تصمیم گیری درست در سطح بنگاه های اقتصادی ، مستلزم وجود اطلاعات مالی شفاف می باشد.اتخاذ تصمیم های صحیح در سطح بنگاه ها موجب تخصیص بهینه منابع کمیاب شده و باعث استفاده مطلوب از فرصتهای سرمایه گذاری خواهد شد. انعطاف پذیری مالی یکی از عوامل موثر در رشد و شکوفایی واحد های انتفاعی می باشد.
انعطاف پذیری مالی عبارت است از توانایی واحد تجاری مبنی بر اقدام موثر جهت تغییر میزان و زمان جریانهای نقدی آن می باشد به گونه ای که واحد تجاری بتواند در قبال رویداد ها و فرصت غیر منتظره واکنش نشان دهد.مجموعه صورتهای مالی ، اطلاعاتی را که جهت ارزیابی انعطاف پذیری واحد تجاری مفید است منعکس می کند. انعطاف پذیری مالی واحد تجاری را قادر می سازد تا از فرصتهای غیر منتظره سرمایه گذاری به خوبی بهره گیرد و در دورانی که جریانهای نقدی حاصل از عملیات ، مثلا به دلیل کاهش غیر منتظره در تقاضا برای محصولات تولیدی واحد تجاری در سطح پایین و احتمالا منفی قرار دارد به حیات خود ادامه دهد ( کمیته تدوین استاندارد های حسابداری ،1386)
انعطاف پذیری مالی در توانمند سازی شرکتها برای قبول تعهد سرمایه گذاری در آینده بسیار مهم است،به خصوص زمانی که اطلاعات نامتقارن و مشکلات نمایندگی ، آنها را مجبور به صرف نظر از فرصتهای رشد مفید کرده باشد.انعطاف پذیری مالی باعث می شود شرکتها کمتر تحت تاثیر محدودیتهای مالی قرار گیرند و همچنین باعث افزایش ارزش شرکت می شود (مارچیا و مارا 2009).
میرز (1977) نشان داد که چگونه تهدیدات ناشی از بدهی شرکتها ممکن است که مانع استفاده آنها از فرصتهای سودآور شود ، حتی هنگامیکه مدیران و سهامداران علاقمند به استفاده از این فرصتها هستند.شرکتهای دارای انعطاف پذیری مالی( شرکتهای دارای قدرت استقراض) ذخیره ای برای خود نگه می دارند تا بتوانند در سالهای بعد از اعمال سیاست محافظه کاری، سرمایه گذاری بیشتری انجام دهند..طبق مطالب فوق ، انعطاف پذیری مالی باید رابطه مستقیم و تاثیر مهمی بر مخارج سرمایه ای داشته باشند. همچنین شرکتهای منعطف می توانند بعد از یک دوره سیاست اهرمی پایین ، راحتتر وجوه خود را برای تامین مالی پروژه هایشان بکار گیرند. و توانایی سرمایه گذاری آنها باید کمتر وابسته به وجوه داخلی باشد. در نتیجه انتظار این است که یک رابطه منفی بین سرمایه گذاری و عامل گردش وجوه نقدی وجود داشته باشد.
انعطاف پذیری مالی از منابع مختلفی نشات می گیرد. بر اساس بررسی ادبیات موضوع ( دانیل و همکاران ،2008) از جمله منابع اساسی انعطاف پذیری مالی ، موارد زیر را می توان بر شمرد:
1) حفظ ظرفیت استقراض ( تامین مالی خارجی یا سهامداران)
2) نگهداری وجه نقد در دسترس در سطح بالا
3) توان دستیابی به وجه نقد از طریق فروش داراییها بدون اختلال در عملیات در حال تداوم یا انقطاع سرمایه گذاری
4) کاهش یا عدم پرداخت سود سهام بین سهامداران
5) افزایش حقوق صاحبان سهام از طریق آورده نقدی سهامداران( تامین مالی داخلی)
6) کسب سرمایه جدید در کوتاه مدت از طریق صدور اوراق مشارکت
7) توان نیل به بهبود سریع در خالص جریانهای نقدی ناشی از عملیات.
بر اساس دیدگاه ( دانیل و همکاران،2008) دو روش اندازه گیری انعطاف پذیری مالی به صورت زیر می باشد:
1-نسبت اهرمی ( بدهی به دارایی)
2-نسبت نقدینگی ( وجه نقد به داراییداراییدارایی)
سرمایه گذاری عبارت است از تبدیل وجوه مالی به یک یا چند نوع دارایی،که برای مدتی در زمان آتی نگهداری خواهد شد. واژه سرمایه گذاری می تواند دامنه وسیعی از فعالیتها را شامل شود.این واژه می تواند شامل سرمایه گذاری در گواهی سپرده ، اوراق قرضه ،سهام عادی، صندوقهای مشترک سرمایه گذاری،اوراق قابل تبدیل و داراییهای نامشهود باشد.سرمایه گذاری می تواند دارای درجات مختلف ریسک پذیری باشد و هر فردی می تواند با توجه به شرایط خود از تصمیمات سرمایه گذاری استفاده کند.(تهرانی و نوربخش،1382)
فرآیند سرمایه گذاری ، سلسله فعالیتهایی است که سرانجام آن خریدن دارایی های واقعی یا اوراق بهادار است.فرآیند سرمایه گذاری شرح می دهد که یک سرمایه گذار بایستی چگونه در مورد تصمیمات سرمایه گذاری،با ملاحظه اینکه در چه نوع اوراق بهادار، تا چه وسعتی و در چه زمانی صورت بگیرد،اقدام کند.(کفچه،1380)
فرآیند مدیریت سرمایه گذاری شامل پنج مرحله است:
1- تعیین اهداف سرمایه گذاری
2- بنا نهادن سیاست سرمایه گذاری
3- انتخاب سیاست سرمایه گذاری
4- انتخاب دارایی های مشخص
5- اندازه گیری و ارزیابی عملکرد سرمایه گذاری (عبدی قیداری،1383)
عمده مدیران شرکتها در نقاط مختلف دنیا به انعطاف پذیری مالی به عنوان یک موضوع مهم در تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری توجه می کنند.تحقیقات دانشگاهی با این عقیده موافق اند که انگیزه دستیابی به انعطاف پذیری مالی با توان آتی و نیاز شرکتها برای افزایش سرمایه گذاری بیرونی و تامین مجدد مالی با هزینه کم مرتبط می باشد.همچنین شرکتهای با انعطاف مالی بیشتر دسترسی آسانی به بازارهای سرمایه خارجی ودستیابی به منابع مورد نیاز به منظور کسب سودهای پیش بینی نشده و فرصتهای جدید رشد را دارند.(اوزگور ارسلان و همکاران 2012)
بر مبنای تحقیق مودیلیانی و میلر (1963) مشکلات بازار سرمایه، حفظ انعطاف پذیری را برای شرکتها جهت استفاده از فرصتهای سودآور و سرمایه گذاری الزامی کرده است. به دلیل ابهامات زیاد در استفاده از این واژه ، قضاوت در مورد انعطاف پذیری ، معمولا ذهنی و غیر رسمی هستند و میزان انعطاف پذیری نیز به ندرت بررسی و اندازه گیری می شود.(تیموری و خدایی 1389)
تعیین کمی میزان انعطاف پذیری مالی شرکتها دغدغه اصلی تحقیقات است عدم توجه به انعطاف پذیری مالی زمینه های مختلف فعالیت شرکت را تحت تأثیر قرار می دهد و میتواند به بروز مسائلی نظیر عدم کارایی در بازاریابی محصولات،عدم کارآمدی و توانایی در به کارگیری مناسب نیروی انسانی و موارد مشابه منجر شود.انعطاف پذیری مالی به عنوان درجه ای از ظرفیت یک شرکت است. با توجه به اینکه شناخت کمی در مورد انعطاف پذیری مالی در سنجش تاثیر آن در توانایی انجام سرمایه گذاری مهم است، لذا این تحقیق در تلاش است این خلا را پر نماید ،برای این منظور از مدل بایون(2008) برای تعیین انعطاف پذیری در شرکت ها استفاده می شود. این مدل از مراحل چرخه حیات یعنی تولد ، رشد و بلوغ به عنوان جایگزینی برای تعریف عملیاتی انعطاف پذیری مالی استفاده نموده و به منظور مشخص نمودن مراحل تولد،رشد و بلوغ از شاخصهای اندازه شرکت،داراییهای پولی، سود انباشته،جریانهای نقدی عملیاتی،سود سهام پرداختی و رتبه بندی اعتبار در قالب دهک بندی استفاده کرده است.بایون با دهک بندی سود انباشته و بررسی این شاخصها در چارچوب این دامنه ،ویژگی شر کتها را در مراحل تولد،رشد و بلوغ مشخص کرد. پس از تعیین و دهک بندی شرکتها با توجه به انعطاف پذیری مالی آنها رابطه انعطاف پذیری مالی با میزان سرمایه گذاری که حاصل تغییرات سرمایه گذاری پایان هرسال نسبت به سرمایه گذاری ابتدای سال است، سنجش خواهد شد.که نتایج آن می تواند در شناخت سیاستهای مالی و رابطه آنها با میزان سرمایه گذاری شرکتها کمک زیادی در برنامه ریزی های مالی در شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران بنماید .
بدین ترتیب یکی از اهدف اصلی این تحقیق بررسی این موضوع می باشد که شرکتهای دارای انعطاف پذیری مالی توانایی انجام هزینه های سرمایه ای بیشتری نسبت به شرکتهای غیر منعطف مالی دارند و شرکتها در هنگامیکه دارای انعطاف پذیری مالی می باشند ، ازوجوه نقد داخلی خود جهت سرمایه گذاری استفاده می کنند.
اتخاذ تصمیمات بهینه و مناسب توسط مدیریت شرکتها به نحوی که این تصمیمات دارای نتیجه خالص ارزش فعلی مثبت باشد از دیر باز در مبانی نظری مدیریت مالی ، حسابداری و اقتصاد مطرح میباشد لیکن ، بر اساس تئوری نمایندگی و تضاد منافع بین مدیران و سایر ذینفعان به خصوص سهامداران و ایجاد شرایط عدم تقارن اطلاعاتی در چارچوب این تئوری بین مدیران و سایر ذینفعان شرکت بخش وسیعی از تحقیقات در حوزه های مدیریت مالی وحسابداری را به سمت موضوع کیفیت گزارشگری مالی سوق داده است. براساس نتایج این تحقیقات، افزایش کیفیت گزارشگری مالی با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی در سطح شرکتها و افزایش کارآیی تصمیمات مدیریت شرکت ها در جهت تخصیص بهینه دارائیها خواهد شد .(بیدل وهیلاری(2006)، بیدل، وردی (2006)، هیلاری، وردی(2009)، چن، کریستین هوپ ودیگران (2010) )
اگر شرکتی تصمیم به تامین مالی بگیرد، هیچ تضمینی وجود ندارد که سرمایهگذاری صحیحی با آن انجام شود. به عنوان مثال ، مدیران ممکن است با انتخاب پروژههای نامناسب در جهت منافع خویش و حتی سوء استفاده از جریانهای نقدی آزاد و سایر منابع در اختیار شرکت، اقدام به سرمایهگذاری نا کارآ نمایند. بیشتر تحقیقات موجود در مورد این موضوع، پیش بینی میکنند که انتخاب پروژههای ضعیف، موجب عدم کارآیی سرمایهگذاری در قالب بیش سرمایهگذاری میشود(استین، 2003). نتایج تحقیقات اخیر (هلی وپالپو2001[1]، بوشمن واسمیت [2]2001، لامبرت لائوز و وررچیا2005[3] ،و گری بیدل وگیلس هیلاری 2006 [4] ، رودیگو وردی 2006 [5] ، گری بیدل، گیلس هیلاری و رودریگو وردی 2009 ، فنگ چن، اوله کریستین هوپ، کینگ یوان و ایکسین وانگ 2010 [6] (، نشان میدهد که گزارشگری مالی ماهیتاً دارای کاربردهای بااهمیت اقتصادی درخصوص افزایش کارآیی سرمایهگذاری دارد. لیکن، عمده این تحقیقات در ارتباط با بازارهای مربوط به کشورهای توسعه یافته بوده است و جهت بررسی این موضوع وادعای تحقیقات فوق در بازارهایی مانند ایران مستندات تجربی اندکی وجود دارد.
روشهای متعددی برای تعیین میزان کارایی ارایه شده است که آنها را در دو دسته مهم رویکرد پارامتریک و رویکرد ناپارامتریک طبقه بندی کرده اند.رویکرد پارامتریک بیشتر در تجزیه و تحلیل مسائل اقتصادی کاربرد دارد و برای تخمین تابع تولید از روشهای آماری استفاده می کنند،در مقابل رویکرد ناپارامتریک که بیشتر در تجزیه وتحلیل مسائل مربوط به کارایی کاربرد دارد، به جای استفاده از روش های آماری به استفاده از روشهای برنامه ریزی ریاضی تاکید دارد. توجه این رویکرد بیشتر بر مرز تولید می باشد که روش تحلیل پوششی داده ها از این تکنیک استفاده می کند. تحلیل پوششی داده ها پس از تعیین مرز کارا مشخص می کند که واحدهای تصمیم گیرنده در کجای این مرز قرار دارند و برای رسیدن به مرز کارا چه ترکیبی از نهاده ها و ستانده ها را می بایست انتخاب نمود( جهانشاد 1388) در این تحقیق از تحلیل پوششی داده ها برای اندازه گیری کارایی استفاده خواهد شد.همچنین با توجه به اینکه روش تحلیل پوششی داده ها محدودیتی برای اندازه گیری کارایی به جهت مشابه و همگن بودن شرکتها اعمال می نماید، لذا در این تحقیق شرکتهای پذیرفته شده در بورس با توجه به صنعت فعال در آن طبقه بندی شده و کارایی بر روی گروه های مختلفی از شرکتهای با صنایع مشابه اندازه گیری خواهد شد.
بدین ترتیب سوالات اصلی این تحقیق بررسی این موضوع می باشد که آیا شرکتها در هنگامیکه دارای انعطاف پذیری مالی با در جات مختلف می باشند ، از کارایی مناسبی در بورس اوراق بهادار تهران در مقایسه با هم برخوردار هستند؟ و متغیر های موثر بر کارایی شرکت ها در درجات مختلف انعطاف پذیری به چه صورت می باشد؟
لینک دانلود پایان نامه این پروپوزال