پایان نامه جهت دریافت مدرک روانشناسی بالینی
مقدمه
انسان همواره به دنبال دستیابی به راه هایی برای مقابله ی مفید با مشکلات بوده است و کوشیده تا با کمترین آسیب ممکن، به حل مشکلات و مسائل خود بپردازد. یکی از این راهها، نگریستن به مشکلات به عنوان فرصتی برای بروز توانایی هااست. در سالهای اخیر، رویکرد روانشناسی مثبت، با شعار توجه به استعدادها و توانمندیهای انسان، مورد اقبال پژوهشگران حوزه های مختلف روانشناسی قرار گرفته است. یکی از سازه های مطرح در روانشناسی مثبت، تاب آوری[1] است. تاب آوری قابلیت فرد در برقراری تعادل زیستی، روانی معنوی، در مقابل شرایط مخاطره آمیز است (کانرودیویدسون[2]، 2003) عوامل مؤثر بر تاب آوری در حالت کلی شامل عوامل درونی (ویژگی های شخصیتی، هوش و...) و عوامل بیرونی( خانواده، مدرسه و...) است (رولف[3] و همکاران، 1990؛ راتر[4]، 1999). یکی از عوامل مؤثر بر تاب آوری، هوش است.
برداشت های روانشناسان از کلمه ی هوش بسیار گوناگون است. برخی روانشناسان اولیه هوش را توانایی حل مسئله می دانستند و عده ای دیگر، آن را توانایی انطباق و یادگیری، براساس تجارت روزمره در نظر گرفتند (سانتراک[5]، 2003). رویکردهای هوش چندگانه در روانشناسی به عنوان دیدگاهی قابل قبول و مطرح در ادبیات روانشناختی، جایگاه خود را تثبیت کرده اند. در این دیدگاه از انواع هوش سخن به میان می آید. در بررسی انواع گوناگون هوش، اخیراً به دو نوع هوش عاطفی[6] و هوش معنوی[7] بر می خوریم که هر دو تأثیر بسزایی در تاب آوری افراد دارند. هوش معنوی برای اولین بار توسط زهر ومارشال[8](2000) مطرح شد.کینگ[9](2008) هوش معنوی را به عنوان مجموعه ای از سازگاری ظرفیت های روانی مبتنی بر جنبه های غیر مادی و متعالی واقعیت بخصوص آنها که وابسته به طبیعت وجود شخصی، معنای شخصی، تعالی و حالت های گسترش یافته ی معنویت می باشد، تعریف کرده است.
وی چهار مؤلفه ی گسترش خودآگاهی، معناسازی شخصی، آگاهی متعالی و تفکر وجودی نقادانه را برای هوش معنوی مطرح کرده است. گسترش خوداگاهی شامل توانایی داخل شدن به ( یا خارج شدن از ) حالت های معنوی یا فراتر از هوشیاری به تشخیص خود فرد است. معناسازی شخصی عبرت است از توانایی استنتاج هدف و معناسازی شخصی از همه ی تجارب جسمی و روانی، شامل ظرفیت ایجاد کردن هدف زندگی و تسلط یافتن بر آن. آگاهی متعالی شامل تعیین ابعاد متعالی خود، دیگران و جهان مادی در خلال حالت طبیعی بیداری و هوشیاری است و تفکر وجودی نقادانه به صورت ظرفیت تفکر منتقدانه از سرشت وجود، واقعیت، عالم وجود، مکان، زمان، مرگ و دیگر موضوعات وجودی یا ماوراء طبیعی تعریف شده است. رابطه ی هش معنوی با متغییرهای روانشناختی زیادی از جانب پژوهشگران بررسی شده است. مثلاً جوکار (1386) رابطه ی معناداری را بین هوش و تاب آوری گزارش کرده است. وش دیگری که کمک می کند تا افراد در برابر مشکلات و آسیب ها تاب آوری بیشتری نشان دهند مفهوم هوش هیجانی است هوش هیجانی شامل درک، فهم، استدلال و اداره ی هیجان خود و دیگران می باشد (سالوودی[10] و همکاران، 2002)، و قابلیت های هوش هیجانی برای خود گردانی هیجانی و تدبیر ماهرانه ی روابط، بسیار با اهمیت است.
امرزه بسیاری از روانشناسان مثبت نگر بر این بارند که اگر افراد از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشند می توانند در برابر مشکلات و چالش های خود تاب آوری بیشتری نشان دهند.
بیان مسأله
دانشجویان که اعضای اصلی دانشگاه را تشکیل می دهند زمانی می توانند درپیشبرد اهداف مورد نظر موفق باشند که از میزان تاب آوری لازم برخوردار باشند محققان عوامل مختلفی را که با تاب آوری دانشجویان ارتباط دارند را مورد بررسی قرار دادند. هوش هیجانی و هوش عاطفی افراد دو عامل بسیار مهم هستند که می توانند تاب آوری را تحت تأثیر قرار دهند. یک دانشجو همواره باید برای پیشرفت تحصیلی خود دارای ویژگی تحمل و تاب آوری باشد. با شناخت دو مفهوم هوش هیجانی و هوش معنوی می توان به ارتفاع تاب آوری دانشجویان که یکی از مؤلفه های حائز اهمیت در پیشرفت تحصیلی و زندگی جمعی هست، پرداخت و به پیشگیری از افت تحصیلی و سایر مسائل و مشکلات دانشجویان همت گمارد. دو مفهوم بنیادی هوش هیجانی و هوش معنوی از این نظر اهمیت دارند که دانشجویان با قابلیت های هوش هیجانی و هوش معنوی بالامی توانند خیلی بهتر با مشکلات سازگار شوند و به نحوی روابط بین فردی خود را تنظیم نمایند و بدین گونه میزان تاب آوری خود را افزایش داده تا در تحصیل و روابط بین فردی خود موفق تربوده و با پیشرفت در این زمینه ها به جامعه ی خود بهتر خدمت نمایند.
حسن چاری و همکاران در پژوهشی در رابطه با هوش معنوی و تاب آوری به دست آوردند که ابعاد هوش معنوی رابطه ی مثبت و معناداری با تاب آوری دارند.
لذا در این پژوهش به دنبال بررسی رابطه بین هوش هیجانی و هوش معنوی با تاب آوری دانشجویان هستیم.
این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سؤالات است که
آیا هوش هیجانی در کاهش یا افزایش تاب آوری دانشجویان تأثیر دارد؟
آیا هوش معنوی در کاهش یا افزایش تاب آوری دانشجویان تأثیر دارد؟
آیا تاب آوری در بین دختران و پسران دانشجو متفاوت است؟
آیا عدل پیش بینی کننده ی متغیر تاب آوری است؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
تحولات عظیمی که در حوزه ی روانشناسی مثبت نگر رخ داده، انسان را وا می دارد تا مؤلفه هایی را مورد ارزیابی قرار دهد که بر تاب آوری تؤثیر بسزایی دارند.
از یک سو لزوم بررسی مهارت های هیجانی و معنوی که از هوش نشأت می گیرند و تصور می شود میزان تحمل دشواریها در دانشجویان را افزایش داد و در نتیجه موفقیت و کارایی بهتر آنان را موجب می گردد و از سوی دیگر افزایش پژوهش های انجام شده در زمینه ی تاب آوری در کشورهای توسعه یافته و با توجه به این که تاب آوری در کشور ما به ندرت مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفته است، انگیزه شد تا در پژوهش حاضر گامی در این مسیر برداریم. احتمالاً پیشرفت و موفقیت دانشجویان تحت تأثیر میزان تاب آوری آنان و آن نیز ناشی از دو مفهوم بنیادی هوش هیجانی و هوش عاطفی باشد.
از آنجایی که دانشجوی فعال و کارآمد لازمه ی پیشرفت علمی هر کشور می باشد لذا نتایج این پژوهش می تواند در مسیر ارتقاع علمی و مدیریتی کشور کاربردی باشد.
هر چند هوش هیجانی و هوش معنوی دارای سهم ارثی هستند لذا قابلیت یادگیری این متغیرها موجب می شوند با ارائه راهکارهای مناسب تاب آوری را در دانشجویان افزایش و در نتیجه سطح عملکرد شخصی و اجتماعی دانشجویان را افزایش داد.
اهداف پژوهش
هدف کلی:
بررسی رابطه ی هوش هیجانی و هوش معنوی با تاب آوری در دانشجویان دانشگاه آزاد اردبیل
اهداف جزئی
بررسی رابطه ی هوش هیجانی با تاب آوری
بررسی رابطه ی هوش معنوی با تاب آوری
بررسی تفاوت های جنسیتی در تاب آوری
بررسی رابطه ی میزان معدل با تاب آوری
فرضیه های پژوهش
بین هوش هیجانی و تاب آوری در دانشجویان رابطه وجود دارد.
بین هوش عاطفی و تاب وری در دانشجویان رابطه وجود دارد.
بین هوش هیجانی و هوش معنوی در دانشجویان رابطه وجود دارد.
بین هوش هیجانی با هوش عاطفیو تاب آوری رابطه ی چند گانه وجود دارد.
بین متغیرهای مورد پژوهش با میزان معدل دانشجویان رابطه وجود دارد.
تعاریف نظری و عملیاتی متغییرها
هوش هیجانی
هوش هیجانی یک اصطلاح گسترده است که شامل مهارتهای فردی و حالات درونی می باشد و به مجموعه مهارت درون فردی و برون فردی اطلاق می گردد. هوش هیجانیرا می توان آگاهی از هیجانات و چگونگی تأثیر پذیری از هیجانات دیگران، بروز احساسات، مدیریت هیجانات، عواطف، همدلی و خودآگهی و چگونگی اداره ارتباطات بین فردی دانست.
به عبارت دیگر هوش هیجانی عبارت است از پردازش مناسب اطلاعات که بار هیجانی دارند و استفاده از آن برای هدایت فعالیتهای شناختی مانند حل مسئله و تمرکز انرژی بر روی رفتارها لازم است و هوش هیجانی می تواند پیش بینی کننده مهمی برای موفقیت در روابط شخصی، خانوادگی و محل کار باشد (مایر[11] و سالوودی 2000).
منظور از هوش هیجانی در این پژوهش نمره ای است که فرد در پرسشنامه هوش هیجانی شات کسب می نماید.
هوش معنوی
ایمونز[12] در سال 1999 عنوان کرد هوش معنوی مجموعه ای از توانایی ها برای بهره گیری از منابع دینی و معنوی است. هوش معنوی سازه های هوش و معنویت را در یک سازه ترکیب نموده است در حالی که معنویت جست و جویی برای یافتن عناصر مقدس، معنایابی[13]، هشیاری بالا[14] و تعالی[15] است، هوش معنوی شامل توانایی برای استفاده از چنین موضوعات است که می تواند کارکرد و سازگاری فرد را پیش بینی کند و منجر به تولیدات و نتایج ارزشمندی گردد.
منظور از هوش معنوی در این پژوهش نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه کینگ کسب می نماید.
تاب آوری:
اکثر تعریف، تاب آوری ر فرایندی می دانند که از تصمیمات روزمره متأثر است (ماستن[16]، 2001).
اعتقاد کامپفر (1999) تاب آوری یعنی بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادلی بالاتر از وضعیت پیش از بروز شرایط ناگوار، به نحوی که سازگاری مثبت با زندگی می تواند پیامد آن باشد.
منظور از تاب آوری در این پژوهش نمره ای که آزمودنی از پرسشنامه 25 سوالی کانر و دیوید سون (2003) کسب می نماید.
الف)زمینه پژوهش
هیجان [17]چیست؟
گلمن[18] لغت هیجان را برای اشاره به یک احساس ، افکار ، حالتهای روانی و بیولوژیکی مختص آن و دامنه ای از تمایلات شخص برای عمل کردن براساس آن به کار می برد.
هوش چیست ؟
یعنی هوش همیشه بصورت چیزی تلقی می شود که مردم از طریق آن افکار و عقاید را بررسی می کنند از منطق استفاده می کنند، با اعداد کار می کنند ، شباهت ها را تشخیص می دهند، استنباط و استنتاج می کنند و مفاهیم جدیدی را بدست می آورند. همه این کارها به طور واضح در قلمرو شناختی ( ادراکی ) و عقلی قرار دارند و هنگامی که آزمونها IQ مردم را در این نوع مهارتها ارزیابی می کنند نمره هایی ارائه می دهند که کاملاً بر اساس توانایی های شناختی است . مسلماً IQ یکی از قویترین عواملی است که می تواند عملکرد دانش آموز و دانشجو را در مدرسه و دانشگاه پیش بینی کند واین به نوبه خود بسیار مهم است . با این حال وقتی نوبت به موفقیت در دیگر زمینه های زندگی می رسد پژوهش هایی که رابطه IQ و کارآیی شغلی را بررسی کرده اند به یافته های مختلف و نامطمئن رسیده اند. بعضی پژوهشها نشان می دهند که IQ تقریباً بیست و پنج درصد از انعطاف پذیری و سازگاری شغلی را تعیین می کنند اما بعضی دیگر این تخمین را بسیار کمتر و در حد پنج یا ده درصد می دانند. حتی اگر رقم بیست وپنج درصد پذیرفته شود باز هم معنای آن این است که سه چهارم سازگاری شغلی نتیجه IQ نیست بلکه از جای دیگری ناشی می شود. اگر IQ با همۀ اهمیتی که دارد باعث بوجود آمدن این موفقیت یا تبیین آن نیست پس چه چیزی آن را ایجاد می کند؟
چرا بعضی از آدم های با هوش کار احمقانه می کنند؟
یکی از سؤالاتی که به زبان هوش بهر و به نفع هوش هیجانی قابل طرح می باشد اینست که چرا فردی تا حد زیادی هوشمند کاری تا اندازه زیادی غیر عقلانی و احمقانه انجام می دهد؟
پاسخ این است که اولاً: هوش بهر / هوش شناختی – هوش تحصیلی ارتباط چندانی با زندگی عاطفی ندارد. باهوشترین انسانها ممکن است در مقابل خیلی هوس های لجام گسیخته و تکانشهای سرکش از پا در آیند. افراد دارای هوشبهر بالا ممکن است به طرز حیرت آوری زندگی خصوصی خود را به بیراهه هدایت کنند ( گلمن 1995) . ثانیاً افراد با هوش بهر بالا اغلب آنچنان تحت تأثیر قوای هوشی خود قرار می گیرند که یک بعدی می شوند و به اصطلاح احساس می کنند تافته جدا بافته هستند که از دیدن ابعاد و جوانب مختلف یک رویداد غافل می شوند. اینجاست که هوش بالا خود به صورت یک دام در می آید و بعضاً می تواند به تکبر منجر شود تکبر به عنوان یک صفت عاطفی منفی ترجمان نیاز به خود بزرگ پنداری ناشی از خود تهی شده و واکنشی به کودک آسیب دیده درون است و تنها با کسب هوش هیجانی است که می تواند کامیابی های ناشی از تکبر را کنترل کند و یا به تعویق بیاندازد و حالات خلقی را تنظیم کند و با دیگران همدلی کند. به تعویق انداختن لذت های آنی ناشی از تکبرو... به توانایی فکری – عاطفی منجر از هوش بهر مرتبط است.
هوش هیجانی یعنی توانایی هایی مانند اینکه فرد بتواند انگیزه ی خود را حفظ نماید و در مقابل ناملایمات پایداری کند. تکانش های خود را کنترل کند و کامیابی را به تعویق بیاندازد، حالات روحی خود را تنظیم کند و نگذارد پریشانی خاطر قدرت تفکر او را خدشه دار سازد. با دیگران همدلی کند و امیدوار باشد هوش بهر یعنی توانایی های شناختی که با نتایج آزمونهای استعداد تحصیلی ، استعداد ، شغلی و... همخوانی دارد.
سابقه حدود یک صد سال تحقیق بر صدها نفر را به همراه دارد ، هوش هیجانی مفهوم جدید است. هنوز هیچ کس نمی تواند دقیقاً بگوید که تفاوتهای میان افراد در طول زندگی تا چه حد از هوش هیجانی ناشی می شود. اما داده های موجود نشان می دهند که هوش هیجانی می تواند به اندازه هوش بهر و گاهی اوقات بیشتر از آن قدرت داشته باشد. هوش بهر بالا در بهترین حالات برای استاد دانشگاه شدن مناسب است اما اگر یک استاد دانشگاه از صفات شخصیتی منفی نظیر بدخواهی ، خودخواهی ، بالا رفتن از گروه دیگران به هر قیمت و پاگذاشتن برانصاف واز منفعت طلبی به قیمت نادیده گرفتن منافع دیگران برخوردار باشد واز رحم ، شفقت ، انصاف و اعتقاد به اینکه هر چه بر خود نمی پسندی بر دیگران مپسند ، برخوردار نباشد دیگر فرقی نمی کند او چقدر با هوش است و شغل او چیست؟
تاریخچه هوش هیجانی :
مفهوم هوش هیجانی طی پنج دوره ظهور و بروز پیدا کرد.
1- در سال های 1969-1900 ؛ مطالعات روان شناختی هوش و هیجان جدا و مستقل از یکدیگر صورت می گرفت.
در حیطه هیجانات:
مطالعات معطوف به این بود که آیا ابتدا واکنش های فیزیولوژیکی به وجود می آیند بعد هیجان یا بالعکس .
همچنین در این دوره هیجان به عنوان موضوعی که زیر تأثیر عوامل فرهنگی قرار می گیرد، مورد توجه بود ( اکمن[19] ،197) .
درحیطه هوش :
قلمرو روان آزمایی هوش گسترش یافت و به تبع آن آزمونهای هوشی به وجود آمد.
مطالعات غیر انگلیسی زبان ، از جمله زبان آلمانی نشان می دهد که اولین بار مفهوم هوش هیجانی در سال 1966 به وسیله ی دکتر لئونل به کار رفت. لئونل تحقیقی در مورد زنانی انجام داد که به خوبی نمی توانستند از عهده نقش های اجتماعی خود برآیند. او دریافت این زنها در سنین کودکی جدای از مادرنشان زندگی می کردند. او برای افرادی که از سطح پائین هوش هیجانی برخوردارند داروی LSD تجویز کرد که البته این به نوبه خود اشتباه بزرگی بود که او مرتکب شد چرا که باعث شد در آن زمان هوش هیجانی به عنوان یک موضوع ، چندان مورد توجه قرار نگیرد.