چکیده
این پژوهش به منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران صورت گرفته است که در این تحقیق فرضیه های مبنی بر شیوه فرزندپروری والدین و کمرویی دختران، ترتیب تولد ، با میزان کمرویی دختران بررسی شده است.
جهت بررسی فرضیه های مذکور با روش انتخاب تصادفی 42 دانش آموز مشغول به تحصیل در کلاس دوم دبیرستان از شهر تهران مورد آزمون قرار گرفته اند.
ابزارهای مورد استفاده در تحقیق شامل: 1- آزمون کمرویی است که جهت تشخیص کمرویی توسط راحله سموعی کارشناس ارشد روانشناسی تهیه شده است. این آزمون دارای 44 سئوال 5 گزینه ای است که بر اساس اطلاعات بدست آمده از سایتهای اینترنتی تنظیم گردیده است. 2- پرسشنامه محیط خانوادگی که روشهای تربیتی والدین را مورد ارزیابی قرار می دهد، توسط نقاشیان (1358) بر مبنای کارهای شیفر (1965) تدوین شده است. این پرسشنامه دارای 77 سئوال است که ابعاد مختلف "کنترل – آزادی" و "گرمی – سردی روابط خانوادگی" را مورد سنجش قرار می دهد.
روش های آماری بکارگرفته شده نیز شامل آمار توصیفی و استنباطی می باشد. نتایج بدست آمده نشان داد که:
بین شیوه های فرزندپروری والدین مبتنی بر شیوه کنترل والدین با کمرویی دختران رابطه معناداری مشاهده شد. بین شیوه های فرزندپروری مبتنی بر شیوه ی آزادی با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود ندارد . بین شیوه های فرزندپروری مبتنی بر سردی روابط خانواده با کمرویی دختران نیز رابطه معناداری مشاهده شد. بین شیوه های فرزند پروری والدین مبتنی بر گرمی روابط خانواده با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود ندارد و بین شیوه های فزند پروری والدین مبتنی بر رفتار محبت آمیز والدین و میزان کم رویی آنها رابطه معنادار وجود دارد و نیز بین ترتیب تولد فرزندان و میزان کمرویی آنها رابطه معناداری مشاهده شد.
در این فصل ابتدا مقدمه، سپس بیان مسئله، اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف پژوهش، سئوالها یا فرضیه های پژوهش، متغیر های مورد مطالعه و تعریف عملیاتی متغیر ارائه شده است.
مقدمه
از روزی که افراد بشر زندگی فردی را رها کرده و گرد هم جمع شدند تا در پرتو زندگی اجتماعی از امنیت و آسایش بیشتری برخوردار شوند همواره در راه ایجاد روابط بین فرد و سازگاری اجتماعی با مشکلاتی مواجه بوده اند. چه بسا کسانی که بدلیل ناتوانی در ایجاد روابط اجتماعی با سرخوردگی و یأس از پیوندهای عاطفی به انزوا و تنهایی روی می آورند.
"بدون تردید، در دنیای پیچیده امروز، فراوانی ناراحتیها و رنجشهای ناشی از مشکلات ارتباطی و سازگاری اجتماعی، به مراتب بیشتر از بیماریهای قلبی است! در واقع بسیاری از موارد ناراحتیهای قلبی، خود نتیجه فشارهای روانی- عاطفی و روابط ناسالم و ناموفق بین فرد است." (افروز، 1376، ص-119)
یکی از مسائل و معضلات موجود در ایجاد روابط عاطفی و بین فردی که در سالهای اخیر مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت، روانشناسان و مشاوران خانواه قرار گرفته است، پدیده کمرویی است. در گذشته پدیده کمرویی یک صفت پسندیده مرزی بود که معمولاً آن را با صفت پسندیده ای چون شرم و حیا اشتباه می گرفتند. اما امروزه کمرویی و داشتن احساس ناخوشایند در موقعیتهای بین فردی مشکلی است که می توان از آن به عنوان یک معلولیت اجتماعی نام برد.(افروز،1376، ص-143)
"معمولاً در هرجامعه ای درصد قابل توجهی از افراد، با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری از مواقع، کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیتها و خلاقیتها و ایفای مسؤلیتها است."(افروز،1376،ص-11)
در جامعه ما نیز کمرویی یکی از مشکلاتی است که بسیاری از افراد بویژه نوجوانان دچار آن آسیب هستند. در بررسی هایی که از تنوع مشکلات رفتاری گزارش شده است، در افرادی که به هسته های مشاوره مراجعه کرده اند روشن می گردد که مشکل رفتاری انزواطلبی و کمرویی، رقم بالایی را به خود اختصاص داده، درحالیکه در سنین نوجوانی، تمایلات اجتماعی در نوجوانان رشد بیشتری پیدا می کند و آنها دوست دارند که با جمع بجوشند.(رضا غریب، 1372)
جذب گروهی و پذیرفته شدن در جمع دوستان، برای نوجوانان اهمیت فراوانی دارد لذا هرگونه انزوا و کناره گیری در دوره نوجوانی مخصوصاً زمانی که در این حالات طولانی گردد باید به دقت مورد بررسی قرارگرفته و ریشه یابی گردد. کمرویی رفتاری است که معمولاً در نوجوانی فراوان است. نوجوان جرأت نمی کند که با یک ناشناس صحبت کند، در مقابل گروهی از افراد سخن بگوید، در یک فعالیت فرهنگی و یا ورزشی مورد علاقه اش شرکت کند و یا تلفن کند و گاهی این کمرویی جنبه انتخابی دارد، مثلاً نوجوان فقط در مقابل نوجوان جنس مخالف، در چهارچوب آموزشگاهی یا در مقابل بزرگسالان دچار کمرویی می شود، در زیر بنای این کمرویی معمولاً می توان یک زندگی خیال پردازانه غنی را مشاهده کرد. ترس وافر نوجوان این است که خیالبافی هایش توسط شخص دیگر کشف یا حدس زده شود، بخصوص هنگامی که شخص کار موضوع اصلی خیال پردازی هایش باشد.(مارسلی و براکونید، 1984، به نقل از دادستان، 1376، ص-402)