پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی رشته علوم اجتماعی
گرایش : خدمات اجتماعی
فصل اول
مقدمه
روسپیان(زنان ویژه)
غریزه جنسی یکی از غرایزی است که ضامن نسل و تداوم بقای بشر است . کلود لوی استروس[1]مردم شناس شهیر فرانسوی در تعریف ازدواج اشاره ای مهم به این نکته دارد و عقیده دارد : « ازدواج برخودی است دراماتیک بین فرهنگ و طبیعت یا میان قواعد اجتماعی و کشش جنسی » (77) ؛ به بیان دیگر جامعه می کوشد تا غریزه جنسی (طبیعت ) را مهار کرده و بر آن انگ فرهنگ زند . اما در طول تاریخ مشاهده شده است که همیشه این غریزه تحت کنترل جامعه نبوده و در طول حیات بشری بنا به دلایل گوناگون و انگیزه های متفاوت در معرض انحرافات اخلاقی و اجتماعی قرار گرفته و فحشا به عنوان یک حرفهء بسیار قدیمی ، یکی از نمود های آن است.
روسپی گری چیست و روسپی به چه کسی اطلاق می گردد ؟
روسپیگری یا فحشا را می توان به عنوان برآوردن خواهشهای جنسی در برابر پول تعریف کرد ( 78) ؛ به عبارت دقیق تر روسپیگری را به روابط نا مشروع جنسی که به طور مستمر و به انگیزه های مادی یا نفسانی رخ می دهد ، تعریف کرده اند. با توجه به این تعریف می توان گفت : روسپی به فردی اطلاق می گردد که از روابط جنسی به عنوان یک حرفهء دایمی استفاده می نماید (79)
( بیان مسئله )
چگونگی برخورد با پدیده ء روسپیگری
سیاستگذاران اجتماعی ما در شرایطی با پدیده ء روسپیگری مواجه شده اند که نه می توانند آن را به عنوان یک واقعیت تلخ اجتماعی رو به افزایش است نفی کنند و نه می توانند بنا به دلایلی چند از جمله ویژگی های فرهنگی و مذهبی جامعه آن را بپذیرند ؛ به عبارتی می توان گفت سیاستگذاران اجتماعی دچار فقر تئوریکی می باشند (82). بنابراین در برخورد با این پدیده تنها به نظارت رسمی و خشونت قانونی اکتفا می شود . بهرحال فحشا به عنوان یک واقعیت نیازمند درمان و توانبخشی است و به رویکردی آسیب شناسانه و بهداشتی احتیاج دارد؛ زیرا رویکرد اخلاقی و پلیسی مدتهاست تاثیر و کارایی خود را از دست داده است (83)؛و باید بپذیریم که بیشتر روسپیان شهر تهران ، قربانیانی هستند که فقر ، خشونت ، تجاوز و نابسامانیهای خانوادگی و .... آنها را به یک بیماری اجتماعی کشانده است که درمان آن الزاما در پشت میله های زندان امکان پذیر نیست.
باز پروری و توانبخشی روسپیان
اهم اقدامات مهم در زمینه ء باز پروری و توانبخشی زنان ویژه عبارتند از :
1) ایجاد ساختارهای حمایت کننده در زمینه ء باز پروری و کار یابی از طریق:
- سواد آموزی و آموزش تعلیمات عمومی؛
- آموزش مهارتهای زندگی از طریق تشکیل جلسات گروهی مددکاری ؛
- روان درمانی شامل گروه درمانی و شناخت درمانی ؛
- حرفه آموزی ؛
- اقدامات مدد کاری به منظور قادر سازی آنان در برخورد با مشکلات و اهتمام به خود کفایی از طریق اشتغال ( کار یابی ) ؛
2) پیگیری امور پس از اشتغال به کار به منظور حصول از ساز گاری آنان با جامعه.
پیشگیری از آسیب های اجتماعی
برای پیش گیری از آسیب های اجتماعی ، سه سطح می توان در نظر گرفت ، پیشگیری سطح اول در سطح جامعه عمل می نماید و شامل آموزش مهارتهای زندگی [2]برای کل افراد جامعه به ویژه کودکان و نو جوانان است . پیشگیری سطح دوم شامل تشخیص زود رس آسیبهای اجتماعی همراه با اقدامات هماهنگ اجتماعی می باشد . پیشگیری سطح سوم در پی جلوگیری از شدت یافتن آسیبهای اجتماعی و کاستن از تنش های آن در خانواده و جامعه فعالیت می نماید.
آموزش مهارتهای زندگی
نگاهی به تاریخچهء آموزش مهارتهای زندگی نشان می دهد که از سال 1960 به بعد یعنی درست پس از فراغت از جنگ جهانی و بروز آثار روانی – اجتماعی جنگ ها ، آموزش هایی از این دست آغاز شده است .
نخستین کشوری که به آموزش مهارتهای زندگی اقوام محلی در سطح اجتماع و مدرسه اقدام کرد، ایالات متحده و پس از آن کشور انگلستان بود . این کشور ها و دیگر کشورهایی که به گروه آموزش دهندگان مهارتهای زندگی پیوستند ، چنان بر ضرورت فرا گیر شدن این مهارتها تاکید ورزیدند که به ناچار سازمان بهداشت جهانی (W.H.O)آموزش مهارتهای زندگی را جزء طرح های آموزشی بنیادی خود قرار داد . این سازمان در سال 1997 اقدام به انتشار دستورالعملی تحت عنوان « آموزش مهارتهای زندگی برای کودکان و نوجوانان در مدارس » [3]نمود که اینک ضمن ارائه تعریفی از مهارتهای زندگی به محورهای آن را به طور خلاصه اشاره می گردد.
مهارتهای زندگی
مهارتهای زندگی ، توانایی هایی است برای رفتار مثبت و سازگار که افراد را قادر می سازد که با نیازها و چالش های زندگی روزمره به طور موثر برخورد کنند .
1- تصمیم گیری[4]
به ما کمک می کند که به طور سازنده و مفید به تصمیمات زندگی خود بپردازیم.
2- حل مسأله[5]
ما را قادر می سازد که به طور سازنده و مفید با مسائل ( مشکلات زندگی خود ) برخورد کنیم. مسائلی که حل نشده رها گشته اند ،می توانند عامل فشارهای روحی شوند و آسیبهای فیزیکی توأم با آن را پیش آورند.
تفکر خلاق[6]
با قادر ساختن ما به کشف جایگزین های موجود و در دسترس و همچنین پیامدهای اعمال یا ترک اعمالمان، هم به تصمیم گیری و هم به حل مسأله کمک می کند .
تفکر خلاق به ما کمک می کند به فراسوی تجربیات بی واسطه خود بنگریم و حتی اگر هیچ مشکلی نداشته باشیم و با تصمیم گیری در پیش نباشد بتوانیم سازگارانه و همراه با انعطاف به وضعیتهای زندگی روزمرهء خود عکس العمل نشان دهیم.