کارشناسی تئاتر
گرایش
تئاتر عروسکی
عنوان پایاننامه نظری
پژوهشی در مکانیزم عروسکهای تکفریم
بررسی انواع شیوههای ساخت عروسکهای تک فریم و قابلیتهای هرکدام از آنها و همچنین ماتریال ساخت اسکلتها و اعضای بدن و روکش آنها در دستور کار بخش نظری قرار دارد. از آنجائیکه اینجانب به طور عملی در امور تولید فیلمهای انیمیشن (اعم از سنتی، طلقی و تک فریم فعالیت دارم لذا این موضوع را برای بخش نظری پایاننامهام انتخاب کردهام.
آنچه محققان کنونی برآنند که برای شناخت دقیق هنرها و هر پدیده کهنسال و ریشهدار دیگری باید درباره منشاء پیدایش آن سیر و سفر کرد و سپس به تجزیه و تحلیل آنها پرداخت و از پس این تجزیه و تحلیل به اجزاء و عناصر و تعاریف مربوط به آنها دست پیدا کرد از آنجا که تمامی هنرها در آغاز حدوث[1]، بخش جدایی ناپذیر از زندگی انسانی بودهاند. هیچ گاه نمیتوان جریان ابتدایی آن را مستقل از شئون مختلف زندگی وی بررسی کرد.
براساس اکتشافات علوم اجتماعی میتوان گفت که شعر، نقاشی، موسیقی، رقص، پیکرنگاری و پیکرتراشی و دیگر فعالیتهایی که امروزه مدلولِ لفظ هنر هستند، از نخستین جلوههای حیات انسانی به شمار میروند. «فیلسوفان و هنر شناسان از دیدگاههای گوناگون در این خصوص اظهار نظر کردهاند و براساس استنتاج و رای و باور شخصی خود آراء گوناگونی صادر نمودهاند.
اما عمدتاً در این باورند که هنر از «فطرت بشر» تراوش یافته است و مانند خوراک و تولید مثل، ضرورت طبیعی زندگی انسان به حساب میآیند.[2]
درباره منشا هنرها هشت نظریه اساسی وجود دارد که به اختصار چنین است:
1 شیلر / اسپنسر
هنر ناشی از غریزه بازی است.
2 مارشال
هنر برای جلب نظر دیگران و تزئین پدید آمده است
3 بالاوین
هنرها از شور خودنمایی زاده شده است.
4 لمانک خلد
هنرها از امتزاج شور بازی و شور خودنمایی زاده شده است.
5 الکساندر
هنرها معلول تلطیف غریزه حیوانی سازنده هستند.
6 فروید
هنرها از عقدهای جنسی سرچشمه میگیرند.
7 مک دوگال
هنرها از تلطیف محرکات فطری مختلف تحقق مییابند.
8 هیدن
هنرها در آغاز برای رفع حوائج زندگی عملی ضرورت یافتهاند.
چنانچه یاد شده به جز نظریه هشتم، تمام نظریات مبتنی بر اصالت غریزه به عنوان منشاء اصلی پیدایش هنر هستند که میتوان آنها را به صورت ذیل مورد بررسی قرار داد:
1 هنر ناشی از «غریزه بازی» است.
2 هنر زاده «غریزه تناسلی» است.
3 هنر محصول «غریزه تزئین» است.
از اینرو در یک نگاه دقیقتر:
گروهی معتقدند هنر آفرینی نوعی بازی است و بازی عملی غریزی است این نظریه خود به چهار شکل مختلف خود را نشان میدهد:
1 هنر آفرینی نوعی بازی است اما نتیجه آن احساس آزادی و سبکباری است. (شیلر)
2 هنرآفیرنی نوعی بازی است که منجر به احساس لذت بیشائبه میگردد. (اسپنسر)
3 هنرآفرینی نوعی بازی است اما با خودفریبی جذاب ملازمت دارد. (لانگه)
4 هنرآفرینی نوعی بازی و وسیله کسب قدرت و تسلط بر مقتضیات فرهنگی است (گروس)
از آن لحظه که انسان به ماوراء تجسم خیال و جادهی خیال اندیشه کرد و از حیرت تمام تا سحر باور و پرستش آن جادوی خیال قرنها و هزارهها به حیاتش جانی و اندیشهای دیگر داد؛ نقاب، پرده، شاخ و برگ و هزار و یک مراسم و شکل و شمایل به نشان از همه چیز به دست خویش بساخت و آیین نمایش و نمایش به هم آمیخت و جادوی نقاب و دستافراز به جسم بیجان آن بخشید کسی که «عروسک» میخوانیاش.
بخش 1
عروسک و تاریخچه آن
آنچه از روایت برمیآید، جادوی عروسک در زندگی بشر نخستین تا به امروز حضوری نمادین دارد. از سرخپوستان آمریکا گرفتند تا تمدنهای ابتدایی در آفریقا شدن دور و سرزمین پهناور خودمان ایران، همگی در مراسم گوناگون از این عناصر جادویی بهره جستهاند.
آنچه در بابت پرستشگری انسان در آغاز خلقت در توسل به اشیا و ابزار نمایش صورتکها و نقاب و عروسکها و پستهای نمادینی مصنوعش برجای مانده است همه و همه ما را به باور این تاریخ نگاری میرساند که نگره جادوی عروسک از آغاز با رویکرد مذهبی آن عجین بوده است.
هر نقاب و صورتک، هر عروسک بیجان و در دست و اندام انسان، نشانهای از قدرت و جادو طبیعت بوده است و از آن هنگام که انسان براساس غریزه رو به جمعیت نهاده است پرستشگری برخاسته از نیازهای مذهبیاش به مراسم دستهجمعی بدل شده است پس از گذر سالیان به آیین و مراسمهای نمایشی بدل گردیده است. آیینهای جمعی که توسط نقابها، صورتکها و نشانههای عروسکی صورت میگرفتهاند همگی برخاسته از باورهایی بودهاند که در دوران نخستین زندگی اجتماعی بشر اگرچه به شکل آیینهای مذهبی تغییر شکل دادهاند اما هیچگاه از اصول جادو مدارانه خود دور نشدهاند هنوز که هنوز است مراسم گوناگون در پیشرفته من کشورهای جهان و در سرزمین خودمان ایران گاه به شکل تفریح و ؟؟؟ هرگاه به عنوان احترام به سنتها و در هنر، چین و دیگر سرزمینهای باستانی نیز دیده میشود که در آنجا مراسم مذکور به عنوان باورهای اجتماعی در تقابل با نیازهای انسان از طبیعت و ماورالطبیعه است.
امروزه این استفاده و نگاه جادویی به عوسک در زیربنای نمایشهای عروسکی به صورت اصولی پذیرفته شده و به شکل قراردادی درآمده است. به طوریکه استفادههای نمادین و جادویی که از نقاب و صورتک و عروسک شده است کاملاً قابل بررسی و مطالعه است. امروزه برگزاری مراسم برای فرق عادت معجزه و غلبه برخواست طبیعت ما نیایشگری و عبادت مذهبی با استفاده از جادوی نهفته در عروسک و ابزار نمایش عروسکی تبدیل به نوعی از آیینهای نمایشی گشتهاند که در استفادههای موضوعی نمایشگران در سراسر دنیا مورد توجه و عنایت فراوان قرار میگیرند.
نیاز به ساختن عروسک، و نمایش زندگی و حوادث آن از طریق عروسک بسیار قدیمی است. برخی مبداء پیدایش عروسک و هنر عروسکی را ماسک میدانند. بشر اولیه بیست هزار سال پیش، جمجمه سر گاو را در بین پاهایش قرار میداد و سوراخ کردن آن بوسیله سنگ چخماخ و عبور دادن تسمه از آن، آندالولمایی میکرد و حرکت میداد.
ماسک حالت جادویی و مقدس داشت. این انسان اولیه، در رقصها و مراسم پرستش، با پوشیدن ماسک مسائل آب و هوا، پزشکی و مسائل خانوادگی را مشکلگشا بود و میخواست روح یکی از اجدادش را بازی کند، ماسک را به صورت میگذاشت. اولین بار که یک رقصنده به همراه ماسک موقعیتی را برای سایر افراد قبیله خود نشان داد، در واقع کار تئاتر را آغاز کرده بود و ماسک آغاز کار تئاتر عروسکی بود.
[1] عبارتست از موجود شیئ و سپس مارم آن (تعریفات جالی، ص56) نوشدن (دهار زوزی. تاجالمصدر بیهقی. جیتس تفلیسی) حداثت، شدن چندی که نو شده است، نوآمدن، و این صفت مخلوقا دست (آنندراج)
[2] 1.ح. آریانپور: جامعهشناسی هنر. انجمن کتاب دانشجوان. نشر سوم ص1