مقدمه
برطبق"راهنمای آماری وتشخیصی اختلالات روانی"[1]اختلالهای خوردن از طریق آشفتگی شدید در رفتار های خوردن و آشفتگی در درک شکل ووزن بدن مشخص میشوند، این اختلالها بیشتر در سنین نوجوانی واوایل جوانی روی میدهند. مسائل کاهش ارادی وزن وپیامدهای مربوط به آن به قرون وسطی باز میگردد. اما نخستین توصیف بالینی برمبنای نشانههای اجتناب از غذا، لاغری مفرط، قطع قاعدگی وفزون کنشی رادرسال1694، پزشک انگلیسی به نام مورتن[2] ارائه داد.
مورتن ضمن آنکه این اختلال رادارای مبنای عصب شناختی میدانست. اماتاثیر عوامل روانشناختی درپیدایش آن را نیز پذیرفته بود (کوپر[3] وهمکاران1994). درسال 1874، گول[4] اصطلاح بی اشتهایی عصبی رابه قلمرو پزشکی وارد کرد. این پزشک بیماری خاصی را توصیف کرد که اغلب در زنان جوان بروز میکرد و براساس لاغری مفرط مشخص میشد و این اختلال را آشکارا به عنوان یه اختلال روانی در نظر گرفت (کریپس[5]1967، گارفینکل[6] وهمکاران 197، به نقل از دادستان1381). مطالعه درباره اختلال خوردن به عنوان یکی از اختلال های عصبی روانی وهمراه با بیشترین مرگ ومیر وتلفات اهمیت بالایی دارد (میلر[7]وهمکاران2005،به نقل از استریگل[8]،مور وبولیک[9]2007). درطی دهههای اخیربا رشد زیاد این اختلال مواجه هستیم (گاردنر[10]وهمکاران1983) براساس چهارمین مجموعه تشخیصی آماری انجمن روان پزشکی آمریکااختلال های خوردن به سه دسته مجزای بی اشتهایی، پرخوری واختلال خوردن تصریح نشده تقسیم میشود.
بیان مسأله
باتوجه به اینکه میزان تکانشگری[11] مولفههای مرتبط با آن درمیان مبتلایان به اختلال خوردن به میزان قابل توجهی بالاست وتاریخچه ویژه عظیمی در زمینه فاکتورهای مستعد کننده خانوادگی در اختلالات خوردن موجود است.در واقع برای سالها اختلالات خوردن در تحقیقات بعنوان آسیبی که از واحد خانوادگی آغاز میشد، مد نظر قرار گرفت. بیش از یک سوم بیماران مبتلا به بیاشتهایی عصبی اظهار داشتهاند که کژکاری خانواده عاملی بوده که در ایجاد اختلال خوردن آنها مشارکت داشته است. درپژوهش حاضر تصمیم داریم رابطه اختلال خوردن با تکانشگری وعملکرد خانوادگی را بررسی کنیم وهمچنین به بررسی میزان شیوع اختلال خوردن در میان دانشجویان دختروپسر بپردازیم وتفاوتهای جنسیتی در میزان ابتلا به اختلال خوردن را بررسی کنیم.
ضرورت تحقیق
اختلالات خوردن شامل طیف وسیعی از اختلالات همراه باکاهش وزن میباشد که نحوه تشخیص وبرخورد باهریک بسته به ایتولوژی آن ها متفاوت است. برخلاف سوتغذیه که کاهش ناخواسته مواد غذایی است این اختلالت در طیف سندرمهای روانپزشکی قرار میگیرند وهمراه با نوعی کاهش وزن بامنشا خواست فرد میباشد.
این دسته از اختلالت که عموما در بین دخترانئ جوان شایع است با توسعه یافتگی همراه بوده ومبتلایان به آن با استفاده از روشهای مختلف سعی در کاهش وزن خود دارندواین امر غالبا با پیدایش یا همراهی اختلالات روانی دیگر ازجمله افسردگی همراه میشود.
زنان مبتلا به اختلال خوردن مصرف مواد غذایی را محدود میکنند تا گرسنگی عجیبی را به وجود آورند. این مسئله ممکن است با تمرین مازاد، تخلیه کردن شکم، اسفراغ وبدتر ازهمه محدودیت با ثبات بدترشود وحتی ممکن است باعث مرگشان شود. اختلالات خوردن رابطه نزدیکی باعناصرفرهنگی جامعه ای که فرد درآن زندگی میکند دارد. بیماری تدریجی شروع شده وافراد مبتلا مستعد ابتلا به اختلالات دیگر نیزمیباشند که حائزاهمیت است.
باتوجه به میزان شیوع بالای این اختلال در افراد جامعه وصدمات ناشی از آنهاازقبیل هزینه های بالای مالی جهت درمان وعدم مشارکت در فعالیتهای اجتماعی ونبود تحقیق کافی در این زمینه باعث شد که این پژوهش انجام گیرد. اجرای این تحقیق مشخص کننده نقش خانواده در بروز این اختلال است ورابطه بین رفتارهای تکانشی واختلال خوردن را بیان میکند. بنابراین از یافتههای مربوبه این تحقیق درتعیین نوع مداخله برای درمان اختلال خوردن استفاده خواهد شد.
اهداف تحقیق
1- بررسی رابطه عملکرد خانوادگی و تکانشگری با اختلال خوردن در بین دانشجویان محقق اردبیلی
اهداف جزئی
1-بررسی رابطه بین تکانشگری واختلال خوردن
2-بررسی رابطه عملکردخانوادگی با اختلال خوردن
پرسش اصلی تحقیق (مسأله تحقیق)
چند درصد از دانشجویان نگرانی درمورد شکل بدن، وزن بدن، واختلال پرخوری دارند؟
فرضیهها
1.بین عملکرد خانوادگی با اختلال خوردن رابطه وجود دارد.
2.بین تکانشگری و اختلال خوردن ارتباط وجود دارد.
3.بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ اختلال خوردن رابطه وجود دارد.
4.بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ نگرانی در مورد وزن بدن رابطه وجود دارد.
5.بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ نگرانی در مورد شکل بدن رابطه وجود دارد.
6.بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ پر خوری رابطه وجود دارد.
7.بین عملکرد خانوادگی و تکانشگری میتوان اختلال خوردن رابطه وجود دارد.
8. بین عملکرد خانوادگی و تکانشگری با پرخوری رابطه وجود دارد.
9. بین عملکرد خانوادگی و تکانشگری با نگرانی در مورد شکل بدن رابطه وجود دارد.
10 بین عملکرد خانوادگی و تکانشگری با نگرانی در مورد وزن بدن رابطه وجود دارد.
متغیرها
متغیرمستقل: تکانشگری وعملکرد خانوادگی
متغیر وابسته: اختلال خوردن
تعاریف نظری وعملیاتی متغیرها
تعریف نظری اختلال خوردن: اختلال خوردن، نوعی اختلال در نحوه غذا خوردن است که از حالت طبیعی خارج شده است. مثلا اگر فرد از خوردن غذای کافی امتناع میکند، یا بیش از اندازه غذا میخورد، یا پس از مصرف غذا اقدام به مصرف مسهل میکند، یا عمدا استفراغ میکند و یا ترکیبی از اختلالات فوق را داشته باشد، به اختلال خوردن مبتلا شده است.
اختلال خوردن، شامل افکار و رفتارهای کنترل نشده ای است که الگوهای بیمارگونه ی غذا خوردن را القاء میکنند. زنان و مردانی که به این اختلال دچارند، تصور غیر واقعی و تحریف شده ای از بدن خود دارند. مثلا این افراد همیشه فکر میکنند که بیش از حد چاق هستند.
تعریف عملیاتی اختلال خوردن: منظور از اختلال خوردن نمرهای است که فرد در پرسشنامه اختلالات خوردن فریبورن بدست میاورد.
تعریف نظری عملکرد خانوادگی: منظور از عملکرد خانوادگی نقشها ووظایف اعضای خانواده در قبال اعضای دیگر میباشد. به عبارت دیگر عملکرد خانواده عبارت است از تحقق تکالیف خانواده که توسط اعضا وزیر مجموعههای آن صورت می گیرد.
1-diagnostic and statistical manual of mental disorders
2-Morten
3-kope
Gou-4
5-krips
6-Garfinkel
7-Miler
8-Streigal
9-Bulik
10-Gardner
11-Impulsivity