عنوان تحقیق به فارسی: نقد فرمالیستی در مثنوی انیس العارفین شاه قاسم انوار
عنوان تحقیق به انگلیسی:
Formalist criticism of the masnavi anis alarefin shah qasim anvar
بیان مسأله
از هرطرفی چهره گشایی که منم در هر صفتی جلوه گرآیی که منم
از میان ملت های قدیم جهان کمتر ملتّی مانند ایرانیان دارای سابقۀ ممتد ادبی و آثار مختلف دل انگیز به لحجه های گوناگون است.
از قدیمی ترین اثر های ادبی زردشت تا جدیدترین آثار جانبخش پارسی،همه جا و همیشه پرتو روح خلاق و اندیشۀ تابناک ایرانی آشکار و هویداست،و از میان این آثار انیس العارفین شاه قاسم انوار از دلکش ترین آثار ادبی و عقلی جهان اسلام می باشد.
(ذبیح الله صفا،1369: 6).
سید علی بن نصربن هارون بن ابوالقاسم تبریزی، ملقب به معین الدین، پیرو طریقت صدرالدین موسی بن شیخ صفی الدین اردبیلی بود و تحت نظر وی تربیت یافت و از سوی او به «قاسم الانوار» ملقب شد. به سیر و سیاحت در بلاد قزوین و گیلان و هرات و سمرقند و شهرهای خراسان پرداخت ومورد توجه بسیار قرار گرفت. براثر بدگمانی های شاهرخ میرزای تیموری از هرات بیرون رفت و پس از سال ها به خراسان بازگشت و سرانجام در قریه خرجرد نیشابور درگذشت.
معین الدین علی بن نصیربن هارون بن ابوالقاسم حسینی سرابی تبریزی; شناخته شده به قاسم انوار و مشهور به شاه قاسم انوار از اعاظم شعرای عارف شیعی امامی نیمه دوم قرن هشتم و نیمه اول قرن نهم ه.ق است. دولتشاه گوید: «مولد مبارکش، ولایت سرخاب (نفیسی،1389: 64).
تبریز است و از اکابر سادات و اشراف آن دیار بوده و در اوان جوانی، مرید شیخ الشیوخ صدرالدین اردبیلی قدس سره شده و مدتی در قدم آن بزرگوار، به سلوک مشغول بوده است.
(براون،1318: 261).
و همچنین مؤلف «مطلع السعدین » که در شمار مورخان معاصر انوار است، او را «مرتضای اعظم » و «مقتدای مکرم میرسید قاسم تبریزی » خوانده است (زنجانی:1313 :237).
از جمله آثار وی مثنوی انیس العارفین مشهورترین و گزیده ترین مثنوی شاه قاسم انوار است که اکنون به انضمام پنج رساله دیگر وی، به نام های «حورائیه»، «مقامات العارفین»، «در بیان علم»، «سؤال و جواب» و «بیان واقعه»، در یک مقوله به چاپ رسیده است.(مرکز پژوهش میراث مکتوب،1392: 1).
زندگی و احوال شاه قاسم انوار می تواند روایتی روشن از تنازعات نظام خانقاهی عصر تیموریان به شمار آید که متأسفانه در عرصۀ تحقیقات ادب فارسی کمتر بدان توجه شده و به نظر می رسد هنوز ناگفته ها و نکته های بسیاری وجود دارد که از نگاه محققان مغفول مانده است. اکنون بسیاری از اطلاعات ما منحصر است به معدود روایات تاریخی و اشارات تذکره های خانقاهی که آنها نیز عموماً مطلوب و مقهور نظام مسلط درباری و خانقاهی عصر نقشبندیه بوده اند و کمتر به اندیشه ها و سوانح زندگی انوار فارغ از سایۀ گرایش ها و تمایلات عصر پرداختهاند. آنچه در زیر می آید توضیحی کوتاه درباره هر یک از رساله های کوتاه و گرانباری است که هر یک می تواند بیانگر بخشی از منظومه فکری و عرفانی این شاعر عارف به شمار آید:رساله حورائیه (شرح رباعی حورائیه): این رباعی یکی از مشهورترین و بحث انگیزترین رباعیات تاریخ ادب فارسی است. این رباعی به شیخ ابوسعید ابی الخیر نسبت داده شده است. محمد بن منور نیز این رباعی را در کتاب اسرارالتوحید نقل کرده است. مقامات العارفین: این رساله به نام های فی بیان مقامات السالکین، مقامات السالکین، و صد مقام نیز مشهور است. رساله ای منظوم، کوتاه و موجز، دارای پنجاه و سه بیت بر وزن «فاعلاتن مفاعلن فعلن»، هم وزن با حدیقۀ سنایی و هفت پیکر نظامی و جام جم اوحدی.
رساله بیان علم: رساله مذکور یکی از گرانبارترین رسائل شاه قاسم انوار است که درباره علم معرفه الله، عالی ترین و والاترین مرتبه شناخت در نزد «اهل تحقیق» تصنیف گردیده و به موضوعاتی نظیر عدم، مراتب ظهورات حق، خلقت انسان، تجلی الهی و امانت الهی می پردازد.
رساله سؤال و جواب: مجموعه ای از سؤال ها و جواب های شاه قاسم انوار؛ سؤال هایی مهم و بنیادی در معرفت الهی در این رساله جمع آمده است.
رساله بیان واقعه: ادوارد براون درباره این رساله چنین می نویسد: «... تصور می رود که در آن اشاره به مرگ تیمور شده باشد، و به قدری مبهم و سربسته است که ارتباط آن به یک مصیبت عمومی مشکل به فهم می رسد».
انیس العارفین به انضمام رسائل حوراییه، مقامات العارفین، بیان علم، سؤال و جواب، بیان واقعه؛ شاه قاسم انوار؛ (همان:1).
درباره ذهنیِّات انوار می توان گفت :انوار، بسان فلاسفه اسماعیلی ، خرد و عقل کل را در ابتدا و مرکز آفرینش و هستی قرار می دهد و از خالق، به عنوان عقل کل نام می برد. آنچنانکه دانسته است اسماعیلیان برای خرد و علوم عقلی، بهایی خاص قایل بودند و آفریدگار را تجسم عقل کل می پنداشتند و مرکزیت و محور اصلی در ساختار جهان را، به عقل می دادند.
نکته قابل تامل اینکه در «گلشن راز» عارف برجسته شیخ محمود شبستری نیز عینا با همین مفهوم و برداشت از زمینه و مقدمات آفرینش مواجهیم. شبستری نیز چون انوار، عقل کل را مبدا آفرینش قرار می دهد و سپس از «نفس کل » سخن می گوید و«طبیعت کل » به «آیات هستی » تعبیر می کند:
دوم نفس کل آمد آیت نور
که چون مصباح شد در غایت نور
سوم آیت در او شد عرش رحمان
چهارم آیه الکرسی همی خوان
«عقل و نفس و دیگر مراتب هستی، ظهورات گوناگون وجود مطلق بسیطی است که در هر چیز جلوه گر است و حقیقت هر چیز است و همان حق است.»(موحّد،1321: 41 ).
وی در مکتب طریقت دستی بالا داشته و در طریقه ی تصوّف اجازه ی ارشاد از " صدر الدّین موسی " پسر " شیخ صفی الدّین اردبیلی ، گرفته و در طریقت تأسّی به " تاج الدّین ابراهیم زاهد گیلانی " داشته و به کرّات از اردبیل به نقاط مختلف گیلان مسافرت کرده است و پس از اجازه ، به خراسان عزیمت و در بلخ و هرات اقامت کرده است (بیگدلی،1388: 1).
از میان اشعارش غزلهاى او مشهورتر و زیباتر است و با بیانى ساده در ذکر احساسات و احوال و مقامات عارفى وارسته و جویاى حقایق ساخته شده و شباهتى با غزلهاى ملاّى روم دارد، اگر چه از حیث علوّ افکار و حدّت احساسات به گفتار مولانا نمىرسد. مثنوىهاى او ساده و همراه با تمثیل و ذکر حکایات مناسب مقام است. ملمعات گیلکى او سبب زنده نگاه داشتن بسیارى از کلمات و تعبیرات یک لهجهٔ محلى ایرانى، و ملمعات ترکى از وسیلهٔ نشان دادن میزان نفوذ زبان ترکى در دورهٔ او و در زادگاهش آذربایجان است.
بود یک پروانهٔ شوریده حال
جان شیرین کرده بر آتش و بال
دید شمعى را که با صد سوز و درد
اشک گلگون مىرود بر روى زرد
غیرتش بگرفت دامن، مردوار
چرخ مىزد گرد آتش بىقرار
در این جستار سعی بر آن است که مثنوی انیس العارفین از لحاظ صورت(فرمالیستی) مورد نقد و بررسی قرار بگیرد؛یعنی از لحاظ ساختار و ابعاد درونی اثر،همچنین از آنجایی که شاه انوار هم در آثار خود بیشتر به جنبه درونی اثر پرداخته است، دراین رساله لازم دانسته ایم این اثر را از دید فرمالیستی مورد بررسی و تحلیل محتوایی قرار بدهیم. .نقد فرمالیستی به رویکردی از نقد اطلاق می شود که بین سالهای 1915 تا 1930 در روسیه جریان یافت اما مورد نفرت مارکسیست ها هم قرار گرفت زیرآنها عقیده داشتند که هنر،بازتاب مستقیم واقعیت های اجتماعی است(شمیسا،1388: 149).این حوزه نقد ادبی ادبیات را از دیدگاه زبان شناسی مورد بررسی قرار می دهد.«اینان زبان را نظامی تلقی می کردند که از اندام های مرتبط به یکدیگر تشکیل شده است». (صفوی،1380: 53).
در حقیقت از نظر این دیدگاه می توان گفت آنچه اهمیت دارد شکل و ساختار درونی اثر ادبی است و نه عوامل برون متنی،«به مجموعه عناصری که بافت و ساختار اثر ادبی را به وجود می آورند،شکل می گویند.لذا وزن،قافیه،صامت و مصوت و هجا ،صور خیال،صنایع بدیعی،زاویه دید و پلات همه از اجزای شکل اثر ادبی هستند مشروط بر اینکه هر یک از این اجزا در ساخت یا بافت آن اثر نقشی داشته باشد(همان:156).
با توجه به این رویکرد ها و موضوع پایان نامه لازم می بینیم ابتدا اطلاعاتی در زمینه شعر فارسی در قرن نهم به صورت مجزا بیاوریم و سپس در بخشی به بررسی لغات ،تعبیرات،استعارات،کنایات،آیات،احادیث، و جمله های عربی موجود در این کتاب بپردازیم.