پایان نامه بررسی نقش های نمادین در معماری هخامنشی

تعداد صفحات: 229 فرمت فایل: word کد فایل: 2904
سال: 1384 مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تاریخ
قیمت قدیم:۴۱,۷۶۰ تومان
قیمت: ۳۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پایان نامه بررسی نقش های نمادین در معماری هخامنشی

    پایان نامه کارشناسی ارشد

    تاریخ ایران باستان

    بخش یکم:

    پیشینه هخامنشی‌ ها

    سرزمینی که امروزه به نام «ایران» شهرت دارد، نام خود را از قوم «آریایی» گرفته است. برای بررسی تاریخ این سرزمین کهن سال و آن قوم تاریخ‌ساز ضرورت دارد به گذشته‌های دور بنگریم. موقعیت دقیق جغرافیایی نجد ایران را نمی‌توان ترسیم نمود با این حال سرزمین پهناوری که از رشته کوههای زاگرس در غرب تا فلات پامیر در شرق گسترش دارد و از دیرباز زیستگاه انسانها بوده است را «نجد ایران» نامیده اند. گویا نخستین سکونت‌های روستایی در دامنه‌های حاصل‌خیز کوههای زاگرس شکل یافته و به تدریج سایر مناطق فلات را دربر گرفته است. پیش از این که به مهاجرت آریاییان به آسیای غربی بپردازیم، ضرورت دارد نگاهی هرچند گذرا به پیشینه نجد ایران و اقوامی که در آن می‌زیستند بیندازیم و آنگاه سیر کوچ آریاییان را تا هنگامی که فلات ایران در دوره‌ی مادان به عنوان سرزمینی سترگ با دولتی نیرومند وارد دوران تاریخی شد، پی‌بگیریم. سخن گفتن از ساکنان سرزمین ایران قبل از آریایی‌ها بدون پرداختن به تمدنهای کهن میان رودان و پیوندهای این دو سرزمین کاری ناقص است. به همین خاطر در خلال بحث به تاریخ بین‌النهرین هم توجه می‌شود.

    نخستین زیستگاه‌های انسان در درّه‌های سرسبز شکل گرفته است. زیرا بشر را قادر به شکار در کوه‌ها و بعد کشاورزی در دامنه‌ها می‌کرد. گذر از زندگی متکی بر شکار و گردآوری دانه، میوه و سبزی و رسیدن به مرحله‌ی کشت دانه‌ها و پرورش حیوانات و اهلی کردن آنها و تولید خوراک مقدمه‌ی ورود به تمدن و شهرنشینی در آسیای غربی بود که از آن با عنوان «انقلاب نوسنگی» یاد می‌شود.[1]

    در نجد ایران خشک شدن روز افزون دره‌ها که معلول پیشرفت دوره‌ی بی‌آبی بوده سبب دگرگونی ژرفی در شرایط زندگانی انسانها شده است. به عقیده رومن گیرشمن باستان‌شناس فرانسوی کهن‌ترین محل سکونت انسان در ایران در دشت سیلک(1) (در نزدیکی کاشان) بوده، زیرا نشانه‌هایی از زندگی یکجانشینی (با سه فعالیت شکار، کشاورزی و ساختن ابزار) در خود نگه می‌داشت.[2] سیلک با تمدنهای میان رودان ارتباط فرهنگی و تجاری داشته است. می‌دانیم دشت‌ها در تاثیرگذاری و تاثیرپذیری از تمدنهای دیگر از مردمان ساکن کوهستان پیش قدم‌تر بودند و با آنها زود پیوند می‌یافتند.[3]

    از دیگر نواحی تمدنی در نجد ایران می‌توان از شهر سوخته زابل، تپه حصار دامغان، تپه شداد کرمان، مارلیک گیلان، گیان نهاوند و از همه مهم‌تر تمدن عیلام(2) در جنوب غربی ایران کنونی نام برد که بیش از دو هزار سال سابقه تمدنی دارد و تاریخ آن به مرکزیت شهر شوش در پیوند با تمدنهای بین‌النهرین فهم‌پذیر است.

    به هر روی غیر از عیلامیان پیش از مهاجرت آریایی‌ها اقوام گوناگونی در ایران می‌زیستند که پرداختن به تمام آنها در اینجا موضوعیت ندارد. از این رو تنها به نام برخی اشاره می‌شود این اقوام پراکنده عبارتند از: گوتی‌ها و لولوبی‌ها در غرب ایران، آماردها و تپوری‌ها در شمال، کاسی‌ها در جنوب غربی، کادوسیان در کوه‌های البرز تا دریای خزر و ماننایان در نزدیکی دریاچه ارومیه. بعضی از این اقوام قدرتمند بودند و حتی پا را از فلات ایران فراتر گذاشتند. نمونه آنها گوتیانند که در سالنامه‌های بابلی، به تعرض ایشان به بابل اشاره شده است. گوتیان دولت اکد (آگاد) را برانداختند و در مقابل سومریان واکنش نشان دادند و در نهایت حمورابی (1750-1792ق.م) نامی‌ترین پادشاه بابل به قدرت رسید و حکومت متمرکز و نیرومندی تشکیل داد. امپراتوری بابل پس از حمورابی بدست هیتی‌ها برافتاد و آنها مدتها بر بابل حکومت کردند.[4] بحث تاریخ میان رودان را همین‌جا ناتمام می‌گذاریم و به قوم مهاجر هند و اروپایی می‌پردازیم.

     

    هند و اروپاییان

    هند و اروپاییان اقوامی بودند که از هزاره چهارم ق.م از موطن خود برای دست‌یابی به زندگی و منابع بهتر به سرزمین‌های دیگر کوچیدند. مورخان با تکیه بر متون اساطیری و داده‌های باستان‌شناسی درباره‌ی خاستگاه نخستین آنها تلاش فراوان کردند که حاصل آن ارائه‌ی چند فرضیه در این خصوص است. انگیزه و پایه‌ریزی چنین فرضیه‌هایی در آغاز جنبه‌ی «نژادگرایی» و سپس «ملی‌گرایی» داشت. در این رساله نگارنده اصطلاح «هند و اروپایی» را در حیطه‌ی زبان‌شناسی به‌کار می‌برد. بنابراین معنای علمی از آن افاده می‌کند.

    تلاش باستان‌شناسان برای تعیین خاستگاه هند و اروپاییان به اندازه تکاپوی زبان‌شناسان موفق نبوده است. زیرا ایشان هم بر منابع مکتوب اتکاء داشتند وهم زودتر از باستان‌شناسان به این موضوع پرداختند. «در سال 1813 توماس یانگ انگلیس واژه‌ی «هند و اروپایی» را بر زبانهایی که بین اروپا و آسیای‌غربی پراکنده شده بود و قرابت زبان شناختی دارند برگزید[5].» اما مناقشه درباره‌ی موطن اولیه این اقوام ادامه یافت. دارمستتر انگلیسی(3) سکونت‌گاه آنها را جنوب روسیه و آسیای میانه می‌دانست. فرضیه‌های دیگر نیز مطرح شد ولی مدرکی در درستی و تایید آنها وجود نداشت. «بالاخره در سال 1890 اتوشرادر، زبان‌شناس آلمانی، استپ‌های جنوب روسیه را، از اروپای شرقی تا آسیای میانه، برای موطن اقوام هند و اروپایی پیشنهاد کرد که تا به امروز نیز تقریباً معتبر مانده است[6].»

    هند و اروپاییان پس از مهاجرت به دسته‌های متعدد تقسیم شدند و گروهی به سوی مرزهای شرقی و جنوبی قاره اروپا سرازیر شده و در این قاره به ویژه در کشور کنونی آلمان و یونان استقرار یافتند. دسته‌ی دیگر به سمت سرزمینهای جنوبی به راه افتادند که آنها را «آریایی» می‌نامند. آریاییها خود به دو گروه عمده تقسیم شدند. دسته‌ای وارد سرزمین هندوستان شده و به تدریج بر بومیان چیرگی پیدا کردند و دسته‌ی دیگر به سوی مرزهای غربی رهسپار گشته و از دو سمت دریای خزر وارد سرزمینی شدند که بعدها به نام ایشان «ایران» نام گرفت. اقوامی که به هند و ایران مهاجرت کردند به «هند و ایرانی» نیز شهرت یافتند.  «کهن‌ترین متنی که در آن اشاره‌ای به اقوام آریایی ]هند و ایرانی[ شده ریگ‌ودا، متن سانسکریت هندی است که زبان‌شناسان قدمت آن را به نیمه‌ی هزاره‌ی دوم ق.م نسبت می‌دهند[7].» در اوستا نیز از واژه‌ی «آریا» برای نامیدن قومی یاد شده است. آریایی تقریباً به معنی «اشراف یا سالار» می‌باشد و نامی است که به همه‌ی مردمی که به گویش یا زبانهای شرقی هند و اروپایی سخن می‌گفتند، اطلاق می‌گشت.[8] نام سرزمین آریاییان در اوستا «ائیر یا نم وئجه» (Airiianem Vaejah) است و ریخت پهلوی آن «اران وز» (Eran-vez) یا «اران وژ» (Eran-vž) و به فارسی نوین «ایران ویج» (Eran-viğ) می‌باشد.[9] بنابراین اوستا کهن‌ترین ردپای ایرانیان باستان را در سرزمینهای پیرامون نجد ایران همچون دورنمایی یک «بهشت گمشده» آریایی در خاطره‌ی خویش ضبط و برای تاریخ به ارمغان گذاشته است که تبلور آن را در «ایران ویج» می‌یابیم.[10]

    واژه‌ی ایران ویج از دو بخش تشکیل شده است: ایران و ویج. ویج به معنای «تخمه و نژاد» است و ایران به معنای «آریایی» پس معنای این عبارت «نژاد ایرانیان» می‌شود.[11] دروندیداد اوستا از پادشاهی به نام جمشید که فرمانروای مشترک هند و ایرانیان بوده یاد شده است. وی شخصیتی هند و ایرانی دارد و در هند نخستین کسی از بی‌مرگان به شمار می‌آید که مرگ را برگزید. جمشید (در سنت هندی یمه) «سرور دنیای در گذشتگان می‌شود.» او با یاری گرفتن از سپندارمذ و هدایت اورمزد در سه نوبت زمین را بزرگ می‌کند تا فضای فراخی برای زندگی انسانها و حیوانات فراهم آید و چراگاهها فزونی گیرد. برای به جای آوردن چنین کاری اهورا مزدا حلقه‌ی زرین و تازیانه زرنشان را به عنوان نشان پادشاهی به او می‌بخشد و بدین‌گونه جمشید برجهان سروری پیدا می‌کند. عصر زرین تاریخ اساطیری ایران زمان فرمانروایی جمشید است. زیرا آرامش، نعمت، آبادانی و خوشبختی حاکم می‌باشد و خبری از پیری و مرگ در میان نیست. اما ناگهان مردمان گرفتار زمستان هراس‌انگیزی می‌شوند.[12] از این پس اوستا ایران ویج را سرزمین معرفی می‌کند که «بسیار سرد» و «قلب زمستان» است. درباره‌ی جغرافیای ایران ویج اختلاف نظر وجود دارد. دارمستتر ایران‌ویج را اقلیم کنونی آذربایجان و اران می‌داند.[13] این فرضیه را پسوند «ویج» تقویت می‌کند. زیرا این پسوند به معنای «منتهی‌الیه» و «بیخ» هم آمده و به صورت قید مکان و قید زمان می‌باشد[14] و توصیفی که اوستا از زمستان طولانی و سرد ایران ویج می‌کند شباهت بسیار به ویژگی‌های آب و هوای خطه آذربایجان دارد. فرضیه دوم خاور ایران و آسیای میانه را جغرافیای ایران ویج می‌داند. بنابراین فرضیه موطن آریاییان(4) را می‌توان از شمال کوههای هند و کش و حوالی دریاچه‌ی آرال (خوارزم) و پیرامون رودهای آمودریا (جیحون) و سیر دریا (سیحون) تا شمال خاوری افغانستان امروزی تصور کرد.[15] به هر روی عصر زرین اساطیری ایران گویا در پیرامون همین خوارزم سپری شده است. دوران جمشید پیشدادی مانند تصویر یک لذت بی‌دغدغه بود که دیگر انسان هرگز به آن باز نمی‌گردد.[16]

    به نظر می‌رسد که آریاییان مهاجر از هزاره‌ی دوم ق.م از ایران ویج که به معنای پهنه‌ی ایران نیز می‌باشد به تدریج وارد نجد ایران شدند. نجدی که از شمال به کوههای قفقاز و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان ختم می‌شود. درباره‌ی مسیر کوچ آریایی‌ها و چگونگی ورود ایشان به ایران همچون تعیین سکونتگاه آنها دیدگاه‌ها متفاوتند. با این وجود می‌توان گفت ورود آریاییان به آسیای غربی در حدود سده‌ی چهاردهم ق.م رخ داده و استقرار تدریجی آنها در آسیای کوچک (هیتی‌ها و میتانیها) در دره‌های سرسبز کوه‌های زاگرس از این تاریخ به عقب‌تر نمی‌رود.[17]

    علل و انگیزه مهاجرت آریایی‌ها

    با ورود آریایی‌های کوچیده به فلات ایران که با زد و خورد با بومیان همراه بود، حق زیستن از ایشان سلب شد و به تدریج هم آنها یا از میان رفتند و یا در روند «آریایی کردن» سرزمین خویش مستحیل شدند. عامل برتری آریاییان بر بومیان استفاده از ابزارهای آهنی، اتکاء به اسبان تیزرو و گردونه و نیز روحیه سلحشوری و چابکی ایشان بوده است. اما انگیزه و علل روی آوردن آریایی‌ها به سرزمین‌های دیگر چه بود؟ پاسخ روشنی به این پرسش نمی‌توان داد. زیرا تاریخ آریاییان آمیخته با اساطیر است و از همین روی تاریخ مستند (واقعی) آنها در مرز اسطوره‌ و تاریخ قرار دارد. آنچه به این آمیختگی افزوده است خدای نامه «خوتای» (xwatay) یا «خوذای» (xawzay نامک) ساسانی است که در شاهنامه فردوسی صلابت و شکوه یافته است. ولی یافته‌های باستان‌شناسی اندکی موضوع را از ابهام اسطوره بدر آورده و پرتوی برآن افکنده است.

    سبب اصلی کوچ اقوام هند و اروپایی و سپس شاخه‌ی «هند و ایرانی» (آریایی) به سرزمین‌های جنوبی شرایط سخت و دشواری بود که آنها با آن روبه‌رو شدند. به سخن دیگر علت عمده کوچ گسترده‌ی آریایی‌ها به «انگیزه‌های اقتصادی» و «مسائل معیشتی» باز می‌گردد. افزون بر این عامل بنیادی «شرایط نامساعد اقلیمی و بدی آب و هوا از جمله افزایش روزافزون برودت هوا و به دنبال آن یخبندانهای دیرپا را می‌توان از دیگر دلایل مهاجرت» تلقی کرد.[1] درباره زمان مهاجرت آریاها باستان‌شناسان گمان می‌کنند که این کوچ بزرگ و اجباری می‌باید میان هزاره سوم تا آغاز هزاره یکم ق.م رخ داده باشد. مهاجرتی کند و پراکنده که پهنه‌ی عظیمی را از هندوستان تا اروپا دربر می‌گرفت. ورود آریایی‌ها به فلات ایران به تدریج سبب شد تمدن انسان پیش از تاریخ که از غارهای خود در کوه‌ها فرود آمده بود و کشاورزی، پرورش حیوانات، استخراج فلزات و فن ساختن ظروف منقوش را آموخته بود، بسط و گسترش یابد و در عصر پارسی به اوج برسد. از این رو اسکان آریایی‌ها در ایران حادثه‌ای بس مهمی است. با استقرار امنیت و تشکیل دولت آریایی تمایل به تسلط مردمان تمدنهای میان رودانی هم احساس می‌شد[2] و این تسلط به منصه‌ی ظهور هم رسید.

     

    آریایی‌ها در ایران

    پس از کوچیدن آریایی‌ها و ورود آنها به ایران این سرزمین «ایران» نام گرفت. نجد ایران قبل از این رخ داد نام یگانه‌ای نداشته ولی هرتسفلد باستان‌شناس آلمانی به سبب وسعت قلمرو و میزان قدرت قوم کاسپین این بخش از آسیای غربی را «سرزمین کاسپی» نام نهاده است.[3] بهر حال از جلمه گروه‌های آریایی که در دره‌های حاصل‌خیز زاگرس سکنی گزیدند مادها (در مرکز و غرب)، پارسها (در جنوب غرب) و پاتها (در شمال شرق) بودند. نخستین اشاره تاریخی به نام این اقوام به شلمنصر سوم آشوری(5) به سال 843 ق.م برمی‌گردد. وی در کتیبه‌ی خود به حضور پارسیان در سرزمینی به نام پارسوا، در زاگرس غربی اشاره می‌کند و در سال 836 ق.م از مردم ماد نام می‌برد.[4] در سنگ نوشته‌های آشوری از قوم پارس با نام‌های «پارزوا» و یا «پارسوا» یاد می‌شود که به تدریج ریخت «پارسه» برخود می‌گیرد[5] و از مادها به شکل «آمادای»(6) ذکر به میان می‌آید[6]. پاسها در آغاز در کرانه باختری دریاچه‌ای ارومیه زندگی می کرند[7] و سپس به نزدیکی کرمانشاه و یا پیرامون مسجد سلیمان کنونی مهاجرت کردند و همسایه عیلام شدند و در انشان (تپه ملیان) استقرار یافتند. پیش از پرداختن به شکل‌گیری حکومت توسط پارسی‌ها نگاهی گذرا به تاریخ آسیای غربی در آستانه‌ی ورود پاسها به منازعات ضروری به نظر می‌رسد. به هنگام ورود پارسها به این منطقه، دوران تاریخی از چندین هزار سال پیش آغاز شده بود. با وجود ناروشن بودن زندگی اقوام ساکن ایران، حیات مردمان بین‌النهرین در پرتوگل نوشته‌ها و سنگ نگاره‌ها در روشنایی تاریخ قرار دارد و اسامی که از اقوام بومی ایران برجای مانده از طریق همین اسناد میان رودانی بدست ما رسیده است. اقوامی که گاهی به تمدنهای همجوار هجوم برده‌اند در اسناد بابلی از گروهی به نام کاسی‌ها «یاد شده که از نجد ایران وارد بین‌النهرین شدند و چندین سده بر بابل چیره» گشتند.[8] بحث از تاریخ تمدنهای فوق دامن گستر است و برای گریز از درازگویی نقطه‌ی آغاز کار را آشوریان قرار می‌دهیم.

    آشوریان از سده هیجدهم ق.م تاریخ خود را در شمال بین‌النهرین آغاز کردند و تا سال 606/ 612ق.م که بدست مادها و بابلی‌ها برافتادند سه مرحله متفاوت (آشور قدیم، آشور میانه و آشور جدید) را از سرگذراندند. شهرت آنها بیشتر به دو علت است: یکی جنگاوری و دیگری علاقه به معماری.

    آنها در کشتار دشمنان تردید به خود راه نمی‌دادند. پادشاهان آشوری در فتح‌نامه‌های خویش به قتل عام مردم شهرها، پوست کندن و مثله نمودن دشمنان خویش می‌بالند. آشور با نی پال، بازپسین پادشاه بزرگ آشور که شهر شوش را گرفت و عیلام را برانداخت به به ارابه بستن پادشاه عیلام افتخار می‌کند و می‌گوید بر سرزمین عیلام نمک پاشید. به گونه‌ای که دیگر صدای پرنده و خزنده‌ای به گوش نمی‌رسید. این نیروی جنگی پس از تازش‌های فراوان رو به تباهی نهاد و «پس از مرگ آشور با نی‌پال، در سال 612 ق.م که تاریخ مهمی است پایتخت آشور بدست مادها افتاد و بابلیان دیگر نام کلدیان گرفتند.»[9] در ارزیابی تاریخ آشور نمی‌توان آرامش و رونق بازرگانی و بنای ساختمانهای بزرگ و ایجاد وسایل آبیاری که به واسطه‌ی سیطره‌ی آنها پدید آمده بود، نادیده انگاشت.[10] هرچند حکومت آنها «ارتش سالار»(7) بود و اقدامات نظامی پادشاهان تعبیری از شرارت نهاد انسانی را آشکار می‌کند.[11]

    برافتادن حکومت آشوریان بدست مادها به فرماندهی هوخشتره و با کمک بابلیان، مادان را در نجد ایران به قدرتی عظیم رساند. تختگاه آنها همدان (هگمتانه) بود و در عصر پادشاهی هوخشتره قلمرو آنها به بیشترین حد رسید. سازمان‌دهی نظام پادشاهی در ایران و زمینه آماده کردن برای قدرت‌یابی پارسها از نکات برجسته تاریخ مادهاست. آنها همه‌ی تجربه‌ی سیاسی و حکومت داری خویش را به پارسیان واگذار نمودند.[12]

  • فهرست و منابع پایان نامه بررسی نقش های نمادین در معماری هخامنشی

    فهرست:

    عنوان .................................................................................................................................................................................................. صفحه

    پیش‌گفتار .................................................................................................................................................................................................... 4

    دیباچه........................................................................................................................................................................................................... 5

    سخنی درباره‌ی منابع .......................................................................................................................................................................... 14

    بخش یکم: پیشینه‌ی هخامنشی‌ها ...................................................................................................................................................... 23

    1 هند و اروپاییان ................................................................................................................................................................................ 25

    2 علل و انگیزه مهاجرت آریایی‌ها .................................................................................................................................................. 28

    3 آریایی‌ها در ایران ........................................................................................................................................................................... 29

    بخش دوم: پادشاهی هخامنشیان...................................................................................................................................................... 33

    1 کورش.................................................................................................................................................................................................. 34

    2 خط مشی دینی کورش.................................................................................................................................................................... 36

    3 داریوش .............................................................................................................................................................................................. 39

    4 خشایارشاه........................................................................................................................................................................................ 46

    5 فرجام هخامنشیان .......................................................................................................................................................................... 49

    بخش سوم: شکل‌گیری معماری هخامنشی..................................................................................................................................... 54

    1 پاسارگاد............................................................................................................................................................................................. 57

    2 آرامگاه کورش ................................................................................................................................................................................. 60

    3 شوش................................................................................................................................................................................................... 62

    4 تخت جمشید ...................................................................................................................................................................................... 65

    بخش چهارم: نقش برجسته‌های تخت جمشید .............................................................................................................................. 71

    1 بخش‌های برجسته‌ی تخت جمشید ............................................................................................................................................. 73

    2 نقوش پلکان آپادانا........................................................................................................................................................................... 74

    3 نقوش سایر کاخ‌ها ........................................................................................................................................................................... 80

    4 نقوش آپادانا و جشن آغاز سال نو ........................................................................................................................................... 83

    بخش پنجم: نقش‌های نمادین در آثار و اشیاء ایران پیش از هخامنشیان ............................................................................ 88

    1 نماد و نمادگرایی ............................................................................................................................................................................. 89

    2 سفالینه‌های شوش و سیلک ......................................................................................................................................................... 92

    3 گنجینه‌ی زیویه و جام زرین حسنلو .......................................................................................................................................... 96

    4 مفرغ‌های لرستان ............................................................................................................................................................................. 98

    5 نقش و نگاره‌ها در آثار منسوب به مادها ............................................................................................................................. 105

    بخش ششم: نقش برجسته‌های نمادین در پاسارگاد و شوش.............................................................................................. 109

    1 انسان بالدار پاسارگاد................................................................................................................................................................. 111

    2 هویت نگاره پاسارگاد.................................................................................................................................................................. 115

    3 نگاره‌های نمادین شوش ............................................................................................................................................................. 119

    بخش هفتم: نقش‌های نمادین تخت جمشید .................................................................................................................................. 123

    1 پیکار شیر و گاو ........................................................................................................................................................................... 127

    2 پیکار شاه و شیر........................................................................................................................................................................... 133

    3 گاوان بالدار انسان سر ............................................................................................................................................................... 138

    4 باغ پر درخت نمادین ................................................................................................................................................................... 146

    بخش هشتم: اهورامزدا، فروهر و فرّ در کیش زردشتی و آیین پارسی ............................................................................. 151

    1 اهورامزدا ........................................................................................................................................................................................ 151

    2 فروهر................................................................................................................................................................................................ 155

    3 فرّ........................................................................................................................................................................................................ 158

    4 فرّ در تاریخ اساطیری ایران ...................................................................................................................................................... 164

    بخش نهم: نماد بالدار درباور و هنر هخامنشیان ..................................................................................................................... 167

    1 نماد بالدار در خاور نزدیک باستان ....................................................................................................................................... 169

    2 اشکال و اجزاء نماد بالدار هخامنشی....................................................................................................................................... 171

    3 نیم تنه‌ی بالدار بیستون .............................................................................................................................................................. 173

    4 نقش رستم ...................................................................................................................................................................................... 176

    5 نماد بالدار در تخت جمشید ....................................................................................................................................................... 180

    6 دایره‌ی بالدار و شیرمردان تاجدار .......................................................................................................................................... 183

    7 پرنده بالدار در باور پارسی ..................................................................................................................................................... 184

    8 نماد بالدار یا فرّ ایرانی................................................................................................................................................................. 186

    9 نماد انسان بالدار یا فرّ کیانی ................................................................................................................................................... 189

    10 فرّ و آتش شخصی پادشاه ..................................................................................................................................................... 194

    11 فرّ شاهی و تی‌کی‌هلنی ............................................................................................................................................................. 196

    12 نسبت نماد فرمانروایی و فرّ کیانی ....................................................................................................................................... 197

    13 نسبت «شاه عقاب» با وارغنه پرنده‌ی فرّ.......................................................................................................................... 200

    14 قوچ بالدار جایگزین انسان بالدار .......................................................................................................................................... 204

    سخن پایانی ......................................................................................................................................................................................... 205

    فهرست منابع و مآخذ ....................................................................................................................................................................... 214

    پیوست: شکل‌ها و تصویرها............................................................................................................................................................. 222

    چکیده‌ی انگلیسی

    منبع:

    آموزگار، ژاله، تاریخ اساطیری ایران، چاپ یکم، تهران، انتشارات سمت، 1374

    اتینگهاوزن، ریچارد و احسان یارشاطر، اوج‌های درخشان هنر ایران، ترجمه هرمز عبداللهی و رویین پاکباز، چاپ یکم، تهران، انتشارات آگه، 1379

    احتشام، مرتضی، ایران در زمان هخامنشیان، چاپ یکم، تهران، انتشارات شرکت سهامی کتابهای جیبی، 2535ش.ه

    استروناخ، دیوید، پاسارگاد گزارشی از کاوش‌های انجام شده توسط مؤسسه مطالعات ایرانی بریتانیا از سال 1961 تا 1963، ترجمه حمید خطیب شهیدی، چاپ یکم، تهران، انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور، 1379

    اسماعیل‌پور، ابوالقاسم، اسطوره بیان نمادین، چاپ یکم، تهران، انتشارات توس، 1377

    اشمیت، اریش فردریش، تخت جمشید، بناها، نقش‌ها و نبشته‌ها، ترجمه عبداله فریار، جلد یکم، چاپ یکم، تهران، انتشارات فرانکلین و امیرکبیر، 1342

    اوستا، گزارش، ترجمه وتفسیر ابراهیم‌پور داود، یشت‌ها، جلد 2و1، چاپ یکم، تهران، انتشارات اساطیر، 1377

    اومستد، آلبرت اتک، تاریخ شاهنشاهی هخامنشی، ترجمه محمد مقدم، چاپ سوم، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1372

    بریان، پیر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، جلد یکم، چاپ یکم، تهران، انتشارات زریاب، 1379

    بندهش، فرنبغ دادگی، گزارنده مهرداد بهار، چاپ دوم، تهران، انتشارات توس، 1380

    بویس، مری،تاریخ کیش زرتشت، ترجمه همایون صنعتی‌زاده، جلد دوم، چاپ یکم، تهران، انتشارات توس، 1375          

    زردشتیان و باورها و آداب دینی آنها، ترجمه عسگر بهرامی، چاپ دوم، تهران، انتشارات ققنوس، 1381

    بهار، مهرداد، از اسطوره تا تاریخ، گردآورنده و ویراستار ابوالقاسم اسماعیل‌پور، چاپ سوم، تهران، انتشارات نشر چشمه، 1381     

    اساطیر ایران، چاپ یکم، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1352     

    پژوهشی در اساطیر ایران، پاره‌ی نخست و دویم، چاپ سوم، تهران، انتشارات آگه، 1378

    پرادا، ادیت با همکاری رابرت دایسون و کمک‌های چارلز ویلکینسون، ترجمه یوسف مجیدزاده، چاپ یکم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 2537 ش.ه

    پلوتارک، حیات مردان نامی، ترجمه رضامشایخی، جلد چهارم، چاپ یکم، تهران، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1338

    پوپ، آرتوراُپهام، معماری ایران، ترجمه غلام‌حسین صدری افشار، چاپ سوم، تهران، انتشارات فرهنگان، 1373       

    شاهکارهای هنر ایران، ترجمه پرویز ناتل خانلری، چاپ دوم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1380

    پیرنیا، حسن مشیرالدوله، ایران باستان، جلد یکم، چاپ پنجم، تهران، انتشارات دنیای کتاب، 1370

    تاریخ ایران کمبریج، گردآورنده و ویراستار: احسان یارشاطر، ترجمه حسن انوشه، جلد دوم، بخش دوم، چاپ یکم، تهران،‌ انتشارات امیرکبیر، 1377

    جنسن، هورست لمار و با همکاری دوراجین جنسن، ترجمه پرویز مرزبان، چاپ سوم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1379

    خدادادیان، اردشیر، آریاها و مادها، از مجموعه‌ی اول و دوم تاریخ ایران باستان چاپ یکم، تهران، انتشارات اصالت تنشیر، 1376       

    هخامنشی‌ها، از مجموعه‌ی سوم تاریخ ایران باستان، چاپ یکم، تهران، انتشارات به دید، 1378

    داندامایف، م.ا.ایران در دوران نخستین پادشاهان هخامنشی، ترجمه روحی ارباب، چاپ دوم، تهران، علمی و فرهنگی، 1373

    دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ، تاریخ ایران باستان، ترجمه روحی ارباب، چاپ دوم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1380       

    ایگور میخائیلوویچ، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، چاپ چهارم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1377

    رزمجو، شاهرخ، آغاز سال نو در دوره‌ی هخامنشی، مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز، انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور، 1379

    رُف، مایکل، نقش برجسته‌ها و حجاران تخت جمشید، ترجمه هوشنگ غیاثی‌نژاد، چاپ یکم، تهران، انتشارات گنجینه هنر و سازمان میراث فرهنگی کشور، 1381

    رید، هربرت، معنی هنر، ترجمه نجف دریابندری، چاپ یکم، تهران، انتشارات کتابهای جیبی، 1351

    زرین‌کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران (ایران قبل از اسلام)، چاپ چهارم، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1373

    سامی، علی، پاسارگاد پایتخت و آرامگاه کوروش هخامنشی، به کوشش و بازنگری غلام‌رضا وطن‌دوست، چاپ یکم، شیراز، انتشارات بنیاد فارس شناسی، 1375           

    تمدن هخامنشی، جلد یکم، چاپ یکم، شیراز، انتشارات دانشگاه شیراز، 1341

    سجودی، فرزان، نشانه شناسی کاربردی، چاپ دوم، تهران، انتشارات نشر قصه، 1383

    سودآور، ابوالعلاء، فرّه‌ی ایزدی در آیین پادشاهی ایران باستان، چاپ یکم، تهران، انتشارات نشر نی، 1384

    شاپور شهبازی، علیرضا، جهانداری داریوش بزرگ، چاپ یکم، شیراز، انتشارات دانشگاه شیراز (پهلوی)، 1350        

    کورش بزرگ، چاپ یکم، شیراز، انتشارات دانشگاه شیراز، 1349      

    شرح مُصَّوَر تخت جمشید، چاپ دوم، تهران، انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور، 1375

    صمدی (رجالی)، مهرانگیز، ماه در ایران از قدیمی‌ترین ایام تا ظهور اسلام، چاپ یکم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1367

    فرای، ریچارد نلسون، میراث باستانی ایران، ترجمه مسعود رجب‌نیا، چاپ چهارم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1373

    فره‌وشی، بهرام، ایرانویچ، چاپ یکم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1368

    فریه، آر، دبلیو، هنرهای ایران، ترجمه پرویز مرزبان، چاپ یکم، تهران، انتشارات فرزان، 1374

    کارنامه اردشیر بابکان، به اهتمام و ترجمه محمدجواد مشکور، چاپ یکم،‌ تبریز انتشارات دانش، 1329

    کالمایر، پیتر، مفرغهای قابل تاریخ‌گذاری لرستان و کرمانشاه، ترجمه محمد عاصمی، چاپ یکم، تهران، انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور، 1376

    کامرون، جرج، ایران در سپیده دم تاریخ، ترجمه حسن انوشه، چاپ سوم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1374

    کخ، هایده ماری، از زبان داریوش، ترجمه پرویز رجبی، چاپ چهارم، تهران، انتشارات نشر کارنگ، 1377

    گاردنر، هلن، هنر در گذر زمان، ترجمه محمدتقی فرامرزی، چاپ دوم، تهران، انتشارات نگاه و آگاه، 1370

    گدار، آندره، هنر ایران، ترجمه بهروز حبیبی، چاپ یکم، تهران، انتشارات دانشگاه ملی ایران (بهشتی)، 1345

    گنزنفون، سیرت کوروش کبیر، ترجمه ع. وحید مازندرانی، چاپ یکم، تهران، انتشارات کتابهای جیبی، 1350

    گیرشمن، رومن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، چاپ دهم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1372      

    هنر ایران دردوران ماد و هخامنشی، ترجمه عیسی بهنام، چاپ یکم، تهران، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1346

    مجتبایی، فتح‌الله، شهرزیبای افلاطون و شاهی آرمانی در ایران باستان، چاپ یکم، تهران، انتشارات انجمن فرهنگ ایران باستان، 1352

    مجیدزاده، یوسف، تاریخ و تمدن بین‌النهرین، جلد سوم هنر و معماری، چاپ یکم، تهران، انتشارات نشر دانشگاهی، 1380

    مینوی خرد، ترجمه احمد تفضلی، به کوشش ژاله آموزگار، چاپ سوم، تهران، انتشارات توس، 1380

    نفیسی، نادره، تخت جمشید یادگار هخامنشیان، ترجمه پونه سعیدی، چاپ یکم، تهران، انتشارات هنرگویا، 1382

    والزر، گرولد، نقوش اقوام شاهنشاهی هخامنشی، ترجمه دورا اسمودا خوب نظر با همکاری شاپور شهبازی، چاپ یکم، شیراز، انتشارات دانشگاه شیراز، 1352

    ویسهوفر، یوزف، ایران باستان، از 550 ق.م تا 650 م، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، چاپ پنجم، تهران، ققنوس، 1382

    هال، جیمز، فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقیه بهزادی، چاپ یکم، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر،1380

    هرتسفلد، ارنست امیل، ایران در شرق باستان، ترجمه همایون صنعتی زاده، چاپ یکم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1381

    هرودوت، تواریخ، ترجمه ع. وحید مازندرانی، چاپ دوم، تهران، انتشارات دنیای کتاب، 1368

    هینتس، والتر، داریوش و پارسها (تاریخ فرهنگ ایران در دوره هخامنشیان)، ترجمه عبدالرحمن صدریه، چاپ یکم، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1380      

    دنیای گمشده‌ی عیلام، ترجمه فیروز فیروزنیا، چاپ دوم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1376

    هینلز، جان راسل، شناخت اساطیر ایران، ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضی، چاپ ششم، تهران، انتشارات نشر آویشن و چشمه، 1379

    یاحقی، محمدجعفر، فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی، چاپ دوم، تهران، انتشارات سروش، 1375

    یونگ، کارل گوستاو، انسان و سمبولهایش، ترجمه محمود سلطانیه، چاپ دوم، تهران، انتشارات جام، 1378

     

    مجلات

    آموزگار، ژاله، گرشاسب در پیشگاه اورمزد، کلک، ش54، شهریور 1373    

    فرّه، این نیروی جادویی و آسمانی، کلک، ش70-67، آبان اسفند 1374

    اکرمی، غلام‌رضا، تعریف معماری، گام اول آموزش (چالش‌ها و تناقضات)، نشریه علمی پژوهشی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، ش16، زمستان 1382

    بوشارلا، رمی، پایان عمر کاخهای هخامنشی شوش: مرگ طبیعی، ترجمه علی موسوی، مجله باستان‌شناسی و تاریخ. س9، ش1، پاییز و زمستان 1373

    پُلاک، سوزان، سبک و اطلاع‌رسانی سفالینه‌های شوشان، ترجمه کامیار عبدی، مجله‌ی باستان‌شناسی و تاریخ، س14 و 13، ش 1و2، ش پی در پی 27و26، زمستان 77 و بهار 1378

    پوپ، آرتور اُپهام، تخت جمشید شهر مذهبی بوده است، ترجمه علی اشرف شیبانی، مجله‌ی سخن، ش8، ش 12و11،1336

    پورداود، ابراهیم، شاهین نشان ایران باستان، مهر، ش4، س7، دی ماه 1321

    پیرنیا، محمد کریم، سبک شناسی معماری ایران، باستان‌شناسی و هنر ایران، ش1، زمستان 1347

    حمید رفیعی، محمدعلی، درآمدی بر مفهوم نماد و نشانه، فصلنامه معماری و فرهنگ، س1، ش4، بهار 1379

    خطیبی، ابوالفضل، دنیای پر رمز و راز مهر، نامه‌ی ایران باستان، س1، ش2، پاییز و زمستان 1380

    دِهه، ژان، مبدأ و مفهوم نقوش «سمبلیک» در تخت جمشید، ترجمه نامعلوم، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س14، ش2، ش مسلسل 54، آذر ماه 1345

    زرین‌کوب، عبدالحسین، تسامح کوروشی و مسأله‌ی وحدت امپراتوری در ایران باستان، پل فیروزه، ش5، پایز 1381

    سلطان زاده، حسین، یادداشت، فصلنامه معماری و فرهنگ، س1، ش4، بهار 1379

    شاپور شهبازی، علیرضا، ارتش در ایران باستان، محله‌ی باستان‌شناسی و تاریخ، س10، ش2، ش پی در پی 20، بهار و تابستان 1375      

    نقش فرّ کیانی کورش بزرگ، باستان‌شناسی و هنر ایران، ش 8و7، تابستان و پاییز 1350

    صفوی مبرهن، زهرا، نماد و نشانه، فصلنامه معماری و فرهنگ، س1، ش4، بهار 1379

    فرای، ریچارد نلسون، میترا (مهر) در باستان‌شناسی ایران، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل‌پور، مجله‌ی باستان‌شناسی و تاریخ، س2، ش2، ش پی در پی4، بهار و تابستان 1376

    فرونتینی، روزماری، مفرغهای لرستان، ترجمه شمسی عصار، سخن، دوره دوازدهم، ش11و10، بهمن و اسفند 1340

    قائم مقامی، جهانگیر، شیر و نقش آن در معتقدات آریایی‌ها، بررسی‌های تاریخی، ش3، س1، آبان ماه 1345

    مجیدزاده، یوسف، تاریخ گذاری سر سنجاقهای مفرغی لرستان، مجله‌ی باستان‌شناسی و تاریخ، س3، ش1، پاییز و زمستان 1367

    ملاصالحی، حکمت‌اله، تأملی در برخی جنبه‌های بنیادین رابطه فرهنگ و هنر، نامه‌ی فرهنگ، س12، دور 3، ش50، زمستان 1380

    ملک‌زاده بیانی، بانو، شاهین نشانه فرّ ایزدی، بررسی‌های تاریخی، ش1، س7، ش مسلسل 38، فروردین و اردیبهشت 1351

    ملک‌زاده، مهرداد، دژهای مادی و سپاهیان آشوری، باستان پژوهی، ش11، پاییز 1382    

    تیغ مادی در نیام جنگاوران سیلک، مجله‌ی باستان‌شناسی و تاریخ، س17، ش1، ش پی در پی 33، پاییز و زمستان 1381

    موسوی، علی، هندو اروپاییان در ایران: مقدمه‌ای بر پیشینه و باستان‌شناسی مسئله هند واروپایی، مجله‌ی باستان‌شناسی و تاریخ س 13، ش دوم، س14، ش یکم، ش پی در پی 27و26، 1378    

    ژاک دومورگان و حفاری در شوش، مجله باستان‌شناسی وتاریخ، س 6، ش1و2، ش پی در پی 12و11، 1370

    نیکفر، محمدرضا، مفهوم صلح، نگاه نو، ش 63، آبان 1383

    واندنبرگ، لویی، مفرغهای لرستان، ترجمه یحیی شهیدی، بررسی‌های تاریخ، س5، ش3، ش مسلسل 27، 1 مرداد و شهریور 1349

    هُل، فرانک، تحلیل ساختار و نقوش سفالهای پیش از تاریخ، ترجمه کامیار عبدی، مجله‌ی باستان‌شناسی و تاریخ، س14و13، ش 1و2، ش پی در پی 27 و26، زمستان 77 و بهار 1378

    هِلم، پیتن، مدیکوس لوگوس هرودوت و تاریخ ماد، ترجمه عسگر بهرامی، نامه‌ی پارسی، س9، ش3، پاییز 1383

     

    Latin

    Bivar, A.D.H, the Personalities of Mithra in Archaeology and Literature, First Edition, New york, Bibolioteca press, 1999.

    Frye, N.Richard, the Charisma of Kingship in Ancient Iran, Iranica Antiqua, volume. IV, 1964.

    Pope, Arthur Upham, A survey of Persian Art, volume I: Pre-historical, Achaemenid and Parthian periods, third Edition, Tehran, Soroush Press, 1977.         

    ___ A Survey of Persian Art, volume II: text Sasanian Period, third Edition, Tehran, Soroush press, 1977.

    Sh.Shahbazi. A, An Achaemenid Symbol I. A Farewell to "Fravahr" and "Ahuramazda", Archaeologische Mitteilungen Aus Iran, Band 7, Berlin, 1974.      

    ___"An Achaemenid symbol II. Farnah '(God given) Fortune' Symbolised", Archaeologische Mitteilugen Aus Iran, Band 13, Berlin, 1980.

    The Cambridge History of Iran II: the Median and Achaemenid Periods, ed by: Ilay Gershewich, First Edition, Cambridge, Cambridge Press, 1985.

    Tradition and Innovation in Ancient World, Electrum, volume.6, ed by: Edward Dabrowa, Gagiellonian, Gagiellonian Press, 2002.

پروپوزال در مورد پایان نامه بررسی نقش های نمادین در معماری هخامنشی, گزارش سمینار در مورد پایان نامه بررسی نقش های نمادین در معماری هخامنشی, تز دکترا در مورد پایان نامه بررسی نقش های نمادین در معماری هخامنشی, رساله در مورد پایان نامه بررسی نقش های نمادین در معماری هخامنشی, پایان نامه در مورد پایان نامه بررسی نقش های نمادین در معماری هخامنشی, تحقیق در مورد پایان نامه بررسی نقش های نمادین در معماری هخامنشی, مقاله در مورد پایان نامه بررسی نقش های نمادین در معماری هخامنشی, پروژه دانشجویی در مورد پایان نامه بررسی نقش های نمادین در معماری هخامنشی, تحقیق دانشجویی در مورد پایان نامه بررسی نقش های نمادین در معماری هخامنشی, مقاله دانشجویی در مورد پایان نامه بررسی نقش های نمادین در معماری هخامنشی, پروژه دانشجویی درباره پایان نامه بررسی نقش های نمادین در معماری هخامنشی
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت