مقدمه
مطالعه علل و عوامل وقوع جرایم در جامعه همواره از مشغله های ذهنی - علمی پژوهشگران آسیب شناسی اجتماعی بوده است. با کشف اولیه این عوامل، کوشش در طبقهبندی آنها دومین گام جامعه شناسان می باشد. در این میان پدیده ی مهم مطالعه در حوزه ی آسیب شناسی جنسیت مجرمان زن همیشه در پرده ای از راز و حریم عفت آلود نهفته است که خود باعث نوعی عدم شناخت و دامن زدن به پاره ای از کج اندیشی ها و تحلیل های غرض آلود بر ضد جنسیت زن از قدیم الایام بوده است. هدف مهم این بررسی مطالعه و کشف عوامل اصلی بزهکاری زنان هم چنین زمینه ها و راهکارهای پیشگیری و بطور کلی موانع بروز جرم زنان می باشد.
مبحث اول: بزه چیست؟ بزهکار کیست؟
پدیده بزهکاری، امروزه تقریبا مشکل بزرگ جوامع کنونی جهان اس . اگر این معضل در گذشته ویژه کشورهای پیشرفته صنعتی بوده، هم اکنون با توسعه صنعت و انتقال عوارض آن و گسترش شهر نشینی در دنیا،این پدیده جهانی شده است. برخلاف تصور، بزهکاری پدیده جدیدی نیست چرا که بررسی تاریخ،حکایت از آن دارد که در گذشته نیز جوامع باستانی با این عارضه آشنایی داشته اند. اهمیت این پدیده به حدی بوده که در قوانین دیرینه بسیاری از ممالک، مقررات ویژه ای برای این دسته از مجرمین پیش بینی شده است. قوانین سال 306 قبل از میلاد مسیح در روم، مقررات حاکم در ایران باستان، ضوابط دین زرتشت و قوانین جزایی یونان با پیشبینی موازین خاصی برای کودکان خردسال و نوجوانان، رژیم جزایی آنان را از بزرگسالان جدا نموده بودند. امروزه پدیده بزهکاری، معمول عوامل گوناگون بیرونی مانند محیط، دوستان، خانواده و.... و عوامل درونی مانند بیماری ها، عقده ها و... می باشد. که بسته به زمینه های فردی و آستانه مقاومت اشخاص و شرایط زندگی و .. می تواند تاثیرات مختلفی برروی اشخاص بگذارد.
بزه در لغت به معنای گناه و خطا است[1] و در اصطلاح بر فعل یا ترک فعلی که قانونگذار برای آن مجازات در نظر گرفته شده باشد جرم اطلاق میشود.[2]
کنشهای مثبت یا منفی مخالف نظم اجتماعی افراد در جامعه که به موجب قانون برای آن مجازات یا اقدامات تأمینی تعیین شده باشد جرم نام دارد. پس جرم عمل یا ترک عمل قابل مجازات یا اقدامات تأمینی است که قانون آن را مشخص میکند.[3] مادهی ۲ قانون مجازات اسلامی بیان میکند: «هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشدجرم محسوب میشود.»
باتوجه به مطالب گفته شده مشخص میشود که جرم تلقیکردن یک عمل نیازمند احراز ارکانی است.
بزه یا بزهکار یک پدیده اجتماعی است که در محیطهای مختلف به شکلهای متفاوتی مشاهده میشود. شکستن نظم اجتماعی و انحراف از هنجارهای جامعه را بزهکاری تعریف کردهاند. از دیدگاه روانکاوی بزهکار کسی است که نیروهای غریزی در وجود او به خوبی اداره نشده است و ذهن آگاه فرد به خوبی بر نیروهای غریزی نظارت ندارد.
بنابراین چنانچه ذهن آگاه نتواند راهی برای خروج نیروهای غریزی پیدا کند که مورد قبول جامعه باشد، فرد دست به رفتارهایی بر خلاف هنجارهای اجتماعی میزند و یا میان دو دسته از فشارهای درونی و برونی قرار میگیرد و دچار بزهکاری میشود.
تعریف بزه و رفتار بزهکارانه در هر جامعهای توسط قوانین حقوقی و هنجارهای اجتماعی آن جامعه مشخص میشود. باید اذعان داشت که قرنهاست رفتارهای قتل، دزدی، تخریب، نزاع، کلاهبرداری، تجاوز، آتش افروزی و... به عنوان رفتار بزهکارانه پذیرفته شده است و همه جوامع برای آن تعریف مشخصی دارند. تنها تفاوت مشهود، نوع و میزان تنبیهی است که بر اساس قوانین حقوقی آن جامعه تعیین میشود. البته بزه را بر اساس ارزشها و تعیین ارزشها یا بر حسب زمان و مکان تعریف میشود. با رویکردهای مختلف به موضوع بزهکاری و تعریف حقوق معلوم میگردد که بزه از دیدگاه حقوقی، جامعه شناسی و جرم شناسی متفاوت است.
"هیر شی" معتقد است بزهکاری وقتی اتفاق میافتد که قیود فرد نسبت به اجتماع ضعیف شوند یا به طور کلی از بین بروند. این قیود را تحت چهار مفهوم به طور خلاصه بیان خواهیم نمود:
1.وابستگی:
در حقیقت یک نوع قید و بند اخلاقی است که فرد را ملزم به رعایت هنجارهای اجتماعی میکند، این وابستگی را “هیرشی” همپایه وجدان اخلاقی و یا من برتر میداند.
2.تعهد:
تعهد همپایه عقل سلیم یا خود است.
3.درگیر بودن:
میزان مشغولیت فرد در فعالیتهای مختلف است که باعث میشود او وقت برای انجام کار خلاف نداشته باشد.
4.باورها:
میزان اعتباری که فرد برای هنجارهای قراردادی اجتماع قائل است.
اقسام بزهکاری
بزهکاران را از لحاظ مطالعات اجتماعی و از نظر عرف و قانون بر حسب نوع کاری که انجام میدهند، میتوان به سه گونه زیر تقسیم کرد:
1. بزهکاری بر علیه اشخاص عادی جامعه که زندگی عادی بر اساس فرهنگ و قانون برای خود انتخاب کردهاند. مثل کشتن آنها به عمد و یا غیر عمد، تهدید آنها به ضرب و حمله و تجاوز به عنف که تمام این اعمال از لحاظ قانونی، عرف و فرهنگ جامعهپذیر نمیباشند و کسی که مرتکب چنین اعمالی گردد، بزهکار یا مجرم خوانده میشود.
2. بر علیه دارایی و مالکیت دیگران، البته اگر مالکیت از طریق مشروع و نتیجه دسترنج و حاصل زحمات او باشد، مانند ورود به خانه آنها به قصد دزدی و بردن اموال منقول قیمتی، جعل اسناد و مدارک مربوط به مالکیت، دزدی اتومبیل و یا غارت کردن اموال دیگران. کسانی که مرتکب چنین اعمالی شوند مجرم یا بزهکار نامیده میشوند.
3. بزهکاری بر علیه نظم عمومی و سلامت افراد جامعه مانند ارتکاب جرایمی از قبیل فحشاء که نظام اجتماعی خانوادهها را بر هم میزند و یا به عدم تشکیل خانواده منجر میگردد. یا مبادرت به قمار بازی کردن که حقوق دیگران را به مخاطره میاندازد و یا استعمال مواد مخدر که به نابودی نیروی انسانی سازنده اجتماع کمک میکند.
[1] . معین، محمد؛ فرهنگ فارسی، تهران، امیر کبیر، 1384، چاپ 22، جلد اول، بزه
[2] . صانعی، پرویز؛ حقوق جزای عمومی، تهران، گنج دانش، 1376، چاپ هفتم، جلد اول،
[3] . نوربها، رضا؛ زمینه حقوق جزای عمومی، تهران، گنج دانش، 1383، چاپ یازدهم،