پیش درآمد:
در بین اقسام هنر، هنر شعر در تمام زمینههای خود آگنده از مضامین نغز و لطیفی در تجلی اندیشههای مختلف بشری است. به خصوص در تجلی اندیشههای دینی و مذهبی، اسلامی و قرآنی. این اندیشهها در وجود شاعران متعهدی که به مدح و منقبت اهل بیت نبوت و ولایت زبان گشوده اند، آثار ارزشمند و ماندگاری از خود به یادگار گذاشته اند که در این آثار لطافتهای روح بشری، منزلت انسان، سیر و سلوک، عشق و عرفان و ... موج می زند.
از افتخارات ادبیات خصوصاً نظم (شعر) تجلی، اندیشه، افکار، رفتار، حوادث، حماسه و انقلاب حضرت علی 7 است که بدون شک و تردید باید گفت حضرت علی 7 به ادبیات نوعی روح معنوی داده است، چرا که هر جا صحبت از ادبیات حماسی و انقلابی است، بیش و کم نام حضرت علی 7 هم می باشد. شاعران برای کوبیدن فساد و ستم، ریا و توجه به عدالت، مردانگی، شجاعت و ایمان از روح و مرام و مسلک باشکوه و انقلابی حضرت علی 7الهام میگیرند.
حضرت علی 7با ایمان به وفاداری، عدالت، قضاوت، شجاعت، بردباری، تواضع، علم، زهد، تقوا، فضیلت، طریقت، شهادت، کرامت و ... چنان تأثیری در ادبیات گذاشته که دیوان کمتر شاعر متعهد شیعی را می توان از آغاز ادب فارسی تاکنون سراغ گرفت که غزل، قصیده، دوبیتی، رباعی و مثنوی و ... مزین به این اوصاف نباشد. راستی رمز و راز این عظمت را باید در چه چیزی جست؟ در یک چیز و آن این که علی 7 حقیقت است و بس.
شرح مناقب بیان، مدایح، مصائب، مراثی و بیان سرگذشت، و تجلی اوصاف از خمیرهای اصلی شعر مذهبی و اعتقادی می باشند. بر شمردن خصلتهای نیک و هنر ائمه دین از همان ابتدا به وسیلهی مناقب جوانان از جایگاه گستردهای در ادب فارسی برخوردار بوده است و ذبیح الله صفا در این زمینه می نویسد: «منقبت عمو ستایش اهل دین از دیرباز در بین شعرای شیعه مذهب و دیگران معمول بوده است، زیرا آنان برای تبلیغ عقاید خویش شیوههایی اختیار می کردند که علاوه بر نتیجهی نهایی به حفظ مدایح و مناقب هم کمک شایانی می کردند و یکی از راههایی که اهل شیعه پس از کسب قدرت برای نشر مذهب خود انتخاب کرده بودند، استفاده از مناقب بوده است.»[1]
نتیجه سخن اینکه جزییترین تا کلیترین هنر پیشوایان دینی چه به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم جهت بهرههای مختلف در اندیشه و زبان شعرا، گذشته و بیان شده است. علت گسترش این مسأله:
1. شناخت سرایندگان از حقیقت و جوهر دین.
2. شناخت رسالت و پیام دین.
3. شناخت شخصیتی و حقیقی پیام آوران دین
این نوع شناخت سبب می شد که نور ایمان بر دل و جانان شعرا تعادل و در نتیجهی آن ارادت خالصانه ای به دست آورند، یقیناً اگر چنین شناختی حاصل نمی شد، هیچ وقت امکان نداشت شعرا بتوانند به این زیبایی و پرمحتوایی حقیقت و جوهره قلبی و اعتقادی خویش بروز دهند.
با تأمل در چنین اشعاری می بینیم که:
1. از نظر ترکیب و بافت سخن بسیار قوی می باشند.
2. از نظر بلاغت و دیوایی در اوج و بسیار تأثیرگزار هستند.
3. از نظر معانی، تعبیرات بسیار نغز و لطیف هستند.
بنابراین با توجه به موارد فوق نیجه سخن این می شود که هدف شعرا از پرداختن به چنین اندیشههایی فقط مدح محض جهت تخلیهی احساس درون به معنای متعارف نمی باشد، بلکه هدف علاوه بر آن ها احیای حقایق دین و زنده کردن جانها و جاری ساختن خون حماسی در رگهای عاشقان، عارفان و بیدار دلان است.
بعد از آشنایی ایرانیان بخصوص شعرا با فرهنگ اسلامی و قرآنی از قرن پنجم هجری و پرداختن به اوصاف شخصیت های مذهبی دوشاش دیگر مسائل مربوط به آنها از جمله به تجلی مصائب، مراثی، تاریخ زندگی، حوادث و ... در قالب های مختلف شغر گاه با فشرده و موجز کردن اشارات به صورت اضافههای تشبیهی و یا سمبلیک به صورت مضاف و مضافالیه و گاه پرداختن به کل مسائل متجلی می گردد.
بازتاب این گونه مسائل در سبک خراسانی یعنی در دورههای: طاهریان، صفاریان، سامانیان و غزنویان نسبت به دورههای بعدی چندان وسیع نیست، اما خالی کم نمی باشد، در آثار شعرایی چون: رودکی، شهید بلخی، دقیقی، کسایی مروزی، فردوسی، فرخی و ... رگه های اندیشه های مذهبی و عرفانی به صورت تعلیمی بیان می گردد. برای نمونه از اشعار منسوب به رودکی ابیاتی هست که تلمیح دارد به بوی پیراهن یوسف و بینایی یعقوب:
نگار نیا شنیدستم که گاه راحت و محنت
سر پیراهن سلب بوده است یوسف را به عمر اندر
یکی از کید شد پرخون، دوم شد چاک از تهمت
سوم یعقوب را از بوش روشن گشت چشم تر
رُخم ماند بدان اول، دلم ماند بدان شانی
نصیب من شود در وصل آن پیراهن دیگر[2]
اما در دورهی عراقی از قرن ششم به بعد، تأثیر علوم اسلامی در رواج شعر و شیوع عرفان و تأمین خانقاها تحول بزرگی در ادبیات دینی ایجاد کرد؛ در این دوره کثرت شگفتی برانگیز مفاهیم و مصادیق مذهبی و همچنین استناد به آیات و مفاهیم قرآنی در اکثر آثار شاعران امری معمول بود؛ چرا که شاعران و نویسندگان در تمام شئون زندگی خود به کتاب خدا و رسالت نبوی استناد میجستند و در مسیر حرکت به سوی الله از این منابع به خوبی استفاده میکردند. این امر ناشی از معلومات و آشنایی با معارف و مصادیق اسلامی است. چه زیبا سرود مولوی در مدح مولای متقیان:
تا صورت و پیوند جهان بود علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود
آن قلعه گشایی که در قلعه خیبر
برکند به یک حمله و بگشود علی بود
آن گرد سرافراز که اندر ره اسلام
تا کار نشد راست، نیاسود علی بود
آن شیر دلاور که برای طمع نفس
بر خوان جهان پنجه نیالود علی بود
این کفر نباشد سخن کفر نه ایست
تا هست علی باشد و تا بود علی بود[3]
تجلی این گونه مسائل در دوره های بعدی تا امروز در آثار شاعران به اشکال مختلف دیده می شود، البته در این دوره ها با شدت و ضعف همراه میباشد، به طور مثال در دوره صفویه بعد از اینکه شاه اسماعیل صفوی مذهب شیعه اثنی عشری را مذهب رسمی قرار داد مصادیق و مسائل مذهبی گسترش خاصی پیدا کرد و شاعران در آثار خود بسیاری از عقاید اسلامی و قرآنی را باور ساختند.
بنابراین نظم حماسههای دینی و مذهبی در بیان مناقب به ستایش یکی از مایههای اصلی شعر فارسی بوده و می باشد.
علی
اینکه نام آن حضرت از اعلی آمده است که از نامهای خدا می باشد، روایت زیاد است:
روایت اول: فاطمه بنت اسد گوید: چون خواستم از کعبه بیرون آیم هاتفی ندا داد: «یا فاطمه سمیّه علیاً فهو علیٌ[4]، ای فاطمه نام این مولود را علی بگذار که خدا می فرماید:
«من نام او را از نام خود جدا کردم و به ادب خود ادب آموختم و بر مشکلات علم خویش او را واقف ساختم.
روایت دوم: این شهر آشوب در کتاب مناقب می نویسد: چون علی 7 به دنیا آمد ابوطالب دست فاطمه را در حالی که علی در نعلش بود گرفت و به سوی وادی ابطح بیرون آمد و گفت: پروردگارا، ای خدای شب و ماه تابناک از فرمان مسلم و حکم قطعی خود برای ما در مورد نام این نوزاد پسر آنچه را می پسندی بیان فرما. گوید در این وقت چیزی همچون پارهای ابر از زمین برخاست و به سینهی ابوطالب چسبید، دید لوح سبزی است که در آن نوشته بود: شما به فرزندی پارک مخصوص گشته اید و نام او از جایگاهی بلند انتخاب گشته و آن نام علی است که نام اعلی جدا گردیده است.
علی 7 در ماه رجب سال 35 میلاد محمّدی متولد شد از فاطمه بنت اسد مادر و از عمران مکنی به ابوطالب و ملقب به شیخ بطحا. 63 سال و 2 ماه و 7 روز عمر کرد و در 21 رمضان سال چهلم هجرت به شهادت رسید. 32 سال در مکتب نبوب فیض برد.
در کتب اخبار بیش از هزار نام برای علی 7 نوشته اند که مشهورترین آنها علی است و این نامی است که شناسنامه آن از عرش آمده است:
در معنای علی 7 جمعی گفته اند: این نام به عنوان (علم) تا زمان آن حضرت سابقه نداشت و کسی فرزندش را به این نام نام گذاری ننموده بود.[5]
زندگی نامه
نام: علی 7
پدر: ابوطالب
مادر: فاطمه بنت اسد
شهرت: امیر مؤمنان
کنیه: ابوالحسن
لقب: مرتضی
زمان و محل تولد: سیزدهم رجب، ده سال قبل از بعثت در درون کعبه
مدت امامت: 30 سال
دوران خلافت: 36 تا 40 ه.ق.
زمان و محل شهادت: 19 رمضان ضربت خورد و 21 رمضان در سن 63 سالگی در کوفه به شهادت رسید.
مرقد شریف: نجف اشرف
دوران عمر: دوران کودکی (ده سال اول)
دوران ملازمت با پیامبر (حدود 23 سال)
دوران کنارگیری از خلافت (حدود 25 سال)
دوران خلافت: (4 سال و 9 ماه)
آ
آرامش دلها
علی حلال مشکلها، علی آرامش دلها
کند تا مشکلم آسان علی گویم، علی جویم
صفات ا... جمالی
* الّا بذکر الله تَطمئن القلوب[6]: مگر نه این است که نام حضرت علی 7 از اعلی، از اسماء الله است؛ مگر نه این است که علی 7 پروردهی مکتب نبوی است؛ مگر نه این است که علی 7همدم و یاور مظلومان است؛ مگر نه این است که علی 7مظهر عدالت و امامت است، بنابراین به یاد علی 7بودن، همراه علی 7بودن، یار علی 7بودن مایه آرامش دلهای عاشقان می باشد.
آسمان آفتاب
لطف حقی، نور رحمت در دلت جا یافته
آسمان آفتابی، آفتابی در دلت پیدا شده
سلمان ساوجی
آسمان مظهر بزرگی و عظمت است و آفتاب مظهر درخشندگی و زیبایی. بنابراین شاعر علی 7 در بیت فوق مشبه به قرار داده که وجه شبه آن بزرگی و درخشندگی است.
آسمان لافتی
ای علی! ای آسمان لافتی، بحر نجا
عشق تو در این فلک غوغا و محشر کرده است
نامعلوم
مصداق این وصف در غزوه اُحد می باشد. وقتی پیامبر (ص) و سربازانش برای مقابله با دشمن به سوی کوه اُحُد حرکت کردند و به آنجا رسیدند، پیامبر (ص) عده ای را مأمور کرد که از گردنه اُحد پاسداری کنند و به هیچ عنوان حتی در صورت پیروزی سپاه اسلام آنجا را ترک نکنند. جنگ آغاز شد و سپاه اسلام پیروز گردید، وقتی سپاهیان وارد میدان شدند جهت جمعآوری غنایم، علیرغم دستور پیامبر (ص) آن عده ای که در گردنه بودند، وارد میدان شدند که ناگهان دشمن از فرصت استفاده کرد و از پشت به سربازان اسلام حملهور شد. در آن زمان وقتی دوباره آتش جنگ شعله ور شد، سپاه دشمن به دروغ اعلام کردند که پیامبر (ص) کشته شد و همین امر سبب شد گروهی از مسلمین فرار کنند. وقتی دشمن فرصت را مناسب دیدند به پیامبر (ص) حمله ور شدند. حضرت علی 7 که در کنار پیامبر (ص) بود. از پیامبر دفاع می کرد و پروانهوار اطراف رسول خدا (ص) می گشت و از او محافظت می نمود. در این جنگ حضرت علی 7 آن قدر با کفّار جنگید و آن قدر با شمشیرش به دشمن ضربه زد تا اینکه شمشیرش شکست و پیامبر (ص) وقتی وضع را بدین گونه دید شمشیر خود را ذوالفقار نام داشت، آن را به حضرت علی 7 داد و با آن حضرت به مقابله پرداخت. در همین زمان بود که جبرئیل در زمین و آسمان ندا کرد: «لا فتی الّا علی لا سَیف اِلّا ذوالفقار». جوانمردی چون علی 7نیست و شمشیری چون ذوالفقارش.
آسمان عدل پرور
خصم جهل و بت پرستی، ضد بیداد و فساد
آسمان عدل پرور یا امیرالمؤمنین
حبیب الله خبّاز
رسول خدا (ص) درباره عدل علی 7 می فرمودند: «کفّی و کفُّ علیّ فی العدلِ سواءٌ و یدی علیّ بن ابی طالبٍ فی العدل سواءُ » دست من و علی بن ابیطالب در اجرای عدالت یکسان سات. سپس فرمودند: «با وفاترین شما در تعهدات الهی نسبت به رعیت و در تقسیم اموال و بالاترین شما در نزد پروردگار علی 7 است.[7]
علی 7قانون فطرت است؛ منبع فیاضی است که تمامی ندارد وی شخصی است که پیش از عمر خود به دنیا آمد. سراسر وجود 7، تاریخ، سیرت، خلق و خوی، و عدل ... او درس است و بس.
«علی 7 پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به عدل رفتار کند، خود شخصاً موجودی متعادل و متوازن بود، آنقدر بزرگ بودند که روزها چشم انسانها مواسات و از خود گذشتگیهای او را میدید.
آسمان آفتاب
لطف حقی، نور رحمت، در دلت جا یافته
آسمان آفتابی، نور عزت در دلت پیدا شده
سلمان ساوجی
آسمان همان فضای لایتناهی که مظهر عظمت و بزرگی است و آفتاب در شعر و ادب فارسی مظهر درخشندگی و زیبایی. این دو صفت یعنی بزرگی و درخشندگی از اوصاف بارز و آشکاری است که در تمام زندگی مولا امیرالمؤمنین مورد اقرار همه کس حتی دشمن اوست. پیغمبر (ص) و علی 7
از یک نور عظیم و زیبا خلق شدند.
حسین بن علی 7 فرمودند: از جدّم رسول الله شنیدم که فرمود: در شب معراج در عرش الهی فرشتهای دیدم که در دستش شمشیری از نور همانند ذوالفقار علی 7 بود. فرشتگان آسمانی هر وقت مشتاق دیدار علی 7 میشدند به آن فرشته نگاه می کردند. به پیشگاه پروردگار عرض کردم، پروردگارا این برادرم علیبنابیطالب و پسر عم من است؟ خداوند تبارک و تعالی فرمود: ای محمّد! این فرشته را شبیه علی 7 خلق کردم تا مرا عبادت کند و آنچه تا روز قیامت حسنه و تسبیح و تقدیس من می نماید ثوابش متعلق به علیبنابیطالب است.[8] عظمت علی 7 ، صفا و درخشندگی علی 7 آنقدر زیاد است، چه از زبان قرآن، چه از زبان پیامبر (ص) و ائمه و بزرگان که حدّی برای آن وجود ندارد.
در کتاب احقاق الحق نوشته علامه عبدالله حنفی آمده است که: ابی هریره روایت کرد و گفت: روزی نزد رسول خدا نشسته بودیم که علی 7 وارد شد و رسول خدا (ص) گفت: برادر و عموزادهام خوش آمد و من و او از یک نورآفریده شدهایم.[9]
و علامه گنجی در کتاب کفایه الطالب می نویسد: ابن عباس از رسول خدا (ص) روایت کرد که فرمود: خداوند چهل هزار سال پیش از آنکه دنیا را بیافریند، عمودی از نور آفرید و او را در برابر عرش خود قرار داد تا چون آغاز بعثت من شد، آن را دو نیم کرد از نصف آن پیغمبر شما را آفرید و نیم دیگر علیبنابیطالب است.[10]