پایان نامه جهت دریافت کارشناسی روانشناسی بالینی
مقدمه
باید دانست که عوامل متعددی بر نگرش کودک ازخود و اعضای خانواده ی خود مؤثر است، از آن جمله می توان به عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر خانواده اشاره کرد که ارتباط مستقیم با سطح سواد و تحصیلات خانواده دارد. شخص باسواد امکان سلامت اقتصادی و تصمیم گیری بیشتری دارد و چنین انسانی نسبت به خود و فکر و فرهنگ جامعه بصیرت بیشتری دارد. سواد و تحصیلات، از دیدگاه اقتصادی، افراد را بهسوی رشد و توسعهی درونزاد و خلاق و هماهنگ با اجتماع و کشور هدایت می کند و از دیدگاه تخصصی، جامعه را موفق می سازد، افراد بزرگسال به عنوان عامل اساسی تولید، حتی با یک اصطلاح اقتصادی خاص که همان جمعیت فعال یا نیروی کار می باشد، مشخص میشوند.با توجه به آمار موجود، گسترش سواد کاهش رشد جمعیت و همچنین توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت دانش و ... را تسهیل نموده است. تنها جوامعی توانستهاند مشکلات خود در زمینه های تغذیه، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش را از میان بردارند که از سطح بالای سواد برخوردار باشند.بی سوادی، نه تنها پدیده ای قابل تأسف است، بلکه علامتی است در کنار علائم دیگر که نشان دهنده ی از خود بیگانگی میباشد و منجر به عقب ماندگی می شود. این عقب ماندگی در تعلیم و تربیت، خود معلول شالوده های نامتناسب اقتصادی و اجتماعی است و رابطه ی مستقیم با فقر عمومی و کمبود وسایل کافی به ویژه نداشتن معلم و مدرسه است.
سواد و تحصیلات خانواده یکی از عوامل مهم پیشرفت بشر در جهان امروز است. پیشرفت تکنولوژی، صنعت، بهداشت و علوم مختلف مدیون این عامل مهم است.
بی سوادی در تمام ابعاد زندگی انسان می تواند تأثیر بسزایی داشته باشد، مخصوصاً در بهداشت، رشد اقتصادی، رشد فرهنگی، رشد و تربیت فرزندان، بی نظمی و ناهنجاری کودکان، رشد اشتغال و غیره مطالعات نشان داده است که هرچه آسیب های روانی بیشتر باشد، موقعیت اجتماعی شخص را پایین تر می آورد و عواملی چون فقر، بی کاری، تعداد فرزندان، اعتیاد، طلاق و ... که همه موجب پایین آمدن موقعیت اجتماعی و فرهنگی شخص می شود و آشفتگی ها یا آسیب های روانی را به وجود می آورد معمولاً افرادی که در سطح پایین اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زندگی می کنند، سطح تحصیلات کمتری نسبت به افراد همسال خود دارند و میزان تحصیلات در این خانواده ها به شدت اُفت پیدا می کند(کیانوش،1387).
بیان مسئله
بشر همواره نعمتی گران قدر بوده است. این وجه افتراق با سایر موجودات سبب شده است، تا انسان در رهگذر تاریخ و در طول زمان به تکامل رهنمون شود. آدمی، از آغاز پا نهادن به این کره ی خاکی با مشاهده ی پدیدهها، مفاهیم و تصورات اولیه ای در ذهن خویش یافت، سپس در پی مفاهیم اسباب و علل پیدایش پدیده ها و رویدادها و تحولات، به تفکر و تجربه روی آورد و در هر مرحله گامی پیشتر فرا نهاد.
خط و زبان، از ابداعات مهمی است که بعدها توسط بشر پدید آمد و انتقال تجربه ها و تفکرات افراد به یکدیگر را میسّر ساخت. بدین ترتیب، دانش ناچیز بشر در دوران های اولیه به دوران بعد لبریز شده و در سیر تکاملی خود پیچیده تر و جامع تر گشت. اکنون گنجینهی گران بهای بشر، علم و دانش که دستاورد قرن ها مرارت و تلاش خستگی نا پذیر بشری است در قالب کتاب ها، نشریه ها و نوشته های گوناگون در آمده است.برای ورود به این حوزه و دستیابی به این ذخایر نیز، کلیدی جز درک و فهم و توانایی خواندن و نوشتن و تحصیلات، شناخته نشده است؛ و اگر چه کسب مهارت های خواندن و نوشتن، خود به معنای شعور و آگاهی نیست، لیکن ابزارهایی مؤثر در راه رشد و تعالی انسان خواهد بود.بی سوادی با فقر و ناهنجاری، پیوند مستقیم دارد و در محروم ترین مناطق کشورهایی که دچار کمبود منابع طبیعی هستند، در بین فراموش شده ترین، گروه های انسانی و کسانی که از نارسایی ها و کمبودهای مهم و اساسی مانند: غذا، بهداشت، مسکن، بیکاری و... رنج می برند به گسترده ترین شکل ممکن وجود دارد.تداوم بی سوادی سدی عظیم در راه توسعه است و مانع از آن می شود که میلیون ها نفر مرد و زن، عنان زندگی خود را در دست بگیرند.بی سوادی، عاملی است که مبارزه علیه فقر، نا برابری ها و ناهنجاری ها را محکوم به شکست می کند. بی سوادی هر چند که خود معلول نارسایی های اقتصادی و اجتماعی و تربیتی است، ولی در اینجا نقش تشدید و تعیین کننده ای دارد.درصد مردودی و ضعف تحصیلی در بین کودکانی که بدون صبحانه، به مدرسه می روند، بیشتر از کودکانی است که مسئله ی سوء تغذیه دارند. در محیطهای فقیر، کودکانی که با شکم گرسنه به مدرسه می روند، وضعیت مدارس نیز، چندان تعریفی ندارد. در خانواده های سطح پایین، چون والدین نیز معمولاً از سطح تحصیلات پایینی برخوردارند، در رسیدن به درس و مشق و تربیت فرزندان، با مشکل رو به رو می شوند.بی سوادی، ریشه و اساس بسیاری از مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و بی نظمی ها و آسیب های مادی و روحی و روانی در اکثر کشورهای جهان سوم است. بررسی ها بیانگر این واقعیت تلخ هستند که بی سوادی و کم سوادی گرچه مسئله ی حاد کشورهای جهان سوم است، ولی مشکل جدید کشورهای پیشرفته ی صنعتی نیز هست.مشاغل و گرفتاری های روزمره ی پدران و سواد و تحصیلات اندک، پرجمعیت بودن خانواده ها، اختلاف های خانوادگی، دوستان ناباب و فقر اقتصادی، با انحرافات از رفتار به هنجار، رابطه ای قابل ملاحظه دارد.اگرچه تحصیلات پدران و مادران در رفتار به هنجار فرزندان تأثیر انکار ناپذیر دارد، اما در بررسی ها ی انجام شده، نقش مادران، چشم گیرتر می نماید. دور بودن پدران از منزل به دلیل اشتغال، باعث می شود که فرزندان، بیشتر ساعات بیداری را با مادران خود بگذرانند(انجمندانی،1387). از این رو سطح سواد و تحصیلات مادران می تواند در هدایت تحصیلی و شغلی فرزندان تأثیر قابل ملاحظهای داشته باشد.بنابراین در این پایان نامه در پی پاسخ به این سوال هستیم که میزان تحصیلات والدین بخصوص مادران چه نقشی در زندگی روزمره کودکان کم توان ذهنی دارد ؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
کودکان کمهوش، توجه بسیاری از دستاندرکاران مانند پزشکان، روانشناسان، جامعهشناسان، متخصصان آموزش و پرورش و دانشمندان ژنتیک را به خود جلب کردهاند. هر کدام از این اشخاص و گروهها طبقهبندی، مفاهیم و اصطلاحات خاص خود را در تعریف و توصیف این قشر از جامعه اظهار نمودهاند. عقبماندگی ذهنی با گذشت زمان، کم و بیش دچار تغییرات زیادی شده است. برخی تعاریف اولیه از عقبماندگی ذهنی تاکید خاصی بر جنبههای بیولوژیکی دارد. بهطوری که در این زمان اکثر پزشکان فکر میکردند که عقبماندگی ذهنی، ریشههای زیستشناختی دارد. بعد از آن، تعاریف به جنبههای اجتماعی در عقبماندگی ذهنی اشاره دارد و از زمانی که آزمونهای هوشی مطرح گردیده IQ یا هوشبهر به عنوان یک عامل اساسی و متمایزکننده در تعریف عقبماندگی ذهنی، تاکید بیشتری میشود.اهمیت این پژوهش در آن است که با شناخت عمیق تر و بیش تر کودکان عقب ماده و دانستن مسائل و ویژگی های خاص هر گروه از کودکان عقب ماده ، نخست قادر به تشخیص آنها از سایر کودکان می شویم و دوّم ارائهی راه حل ها و راهنمایی های مناسب، جهت رفع و یا حداقل، بهبود مشکلات این گروه از افراد می باشد.از آنجایی که سواد و سطح تحصیلات خانواده، موقعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، بر سلامت روانی، تأثیر بسزایی دارد و از آنجایی که سلامت روانی و یا آشفتگی روانی، بر آموزش و پرورش و بهداشت روحی و روانی و رشد و تربیت کودکان عقب ماده تأثیر دارد، می بایست شناخت عمیق تری از سطح سواد و تحصیلات و طبقات مختلف اجتماعی بهدست آوریم و به اضطراب ها، ترس ها، مشکلات خانوادگی کودک و حتی غنا و فقر کودک، پی برده و در جهت خدمت صحیح تر به کودکان استفاده کنیم(قلی زاده،1386).
اهداف تحقیق
هدف کلی :تعیین ارتباط میزان تحصیلات مادران با سلامت روانی کودکان کم توان ذهنی در استان اردبیل
اهداف جزئی
تعیین ارتباط میزان درآمد خانواده با سلامت روانی کودکان کم نوان ذهنی
تعیین ارتباط میزان تحصیلات پدران با سلامت روانی کودکان کم توان ذهنی
فرضیه های تحقیق
بین میزان تحصیلات مادران و سلامت روانی کودکان عقب مانده ارتباط وجود دارد.
بین میزان درآمد خانواده بر سلامت روانی کودکان عقب مانده ارتباط وجود دارد.
بین میزان تحصیلات پدران بر سلامت کودکان عقب مانده ارتباط وجود دارد.
تعریف مفهومی
عقب ماندگی ذهنی: ناظراست بر عملکرد عمومی هوش که بطور معنی دار پایین تر از حد متوسط است و به طور همزمان ، همراه با نواقصی در رفتار سازشی است که در دروان رشد و تحول ظاهر شده ، تعریف شده است.
سلامت روانی : قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی ، حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی ،عادلانه و مناسب سلامت روانی یعنی سازش باخود و محیط اجتماعی و فشارهای مکرر زندگی سلامت روانی بر اساس تعریف انجمن روان پزشکان آمریکا عبارت است از به کارگیری معیارها و ظوابطی از شیوع بیماری های روانی کاسته و سلامت روانی فرد اجتماع را تأمین می کند.( ونتیز. 5991)[1].
تعریف عملیاتی
میزان سلامت روانی نمره ای است که فرد در پرسشنامه GHQ بدست می آورد.
عقب ماندگی ذهنی
عقب ماندگی ذهنی ناظراست بر عملکرد عمومی هوش که بطور معنی دار پایین تر از حد متوسط است و به طور همزمان ، همراه با نواقصی در رفتار سازشی است که در دروان رشد و تحول ظاهر شده ، تعریف شده است.
عقب ماندگی ذهنی بر اساس میزان بهره هوشی از خفیف تا بسیار شدید (عمیق) تعیین می گردد. و براساس شدت علائم مرضی، از نظر پزشکی، و...طبقه بندی می شود.
در زمینه علل عقب ماندگی ذهنی دانشمندان ومحققان تا کنون به بیش از دو هزار علت اشاره نموده اند. در حالی که هنوز بسیاری از علل عقب ماندگی ذهنی ناشناخته مانده است. در این مقاله علل عقب ماندگی ذهنی را که رابینسون و رابینسون به نقل از ماهر به چهار گروه به شرح زیر تقسیم کرده اند، بررسی شده است.
أ- عقب ماندگی به علت عوامل ارثی
ب- عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بار داری
ج- عقب ماندگی به علت حوادث زایمانی و بعد از تولد
د- عقب ماندگی به علت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی.
هر کدام از این عوامل به تنهایی یا ترکیبی ، ممکن است موجب عقب ماندگی ذهنی در فرد شود. که در این قسمت تاثیر هریک را به اجمال بررسی می کنیم.
درپایان مقاله راه هایی برای پیشگیری از تولد کودک عقب مانده ذهنی که هدف اصلی است، ارائه گردیده است.
فصل دوم
مقدمه:
در بین کودکان استثنایی، یعنی افرادی که به لحاظ ویژگی های خاص ذهنی ،جسمی ، عاطفی و روانی در برخورداری مطلوب از تسهیلات و امکانات مختلف جامعه ،آموزش و پرورش و... نیازمند توجه وحمایت فوق العاده می باشند.
کودکان عقب مانده ذهنی به واسطه ی پیچیدگی خاص هوش و عقب ماندگی هوشی جایگاه قابل ملاحظه ای دارند.
علیرغم آنکه تا کنون بیش از دو هزار علت برای عقب ماندگی ذهنی عنوان گردیده است.
معهذا هنوز بسیاری از علل عقب ماندگی ذهنی ناشناخته مانده است. طبق آمار های مختلف که مبتنی بر تحقیقات و مطالعات فراوان است. حدود سه درصد از کل کودکان و دانش آموزان سنین مدرسه رو به طور قابل ملاحظه ای دچار عقب ماندگی ذهنی بوده اند. لذا لزوم شناخت این قبیل کودکان و آشنایی هر چه بیشتر با علل وقوع عقب ماندگی ذهنی و از همه مهمتر روش های پیشگیری از آن امری کاملا واجب و اجتناب ناپذیر است.
مقاله حاضر مقدمه ای است در امر شناخت ویژگی ها ،علل و راه هایی برای پیش گیری از عقب ماندگی ذهنی (که هدف اصلی مقاله می باشد) است. امید آن که مورد استفاده و مفید واقع گردد.
تعاریف
تاکنون در هیچ یک از کتاب هایی که در مورد عقب ماندگان ذهنی نوشته شده است تعریف جامع و کاملی که مورد تایید همه یا اکثریت متخصصین فن باشد ذکر نشده است و این مساله بیشتر بخاطر پیچیدگی ماهیت عقب ماندگی ذهنی است. نمی توان عقب ماندگی ذهنی را بصورت یک پدیده مطلق تعریف کرد، بلکه بایستی عقب ماندگی ذهنی را بعنوان پدیده ای چند وجهی که وجوه آن به فیزیولوژی، روان شناسی، پزشکی، تعلیم و تربیت و جامعه شناسی محدود می گردد، مورد بررسی قرار داد (داورمنش،1376).
در این مختصر به چند تعریف اشاره می شود:
انجمن آمریکایی نقص ذهنی ، عقب ماندگی ذهنی ناظر است بر عملکرد عمومی هوش که بطور معنی دار پایین تر از حد متوسط است و به طور همزمان ، همراه با نواقصی در رفتار سازشی است که در دروان رشد و تحول ظاهر شده است، تعریف کرده است (رابینسون و رابینسون ، ترجمه ماهر، 1376)
عقب ماندگی ذهنی مربوط به کنش عمومی هوش که به طور معنی دار یا قابل ملاحظه ای کمتر از حد متوسط عمل کرده و با نواقصی در رفتار سازشی توام بوده و در دوران رشد پدیدار شده است (گروسمن ،1973)
عقب ماندگی ذهنی مربوط به عملکرد پایین تر از حد متوسط عمومی هوش که در دوران رشد ظاهر شده و همراه با اختلالاتی در رفتار سازشی است (هبر ،1961)
مفهوم عقب ماندگی ذهنی از دیدگاه پیاژه عبارت است از نارسایی ظرفیت عملیاتی در فرد . کودک زمانی که به حدی از سازش یافتگی می رسد به تعادل دست می یابد و سازش و ظرفیت عقلی را با هم داراست ؛ پس عقب ماندگی ذهنی را نارسایی بر اثر توقف در سطح عملیاتی در نظر می گیرند( منصور،1370)
تعریف هوش: وکسلر هوش را به عنوان توانایی کلی جامع فرد برای این که به طور هدفمند عمل کند و به طور منطقی بیاندیشد و به طور موثر با محیطش به مبادله بپردازد ، تعریف کرده است.
تعریف رفتار سازشی : ثمر بخشی یا درجه ای که افراد می توانند استاندارد های مانند استقلال شخصی و مسئولیت اجتماعی را که از سن و گروه فرهنگی آنها انتظار می رود از خود نشان دهد. به سبب این این انتظارات از گرووه های سنی مختلف متفاوت خواهد بود(گروسمن ،1973)
دوران رشد وتحول: دوران رشد وتحول از تولد تا هجده سالگی است.
به طور معنی دار پایین تر متوسط : ناظر است بر نمره ای بیش از دو انحراف استاندارد زیر میانگین (متوسط)در یک آزمون میزان شده هوشی.
طبقه بندی عقب ماندگی ذهنی
عقب ماندگی ذهنی بر اساس میزان بهره هوشی از خفیف تا بسیار شدید (عمیق) تعیین می گردد. که به چند طبقه بندی اشاره می شود.
قدیمی ترین طبقه بندی از عقب ماندگی ذهنی بر اساس شدت علایم مرضی است.
1-کانا باهوشبهر 30 0
2-کالیو باهوشبهر 50 30
3-کودن باهوشبهر 70 50
طبقه بندی از نظر پزشکی:
1-عقب ماندگی اولیه (ارثی) ( که حدود 30تا40 درصد عقب ماندگی های ذهنی را تشکیل می دهند)
2-عقب ماندگی ثانویه (محیطی)
طبقه بندی از لحاظ آموزشی (تربیتی)
1-عقب مانده ذهنی آموزش پذیر 70 50
2-عقب مانده ذهنی تربیت پذیر 50 25
3-عقب مانده ذهنی حمایت پذیر 25 به پایین
جدیدترین تقسیم بندی مربوط به چهارمین طبقه بندی راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی (DSM IV ) است که به شرح زیراست:
عقب ماندگی ذهنی خفیف
عقب ماندگی ذهنی متوسط
عقب ماندگی ذهنی شدید
عقب ماندگی ذهنی عمیق
عقب ماندگی ذهنی با شدت غیراختصاصی (کاپلان و سادوک ، ترجمه ارجمند، 1385)
رواج عقب ماندگی ذهنی:
به سبب این که عقب ماندگی ذهنی فقط ناظر برمیزان هوش پایین نیست بلکه شامل شکست ها و ناکامی ها در رفتار سازشی می گردد.
به نظر می رسد که احکام آماری مربوط به رواج و شیوع این وضع با خطای بسیاری همراه باشد. اگر به توضیح به هنجار هوش بنگریم هوش بر70 تا دو انحراف معیار زیر میانگین را حد بالای عقب ماندگی ذهنی بگیریم باور خواهیم داشت که نزدیک به سه درصد از جمعیت در طیف عقب مانده های ذهنی قرار می گیرند .