فصل اول
طرح تحقیق
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت تحقیق
هدفهای کلی تحقیق
فرضیه ها
متغییر های تحقیق
تعاریف عملیاتی متغییرها
مقدمه
واقعا عدالت یعنی چی؟ میتوان گفت عدالت یکی از گنگ ترین مفهوم هاست و تعریف کاملا مشخصی برای آن وجود ندارد به قول دکتر سروش عدالت نام هیچ فعلی نیست و می تواند صفت هر کاری قرار بگیرد حتی می توانند آدم بکشند و بگویند افکار این آدم ها برای جامعه خطر ناک بود و ما کار عادلانه ای انجام داده ایم اول باید تعریف مشخصی از عدالت داشته باشیم در این صورت با یک تعریف مشخص روبه رو هستیم و لااقل کلاه سرمان نمی رود در ضمن باید بدانیم که عدالت مفهومی عقلی است و نه دینی یعنی بشر با عقل خود به این مفهوم ارزشمند رسیده البته دین هم آن را قبول دارد و کسی که عدالت را باور دارد باید به عقل بشر هم ایمان داشته باشد(چگونه می توان هم عدالت پذیر بود و هم ولایت پذیر ولایتی که به عقل و تصمیم گیری بشر برای خود ایمان ندارد) و از طرفی هم به گفته مطهری حقیقت میگوید هر آن چه عدل است دین است آن چه گفتم به ما کمک می کند تا تعریف مشخصی از عدالت برای خودمان داشته باشیم شاید بهترین تعریف از عدالت همان باشد که دکتر سروش می گوید :((آن چه که بر خود نمی پسندی بر دیگران هم روا مدار)) اگر آزادی عقیده و قلم و مطبوعات را بر خود مپسندی برای دیگران هم بپسند اگر آزادی اجتماعی را بر خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و اگر دیکتاتوری را بر خود نمی پسندی بر دیگران هم روا مدار و اگر فقر را برای خود نمی خواهی برای دیگران هم مخواه و راه رشد اقتصادی را برای همه به یک میزان باز کن و برای کسی تبعیض قائل نشو و نکته بسیار مهم دیگر آنکه عدالت اقتصادی و ریشه کن شدن فقر و تبعیض و رانت خواری و مافیا و ... بدون عدالت سازمانی و سیاسی غیر ممکن است و در واقع دستی که آزادی نمی دهد نان هم نمی دهد آیا اگر مردم ما تعریف مشخصی از عدالت داشتند و به این قبیل مسائل آگاهی داشتند.
کلید واژه :
شخصیت ، عدالت ، سازمان
بیان مسئله :
بررسی رابطه میان شخصیت و احساس عدالت سازمانی ، در این پژوهش به بررسی رابطه میان شخصیت و عدالت سازمانی در جامعه خواهیم پرداخت و با استفاده از روش های آماری موجود به برریی داده ها و آمار های بدست آمده خواهیم پرداخت تا بتوانیم به یک رابطه معنی دار میان دو عامل فوق الذکر دست یابیم . [1]
اهمیت و ضرورت تحقیق :
از آنجا که در جامعه کنونی ما بسیاری از افراد احساس می کنند که عدالت سازمانی مناسبی در جامعه وجود ندارد و این عامل باعث رنجش و انزوای آنها در جامعه گشته است ، توجه به این امر و به کار گیری دست آوردها و پیشنهادات آن می تواند در جامعه بسیار اثر بخش و مفید باشد و کشور را به سوی پیشرفت و تعالی اجتماعی و فرهنگی پیش ببرد .
هدف تحقیق :
هدف از این پژوهش بدست آوردن یک رابطه مشخص میان شخصیت و احساس عدالت سازمانی در جامعه میباشد .
فرضیه ها :
فرضیه اول
میان شخصیت و احساس عدالت سازمانی در جامعه رابطه معنی داری وجود دارد .
فرضیه دوم
میان شخصیت و احساس عدالت سازمانی در جامعه رابطه معنی داری وجود ندارد
تعاریف عملیاتی متغییر های تحقیق :
شخصیت :
شخصیت (Personality) از ریشه لاتین (Persona) که به معنی «نقاب و ماسک» است گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره میگذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که «شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود میزند تا وجه تمایز (تفاوت) او از دیگران باشد». [2]
عدالت سازمانی :
برابرى از مهمترین ابعاد و بلکه اصلىترین معناى عدالت است. معناى برابرى این است که همه افراد صرف نظر از ملیت، جنس، نژاد و مذهب، در إزاى کار انجام شده از حق برابر به منظور استفاده از نعمتهاى مادى و معنوى موجود در جامعه برخوردار باشند. مبناى برابرى این است که: «انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند... و از این نظر، دو گونه یا چند گونه آفریده نشدهاند». یا به فرمایش رسول اکرمصلى الله علیه وآله: «الناس کأسنان المشط؛ مردم مثل دانههاى شانه هستند». اما آیا برابرى ذاتى انسانها سبب برابرى آنها در همه زمینهها مىباشد؟ و آیا تفاوت استعدادها و شایستگىهاى افراد باعث نابرابرى آنها با سایرین نمىشود؟
ارسطو برابرى را در لحاظ نمودن افراد در برخوردارى از ثروت، قدرت و احترام مىداند و معتقد است باید با هر کس مطابق با ویژگىهایش برخورد کرد. از طرف دیگر، عدهاى برپایى مساوات عادلانه را در دادن میزان آزادى، معقول مىدانند تا میدان براى فعالیت کلیه افراد فراهم گردد:
به موجب این که مقدار فعالیتها و کوششها یکسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان مىآید: یکى جلو مىافتد و یکى عقب مىماند؛ یکى جلوتر مىرود و یکى عقبتر... به عبارتى، معناى مساوات این است که هیچ ملاحظه شخصى در کار نباشد. [3]
فصل دوم
الف : ادبیات تحقیق
ب : مروری بر تحقیقات انجام شده مرتبط با موضوع در داخل یا خارج کشور
مقدمه :
«شخصیت» یک «مفهوم انتزاعی» است، یعنی آن چیزی مثل انرژی در فیزیک است که قابل مشاهده نیست، بلکه از طریق ترکیب رفتار (Behavior) ، افکار (Thoughts) ، انگیزش (Motivation) ، هیجان (Emotion) و … استنباط میشود. شخصیت باعث تفاوت (Difference) کل افراد (انسانها) از همدیگر میشود. اما این تفاوتها فقط در بعضی «ویژگیها و خصوصیات» است. به عبارت دیگر افراد در خیلی از ویژگیهای شخصیتی به همدیگر شباهت دارند بنابراین شخصیت را میتوان از این جهت که «چگونه مردم با هم متفاوت هستند؟» و از جهت این که «در چه چیزی به همدیگر شباهت دارند؟» مورد مطالعه قرار داد.
از طرف دیگر «شخصیت» یک موضوع پیچیده است ولی از زمانهای قدیم برای شناخت آن کوششهای فراوانی شده است که برخی از آنها «غیرعملی» ، بعضی دیگر «خرافاتی» و تعداد کمی «علمی و معتبر» هستند. این تنوع در دیدگاهها به تفاوت در «تعریف و نگرش از انسان و ماهیت او» مربوط میشود. هر جامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگ معینی زندگی کرده ، ارتباط متقابل و موفقیت آمیزی داشته باشد، گونههای شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد، پرورش میدهد. در حالی که برخی تجربهها بین همه فرهنگها مشترک است، بعید نیست که تجربیات خاص یک فرهنگ در دسترس فرهنگ دیگر نباشد. [4]
شخصیت چیست؟
شخصیت یعنی « مجموعهای از رفتار وشیوههای تفکر شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن ، ثبات (پایداری) و قابلیت پیش بینی» مشخص میشود. از این تعریف چندین نکته قابل استنباط است.
بی همتایی و تفاوت : شخصیت یک فرد بیهمتاست و در عین بعضی مشابهتها ، هیچ دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.
ثبات داشتن (پایداری) : اگر چه افراد در شرایط و محیطهای گوناگون در ظاهر رفتار متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلا چندین دهه) رفتار و واکنش و همچنین شیوه تفکر آنها دارای یک در ثبات نسبی دائمی است.
قابلیت پیش بینی : با توجه کردن و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص میتوان سبک رفتاری و تفکری افراد را با احتمال زیاد پیش بینی کرد. قابلیت پیش بینی رفتار با «ثبات در رفتار» رابطه متقابل دارد.
اختلال شخصیت چیست؟
آیا تابحال کسی را دیدهاید که در برابر یک انتقاد ساده ، واکنش خشمگینانه شدیدی داشته باشد؟
آیا از خود پرسیدهاید که چرا بعضی افراد انواع مختلف «خال کوبی» را روی پوست خود دارند؟
چرا بعضی افراد برای خود بعضی افراد برای خود ، خانواده و ... برنامه ریزی سختگیرانه دارند بصورتی که شرایط بحرانی هم حاضر به تغییر آن نیستند؟
شخصیت میتواند سازگار و یا ناسازگار باشد. «ناسازگاری» زمانی مطرح میشود که افراد قادر نباشند تفکر و رفتار خود را با محیط و تغییرات آن تطبیق دهند. سازگاری یا عدم سازگاری ارتباط نزدیکی با «انعطاف پذیری» دارد. یک شخصیت سالم با وجود ثبات و پایداری به میزانی از انعطافپذیری بهره میبرد. اما افراد ناسازگار در برخورد با موقعیتهایی که واکنش به آنها مستلزم تغییرات و تصمیمات جدید است، تفکر و رفتار انعطاف ناپذیری از خود بروز میدهند. بنابراین ، اختلال شخصیت یعنی «رفتارهای ناسازگار و انعطاف ناپذیر در برخورد با محیط و موقعیت ها»