فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
مطالعات ارتباطی ، یکی از شاخه های جوان علوم اجتماعی معاصر جهان به شمار می رود که در ایران نیز بسیار جوان است.این مطالعات پس از جنگ جهانی دوم رو به رشد گذاشته و هنوز شالوده های نظری و ابزار های روش شناسی خود را نیافته است.در حدود نیم قرن اخیر،مطالعات ارتباطی ، در زمینه های گوناگون از مبانی نظری و شیوه های روش شناسی رشته های علمی دیگر کمک گرفته است.(معتمد نژاد ، 1380 :19)
ارتباط نقش بسیار مهمی در زندگی انسان ها دارد وسبب می شود که انسان درباره ی نیاز ها و شرایط محیط زندگی خودش،اطلاعات لازم را بدست آورد.
ارتباط از طریق پیام های خود، مجراهای نفوذ بر محیط را نیز آماده میکند و متقابلاً از طریق بازخورد پیام ها ، اطلاعات مربوط به عکس العمل محیط و نیاز های متغیّر را به سیستم می رساند.(محسنیان راد،1380 : 28)
یکی از مهمترنی انواع ارتباط ، ارتباط غیر کلامی است ، چرا که تحقیق نشان داده است که حدود 80 درصد از اطلاعات ما از طریق چشم ، 10 درصد از طریق گوش و باقی اطلاعات از طریق سایر حواس ما کسب می شوند . به این مفهوم که در هنگام ارائه مطالب کتبی اگر مطالب شفاهی شما به مطالب مکتوب ارتباطی نداشته باشد ، میزان اطلاعات شفاهی که جذب می شود ممکن است تا ده درصد کاهش پیدا کند .( لوئیس ، 1384:222)
ارتباطات غیر کلامی در ارتباطات انسانی بویژه در هنگام آشنایی های اولیه نقش مهمی ایفا میکند.
اولین برخورد ما با افراد دیگر مهم است، یعنی ما قبل از این که ارتباط چشمی داشته باشیم، به بدن افراد نگاه می کنیم. استثناء هایی ممکن است وجود داشته باشد ، اما اغلب این گونه است. این بدین معناست که اولین چیزهایی که ما معمولاً می بینیم، لباس هایی که دیگران می پوشند و… موجب قضاوت های خاصی از دیگران می شود.(وینرایت ، گوردن ،1386:132 )
امروزه هنگامی که از مدیران ارشد سازمان های موفق سوال می شود که در شرایط مساوی،چه کسی شانس بیشتری برای استخدام دارد ؟ پاسخ همه یکسان است: « فردی که د ارای مهارت های قوی تر ارتباطی باشد»
انسان در دنیای دیرپای امروز که در آن نیازمند رقابت و سرعت بیشتری است ، برای رسیدن به موفقیت های شغلی و اجتماعی می تواند از گفتار بی صدا به عنوان یک ابزار بسیار خوب استفاده کند . او می تواند با کسب مهارت در گفتار بی صدا علائم دریافتی خود را دقیقا" مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و علائمی را که به دیگران منتقل می کند کنترل کند . توانایی در درک صحیح گفتار بی صدای بدن به دیگران کمک می کند تا در موقعیت هایی که نمی دانید چه کار باید بکنید ، از دوراهی ها نجات پیدا کنید . بدانید که آیا باید فشار روانی ، اضطراب ، فریب کاری ، حیله گری و دو دلی خود را پنهان کنید یا با طرف مقابل آشکارا به خصومت بپردازید .( لوئیس، دیوید ، 1384 :3)
البته ذکر این نکته ضروری است که ارتباطات غیر کلامی فقط در ارتباطات میان فردی حائز اهمیت نیست بلکه در ارتباطات جمعی و بویژه در رسانه ها نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. بویژه در قرن 21 که به عصر رسانه ها و جامعه اطلاعات مشهور است.
رسانه ها ، وسایل فیزیکی یا مکانیکی تبدیل پیام ها به علائم و انتقال آنان از مجاری یا کانال های ارتباطی هستند.(اولسون ، 1377 :5)
رسانه های جمعی شبکه ی پیچیدهای از نشانههای اعتقادی را درون محیطهای چند گانه – محیط رسانههای گروهی مولّد، محیط اعتقادی مولّد گسترده و محیط اجتماعی اقتصادی مولّد – به وجود میآورند که هر یک ویژگیهای خود را دارا است. با این تعبیر، تلویزیون خُرده کیهانی الکترونیکی را تشکیل میدهد که دگرگوییِ محدود را بازتاب میدهد و بازپخش میکند و تحریف و تقویت مینماید. (استم ، 1383 : 360)
مهم ترین رسانه های جمعی عبارتند از :سینما،رادیو،تلویزیون و مطبوعات که البته تمایز ها و نقاط اشتراکی نیز با هم دارند.
برخی از مهمترین تفاوتهای این سه رسانۀ تصویری دراماتیک – تئاتر ، سینما ، تلویزیون – از حالتها و وضعیتهای گوناگون تماشای آنها ناشی می شود . در این زمینه ، سینما و تئاتر زنده – برخلاف تلویزیون – یک ویژگی مشترک و مهم دارند ؛ اینکه تماشاگران در جایی تاریک و در ردیفهای منظم به تماشای فرآوردۀ انها می نشینند . در تئاتر ، تماشاگر رو در روی پدید آورندگان ارتباط – بازیگران – می نشیند ؛ و این ، فرآیند پیچیده ای از بازخوردها را میان تماشاگران و بازیگران و نیز میان خود تماشاگران به کار می اندازد . در سینما ، بازخورد میان تماشاگران و بازیگران وجود ندارد ولی فهم تماشاگر از واکنش خودش بسیار نیرومند است . در درام تلویزیونی ، این واکنش گروه – روان شناختی هیچ وجود ندارد . تماشاگران تلویزیون نه تنها گروهی را گرد خود ندارند بلکه از گیروبندهای کسانی که در جایی تاریک و شلوغ نشسته اند و کما بیش ناگریزند که نمایش را تا پایان تماشا کنند نیز آزادند . در سینما و تئاتر ، تماشاگر جزو یک گروه است و بنابراین زیر تأثیر روان شناسی گروه جای می گیرد ، ولی در همان حال فردیت و گسترۀ فرهنگی و دلبستگی ها و دل مشغولی های خودش را حفظ می کند . تلویزیون که پیوسته دم دست تماشاگر است ، برای او همچون رشتۀ پیوسته ای از سرگرمی هاست . بنابراین هر برنامه یا موضوع ، از انجا که پیش یا پس از برنامه ای دیگر جای می گیرد ، معانی افزوده و ناخواسته ای را به دست می اورد .
( اسلین ، 1375 : 96)
تماشاگران امروز ، مستقیم تر از پیش ، زیر تأثیر و حالت دهی و برنامه دهی درام قرار می گیرند . درام به یکی از ابزارهای عمده اطلاع رسانی ، یکی از شیوه های مسلط « تفکر » در باره زندگی و موقعیتهای آن تبدیل شده است .
پیش از این ، درام صحنه ای یعنی تئاتر زنده تنها روش ارائه نمایش دراماتیک بود ولی امروزه نمایش دراماتیک به شیوه های متعدد در دسترس تماشاگران قرار می گیرد : سینما ، تلویزیون ، نوار ویدئو ، رادیو ، نوار کاست . در نتیجه ، در مقایسه با گذشته نه تنها تعداد تماشاگران درام با ارقام نجومی افزایش یافته بلکه شمار نمایشهای دراماتیک نیز به همین نسبت فزونی پیدا کرده است . (همان ،7)
دستاوردهای فنی که وضوح تصویر را می افزاید و صفحه های تلویزیون را هر روز بزرگتر می سازد ، بر ان است تا درام تلویزیونی را به سینما نزدیکتر کند . پیش از این ، که صفحۀ تلویزیون کوچک و شمار خطهای آن کمتر بود ، محتوای نماهای دور به خوبی دیده نمی شد ، بنابراین درام تلویزیونی بر نماهای متوسط و کامل استوار بود . پخش نوار ویدئویی فیلمها ، جنبۀ تازه ای از درآمیزی گام به گام درام سینمایی و تلویزیونی را شکل می دهد . با نوار ویدئو ، تماشاگرانی اندک فیلمهای سینمایی را بر صفحۀ کوچک تلویزیون و در شرایطی سوای سالن نمایش تماشا می کنند . از اینرو ، جنبۀ مهمی از معنا آفرینی که در سینما وجود دارد ، در اینجا از دست می رود . از سوی دیگر ، فیلم بدون دردسر اگهی های بازرگانی بر صفحۀ تلویزیون به نمایش در می آید و تماشای فیلم – اگر خریده یا کرایه شده باشد – بیشتر همانند سینما رفتن است تا نمایشی که به گونه ای اتفاقی بر صفحۀ تلویزیون دیده شود . ( همان ، 98)
اگرچه امروز با بزرگ ساختن لامپ تصویر تلویزیون ها و بالا بردن وضوح تصویر ، سعی میکنند تا تلویزیون را به سینما نزدیک سازند ولی توانایی تماشاگران نمایشنامه یا فیلم یا تلویزیون برای درک انچه می بینند با هم تفاوت دارد و وابسته است به «توان» آنان، یعنی آشناییشان با قواعد و فرضهای ضمنی و زبان دنیای تخیلی آن نمایش . تماشاگر باید « قواعد» زبان شناختی و رفتاری آن جهان ویژه را بداند . افزون براین ، تماشاگر باید با فنون عرضۀ ان جهان ویژه در درام اشنا باشد . بنابراین ، تماشاگر باید پایۀ « قواعد» دراماتیک یا سینمایی ان رسانۀ ویژه دراماتیک را نیز بداند.از اینرو ، به این نتیجه می رسیم که « قواعدی» که نمایش را بر می سازد و « توان » تماشاگر را برای فهم و « رمزگشایی » نشانه های درون ان بر می انگیزد ، در دو دستۀ یکسر جدای از هم جای می گیرد :
قواعد ویژۀ فرهنگ یا تمدن یا جامعۀ بازیگران و تماشاگران : یعنی قواعد فرهنگی و رفتاری یا ایدئولوژیک .
قواعد چیره بر اجرای نمایش دراماتیک : یعنی قواعد دراماتیک یا نمایشی.
قواعد کلی فرهنگی که در نمایش دراماتیک به گونه ای شمایلی به تصویر در می اید ، گسترۀ کامل زندگی و رفتارهای ان فرهنگ را در بر می گیرد ؛ یعنی زبان ، رفتارها ، معیارهای اخلاقی ، ایینها ، سلیقه ها ، ایدئولوژی ها ، شوخی ها ، خرافات ، باورهای دینی و همۀ گنجینۀ اندیشه ها و مفاهیم ان فرهنگ .
برای فهم کامل متن هر نمایش دراماتیک ، باید توان فهم « قواعد زیر فرهنگی » ویژۀ هر جامعه را داشت . ریشۀ این قواعد را می توان در نکته های باریک کردار و رفتار هر گسترۀ اجتماعی ویژه یا در اگاهی از معانی ضمنی واژه ها ، بویژه نامهای خاص ، یافت .
(اسلین ، 1375 : 139)
در دنیای امروز، درام گونه ای تجارت و صنعت است. بسیاری از بینندگان درام ان را سرگرمی ، ابزار وقت گذرانی ، وسیلۀ از خوددرامدن ، مایۀ تفریح و انحراف فکر می دانند. افزون بر این، درام را می توان « پدیده ای فرهنگی» » دانست : ایینی است که جامعه با ان با خودش گفتگو می کند، حتی کاری شبه دینی است.از اینرو ، باید ان را با جدیت بسیار نگریست؛در برخی از کشورها ، تئاترهای ملی معابدی است که در انها هرروزهویت ملی جشن گرفته می شود.با اینهمه ، درام فعالیتی « نشاط افرین» نیز هست و از خود بازی کردن یا شور در نقش کسی دیگر رفتن ناشی می شود ؛ کودکانی که نقش پدر و مادر یا پزشک و بیمار را بازی می کنند نیز در گونه ای درام بالبداهه در گیر می شوند، که هم نوعی « بیان خود» لذت اور و خوشایند است و هم گونه ای روند یاد گیری. برشت در فرمول بندی نظریۀ درام اموزشی حتی درامی این گونه را پندار کرده که بدون تماشاگر است. در این گونه درام، خود بازیگران چیزهایی را دربارۀ جهان می اموزند و با ایفای نقش قربانی و جلاد احساس انها را درمی یابند. در این گونه درام ، خود بازیگران، تماشاگران خودشانند.
هر نمایش دراماتیک شامل شماری « پیام» است که از «فرستنده» های گوناگون صادر می شود و برخاسته از چندین نشانۀ تک ودال و ساختارهای دلالت است. این مورد دست اخر برای هریک از تماشاکران در هم می امیزد و « پیامی» را شکل می دهد یا در سطوح گوناگون « معنا» یی را می رساند ولی از انجا که تعیین سرچشمه ای یگانه برای ان « پیام» یا « معنا» دشوار است، دقیقتر ان است که بگوییم نمایش دراماتیک تنها یک «عمل ارتباطی»برای یک « پیام» نیست بلکه رویدادی است که تماشاگران ان را تماشا می کنند.( همان ، 127 :122)
هرچه این تجربه بیشتر و تمرکزی که در هر تماشا گر پدید می اورد افزونتر باشد ، می تواند توانایی تماشا گر را برای دریافت معنای ان نمایش فراتر ببرد ، ولی خیلی کم یک نظام نشانه ای ویژه را به معنایی که نشانه شناسی از ان مراد می کند، شکل می دهد. این، مارا به دیگر تواناییهای معنا افرین این دو رسانۀ دراماتیک سینمایی – یعنی سینما و تلویزیون – راهنمایی می کند.
( اسلین ،1375: 89)
تفاوت ژرف تر میان درام زنده و سینمایی ، در جدایی بنیادین مکان تئاتری و سینمایی ریشه دارد . صحنه تئاتر ( چه از نوع « شهر فرنگ » باشد وچه مکانی باز یا « دایره وار » ) در سر تا سر نمایش در جلو تماشاگر جای دارد و « فرض » بنیادین ان است . ولی پرده سینما یا صفحه تلویزیون دری است که تماشاگر از ان ازادانه وارد جایی می شود که بسیار گوناگون و پیوسته متغیر است . (همان ، 92 )