چکیده :
طلاق ، از مهمترین پدیده های حیات انسانی است . یک پدیده ارتباطی ، اقتصادی و روانی است . طلاق آفتی اجتماعی است .
در این تحقیق ، سعی بر آن است ، تا علل و عواملی را که موجب افزایش طلاق می شود و پیامدهای حاصل مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد .
عوامل تاثیرگذار ، در جنبه های مختلف فرهنگی ، اقتصادی ، خانوادگی ، اجتماعی و روانی مورد توجه قرار گرفته است .
طلاق عبارت است از زائل نمودن قید و پیوند نکاح یا صیغه مخصوصی است .
طلاق دارای ابعادی است که آنها را بررسی می کنیم .
جامعه آماری تحقیق حاضر را 60 نفر مرد و زن تشکیل می دهند که در دو گروه 30 نفری به نسبت مساوی تقسیم شده اند .
منظور ، زنان و مردانی است که مدتی قبل طلاق گرفته اند و یا اینکه در دادگاه خانواده رای بر طلاق آنها صادر شده است و یا مراجعه کننده هستند .
افراد نمونه در گروه سنی 20 تا 40 سال قرار دارند ، که به صورت تصادفی انتخاب شده اند .
ابزار تحقیق پرسشنامه ای بوده است که توسط پژوهشگر این تحقیق با همکاری
و همیاری استاد راهنما آقای یدالله آزاد ساخته شده است ، که با استفاده از علل طلاق
در بین دو گروه نمونه ، بررسی شده است .
برای بدست آوردن نتایج پژوهش ار فرمول ، مجذور کا(خی) ، استفاده شده است و همچنین درصد تمامی علت ها بدست آورده شد .
لازم به توضیح است که سطح معنادار بودن مشخصه های آماری آزمونهای انجام شده ، در این پژوهش در دو سطح 1% و 5% ، استفاده شده است .
مقدمه :
آیا از هم گسستگی خانواده ای را از نزدیک دیده اید ؟ آیا نظاره گر فرزندی بوده اید که با چشمان گریان صحنه جدایی پدر و مادر نگاه کرده و به آینده نامعلوم خویش می اندیشید ؟ آیا شما هم دچار چنین معضلی شده اید تا بتوانید تلخی را لمس نمائید ؟ آیا تاکنون از خود سوال کرده اید که دلایل وجود این بلای خانمان سوز چیست ؟ آیا تا به حال بر آن شده اید تا از فرو ریختن کانون گرم
خانواده ای جلوگیری نمائید ؟ و آیا برعکس شاهد زندگی شیرین و پرمحبت
خانواده ای بوده و یا خود آن را حس کرده اید و آیا و... آیاهای دیگر[1] .
طلاق[2] را از مهمترین پدیده های حیات انسانی تلقی می کنند . این پدیده دارای اضلاعی به تعداد تمامی جوانب و اضلاع جامعه انسانی است . نخست یک پدیده روانی[3] است ، زیرا بر تعادل روانی نه تنها دو انسان ، بلکه فرزندان ، بستگان ، دوستان و نزدیکان آنان اثر می نهد . در ثانی پدیده ای است اقتصادی[4] ، چه به گسست خانواده به عنوان یک واحد اقتصادی می انجامد و امحاء تعادل روانی انسانها موجبات بروز اثراتی سهمگین در حیات اقتصادی آنان را نیز فراهم می آورد[5] .
گذشته از این ، طلاق پدیده ای است موثرتر از تمامی جوانب جمعیت در یک جامعه ، زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر می نهد ، چون تنها واحد مشروع و اساسی تولید مثل ، یعنی خانواده را از هم می پاشد و از طرف دیگر بر کیفیت اثر دارد ، چون موجب می شود فرزندانی محروم از نعمتهای خانواده تحویل جامعه گردند که به احتمال زیاد فاقد شرایط لازم در راه احراز مقام شهروندی یک جامعه اند . چهارم آن که طلاق پدیده ای فرهنگی[6] است ، جامعه ای که در آن ، طلاق از حدی متعارف تجاوز کند ، هرگز از سلامت برخوردار نخواهد بود .
طلاق از دیدگاهی یک پدیده ارتباطی[7] است ، بدینسان در جامعه ای که فاقد ارتباطات سالم ، درست و طبیعی است ، پیوند یا رابطه زناشویی نیز استثناء نیست . پیوندهای ازدواج به زودی برقرار می شوند ، بزودی نیز قطع می شوند . پس توجه به طلاق نه تنها از دیدگاه فرد به عنوان انسان و فرزندانش مهم است ، بلکه از دیدگاه جامعه ، فرهنگ ، و اقتصاد و حتی جمعیت نیز قابل اعتناء است[8] . طلاق آفتی اجتماعی است و هیچ جامعه ای نمی تواند نسبت به آن بی توجه بماند . هیچ
جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند ، اگر از خانواده هایی استوار برخوردار نباشد . هرگز هدف این نیست که قوانینی در حذف طلاق وضع شود . طلاق هست ، همانگونه که جامعه هست . هرگز نمی توان تصور کرد که تمامی ارتباطات انسانی برجای ماند و هرگز هیچ ارتباطی آسیب نبیند . اما جامعه باید در اثر اندیشه کاستن از تعداد طلاق باشد .بیان زیبای پیامبر اکرم را به یاد می آوریم : بدترین امور برای من طلاق است[9] .
اگر جامعه ای رو به سوی افزایش طلاق رود بی هیچ شبهه در آستانه بهران قرار دارد . بدین سان به درستی می توان گفت : میزان طلاق ، نشانه دقیق سلامت یا بیماری جامعه است . پس نظر این است که به سوی خانواده های اضطراری پیش رویم . انسانها را مجبور سازیم در کنار هم به اجبار قانون به زندگی ادامه دهند ، که تجربه گسست ناپذیری میثاق خانواده ها را در کاتولیسم دیدیم و به نتیجه نیز نرسید[10] .
موضوع تحقیق :
بررسی علل تقاضای طلاق ، در مردان و زنان ، مراجعه کننده به دادگاه خانواده تهران .
موضوع این تحقیق، بررسی و شناخت علل یا عواملی است که در وقوع طلاق موثر می باشد و می خواهیم ببینیم، چه عواملی موجب می شود که طلاق صورت بگیرد و کدام یک از این عوامل بیشتر در امر طلاق دخیل می باشد و تردیدی نیست ، که شناخت مسئله طلاق و تاثیر نامطلوبی که در دیگر افراد خانواده و جامعه می گذارد برای مسئولان برنامه ریزی اجتماعی و همین طور خانواده ها ضرورت دارد . و چون ریشه بسیاری از بیماری های روانی ، ستیزه های خانوادگی است . و در همه اعضاء خانواده و سپس در جامعه تاثیرات نامطلوبی می گذارد بنابراین باید به این مسئله توجه بیشتری نمود .
فایده تحقیق :
الف)این تحقیق برای تحقیقات وسیع تر آینده ، در مورد شناخت علل از هم گسیختگی خانواده در جامعه های بزرگتر می تواند مرجعی بشمار آید .
ب)کمک به آگاه ساختن مسئولین امر در دادگاه حمایت از خانواده در اجرای قوانین . تردیدی نیست که قوانین و مقررات هر قدر کامل و مدرن باشد نمی تواند مبانی روابط میان زن و مرد را به نحوی تنظیم کندو هیچ گاه قانون قادر نیست که جزئیات روابط اجتماعی را پیش بینی نماید .
علاوه بر این چون اجتماع متغیر و متکامل است ، قوانین تنها در مقاطع زمانی خاصی می توانند ، مسائل ناشی از اصطکاک و تصادم های انسانی را در حد معینی پیش گیری نماید . بدین جهت مسئولین امر با کمک گرفتن از روان شناسان[11] ، روان پزشکان[12] و مددکاران اجتماعی[13] ، می توانند در اجرای قوانین انعطاف بیشتری داشته باشند .
ج)بدست آوردن راه حل های اجتماعی بمنظور پایین آوردن میزان طلاق و عرضه آن به افراد جامعه و ارشاد آنها .
د)بالاخره چون بسیاری از مشکلات و نیازهای زنان و مردان مشابه است ، لذا شاید آگاه ساختن مسئولین امر در مورد این مشکلات و نیازهای وراه حل های رفاهی آنان بتواند سرآغازی در فراهم آوردن و تکمیل امکانات رفاهی برای کلیه افراد
باشد[14] .
اهمیت تحقیق :
اهمیت تحقیق در این است که علل و عوامل اصلی طلاق شناخته می شود و همین طور ، عوارض روانی – اجتماعی ناشی از آن مشخص می شود . و باشناخت علل و عوارض آن مسئولان اجتماعی کشور می توانند با ارائه پیشنهادات و کاربرد روشهای صحیح تر در پیشگیری و کاهش این مشکل چاره ای بیندیشند .
هدف تحقیق :
1-شناخت علل و عوامل موثر در گسیختگی خانواده (طرفین زندگی مشترک)[15] .
2-پیدا کردن راه حل های احتمالی که هم سعادت زنان و هم مردان جامعه تامین شود و هم کانون گرم خانواده ها حفظ شود[16] .
3-هدف و انگیزه دیگر اهمیت خاص این مسئله و عوارض نامطلوبی است که در زندگی اجتماعی یک جامعه بر جای می گذارد[17] .
4-توجه به میزان طلاق در سالهای اخیر و اندیشه در مورد پیامدهای ناشی از آن[18] .
فرضیه های تحقیق :
1-در زنان ، اعتیاد همسر ، عامل اصلی طلاق است .
2-مشاجره لفظی و فیزیکی ، یکی از عوامل موثر در طلاق است .
3-دخالت اطرافیان و خانواده همسر (چه در زنان و چه در مردان) در طلاق موثر است .
4-سوء ظن و بدبینی ، از عوامل اصلی طلاق است .
5-همسر دیکتاتور یکی از عوامل طلاق است .
6-عدم یکسانی فرهنگی ، عامل و یکی از علل موثر در طلاق است .
7-عدم تفاهم اخلاقی ، از جمله علل موثر در طلاق است .
تعریف اصطلاحات :
1-طلاق : در کتب لغت برای واژه طلاق معانی متعددی ذکر شده است ، از جمله رهائی ، آزاد کردن ، ترک کردن ، واگذاشتن . اما در اصطلاح شرعی طلاق عبارت است از : زائل نمودن قید پیوند و نکاح[19] یا صیغه مخصوص است[20] . و یا انحلال عقد نکاح در حیات زن و شوهر به اراده مرد یا تقاضای زن با شرایط معین[21] .
در عرف عام معنای جدایی از آن در ذهن متبادر می شود ، در شعر ریز مفهوم در همین معنی بکار آمده است :
از سرمستی ، دگر بار با شاهد عهد شباب
رخصتی می خواستم ، لیکن طلاق افتاده است[22]
2-وجود شخص ثالث : از قبیل : اقوام شوهر و فرزندان زن قبل و دوستان و معشوقه شوهر و دخالت اقوام زن و فرزندان شوهر قبل .
1-معشوقه : فرد دیگری (اعم از زن یا مرد ) که مرد و یا زن با او رابطه ای برقرار می سازد ، که از نظر قانون یا اخلاق مجاز نمی باشد .
2-اقوام : منظور پدر و مادر ، شوهر یا زن که عمداً یا غیر عمد در زندگی مشترک فرزندشان دخالت می کنند و موجب از هم گسیختگی ازدواج آنها می گردد .
3-فرزندشوهر یا زن : منظور فرزندی است که از ازدواج قبل مرد یا زن باقی مانده است .
4-دوستان : دوستان هم جنس ، زن و شوهر که بدون رضایت و موقعیت کنونی خانواده با آنها معاشرت می کنند . عامل خطرناک که همواره بنیان روابط زناشویی را در معرض تباهی قرار می دهد ، دخالت های نابجای اولیاء مرد و زن ، وجود معشوقه، فرزند از زن یا شوهر قبل و دوستان ، در زندگی آنان است .
هر روز شاهد خودکشی ها طلاقها و فرار زن و واژگونی خانواده به لحاظ این
دخالت های ناروا هستیم . به این جهت این عامل را که تحت عنوان وجود شخص ثالث ذکر می شود می توان به عنوان یک علت مهم واصلی طلاق و جدایی پذیرفت .
3-فقر مالی : یعنی کمبود در آمد . درآمد : مقدار پولی است که شخص در واحد زمانی معین بدست می آورد که در این تحفیف منظور از واحد زمانی ماه است .
از مطالعه[23] وضعیت مالی و درآمد چنین بر می آید ، که اکثریت مورد بررسی که طلاق گرفته اند ، دارای درآمد متوسط یا پایین بوده اند .
4-اعتیاد[24] : وابستگی فیزیکی و روانی فرد به یک ماده یا عمل مضر است . عامل مهم دیگر که موجب طلاق شده است ، اعتیاد همسر به مواد مخدر ،الکل و قمار بوده است[25] .
پیشگفتار :
ای نازنین پدرا وای مادر که شمع دل افروز خانه ای ، ای جان ما فدای شما ، آشتی کنید ، جغد طلاق بر سر ما ضجه می زند . لعنت بر طلاق ، از بهر مانه ، از بهر خدا آشتی کنید .
طلاق مهمترین عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده است . طلاق پدیده ای است قراردادی ، که به زن و مرد امکان می دهد تا تحت شرایطی پیوند زناشویی خود را گسیخته و ازیکدیگر جدا شوند .
طلاق بر انحلال یک ازدواج رسمی ، در زمانی که طرفین آن هنوز در قید حیاتند و بعد آن نیز از آن آزادند ، تا دوباره ازدواج کنند ، دلالت می کند . یا به عبارت دیگر طلاق شیوه نهادی شده اختیاری یا پایان یک ازدواج است . متفکران و جامعه شناسان[26]، طلاق را یکی از آسیب های اجتماعی[27] به شمار آورده اند و با بالا رفتن میزان آن را نشانه بارز اختلال در اصول اخلاقی و به هم خوردن آرامش خانوادگی و در مجموع دگرگونی در هنجارهای اجتماعی محسوب می دارند[28] .
ولتر[29] می گوید : ازدواج و طلاق در این جهان ، تقریباً با هم متولد شده اند . شاید ازدواج چند روز زودتر متولد شده باشد ، زیرا پس از زناشویی و گذشت چند روز ، کار زن و شوهر ، بزد و خورد و طلاق کشیده است . حقیقت این است که ازدواج و طلاق با هم به دنیا آمده اند و هردو از قدیم بوده اند و هر دو برای بشر لازم و ضروری اند . از این رو در تمام قوانین و تواریخ ملل قدیم یونان و ایران باستان و قوانین همورابی مساله طلاق وجود داشته و غالباً نیز طلاق دهنده مرد بوده و زن را در آن اختیاری نبوده است .
با ملاحظه قوانین حقوقی دنیا می توان گفت : که طلاق تا اواخر قرن نوزدهم در اروپا رسماً ممنوع بود . اما علی رغم مخالفت اربابان کلیسا ، از آن پس ، رفته رفته قانونی و مجاز اعلام شد[30] . (ستوده ، 1374 ، ص 238)
زن و مرد برای یکدیگر آفریده شده اند ، همان گونه که پیوند آنها طبق آیین و قراردادهای رسمی و اجتماعی برقرار می شود ، چنانچه طرفین نتوانند به دلایل گوناگونی ، شخصیتی ، محیطی و اجتماعی با یکدیگر زندگی کنند به ناچار باید طبق مقررات و ضوابط از هم جدا شوند و این حق را دارند که دوباره درصدد برآیند تا جفت مناسب و درخور خود را بیایند .