پایان نامه جهت دریافت مدرک روانشناسی بالینی
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
هوش هیجانی دراصل توانایی باز شناختن، اداره کردن و استفاده از هیجان هایمان در مسیرهای سازا و مثبت است. همچنین هوش هیجانی بازشناختن حالات هیجانی دیگران است تا به شیوه هایی عمل کنیم که همه باهم احساس خوبی داشته باشیم و روابط متقابل سالم و قابل اعتمادی خلق کنیم. تحقیقات نشان داده است که هوش عقلانی نسبت به هوش هیجانی کمتر موجب موفقیت در زندگی می شود همه ما می دانیم وجود دارند افرادی که از لحاظ دانشگاهی با استعداد هستند اما از لحاظ اجتماعی بی عرضه و ناموفق هستند. هوش هیجانی در این گونه افراد ناپیداست. هوش هیجانی به شما کمک می کند که به طور واضحی با دیگران ارتباط برقرار کنید و روابط قوی ای در محیط کار و زندگی شخصی خود خلق کنیم. همچنین هوش هیجانی به شما کمک می کند تا خودتان را برانگیزانید و به خود انگیزه دهید تا مسائلتان را حل کنید و به اهدافتان برسید.
هوش هیجانی 4 توانایی اساسی را شامل می شود:
1)خود آگاهی: این توانایی که از هیجان های خود آگاه باشید و اثرات آن را بازشناسی کنید در حین اینکه با ادراک درون عمیق تصمیمات خود را هدایت کنید.
2)خودسازماندهی: این توانایی که از هیجان ها و رفتار خود را کنترل دهید و خود را با دگرگونی های شرایط محیطی وفق دهید
3)توانایی حس کردن، فهمیدن و واکنش نشان دادن به هیجان های دیگران و اینکه از لحاظ اجتماعی احساس راحتی کنید
4)سازماندهی ارتباط: توانایی القا کردن، تأثیر گذاشتن و ارتباط برقرار کردن با دیگران در حین اینکه تعارضات را اداره می کنید هوش هیجانی کلید موفقیت و تاب آوری (انعطاف پذیری) است.
در مطالعه روی افراد دارای تومور و ضربه مغزی و انواع دیگر آسیب مغزی، دانشمندان یافته های سحرآمیزی را در ارتباط با هوش کشف کردند. هنگامی که قسمت هایی از مغز را که مسئول هیجان هستند آسیب می بیند هوش ما دست نخورده باقی می ماند در چنین شرایطی ما هنوز می توانیم صحبت کنیم، تحلیل کنیم، تست های هوش عقلانی (ای کیو) را به طور عالی انجام دهیم و حتی می توانیم پیش بینی کنیم که چگونه باید در موقعیت های اجتماعی عمل کنیم اما تحت چنین شرایطی تکان دهنده ای ، ما قادر به تصمیم گیری در جهان واقعی نیستیم و نمی توانیم به طور موفق و مناسبی با افراد دیگر تعامل داشته باشیم. نمی توانیم برای آینده ی دراز مدت یا بلاواسطه ی خود نقشه بکشیم، نمی توانیم مسائل رابطه ی خلاقانه ای حل کنیم و سرانجام ناموفق هستیم.
یکی از عواملی که به افراد و جوامع کمک می کند تا در برابر آسیب ها مقاومت کنند، مفهوم جدید تاب آوری به صورتهای مختلف تعریف شده است. بیشتر تعاریف بر انطباق به رغم وجود موانع یا موقعیت های دشوار اشاره دارند (کلاریچ، 1998)
اکثر تعاریف، تاب آوری را فرایندی می دانند که از تصمیمات روزمره متأثر است (ماتسن، 2001) به وضوح قابل درک است که هوش هیجانی مولفه بسیار مهمی در آغاز صحیح روزمره و انطباق با موقعیت های دشوار است. پرواضح است که تعامل هوش هیجانی و تاب آوری تأثیر زیادی در سلامت روان دارد.
بیان مسأله
ما همیشه نمی توانیم چیزی را که برای ما اتفاق می افتد کنترل کنیم اما می توانیم توانایی خودمان را تقویت کنیم تا بر چالش های هیجانی، آسیب و فقدان غلبه کنیم. تفاوت بین پیروزی و شکست در زندگی کمتر حاصل چیزی است که برای ما اتفاق می افتد بلکه بیشتر بستگی دارد به اینکه ما چگونه نسبت به تجربه های فشار زای هیجانی و دردناک و غم انگیز واکنش نشان می دهیم. بقا و معنادار زندگی کردن به بهره برداری از منابع هوش هیجانی بستگی دارد چالش های زندگی ممکن است فرصت های نهفته ای را تقدیم کنند برخی از افراد مصیبت های بیش از اندازه تجربه می کنند حتی آن افرادی که به بهترین شکل زندگی می کنند نمی توانند خودشان را از دل شکستگی های گاه و بیگاه، فقدان، آسیب و تجارب فشار زا که اضطراب و افسردگی را ایجاد می کنند حفظ کنند افرادی که برای غلبه بر چالش ها منابع فردی و بین فردی هستند نه تنها زنده می مانند بلکه در طی این فرایند قوی ترهم می شوند تجربیات سخت و دردناک زندگی علاوه بر اینکه ما را ضعیف می کنند می توانند ما را قدرتمند کنند. چالش هایی که فشارهای روانی طاقت فرسا تولید می کنند ممکن است رشد سلول های جدید مغزی را برانگیزانند سلول های ساقه ای که قادرند سلول های جدید باز تولید کنند در آمیگدان (بادامه مغز) یافت شده است آمیگدان مغز برای خاطرات و ادراکات هیجان است این مطلب به ارتباط بین چالش های هیجانی و رشد سلول های جدید در طول زندگی اشاره دارد.
باز تولید کننده آمیگدال (بادامه مغز) یافت شده است آمیگدال مخزن مغز برای خاطرات و ادراکات هیجانی است این مطلب به ارتباط بین چالش های هیجانی و رشد سلول های جدید در طول زندگی اشاره دارد از آنجایی که فشارهای هیجانی طاقت فرسا از رشد سلول های جدید در طول زندگی اشاره دارد از آنجایی که فشارهای هیجانی طاقت فرسا از رشد سلول های مغز جلوگیری می کنند این پتانسیل (توان)احیا کننده ممکن است با تاب آوری (انعطاف پذیری) ارتباط داشته باشد. تاب آوری توانایی غلبه کردن بر چالش ها و حل کردن تعارض هاست. محقق برجسته آلن ان اسکور در تحقیق ابتکاری خود سازمان دهی عاطفه و منشا خود به مطالعاتی اشاره می کند که نشان می دهد رشد مغز در کودکان جوان در طول دوره هایی که کشمکش و ستیز به راه حل منتهی می شود افزایش پیدا می کند ارتباط بین تجربه های چالش انگیز، راه حل، و رشد سلول مغز ممکن است کاتالیزوری (سازمان دهنده) باشد برای رشد و توسعه ی انسان در حال پیشرفت.
چالش های زندگی می توانند منابعی را فراهم کنند به وسیله ی هوش هیجانی به دست آمده است تاب آوری افراد را قادر می سازد که هنگام مواجهه با چالش ها و مشکلات زندگی با آن ها مبارزه کنند و سرانجام بر آن ها غلبه کنند تاب آوری از توانایی های زیر سرچشمه می گیرد:
1)به سرعت و با قابلیت سطوح استرس خود را به سطح متعادل برسانید
2)از لحاظ هیجانی آگاه باقی بمانید و این توانایی را داشته باشید که هیجان های خود را تحت کنترل در آورید.
3)به طور موثری نشانه های غیر کلامی را ارسال و دریافت کنید.
4)با افراد دیگر در فعالیت های تفریح شادی آور شرکت کنید
5)تعارض را با شیوه های قابل اعتماد حل و فصل کنید.
شهریاری خسیه (1387) در پژوهشی در رابطه با هوش هیجانی و سلامت عمومی دانشجویان به دست آورد، هوش هیجانی و سلامت عمومی رابطه منفی معناداری دارند از آنجایی که نمره بیشتر در آزمون سلامت عمومی به معنی وضعیت بدتر دانشجو است در نتیجه رابطه مثبت است.
این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوالات است که:
1-بین هوش هیجانی و تاب آوری در بین دانشجویان چه رابطه ای وجود دارد؟
ضرورت پژوهش
تفاوت بین موفقیت و شکست محصول شانس و اتفاق نیست، بلکه بیشتر تحت تأثیر این مسئله قرار دارد که شما چگونه نسبت به تجربه های تهدیدآمیز، ناخوشایند و غیرمنتظره واکنش نشان می دهید این مسئله همان چیزی است که با کامیابی و پیشرفت کاملا هماهنگ است. هوش هیجانی مثل یک چتر نجات نیست که از شما در مقابل فاجعه ها و مصیبت ها محروم شدن ها یا ناامیدی های زندگی محافظت کند. افرادی که به لحاظ هیجانی با استعداد هستند مثل هر شخص دیگری با تجربه ها و اوقات نامساعد مثل غمگینی، ترس، و خشم مواجه می شوند اما آنها نسبت به افراد دیگر به طور متفاوت و سالم تری به این گونه تجربیات پاسخ می دهند. هوش هیجانی به شما این توانایی را می دهد که حریف حوادث سخت شوید و بعد از فشارها، مصیبت ها، آسیب ها و فقدان های زندگی بهبود پیدا کنید، به عبارت دیگر هوش هیجانی شما را تاب آور انعطاف پذیر می سازد. بنابراین با شناسایی و آموزش آنها از طریق روان شناختی و درمان می توان جلوی بیشتر بیماری های روانی را گرفت و افراد جامعه را در کنار آمدن و سازگارتر شدن با مشکلات زندگی آماده نمود و بزرگترین کمک برای نیروی انسانی که لازمه زندگی افراد در جامعه است می باشد بنابراین آنچه مهم است این می باشد که یافته های تحقیق را چقدر به صورت کاربردی می توان در میان افراد جامعه که دچار این مشکل است بکار برد که توجه به موارد فوق ضرورت مطالعه این موضوع را دو چندان کرده است. ضرورت دیگر آن است که با انجام تحقیقات لازم در این زمینه دریچه ای تازه برای حل این معضل به دست آورد که آگاهی های لازم را به متخصصین و مسوولان مربوطه ارائه داد تا بهترین روش هم برای پیشگیری و هم برای درمان این افراد است.
اهداف پژوهش
هدف کلی
بررسی رابطه بین هوش هیجانی با تاب آوری روان شناختی در بین دانشجویان
اهداف جزئی
تعیین رابطه بین هوش هیجانی با تاب آوری روان شناختی دانشجویان
تعیین ارتباط بین هوش هیجانی دختران (دانشجو) با پسران (دانشجو)
تعیین ارتباط بین تاب آوری روان شناختی با جنسیت
فرضیه ها
تعیین ارتباط بین هوش هیجانی با تاب آوری روان شناختی دانشجویان ارتباط وجود دارد.
تعیین ارتباط بین هوش هیجانی دختران (دانشجو) با پسران (دانشجو) تفاوت معنی دار وجود دارد.
تعیین ارتباط بین تاب آوری روان شناختی با جنسیت تفاوت معنی دار وجود دارد.
تعریف عملیاتی و مفهومی
آسیب پذیر روانی: به استعداد و آمادگی افراد در جهت ابتلاء به آشفتگی های روانی نظیر اضطراب و افسردگی اطلاق می شود. (سادوک و سادوک، 2007؛ ترجمه رضائی، 1389).
تاب آوری: اکثر تعاریف، تاب آوری را فرایندی می دانند که از تصمیمات روزمره متأثر است (ماتسن، 2001)
اعتقاد کامپفر(1999) تاب آوری یعنی بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادلی بالاتر از وضعیت پیش از بروز شرایط ناگوار، به نحوی مثبت با زندگی می تواند پیامد آن باشد.
منظور از تاب آوری در این پژوهش نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه ....... کسب می نماید.
هوش هیجانی: هوش هیجانی توانایی درک هیجان ها و عاطفه ها به منظور دستیابی و ایجاد هیجان هایی است تا ضمن کمک به تفکر بهتر، بتواند به شناخت هیجان ها و عواطف بپردازد و در ضمن، هماهنگی لازم میان عواطف و احساس ها برای ارتقاء عاطفی و هوشی را فراهم آورد. (پیتر سالووی و جان مدیر، 1997)
منظور از هوش هیجانی در این پژوهش نمره ای است که آزمون در آزمون...... به دست می آورد.
هوش هیجانی
هیجان چیست؟ گلمن لغت هیجان را برای بررسی اشاره به یک احساس ، افکار، حالت های روانی و بیولوژیکی مختص آن و دامنه ای از تمایلات شخصی برای عمل کردن بر اساس آن به کار می برد.
هوش چیست؟ یعنی هوش همیشه به صورت چیزی تلقی می شود که مردم از طریق آن افکار و عقاید را بررسی می کنند از منطق استفاده می کنند با اعداد کار می کند، شباهت ها را تشخیص می دهند، استنباط و استنتاج می کنند و مفاهیم جدیدی را به دست می آورند. همه این کارها به طور واضح در قلمرو شناختی (ادراک) و عقل قرار دارند و هنگامی که آزمونها IQ مردم را در این نوع مهارتها ارزیابی می کنند نمره هایی ارائه می دهند که کاملاً براساس توانایی های شناختی است. مسلماً IQ یکی از قویترین عواملی است که می تواند عملکرد دانش آموز و دانشجو را در مدرسه و دانشگاه پیش بینی می کند و این به نوبه خود بسیار مهم است با این حال وقتی نوبت به موفقیت در دیگر زمینه های سازندگی می رسد پژوهش هایی که رابطه IQ و کارایی شغلی را بررسی کرده اند به یافته های مختلف و نامطمئن رسیده اند. بعضی پژوهشها نشان می دهند که IQ تقریباً بیست و پنج درصد از انعطاف پذیری و سازگاری شغلی را تعیین می کنند اما بعضی دیگر این تخمین را بسیار کمتر و در حد پنج یا ده درصد می دانند حتی اگر رقم بیست و پنج درصد پذیرفته شود باز هم معنای آن این است که سه چهارم سازگاری شغلی نتیجه IQ نیست بلکه از جای دیگر ناشی می شود اگر IQ با همه اهمیتی که دارد باعث به وجود آمدن این موفقیت یا تبیین آن نیست پس چیزی آن را ایجاد می کند؟
چرا بعضی از آدم های باهوش کار احمقانه می کنند؟
یکی از سوالاتی که به زبان هوش بهر و به نفع هوش هیجانی قابل طرح می باشد انست که چرا فردی تا حد زیادی هوشمند کاری تا اندازه زیادی غیر عقلانی و احمقانه انجام می دهند؟ پاسخ این است که اولاً هوش بهر/ هوش شناختی- هوش تحصیلی ارتباط چندانی با زندگی عاطفی ندارد. باهوش ترین انسانها ممکن است در مقابل خیلی هوس های بهم گسیخته و تکانشهای سرکش از پا در آیند. افرادی دارای هوشبهر بالا ممکن است به طرز حیرت آوری زندگی خصوصی خود را به بیراهه هدایت کنند (گلمن 1995). ثانیاً افراد با هوش بهره بالا اغلب آنچنان تحت تأثیر قوای هوشی خود قرار می گیرند که یک بعدی می شوند و به اصطلاح احساس می کنند تافته جدا بافته هستند که از دیدن ابعاد و جوانب مختلف یک رویداد غافل می شوند اینجاست که هوش بالا خود به صورت یک دام در می آید و بعضاً می تواند به تکبر منجر شود تکبر به عنوان یک جنسیت عاطفی منفی ترجمان نیاز به خود بزرگ پنداری ناشی از خود تهی شده و واکنشی به کودک آسیب دیده درون است و تنها با کسب هوش هیجانی است که می تواند کامیابی های ناشی از تکبر را کنترل کند و یا به تعویق بیاندازد و حالات خلقی را تنظیم کند و با دیگران همدلی کند. به تعویق انداختن لذت های آنی ناشی از تکبر و ... به توانایی فکری- عاطفی منجر از هوش بهر مرتبط است. هوش هیجانی یعنی توانایی هایی مانند اینکه فرد بتواند انگیزه ی خود را حفظ نماید و در مقابل ناملایمات پایداری کند. تکانش های خود را کنترل کند و کامیابی های را به تعویق بیاندازد، حالات روحی خود را تنظیم کند و نگذارد پریشانی خاطر قدرت تفکر او را خدشه دار سازد. با دیگران همدلی کند و امیدوار باشد هوش بهر یعنی توانایی های شناختی که با نتایج آزمونهای استعداد تحصیلی، استعداد شغلی و غیره همخوانی دارد سابقه حدود یک صد سال تحقیق بر صدها نفر را به همراه دارد هوش هیجانی مفهوم جدید است منتهی هیچ کس نمی تواند دقیقاً بگوید که تفاوتهای میان افراد در طول زندگی تا چه حد از هوش هیجانی ناشی می شود. اما داده های موجود نشان می دهند که هوش هیجانی می تواند به اندازه هوشبهر و گاهی اوقات بیشتر از آن قدرت داشته باشد. هوش بهر بالا در بهترین حالات برای استاد دانشگاه شدن مناسب است اما اگر یک استاد دانشگاه از صفات تشخیص منفی تغییر بدخواهی، خود خواهی، بالا رفتن از گروه دیگران به هر قیمت و پا گذاشتن بر انصاف و از منفعت طلبی به قیمت نادیده گرفتن منافع دیگران برخوردار باشد و از رحم، شفقت، انصاف و اعتقاد به اینکه هرچه بر خود نمی پسندی بر دیگران مپسند، برخوردار نباشند دیگر فرقی نمی کند او چقدر باهوش است و شغل او چیست؟