مقدمه
ساعات زیاد تماشای تلویزیون توسط بچهها با دامنه اثرات بهداشتی و اجتماعی منفی مثل رفتار پرخاشگرانه، موفقیت کم در مدرسه، مشکلات اجتماعی، بهداشت فردی ضعیف، مصرف نوشیدنی و تنقلات پر انرژی، مصرف پایین میوه، فقدان شرکت در فعالیتهای بدنی سازمان یافته و چاقی رابطه دارد. در تلاش برای کاهش چنین اثرات منفی، پیشنهاد شده که والدین باید میزان زمان تماشای تلویزیون کودکان را محدود کنند. اما در این توصیهها، برای مثال سطح آموزش توسط مادر ارتباط معکوس با تماشای تلویزیون کودک دارد.
همچنین به نظر میرسد آموزش توسط مادر با جنبههای خاص محیط تلویزیون خانواده در رابطه است. مدل اکولوژیک اجتماعی که توسط دیوسیون و بریچ ارائه شده، یک قالب مفید برای تحقیق اثرات روی رفتارهای مرتبط با بهداشت، مثل تماشای تلویزیون فراهم میکند. بنابراین مدل، محیط تلویزیونی خانواده، میتواند هم محیط فیزیکی و هم محیط اجتماعی را در خانه دربر بگیرد (تعداد و محل تلویزیونها : فیزیکی، قواعد و تجارب مرتبط با تماشای تلویزیون : اجتماعی). آموزش مادر ارتباط معکوس دارد با کودکی که در اتاق خوابش دارای تلویزیون است و همچنین در ارتباط مثبت با توجه والدین در مورد میزان زمان تماشای تلویزیون توسط کودک خواهد بود. به علاوه، جنبههای محیط تلویزیونی خانواده، مثل تعداد خانوادههایی که با هم تلویزیون میبینند، تماشای تلویزیون حین صرف غذا، عادتهای تلویزیون دیدن والدین و داشتن تلویزیون در اتاق خواب کودک نیز با زمان تماشای تلویزیون توسط کودک در رابطه است.
این تحقیق با هدف توسعه در کی بیشتر از رابطه بین آموزش مادر، محیط تلویزیونی خانواده و زمان تلویزیون دیدن کودکان میباشد. به ویژه جنبههای محیط تلویزیونی خانواده که میتواند رابطه بین آموزش مادر و زمان تماشای تلویزیون کودک را تعدیل کند. با توسعه درکی از تعدیل کنندههای بالقوه، ما بهتر قادر به متناسب کردن مداخله هدفمند مادران با سطوح آموزش کمتر هستیم که هدف آنها کاهش تماشای تلویزیون و تبعات مربوط به آن میباشد.
روش
نمونه
این نمونه متشکل از 1484 خانواده در تحقیق بهداشت، خوراک و بازی است که از سال 2002 تا 2003 انجام شد. این تحقیق از یک تکنیک نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده برای انتخاب مدارس و شرکت در تحقیق استفاده کرد. همه مدارس ابتدایی دولتی و کاتولیک در حومه ملبورن، استرالیا، با ثبت نامی فراتر از 200 دانش آموز به دو حالت اجتماعی اقتصادی کیفی (SES) با کمک اداره شاخصهای اجتماعی اقتصادی آماری استرالیا طبقه بندی شدند. به منظور اطمینان از ارائه از یک گسترش گروههای SES، مدارس به سه دسته بالاترین، متوسط و پایین ترین (پنج قسمت) در نمونه گیری تقسیم شدند (مدارس در بخش دوم و چهارم از پنج قسمت مستثنی شدند).
13 مدرسه از هر یک از این سه دسته پنج تایی، شامل گروههای پنج تایی بودند که به صورت تصادفی متناسب با اندازه دانش آموزان مدرسه 24 مدرسه (9 بالا، 7 متوسط و 8 پایین در مدارس ناحیه SES) با شرکت کردن در آزمایش موافقت کردند. همه خانوادههای بچههای کلاس اول و خانوادههای بچههای کلاس 5 و 6 (میانگین سنی 11 سال) در 17 تا از 24 مدرسه به مشارکت دعوت شدند. (تحقیق 2 در ابتدا تحقیقی از سن ورود به مدرسه بود. خوشبختانه، در سالهای 5 و 6، بچهها در جمع آوری دادههای سال 2003 بودند. 17 مدرسه که از آنها کودکان با سن بالاتر در برگرفته میشوند توزیع یکنواختی در گروههای SES، بالا، متوسط و پایین داشتند)
این تحقیق تأیید قومیتها را از کمیت قومیتهای بشری دانشگاه Deakin، وزارت آموزش و پرورش و اداره آموزش کاتولیک بدست آورد. تحت راهنماییهای قومیتی موجود، جستجوی رضایت کتبی والدین برای مشارکت کودکان لازم بود و اطلاعاتی از کسانی که جوابی نداده بودند ارزیابی شد. رضایت نامههای کتبی والدین برای 1562 کودک دریافت شد (%24 پاسخ دهندگان). هیچ تحرک اجتماعی اقتصادی در سطح ناحیه در میزان پاسخها یافت نشد (%41 پاسخها در بالا، %39 در متوسط و %48 در پایین در مدارس ناحیه SES). بنابر استقلال ناکامل و دادههای متغیر وابسته، 78 کودک از تحلیلهای این مقاله مستثنی شوند.
معیارها
همه دادهها برای پرسش نامههایی که در منزل پر شده بود، فراهم شد. پاسخ دهندهها اطلاعاتی به مورد خودشان فراهم کردند که در آن سطح بالاترین شریکانشان در مدرسه فراهم آمد. شش گزینه پاسخ در سه سطح آموزشی جا گرفت: دبستان و پیش دبستانی، مدرسه راهنمایی و دبیرستان و پس از دبیرستان. بر اساس جنسیت گزارش شده، پاسخ دهنده و آموزش مادر بدست آمد.
پاسخ دهندهها زمانی را که کودکانشان صرف تماشای تلویزیون میکنند در روزهای کاری و آخر هفته از 5 تا 6 ساعت گزارش کردند. برآوردهای مدرسه – روز در 5 ضرب شد و برآوردهای آخر هفته در 2 ضرب شده و کل آنها جمع شد و به 7 تقسیم شد تا زمان میانگین تماشای تلویزیون بدست آید (دقیقه به روز) که انحراف نسبتاً مثبتی داشت (انحراف : 93%). همبستگیهای درون کلاسی (ICC) و درصد توافق برای دستیابی به اعتماد پذیری آزمون – باز آزمون استفاده شد. برای متغیرهای وابسته، ICC بالای 75% به عنوان شاخص برای اعتماد عالی در نظر گرفته شد. ICC بین 4/0 و 75/0 اعتماد پذیری متوسط تا خوب در نظر گرفته شد و ICC زیر 4/0 اعتماد پذیری ضعیف لحاظ شد.
برای متغیرهای مستقل، مقادیر درصد توافق بالای %66 متوسط در نظر گرفته شد ICC نشان داد که این معیار در مدیریت تکرارها قابل اعتماد است.
(78/0 = ICC، بازه اطمینان %95 ، 84/0 -69/0 = [CL]، P<0/001) پاسخ دهندهها به 11 قسمت پاسخ دادند (با ارزیابی 21 متعال کننده) که اطلاعاتی از محیط تماشای تلویزیون خانواده را فراهم میکرد. این بخشها بر اساس یک قالب اکولوژیک اجتماعی توسعه یافت تا با عواملی چون تجارب تماشای تلویزیونی خانواده، قوانین تلویزیونی خانواده، مدلسازی والدین، تقسیم وظایف و دسترسی به پیگرد ثابت در خانه هماهنگ شدند. دو بخش مثل هم در مدرسه میزان توجه پاسخ دهندهها به تماشای تلویزیون و میزان زمانی که صرف تماشای تلویزیون میکنند، پرسیده شد (اصلاً، یک ذره، کمی، خیلی). با سطح آموزش، بنا به جنسیت پاسخ دهنده، سطح مادرانه دقت در تماشای تلویزیون کودک بدست آمد. 20 قسمت دیگر در جدول 1 آمده است برخی از این بخشها توسعه یافتند و اعتماد پذیری به عنوان بخشی از تحقیق قبلی بررسی شد و برای کاربرد در این تحقیق اصلاح شد. هر 22 بخش تحت آزمایش اعتماد پذیری آزمون – بازآزمون قرار گرفتند. بنابر زمان مورد نیاز برای تکمیل کل پرسش نامه، پرسش نامه اولیه در بازآزمون به دو بخش تقسیم شده و زیر نمونههای مجزا از نمونه اصلی بدست آمد و درخواست شد تا نیمی از تحقیق دو هفتهای بعد از تکمیل پرسشنامه اولیه (کامل) تکمیل شود. یک زیر نمونه از 137 والدین نیمه اول پرسشنامه اولیه را در زمان ثانویه تکمیل کردند و یک زیر نمونه تصادفی از 39 والدین نیمه دوم پرسشنامه اولیه را در زمان ثانویه تکمیل کردند.