برای دریافت کارشناسی
مقدمه:
سپاس ویژه خداوندی است که مخلوقات را به بهترین صورت تدبیر فرمود و زمین وآسمانها را آفرید و آب گوارا از عصاره بخارات نازل کرد و بدان وسیله دانهها و گیاهان را به وجود آورد و روزیها و خوردنیها را مقدر و به وسیله خوردنیها، قوای جانداران را حفظ کرد و با اطعام بندگان با غذاهای پاکیزه به طاعات و اعمال شایسته آنان کمک کرد.
انسان دارای دو بعد است: بعد روحانی و بعد جسمانی.
همانطور که بعد روحانی او نیازمند معنویات و ارتباط با عالم معناست، جسم انسان هم برای اینکه روح او را همراهی کند نیازمند عوامل مادی است.
انسان برای اینکه شاداب و سرزنده باشد باید هم تغذیه روحی داشته باشد و هم تغذیه جسمی درست است که تغذیه از عوامل مادی است و موجب شادابی جسم انسان میشود ولی بعید نیست که اثرات روحی هم داشته باشد و برای همین توجه به تغذیه و نوع آن قابل بررسی است و توجهات خاص خود را میطلبد.
«انسان اشرف مخلوقات است» توجه به همین جمله کوتاه میتواند آدمی را از حیوانیت دور سازد و او را در مسیر معرفه الله قرار دهد و این امکانپذیر نیست مگر توجه به همه ابعاد انسان اعم از عبادی، معنوی، روحی، جسمی و … .
و در این میان توجه به «بهداشت علوم تغذیه» از ضروریات میباشد.
تعریف موضوع:
موضوعی که در این مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است با عنوان «بهداشت علوم تغذیه در قرآن» است که همانطور که از اسمش مشخص است به علوم تغذیهای انسان و بهداشت آن با توجه به آیات مربوط به آن پرداخته است. در تعریف علوم تغذیه همین بس که «یک سری نیازهای غریزی و جسمی است که انسان برای به دست آوردن قوای جسمی و انجام فعالیتهای روزانه و برآوردن نیاز جسمی خود به آن رو میآورد» اما فقط خوردن و برآوردن نیاز مهم نیست بلکه از چه خوردن و کیفیت و کمیت آن مهم است که تحت عنوان بهداشت تغذیه بررسی میشود، که هم اثر جسمی خوب و هم اثر روحی خوب داشته باشد.
اهمیت موضوع:
اسلام نه تنها با خوردن و لذت بردن از غذاهای خوب و سازگار مخالف نیست بکله با اختصاص دادن آن به مؤمنین چنین تغذیهای را مورد ترغیب قرار داده است.
و در سوره بقره، آیه 57 و در سوره اعراف، آیه 32 و در آیات دیگر به امر تغذیه دستور داده است و با توجه به اینکه هدف اصلی خداوند از آفرینش جن و انس برای عبادت بوده است لذا خوب خوردن و شکرگذاری کردن قسمتی از عبادت میباشد و انسان باید در نوع مواد غذایی که به بدن میرساند توجه لازم را مبذول دارد تا به آنچه که هدف اصلی خداوند است دست یابد و سعادت دنیا و آخرت را کسب نماید و با گذشت زمان نه تنها کمرنگتر نشده بلکه اخیراً مورد توجه علما و دانشمندان قرار گرفته و در همین مدت کم، پیشرفتهای بسیار کرده و ارزش آن در نزد همه تا حدی معلوم شده به طوری که امروزه همه میدانند که تغذیه خوب و کافی تا چه حد در سلامت و رشد افراد و در بهداشت اجتماع مؤثر است و دستوراتی را که در اسلام در این مورد آمده است میتواند کارساز و مفید باشد چرا که به طور همه جانبه و کلی در این مورد بحث کرده است که هم از نوع تغذیه بحث کرده، لزوم تغذیه، چگونگی تغذیه، کمیت و کیفیت آن و حتی آداب غذا خوردن و اثرات و فواید آن و نیز در مورد کمخوری و پرخوری و ارتباط آن با انواع بیماریها و نیز در مورد نوع تغذیه نوع تغذیه و عمل صالح و … بحث کرده است که این نشان دهنده اهمیت موضوع است و هشداری است به ما که حتی در نوع تغذیه و خوردن آن توجهات لازم را به کار گیریم چرا که تغذیه سالم از مهمترین مسائل زندگانی انسان و بشریت است.
پیشینه موضوع:
کتابهایی که در این مورد مراجعه کردم بیشتر در مورد آداب اخلاقی و بهداشت و مستحبات غذا خوردن بحث شده بود و منبعی که در آن همه آیههای مربوط به طعام، طیبات، حلال و حرام و اثرات آن را دربرداشته باشد نبود.
سؤال اصلی:
اهمیت بحث «بهداشت علوم تغذیه» در چیست؟
فرضیه:
خداوند تغذیه را به عنوان یک وسیله تکامل برای انسان قرار داده است به همین دلیل به بهداشت آن اهمیت داده است.
سؤالهای فرعی:
چرا اینقدر در قرآن کریم به نوع تغذیه و بهداشت آن تأکید شده است؟
رعایت بهداشت تغذیه چه تأثیری بر اعمال عبادی انسان میگذارد؟
ارتباط بهداشت تغذیه با سلامتی جسم در چیست؟
ارتباط بهداشت تغذیه با اعمال عبادی در چیست؟
روش تحقیق:
با توجه به موضوع مورد بررسی، روش این تحقیق کتابخانهای بوده است.
چکیده:
این مجموعه کوچک که به مسائل تغذیهای انسان پرداخته است شامل چهار فصل میباشد:
که فصل اول مربوط به مباحث لغوی و اصطلاحی است مثل: أکل و شرب و طعام و حرام و حلال و … در فصل دوم مسایل مربوط به تغذیه و آداب اخلاقی آن بحث میشود، فصل سوم در مورد علوم تغذیه و اثراتی که بر جسم میگذارد و فصل چهارم که شاید مهمترین فصل آن (وهدف این تحقیق همین باشد) در مورد مسایل مربوط به تغذیه و اثرات روحی آن بحث میکند و در پایان نتیجهای که از این سری مباحث گرفته شده است به نگارش درآمده است.
امید که با عمل به دستورات سودمند اسلام، هرچه بهتر و بیشتر از انسان بودن خود کمال استفاده را ببریم.
«انشاءالله»
فصل اول
«مفاهیم نظری»
معنای لغوی و اصطلاحی:
أکَلَ «الأکل خوردن غذا و أُکْل و أَکْل به معنی خوراکی و ثمره و میوه قابل خوردن»[1]
«گاهی» «أکل» به بخشیدن و انفاق تعبیر شده است، زمانیکه خوردن آن مال بزرگتر از چیز است که در ان نیاز به مال باشد مانند آیات (وَ لا تَأْکُلُوا أَموالکُمْ بَیْنَکُم بِالْباطِلِ): سوره بقره (188) و (إِنَّ اْلَّذینَ یَأْکُلًونَ أَموالَ آلیْتامی ظَلْماً: نساء/10)، منظور از خوردن مال به باطل، صرف آن مال در راهیست که با حق منافات دارد و آیه (إِنَّما یِأْکُلُونَ فی بُطُونِهِم ناراً: نساء/10) تشبیه و اشاره است به باطل خوردن مال که ایشان را به سوی آتش سوق میدهد گویی که در دلهاشان آتش است و گاهی هم «أکل» به فساد تعبیر شده است مانند آیه (کَعَصْفٍ مَأکولٍ: فیل/5) (مانند برگ درختان و زراعتی شدند که آفت و فساد در آنها افتاده باشد و بطوری از بین رفتهاند که خاشاک و کاهش باقی مانده است»[2]
شرب: درالعین «شرب» به معنی نوشیدن آمده و مصدر است.»[3]
و «الشُّرب» نوشیدن هر مایعی است، خواه آب یا غیر از آن باشد مانند آیه 55/ واقعه: (فشار بون شُربَ الیهمِ: مثل نوشیدن شتر عطشان) و جمع آن أَشْرِبَه است.»[4]
الطعام (طعام): «اسم جامع برای هر آنچه که از آن خورده میشود[5]» و در فرهنگ کامل لغات قرآن به معنی خوردنی و خوراک آمده است و ریشه آن «طَعِمَ» به معنی خوردن میباشد.[6]
الطعم: «خوردن هر چیزی در حالی که با ذائقه سازگار باشد»[7]
کلمه طعام «به صورت مصدر است و به معنی» «طعام خوردن» و نیز به معنی «خوردنی» است همانطور که در آیه 61، سوره بقره بکار رفته است (وَ اِذْقُلتُم یا موسی لَنْ نَصبِرَ عَلی طَعا م ...) و به غیر از آیه 19/ کهف، در هیچ یک از سورهها به صورت مصدر نیامده است (فَلیَنْظُر أَیُّهَا اَزکی طَعاماً...) که در اینجا به صورت مصدر آمده است»[8]
و صاحب مجمعالبیان مینویسد: «طعام آنچه که استفاده غذایی از آن میشود که مناسب و سازگار با ذائقه است»[9]
و قرطبی نیز در تفسیر الجامع الاحکام القرآن میگوید: «طعام بر هر آنچه که میخورند و مینوشند تعلق میگیرد»[10]
و در جای دیگر به معنای «هر چه که خورده شود و قوت حساب گردد»[11]
طیب: فرهنگ کامل لغات قرآن «طیب را به معنی پاکیزه» آورده است.»[12]
«طیب» نقطه مقابل «خبیث» است و به هر چیز ملایم و موافقی گفته میشود.»[13] و مجمعالبیان نیز طیب را هم به معنی «حلال» گرفته است و هم به معنی «پاکیزه و خالص از عوامل ناگواری»[14]
طیبات: تفسیر روحالجنان مراد از طیبات را «حلال» گرفته است و در مجمعالبیان هم به معنی «روزی پاکیزه و حلال» آمده است و «در تفسیرالجامعالاحکام القرآن هم به همین معنی «حلال» آمده است.[15]
«اصل طیب چیزی است که برای حواس لذتآور است و نفس و جان آدمی از آن لذت میبرد. «الطَّعام الطّیب» در شرع چیزی است که آن خوردگی و طعام پاک دارای شرایطی باشد:
به صورت مجاز تهیه شده باشد و خوردنش جایز باشد.
به اندازهای که جایز است صرف و تناول شود یا تهیه شود.
و از جایی که جایز است، به دست آید و هرگاه چنین باشد آن چیز طیب و پاک است چه دنیایی و و چه اخروی و آن چیز ناگوار نیست و گر نه چیزی هر چند که در دنیا پاک باشد و از آن سه مجرا بدست نیاید در آخرت و پایانش هم پاک نیست و بر این اساس فرمود: (آیه 57/ بقره: کُلُواْ مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُم ...) و (آیه 88/مائده: وَ کُلُواْ مِمّا رَزَقْکُمُ اللهُ حَلالاً طَیِّباً...) و (آیه 51/ مؤمنون: یَآ أَیُّهَا اْلرُّسُلُ کُلوا مِنَ الطَّیِباتِ وَ اعْمَلوا صالِحاً…) و این همان مقصود و مراد آیه 32/ اعراف است (قُلْ مَن حَرَّمَ زینه َ اللهِ الّتی أَخْرَجَ لِعبادهِ و الطَّیبات مِن الرِّزقِ…) و آیه 5/ مائده (الیَْومَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الذّینَ أُوتواْ الْکِتابَ حِلٌّ لَّکُمْ...) که گفته شده مقصود از «طیبات» «ذبایح» است. (حیوانات حلال گوشت با ذبح شرعی»[16]
حلال: حلال طبق آنچه که در تفسیرالمیزان آمده است «نقطه مقابل «حرام» است و «حل» در مقابل «حرمت» و «حرم» است»[17] و در مجمعالبیان نیز به معنی «جایز» آمده است ذیل آیه 168/ بقره راغب درمفردات گفته است: «حرام به معنی چیزی است که از آن منع شده باشد»[18] درباره معنی کلمه حلال نیز گفته است «حل» و در اصل به معنی گشودن گره است»[19]
غذا: در مورد اینکه غذا چیست و چه میباشد آمده است «غذا برای تأمین زندگی و حفظ حرارت غریزی بدن و ایجاد نیرو و انرژی و همچنین برای رشد و نمو بدن در دوران کودکی و ترمیم بافتهای از دست رفته لازم است»[20] و نیز دکتر پاکنژاد در کتاب خود مینویسد: «غذا عبارت است از موادی که شناسایی آنها، ادامه حیات را میسر میسازد»[21]
غذا خود به چند نوع مختلف تقسیم میشود: غذای حلال، غذای حرام، غذای پاک و طیب و ... که هر کدام تعاریف و ویژگیهای خاص خود را دارد و از هر کدام با تعبیر خاصی در قرآن یاد شده است که به چند نمونه از تعاریف یاد شده اشاره میکنیم.
غذای حلال:
در چندین نمونه از آیات قرآن لفظ «حلالاً طیباً» به چشم میخورد که این نشان میدهد غذای حلال، همان غذای پاک و طیبی است که خداوند به آن تأکید فرموده و از بهترین خوراکیها است و خوردن غذاهای پاکیزه و حلال باعث انجام کار نیک میگردد و نخوردن از غذای حلال، پیروی از شیطان است همچنانکه در چند آیه به این مورد اشاره شده است و در تقسیمبندی غذای حلال در قسمتی از سخنان امام صادق (ع) به سه قسم از غذاهای حلال اشاره شده است.
«قسم اول: حبوباتی مثل گندم، جو، برنج، نخود و ... هر چه که غذای تن انسان است و به او نیرو دهد خوردنش حلال است.
قسم دوم: هر آنچه که از زمین برآید از اقسام همه میوهها.
قسم سوم: انواع سبزیجات و گیاه و هر چه از زمین بروید و هرگونه سبزیجاتی که برای انسان سودمند هست و خوردنش حلال است و نیز گوشت حیوانات اهلی و گوشت هر حیوان اهلی که نیش و چنگال ندارد و پرندهای که چینهدان دارد و تخم پرندهای که دو سرش با هم تفاوت دارد. از شکار دریا، اقسام ماهیها که دارای پوست زبر هستند (فلسدار) و از نوشیدنیها، اقسام نوشیدنی که موجب سُکر و مستی نشود»[22]
غذای حرام:
غذای حرام مقابل غذای حلال است. هر آنچه که خوردن آن از طرف قرآن و دین اسلام توصیه نشده است به خاطر عواقب و پیامدهایی که در اعمال و رفتار و جسم انسان به جا میگذارد.
غذای پاک و طیب:
در قرآن کریم لفظهایی مثل «حلالاً طیباً» و «کُلوا مِنَ الطَّیِباتِ» و ... آمده است که همگی بیانگر اهمیت طیبات و غذاهای بدست آمده از آنها میباشد اما اصل «طیب» آن است که حواس از آن لذت میبرد و برای حواس لذتآور است و نفس و جان آدمی از آن لذت میبرد و به عنوان صفت به کار میرود و در اکثر موارد از آن معنی حلال اراده میشود و به قولی لذتبخش.
و منظور از «طیبات» خوردنیهای لذیذ و برخی گویند «چیزهای حلال است»[23] و نیز گویند که «منظور از طیبات چیزهایی لذیذی است که انسان به آن تمایل دارد»[24]
با استفاده از دو آیه «سوره مائده، آیه 4» و «سوره اعراف، آیه 157» فهمیده میشود که طیبات عموماً حلال و خبائث عموماً حرامند و به نظر نگارنده قاموس قرآن مراد از طیبات «طیبات واقعی است نه آنچه میان مردم معمول است، و آنچه در شرع حرام شده به علت خبیثیت واقعی است گرچه در عرف از خبائث نیست»[25]
«لفظ کلمه «طیبات» در قرآن کریم 20 (بیست) بار تکرار شده است که بیشتر مربوط به روزی پاکیزه و لزوم خوردن از پاکیزهها و پرهیز از پلیدیها است»[26] که نمونههایی از آن در سورههای اعراف/ 157 طه/ 81، اسراء/ 70 آمده است و دلیل امر خداوند به استفاده از طیبات برای این است که بندگانش از لذت مادی و معنوی برخوردار شوند و به بیماری تن و روان مبتلا نگردند.
فصل دوم
«مسائل و بهداشت مربوط به تغذیه»
مقدمه:
همه ما به یاد داریم که از همان دوران کودکی خواندهایم که خوراک، پوشاک و مسکن از مهمترین و ابتداییترین و اساسیترین نیازهای انسان هستند که آدمی را در هر برههای از زندگی که باشد به رفع این نیازها مجبور میسازند چون هر کدام در جای خود مقدمهای برای رسیدن انسان به تکامل، چه از نظر مادی و جسمی و چه از نظر معنوی است که اگر این نباشد دچار خسرانهای زیادی خواهیم شد که جبرانناپذیر خواهد بود پس در مرحله اول، برای رفع این نیاز ابتدا احساس نیاز میکنیم به خوردن و رفع گرسنگی، که انگیزهای است برای خوردن غذا که حیات و قوام بدن به آن بستگی دارد. و اگر تنها محرک انسان برای خوردن غذا، آگاهی وی از نیاز بدن به آن بود و در سرشتش انگیزهای نبود که او را ناچار به خوردن کند، در بسیاری از موارد در خوردن سستی و تنبلی میورزید و بدنش رنجور میشد و به تدریج هلاک میشد.
زمان و موقع خوردن:
پیشگیری و بهداشت دو اصل مسلم توصیه های مذهبی به مسلمانان است و وقتی انسان متوجه میشود که برای تغذیه مسلمانان عربستان، شیر و میوه و سبزی و مواد قندی و گوشت گوسفند توصیه شده است و همان مسلمان را از صرف مشروبات الکلی و گوشت حیواناتی مثل خوک بر حذر کردهاند واقعبینی نبیاکرم و اولیاء خدا را اکرام میکند و به خاطر توجهی که به مسأله تغذیه شده است و از اهمّ مسائل بهداشتی روز میباشد تغذیه کافی و مناسب، سرلوحه اقدامات بهداشتی قرار گرفته شده است و در عالم اسلام هم رسول خدا را میبینیم که با چه بیان موجز و مفیدی دقایق بهداشت را گنجانیده است و این حقیقتی است که اطبای جهان در برابرش سر تسلیم فرود آوردهاند و در سوره اعراف، آیه 31 (... کلوا و اشربوا و لا تسرفوا ...) (بخورید و بیاشامید اما اسراف نکنید) نیز به آن اشاره شده است.
«دنیای طب به دنبال تحقیقات مستمر و ممتد علمی خود و پس از سالها تجربه و آزمایش دقیق خود بقای صحت انسان را در گرو اعتدال یافته و این اصل را مسلّم شمرده است که اگر انسان بتواند عنان اختیار خویش را در دست نگاه بدارد یعنی از افراط و تفریط پرهیز جسته و میانهرو باشد، همیشه صحت خود را نگه خواهد داشت و این نعمت را که از بزرگترین نعمتهای الهی است از کف نخواهد داد.»[27]
در مورد کلمه «لَا تُسْرِفُوا در آیه 31/ اعراف گفتهاند: «مراد از اسراف، تعدی از حلال به حرام است و بعضی دیگر گفتهاند: در خوردن و نوشیدن از منفعت به مضرّت تعدّی میکنند، یعنی تا زمانی که خوردن و آشامیدن تا حدّ خود باشد نافع است و چون از حد خود بگذرد مضرّت آورد حتی اگر همراهش داروی سود کننده باشد چنانکه شاعر پارسی گفت:
که پازهر، زهر است چه افزون شود از اندازه خویش بیرون شود.»[28]
که مصداق این شعر میتواند حدیثی از حضرت امام علی (ع) باشد که فرمودهاند «هنوز که میل به غذا داری از خوردن دست بکش، که اگر چنین کنی آن غذا را گوارا خواهی یافت»[29] که علاوه بر این مزیت یعنی گوارا بودن غذا، همین اندازه خوردن در تندرستی آدمی تأثیر خواهد گذاشت چنانکه امام کاظم (ع) در این مورد فرمودهاند «اگر مردم در خوردن اعتدال میورزیدند بدنهایشان سالم میماند» و یا از امام علی (ع) که میفرمایند: «هر که در خوردن، اندازه نگه دارد، تندرستیش فزونی گیرد و اندیشهاش سالم ماند»[30] چرا که هدف خردمندان، دیدار خدای سبحان در سرای آخرت است و هیچ راهی جز علم و عمل برای رسیدن به این هدف وجود ندارد، از سویی مراقبت بر علم و عمل جز با تندرستی ممکن نیست و تندرستی نیز جز با تناول کردن غذا و خوراک به مقدار حاجت در هر شبانهروز میّسر نمیشود از این روست که بعضی از نیاکان صالح گفتهاند: «غذا خوردن نیز از امور دینی است» بنابراین هرکس که اقدام به خوردن غذا میکند تا بدان وسیله به علم و عمل خود یاری رساند و تقوایش را تقویت کند سزاوار نیست که زمام نفس را رها کند و آن را همانند چهارپایان در چراگاه آزاد بگذارد تا هر چه میخواهد بخورد زیرا آنچه باعث دینداری و وسیله رسیدن به دیانت است، شایسته است که مظهر انوار و آداب و سنن دینی باشد. به طوری که بنده خدا را پای بند کند و انسان متّقی، بدان وسیله از گناهان مصون بماند تا آنجا که اشتهای به غذا را در خوردن و نخوردن با میزان شرع بسنجد تا بدان وسیله گناه و معصیتی را از خود دور سازد و اجر و ثوابی را کسب کند هر چند که در آن غذا بیشترین لذت نفسانی باشد.»[31]
بهداشت و مستحبات غذا خوردن:
سفرهای که پهن میکنیم و طعامی که در آن میگذاریم حرمت خاص خود را دارد و رعایت یک سری از موارد بهداشتی در هنگام تناول کردن غذا لازم و ضروری به نظر میرسد و جمله این موارد بهداشتی از نگاه شریعت و معصومین مورد بررسی قرار گرفته است و به عنوان موارد لازمالاجرا درآمده است که توجه به هر کدام از این موارد خالی از حکمت نبوده و نخواهد بود که بعضی از این موارد عبارتند از:
غذا، علاوه بر حلال بودن باید از راه حلال و موافق با سنت و پارسایی کسب و تهیه شده باشد و نیز برطبق هوای نفس و دغلبازی و بیبندوباری به دست نیامده باشد، زیرا خدای متعال به خوردن غذای پاکیزه یعنی حلال امر فرموده و منع از خوردن به ناحق را بر منع از قتل نفس، مقدم داشته و فرموده است: (وَ لَا تَأکُلوا أموالکم بَینکم بِالْبا طِلِ...)[32] (و اموال یکدیگر را به باطل در میان خود نخورید ...) بنابراین در خوراک اصل آن است که پاک و پاکیزه باشد واین خود از واجبات اصول دیانت است.
غذا را بر سفرهای که روی زمین گسترده است قرار دهند، که این عمل به رفتار پیامبر (ص) نزدیکتر است تا بالا گرفتن غذا «وقتی که برای رسول خدا (ص) غذا میآوردند، روی زمین میگذاشت» این کار به تواضع نزدیکتر است.
ابتدا که میخواهد کنار سفره بنشیند، خوب بنشیند و همچنان ادامه دهد. رسول خدا (ص) بسیاری از اوقات برای غذا خوردن روی زانوهایش مینشست و میگفت: «من در حال تکیه دادن، غذا نمیخورم، زیرا من بنده خدایم همچون بندگان غذا می خورم و چون بندگان مینشینم».
از غذا خوردن نیتش آن باشد که بدان وسیله توان اطاعت و بندگی خدا را پیدا کند، نه آنکه قصدش لذت بردن و تنعم باشد. با وجود این، تصمیم بر کمخوری داشته باشد زیرا اگر به قصد بر عبادت غذا بخورد، مطابق نیتش عمل نکرده مگر آن که کمتر از حد سیری غذا بخورد، به سبب آنکه پرخوری مانع از عبادت میشود و انسان توان عبادت پیدا نمیکند بنابراین لازمه این نیت، درهمشکستن هوای نفس و ترجیح دادن قناعت بر فزونخواهی است تا آنجا که در سوره مؤمنون، آیه 51 میفرماید: «کُلُوا مِنَ الْطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُواْ صالِحاً...» (اینکه از طیبات بخورند و «وَ اعْملواْ صالحاً» در این مقام است که در مقابل این منت و شکرگزاری از آن، عمل صالح انجام دهند.
به مقدار موجود از روزی و غذا، راضی باشد و در راه رسیدن به رفاه و افزون طلبی و به انتظار خورش تلاش نکند بلکه از کرامت نان آن است که با بودن آن منتظر خورش نباشند چرا که خبر در تکریم نان رسیده است.
بکوشد تا دستهای زیادی به سمت غذا دراز شود. رسول خدا (ص) فرمود: «دستهجمعی غذا بخورید که برای شما با برکت باشد» و نیز در کافی از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودهاند: «رسول خدا (ص) فرمود: غذایی که 4 خصوصیت در آن جمع باشد، کامل است: از حلال باشد، خورندگان زیاد باشند، در اول غذا بسمالله بگویند و در آخر آن، حمد خدا را به جا آورند»[33]
شستن دستها قبل از شروع به غذا خوردن: پیش از غذا خوردن دستهای خود را به خوبی بشویید که این عمل فقر را برطرف خواهد ساخت و به عمر شما خواهد افزود و در روایات هم بر همین موضوع تأکید شده است که شاید یکی از حکمتهای آن آمادهسازی خویش است برای رفتن به مهمانی خدا و حضور بر سر سفره و مائدهای است که پر است از نعمات الهی و احترام خاصی دارد تا آنجا که امام علی (ع) میفرمایند: «شستن دستها قبل و بعد از غذا، عمر را زیاد میکند و چشم را روشنایی میدهد».[34] امام صادق (ع) فرمودهاند:«کسی که پیش از غذا و بعد از غذا دستش را بشوید، غذا در اول و آخر با برکت باشد و آن شخص تا وقتی که زندگی کند در گشایش و تندرستی خواهد بود و در روایت دیگری آمده است «وضو پیش از غذا خوردن و پس از آن فقر را میزداید».[35]
خوردن اندکی نمک قبل و بعد از غذا: «در طبالنبی آمده است که غذای خود را با نمک آغاز کنید آنان که پیش از غذا، اندکی نمک میچشند از سیصد وسی بلا در امان خواهند بود»[36]
تعجیل در آوردن غذا: چنانکه در قرآن میخوانیم که چون مهمانان مکرمی برای حضرت ابراهیم (ع) آمدند، حضرت ابراهیم برای اکرام آنان بیدرنگ برایشان غذا آورد: (هَل أَتاکَ حَدیثُ ضَیْفِ اِبراهیمَ المُکْرَمینَ ... فَما لَبِثَ اَن جآءَ بِعِجلٍ حَنیدٍ)[37] (آیا داستان مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟ ... طولی نکشید که گوسالهای بریان حاضر آورد).
ترتیب طعامها: در ترتیب خوراکیها تقدم با میوه است و این موافق با طب و پزشکی است «زیرا میوه سریعتر در معده هضم و جذب میشود و سزاوار است که در پایین معده قرار گیرد»[38] در قران نیز آیاتی وجود دارد که نشان دهند تقدم میوه بر گوشت است مثل آیات 20 و 21/ واقعه (و فاکهه ممّا یتخیّرون و لحمَ طَیْرٍ ممّا یشتهون) (و میوهای از آنچه برگزینند و گوشت مرغی از آنچه میل داشته باشند) و یا در مائده و سفره آسمانی که خداوند برای بنیاسرائیل نازل میکند ابتدا شیرینی طبیعی «منّ» (عسل) یا ترنجبین و بعد «سلوی» (گوشت نوعی پرنده) آمده است (وَ اَنزلنا علیکم المنَّ والسَّلْوی) و نیز در قرآن کریم میبینیم که کمتر از ده بار از غذای پخته نام برده شده، در صورتی که نام دهها غذای خام (میوه) ذکر گردیده است: (فَاَنْبَتْنا فیها حَبّاً و عِنَباً وَ قَضْباً وَ زَیْتوناً وَ نَخْلاً و حَدائِقَ غُلْباً و فاکهه ً و اَبّاً مَتاعاً لَکُمْ و لِأَنْعامِکُمْ)[39] (و در زمین دانهها رویانیدیم و انگور و سبزیهای خوردنی و زیتون و نخل و باغهای پردرخت و میوه و علف، تا شما و چهارپایانتان بهره برید) و جالب اینکه همه آنها غذاهای گیاهی ونباتی است و این به خاطر اهمیتی است که «گیاهان» و «حبوبات» و «میوهها» در تغذیه انسان دارند بلکه غذای حقیقی انسانها همینها است و غذاهای حیوانی در درجه بعد قرار دارد و به مقدار کمتر و «این از نظر پزشکی نیز ثابت شده است که بدن برای هضم و جذب مواد خام، کمتر کار انجام میدهد و کمتر خسته میشود و نیز مواد مورد نیاز بدن را در اختیارش قرار میدهند و برای همین است که در طب شرعی آمده است که افطار را با غذای خام شروع کنید «همچنانکه پیامبر اکرم (ص) با خرما و کشمش شروع میکردند زیرا خرما سرشار از ویتامینها و بسیاری از مواد معدنی لازم است»[40]
خلال و تمیز کردن دندانها بعد از غذا: بعد از غذا خوردن، با خلال لای دندانهای خود را تمیز کنید و دهانتان را بشویید. از امام کاظم (ع) نقل کردهاند: «رسول خدا (ص) فرمود دندانهای خود را خلال کنید زیرا هیچچیز برای فرشتگان بدتر از آن نیست که غذایی را در دندان بنده خدا ببیند»[41]
بر سر سفره، سبزی خوردن باشد، «مصریان چندین سال پیش به ارزش حقیقی برخی سبزیجات و گیاهان (پیاز- سیر- نعناع- کاهو- کرچک و ...) پی برده بودند و قرآن نیز به «بقلها و قثّائها و فومها و عدسها و بصلها (در سوره بقره، آیه 61) یعنی به برخی سبزیجات و سیر و پیاز و خیار زمان حضرت موسی در مصر اشاره میفرماید. قوم بنیاسرائیل هم به سبزیجات اهمیت داده و در جشنها از خداوند برکت سبزیجات و میوهجات را مسئلت داشتند)[42] و نیز در قرآن است که جدشان حضرت ابراهیم آنقدر به میوهجات اهمیت میداده که آرزو میکرده خوراک مؤمنین بوده باشد: «...وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ و مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ ءامَنَ مِنْهُمْ بِاللهِ...»[43] سبزیجات از لحاظ نوع به چند دسته تقسیم میشوند:
آنها که ریشهشان مصرف میگردد مانند هویج، چغندر، شلغم و ترب، آنهایی که ساقهشان قابل استفاده است مانند کرفس و مارچوبه، ... و سبزیجاتی که برگشان خورده میشود مانند کاهو، اسفناج، کلم و ... و نیز سبزیجاتی که میوهشان خورده میشود مثل خیار، کدو، بادنجان و ... و انواع قارچها»[44].
«سبزیجات دارای مواد سفیدهای هستند که قابل جذب هستند و نیز دارای مقادیر بیشتری مواد معدنی هستند و نیز سبزیجات قلیائیت بدن را افزایش میدهند و همچنین سبزیجات در بدن تولید اسید اوریک مینمایند که کاهش این اسید در بدن بویژه در خون (گلبولهای سفید) و شیر بانوان و ... دیده میشود که خطرات جبرانناپذیری دارد و این خطر با خوردن سبزیجات دفع میشود»[45]
غذای داغ مخورید و بگذارید تا خنک شود و برای سرد شدن غذا، بر آن ندمید.
هنگامی که سیر هستید غذا مخورید و هنوز اشتها به غذا دارید از غذا خوردن دست بکشید تا آنجا که امام علی (ع) میفرمایند «هنوز که میل به غذا داری از خوردن دست بکش، که اگر چنین کنی آن غذا را گوارا خواهی یافت»[46]
پرخوری نکنید: پیامبر اکرم (ص) در این زمینه میفرمایند: «دل در هنگام خالی بون معده، حکمت را میگیرد و هنگام پر بودن معده، آن را به دور میافکند» و نیز از امام علی (ع) است که فرمودهاند: «خور و خواب زیاد جان آدمی را تباه میسازد و زیان به بار میآورد» و نیز فرمودهاند: «پرخوری دهان را بدبو میکند»[47]
شب حتماً غذای سبکی بخورید، در این زمینه امام رضا (ع) فرمودهاند: «هر که میخواهد تندرست و دارای بدنی لاغر و چابک باشد از شام شبش کم کند»[48]