پایان نامه جهت دریافت مدرک کارشناسی مدیریت دولتی
مقدمه
یکی از منابع ارزشمند هر سازمان، نیروی انسانی شاغل در آن سازمان است. در صورتی رضایت شغلی نیروی انسانی ایجاد می شود که بین توقعات نوخاسته انسان با پاداش هایی که کار فراهم می آورد، سازگاری وجود داشته باشد. در این مقاله، مقدار عوامل مؤثر در رضایت شغلی کارکنان در یک شرکت خدماتی در شهرستان اردبیل مورد بررسی قرار گرفته است؛ نتایج حاصله نشان می دهد که به دلیل عدم دخالت کارکنان در تصمیم گیری ها، رضایت شغلی در حد پایینی وجود دارد و پیشنهاد شده است که با دخالت دادن بیشتر افراد در تصمیم گیری ها، سهم آنان در نتایج حاصله را افزایش دهند؛ این امر به نوبه خود، افزایش رضایت شغلی را به همراه خواهد داشت.
مشاغل و حرفهها بخش مهمی از زندگی ما هستند. همراه با ایجاد یک منبع درآمد، مشاغل به ما کمک میکنند تا خواستههای شخصی خود را برآورده کنیم، شبکههای اجتماعی شکل دهیم و به جامعه خدمت نماییم.استرس در کار :حتی «شغلهای رویایی» هم دارای لحظههایی پراسترس، انتظارات کاری و سایر مسئولیتها میباشند . برای برخی افراد، استرس محرکی است که انجام بعضی کارها را حتمی میسازد. به هرحال، استرس محیط کاری میتواند براحتی زندگی شما را تحت تأثیر قرار دهد. ممکن است بطور مداوم در مورد یک پروژه خاص نگران باشید، از رفتار نادرست یک همکار یا سرپرست (مدیر گروه) احساس ناخوشایندی داشته باشید یا آگاهانه و به امید کسب یک ترفیع، بیش از حد توانتان کاری را بپذیرید. چنانچه شغلتان را در رأس همه امور خود قرار دهید، روابط شخصیتان تحت تأثیر قرار گرفته و با فشارهای کاری ادغام میشود. از کار برکنار شدن، تغییرات مدیریتی و سازمانی میتواند امنیت شغلی فرد را آشفته سازد. مطالعه یک محقق نروژی نشان داده است که تنها شایعهای در مورد تعطیلی کارخانه باعث افزایش فشارخون و تپش قلب کارگران شد.
تحقیقات انجام گرفته در آمریکا دال براین است که صدمات و آسیبهای محیط کاری در سازمانهایی که به سمت خصوصی شدن پیش میروند، افزایش یافته است. واکنش بدن :در کنار ضررهای حاصله از استرس کاری برروی احساسات، طولانی شدن این نوع استرس میتواند بر سلامتی جسمانی شما نیز تأثیر بگذارد. مشغولیت ذهنی مداوم با مسائل شغلی غالباً منجر به تغذیه نامناسب و نامرتب و عدم ورزش کافی میشود که نهایتاً مشکلاتی چون اضافه وزن، فشارخون بالا و افزایش مقدار کلسترول را به همراه خواهد داشت. تنشهای شغلی مثل پاداشهای کم، محیط کاری غیردوستانه و ساعات کاری طولانی میتواند موجب بیماری قلبی شود (مثل حملات قلبی).
این مسأله، بویژه برای کسانی که کارهای پورسانتی انجام میدهند بیشتر صدق میکند. مطالعات نشان میدهد، از آنجائیکه این افراد کنترل کمی بر محیطهای کاری خود دارند، بیشتر از افرادی که دارای شغلهای قراردادی ثابت میباشند مبتلا به بیماری قلبی میشوند. سن نیز بعنوان عاملی جهت استرس کاری محسوب میشود. مطالعات دانشگاه اوتاوا مبنی بر این است که کارکنان شاغل پراسترس، زودتر پیر میشوند و فشار خون آنها نسبت به سطوح نرمال، بالاتر است. عدم وجود انرژی روانی :فشار کاری باعث فرسودگی روانی میشود، حالتی که با خستگی روحی ونگرشهای منفی و بدبینانه نسبت به خود و دیگران همراه میباشد. فرسودگی روانی منجر به افسردگی میشود و انواع بیماریهای قلبی و سکته، اختلالات غذایی و گوارشی، دیابت و انواع سرطان را به دنبال خواهد داشت.از طرفی هر انسان که پا به عرصه اجتماع می گذارد برای برطرف ساختن نیازهای اولیه و ثانویه خود نیازمند استقلال مالی میباشد و این استقلال مالی در گرو داشتن شغلی ایمن و بدور از استرس و نا امنی است و داشتن این مولفه ها و مولفه های دیگری از این قبیل عملکرد شغلی فرد را در بر خواهد داشت .بسیاری از افراد معتقدند راز موفقیت در یک شغل استفاده از آخرین تکنولوژی ها و دستاوردهای مربوط به آن است. اما تنها دانش و ابزار یک کار را داشتن، سبب موفقیت در آن کار نمی شود. خیلی از اوقات، دو مدیر که هر دو دانش و ابزار یکسان و لازم را در اختیار دارند در آخر ماه نتایج گوناگونی به دست می آورند. سوال این است که چه چیزی سبب پیشرفت یک شرکت و افت شرکت دیگر می شود، در حالی که کارمندان هر دو شرکت، تکنیک های لازم را آموخته اند و ابزار لازم را در اختیار دارند؟ جواب این سوال آسان است. برای موفق شدن در یک کار باید استعداد، هیجان و شخصیت داشت. به عبارت دیگر برای موفق شدن ابتدا باید به خود رجوع کرد.
بیان مسئله
استرس یا فشار روانی به معنای فشار یا نیرویی است که از انواع عوامل درونی و بیرونی بر فرد وارد شده و بر رفتار او تاثیر میگذارد. یا به عبارت دیگر گونهای ناهنجاری رفتاری است که به هنگام قرار گرفتن شخص در شرایطی ناشناخته یا نامطلوب بوجود میآید. در تعریفی دیگر استرس را عکسالعمل بدن ما نسبت به هر اتفاقی در محیط اطراف مینامند.استرس شغلی می تواند به عنوان پاسخهای فیزیکی و احساسی مضر تعریف شود و زمانی رخ می دهد که الزامات شغلی با توانایی ها، منابع یا نیازهای کارمندان مطابقت نداشته باشد. استرس شغلی می تواندبه ضعف سلامت وحتی آسیب دیدن افراد منجرشود. همچنین استرس شغلی به عنوان کنش متقابل بین شرایط کاروویژگیهای فردی شاغل، میزان بیش از حد خواست های محیط کار و در نتیجه فشارهای مرتبط با آن است که فرد بتواند از عهده آن بر آید.مفهوم استرس شغلی اغلب با چالش، اشتباه می شود، اما این مفاهیم یکی نیستند. چالش به ما، از نظر روانشناسی و فیزیکی، انرژی می دهد، و ما را تحریک می کند که مهارتهای جدید بیاموزیم و بر شغل خود مسلط شویم.
بدون تردید، افراد ناراضی، بازدهی پیوسته مطلوبی نخواهند داشت. نبود رضایت شغلی باعث افزایش غیبت، ترک خدمت، جابه جایی، سوانح حین کار و حتی کاهش رضایت از زندگی و مانند این ها می شود. هزینه ترک خدمت و غیبت در صنایع کشور آمریکا که باعث کاهش بهره وری ملی آن کشور می شود، سالانه به میلیاردها دلار می رسد. از سوی دیگر، کارکنان در آمد قابل توجهی را از دست می دهند[1]. اگر محاسبات مشابهی صورت بگیرد، احتمالاً هزینه های مذکور برای کشور ما نیز قابل تامل است. در سالهای اخیر دولت های بسیاری از کشورهای جهان به منظور به حداقل رساندن هزینه های دولت و دستیابی به بهره ورری بیشتر، اقدام به واگذاری فعالیت های قابل انتقال خود به بخش خصوصی کرده اند. دلیل این نگرش نو، مقبولیت عدم توجیه اقتصادی بسیاری از فعالیتهای دولت ها است. امروزه بیش از پیش مقرون به صرفه بودن هر فعالیتی مورد بررسی قرار می گیرد. هزینه های هر سازمان باید در مقابل درآمدهای آن قابل توجیه باشند. رضایت شغلی یکی از عمده ترین عوامل موفقیت یک سازمان است. به گفته گوسیلین (2000) رضایت شغلی یکی از عوامل مهم در دستیابی سازمان به هدف های خود است. اگر نیل به کارایی و اثر بخشی از هدف های سازمان باشند، توجه به عوامل مربوط به آن ها، از جمله ابعاد گوناگون رفتار سازمانی، مثل رضایت شغلی اجتناب ناپذیر است. مروری بر ادبیات پژوهش نشان می دهد که رضایت شغلی، ترکیبی از خرسندی شناختی و خرسندی احساسی فرد نسبت به شغلش است. رضایت شناختی رضایتی است که بیش تر بر ارزیابی منطقی و عقلانی شرایط کار استوار است. بنابراین، رضایت شناختی یک ارزیابی مبتنی بر مقایسه ها است که بر قضاوتهای احساسی تکیه ندارد و ارزیابی شرایط، فرصت ها و در آمدها را در بر می گیرد. اما رضایت احساسی، ارزیابی کلی فرد به طور احساسی نسبت به شغلش است. این رضایت، خوی و خلق خوب فرد و احساس خوب و مثبت وی را هنگام کار کردن نسبت به کارش نشان می دهد(مورمن، 1993) بسیاری از پژوهش های مرسوم درباره رضایت شغلی کارکنان، مثل پژوهش های کار و کازانوسکی (1994) دی سانتین و دیرست(1996) گویای آن هستند که کارکنان، کار با ثبات، فرصت های ارتقا و پاداش های رضایت بخش را ترجیح می دهند. بعضی از پژوهش ها در مورد رضایت شغلی کارکنان، مثل پژوهش امرت و تاهر(1992) نشان می دهند که عواملی مثل ساعات کار منعطف، رضایت اجتماعی و ویژگی ها و رفتار سرپرستان نیز بر رضایت شغلی کارکنان تاثیر دارند.
رضایت شغلی به عنوان یک متغیر وابسته، محصول عوامل گوناگونی است[2] کار جذاب، کار دارای امکان بروز خلاقیت، کار دارای احترام، کار ارزشمند و از این قبیل، نقش مهمی در رضایت شغلی ایفا می کنند. رابطه مناسب با سرپرست باعث افزایش رضایت شغلی می شود. سرپرست و مدیر با صلاحیت، هوشمند، قابل دسترس، رعایت کننده مبادی آداب، خوش اخلاق، انعطاف پچذیر، بازخورد دهنده نتیجه کار، رعایت کننده استقلال در کار و دارای ویژگی هایی این چنینی، باعث افزایش رضایت شغلی می شود. همکار انگیزاننده، وفادار دارای سرعت کار مناسب، مسئول، با فراست، فعال، رعایت کننده احترام به همکار و از این قبیل نیز موجب افزایش رضایت شغلی گردد. پیشرفت و ارتقا در کار باعث دلگرمی کارکنان می شود. امکان پیشرفت و ارتقا به صورت امری عادی در سازمان، عادلانه بودن آن و همچنین ارتقا بر حسب توانایی فرد و مانند این ها، باعث می شود که کارکنان از کارشان خرسند شوند. حقوق و مزایای که عادلانه نباشد، برای مخارج عادی زندگی کفایت نکند. متناسب با شایستگی و توانایی فرد نباشد و کاری که ویژگی هایی از این قبیل داشته باشد، موجب نارضایتی فرد از کارش می گردد. اگر انتظارات فرد در باره ادامه شرایط کنونی کارکردن و فرصت های زندگی در دراز مدت، تامین شود، امنیت شغلی و در نتیجه رضایت شغلی وی افزایش می یابد. بنابراین با توجه به آنچه که گفته شد و با توجه به اهمیت نیروی انسانی، هدف این پژوهش بررسی میزان رضایت شغلی در بین کارکنان مجتمع آموزشی جهاد کشاورزی شهرستان اردبیل می باشد.
مفهوم رفتار شهروندی سازمانی اولین بار توسط باتمان و ارگان در اویل دهه 1980 میلادی به دنیای علم ارائه شد. تحقیقات اولیه ای که در زمینه رفتار شهروندی سازمانی انجام گرفت بیشتر برای شناسایی مسئولیت ها و یا رفتارهایی بود که کارکنان در سازمان داشتند ولی اغلب نادیده گرفته می شدند. با وجود آنکه این رفتارها در ارزیابی های سنتی عملکرد شغلی به طور ناقص اندازه گیری و یا حتی گاهی اوقات مورد غفلت قرار می گرفتند ، در بهبود اثربخشی سازمانی مؤثر بودند. (مستبصری و نجابی ،1387، رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،1387، اسلامی،1387 ) این اعمال و رفتارها که در محل کار اتفاق می افتند.
اهمیت و ضرورت پژوهش
کشورهای پیشرفته صنعتی جهان، هزینه های گسترده ای را به منظور بررسی تغییرات سالانه رضایت شغلی کارکنان خود پرداخت می کنند. تغییرات سالانه رضایت شغلی کارکنان آن ها در منابع مربوط موجود است. پرداخت چنین هزینه هایی توسط کشورهای مذکور نشان می دهد که رضایت شغلی موضوع بسیار با اهمیتی است که متاسفانه در کشور ما، به صورت عملی، چندان مورد توجه قرار نگرفته است. رضایت شغلی مثل بسیاری از متغیرهایی دیگر، پدیده ای است که در اثر عوامل گوناگون شکل می گیرد و خود نیز بر عوامل گوناگون تاثیر دارد. از یک سو رضایت شغلی یک متغیر مستقل است که بر متغیرهای وابسته ای چون بازدهی، غیبت، جابه جای، ترک خدمت، رفتار فرد در جامع، رفتار فرد در خانواده و تا حدودی بر نگرش فرد نسب به محیط های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و غیره تاثیر دارد، از سوی دیگر، متغیری وابسته است که تحت تاثیر متغیرهای مستقلی چون حقوق و مزایا، رابطه با همکاران و سرپرستان، امنیت شغلی و نوع کار قرار دارد. بنابراین با توجه به آنچه که گفته شد. امروزه رضایت شغلی به طور ویژه مورد عنایت روز افزون پژوهشگران قرار دارد و هزاران تحقیق در مورد ابعاد گوناگون آن انجام شده است.
در دهه اخیر موضوع استرس و آثار آن در سازمانها مورد توجه بسیار واقع گردیده است اگر چه در علم پزشکی مساله فشار عصبی و علل و عوارض آن مدتهاست مورد بررسی و تحقیق قرار دارد اما باب این بحث در رفتار سازمانی تازه گشوده شده است
علیرغم این نظر که استرسهای مفید نیز وجود دارد و مقداری از فشارهای عصبی برای ایجاد تحرک و تلاش در انسان ضروری است ،زمانی که بحث استرس مطرح می شود بیشتر به عوارض و ضایعات آن توجه شده واسترس مضر و مخل مد نظر قرار نمی گیرد.به هرحال استرس اثرات فراوانی بر عملکرد و فعالیتهای اعضای سازمان دارد. مدیران،کارکنان و ارباب رجوع سازمان تحت تاثیر فشارهای عصبی دچار حالات روانی خاصی می شوند و دست به اعمالی می زنند که مستقیما در باز دهی سازمان منعکس می گردد.فشارهای عصبی دارای آثار جسمانی نیز هست و از این طریق هم به سازمان لطمات شدیدی می آورد. استرسهای حاد نیروی انسانی سازمان را هم ضایع می کند و هدف سازمان را دستخوش تزلزل می سازد.
هدف کلی
بررسی رابطه بین رفتار شهروندی و رضایت شغلی و استرس شغلی در بین کارکنان بهزیستی شهرستان اردبیل
اهداف جزئی
بررسی رابطه بین نوع دوستی و رضایت شغلی و استرس شغلی در بین کارکنان بهزیستی شهرستان اردبیل
بررسی رابطه بین عدم ملاحظه و رضایت شغلی و استرس شغلی در بین کارکنان بهزیستی شهرستان اردبیل
بررسی رابطه بین رفتار مدنی و رضایت شغلی و استرس شغلی در بین کارکنان بهزیستی شهرستان اردبیل
بررسی رابطه بین جوانمردی و رضایت شغلی و استرس شغلی در بین کارکنان بهزیستی شهرستان اردبیل
بررسی رابطه بین وجدان و رضایت شغلی و استرس شغلی در بین کارکنان بهزیستی شهرستان اردبیل
فرضیه های پژوهش
بین نوع دوستی و رضایت شغلی و استرس شغلی در بین کارکنان بهزیستی شهرستان اردبیل رابطه وجود دارد.
بین عدم ملاحظه و رضایت شغلی و استرس شغلی در بین کارکنان بهزیستی شهرستان اردبیل رابطه وجود دارد.
بین رفتار مدنی و رضایت شغلی و استرس شغلی در بین کارکنان بهزیستی شهرستان اردبیل رابطه وجود دارد.
بین جوانمردی و رضایت شغلی و استرس شغلی در بین کارکنان بهزیستی شهرستان اردبیل رابطه وجود دارد.
بین وجدان و رضایت شغلی و استرس شغلی در بین کارکنان بهزیستی شهرستان اردبیل رابطه وجود دارد.
قلمرو تحقیق
برای هر تحقیق 3 حوزه(زمانی،مکانی،موضوعی)مورد توجه قرار میگیرد .قلمرو تحقیق حاضر نیز از لحاظ زمانی و مکانی و موضوعی به صورت زیر است .
قلمرو زمانی:نقطه شروع این پژوهش از اوایل آبان ماه 1391 بوده است که پس از تعیین اهداف و تنظیم سوالات تحقیق،پرسشنامه تدوین شد و در نیمه اول دی ماه 1391 توزیع گردید . توضیع پرسشنامه و جمع آوری داده های آن حدود یک ماه به طول انجامید .
قلمرو مکانی: تحقیق حاضر در اداره بهزیستی شهرستان اردبیل انجام شده است .
قلمرو موضوعی:در طبقه بندی موضوعی تحقیقات میتوان تحقیق حاضر را در حوزه منابع انسانی و رفتار سازمانی طبقه بندی نمود .
روش پژوهش
روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی و به روش پیمایشی است زیرا آن چرا که هست مقایسه و تبیین می کند .
ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش
برای اندازه گیری پژوهش از پرسشنامه های استرس شغلی و رضایت شغلی و رفتار شهروندی استفاده شده است
جامعه آماری و نمونه آماری
جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان اداره بهزیستی شهرستان اردبیل میباشد. نمونه پژوهش حاضر از بین کلیه کارکنان30 نفر انتخاب شده است .
محدودیت های پژوهش
هر تحقیقی در فرآیند پژوهش با توجه به موقعیت و شرایط آن ممکن است با محدودیت هایی مواجه شود. در پژوهش حاضر نیز به جهت گستردگی موضوع و اهمیت و ضرورت آن با محدودیت هایی روبرو شد که نمونه های آن عبارتند از :
مواجه شدن با محدودیت های زمانی
گسترش محدود آن که فقط شامل جامعه آماری استان اردبیل می باشد.
عدم دسترسی به منابع اطلاعاتی
همکاری ضعیف بعضی از افراد در پر کردن پرسشنامه ها
محدودیت منابع علمی و عدم دسترسی به آخرین تحقیقات در دانشگاههای معتبر
تعاریف نظری
استرس شغلی : بکارگیری فرد درکاری که با تواناییها و اطلاعات او همخوانی ندارد و یا تغییر در فعالیتکاری او میتواند باعث ایجاد استرس در فرد شود. بطورکلی استرس شغلی نوعی استرس است که با محیط کاری یا عوامل مرتبط با محیط کاری فرد ارتباط دارد
رضایت شغلی : رضایت شغلی به نگرش کلی فرد درباره شغلش اطلاق می شود. این رضایت خوی و خلق خوب فرد و احساس خوب و مثبت وی را هنگام کار کردن نسبت به کارش را نشان می دهد.
رفتار شهروندی : مجموعه ای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نیستند ، اما با این وجود توسط وی انجام و باعث بهبود مؤثر وظایف و نقشهای سازمان می شوند » (مستبصری و نجابی ،1387، رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،1387، اسلامی،1387 )
تعاریف عملیاتی
استرس شغلی : مجموعه نمراتی که آزمودنی ها در پرسشنامه .......................... کسب میکنند.
رضایت شغلی : مجموعه نمراتی که آزمودنی ها در پرسشنامه .......................... کسب میکنند.
رفتار شهروندی : مجموعه نمراتی که آزمودنی ها در پرسشنامه .......................... کسب میکنند
فصل دوم
پیشینه پژوهش
مقدمه
آلبرت الیس در سال 1955 شیوه ای از روان درمانی را به نام درمان عقلانی – عاطفی بنا نهاد که فقط یک شیوه درمان روان شناختی نبود بلکه نگاهی نو و سبکی نو از زندگی با توجه به نقش باورها و عقاید بود تا پیش از الیس اکثر روانشناسان اعم از رفتارگرایان و روانکاوان و سایر نظریه پردازان اعتقاد داشتند که اتفاقات و وقایعی که در زندگی ما انسان ها به وجود می آید باعث پریشانی هیجانی و رفتار نابهنجار می شود ولی الیس در مدل خود اظهار داشت که این خود اتفاقات نیستند که بر ما تأثیر می گذارند بلکه نحوه تفسیر این وقایع در ذهن ماست که به ما احساس پریشانی یا آرامش می دهد الیس در آمریکا و کانادا بعد از کارل راجرز تاثیر گذار ترین شخصیت روان شناسی معرفی شده است در این مدل یک حادثه فعال کننده [1]نظیر انواع مشکلاتی که در زندگی ما اتفاق می افتد است (ورشکستگی، مشکلات زناشویی، پذیرفته شدن از سوی دیگران، موفق نشدن در اهداف مهم زندگی، فقر و...)
C[2] در واقع یک پیامد احساسی و رفتاری است که به دنبال نقطه به وجود می آید (افسردگی، اضطراب، اندوه، رفتارهای مخرب نظیر اعتیاد، قتل، دزدی، از زیرکار در رفتن و...) تا این جا نظریه الیس شبیه دیگر نظریه های قبل از خودش بود ولی ابتکار اساسی الیس این بود که نقطه را نیز وارد ماجرا کرد [3] در واقع نظام باورها و تحلیل های ما در مورد نقطه (حادثه ی فعال کننده) است این باورها می توانند منطقی و غیر منطقی باشد تمام سعی رفتار درمانی عقلانی – هیجانی در این است که تفکر منطقی را در افراد پرورش دهد و بدینوسیله باعث شود پیامدهای احساسی و رفتاری منطقی در آن ها شکل بگیرد.
تاریخچه تحول فکری الیس
آلبرت الیسم (1913-2007) روانشناس آمریکایی است که بسیاری او را به عنوان یکی از منشاهای اساسی تغییر پا را دایم روان شناسی از رفتاری به شناختی وسیع درمان شناختی رفتاری می دانند او نمود متأثر از افکار فلاسفه رواقی یونان و روم مانند اپیکتتوس، مارکوس اورلیوس، آراسموس و... بوده است فلاسفه رواقی معقتد بودند مردم به واسطه امور پریشان نمی شوند بلکه دید آن ها نسبت به امور موجب پریشانی آن ها می شود گفته های این فلاسفه و فلاسفه دیگری چون کانت، کوپر و اثتباخ، الیس را متقاعد که تمام انسان ها فرضیه هایی در مورد ماهیت دنیا می سازند و بررسی اعتبار این فرضیه ها به جای پذیرفتن صحت آن ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دیدگاه الیس یک دیدگاه انسان گرایی است (اصالت وجودی) چون معتقد است انسان ها در مرکز دنیای خودشان (اما نه در مرکز دنیا) قرار دارند انسان قدرت انتخاب دارد البته نه انتخاب نامحدود این اعتقاد الیس از فلسفه اگزیستانسیالیستی هایدگر و تلیچ ریشه می گیرد و تاکید او بر فنون رفتاری او را یک شناختی رفتارگرا معرفی می کند او همچنین تحت تأثیر افکار معناشناسایی چون کروز یپسکی قرار داشت معناشناسان بر قدرت زبان و تأثیر آن بر افکار تاکید داشتند الیس از روان شناسان بسیاری تأثیر پذیرفت آدلر و هورنای از این جمله اند کارن مورنای برای اولین بار به مفهوم استبداد باید ها اشاره کرد و آدلر معتقد بود انسان ها توسط نظام ارزشی خود احساس می کنند و به راههای مختلف سوق داده می شوند آدلر به صورتی فعال نقش رها کننده ی مراجعان از تلقین های بی معنی را ایفا کرد.
با توجه به عدم رضایت الیس از شیوه های روانکاوری سنتی و غیر فعال خود به ابداع شیوه فعال و غیر مستقیمی دست زد که آن را روان درمانی عقلانی – عاطفی نامید در این روش درمان، منطق و استدلال تا حد امکان به کار بسته می شود الیس معتقد است که ناراحتیها و اضطرابهای هر فرد زائیده افکار غیر عقلانی اوست در نتیجه او برای درمان اختلالات رفتاری پیشنهاد کرد باید از آموزش، استدلال و منطق و هدایت صریح و مستقیم حداکثر استفاده را کرد تا بتوان افکار منطقی تر را جایگزین افکار غیر منطقی کرد.
ماهیت انسان
در این نظریه انسان ها موجوداتی لذت جو هستند که دو هدف عمده را دنبال می کنند زنده بودن و به دنبال خوشبختی بودن معمولاً بین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت تضاد وجود دارد و انسان ها به خاطر لذت جو بودن اهداف کوتاه مدت را ترجیح می دهند اگرچه بهتر است بعضی اهداف کوتاه مدت برآورده شوند اما به منظور دستیابی به اهداف اصلی زندگی پذیرش فلسفه لذت جویی طولانی مدت عاقلانه تر است. همچنین مکتب عقلانی عاطفی فرضیات معینی را در زمینه ماهیت انسان ارائه می دهد اولاً معتقد است که انسان موجودی عقلانی و منطقی و در عین حال غیر منطقی و غیر عقلانی است هنگامی که تفکر عقلانی و منطقی باشد موجودی کارآمد و توانا خواهد بود. ثانیاً تفکر غیر منطقی از یادگیریهای غیر منطقی اولیه ای حاصل می شود که انسان از نظر بیولوژیکی پذیرش آن را دارد. ثالثاً انسان حیوانی ناطق است و تفکر معمولاً از طریق کاربرد علائم با استفاده از زبان رخ می دهد الیس در زمینه ماهیت انسان نظری بسیار مشابه با نظر پیروان مکتب اصالت وجود دارد او به آزاد بودن انسان معتقد است و به نظر او تجربه فردی هر انسانی بالاترین ارزش و اهمیت را در زندگی او دارد انسان موجودی انتخابگر است و می تواند آن چه را که به نفع اوست برگزیندو بالاخره این که انسان باید با همه این توانائیهامحدودیتهایی را هم در زندگیش بپذیرد الیس انسان ها را موجودی پاسخ دهنده و خلاق می دهند بدین معنی که نه تنها محرکهای بیرونی را درک می کند بلکه به طور همزمان در باره آن ها به تفکر ، مفهوم سازی و تعبیر و تفسیر دست می زند در واقع الیس نظریه یادگیری محرک و پاسخ را مردود می داند و در باره انسان بیش تر بر اساس نظریه یادگیری فکر می کند.
نظریه
شاید مهم ترین تأثیر الیس نظریه او در زمینه شخصیت است که می توان آن را به شکل زیر خلاصه کرد:
حقایق عینی، وقایع و رفتارهایی که یک فرد با آن ها رو به رو می شود و اصطلاحاً رویدادهای فعال ساز خوانده می شود.
عقاید شخصی در باره
پیامدهای هیجانی یا آن چه شخص در مورد احساس می کند یا عمل می نماید
افراد اغلب را علت می دانند بدین معنی که وقایع منجر به احساسات (پیامدهای هیجانی) می شود الیس آن معادله را خام و نادرست می داند و نشان می دهد آن چه مردم در باره ی یک رویداد می اندیشند احساس آن ها را شکل می دهد همان طور که رواقیون اشاره می کنند در واقع این رویدادها نیستند که ما را ناراحت می کنند بلکه روشی که ما در مورد آن رویداد فکر می کنیم دلیل ناراحتی ماست.
تاکید می کند که انسان موجود پیچیده ای است که دائماً درحال تغییر است استعدادهای بالقوه زیادی دارد که می تواند به کمک آن ها از فرصت ها استفاده کند و تغییراتی در روش های تفکر، احساس و عمل خود ایجاد نماید.
مفاهیم بنیادی نظریه الیس
نظریه شخصیت
الیس از سه دیدگاه فیزیوژیک، اجتماعی و روان شناختی به شخصیت می نگرد و در هر یک از این سه بعد نظرات خاصی در باره شخصیت ارائه می دهد (کریسنی،[4] 1973)
مبنای فیزیولوریکی
الیس معتقد است که انسان ذاتاً تمایلات بیولوژکی استثنایی و غیر و فهدی برای تفکر و عمل به شیوه خاص دارد که این شیوه ممکن است در جهت منطقی و غیر منطقی باشد از جهت تفکر و عمل فرد را تابع محیط خانواده و فرهنگی می داند که فرد در آن رشد می یابد او انسان را از نظر بیولوژیکی عمدتاً موجودی می داند که در جهت تخریب نفس و ارتکاب امور بدگام بر می دارد و آمادگی ذاتی شدیدی برای تفکر غیر منطقی و غیر عقلانی دارد الیس انسان را موجودی می داند که ذاتاً تمایل مفرطی به سهل انگاری در تغییر رفتار خویش دارد به عقیده وی انسان مایل است که وابستگی خود را به بسیاری از اسطوره ها و تعصبات خانوادگی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که از دوران اول زندگی و مراقبت و احتیاطی افراطی در امور خویش داشته باشد به عقیده الیس دیگر تمایلات ذاتی و نامطلوب هر انسانی احساس نیاز مفرط است به این که خود را برتر از دیگران و صاحب همه مهارت ها بداند ترسل به نظرات احمقانه و بدبینانه، پرداختن به تفکر آرزو مخرانه، توقع خوبی و خوش رفتاری مداوم از دیگران، محکوم کردن خود در مواردی که ضعیف عمل می کند و تمایل عمیق به زودرنجی و برآشفتگی عاطفیاست از نظر آلیس اگر انسان به این تمایلات طبیعی و در عین حال غیر سالم خود نرسد خود، دیگران و دنیای خارج را مورد مذمت و نکوهش قرار می دهد.(الیس، 1973؛ پاترسن، [5]1966؛ کرسینی،1973)
مبنای اجتماعی:
الیس می پذیرد که انسان موجودی اجتماعی است و زندگی اجتماعی برای او لازم است او معتقد است که انسان باید در اجتماع مطابق انتظارات خود و دیگران رفتار کند و بیش از حد خودمدار و خودبین نباشد و زیاد بر سبقت جویی تاکید نکند به عقیده او انسان باید تا حدی از آن خصوصیتی بهره مند باشد که آدلر آن را علاقه اجتماعی و ارتباط با همنوع می داند اما از طرف دیگر معتقد است که پافشاری بر نگرش دیگران نسبت به خود و جلوه دادن آن به صورت نیازی مبرم، حالتی مرضی و مخرب نفس است به نظر او این که دیگران نسبت به ما نظرات خوبی داشته باشند مطلوب است اما نباید ما هستی و جود خود را در گرو نگرش مثبت دیگران نسبت به خود بدانیم به عقیده آلیس بلوغ عاطفی و سلامت روانی ایجاد تعادل مطلوب است میان اهمیت دادن و اهمیت افراطی دادن به داشتن روابط متقابل مناسب از جانب فرد.
(کریسنی، 1973؛ پاپن،[6] 1974، الیس، 1973)
مبنای روان شناختی
مطالعه شخصیت تنها از دو بعد فیزیولوژیکی و اجتماعی کافی نیست و باید بعد روانی رشد شخصیت را نیز مطرح کرد به عقیده الیس گرچه انسان از نظر بیولوژیکی تمایل شدیدی به مضطرب کردن خود و تخریب نفس دارد و اگر چه او در اجتماعی زندگی می کند که سبب پاره ای از نابسامانی های رفتاری اوست و آن ها را تقویت می کند اما دیدگاه روان شناختی شخصیت چگونگی رشد آن را مشخص می کند. الیس غریزه را به مفهوم کلاسیک آن قبول ندارد و بیش تر با مزلو در زمینه تمایلات انسان هم عقیده است او می پذیرد که انسان تمایلی به عشق و محبت و توجه و مراقبت و تشفی آرزوها دارد و از مورد تنفر قرار گرفتن و بی توجهی و ناکامی دوری می جوید بنابراین وقتی حادثه فعال کننده ای (a) برای فرد اتفاق می افتد او بر اساس تمایلات ذاتی خود ممکن است دو برداشت متفاوت و متضاد از (a) داشته باشد یکی افکار، عقاید و باورهای منطقی وعقلانی و دیگری افکار، عقاید و برداشت های غیر عقلانی وغیر منطقی در حالتی که فرد تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشد به عواقب منطقی دست خواهد یافت و شخصیت سالمی خواهد داشت در حالتی که فرد تابع و دستخوش افکار و عقاید غیر منطقی وغیر عقلانی قرار گیرد با عواقب غیر منطقی مواجه خواهد شد که در این حالت او فردی است مضطرب وغیر عادی که شخصیت ناسالمی دارد در واقع وقتی حادثه نامطلوبی برای فرد اتفاق می افتد و او احساس اضطراب و تشویق می کند تقریباً در نقطه (یعنی نظام باورها) خود را به دو چیز کاملاً متفاوت و متضاد متقاعد می کند و یکی از آن ها را در پیش می گیرد که مسلماً همان افکار غیر عقلانی اوست
مفهوم اضطراب و بیماریهای روانی
الیس ترس و اضطراب را به شیوه خاص خود توجیه می کند به نظر او ترس عبارت است از دنبال کردن عقیده و یا نگرش و یا حملات به درون افکنده شده
ترس حالتی پیشگیرانه دارد و شامل این عقیدهاست که اولا چیزی یا شخصی خطرناک وجود دارد ثانیاً باید در مقابل آن از خود دفاع کرد اضطراب با ترس متفاوت است. به عقیده الیس اختلال عاطفی و به خصوص آن چه امروزه نوروتیک یا روان آزردگی نامیده می شود خاستگاه های متعدد شناختی، عاطفی و رفتاری دارد که نه تنها از شناخت و تفکر ناشی می شود بلکه به طور عمده تحت تأثیر آن است او معتقد است که انسان اساساً آسیب پذیر متولد می شود و به مرور زمان در محیط فیزیکی و اجتماعی زندگی او رفتار سالم و ناسالم از تعامل بین آمادگی های ذاتی و محیط بیرونی به ویژه محیط اجتماعی شکل می گیرد اومی گوید انسان ها به ندرت تفکرات، احساس ها و رفتارهای خاص دارند آن ها، آن قدر به هم وابسته اند که گاهی به جای یکدیگر به کار می روند الیس بر عوامل شناختی و به خصوص اعتقادات نامعقول انسان ها در ابعاد اختلالات روانی تاکید دارد او بر این باور است که انسان ها غالباً با بایدها و حتم هایی رو به رو هستند که آن ها را از تعامل با دیگران گرفته اند به نظر وی انسان ها باید بتوانند این باید و حتم های مطلق خود را زیر سوال ببرند وی معتقد است که معمولاً انسان ها می خواهند از تنهایی خویش، روابط اجتماعی خویش، روابط جنسی خویش با دیگران یا از کارکردن و تفریحات خویش لذت ببرند ولی عقاید معیوب آن اجازه نمی دهد به هدفشان برسند اعتقادات غلط باعث نگاه غلط و رفتار غلط می شوند. وقتی انسان ها معتقدند باید همان اتفاقی بیفتد که آن ها می خواهند اختلال عاطفی ایجاد می شود این اختلال به ویژه وقتی پیش می آید که تحمل ناکامی شخص کم است عقاید نامعقول از دیدگاه الیس سه دسته اند: توقع از خود، توقع از دیگران، توقع از دنیا و زندگی که آلیس برای اشاره به تمام اظهاراتی که در آن ها باید به کار می رود از اصطلاح «باید اندیشی» استفاده می کند برخی از اعتقادات نامعقول از نظر آلیس عبارت است از :
1- اعتقاد نامعقول در مورد کفایت و موفقیت
2- اعتقاد نامعقول در مورد عشق وتائید
3- اعتقاد نامعقول در مورد آرامش و امنیت
4- اعتقاد نامعقول در مورد مظلوب واقع شدن
به نظر الیس هر چه این عقاید فراوان تر باشند انسان در برابر اختلال روانی آسیب پذیرتر می شود این را هم به خاطر داشته باشید انسان هایی که احساس بد بودن یا بی ارزشی می کنند کسانی هستند که برای نظرات وارزش های دیگران اهمیت بسیاری قائلند