پایان نامه کارشناسی
رشته علوم تربیتی ( مشاوره راهنمایی)
چکیده
پژوهش حاضربه منظور بررسی مقایسه ای افسردگی بین زنان مطلقه و متأ هل تحت حمایت کمیته امداد شهرستان اردبیل صورت گرفته است . جامعه آماری کلیه بانوان مطلقه و متأهل تحت حمایت کمیته امداد شهرستان اردبیل سنین 20 الی45 سال به تعداد 196 نفر بوده که از این تعداد 30 نفربا تحصیلات ابتدائی به تعداد(15 نفر مطلقه و 15 نفرمتأهل) به صورت در دسترس انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته اند. ابزار پژوهش مورد استفاده شامل پرسشنامه افسردگی فرم بلند بک و پرسشنامه محقق ساخته بوده است. روش تحقیق در این مطالعه علّی مقایسه ای است، برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های t ،ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین میزان افسردگی زنان مطلقه و متأهل و همچنین بین سطوح مختلف تحصیلات آنها تفاوت معنی داری وجود ندارد اما بین مدت زمان طلاق و میزان افسردگی زنان رابطه معنی داری وجود دارد.
کلمات کلیدی:
افسردگی- مطلقه –متأهل –بانوان تحت حمایت
مقدمه
غم نوعی احساس طبیعی است که درواکنش به شرایط ناخوشایندوناملایمات،مثل وقایع ناراحت کننده وازدست دادن عزیزان پدید میآید. اینحالت معمولابااضطراب،کاهش انرژی،کسالت عمومی وخواب کم همراه است. تقریباًهمه افراد،تغییرات درخلق و خو و روحیه خود رابه نوعی تجربه کردهاند.گاهی اوقات،احساس نگرانی و سردرگمی یاافسردگی، واکنشهای طبیعی دربرابر برخی رویدادها است، معمولاًحوادث و رویدادها تغییرمیکنند،مشکلات حل میشوند واین تغییرات خلق و خویی برطرف میشود. تداوم احساس غم ویاس به افسردگی وناامیدی میانجامدکه ازآن گریزی نیست.
افسردگی یک اختلا ل روانی شایع محسوب میشودکه درقلمروآسیب شناسی روانی پژوهشهای فراوانی رابه خوداختصاص داده است.لیکن عوامل موثربر بروز تداوم این اختلالات به خوبی روشن نشده است.
افسردگی یک اختلال عاطفی است که در بعد عواطف فرد اختلال ایجاد می کند . افسردگی می تواند هم دلایل بیرونی و محیطی و هم علل ژنی و درونی داشته باشد. به لحاظ ژنی هورمونها تغییراتی در بدن ایجاد می کند.
ما در زبان روزمره از کلمه افسردگی جهت توصیف ترکیبی از احساسات غمگینی ،ناکامی، نا امیدی و شاید رخوت وبی حالی استفاده کنیم امّا زمانی که در می یابیم پزشکان ،روانپزشکان و روانشناسان بالینی این کلمه را به شیوه ای متفاوت بکار می برند ،سردر گم می شویم .
وحدتی پور 1384 در پژوهش خود نشان داد که تفاوت نمرات افسردگی دانش آموزان دختر و پسر دوره های متوسطه معنادار است و دختران از پسران افسرده تر بوده اند عت این امر بر می گردد به تغییرات هورمونی خاص مرحله نوجوانی که به عنوان یکی از عوامل افسردگی زا در دختران اشاره شده است.
زنان نسبت به مردان احساساتی پرشور و هیجان می باشند عدم ثبات و تعادل روحی ،هیجانی تنها ویژگی زنان می باشد. یکی از پدیده های شوم اجتماعی که از دیرباز گریبانگیرجوامع مختلف بشریت بوده مسئله طلاق می باشد .در این پژوهش سعی شده است یکی از عوارض سوئی که طلاق بر جای می گذارد مورد بحث قرار گیرد که میزان افسردگی زنان مطلقه میباشد،و همچنین میزان افسردگی زنان متأهل که تحت حمایت کمیته امداد می باشند .
بیان مسأله
افسردگی[1]رایج ترین اختلال روانی است و اخیراً رو به افزایش نهاده(روزنهان وسلیگمن ،ترجمه سید محمدی1384).احساس افسردگی معمولاًبه عنوان اندوه شناخته میشود ومی تواند به دنبال هر رویداد ناخوشایندی حاصل شود.حدود 50% از جمعیت کل در هر زمان بطور بالینی افسرده هستند.نزدیک به 8% زنان و5%مردان در مقطعی از زندگی خود به این اختلال دچار میشوند.
طلاق از استرس زاترین فقدانها میباشد وموجب آشفتگیهای هیجانی وروانی ومشکلات رفتاری میشود.در این میان آسیب پذیری زنان از پیامد های طلاق بیشتر است.امروزه در کشورمان شاهد افزایش برخی از معضلات اجتماعی هستیم که افزایش آن شکل چشمگیرو خطرناکی به خود گرفته وافسردگی ناشی از آن پیامد های بسیار مخربی بر جنبه های فردی واجتماعی بر جا گذاشته است.برطبق آمارهای رسمی وغیر رسمی اظهاراتی که توسط مسئولین دادگاه خانواده ارائه شده ازهر4 یا 5 ازدواجی که صورت گرفته یک مورد به طلاق می انجامد وبر همین اساس کشور ما بعد از کشورهایی چون آمریکا،دانمارک،مصرچهارمین کشور پر طلاق دنیا محسوب میشودو بخاطر زیاد بودن میزان طلاق میزان افسردگی بیشتر میباشد؛و این پژوهش در پی آنست که میزان مقایسه ای افسردگی در بین بانوان مطلقه و متأهل تحت حمایت کمیته امداد رابررسی نماید.
اهمیت و ضرورت پژوهش
طلاق و از هم پاشیدگی کانون خانواده معضل اجتماعی هست که پیامد های آن از مشکلات بزرگ جوامع کنونی به شمار می رود ولی در شرایط حاضر به صورت متداولترین راه حل یک ازدواج ناموفق درامده است.
از آثار منفی طلاق زنان مطلقه میتوان به:مشکلات اقتصادی و معیشتی و تن دادن به ازدواجهای موقت،افسردگی،سرخوردگی،کاهش رضایت از زندگی،قتل خود کشی،... اشاره نمود.طلاق میتواند بعنوان یک مسئله اجتماعی زمینه بروز بسیاری از مسائل و پیامد های متفاوت وبعضاً زمینه بروز بسیاری از آسیب های اجتماعی دیگر در سطوح فردی واجتماعی سلامت اجتماع را تحت تأثیر قرار داده و موجب خدشه دار شدن بهداشت روانی و همچنین باعث افزایش جرایم اجتماعی،تزلزل اجتماعی،عدم ثبات جامعه،...گردد.
از آنجا که در مورد میزان افسردگی زنان مطلقه و متأهل تحت حمایت کمیته امداد شهر اردبیل تحقیقی صورت نگرفته؛نتایج این پژوهش میتواند تصویری از واقعیت های موجود در بین زنان را مشخص و دامنه خدمات بهداشت روانی را میان بانوان مطلقه توسعه بخشد.
اهداف پژوهش
1)اهداف کلی:
دستیابی به میزان مقایسه ای افسردگی بین بانوان مطلقه ومتأهل تحت حمایت کمیته امداد.
2)اهداف جزئی:
1. دستیابی به میزان شیوع افسردگی در میان زنان تحت حمایت کمیته امداد.
2 . دستیابی به ارتباط فقرومیزان افسردگی در بانوان.
3. دستیابی به ارتباط طلاق و افسردگی در بانوان.
3)اهداف کاربردی:
مطلع کردن مراکز راهنمایی و مشاوره خانواده کمیته امداد،جهت ارائه خدمات مشاوره ای به بانوان
وارائه راه حل های مناسب برای کاهش میزان افسردگی بانوان تحت حمایت.
فرضیات پژوهش
بین میزان افسردگی زنان مطلقه و متأهل تفاوت معنی داری وجود دارد.
بین مدت زمان طلاق ومیزان افسردگی زنان مطلقه رابطه معنی داری وجود دارد.
بین میزان افسردگی زنان برحسب میزان تحصیلات آنها تفاوت معنی داری وجود دارد.
تعریف نظری وعملیاتی متغیرها
افسردگی: حالتی است با احساس ناامیدی،بی کفایتی،ترس و بی ارزشی همراه است (شعاری نژاد 1362) در این پژوهش هدف از میزان افسردگی ،چیزی است که پرسشنامه بک آنرا می سنجد.
زنان مطلقه: به زنانی که از همسران خود طلاق گرفته وبی شوهر می باشند،مطلقه می گویندو در این تحقیق منظور از زنان مطلقه،بانوان تحت حمایت کمیته امداد شهرستان اردبیل سنین 20 الی 45 سال میباشد.
زنان متأهل: زنان شوهردار سنین 20 الی 45 ساله تحت حمایت کمیته امداد شهرستان اردبیل میباشند.
تحت حمایت کمیته امداد: زنانی که دارای پرونده حمایتی در کمیته امداد می باشد
تاریخچه افسردگی
این اختلال از زمان بابلی ها مورد شناسایی قرار گرفته بود.کلمه "Depression" یا افسردگی از عبارات لاتین Deprimere به معنای در هم فشرده شدن گرفته شده است.از این رو افسردگی به معنای احساس در هم فشرده شدن روح،غم یا بی ارزشی است.در اواخر قرون وسطا،رهبران مذهبی اروپا بر این عقیده بودند که افسردگی به واسطه ی نفوذ و تسلط ارواح شیطانی بر انسان بوجود می آید.مارتین لوتر،اصلاح طلب مذهبی آلمان نوشت"تمام سنگینی روح و مالیخولیا از شیطان سرچشمه می گیرد." در واقع همین اصطلاح مالیخولیا یا ملانکولیا،به افراد افسرده اشاره داشت و چنین افرادی جن زده،شیطانی،مالیخولیا یا ملانکولیک خوانده می شدند.به همین دلیل سالیان دراز افسردگی،با روشهایی مانند شلاق زدن(برای خروج کردن ارواح شیطانی و جن)،حجامت،جن گیری وسالهای اخیر با دوش گرفتن آرام بخش تحت درمان قرار می گرفت.در نهایت با کشف داروی ضد افسردگی در دهه 60 میلادی و تسکین افسردگی با تجویز این داروها؛کم کم روش های خرافی برچیده شدند.
تعریف افسردگی
افسردگی عبات است از احساس غمگینی ،تنهایی دل شکستگی یا ناامیدی یا اندوه از دست دادن شیء یا فرد مورد علاقه،ناکامی و ناشادی است وبه عنوان احساس عمومی وهمگانی می باشد.افسردگی اختلالی است که با کاهش انرژی وعلاقه ،احساس گناه،اشکال در تمرکز،بی اشتهایی و افکار مرگ و خود کشی مشخص می شودو با تغییر در سطح فعالیت ،توانایی شناختی،تکلم ،وضعیت خواب اشتها وسایر ریتم های بیولوژیک همراه است.
خصوصیت اصلی ومرکزی حالات افسردگی کاهش عمیق میل به فعالیت لذت بخش روزمره ،مثل معاشرت،تفریح،ورزش،غذا،سکس است.این ناتوانی برای کسب لذت حالتی نافذ وپایا دارد.
ماهیت افسردگی
افسردگی مرضی[2] به قدری شایع است که سرما خوردگی روانپزشکی لقب گرفته است(سلیگمن،1975).در هر مقطع معینی از زمان ،15-20 در صد بزرگسالان در سطح قابل توجهی،از نشانه های افسردگی رنج می برند،وحداقل،12% به میزانی از افسردگی که آنها را درمرحله ای از زندگی به سمت درمان بکشاند،مبتلا هستند و حدس زده می شود که حدود 75%موارد بستری در بیمارستانهای روانی را موارد افسردگی تشکیل می دهند.به دلایلی که هنوز روشن نیست ،در جوامع صنعتی غرب،افسردگی در بین زنان تقریباً دو برابر این میزان درمردها است(براون وهریس،1978)بعید به نظر می رسد که فقط یک عامل بتواند وقوع افسردگی را تبیین کندبلکه افسردگی از تعامل چندین عامل مختلف،حاصل می شود.نشان داده شده است که شروع وسیر آن به متغیّرهای مختلف زیست شناختی،سابقه بیماری، ومحیطی و روانی-اجتماعی مربوط می شوداز میان متغیر ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:اختلال در کارکرد ناقلهای عصبی،سابقه افسردگی یا الکلیسم در خانواده،از دست دادن والدین در دوران کودکی ویا مورد بی توجهی آنان قرار گرفتن،رویدادهای منفی اخیر در زندگی،داشتن همسر عیب جو ویا متخاصم،فقدان ارتباطی نزدیک و اطمینان بخش،فقدان حمایت اجتماعی مناسب وفقدان دراز مدّت احساس ارزشمندی.
انواع افسردگی
همانطوری که گفته شد افسردگی درجاتی از یک حالت احساسی زودگذر تا یک اختلال شدید را در بر می گیرد.برای فهم بهتر این نکته ،لازم است اشاره ای به انواع افسردگی داشته باشیم،
احساس افسردگی: که معمولاً به عنوان اندوه شناخته می شود ودر اثر تغییرات موقعیتی و شرایط جدید یا برخوردهای مقطعی ایجاد می شود.این احساس معمولاًبعد از برطرف شدن موقعیت وسازگار شدن شخص با شرایط تازه به سرعت از بین می رود.
داغدیدگی یا واکنش سوگ[3]: غمی است که در اثر فوت نزدیکان بوجود می آید.
اختلال افسردگی عمده و افسردگی خویی: زمانی که شدت علائم افسردگی به حدی باشد که کلیه عملکردهای آدمی را تحت الشعاع قرارمی دهد وباعث تأثیرات عمده در عواطف،رفتا، تفکرو روابط اجتماعی می گردد،اختلال افسردگی عمده نامیده می شود.در صورتی که شدت علائم افسردگی به اندازه ای باشد که عملکردها کمتر آسیب ببیند ،اختلال افسرده خویی وجود دارد.
اختلال دو قطبی و ادواری خویی:افراد مبتلا به اختلالهای دو قطبی هر دوی دوره های افسردگی و مانی را تجربه می کنند.افسردگی دو قطبی در سنین جوان تری ایجاد میشودو اغلب برای فرد فلج کننده است80 تا 90 درصد افسردگی ها یک قطبی هستند و بدون مانی رخ می دهند بین 5 تا20 درصد اختلالها دو قطبی هستند. نوسانات خلقی شدیدی که بین دوره های شیدایی(شادی و خوشی افراطی که به نشئه تعبیر می شود) و افسردگی به وجود می آید،نشان دهنده و شاخص اصلی این اختلال است.در صورتی که نوسانات خفیف باشد و کمتر بر عملکرد آدمی تأثیر بگذارد،به آن اختلال خلقی ادواری یا ادواری خویی گفته می شود که حداقل دو سال ادامه می یابد.
اختلال خلقی یا افسردگی فصلی:به عنوان یک اختلال متمایز ،در اواسط دهه 1980 به وسیله روزنتال مطرح گردید؛ نوعی یا دوره ای از افسردگی است که معمولاًدر پاییز و زمستان تجربه می شودو یکی از عوامل مهم آن نور ناکافی است.احتمالاًنور ناکافی تغییرات معنی داری را در برخی از هورمونها بویژه "ملاتونین "ایجاد می کند.وازطرفی تغییرات دما ونور موجب به هم خوردن ساعت درونی بدن که الگوهای خواب و بیداری را کنترل می کند،می گردد و این تغییرات منجر به بروز این اختلال می شود.
افسردگی پنهانی: اصطلاحی است که از سال 1950 به بعد عمومیت یافت.این نوع افسردگی ممکن است در لباس هر نوع شکایت جسمی که نسبت به درمانهای مناسب مقاوم بوده است،ظاهر شود. چنین شکایات جسمی معمولاًبا درمانهای ضد افسردگی مثل: داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای یا الکتروشوک بهبود می یابند.
گونه های فرعی اختلال افسردگی
این نکته شناخته شده است که برخی از بیماران مبتلا به افسردگی ،بویژه عده ای از بیماران سرپائی و آنها که به درمان استاندارد با سه حلقه ایها واکنش نداشته اند علائمی نشان می دهند که با مجموعه نشانه های سنتی افسردگی درونزادمتضادند. این نشانه های غیر درونزاد از جمله عبارتند از:پرخوری،افزایش وزن،بی خوابی اولیه بدون بیداری در خلال شب و صبح زود،بدتر شدن خلق در شامگاه.. .علاوه بر این اینگونه بیماران نسبت به محیط اجتماعیشان واکنش نشان می دهند و اگرچه ملالتشان باز می گردد ولی می توانند موقتاً احساس شادی کنند. به این نشانه های یاد شده به مثابه افسردگی غیر تیپیک اشاره می شود.یک گروه فرعی از این گونه بیماران که معمولاً از زنان تشکیل می شود،مجموعه ای از ویژگیهای بارز از جمله،سنخ شخصیت پرزرق وبرق،رفتار مبتنی بر جلب توجه نسبت به طرد را نشان می دهند این حساسیت نسبت به طرد شدن به دوره هایی از افسردگی منجر می شود که بخصوص با طرد شدگی شخص وغالباً با طرد شدن از روابط احساسی آغاز شده باشد.کلاین در اشاره به این گونه افسردگی غیر تیپیک آنرا پریشانی" شبه هیستری" نامیده است.