مردم شناسی
دعا از گذشته تا کنون تأثیر بسیار زیادی بر فرهنگ و روش زندگی مردم گذاشته است وهمیشه از ارکان مهم زندگی مردم بوده است . هر چه به عقب بر می گردیم دعا ، دعا نویسی ، جادو و امثالهم در فرهنگ و آیین ها پررنگ تر دیده می شود .
دعا در زندگی روزمره ی مردم نقش داشته و دارد ، مواردی از قبیل بیماری ، کشاورزی ، عزا ، عروسی ، تولد نوزاد ، مراسم مختلفی که در هر منطقه وجود دارد ، ولی نکته قابل توجه این است که در گذشته جزو ارکان زندگی بوده است ولی امروزه استفاده از دعا کمرنگ تر شده است .
در گذشته (خصوصاً ) مردم برای انجام هر کاری و یا باز کردن گره ای یا حل گرفتاری به دعا متوسل می شدند و دعا نویسان نزد مردم از احترام خاصی برخورداربودند ، با اینکه همانطور که ذکرشد این اعتقادات امروزه کمتر مورد توجه قرار می گیرد ولی دعا و دعانویسی در مقایسه با دیگر فرهنگ های گذشته پا برجاتر است وهنوز هم جایگاه خاصی بین مردم دارد ، به خصوص در کشورهای جهان سوم.
در جوامع ابتدایی دعا بیشتر به صورت جادو و جادوگری رواج داشته است ، و جادوگران جوامع را زیر سیطره و نفوذ داشتند و مردم در بیشتر موارد به آنها مراجعه می کردند و دستورات آنها را اجرا می کردند و حتی در دل ترسی از این افراد داشته اند . همچنین در رابطه با دعا نیز مردم از استفاده ی نادرست از دعاها می ترسیدند و از اینکه دچار دعا یا دعا زده شوند و یا برای آنها از طرف دشمنان دعا نوشته شود می ترسیدند و این اعتقاد وجود داشته و دارد که به وسیله ی دعا زندگی آنها دگرگون شود .
روش تحقیق :
دراین پایان نامه از تحقیقات کتابخانه ای و میدانی همراه هم کمک گرفته شده است ، در زمینه ی تحقیقات کتابخانه ای از نوشته های نویسندگان بزرگ و صاحبنظران در زمینه ی دعا کمک گرفته شده است وهمچنین از کتابهای دعا و دعا نویسی و همچنین از کتابهای آسمانی استفاده شده است .
در زمینه ی تحقیقات میدانی با مراجعه به دعانویسان و همچنین افرادی که به این افراد مراجعه می کنند و آنها را باور دارند و تحقیق در مورد اعتقادات مردم در بهتر انجام دادن پایان نامه تلاش کردن .
مشکلات تحقیق :
با وجود اینکه دعا در زندگی روزمره مردم ایران نقش ارزنده ای دارد ولی متأسفانه منابع واطلاعات بسیار کمی در این مورد در ایران وجود دارد و اطلاعات به راحتی و سهولت در رست رس قرار نمی گیرد و همچنین دعا نویسان و کسانی نیز که در این باره اطلاعات زیادی دارند به راحتی اطلاعات خود را در اختیار کسی قرار نمی دهند ، و انجام این تحقیق با مشکلات بسیاری همراه بود . و همچنین منابع خارجی نیز به سختی به دست می آید .
جادوگری و پیدایش آن :
همانطور که ذکر شده جادو و جادوگری در زندگی بدویان نقش مهمی داشته است . جادو برای رسیدن به اهداف بسیار گوناگونی مورد استعمال قرار می گرفته است ، مثل مسلط کردن اراده ی انسانی بر پدیده های طبیعی و حفظ فرد از گزند دشمنان و خطرات احتمالی و بالا بردن قدرت تخریب او در مبارزه با دشمنان واز این قبیل .
جادو را بر اساس نظر ای . بی تایلور می توان به صورت زیر خلاصه کرد: « جادو یعنی یک ارتباط خیالی را اشتباهاً به جای یک ارتباط واقعی گرفتن »
منبع این اعتقادات از گذشته در میان مردم بوده است ؛ همان گونه که لوکرتیوس حکیم رومی گفته است : ترس ، نخستین مادر خدایان است و از میان اقسام ترس ، خوف از مرگ مقام مهمتری دارد .
زندگی انسانهای اولیه مشکلات زیادی داشته است و کمتر اتفاق می افتاده است که انسانها به مرگ طبیعی بمیرند و بیشتر قبل از آنکه به پیری برسند از دنیا می رفتند . به همین جهت بود که انسان اولیه نمی توانست باور کند که مرگ یک اتفاق طبیعی است و همیشه برای آن علتی غیر طبیعی تصور می کرد . در اساطیر ساکنان جزیره ی بریتانیای جدید چنین آمده است که مرگ نتیجه اشتباهی از خدایان است . بسیاری از قبایل چنین می پندارند که مرگ نتیجه جمع شدن و کوچک شدن پوست است و اگر انسان می توانست پوست خود را عوض کند ، جاودانه زندگی می کرد . ترس از مرگ و تعجب از حوادثی که بر حسب تصادف ایجاد می شود یا انسان نمی تواند علت آنها را درک کند و امیدواری به کمک خدایان و شکرگزاری در مقابل خوشبختی هایی که برای انسان حاصل می شده ، همه عواملی بوده است که اعتقادات دینی را سبب شده است . آنچه بیشتر مایه ی تعجب انسان می شد و در نظر وی اسرار آمیز بوده است مسایل مربوط به خواب دیدن و تأثیر موجودات سماوی برروی زمین و انسان بوده است . انسان اولیه از اینکه در خواب اشباحی به نظرش می رسیدند و مخصوصاً وقتی اشباح کسانی بوده اند که قبلا ً از دنیا رفته اند ، دچار ترس و وحشت می شده و به فکر فرو می رفته است. او مردگان خود را با دست خود در خاک می گذاشت ویا مراسم تدفین مخصوص به خود را برای او انجام می دادند تا از بازگشت آنان در امان بمانند و زندگان از شر آنها در امان بمانند .
حتی در برخی از مناطق ، انسان های اولیه در دیوار خانه سوراخی ایجاد می کردند و مرده را از آنجا بیرون می بردند و سه دور با سرعت دور خانه می گرداند و از آنجا دور می کرد و به خاک می سپردند تا روح راه بازگشت به خانه را گم کند و دیگر هرگز نتواند به آنجا سر بزند .
نظایر چنین حوادثی که انسانهای اولیه با آنها برمی خورد اورا به این فکر می اندازد که هرموجود زنده باید روح یا نیروی اسرار آمیز دیگری داشته باشد که می تواند در هنگام بیماری یا خواب یا مرگ از بدن خارج شود .
در کتاب اوپانیشادها آمده است که هرگز شخص خوابیده را به سختی از خواب بیدار نکنید چه ممکن است روح در راه بازگشت به بدن راه را گم کند که چاره آن بسیار دشوار است .
به نظر انسان اولیه و در نظر شاعران سراسر روزگار ، کوه ها ، رودخانه ها ، سنگها ، درختان ، ستارگان ، ماه و آسمان همه عناصر مقدسی هستند و مظهر خارجی نفوس باطنی و غیر مرئی.
در نزد یونانیان قدیم آسمان ، خدایی به نام اورانوس بوده است،
ماه خدایی به نام سلنه و به همین ترتیب .
چون برای هر چیز روحی تصور شود به عبارت دیگر خدایی در آن نهفته باشد ؛ عدد اشیای پرستیدنی نامحدود می شود . این خدایان بی شماررا می توان در شش دسته قرار داد : آسمانی ، زمینی ، جنسی ، حیوانی ، انسانی و الهی . طبیعی است که نمی توان گفت اولی موجودی که مورد پرستش قرار گرفت چه بوده و شاید ماه در زمره ی آنها ئی باشد که مقام اولویت را داشته اند . ماه خدای محبوب زنان به شمار می رفته است و آن را به عنوان خدای حامی خود می پرستیده اند . قرص رنگ پریده آن مقیاس اندازه گیری زمان بوده است و چنین تصور می کرده اند که ماه بر اوضاع جوی حکومت دارد و باران و برف را همین قرص از آسمان فرو می فرستد . وخورشید نیز زمانی جانشین ماه گردید و شاید آن هنگامی بوده است که کشاورزی جانشین شکار شد و مردم فهمیدند که حرارت خورشید سبب حاصل خیزی زمین می شود . در این هنگام زمین به عنوان الهه ای مورد توجه قرار گرفت که اشعه سوزان خورشید آن را آبستن می کند و از همین وقت مردم خورشید را چون پدر هر چه زنده است مورد پرستش قرار دادند . از اینجا بود که آفتاب پرستی در دیانتهای بت پرستانه قدیم وارد گردید و بیشتر خدایانی که از آن پس روی کار آمدند ؛ حالت تجسمی و تشخصی از خورشید به شمار می رفتند . هاله هایی که نقاشان قرون وسطی بر گرد سر و صورت قدیسان رسم می کردند اثری از همین خورشید پرستی قدیمی بوده است .
شاید در دوره کشاورزی که نقش زن در جوامع بشری شکل آشکارتری گرفت ودر اجتماعات ابتدایی بیشتر مورد توجه قرار گرفت زن به تدریج به بصورت یک عامل مذهبی در آمد و امروزه جادوگری را حرفه ای زنانه می پندارند و نیز شاید در اثر همین تفکر که زنان در برابر وسوسه های شیطانی سست تر از مردانند همچنانکه در داستان حوا هم اوست که آسانتر گول مار را می خورد در جوامع غربی زنان را جادوگر می پندارند . در آفریقا نیز بر این باورند که مردمانی خاص و به ویژه زنان دارای قدرتی هستند که می توانند خود را به هیأتی در آورند و تن و روح دشمنان یا خویشان را اسیر خود سازند .
آسمان خود خدای بزرگی بود که با کمال تضرع به عبادت آن می پرداختند زیرا آن را سبب نزول یا بند آمدن باران میدانستند . در نزد بسیاری از قبایل اولیه برای نامیدن آسمان و الوهیت کلمه واحدی به کارمی رفته است . لفظ خدای بزرگ را تنگری می نامیدند که به معنی آسمان هم بود . در چین نیز کلمه تی همین مفهوم را داشت . در هندوستان ودایی خدا را به نام پدر آسمان می نامیدند . نزد یونانیان نان خدا را زئوس به معنی آسمان و گرد آورنده ی ابرها بوده است و در میان ایرانیان کلمه ی اهورا معنی آسمان آبی داشته است .