فصل اول
مقدمه
زن ، پرده نشین سالهای نه چندان دور ، امروز چنان جایگاه خود را یافته که چون ستونی از
اجتماع ، نه قابل انکار است نه می توان توانایی ها ، افکار، ایده ها وحتی غصه ها و دغدغه
هایش را نادیده گرفت.
زن ، انسانی که برای انواع خصوصیاتش ، قابی ساخته شده در خور و نقش به نقش هایی که
فقط از او ساخته است ؛ مادر، خواهر، همسر و در یک کلام ، مکمل مرد.
زن امروز، خواه خانه دار، خواه شاغل باشد، از آنچه بر عهده دارد ، نکاسته و با صرف
انرژی بیشتری و چشم پوشی از بسیاری از حقوق طبیعی و ذاتی اش ، وظایفش را به شایسته
ترین وجه ، انجام می دهد. اما ، همین ستون بی بدیل خانه و جامعه ، پیوسته در معرض
عواملی قرار می گیرد که روز به روز بر دلهره ها و اضطرابش می افزاید و سهم او از این
همه نگرانی و دلشوره های دایمی ، آثار و نتایج بعضاْ جبران ناپذیر استرس هایی است که بر
روح لطیف و دل بی آلایش او ، پنجه می کشد.
تردیدی نیست که آسیب شناسی و شناخت عوامل استرس زا و تلاش در رفع آنها ، اقدامی در
خور و همتی ستودنی است که ثمره آن ، حفظ بخش عظیمی از جامعه است؛ بخش مؤثر و
کارآمد که چه به عنوان همسر و مادر و چه به عنوان خانه دار و شاغل ، سهم تردید ناپذیری
در رشد و اعتلای جامعه دارد.
گذشته از این موارد نکته مهم در این موضوع دیدگاه زن نسبت به شاغل بودن و یا خانه دار
1
بودن است که خود زمینه ساز ایجاد ناراحتی های روحی مانند: افسردگی ، اضطراب ، آشفتگی
و... می شود.
در این زمینه می توان با ایجاد آگاهی ها و شناخت های مؤثر و دقیق در زمینه مهارت ها ی
زندگی و بهبود روابط خانوادگی این مشکلات را به حداقل رساند و زنان را به مرحله رساند که
در کنار کارهای بیرون از خانه همچنان بتوانند محیطی سالم و شاد همراه با آرامش در خانه
ایجاد نمایند.
برای نیل به این امر ضروری است که ارزشیابی های همه جانبه روانی ، عاطفی و شخصیتی
مختلفی را بر این گروه انجام داد تا به نتایج مفید دست پیدا کرد. در این تحقیق سعی بر آن است
که برآوردی از میزان افسردگی در بین زنان ( شاغل و خانه دار ) انجام شده و تفاوت هایی
بین این دو گروه شناسایی بشود تا در جهت بهبود این قضیه برنامه های مشاوره ای مؤثر و
کارآمدی انجام گیرد تا از این طریق به استحکام ، پایداری و دوام خانواده و در نتیجه پیشرفت
و تعالی جامعه کمک نمود.
بیان مسئله
خانواده اصلی ترین و اساسی ترین رکن شکل گیری جامعه می تواند نقش مهمی در رشد و
پیشرفت توانائیها و استعدادهای اعضای خود داشته باشد ، و یکی از مهمترین اعضای خانواده
زن است که می تواند نقش موثری در تعالی خانواده داشته باشد. در طی نیم قرن اخیر نقش زن
در خانواده دچار تحولاتی شده که در نتیجه ورود زنان به بازار کار است.
افسردگی یکی از مهمترین اختلالات روانی است که امروزه در جوامع مختلف مشاهده می شود
و در این راستا زنان بیشتر از مردان درگیر هستند.
شناخت عوامل موثر در افسردگی زنان ، به ما کمک می کند که در حل این مسائل و به حد اقل
رساندن آن ها گام های موثرتری برداریم.
به عبارت دیگر با توجه به اینکه اشتغال فرصت رشد اجتماعی و فرهنگی زنان را مهیا کرده
وبه طور مستقیم بر بهداشت روانی آن ها تاثیر می گذارد ، پژوهشگر قصد دارد تاثیر اشتغال
را بر میزان افسردگی در زنان مورد سنجش و بررسی قرار دهد.
ضرورت و اهمیت تحقیق
بسیاری از جامعه شناسان و روانشناسان ، از جمله لاز اروس و کوسیک 1996 عقیده دارند که
ریشه بسیاری از انحراف های شخصیتی مانند : وسواس ، و... را باید در پرورش نخستین
خانوادگی فرد جست و جو کرد.
3
همچنین نتایج تحقیق صالحی (1376) نشان داد که 72 درصد نوجوانان بزهکار کانون ها
بازپروری دارای خانواده های از هم گسیخته بوده اند. نکته مهم در نتایج این تحقیق آن است
که بیشترین تاثیر منفی عدم تفاهم در زندگی زوجین متوجه فرزندان است و فرزندان اولین
قربانیان طلاق هستند.
در این میان ، زن به عنوان پایه اساسی در تشکیل خانواده ، نقش اساسی در انسجام و دوام
کانون خانواده و همچنین نقش مهمی در پرورش و رشد شخصیت فرزندان و آینده سازان
جامعه دارد.
با توجه به اینکه زنان تقریباْ نیمی از جمعیت جامعه ما را تشکیل می دهند و فعالیت و تلاش آن
ها ، چه رشد و تعالی جامعه در گرو سعادت و بهداشت روانی خانواده است.
اهداف تحقیق
عمده ترین اهدافی که تا کنون برای تحقیقات و مطالعات مختلفی که پیرامون موضوع خانواده
صورت گرفته است ، مشخص نمودن و ضرورت و اهمیت نقش خانواده در جوامع مختلف
در جهت رشد و پیشرفت و اعتلای اهداف آرمانی آن جامعه بوده است.
به عبارت دیگر محققان مختلف از ابعاد مختلف جامعه شناسی ، مردم شناسی ، روان شناسی و
غیره سعی نموده اند. تا با ارائه راهکارهای جدید زمینه های تداوم و انسجام بیش از پیش
خانواده را مهیا سازند ، زیرا امروزه دریافته اند که تنها در سایه امنیت و آرامش خانواده است
4
که می توان فرزندانی سالم و پویا تربیت کرد و از آنجا که زن در خانواده نقش مهمی در
انسجام و شکل گیری شخصیت افراد خانواده دارد و زمانی می تواند نقش خود را کامل تر
انجام دهد که دارای بهداشت و سلامت روانی بیشتر باشد.
لذا افسردگی و اضطراب زنان موضوع مورد مطالعه این تحقیق قرار گرفته است و هدف از
اجرای این تحقیق پی بردن به این نکته است که کدام گروه از زنان بیشتر دچار افسردگی
می شوند؟ آنهایی که خانه دارند یا آنهایی که در محیط های اجتماعی مشغول کارند ، تا به این
وسیله عوامل افسردگی را در آن گروه شناسایی شود و سعی در اجرای روشهایی را داشت
تا این طریق تغییراتی در نظام خانواده ایجاد شود.
فرضیه های تحقیق
1) بین میزان افسردگی در زنان متاهل خانه دار و شاغل تفاوت وجود دارد.
2) بین میزان افسردگی در زنان متاهل خانه دار و شاغل تفاوت وجود ندارد.
تعریف عملیاتی واژه ها و متغیرها
افسردگی : افسردگی وضع و حالت روانی ناخوشایندی است که با علائمی مانند : حزن و
اندوه. احساس تنهایی ، دلزدگی ، خستگی پذیری ، نا امیدی ، کاهش حس احترام به خود و
5
سرزنش و تحقیر خود مشخص می گردد و در واقع نوعی اختلال است که شامل تغییراتی در
رفتار می شود و نوعی عدم تعادل شیمیایی در بدن می باشد. در این تحقیق افسردگی افراد از
طریق نمره ای که از تست افسردگی بک به دست می آورند بررسی می شود.
زنان شاغل :کلیه زنانی که در سازمان مورد نظر ( خبر گزاری کتاب ،(ایبنا) ) مشغول خدمت
هستند و طبق قانون استخدام ( رسمی و حق و تحریری ) از بودجه عمومی دولت حقوق
دریافت می کنند.
زنان خانه دار : کلیه زنانی که در هیچ سازمان دولتی و یا غیر دولتی مشغول به کار نیستید
و هیچگونه فعالیت رسمی و یا غیر رسمی که در عرف و کاربدان اطلاق شود ندارند و در
عرف خانه دار محسوب می شوند.