مقدمه
همه چیز از یک مقدمه کوچک شروع شد و سپس بالا گفت « یان مور»[1] دانش آموز سال آخر جفرسون در بروکلین با دوست خود خلیل سامپتر[2] پانزده ساله اختلافی پیدا کرده بودند از پی این اختلاف به عیب جویی کردن از او و تهدید وی پرداختن در آن لحظه این نزاع به حد انفجار خود رسیده بود . خلیل از ترس اینکه یان و تامرون قصد داشتند او را کتک بزنند ، ، یک روز صبح یک اصلحه کالیبر 38 را با خود به مدرسه آورد و در پانزده قدمی محافظ مدرسه از نزدیک هر دو پسر با شکیل گلوله ای در سراسر مدره به قتل رسانید این حاثه ، که خون را در رگهای انسان منجمد می کند میتواند نشانه ایی دیگر از نیاز جدی به ارائه دروسی در زمینه حل مسکلات عاطفی ، خاتمه دادن به مشاجره ها به خوی صلح ، آمیز و حا آسان مسائل ، به شمار می آید .
مربیانی که سالهاست از کارکرد ملال آور محصلان مدرسه در دروس ریاضی و خواند به تنگ آمده اند اینکه دریافته اند که کاستی متفاوت و هشدار دهنده تری وجود دارد بی سوادی[3] عاطفی و در حالی که در تلاشهای پسندیده ای برای ارتقاء سطح استاندارد های علمی صورت می پزیرد .
اما در برنامه آموزشی استاندارد مدرسه به کاستی جدید و مسئله ساز تر جهی نشده است یک معلم مدرسه در بروکلین اشاره می کند که تأکید موجود در مدارس نشان میدهد که ما یه میزان توانایی خواندن و نوشتن محصلان بیشتر به این نکته اهمیت می دهیم که آیا هفته آینده زنده خواهند ماند یا نه .
نشانه های این کاستی را می توان در وقایع خشونت باری چون تیر اندازی به یان و تایرون مشاهده کرد مشکلی که در مدارس آمریکارواج یافته است این اتفاقات از وادث منجر افراد ترند افزایش بحران در میان نوجوانان و مشکلات دوران کودکی در آمریکا که سازننده بمبهای جهانی است را می توان در خلال آمارهایی از این دست ملاحظه کرد .
در سال 1990 در مقایسه با دو دهه قبل از آن ایالات متحده آمریکا با پیشرفت میزان دستگیری جوانان بزهکار به خاطر دست زدن به جنایت های خشونت بار مواجه بوده است .
دستگیری نوجوانان به دلیل تجاوز همراه با زور دو برابر شده است .
میزان قتل نوجوانان چهار برابر شده است رایجترین دلیل منف نوجوانان در مقابل این نجایع ابتلای آنها به بیماریهای ذهنی است اثرات افسردگی اعم از خفیف یا شدید ، در یک سوم نوجوانان مشهور است و دختر ها وقوع حالت افسردگی در زمان بلوغ دو برابر می شود . ( دانیل گامن ، 1380 ص 313 )
کلاً می توان نغمه های سکوت را به فهرست خطرات عاطفی ای که برای سلامتی زیان بارند اضافه کنید و پیوندهای نزدیک عاطفی را به فهرست عوامل حمایت کننده بیفزائید تحقیقاتی که در دو دهه انجام شده و بیش از سی و هفت هزار نفر را شامل می شود نشان می دهد که انزولی اجتماعی – یعنی این احساس را که مسی را ندارید تا احساسات خصوصی خود را با او در میان بگذارید یا تماس نزدیکی داشته باشید احتمال ابتلا به بیماری یا مرگ را دو برابر می کند گزارش در سال 1987 در مجله چاپ شد چنین نتیجه می گیرد که انزوا به خودی خود همانقدر در میزان مرگ و میر تأثیردارد که سیگار کشیدن ،فشار خون بالا ، چاقی مفرط و انجام ندادن تمرینات جسمانی در این مؤثرند . ( دانیل گامن ، 1380 ص 243 )
و با توجه به تحقیقات و پژوهش ها روز به روز به اهمیت اینکه افراد و در کل نوجوانان کاوارد دوران جدیدی از زندگیشان می باشند باید یتوانند احساس خود را بشناسند و احساسی را که در طرف مقابل خود بوجود می آورند پی ببردند و پس از شناخت آن به رابطه متقابل دست یابند.
در اینجا این سؤال مطرح می شود که اصولاً چرا برخی از هوش هیجانی بالایی برخوردارند عده ای هوش پایین و در کل در این حیطه سؤالات برشماری می تواند ایجاد شود .
فصل اول
گسترده علمی موضوع مورد پژوهش
گسترده علمی موضوع مورد پژوهش
1-موضوع پژوهش :
بررسی رابطه هوش هیجانی و سلامت روانی
2- ابعاد موضوع پژوهشی :
با نگاهی به موضوع مورد بررسی و با توجه به پژوهشها و بررسیهایی تا به امیرو انجام گرفته و به ثبت رسیده است احتمالاً ممکن است تفاوت میان افراد از لحاظ هوش هیجانی با سلاما روانی آنها به بساری از مسائل که در اینجا گنجانیده . نمی شود پرداخته شده باشد . در این پژهش ما به دنبال مسائلی از لین قبیلی هستیم که :
با شناخت از هوش هیجانی می توان سلامت عمومی را در افراد پیش بینی کرد .
با بررسیهای انجام شده می توان در نظر داد که کدام یک از مؤلفه های سلامت عمومی می تواند بیشتر در هوش هیجانی تأثیر داشته باشد و در جهت رفع یک تلاش نمود .
3- هدف پژوهش :
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی با مؤلفه های جسمانی باید کارکردی اجتماعی ، افسردگی شدید ، اضطراب و در کل سلامت عمومی باشد شناساندن یک مسئله که چطور هوش هیجانی در سلامت عمومی فرد می تواند تأثیر گذار باشد و با در نظر گرفتن اینکه خانواده ها با کلامشان و عملکردشان می توانند کودک را در جهت شناخت خود و رفتارش و در عین حال شناخت دیگران نقش داشته باشند و با توجه به اینکه هوش هیجانی زیر مجموعه ای از هوش اجتماعی است و می تواند فرد را در جهت سازگاری با جامعه همراه نماید .
4- امکان بررسی موضوع اهمیت آن از لحاظ علمی و نظری :
عوامل متعددی در سازگاری و رضایت از زندگی دخیل می باشند که می توان هوش هیجانی را در اینجا نام برد که در جهت سازگاری و بهداشت روانی هر چه بیشتر افراد تأثیر گذار می باشند .
هوش هیجانی نیز مانند هوش غیر شناختی دشوار است هوش هیجانی نوع دیگری اسز هوش است که مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است . توانایی مطلوب خلق و خو وضع روانی و کنترل تکانش هاست عاملی است که به شکست ناشی از دست نیافتن به هدف و شخص ایجاد انگیزه امید می کند ( دانیل گلمن 1388 ، ص 18 ) در واقع باعث می شود که فرد همدلی و هم حسی را لمس نماید .
گلمن ضمن مهم شمردن هوش غیر شناختی و هیجانی می گوید هوش بهر در بهترین حالت خود تنها عامل 20 درصد از موفقیت های زندگی است و 80 درصد موقعیت ها به عوامل دیگر دابسته است و سرنوشت افراد در بساری از موارد در گروه مهارت هایی از هوشهایی دیگر از قبیل هوش هیجانی را تشکیل می دهد .
با توجه به اینکه سلامت عمومی در سازگارتری بهتر فرد با محیط پیرامون خود از مسائل اصلی جامعه می باشد می توان انتظار داشت که هوش هیجانی می تواند چقدر در تأثیر گذاری فرد در سازگاری هر چه بیشتر او با اجتماع خود نقش آفرین باشد و او در جهت کمال و موفقیت روز افزون یاری نماید .
5- سوالهای پژوهش :
ساختار جامعه بر پایه سلامت عمومی جامعه استوار است .
در این پژوهش سوالهایی از این فبیل مطرح می شود .
آیا هوش هیجانی با مؤلفه بدنی سازی رابطه معناداری دارد .
آیا هوش هیجانی با مؤلفه اضطراب و بی خوابی رابطه معناداری دارد .
آیا هوش هیجان با مؤلفه بدکارکردی اجتماعی رابطه معنا داری دارد .
آیا هوش هیجانی با مؤلفه افسردگی و خیم رابطه معنا داری دارد .
آیا هوش هیجانی با سلامت روانی رابطه معنا داری دارد .
6- فرضیه های تحقیق :
با توجه به سؤالهایی که مطرح شد فرضیه های زیر تدوین شده است .
هوش هیجانی با سلامت روانی رابطه معناداری دارد .
هوش هیجانی با مؤلفه بدن سازی رابطه معناداری دارد .
هوش هیجانی با مؤلفه اضطراب و بی خوابی رابطه معنا دارای دارد .
هوش هیجانی با مؤلفه بدکاری اجتماعی رابطه معنا داری دارد .
هوش هیجانی با مؤلفه افسردگی و خیم رابطه معنا داری دارد .
7- متغیر پژوهش و تعریف عملیاتی و اطلاعاتی :
6-7-1- متغیر پیش بینی کننده :
متغیری است که تغییر آم در دست پژوهشگر است که به آن متغیر مستقل نیز می گویند . متغیر پیش بینی کننده ( مستقل) در این پژوهش میزان هوش هیجانی می باشد.
7-2- متغیر پیش بینی شونده :
متغیری است که تحت تأثیر متغیر پیش بینی کننده (مستقل) مقدارش فرق می کند و در این پژوهش میزان متغیر پیش بینی شونده وابسته ، است (دلاور ، 1374 ، ص 49 ) سلامت روانی همراه مؤلفه هایش .
متغیر وابسته رفتاری را که می خواهد اثر متغیر مستقل را بر روی آن مورد مطالعه قرار دهد مشخص می کند لذا افرادیکه در پرسشنامه آزمون هوش هیجانی نیمره بالایی را کیب کند از سلامت روانی بالایی برخوردار است . (مفلامری ، 1379)
7-3- هوش هیجانی :
با توانایی درک خود و دیگرا یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات ، عواطف خویش و ارتباط سازگاری قفرد با مرد و محیط پیوند دارد . (گلکن ، 1380)
7-4- هیجان :
پاسخ به بلافاطله ارگانیسم با توجه به درجه جذابیت یک موقعیت خاص ( واکمیر ، 1990 ، ص 29 )
7-5- سلامت روانی :
سازمان جهانی بهداشت ، بهداشت روانی را چنین تعریف می کند بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای میگیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی ، روانی جسمی ، شخصی که از بهداشت روانی برخوردار است میتوان شمار صفهای خود را با دنیایی بیرون و درون حل کند . اگر شخص توان انجام دادن سازگاری با محیط را نداشته باشد تعارض های او به صورت نوروز نشان می دهد و به شخص نوروتیک تبدیل می شود .
7-6- علائم جسمانی :
تعریف نظری :
علائم جسمانی نشانه هایی بیمارگونه حاکی از یک بیماری جسمانی هستند . که ممکن است در اثر مصرف دارو و یک بیماری جسمانی با یک اختلال روانی ظاهر شوند . (کاپلان و سادوک ، 1993 ، ص 95 )
تعریف عملیات :
علائم جسمانی ، نمراتی است که پرشهای هفت گانه مقیاس در فرم 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی بدست می آید و میزان علائم که هر آزمودنی از خود نشان می دهد میزان نمره ای است که از پاسخدهی به این مقیاس گرفته است .
7-7- اضطراب و اختلال در خواب :
تعریف نظری :
اضطراب ، احساس دلواپسی ، به علامت انتظار نظری است که ممکن است درونی یا بیرونی باشد .
بی خوابی یا اختلال در خواب فقدان یا کاهش توانایی به خواب رفتن است که به سه کل بی خوابی اول شب ، وسط شب و آخر شب ظاهر می شود که غالباً با یک اختلال نظیر اضطراب و افسردگی ، یک علت عضوی معلوم یا مصرف مواد مربوط می شود . (کاپلان و سادوک ، 1994 )
تعریف عملیاتی :
اضطراب و بی خوابی نمراتی است که از پرسشنامه های هفت گانه مقیاس از فرم 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی بدست می آید . و میزان برخورد داری هر آزمودنی از آن میزان نمره ای است که آن آزمودنی از پاسخدهی به این مقیاس گرفته است .
8-7- اختلال در کنش اجتماعی :
تعریف نظری :
کنش اجتماعی در فرهنگ علوم رفتاری به صورت زیر تعریف هر عنل طبیعی یا مصنوعی که آثار اجتماعی تولید می کند این اصلاح در برنامه نحصیلی برای ااشاره به جنبه فعالیتهای عمومی مربوز به زندگی گروهی در تمام فرهنگها بکار می رود ( شعاری نژاد ، 1364 ، ص 30 )
تعریف زیر از کنش اجتماعی ، مجموعه عملیاتی است که از طریق آن پاکی از اشکال ساخته یافته اجتماعی تجلی می نماید نقش است که یک عضو و یا جزء از حیات اجتماعی در درون ساخت جزیی یا کلی ایفا می کند تمامی جلوه های عینی و قابل مشاهده که موجبات انطباق و سازگاری یک نظام خاص اجتماعی را فراهم می آورد و بر همین اساس اختلال در کنش اجتماعی یا کنش اجتماعی نا مطلوب هر جلوه عینی یا قابل مشاهده است که این سازگاری نظام را کاهش میدهد .
تعریف عملیاتی :
اختلال در کنش اجتماعی ، نمراتی است که پرسشهای هفت گانه مقیاس از فرو 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی بدست می آید . و میزان آن در هر ازمودنی ، میزان نمراه ایت که آن آزمودنی از پاسخدهی به این مقیاس گرفته است .
9-7- افسردگی شدید یا اساسی :
تعریف نظری :
این اصلاح بسیار وسیع و تا حدودی مبهمی است برای شخص عادی حالتی مشخص یا غمگین و گرفتگی و بی حوصلگی است و برای پزشک گروه وسیعی از اختلالات خلقه یا زیر شاخه های متعدد را تداعی می کند .
خصووصیاتاصلی حالات افسردگی کاهش عمیق میل به فعالیتهای لذا بخش روز مره مثل معاشرت ، تفریح ، ورزش ؟ روابط جنسی است .این ناتوانی برای کسب لذت حالتی ناقد و پایا دارد . به طور کلی ، شدن افسردگی بستگی به تعاد علایم و درجه متعدد آن دارد و خفیف ترین شکل ممکن است فقط محدودی از علایم اصلی وجود داشته باشد . مهمترین علامت افسردگی همین ناتوانی در کسب لذت در چیزهایی است که قبلاً لذت بخش بوده است و غمگینی یکی از خصوصیات افسردگی است لذا در تمام انواع جزیی از علائم بیماری نیست . بیمار ممکن است بجای غمگینی از گیچی و اضطراب و عدم تمرکز فکری شکایت داشته باشد احساس درماندگی ، میل به خود سلامت گری ، کاهش اعتماد به نفس از شایع ترین علائم افسردگی است ( پورافکاری ، 1373 )
در افسردگی اساسی بیمار ممکن است رابطه خود را با واقعیت از دست بدهد ، دچار هذیان شود و چه بسا دست به خودکشی بزند غالباً گفته می شود که چنین فردی پسیکوتیک است . ( وهاب زاده ، 1373 ، )
تعریف عملیاتی :
افسردگی اساسی نمراتی است که پرسشهای هفت گانه مقیاس از فرم 28 ماده ای پرسشنامه یلامت عمومی بدست می آید و شدت آن در هر آزمودنی نمره ای است که آن آزمودنی از پاسخدهی به این مقیاس گرفته است .
چکیده فصل :
در این فصل موضوع تحقیق عبارتست از رابطه هوش جریانی با سلامت روانی که از جهت ابعاد هدف و اهمیت آن از لحاظ علمی و نظری مورد بحث قرار گرفت موضوع تحقیق از نظر شناخت آگاهی از وجود هوش هیجانی در رابطه با سلامت رواین بررسی گردید .هدف اصلی در این تحقیق بررسی هوش هیجانی در رابطه با سلامت رواین بررسی گردید . هدف اصلی در این تحقیق بررسی هوش و هیجان در افراط و رابطه آن با سلامت روانی و مؤلفه های آن می باشد در پایان فصل تعاریف عملیاتی و اصطلاحی متغیر های مستقل و وابسته ارائه شده است .
فصل دوم
مرور و تحلیل یافته های پیشین
در قلمرو و موضوع
تاریخچه هوش هیجانی :
اصطلاح هوش هیجانی در سال (1995) توسط دانیل گلمن 1 مطرح شد و بحث های بسیاری را بر انگیخت هوش هیجانی 2 با توانایی درک خود و دیگران یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات ،عواطف خویش و ارتباط و سازگاری فرد با مردم و محیط که پیوند دارد .
پژوهشگران با ارزیابی مفاهیمی چون مهارتهای اجتماعی . توانایی های بین فردی ، رشد روانی و وقوف فرد بر هیجانهای خویش و توان کنترل آن هیجان ها توصیف و تبین هوش هیجانی غیر شناختی پرداخته اند .
بار – آن هوش هیجان ( هوش غیر شناختی ، را عامل مهمی در شکوفایی توانایی های افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می کند آن را با سلامت عاطفی و در مجموع با سلامت روانی مرتبط می داند
باز آن را برای اولین بار در سال 1980 هوش بهر هیجانی را مطرح کرد و در همان سالبه تدوین پرسشنامه هوش هیجانی پرداخت به اعتقاد بار آن هوش شناختی تنها شاخص عمده برای پیش بینی موفقیت افراد نسیت ، زیرا بیشاری از افراد با هوش شناختی بالایی دارند ولی آن طور که باید در زندگی موفق نیستند .
با وجود این سنجش بهر اجتماعی 1 به نحوی روز افزون در تعیین و تشخیص حدود و توانایی های ذهنی و رفتاری افراد اعم از هنجار و ناهنجار مورد استفاده قرر میگیرد. بدیهی است با توجه به اشاره مختصری که به کاستی های این مقیاس شده توقع پافشاری بر نتایج مرتمت مرتب بر آن از احتیاط علمی به دور است .شایان به ذکر است که با همه تلاشهایی که از سال 1995 تا کنون برای تبیین و تعریف هوش به عمل آمده ، بعد عاطفی یا هیجانی آن بدان گونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است .
از این تاریخ به بعد گزارش کسانی که از دیر باز در اندیشه تدوین ابزاری برای سنجش این حیطه ذهنی غیر شناختی بودند و می خواستند آن را با معیار مناسب دیگری محک بزنند و جلوه های آن را با عدد و رقم مجسم کنند منتشر شد و در اختیار اندیشمندان . روان شناسان قرار گرفت .
این که تلاش جدید تا چه اندازه روشنگر بخش دیگری از واقعیت های پیچیده ذهن آدمی است موضوعی است که آینده به آن پاسخ خواهد گرفت .
تعریف و پیشینه هوش هیجانی :
تعریف هوش هیجانی نیز مانند هوش غیر شناختی دشوار است این اصطلاح از زمان انتشار کتاب معروف گلمن (1995) به گونه ای گسترده به صورت بخشی از زبان روزمره درآمد و بحثهای بسیاری را بر انگیخت گلمن مصاحبه ای با جان اینل (1996) هوش هیجانی را چنین توصیف می کند : « هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاه از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است توانایی اداره مطلوب خلق و خوی با وضعروانی ، کنترل و تکانش ها است عاملی که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند . هم حسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست مهارت اجتماعی یعنی خوب کنار آمدن با مردم و کنترل هیجانهای خویش در رابطه با دیگری و توانایی تشویق و هداست آنان است »
گلمن در همین مصاحبه ضمن مهم شمردن هوش شناختی و هیجانی می گوید هوش بهر ( ) در بهترن حالت خود تنها عامل 20 درصد از موفقیت های زندگی است ، 80 درصد موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گروه مهارت هایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهد .
« هوش غیر شناختی ابعاد شخصی هیجانی اجتماعی و حیاتی هوش را که اغلب بیش از جنبه های شناختی آن در عملکرد های روزانه مؤثرند مخاطب قرار می دهد .
هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران ( خود شناسی و دیگر شناسی ) ارتباط با مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامون خویش و پیوند دارد . به عبارت دیگر هوش غیر شناختی پیش بین موفقیت های پیرامون خویش و پیوند دارد یه عبارت دیگر ههوش غیر شناختی پیش بین موفقیت های فرد رادر میسر می کند و سنحش و اندازه گیری آن به منزله اندازه گیری و سنجش و توانایی های شخص براس سازگاری با شرایط زندگی و ادامه حیات در جهان است . ( بار – آن ، 1997 ص 28)
پیتر سالوی (1990) ضمن اختراع اصطلاح سواد هیجانی به پنج حیطه در این مورد اشاره می کند .
شناخت حالات هیجانی خویش : یعنی خود آگاهی
اداره کردنهیجان ها : یعنی مدیریت هیجانها ، به روش مناسب
خود انگیزی یعنی کنترل تکانش ها تا تأهیر در ارضای خواسته ها و توان رار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب
تشخیص دادن وضع هیجان دیگران ،همدلی
برقراری رابطه با دیگران
پیشینه مطالعه هوش غیر شناختی
پیشینه هوش هیجانی را می توان در ایده های و کسلر بههنگام تبین جنبه های غیر شناختی هوش و عمومی جست و جو کرد و کسلر در صفحه 103 گزارش 1942 خود درباره هشومی نویسد « کوشیده ایم نشان دهم که علاوه بر عوامل هوشی ، عوامل غیر هوشی ویژه ای نیز وجود دارد که می توان رفتار هوشمندان را مشخص کند نمی توانیم هوش عمومی را مورد سنجش قرار دهیم کتفکر اینکه آزمون ها و معیارهایی نیز برای سنجش عوامل غیر هوش در بر داشته باشد » و کلسر در صدد آن بود که جنبه های غیر شناختی و شناختی هوش عمومی را با هم بسنجد تلاش او در این زمینه را می توان در استفاده وی از کاربرد خرده آزمون های تنظیم تصاویر ، درک و فهم که دو بخش عمده آزمونوی را تشکیل می دهد دریافت . در خرده آزمون درک و فهم که دو بخش عمده آزمون وی را تشکیل می دهد دریافت . در خرده آزمون درک و فهم «سازگاری اجتماعی» و در تنظیم تصاویر شناخت و تمیز « موفقیت های اجتماعی ، مورد بررسی قرار می کیرد ،پژوهش های انجام شده توسط سیپس و همکارانش (1987) نیز نشان می دهد که بین درک و فهم تصاویر و شاخص های هوش اجتماعی پرسشنامه شخصیت کالیفرنیا هم بستگی معناداری وجود دارد . (شریفی ، 1375 )
علاوه بر این موارد ، و کلسر در کارهای خود به تلاشهای «دال»1 مبنی بر سنجش جهات غیر شناختی هوش نیز اشاره کرده است و نتیجه کوشش های دال همان گونه که پیش از این عنوان گردید ، در مقیاس رشد اجتماعی وایلند منعکس است .
پژوهشگران از طریق سنجش مفاهیمی مانند مهارتهای اجتماعی توانمندیهای بین فردی را رشد روانشناختی ؤ آگاهی های هیجانی که همگی مفاهیمی مرتبط با هوش هیجانی هستند بر روی ابعاد این نوع هوش پرداخته اند و دانشوران علوم اجتماعی نیز به کشف روابط بین هوشی هیجانی سبک های مختلف مدیریت و رهبری و عملکردهای فردی و تغییرات درونی فردی . اجتماعی و انجام ارزش یابی از عملکرد های فردی و گروهی همت گماشته اند .
تعریف هوش و انواع آن از نظر گاردنر
شایانبه ذکر است که ایده « هوش هیجانی » پس از 50 سال باردیگر توسط گاردنر2 (1983) استاد روانشناسی دانشگاه هار وارد دنبال شد گاردنر هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگون موسیقیایی ، منطقی ، ریاضی ، ریاضی ، جسمی ، میان فردی و درون فردی می داند او وجوه شناختی مختلفی را با عناصری از هوش غیر شناختی یا به گفته خودش «شخص» ترکیب کرده است بعد غیر شناختی ( شخصی ) مورد نظر گاردنر مشتمل بر دو مؤلفه علمی است که وی آنها را با عناوین استعداد درون روانی و مهارت های ( میان فردی ) معرفی می کند به نظر گاردنر هوش هیجانی متشکل از دو مؤلفه زیر است :
هوش درون فردی : که مبین آگاهی فرد از احساسات و هیجانات خویش ابراز باورها و احساسات شخصی و احترام به خویشتن و تشخیص استعدادهای ذاتی ، استقال عمل در انجام کارهای مورد نظر و در مجموع میزان کنترل شخص بر هیجان ها و احساسات خود رهبری است .
هوش میانی فردی : که به توانایی درک و فهم دیگران اشاره دارد و می خواهد بداند چه چیزهای انسانها را بر می انگیزاند که چگونه فعالیت می کنند و چگونه می توان با انها همکاری داشت به نظری گاردنر فروشندگان ، سیاست مداران ، معلمان ، متقاضیان بالینی ، رهبران مذهبی موفق احتمالاً از هوش میان فردی بالایی برخوردارند.
روانشناسان در قلمرو فعالیت های پژوهش خود علاوه بر این موضوع هوش ، انواع دیگری از هوش نیز پی برده و به طور کلی آنها را به سه گروه به شرح زیر تقسین کرده اند ( ری زل ، 1992 ص 36 )
هوش انتزاعی : منظور توانایی درک و فهم حل مسائل از طریق نمادهای کلامی و ریاضی .
هوش عینی : منظور توانایی درک و فهم دیگران و ایجاد ارتباط با آنهاست . ( مایر وسالووی 1993 )
« هوش هیجانی را نوعی هوش هیجانی اجتماعی و مشتمل برتوانایی کنترل هیجان های خود و دیگران وو تمایز بین آنها و استفاده اط اطلاعات برای راهبر تفکر و عمل دانسته و آن را مشتمل از مؤلفه های درون فردی و میان فردی گاردنر می دانند .
هوش هیجان و مؤلفه های آن :
هوش هیجان عبارت است از توانایی نظارت بر احساسات و هیجاتان خود ، دیگران و توانایی و تفکیک احساسات خود و دیگران و دیگران و استفاده از دانش هیجانی در جهت هدایت تفکر و ارتباطات خود و دیگران ( میروسالووی ، 1990)
هوش هیجانی هم عناصر درونی است و هم بیرونی شامل میزان خود آگاهی ، خود انگاره ، احساسات ، استقلال و ظرفیت خود شکوفایی و قاطعیت می باشد عناصر بیرونی شامل ظرفیت فرد برای قبول واقعیت انعطاف پذیری و توانایی حل مشکلات هیجانی ، توانایی مقابله با استرت و تکانه های می شود ( گلمن ، 1995 ، ص 85 )
خود آگاهی :
از نظر گلمن خود آگاهی ریشه و اساس مؤلفه های هوش هیجانی است و تا زمانیکه از سطح خود آگاهی پایینی برخورد داریم و در انتخاب هدف و برنامه ریزی – برای رسیدن به هدف مدیریت کنترل احساسات خود و بر انچیختگی خود و بکار گیری نظمی که بتوان بر اساس آن با احساسات دیگران هماهنگ شود رشد مهارت های اجتماعی متناسب با هدف و عمل با مشکلات مواجه می شویم . تعریفی که گلمن )1995( برای خود آگاهی در نظر گرفته عبارتست از درک عمیق و روشن احساسات ، هیجانات نقاط ضعف و قوت و نیاز و سائق های خود .
خود کنترلی یا مدیریت خود :
همچنان که با آگاهی خود درمورد احساسات ، هیجانات ، و اثرات آنها رشدد می دهیم ما نیز می توانیم توانایی خود را در جهت کنترل انها بهبود بخشیم . به طوریکه آنها نتوانند تأثیر ناجور بر روی عملکرد ما داشته باشند خود کنترلی هیجان به معنای سرکوب هیجان نیست بدین شکل نیست که با یک سد دفاعی محکم در مقابل احساسات و خود انگیزه های خود درست کنیم بر عکس خود کنترلی به این میپردازد که با یک انتخاب برای چگونگی ابراز احساساتمان داریم و چیزی که مورد تأکید است روش ابراز احساسات می باشد به شکلی که این روش ابراز هم جریان تفکر را تسهیل کند و هم از انحراف آن جلوگیری کند . ( گلمن ، 1995 )
بطور کلی خلقیات تأثیر فوق العاده بر روی محتوای جریان تفکر می گذارد به عنوان مثال زمانیکه ما خشمگین هستیم وقایعی را در ذهن خود می پروانیم که غضب آلوده هستنمد و این باعث می شود که نگرش و تفکر ما از موضوع اصلی منحرف شود و ما چیز دیگری را پردازش می کنیم چون در آن موقعیت محتوای تفکر ما عوض شده است نوع نگرش ما نیز عوض خواهد شد و این ففرایند باعث ایجاد یک عقده خواهد شد که نتیجه منفی گرایی و کناره دیگری از واقعیت ممی باشد و در آخر به عملکرد نادرست و روابط نامطلوب می انجام . گلمن معتقد است که توان خود داری و مقاومت در مقابل چنین خلقیات مستبد هستند اقدامی برای افزایش بازده کاری ایجاد روابط مطلوب می باشد .