بفرما علی(ع) فرمود: همانهایی که رسول خدا در موارد مختلف ودر خطبه روز آخر عمرش از آنها یاد کرده و فرمود: انی ترکت فیکم امرین لن تضلوا بعدی ان تمسکتم بهما کتاب الله و عترتی اهلبیتی: من در میان شما دوچیز بیادگار گذاشتم که اگر دست به دامن آنها بزنید هرگز بعدازمن گمراه نخواهید شد کتاب خدا و خاندانم.

    4-و نیز همان دانشمند در کتاب «ینابیع الموده» می نویسد که صاحب کتاب مناقب از تفسیر مجاهد نقل کرده که این آیه درباره علی (ع) نازل شده است.

    5-روایات متعددی درمنابع شیعه مانند کتاب کافی و تفسیر عیاشی و کتب صدوق و غیر آن نقل شده که همگی گواهی می دهند که منظورازاولوالامر ائمه معصومین می باشند وحتی دربعضی از آنها نام امامان یک یک صریحاً ذکر شده است.1

     استاد محسن قرائتی در تفسیر این آیه می گوید :

    به نقل ابن عباس وقتی پیامبر اسلام هنگام عزیمت به تبوک علی (ع) را درمدینه به جای خود نهاد و فرمود:«انت بمنزله هارون من موسی» این آیه نازل شد.

     

     

    نکته ها

    نام اولی الامر در کنار نام خدا ورسول همراه با اطاعت مطلق، نشان آن است که مسئول حکومت و نظام اسلامی بایدا زقداست والایی برخوردار باشد طبق روایات متعدد منظور از اولی الامرائمه اهل بیت هستند.[7]

    در تفسیر اثنی عشری در بیان این آیه اینچین آمده: ازجابربن عبدالله انصاری که گفت:ازپیامبر(ص) پرسیدم که من خدا و رسول او را می دانم و می شناسم اما اولی الامر را نمی دانم؟ فرمود:«یا جابرهم خلفائی وائمه المسلمین اولهم علی بن ابی طالب (ع)» ای جابر ایشان جانشینان من و امامان مسلمین اند بعد من اول ایشان علی (ع) بعدازاو حسن (ع) بعدازاوحسین (ع) …محمد بن باقر(ع) واودرتورات معروف به باقر(ع) است تواورا دریابی ای جابراورا چون دریابی سلام من به او رسان.وبعد حضرت یک یک ائمه را نام می بردتا آنکه چون به حجت قائم(عج) رسید فرمود که: نام او نام من باشد و کنیه اش کنیه من. حق تعالی مشارق و مغارب را به دست او بگشاید و او از شیعه خود غائب گردد بروجهی که ازغایت طول مدت هیچکس تصدیق به وجود او نکند مگر مؤمنی که حق تعالی قلب اورا به ایمان امتحان کرده باشد.[8] در تفسیر مجمع البیان مرحوم طبرسی در مورد این آیه اینچنین می گوید: مفسران در مورد «اولی الامر»دو منظور دارند: 1-ابو هریره و ابن عباس بنا بیکی ازدوروایت میمون و ابن مهران و سدی می گویند: منظورهرامیروزمامداری است مختار جبایی وبلخی وطبری نیز همین است. 2- جابربن عبدالله وابن عباس بنا بروایت دیگرو مجاهدوحسن وعطا وجماعتی گویند منظور علمااست.که این دو قول عامه است.

    لکن اصحاب ما از امام باقروامام صادق (ع) روایت کرده اندکه: منظوراز«اولی الامر» ائمه اهل بیت است که خداوند طاعت ایشان را بطور مطلق واجب ساخته است همانطوری که طاعت خدا و پیامبررا واجب گردانیده است. اطاعت مطلق شخص یا اشخاص در صورتی واجب می شود که معصوم باشند و ظاهروباطن ایشان یکی باشدوازاشتباه وامربه کار زشت، مصون باشند. بدیهی است که علما وزمامداران چنین صفاتی ندارند و خداوند برتر از این است که مردم را با طاعت بدون قید و شرط افرادی امرکند که مرتکب معصیت می شوندیامیان گفتاروکردارشان اختلاف است .شاهد این مطلب این است که خداوند اطاعت او«اولی الامر» را در ردیف اطاعت از پیامبر و خدا قرار داده است و این خود نشان می دهدکه«اولی الامر» ازهمه مردم بالاترندوپیامبر(ص) ازایشان برترو خداازهمگی برتر است .بدیهی است که تنها ائمه بعدی ازآل پیغمبر چنین مزیتی دارندنه دیگران. آنان کسانی هستند که امامت و عصمت ایشان به ثبوت رسیده وتمام مسلمین بربلندی رتبه و عدالت ایشان اتفاق دارند.[9] درتفسیر کشف الاسرار در ذیل آیه چنین آمده: آورده که اولی الامر خالدولیداست وگفته اندخلفاء راشدین اند: ابوبکر،عمر،عثمان،علی(ع).[10]

     در تفسیرطبری نیزدرمورد امام علی(ع) چیزی نگفته است.

    آنچه از این بحث به دست می آید اینست که مفسران شیعه شأن آیه مذکوررادرمورد امام علی(ع) و اهلبیت می دانند درحالیکه مفسران اهل سنت گاهی آنرا به خلفاءراشدین نسبت داده گاهی شأن نزول آنرا درمورد کسانی غیرازامام علی (ع) می دانند و هردوگروه ازمفسران درمورد شأن نزول این آیه متفق القول نیستند.

    از آیات مهمی که درموردحضرت امیر(ع)و امامت اودرقرآن به آن اشاره شده آیه3 ازسوره مائده می باشدکه به توضیح آن می پردازیم :

    حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَه ُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِیرِ وَ مَآ اُهِلَّ لِغَیرِاللهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَه ُ وَ الْمُوقُوذَه ُ وَالْمُتَرَدِّیَه ُ وَ النَّطِیحَه ُ وَمَآ أَکَلَ الَّسُبُع إلّا مَا ذَکَّیْتُم وَ مَا ذُبِحَ عَلَی النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُوا بِالْأزلمِ ذَلِکُم فِسْقُ الْیُومُ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروُاْ مِن دِیِنکُمْ فَلَا تَخْشُوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلُتَ لکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضِیتُ لَکُم الإسْلمَ دیناً فَمَنِ اضْطُرَّفِی مَخْمَصَه ٍ غَیْرَ مُتَجَا‎‎‎نِفٍ لِإْتْمٍ فَإنَّ اللهَ غَفُورٌ رحیمٌ.المائده 3

    ترجمه : گوشت مردار،وخون،وگوشت خوک، ….امروز دین شمارا کامل کردم ونعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ ……

    علامه درتفسیراین آیه بیان می کند: از آیه زیرنیزکه می گوید:

    وَدَّکَثِیرٌ مِنْ اَهْلِ الْکِتبِ لَوْیَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیَمنِکُمْ کُفّاراً حَسَداً مِنْ عِندِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِمَاَتَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاَعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتّی یَأْتِیَ اللهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.

    این وجه خود مؤید روایاتی است که می گوید آیه شریفه مورد بحث در روزغدیرخم درمورد ولایت علی (ع) نازل شد یعنی روزهیجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت، وبنابراین دوفقره آیه به روشنترین ارتباط مرتبط می شود وهیچک ازاشکالات گذشته هم وارد و متوجه نمی شود. آری مادام که امر دین قائم به شخص معینی باشد دشمنان آن می توانند این آرزو را در سر بپرورانند که با از بین رفتن آن شخص دین هم از بین می رود، ولی وقتی قیام به حاملی شخص مبدل به قیام با حاملی نوعی شد، آن دین به حد کمال می رسد و از حالت حدوث به حالت بقا متحول گشته، نعمت این دین تمام می شود و این بعید نیست که جمله «حَتَّی یَأتِیَ اللهُ بأَمْرِهِ» تا خدا امر خود بیاورد.

    بحث روایتی: در کتاب غایه المرام ازکتاب فضائل علی (ع) واوازابی المؤیدموفق بن احمدواواز سید الحفاظ شهرداربن شیرویه فرزند شهردار دیلمی نقل کرده که:

    وی از همدان نامه ای به من نوشت و در آن نوشته بود که ابوالفتح عبدوس بن عبدالله بن عبدوس همدانی در نامه اش به من نوشت که عبدالله بن اسحاق بغوی برایم حدیث کرده که حسین بن علیل غنوی برایم حدیث کرده که محمد بن عبد الرحمن زارع برایم حدیث کرد که قیس بن حفص برایم روایت کرده که علی بن الحسین نقل کرد که ابو هویره از ابی سعید خدری برایم نقل کرد که رسول خدا (ص) در آن روزی که مردم را به جمع شدن در غدیر خم دعوت فرمود دستور داد زیر درختی را که در آنجا بود از خاروخاشاک بروبند؛ و آن روز، روز پنج شنبه بود؛ همان روز بود که مردم را به سوی پیروی از علی (ع) دعوت نموده بازوی او را گرفت و بلند کرد بطوری که مردم سفیدی زیر بغل آنجناب را دیدند، و این دواز یکدیگر جدا نشدند تا آنکه آیه شریفه: «اَلْیُومُ اَکْمَلتُ لَکُمْ دِینکُمْ و…» نازل گردید. پس رسول خدا (ص) به مژدگانی اینکه دین به حد کمال رسید و نعمت خدا تمام شد و پروردگار از رسالتش و از ولایت علی(ع) راضی شده، الله اکبر گفت و سپس گفت: «اَللَّهُم و اِلَ من والاه و عادِ مَنْ عَاداهُ و انْصُرْ مَنْ نَصَره و اخذُول مَن خَذَلَه»، آنگاه حسابن ثابت چند شعر سراید: در روز غدیر خم پیامبرشان به بانک بلند ندایشان درداد، غدیری که در سرزمین خم قرار داشت، وای کاش مردم جهان بودند، ورسول خدا (ص) را در حال ندا می دیدند که می گفت: آیا من سرپرست و ولی شما هستم؛ و مردم در پاسخش بدون هیچ پرده پوشی گفتند معبود تو مولای ما و خود تو ولی ما هستی و تو خواننده این شعر اگر در آنجا بودی حتی یک نفر هم مخالف نمی یافتی در این هنگام رو به علی (ع) کرد و فرمود: یا علی برخیز که من تو را برای امامت و هدایت این خلق بعد از خودم شایسته دیدم. وازکتاب نزول القران حدیثی بدون ذکر اوائل سند ازعلی بن عامرازابی الحجاف از اعمش از عضه روایت آورده که گفت این آیه شریفه یعنی آیه: «یا اَیَّها الَّرسُولُ بَلَّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکِ» درباره علی برپیامبر نازل شد، ودرهمین خصوص است که خدای تعالی می فرماید:«اَلْیُوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینکُمْ و….»1

    استاد مکارم شیرازی در تفسیر این آیه اینچنین ذکر کرده: در اینجا بحث مهمی پیش می آید که منظور از«الیوم» (امروز) که در آیه ذکر شده چیست؟ یعنی کدام روز است که این «چهارجهت» در آن جمع شده هم کافران در آن مأیوس شده اند،وهم دین کامل شده،وهم نعمت خدا تکامل یافته، وهم خداوند آئین اسلام را به عنوان آئین نهائی مردم جهان پذیرفته است.

    در میان مفسران در اینجا سخن بسیار است ولی آنچه جای شک نیست، این است که چنین روزی باید روز بسیار مهمی در تاریخ زندگی پیامبر(ص) باشد ،نه یک روز ساده و عادی ومعمولی زیرا اینهمه اهمیت برای یک روز عادی معنی ندارد؛ و لذا درپاره ای از روایات آمده است که بعضی از یهود ونصاری با شنیدن این آیه گفتند:اگر چنین آیه ای در کتب آسمانی ما نقل شده بود، ما آن روز راروز عید قرار می دادیم.اکنون باید ازروی قرائن و نشانه ها و تاریخ نزول این آیه و این سوره و تاریخ زندگانی پیامبر(ص) وروایاتی که از منابع مختلف اسلامی بدست ما رسیده این روز مهم را پیدا کنیم، آیا منظور روزی است که احکام بالا درباره گوشتهای حلال و حرام نازل شده قطعاً چنین نیست، زیرا نزول این احکام واجد این همه اهمیت نیست نه باعث تکمیل دین است زیرا آخرین احکامی نبوده که بر پیامبر(ص) نازل شده، بدلیل اینکه در دنباله این سوره به احکام دیگری نیز برخورد می کنیم، و تازه نزول این احکام سبب یأس کفار نمی شود، چیزی که سبب یأس کفار می‎شود، فراهم ساختن پشتوانه محکمی برای آینده اسلام است، وبه عبارت دیگر، نزول این احکام و مانند آن تأثیر چندانی درروحیه کافران ندارد و اینکه گوشتهائی حلال یا حرام باشد آنها حساسیتی روی آن ندارند. آیا منظور از آن روز عرفه درآخرین حج پیامبر(ص)است؟!(همانطور که جمعی از مفسران احتمال داده اند.)

    پاسخ این سئوال نیزمنفی است، زیرا نشانه های فوق برآن نیز تطبیق نمی کند،چون حادثه خاصی که باعث یأس کفار شود درآن روزواقع نشد اگرمنظورانبوه اجتماع مسلمانان است که قبل از روز عرفه نیز در خدمت پیغمبر(ص) درمکه بودند و اگر منظور نزول احکام فوق درآن روز است که آن نیز همانطور که گفتیم چیزوحشتناکی برای کفار نبوده و آیا مرادروزفتح مکه است (چنانکه بعضی احتمال داده اند) با اینکه تاریخ نزول این سوره مدتها بعدازفتح مکه بوده است؟! ویا منظور روز نزول آیات سوره برائت است که آنهم مدتها قبل ازنزول این سوره بوده است؟!

    واز همه عجیبتراحتمالی است که بعضی داده اندکه این روز،روز ظهور اسلام یا بعثت پیامبر(ص) باشد با اینکه آنها هیچگونه ارتباطی باروزنزول این آیه ندارندوسالهای متمادی درمیان آنها فاصله بوده است. بنابراین هیچ یک از احتمالات ششگانه فوق با محتویات آیه سازگار نیست.دراینجا احتمال دیگری هست که تمام مفسران شیعه آن را در کتب خود آورده اند و روایات متعددی آن را تأیید می کند، وبا محتویات آیه کاملا سازگار است ،وآن اینکه:

     منظورروزغدیرخم است، روزی که پیامبر اسلام (ص) امیرمومنین علی (ع) رارسماً برای جانشینی خود تعیین کرد، آنروز بود که کفار در میان امواج یأس فرورفتند، زیرا انتظارداشتند که آئین اسلام قائم به شخص باشد، وبا از میان رفتن پیغمبر(ص) اوضاع به حال سابق برگردد، و اسلام تدریجاً بر چیده شود، اما هنگامی که مشاهده کردند مردی که از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پیامبر(ص) در میان مسلمانان بی نظیر بود، بعنوان جانشینی پیامبر(ص) انتخاب شد واز مردم برای او بیعت گرفت، یأس ونومیدی نسبت به آینده اسلام آنها را فرا گرفت وفهمیدند که آئینی است ریشه دار و پایدار. دراین روز بود که آئین اسلام به تکامل نهایی خود رسید، زیرا بدون تعیین جانشین برای پیامبر(ص) و بدون روشن شدن وضع آینده مسلمانان این آئین به تکامل نهائی نمی رسید.

    آن روز بود که نعمت خدا با تعیین رهبرلایقی همچون علی (ع) برای آینده مردم تکامل یافت. و نیز آن روز بود که اسلام با تکمیل برنامه هایش بعنوان آئین نهائی از طرف خداوند پذیرفته شد (بنابراین جهات چهارگانه در آن جمع بوده).

     علاوه بر این ،قرائن زیر نیز این تفسیررا تأیید می کند:

    الف جالب توجه اینکه در تفسیر فخررازی و تفسیر روح المعانی وتفسیرالمناردرذیل این آیه نقل شده است که پیامبر(ص) بعد از نزول این آیه بیش از هشتاد و یک روز عمر نکرد. و با توجه به اینکه وفات پیامبر(ص) درروایات اهل تسنن وحتی دربعضی ازروایات شیعه (مانند آنچه کلینی در کتاب معروف کافی نقل کرده است) روزدوازدهم ماه ربیع الاول بوده چنین نتیجه می گیریم که روز نزول آیه درست روزهیجدهم ذی الحجه بوده است.

    ب- در روایات فراوانی که ازطرق معروف اهل تسنن وشیعه نقل شده صریحاً این مطلب آمده است که آیه شریفه فوق درروز غدیرخم وبه دنبال ابلاغ ولایت علی (ع) نازل گردید، از جمله اینکه :

    1-دانشمند معروف سنی ابن جریر طبری درکتاب ولایت اززیدبن ارقم صحابی معروف نقل می کند که این آیه درروزغدیرخم درباره علی (ع) نازل گردید.

    2-حافظ ابونعیم اصفهانی درکتاب «مانزل من القران فی علی (ع)» ازابوسعید خدری (صحابی معروف) نقل کرده که پیامبر(ص) در غدیرخم ،علی (ع) را به عنوان ولایت به مردم معرفی کرد و مردم متفرق شده بودند تا اینکه آیه الیوم اکملت لکم …نازل شددراین موقع پیامبر(ص) فرمود:

    الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه ورضی الرب برسالتی و بالولایه علی (ع) من بعدی، ثم

    قال من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر ومن نصره و اخذل من خذله: «الله اکبر» برتکمیل دین و اتمام نعمت پروردگارو خشنودی خداوند از رسالت من و ولایت علی (ع) بعد از من، سپس فرمود: هر کس من مولای اویم علی (ع) مولای اواست، خداوندا! آن کس که او را دوست بدارد دوست بدار، و آن کس که اورا دشمن دارد، دشمن بدار، هر کس اورا یاری کند، یاری کن، و هرکس دست از یاریش بردارد، دست از او بردار.

    3-خطیب بغدادی در تاریخ خود از ابو هریره از پیامبر (ص) چنین نقل کرده که بعد از جریان غدیرخم و پیمان ولایت علی (ع) و گفتار عمر بن خطاب.

    «بخ بخ یابن ابی طالب اصبحت مولای و مولا کل مسلم.»

    آیه الیوم اکملت لکم دینکم نازل گردید.

    در کتاب نفیس الغدیر علاوه برروایات سه گانه فوق سیزده روایت دیگر نیز در این زمینه نقل شده است.

    در کتاب «احقاق الحق» از جلد دوم تفسیر «ابن کثیر» صفحه 14و از «مقتل خوارزمی» صفحه 47نزول این آیه را درباره داستان غدیر از پیغمبر اکرم (ص) نقل کرده است .در تفسیر برهان و نور الثقلین نیز ده روایت از طرق مختلف نقل شده که این آیه درباره علی (ع) یا روز غدیر خم نازل گردیده که نقل همه آنها نیازمند به رساله جداگانه است.

    مرحوم علامه سید شرف الدین در کتاب المراجعات چنین می گوید: که نزول این آیه را در روز غدیر در روایات صحیحی که از امام باقر(ع) و امام صادق (ع) نقل شده ذکر گردیده و اهل سنت، شش حدیثی با اسناد مختلف از پیامبر (ص) در این زمینه نقل کرده اند که صراحت در نزول آیه در این جریان دارد. از آنچه در بالا گفتیم روشن می شود که اخباری که نزول آیه فوق را در جریان غدیر بیان کرده در ردیف خبر واحد نیست ،که بتوان با تضعیف بعضی اسناد آن، آنها را نادیده گرفت بلکه اخباری است که اگر متواتر نباشد لااقل متسفیض است، ودر منابع معروف اسلامی نقل شده اگر چه بعضی از دانشمندان متعصب اهل تسنن مانند آلوس در تفسیر« روح المعانی» تنها با تضعیف سند یکی از این اخبار کوشیده اند بقیه را به دست فراموشی بسپارند و چون روایت را بر خلاف مذاق خویش دیده اند مجعول و نادرست قلمداد کنند، و یا مانند نویسنده تفسیر«المنار» با تفسیر ساده ای از آیه گذشته، بدون اینکه کمترین اشاره ای به این روایات کند، شاید خود را در بن بست دیده که اگر بخواهد روایات را ذکر کرده و تضعیف کند بر خلاف انصاف است و اگر بخواهد قبول کندبر خلاف مذاق او است!

    نکته جالبی که باید در اینجا به آن توجه کرد این است که قرآن در سوره نور آیه 55 چنین می گوید:

    وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوْا الصّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْاَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذیِنَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنِنَّ لَهُمْ دیِنَهُمُ الَّذی ارْتَضَی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِم أَمْناً…

    « خداوند به آنهای که از شما ایمان آوردند و عمل صالح انجام داده اند، وعده داده است که آنها را خلیفه در روی زمین قرار دهد همانطور که  پیشنیان آنانرا چنین کرد، و نیز وعده داده آئینی را که برای آن پسندیده است مستقر و مستحکم گرداند و بعد ار ترس به آنها آرامش بخشد».

    در این آیه خداوند می فرماید: آئینی را که برای آنها «پسندیده» در روی زمین مستقر می سازد با توجه به اینکه سوره نور قبل از سوره مائده نازل شده است و با توجه به جمله «رضیت» لکم الاسلام دنیا که در آیه مورد بحث درباره ولایت علی (ع) نازل شده، چنین نتیجه میگیریم که اسلام در صورتی در روی زمین مستحکم و ریشه دار خواهد شد که با ولایت توام باشد، زیرا این همان اسلامی است که خدا پسندیده و  وعده استقرار و استحکامش را داده است و به عبارت روشنتر اسلام در صورتی عالمگیر می شود که از مسأله ولایت اهل بیت جدانگردد. مطلب دیگری که از ضمیمه کردن آیه «سوره نور» با آیه« مورد بحث» استفاده می شود این است که در آیه سوره نور سه وعده به افراد با ایمان داده شده است نخست خلافت در روی زمین ودیگر امنیت و آرامش برای پرستش پروردگار و سوم استقرار آئینی که مورد رضایت خدا است. این سه وعده در روز غدیر خم با نزول آیه«الیوم اکملت لکم دینکم…» جامه عمل بخود پوشید زیرا نمونه کامل فرد با ایمان و عمل صالح، یعنی علی (ع) به جانشینی پیامبر(ص) نصب شد و به مضمون جمله «اَلْیُوم یَئِسَ الَّذیِنَ کَفُروُا مِنْ دِینِکُمْ» مسلمانان در آرامش و امنیت نسبی قرار گرفتند و نیز به مضمون «وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلام دنیاً» آئین مورد رضایت پروردگار در میان مسلمانان استقرار یافت. البته این تفسیر منافات با روایاتی که می گوید آیه سوره نور در شأن علی (ع) نازل شده ندارد، زیرا «آمنوا منکم…» دارای معنی وسیعی است که یک نمونه آن در روز غدیرخم انجام یافت وسپس در یک مقیاس وسیعتر و عمومی تر در زمان قیام مهدی «ع» انجام خواهد یافت(بنابراین کلمه الارض در آیه به معنی همه کره زمین نیست بلکه معنی وسیعی دارد که هم ممکن است بر تمام کره زمین گفته شود، و هم به قسمتی از آن، چنانکه از موارد استعمال آن در قرآن نیز استفاده می شود که گاهی بر قسمتی از زمین اطلاق شده و گاهی بر تمام زمین).

    در اینجا استاد سؤالی را در مورد آیه مطرح می کند که اولا طبق اسناد فوق و اسناد که در ذیل آیه «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک» خواهد آمد هر دو مربوط به جریان غدیر است، پس چرا در قرآن میان آن دو فاصله افتاده؟ یکی سوره مائده آیه 3 ودیگری آیه 67 همین سوره است.

    ثانیاً این قسمت از آیه که مربوط به جریان غدیر است ضمیمه به مطالبی شده که درباره گوشتهای حلال و حرا م است و در میان این دوتناسب چندانی به نظر نمی رسد.

    در پاسخ باید گفت اولا می دانیم آیات قرآن ،و همچنین سوره های، آن بر طبق تاریخ  نزول جمع آوری نشده است بلکه بسیاری از سوره هائی که در مدینه نازل شده مشتمل بر آیاتی است که در مکه نازل گردیده و بعکس آیات مدنی را در لابلای سوره های مکی مشاهده می کنیم. با توجه به این حقیقت جداشدن این دو آیه از یکدیگر در قرآن جای تعجب نخواهد بود (البته طرز قرار گرفتن آیات هر سوره تنها به فرمان پیامبر(ص) بوده است) آری، اگر آیات بر طبق تاریخ نزول جمع آوری شده بود جای این ایراد بود.

     

    [1] تفسیر المیزان ، طباطبایی علامه محمد حسین، ج2،ص622،مترجم موسوی همدانی محمد باقر ،انتشارات اسلامی

    [2] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج2، ص 267، ناشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست  ویکم، تاریخ نشر1368

    [3] تفسیر نمونه، نور، ج1، ص548، مترجم قرائتی محسن/ ناشر موسسه در راه حق/ سال چاپ 76

    [4] تفسیر الثنی عشری، ج1، ص 500، مترجم شاه عبدالعظیمی حسین بن احمد حسینی، ناشر میقات، سال چاپ 63

    1 تفسیر مجمع البیان،طبرسی ابوعلی الفضل بن الحسن،مترجم مفتح محمد،ج3،ص178،ناشرفراهانی،سال چاپ63

    [5] تفسیر طبری، طبری، ابوجعفر محمدبن جریر، ج1، ص 179‌،سال چاپ  1339 ش چاپخانه دولتی ایران، انتشارات دانشگاه تهران

    [6] تفسیرکشف الاسرار،رشید الدین المیبدی ابوالفضل ،ج1،ص746،انشارات امیرکبیر،سال چاپ44

    1 تفسیرالمیزان،طباطبایی علامه محمد حسین،ج4،ص914،مترجم موسوی همدانی محمدباقر،انتشارات اسلامی

    1 تفسیرنمونه،مکارم شیرازی،ج3،ص434،ناشردارالکتب الاسلامیه،چاپ هفدهم،تاریخ انتشار68

    [7] تفسیرنور،ج1،ص548،مترجم قرائتی محسن،ناشرمؤسسه درراه حق،سال چاپ76

    [8] تفسیراثنی عشری،ج2،ص477،مترجم شاه عبدالعظیمی حسین،ناشرمیقات،سال چاپ63

    [9] تفسیرمجمع البیان،طبرسی الفضل بن الحسن،ج5،ص201،مترجم دکتربهشتی احمد،ناشرفراهانی،سال چاپ1351

    [10] تفسیرکشف الاسرار،رشیدالدین المیبدی ابوالفضل،ج2،ص554،انتشارات دانشگاه تهران،سال چاپ1338هجری

     

  • فهرست و منابع پایان نامه بررسی آیات وارده در شا ن حضرت امیر ( ع )

    فهرست:

    کلیات .................................................................................................................................................................. 1

    مقدمه................................................................................................................................................................... 2

    اهمیت موضوع.................................................................................................................................................. 3

    سوال تحقیق...................................................................................................................................................... 3

    فرضیه.................................................................................................................................................................. 3

    پیشینه تحقیق................................................................................................................................................... 3

    چکیده.................................................................................................................................................................. 4

    فصل اول.............................................................................................................................................................. 5

    بررسی آیات از دیدگاه شیعه و سنت.......................................................................................................... 5

    مقدمه................................................................................................................................................................... 6

    تفسیر آیات وارده ............................................................................................................................................ 6

    فصل دوم: مقدمه علل اختلافات تفاسیر شیعه و سنی........................................................................... 97

    مقدمه................................................................................................................................................................... 98

    نتیجه کلی.......................................................................................................................................................... 118

    فهرست منابع..................................................................................................................................................... 120

     

    منبع:

    ندارد.

پروپوزال در مورد پایان نامه بررسی آیات وارده در شا ن حضرت امیر ( ع ) , گزارش سمینار در مورد پایان نامه بررسی آیات وارده در شا ن حضرت امیر ( ع ) , تز دکترا در مورد پایان نامه بررسی آیات وارده در شا ن حضرت امیر ( ع ) , رساله در مورد پایان نامه بررسی آیات وارده در شا ن حضرت امیر ( ع ) , پایان نامه در مورد پایان نامه بررسی آیات وارده در شا ن حضرت امیر ( ع ) , تحقیق در مورد پایان نامه بررسی آیات وارده در شا ن حضرت امیر ( ع ) , مقاله در مورد پایان نامه بررسی آیات وارده در شا ن حضرت امیر ( ع ) , پروژه دانشجویی در مورد پایان نامه بررسی آیات وارده در شا ن حضرت امیر ( ع ) , تحقیق دانشجویی در مورد پایان نامه بررسی آیات وارده در شا ن حضرت امیر ( ع ) , مقاله دانشجویی در مورد پایان نامه بررسی آیات وارده در شا ن حضرت امیر ( ع ) , پروژه دانشجویی درباره پایان نامه بررسی آیات وارده در شا ن حضرت امیر ( ع )
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت