پایان نامه دکترای دندانپزشکی مروری بر علل شکست پروتز های کامل
مقدمه
بشر همواره در این آرزو بوده که تا حد امکان به نحوی از انحاء از دست رفتن دندانهای خود را جبران نموده و از این طریق مشکلات مضغی و زیبایی خود را جبران نماید و در این راستا سعی و کوشش فراوانی نموده است که ادامه آن تلاشها به نسل امروزی سپرده شده و حق این است که ما نیز تمام تلاش و توانائیهای خود را در راه تکامل این علم بکار بریم.
امروزه پیشرفت در جنبههای مختلف پزشکی و امکانات رفاهی بیشتر منجر به افزایش سن متوسط مردم گشته است، از طرفی علیرغم پیشرفتهای غیرقابل انکاری که در علم دندانپزشکی در جهت نگهداری و حفظ دندانهای طبیعی بعمل میآید، افراد جامعه در سنین پایینترین دندانهای خود را از دست میدهند و همین دو موضوع یعنی افزایش متوسط سن و از دست دادن دندانها در سنین پایینتر سبب شده است تا روز به روز بر تعداد افرادیکه از پروتزهای کامل استفاده میکنند افزوده گردد.
انتقال از مرحله داشتن دندان های طبیعی به مرحله بیدندانی کامل، دورانی است بس حساس و ناشناخته برای بیماران و باید دانست، غالباً افرادی که دندانهای خود را از دست میدهند از نظر جسمی از سلامت کامل برخوردار نمیباشند و استخوانهای خود را از دست میدهند از نظر جسمی از سلامت کامل برخوردار نمیباشند و استخوانهای فکین آنها تراکم لازم را ندارند. از طرفی واکنشهای ترمیمی در اینگونه افراد نقصان پیدا کرده است. در این بیماران به جای الیاف پریودونت، مخاط نقش نگهداری و پشتیبانی دندانهای مصنوعی را بعهده میگیرد، که باید برای بیماران توضیح داده شود، زیرا آنان انتظار دارند که پروتز کامل همچون دندانهای طبیعی عمل کند که مشکلی است مزید بر مشکلات دیگر.
در برخورد با بیماران بیدندان بایستی با معاینه دقیق، بررسی حالات جسمانی و روانی بیمار و با توجه به خواستههای بجا و نابجای بیمار طرح درمان مناسبی تعیین کرد و با تکنیکی صحیح و اصولی اقدام به درمان کرد، البته با پیشبینی نتایج احتمالی درمان و در نظر گرفتن تمام شرایط مساعد و نامساعد محیط دهان بیمار.
حفره دهان محیطی است که اعمال مختلفی را انجام میدهد و درمان با پروتز صرفاً یک درمان ساده نسجی و ساختمانی نیست، بلکه بایستی با جایگزین کردن دندانهای از دست رفته حالات تشریحی، فانکشنهای طبیعی و فیزیولوژیک این ناحیه از بدن را تا حد امکان احیاء و بازسازی کرد.
در برخی از موارد با وجود اینکه عمل کننده نهایت سعی خود را در بکار بردن اصول لازم در ساختن پروتز کامل ایدهآل مینماید، معهذا چه در ضمن کار و چه پس از قرار دادن پروتز در دهان بیمار با مشکلاتی مواجه میگردد که به سختی میتواند به علت اصلی آن پی ببرد و با اظهار ناراحتی و شکایت بیمار روبرو میشود و علی رغم اصلاحات متعددی که انجام میدهد باز مشکلات بیمار پاربرجا میماند.
اشکالات و ناراحتیهایی که بعد از قرار دادن پروتز کامل در دهان بیمار ایجاد میشود متنوع هستند، در ضمن واکنش بیماران نیز در مقابل آنها مختلف است، که بستگی به وضع سلامت عمومی جسمی و روانی، وضعیت حفره دهان و طرز تفکر و شخصیت آنان دارد. بعضی از بیماران در برابر کوچکترین آزردگی و تحریک خارجی عکسالعملهای شدیدی از خود نشان میدهند و بعضی با داشتن شخصیتی قوی و کنترل عصبی خوب حتی زخمهای شدید پروتز را بدون شکایت تحمل میکنند که هر دو اینها برای بیمار مفید نیستند.
دندانپزشک باید با آگاهی بر علوم آناتومی، پاتولوژی، روانشناسی و داشتن مهارتهای لازم، عکسالعملهای بافت نرم را در حالت طبیعی و پاتولوژیک تشخیص داده و بتواند یک اشکال موضعی را از مشکلات عمومی جسمی و روانی بیمار تمیز دهد.
فصل اول
مروری بر مقوله تشخیص و طرح درمان، و مروری بر آناتومی محیط دهان
1 تشخیص و طرح درمان
موفقیت یا شکست درمان با پروتز کامل قبل از شروع به عمل قابل پیشبینی است. اکثر ناراحتیهای بیماران در اثر آماده نکردن بیمار از نظر جسمی و مشکلات دهانی، روحی و عدم شناخت صحیح آنها از ماهیت پروتز کامل است. برای دستیابی به موفقیت و داشتن طرح درمانی دقیق و درست، در ابتدا باید تشخیصی درست داشته باشیم.
هدف از نگارش این بخش مطرح کردن برخی مشکلات ایجاد شده توسط پروتز است که به علت عدم تشخیص صحیح و طرح درمان مناسب میباشد. در این قسمت بطور خلاصه مروری خواهیم داشت بر مقوله تشخیص و طرح درمان.
روشهای تشخیص:
1 گرفتن Observation که شامل تاریخچه پزشکی و دندانپزشکی بیمار است.
2 معاینه داخل دهانی که شامل بررسی نسوج ساپورت کننده، روابط فکین و ضایعات پاتولوژیک میباشد.
3 کستهای تشخیصی برای بررسی روابط فکین.
4 رادیوگرافی برای بررسی آنومالیها (اجسام خارجی، ریشه دندان، دندان نهفته، علائم پاتولوژیک) همچنین بررسی محل کانال مندیبول و سوراخ چانهای و ضخامت نسبی نسج زیر مخاطی که استخوان را در نواحی بیدندان پوشانده است. (25)
نکات مهم و مؤثر در تشخیص:
1 سن: با بالا رفتن سن قدرت تطابق با موقعیتهای جدید و یادگیری مهارتهای لازم نقصان پیدا میکند همچنین تونسیته بافتها کاهش مییابند، که مسائل مربوط به چیدن دندانها در افراد مسن را مشکلتر میکنند و همچنان که قبلاً گفته شد با بالا رفتن سن واکنشهای دفاعی و ترمیم بدن نیز کاهش یافته و باعث تضعیف استخوان فکین میشود.
2 سلامت عمومی (جسمی روانی): گرفتن ابزرواسیون و ارزیابی سلامت عمومی بیمار بایستی در همان جلسه اول انجام گیرد تا از بروز مشکلات بعدی پیشگیری شده و درمان با آگاهی بیشتری ادامه یابد.
3 آموزش اجتماعی و انتظارات بیماران: میزان تحصیلات، آموزش اجتماعی و نحوه زندگی بیمار بسیار مهم هستند و قبل از شروع به کار بایستی از انتظارات بیمار مطلع شد. بدین معنی که مهمترین خواسته بیمار از تهیه پروتز چیست؟ قدرت جوندگی، تکلم یا زیبایی، البته تمامی خواستههای بیمار برای ما ملاک عمل نیستند و پزشک بایستی با در نظر گرفتن تمامی این مسائل پروتز را طوری طراحی کند که فرم و وضعیت دهان با بقیه صورت هماهنگی لازم را داشته باشد.
4 ساپورت و ضخامت لبها: اگر بافتهای اطراف دهان چروک داشته باشد بایستی با ساپورت مناسب لبها این چروکها حذف شوند. البته چروکهایی که در رابطه با بالا رفتن سن و در کل صورت بیمار دیده میشود کلاً حذف نخواهند شد.
از نظر ضخامت لبها: اگر لبها نازک باشند کوچکترین تغییر جزئی در موقعیت لبیولینگوالی دندانها باعث تغییر شکل ظاهری لب میگردد اما در لبهای با ضخامت زیاد میتوان بدون ایجاد تغییرات ظاهری مشخص، شکل قوس و محل قرار دادن دندانها را تغییر داد.
5 تونیسیته بافتها و عضلات: دو عامل در این مسئله دخیل هستند: 1) سن 2) سلامت عمومی
هر قدر تونیسیته عضلات و بافتها کم باشد احیای آن در نتیجه بازسازی زیبایی و احیای ظاهری جوانتر، مشکل و گاه ناممکن میشود.
6 ارتفاع عمومی صورت (V.D.): فاصله بین فکین را در هنگام صحبت کردن میتوان مورد بررسی قرار داد.
7 سلامت محیط دهان و وضعیت مخاط (رنگ قوام): ضایعات مخاط که اطلاعات مفیدی به ما میدهند.
8 ناحیه بیس فک بالا و فک پایین: حالت ایده آل برای بیس، داشتن لایههای تقریباً یکنواخت از بافت نرم است که محکم و اندکی دارای خاصیت ارتجاعی باشد. اگر این لایه نازک باشد تحت فشار پروتز زخمی میشود و اگر ضخیم باشد تحت فشار مضغی تغییر مکان میدهد که باعث عدم ثبات پروتز میشود.
9 جنبههای بیومکانیک: تعدادی از عوامل بیومکانیکی روی روشهای مورد استفاده و دشواریهایی که در تهیه پروتز کامل پیش میآیند تأثیر میگذارند. این عوامل را باید شناخت اگرچه برای حذف علل این مشکلات کار زیادی نمیتوان کرد. این عوامل عبارتند از:
روابط و شکل ریجهای باقیمانده: الگوی تحلیل فکین بر روابط آنها مؤثر است و با کوچک شدن آنها روابط آنها نیز تغییر میکند، پس میزان تحلیل ریجها نیز بر روابط آنها مؤثر است، از طرفی شکل ریج (کانتور مقطع عرضی) بر نحوه قالبگیری مؤثر است. تحلیل ریج باقیمانده پس از دست رفتن دندانها تغییرات شدیدی در مقطع عرضی آن ایجاد میکند. هنگامی که دندانها تازه کشیده شدهاند ریج پهن است اما بتدریج و به مرور زمان با تحلیل آن ریج کوتاهتر و باریکتر میشود. ریج ایده آل ریجی است با سطح فوقانی پهن، طرفین موازی و بلند. (شکل شماره 1)
(تصاویر در فایل اصلی موجود است)
از چپ براست 1) ریج باریک 2) ریج گرد 3) ریج مربعی و چهارگوش بهترین ریج برای افزایش ثبات ریج باقیمانده مربعی و چهارگوش است.
شکل و اندازه قوسهای ماگزیلا و مندیبول: اندازه قوسها، سطح ساپورت کننده نهائی را تعیین میکند و شکل قوس (از جهت اکلوژن) در تعیین فرم کلی دندانها مؤثر است.
عدم هماهنگی در اندازه فکین: این بیماران هنگامیکه دندانهای طبیعی داشتهاند دچار مال اکلوژن (کلاس II یا III) بودهاند. جایگزین دندانهای مصنوعی باید در محل دندانهای طبیعی باشد، تغییر دادن اکلوژن ایده آل به اکلوژن یا اورجت زیاد احتیاج به زمان اضافی دارد.
وضعیت عضلات گونه لب زبان: بر روی قالبگیری و توانائی و مهارت بیمار برای استفاده از پروتز مؤثرند.
شکل کام: کام ایده آل کامی است که عمقی متوسط داشته باشد و شیب ناحیه روگا در قسمت قدامی کاملاً مشخص باشد.
کمیت و کیفیت بزاق: برای گیر و ثبات بهتر پروتز، بزاقی از نوع سروزی و به مقدار متوسط ایده آل است.
3 مروری بر آناتومی محیط دهان (انساج ساپورت کننده، استخوان فکین، مخاط)
دندانپزشک باید کاملاً با آناتومی بافتهای مورد اتکاء و احاطه کننده پروتز آشنائی داشته باشد. زیرا با دانستن آن به دو مقصود میتوان رسید:
الف) تعیین محل انتخابی نیروهای ناشی از بیس دست دندان، بر روی بافتهای مورد اتکا.
ب) تعیین شکل و فرم لبههای پروتز که بایستی با فانکشن نرمال عضلات احاطه کننده آن تداخلی نداشته و هماهنگی داشته باشند. (26)
البته در اینجا بحث اصلی بر سر آناتومی تشریحی نیست بلکه مورد نظر آناتومی فانکشنال است.
ساپورت و انساج ساپورت کننده پروتز
ساپورت پروتز کامل یعنی مقاومت ریجهای باقیمانده (استخوان مخاط) در مقابل حرکات و فشارهای عمودی (vertical) پروتز بطرف ریج (5). برای داشتن ساپورتی مطلوب بایستی بیستهای پروتز با انساج زیرین خود تطابق کامل داشته باشند، تا از طرف دیگر سطوح اکلوژن نیز بطور صحیح بر روی یکدیگر قرار گیرند. با داشتن ساپورتی مناسب گیر و ثبات پروتز نیز تضمین میشود.
ساپورت پروتز با استفاده از روشهای قالبگیری بدست میآید که گسترش مناسب پروتز و فشار فانکشنال وارده بر انساج پشتیبان را (که حالت ارتجاعی متفاوتی دارند) فراهم میکند. از طرفی این ساپورت و روابط بیسها بایستی برای مدتی طولانی حفظ شود که این امر توسط انتقال نیروهای اکلوزالی به سمت بافتها و نواحی که بهترین مقاومت را در برابر این نیروها دارند بدست میآید.
برای داشتن حداکثر ساپورت مطلوب:
1 بیسهای پروتز بایستی حداکثر پوشش مخاطی را بدون تجاوز به ناحیه بافتهای متحرک داشته باشند.
2 انساج ساپورت کننده بایستی بیشترین مقاومت را در برابر تحلیل و تخریب ناشی از نیروها و فشارهای اکلوزالی و همچنین بیشترین مقاومت را نسبت به جابجائی عمودی داشته باشند و قادر به ایجاد تماس دقیق با بیس پروتز در هنگام فانکشن باشند.
3 جبران حالت ارتجاعی متفاوت نسوج، تا اینکه حرکت یکنواخت بیس پروتز تحت فانکشن و حفظ یک رابطه اکلوژنی هماهنگ تأمین گردد. (5)
ویژگیهایی که بطور ایده آل انساج نرم ساپورت کننده بایستی داشته باشند عبارتند از:
1 نسوج نرم بایستی با استخوان کورتیکال زیرین باند نسبتاً محکمی داشته باشند.
2 توسط بافت کراتینیزه پوشیده شده باشند.
3 شامل یک لایه ارتجاعی بافت زیر مخاطی باشند.
در مجموع، این خصوصیات باید حرکات بیس پروتز را به حداقل برساند، ترومای وارده به بافت نرم و تحلیل استخوان را در دراز مدت کاهش دهد.(5)
محیط دهان را از نظر نواحی ساپورت میتوان به چهار قسمت تقسیم کرد:
براساس اثرات و خواص کلینیکی و هیستولوژیکی مخاط در فکین میتوان نواحی تحمل فشار پروتز را به گروههای زیر تقسیم کرد:
1 نواحی ساپورت اولیه (ناحیه فشارپذیر اولیه).
2 نواحی ساپورت ثانویه (ناحیه فشارپذیر ثانویه).
3 نواحی که باید ریلیف شوند، جهت به حداقل رساندن فشار وارده.
4 نواحی که در ساپورت شرکت نمیکنند.
ملاحظات آناتومیک مندیبول از نظر نواحی ساپورت کننده
1 نواحی ساپورت اولیه یا نواحی فشارپذیر اولیه: که شامل Buccal shelf و Pear shape pad (PSP) (رترومولرپاپیلا) میباشند (شکل شماره 2)
(تصاویر در فایل اصلی موجود است)
PSP خلفیترین حد مخاط کراتینیزه و جونده فک پایین است که از بهم پیوستن رترومولرپاپیلا و اسکار ناشی از کشیدن دندان مولر سوم پدید میآید و رترومولرپد خلفیتر از PSP قرار دارد. (5) PSP ناحیهای است کم رنگ و سخت که براحتی از رترومولرپد که ناحیهای است قرمز تیره، نرم و متحرک تمیز داده میشود. (29)
2 نواحی ساپورت ثانویه: شامل کرست ریج آلوئولار باقیمانده و برجستگیهای زنخی است.(5)
3 نواحی ریلیف شونده: شامل مخاط آلوئولار شیبهای لینگوالی و قسمت قدامی ریج لیبال که کمتر کراتینیزه هستند، مستقیماً بر روی استخوان بازال قرار میگیرند. ریلیف بمنظور کاهش فشار وارده در نتیجه کاهش ترومای مخاطی انجام می گیرد. (5)
4 نواحی که در ساپورت شرکت نمیکنند: سایر نواحی آناتومیک باقیمانده مندیبول، معمولاً در تأمین ساپورت شرکت ندارند. شیبهای لبیال یا لینگوال ریج، یا ریلیف میشوند یا در ساپورت شرکت نمیکنند.
همچنین لبههای پروتز که برای ایجاد Border Seal در داخل انساج متحرک قرار میگیرند(5)،در ساپورت شرکت نمیکنند