پایان نامه جهت اخذ کارشناسی رشته شنوایی شناسی
اگر چه تصمیم برای استفاده از سمعک نهایتاً به وسیله بیمار گرفته می شود، بسیاری از بیماران در مورد این که آیا آن ها باید سمعک بگیرند و برای پیشنهاد و توصیه به متخصص بالینی متوسل شوند یا نه مردد خواهند بود. این توصیه باید به غیر از آستانه تن خالص، بسیاری از فاکتورها را به حساب آورد.
انگیزه اولیه برای گرفتن سمعک، عامل تعیین کننده ای برای تداوم استفاده از سمعک از سوی بیمار به شمار می آید. انگیزه بیمار نشان می دهد که تعادلی بین مزایا و معایب سمعک وجود دارد یا نه. جدا از این که همه این انتظارات مثبت و منفی واقعی هستند یا نه. مزایای مورد انتظار بیمار تحت تأثیر میزان ناتوانی و معلولیتی که او احساس می کند دارد قرار می گیرد. ناتوانی، میزان مشکلی را که شخص برای شنیدن در وضعیت های مختلف دارد توصیف می کند در حالی که معلولیت، میزان ناتوانی فرد برای شرکت در فعالیتها به دلیل کاهش شنوایی را نشان می دهد. معایب به طور بالقوه شامل اثر استفاده از سمعک در تصور ذهنی بیمار از خود است. مزایا و معایب مورد انتظار سمعک تحت تأثیر آن چه که دیگران درباره سمعک به بیمار می گویند، قرار می گیرد. متخصص بالینی باید تلاش کند تا انتظارات بیمار را کشف کند و آنهای را که به طور غیرواقعی کم اند و یا به طور غیرواقعی زیادند اصلاح کند. اگر چه سمعکها در سکوت و در نویز کمک کننده اند، اما کمک بیشتری در سکوت دارند، بنابراین اگر بیمار به کمک شنوایی در مکان های ساکت نیاز داشته باشد، محتمل تر است که سمعک ارزشمند باشد و مورد استفاده قرار گیرد.
وقتی متخصص بالنی با بیمار دچار نقص شنوایی برخورد می کند که سمعک را نمی پذیرد، او باید دریابد که آیا این عدم پذیرش به این دلیل است که بیمار از کم شنوایی خود آگاهی ندارد، به مشکل آگاه است اما نمی خواهد وجود سمعک را بپذیرد، یا این که به کم شنوایی خود اعتراف می کند اما نمی خواهد هیچ کاری برای آن انجام دهد. اگر مورد آخر درست است،دلایل بیمار نیز باید کشف شود.
مشکل بیمار در استفاده از سمعک ، به مقدار زیادی در کارآیی آن اثر می گذارد. بنابراین متخصص بالینی باید مهارت های دستی بیمار را هنگام مشخص کردن کاندیداتوری و نوع سمعک مورد توجه قرار دهد. بیماران دارای وزوز اغلب درمی یابند که استفاده از سمعک مشکلاتشان را کم می کند، بنابراین وزوز به صورت مثبت بر کاندیداتوری اثر می گذارد. وجود اختلال پردازش مرکزی و سن بالا هر دو می توانند بر کاندیداتوری اثر گذارند، ولی به طور کارآمد، برای تحت تأثیر قرار دادن توصیه متخصص بالینی قابل پیش بینی نیستند.
در افرادی با کم شنوایی شدید تا عمیق ، احتمال آن که کاشت حلزون کارآمدتر از سمعک باشد، بیشتر است. مفیدترین شاخص برای این که چه وسیله ای برای آنها بهتر است، امتیاز گفتاری است که آن ها در ازای فیتینگ خوب سمعکها پس از چند سال که به آن ها عادت کردند، دریافت می کنند. برای نوزادان غیرممکن است که تصمیم برای کاشت حلزون در ابتدا بر اساس آستانه های شنوایی با سمعک یا بدون سمعک باشد ( و همچنین به عدم منع موارد پزشکی یا روانی نیاز دارد).
در صورتی که بیمار تمایلی به عمل کاشت حلزون نداشته باشد، سمعک های ویبروتکتایل و الکتروتکتایل جانشین سودمندی برای افراد ناشنوا به منظور دریافت تحریک شنیداری مفید از سمعک هستند. همچنین برای افرادی که کاشت حلزون از نظر پزشکی یا مسائل روانی مناسب نیست، این سمعکها مفیدند. آموزش تلفیق اطلاعات لامسه ای با اطلاعات بینایی ضروری است.
استفاده از سمعک نباید صرفاً به این دلیل که امتیاز آزمون های گفتاری با هدفون کمتر از یک ملاک قراردادی است چشم پوشی شود. از سوی دیگر، مشکلات ادیولوژیکی / پزشکی متعددی وجود دارد که باعث می شود فیتینگ سمعک تا حل علت این مشکلات به تأخیر افتد.
بنابراین یک متخصص بالینی باید تعداد زیادی از فاکتورهایی که ممکن است کاندیداتوری سمعک را تحت تأثیر قرار دهند، مورد ملاحظه قرار دهد. هیچ کدام از فاکتورهای موجود را که چنین اثر قوی دارند، نمی توان نادیده گرفت.
سمعک تجویز شود یا نشود، سؤال این است. به طور دقیق تر، چه موقع متخصص بالینی باید یک بیمار مردد را تشویق کند تا سمعک بگذرد، و چه موقع باید به بیمار مشاوره دهد که سمعک احتمالاً مفید نیست. تصمیم گیرنده نهایی برای این که سمعک گذاشته شود، بیمار (یا یک خویشاوند نزدیک او) خواهد بود. اگر بیمار تحت هر شرایطی مردد باشد، متخصص بالینی می تواند به طور عمده روی این تصمیم اثر گذارد. قسمت سخت برای متخصص بالینی شناخت این مسئله است که به چه روشی و چگونه به طور قوی، فعالیت کند.
مطالعات کم شنوایی نشان داده اند که بسیاری از افراد مبتلا به کم شنوایی از سمعک استفاده نمی کنند. تقریباً 10 تا 16 درصد از جمعیت بزرگسال گزارش داده اند که در شنوایی مشکل دارند. اگر ما روش ادیومتریک را برای تعیین مشکلات شنوایی به کارگیریم، 16 درصد از جمعیت بزرگسال کم شنوایی بیش از dBHL 25 در میانگین 4 فرکانس در گوش بهتر و 7 تا 8 درصد کم شنوایی بیش از dBHL 35 خواهند داشت. مطالعات مختلف نشان می دهند که از افرادی که به نظر می رسد کم شنوایی دارند و آنهایی که به طور عینی کم شنوایی دارند، فقط 14 تا 24 درصد دارای سمعک هستند. بنابراین، تقریباً از هر 5 نفر کم شنوا 4 نفر، سمعک ندارند.
آیا همه این افراد کاندید خوبی برای سمعک هستند، اگر می توانستند متقاعد شوند که سمعک بگذارند، یا آیا آن ها تصمیم خوبی گرفته اند که برایشان ، معایب عملکردی و روانی بر فواید آن ارجح است؟ تحقیقات نشان می دهند که وقتی این افراد خواستار سمعک می شوند و به آن ها فرصت استفاده از آن داده می شوند، در می یابند که سمعک مفید است و به استفاده از آن ادامه می دهند. (1997) kochkin با استفاده از ارزیابی های خود ارزیابی برآورد کرد تعداد افرادی که می توانند از سمعک بهره مند شوند، حداقل دو برابر تعداد افرادی است که در حال حاضر دارای سمعک اند. به هر حال، تا زمانی شواهد مجربی ثابت شده ای وجود نداشته باشد، ما نخواهیم فهمید که چه نسبتی از جمعیت از سمعک سود می برند. اپیدمیولوژیست ها تنها کسانی نیستند که درباره این که چه تعداد از مردم به سمعک نیاز دارند، مرددند. هر متخصص بالینی می تواند انتظار داشته باشد بیماران زیادی را ببیند که درباره این که سمعک به آنها کمک خواهد کرد یا نه مرددند.