فصل اول
کلیات تحقیق
طرح تحقیق :
بررسی نقش استرس شغلی بر سلامت روانی کارکنان
واژه های کلیدی :
استرس ، سلامت روانی ، کارکنان
Stress , Mental Health
مقدمه
ساعت های زیاد کاری، رؤسای بداخلاق، کمی درآمدها و سایر موارد ناخوشایند از جمله مواردی هستند که برخی از کارمندان امروزی هر روزه با آن در محیط های کاری مواجه می شوند. این موارد از نظر همه نامطلوب و آزار دهنده اند. اما آیا آنها واقعاً می توانند اثرات بدی بر روی افراد داشته باشند؟
ساعت های زیاد کاری، رؤسای بداخلاق، کمی درآمدها و سایر موارد ناخوشایند از جمله مواردی هستند که برخی از کارمندان امروزی هر روزه با آن در محیط های کاری مواجه می شوند. این موارد از نظر همه نامطلوب و آزار دهنده اند. اما آیا آنها واقعاً می توانند اثرات بدی بر روی افراد داشته باشند؟ پاسخ به این سؤال یک بله بزرگ است. از آنجایی که همگی این موارد در افزایش استرس، اشتراک دارد می توانند سبب بروز نارسایی های روحی و جسمی شده و در نهایت تأثیرات مخربی بر روی افراد شاغل داشته باشند. اما برای مقابله با استرس در محیط های کاری چه کاری می توان انجام داد. قبل از هر اقدامی باید عوامل استرس زای محیط های کاری را بشناسیم. طبق بررسی های انجام شده سه عامل بیشترین نقش را در استرس افراد شاغل دارند: ناامنی شغلی، ارتباط نامناسب و بی خوابی.
بیان مسئله :
این پژوهش قصد بررسی رابطه میان استرس شغلی و میزان سلامت روانی کارکنان ها را داریم ، همانگونه که میدانید استرس های شغلی یکی از عوامل موثر در وضعیت بهره وری در سازمان میباشند و.
اهمیت و ضرورت تحقیق :
نقش و تاثیر انکار ناپذیر استرس های شغلی بر وضعیت سلامتی و بهره وری کارکنان امری اجتناب ناپذیر است ، توجه و اهمیت دادن به وضعیت سلامت روحی کارکنان در سازمان امری است که می تواند باعث موفقیت سازمان شود و این امر اهمیت و ضرورت این بحث را نمایان می کند .
هدف های کلی تحقیق :
هدفهای کلی تحقیق را بر اساس این موارد طبقه بندی می نمائیم ،
الف - بدست آوردن یک رابطه صحیح در زمینه تاثیر استرس های شغلی بر وضعیت سلامت روانی کارکنان
ب– بدست آوردن یک راهکار اساسی برای حل این مشکل
ج – ریشه یابی مشکل و بدست آوردن نقطه نظرات و ایده آلهای طرفین
سئوالات تحقیق :
1 – آیا میان استرس های شغلی و میزان بهره وری کارکنان در یک سازمان رابطه معنی داری وجود دارد ؟
2 – آیا میان استرس های شغلی و میزان کارآیی و سلامت روحی کارکنان در سازمان رابطه معنی داری وجود دارد ؟
فرضیه ها :
فرضیه اول:
میان استرس های شغلی و میزان بهره وری در سازمان رابطه معنی داری وجود دارد .
فرضیه دوم:
میان استرس های شغلی و میزان بهره وری در سازمان رابطه معنی داری وجود ندارد .
متغییر های تحقیق :
متغییر مستقل :
تاثیر یا عدم تاثیر ویژگیهای میزان استرس های شغلی بر سلامت روانی کارکنان
متغییر وابسطه :
عبارت است از میزان تاثیر عامل استرس شغلی .بر وضعیت بهره وری و کارآیی کارکنان در سازمان
تعاریف عملیاتی متغییر ها :
استرس های شغلی
تا چند دهه پیش، غایت خواسته و آرزوی هر جوانی کسب یک شغل دولتی یا ادامه حرفه پیشینیان خود بود. شغل دولتی امنیت خاطر لازم را برای مردها و زنهای نسل پیشین فراهم میکرد و شخص با پیشرفت تدریجی در حرفه خود، از حقوق و مزایای مناسب برخوردار میشد. امروزه چنین مشاغلی چندان مورد توجه نیست، مگر اینکه شخص از پست و مقام و حقوق بسیار بالا برخوردار باشد. مشاغل دولتی با وجود برخورداری از امنیت شغلی، جاذبه چندانی برای جوانان امروزی ندارند. جوانها حاضرند برای مواجهه با مسائل و مشکلات گوناگون و تجربه ابعاد مختلف زندگی نوین، خطرات عدم امنیت شغلی را به جان بخرند تا بتوانند در جهت پیشرفت خود گام بردارند. البته برخی از مشاغل دولتی نیز میتواند عامل بروز تنش و استرس شود.
به هرحال هر نوع حرفه و شغلی مقداری تنش و اضطراب با خود به همراه دارد و این میتواند به وظایف یک زن خانهدار یا مسئولیتهای اجرایی یک فرد در محیط کار مربوط باشد. اشخاص با کسب آمادگی جسمی و ذهنی لازم میتوانند حداکثر توان خود را به کار گیرند تا به موفقیت و برتری مربوط به حرفه خود برسند.
استرس شغلی شدید و مداوم و محیط کار نامناسب، در صورتی که شخص ظرفیت کافی پذیرش استرس را نداشته باشد تخریب کننده است. شخصی که تحت چنین شرایطی قرار دارد، به تدریج علائم افسردگی و خستگی مزمن را در خود آشکار میسازد. ممکن است این شخص پزشک، مدیر شرکت، کارگر متخصص کارخانه، منشی دفتر یا تاجری پرمشغله یا کارگر سادهای باشد که کاری خستهکننده و یکنواخت انجام میدهد.
استرس تنها زمانی میتواند تأثیر منفی بگذارد که انسان به بنبست برسد و باور کند دیگر هیچ راهحلی وجود ندارد. در صورتی که آدمی برای رسیدن به هدف خود فقط یک راهکار ندارد، بلکه میتواند با استفاده از روشهای گوناگونی به موفقیت دست یابد و هرگز اجازه ندهد که مشکلات و مسائل او را از پای درآورد. بینش عاقلانه و منطقی و توأم با آرامش به آدمی کمک میکند تا بر استرس شغلی غلبه کند. اغلب افراد سختگیر، دقیق، تندخو، و عصبی، بیشتر از افراد آرام و خونسرد و انعطافپذیر تحت تأثیر استرس شغلی قرار میگیرند. زیرا افراد انعطافپذیر همیشه آماده سازگاری با شرایط گوناگون را دارند.
اشخاصی که از حرفه خود راضی نیستند و لذت نمیبرند بیشتر در مقابل استرس تسلیم میشوند. به همین دلیل از ناراحتی ناشی از آن رنج میبرند که این امر با غر زدنهای مداوم و کینهتوزی نسبت به دیگران همراه بوده و استرس ایجاد میکند. در حالیکه انسانها موجوداتی انعطافپذیرند بهطوری که میتوانند خود را با محیط کارشان سازگار کنند حتی اگر شغلشان با علایق آنها همخونی نداشته باشد با تغییر بینش خود میتوانند استرس ناشی از یأس و نومیدی را تا حد زیادی کاهش دهند.
بهره وری کارکنان :
بهرهوری که یکی از مفاهیم اقتصاد است اینگونه تعریف میشود: "مقدار کالا و یا خدمات تولید شده در مقایسه با هر واحد از انرِِِِژی و یا کار هزینه شده بدون کاهش کیفیت". به دیگر سخن بهرهوری عبارتست از بدست آوردن حداکثر سود ممکن با بهره گیری و استفاده بهینه از نیروی کار، توان، استعداد ومهارت نیروی انسانی، زمین، ماشین، پول، تجهیزات، زمان، مکان و…به منظور ارتقاء رفاه جامعه.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
ادبیات و پیشینه تحقیق
مقدمه :
در گذشته، اوضاع طوری بود که می شد روی خیلی چیزها حساب کرد. اگر به طور منظم کار می کردی، کارت را خوب انجام می دادی و با کارفرما بحث نمی کردی، می توانستی روی ترفیع، افزایش منظم حقوق و یک میهمانی خداحافظی و هدیه بازنشستگی حساب کنی. اما این روزها دیگر این طور نیست. شما هر چقدر هم که خوب تلاش کنید دیگر نمی توانید مانند گذشته با خیال مطمئنی به کارتان ادامه دهید. این روزها اتفاقات، مشکلات و حوادث پیش بینی نشده زیادی افراد را محاصره کرده اند و ترس از نداشتن آمادگی برای مقابله با آنها سبب شده که استرس های ناشی از دست دادن ناگهانی شغل به شدت افزایش یابد. اما چه می شود کرد؟ آیا باید اجازه دهیم که ترس از دست دادن شغل ما را بکشد؟ آیا اصولاً راه حلی برای مقابله با استرس ناشی از بیکار شدن وجود دارد؟
بله- امروزه با خود «راحت بودن» و از خود «رضایت داشتن» امتیاز و ویژگی روانی مثبتی محسوب می شود که هرکسی از آنها برخوردار باشد استرس کمتری را احساس می کند. اما چگونه می توان با خود راحت بود و از خود رضایت داشت؟ هر فرد به عنوان انسان دارای یک سری ارزش ها و توانایی های مثبت بی قید و شرط است، اما در گیرودار مسایل و مشکلات روزمره از وجود این ارزش ها و توانایی ها غافل می شود. به مرور زمان غفلت از توانایی هایمان باعث می شود که دیگر پشتوانه درونی محکمی برای تکیه کردن در هنگام مواجه شدن با مشکلات نداشته باشیم و به همین علت اولین جوانه های استرس در وجود ما ریشه می کنند. برای مقابله با استرس باید مجدداً به سراغ توانایی ها و نقاط قوت خود بروید و به خاطر همین ویژگی های مثبت به خود احترام بگذارید و برای خود ارزش قائل شوید. در چنین شرایطی حتی اگر باور شما از ارزش ها و توانایی هایتان چندان قوی نباشد، باز می توانید روی آن حساب کنید و با تقویت آن، به مقابله با استرس در محیط کار بروید. فراموش نکنید که احترام به خود در واقع بازتاب آگاهی به ویژگی های فردی خود است که مولد اعتماد به نفس در انجام همه کارها خواهد بود. اگر برای خود به اندازه کافی ارزش قائل باشید، دیگر هیچ نوع استرسی نمی تواند تأثیر نامطلوبی بر روی کار شما داشته باشد و هرگز از مبارزه نمی ترسید.
ارتباط کاری نامناسب
یکی از بزرگترین زمینه هایی که کارمندان امروز باید در آن مهارت خاصی داشته باشند توانایی در برقراری ارتباط های کاری مناسب است. اگر شما از این توانایی خدادادیتان استفاده نکنید، کیفیت روابط شما در محیط کار و خانواده روز به روز بدتر شده؛ به طوری که نهایتاً دیگران علناً از شما، رفتار و عملکردتان انتقاد می کنند. اگر کمی دقت کنید متوجه می شوید که بی توجهی نسبت به این مورد می تواند باعث بروز استرس در شما شود. امروزه چنین به نظر می رسد که ما با زندگی روزمره اطراف خود بیش از حد خو گرفته ایم. ما شاهد از هم پاشیدن لحظه به لحظه بسیاری از ازدواج ها، اخراج از کار، اعتیاد گسترده جوانان و بسیاری از مسایل بدیهی زندگی روزمره ایم که به ندرت به خود آمده و از خودمان می پرسیم «آیا این روند روزی متوقف خواهد شد؟» احتمالاً نه- در واقع، یکی از عللی که باعث به وجود آمدن چنین مشکلاتی شده، عدم توجه به برقراری ارتباط مناسب است. بعضی افراد معتقدند که دنیا بدون وجود تعدادی از افرادی که از آنها خوششان نمی آید، بهشت خواهد شد! امروز رقابت در محیط های کاری به شدت افزایش یافته ولی متأسفانه افراد برای رسیدن به موفقیت از روش های نامناسبی استفاده می کنند. آنها به جای این که سعی کنند از توان خود برای رسیدن به موفقیت استفاده کنند سعی می کنند تا طرف مقابل خود را به هر طریقی که شده حذف کنند. با چنین تفکری، آنها هیچ وقت نمی توانند ارتباط کاری مناسبی با رقبای خود برقرار کنند و همیشه در استرس ناشی از شکست دست و پا می زنند. این افراد بدون این که خود متوجه باشند در حال ساختن جهنمی برای خود هستند، اما دیگران به خاطر آن که از ما نیستند، جهنم ما را نمی سازند. آنها وقتی جهنم را می سازند که نتوانیم رابطه ای هماهنگ و موزون با آنها برقرار کنیم و آنها نیز همین عدم توانایی را در رابطه با ما داشته باشند. به راستی چرا درباره چنین موضوع مهمی که نقش زیادی در افزایش استرس در انسان دارد آموزش ندیده ایم؟ و در حالی که متوجه چنین موضوعی هستیم باز زندگی را بدون این مهارت می گذرانیم؟