چکیده :
هدف از انجام این تحقیق بررسی رابطه بین هوش عاطفی با سازگاری دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی در شهر قلعه تل در سال تحصیلی 89 -88 بوده است دانش آموزان بنابر ضرورت نیازههای درونی و فطری خویشش به دنبال کسب و دانش آگاهی هستند . بنابراین به صورت طبیعی به تحصیل علاقه مند هستند اغلب دانش آموزان در حال تحصیل در مدارس از بهره هوش لازم برای تحصیل در مقطع مربوط به خود برخوردارند .
از مهمترین و اساسی ترین مسائلی که دختران و پسران با آن مواجهند سازگاری با خویشتن است در این تحقیق سعی بر آن است که با بررسی رابطه هوش عاطفی و سازگاری دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی و عوامل موثر بر این دو متغیر نتایج بدست آمده گامی در جهت آگاه کردن معلمان و اولیای دانش آموزان بر دارد .
این تحقیق دارای سه فرضیه است . فرضیه 1 بین سازگاری اجتماعی و هوش عاطفی دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمایی زینب کبری ( س ) رابطه معنا داری وجود دارد .
فرضیه 2 بین سازگاری اجتماعی با سازگاری کل دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع راهنمایی زینب کبری ( س ) شهر قلعه تل رابطه معناداری وجود دارد .
فرضیه 3 بین سازگاری اجتماعی و سازگاری دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی مدرسه زینب کبری ( س ) شهر قلعه تل رابطه معناداری وجود دارد .
ابزار گرد آوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه هوش عاطفی و پرسشنامه سازگاری می باشد . روش گرد آوری از جامعه آماری مورد نظر از تعداد کل دانش آموزان 26 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد و به پرسشنامه ها پاسخ دادند نتایج بدست آمده از پرسشنامه با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که نتایج بدست آمده نشان دهنده این است که فرضیه شماره 1 و شماره 3 رد می شود ولی فرضیه شماره 2 تحقیق مورد تایید می باشد یعنی بین سازگاری اجتماعی و سازگاری کل دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهر قلعه تل در سال تحصیلی 89 -88 یا 639 / 0 = r و 000 = P در سطح 5 % P رابطه معناداری وجود دارد در این تحقیق بر اساس نتایج پیشنهاد می شود که هوش عاطفی و مسئله سازگاری در بین دانش آموزان مورد بررسی دقیق تری قرار گیرد .
مقدمه :
ما موجوداتی اجتماعی هستیم و از آغاز ولادت ، دارای آگاهی دو زمینه های فطری و غریزی . در آن چه مربوط به حیات عادی و گذران زندگی فردی و اجتماعی است جاهلیم ولی ابزار فراگیری و اکتساب معرفت مجهزیم .
منابع معرفت ما از سویی دستگاه تربیت است ، یعنی خانه ، مدرسه و جامعه به معنای عام ، از سویی دیگر تفکر و تعقل به کارگیری تجارت و قدرت استنباط ولی در همه ی حال سازمان ده اندیشه ها خانه و مدرسه و در مراحل بعدی تفکر و خرد ورزی و جامعه و فرهنگ اجتماعی است .
در جوامع سنتی خانه و مدرسه منبع دانایی ها و آگاهی ها بودند . والدین و مربیان دائره المعارف یا فرهنگ نامه کودکان و شاگردان به حساب می آمدند . بخش اعظم دانسته های افراد از خانه و آن گاه از مدرسه اخذ می شود .
امروز روانشناسان علاوه بر توجهی که به تفاوت افراد از لحاظ هوش علمی دارند هوش عاطفی را نیز به عنوان یک تفاوت عمده بین شخصیت های مختلف قلمداد می کند به طوری که افراد مختلف ممکن است از لحاظ میزان بهره هوشی عاطفی متفاوت از یکدیگر باشند و این تفاوت به شیوه های گوناگون در زندگی آنها نمود پیدا کند . کارکردها و زندگی آنها نمود پیدا کند . کارکردها و عملکردهای افراد به دلیل داشتن درجه هوش عاطفی متفاوت بود و کل زندگی آنها را تحت الشعاع خود قرار می دهد .
از پدیده هایی که در دهه اخیر مورد استقبال زیاد بوده است پدید هوش عاطفی است . که دلیل این امر توانایی فرضی هوش عاطفی بالاتر در حل بهتر مسائل کاستن از میزان تعارضات بین آنچه که انسان احساس می کند با آن چه که فکر می کند یا همان تقابل قدیمی عقل و دل و مشاهده زندگی شاد و موفقیت آمیز کافی بوده است که از تحصیلات عالی برخوردار نبود ولی به علت هوش عاطفی بالا به این خوشبختی دست یافته اند .
برخی از نوجوانان بهتر می توانند خود را تطبیق دهند در نتیجه قادر خواهند بود خود را با شرایط و انتظارات جدید سازگار کنند در حالی که نوجوانان دیگر سازگاری کم تری دارند و اغلب در فرآیند سازگاری از پای در می آیند به طور معمول سه نوع شخصیت آسیب پذیرتر از بقیه هستند شخصیتهای سخت گیر و دقیق خود محور خود خواه و حق طلب که تصور می کنند همیشه حق با آنهاست و هر گز خطاهایی از آنها سر نمی زند .
نوجوانی که از حساس ترین دوران زندگی به حساب می آید زیرا عوامل زیستی روانی اجتماعی تواماً در بروز نوجوانی دخالت دارد ، این مرحله از زندگی نوجوان مصادف است با ورود آنان به مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان می باشند بنابراین با ورود نوجوان به دوره راهنمایی خانواده در موقعیت جدیدی قرار می گرد به همین جهت نقش و مسئولیت خانواده نیز متحول می گردد و ابعاد گسترده تری می یابد .
در این تحقیق سعی شده است که رابطه بین هوش عاطفی و سازگاری دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی مدرسه زینب کبری ( س ) شهر قلعه تل مورد بررسی قرار گیرد .
بیان مسئله :
دانش آموزان بنا بر ضرورت نیازهای درونی و فطری خویش به دنبال کسب و دانش و آگاهی هستند بنابراین به صورت طبیعی به تحصیل علاقمند هستند . اغلب دانش آموزان در حال تحصیل در مدارس از بهره هوشی لازم برای تحصیل در مقطع مربوط به خود برخوردارند و به گفته » بنیامین بلسوم « اغلب دانش آموزان قادر به کسب اهداف آموزشی هستند و تنها زمان یادگیری برای آنها متفاوت است .
مشکلات جسمی دانش آموزان حالت عاطفی و روانی ایجاد کرده و مانع ابراز وجود شخص یادگیرنده می شود به همین دلیل او قادر نیست از استعداد واقعی خود بهره برده و آن را آشکار سازد بعضی از دانش آموزان دچار مشکل عاطفی هستند ، دانش آموزانی که نتوانند به تناسب سن خود رفتار مورد انتظار جامعه در رفتار عادی را از خود ظاهر سازد مثلاً در رویارویی با حوادث با حوادث عادی دچار اضطراب و نگرانی بیش از حد شود و غیره ممکن است دچار مشکل عاطفی شود و این امر در روند آموزشی او تاثیر منفی بگذارد .
از مهمترین و ساسی ترین مسائلی که دختران و پسران ما با آن مواجهند سازگاری با خویشتن است . دختران و پسرانی که با خود کنار می آِمد و در خود احساس آرامش و کمال می کنند و قادرند قدم های مثبت و سازنده ای در راه سازگاری با جامعه و دیگران بردارند . اما دسته ای دیگر آنانی هستند که از دست خود ناراحتند و این دسته ممکن است بتوانند ساعاتی به خود در تنهایی بگذرانند بدون اینکه آسیبی به خود برسانند ، این جوانان نمی توانند تنهایی به خود دلگرم باشد چرا که نمی توانند درست بیندیشند و تصمیم بگیرند .
« در ارتباط با متغییرهای این پژوهش تحقیقاتی توسط ( خانم رستگاران )( 1372 ) ( همدان ) ( ژیلا ساجدی ) ( 1372 ) ( همدان ) ( کوهسار – رسول روشن – علی اصغر نژاد ) ( تهران ) ( 1384 ) ( مرتضی رضویان ثار )( 84 – 83 ) ( شهر تبریز ) انجام شده است که هر کدام دارای اهمیت لازم هست اما در قلمرو جغرافیایی این تحقیق تا کنون پژوهشی صورت نگرفته است . پاسخ به این سوال که آیا بین هوش عاطفی و سازگاری دانش آموزان سوم راهنمایی مدرسه دخترانه زینب کبری ( س ) شهر قلعه تل در سال تحصیلی 89 -1388 وجود دارد یا خیر ؟ مهم و اساسی به نظر می رسد در این تحقیق سعی شده است که به این سوال پاسخ داده شود .
اهمیت و ضرورت تحقیق :
در این تحقیق سعی بر آن است تا با بررسی رابطه هوش عاطفی و سازگاری دانش آموزان دختر راهنمایی و عوامل موثر بر این دو متغیر با نتایج بدست آمده می تواند گام هایی را در جهت آگاه کردن معلمان و اولیای مدرسه کمک کرده ، همچنین این نتایج را در جهت آگاه کردن اولیای دانش آموزان را با ویژگیهای هوش عاطفی و سازگاری فرزندان آنان آگاه کرد و این نتایج آنان را در هدایت فرزندان خود کمک می کند .
اهداف تحقیق :
هدف کلی از این بررسی رابطه هوش عاطفی با سازگاری دختران مدرسه راهنمایی زینب کبری ( س ) شهر قله تل در سال تحصیلی 89 -88 است .
هدفهای جزئی :
آشنایی با میزان هوش عاطفی دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی زینب کبری ( س ) شهر قله تل
آشنایی با میزان هوش سازگاری دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی زینب کبری ( س ) شهر قلعه تل
آشنایی با رابطه بین هوش عاطفی و سازگاری دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی زینب کبری ( س ) شهر قلعه تل .
فرضیه ها :
1 – بین سازگاری اجتماعی و هوش عاطفی دانش آموزان سوم راهنمایی مدرسه دخترانه زینب کبری (س) شهر قلعه تل رابطه معنا داری وجود دارد .
2 – بین سازگاری اجتماعی و سازگاری کلی دانش آموزان سوم راهنمایی مدرسه دخترانه زینب کبری (س ) شهر قلعه تل رابطه معنا داری وجود دارد .
3 – بین سازگاری اجتماعی و سازگاری آموزشی دانش آموزان سوم راهنمایی مدرسه دخترانه زینب کبری ( س ) رابطه معنا داری وجود دارد .
تعریف متغیرها :
تعریف نظری :
هوش عاطفی : مهارتی است که دارنده آن می تواند از طریق خود آگاهی روحیات خود را کنترل کند از طریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد از طریق همه ی تاثیر آنها را درک کند و از طریق مدیریت روابط به شیوه ای رفتار کند که روحیه خود و دیگران را بالا ببرد .
تعریف عملیاتی : هوش عاطفی در این پژوهش نمره ای است که فرد در آزمون هوش عاطفی کسب می کند .
تعریف نظری سازگاری : توانایی حل مسائل و آگاهی به واقعیت .
تعریف عملیاتی سازگاری : نمره ای است که در این پژوهش فرد در آزمون سازگاری کسب می کند
« پیشینه تحقیق »
تاریخچه پیدایش هوش عاطفی :
پیدایش هوش عاطفی آخرین تحول و ابداع مهم در درک رابطه بین تفکر و عاطفه است . بر خلاف عقاید قبلی بهترین و منحصرترین کمکی که این سازه کرده است این است که عواطف و افکار را با هم سازگار می داند و هوشمندانه آنها را با هم ترکیب می کند . امروزه هوش عاطفی دارای دو حوزه و طیف گسترده است . یکی از طیفها روانشناسی است که هوش عاطفی را به عنوان یک ویژگی شخصیتی به حساب می آورد و طیف دیگر پژوهش های تجربی هستند که به صورت دقیق و جامع آنرا مورد مطالعه قرار داده و روش های ارزیابی معتبری برای سنجش آن ارائه نموده است .
هوش عاطفی به سال 1985 بر می گردد که یک دانشجوی مقطع دکتری رشته هنر در یکی از دانشگاههای آمریکا پایان نامه ای را به اتمام رسانید که در آن هوش عاطفی را مطالعه کرده بود . سپس در سال 1990 دو استاد دانشگاه در آمریکا ( جان مایر « و » پیتر سالوی « دو مقاله در مورد هوش عاطفی نوشتند و پژوهش های خود را در این رابطه آغاز کردند این دو استاد دریافتند که برخی از افراد در شناخت احساسات خود و دریگران و حل مشکلات احساسی و عاطفی توانمندتر هستند ( هین ، 2004 ) آنان نقل می کنند که نظریه آنها در مورد هوش عاطفی ، عامل انگیزه گولمن برای نوشتن کتاب پر فروش خود به نام » هوش عاطفی « در سال 1995 گردید . در کتاب گولمن هوش عاطفی به عنوان بهترین عامل پیش بینی کننده موفقیت در زندگی معرفی شده بود که هر کسی می تواند به آن دست یابد و می توان آن را یک خصیصه شخصیتی به حساب آورد .
شیوه انضباط مثبت بر افزایش تمام مقیاسها (والدین ، دبیران ، خود تحلیلی ) و عامل اول (مهارتهای اجتماعی )، عامل دوم (مهارتهای ارتباطی ) و عامل سوم (مهارتهای شخصی ) شخصیت کالیفرنیا و عامل اول (مهارتهای بین فردی ) و عامل دوم (مهارتهای درون فردی ) ، هوش عاطفی و خود کنترلی مؤثر بود .
در مورد اثر بخشی یادگیری مبتنی بر خود ، این شیوه بر مقیاس والدین و دبیران ، عامل اول (مهارتهای بین فردی ) و عامل دوم (مهارتهای درون فردی ) هوش عاطفی مؤثر بوده است و بر سایر عوامل تأثیر معنی داری نداشته است .
مقایسه اثر بخشی دو شیوه آموزش مسئولیت پذیری نشان داد که شیوه انضباط مثبت بر خود تحلیلی و خود کنترلی، کارایی بیشتری نسبت به شیوه یادگیری مبتنی بر خود داشته است . و در عامل اول (مهارتهای بین فردی ) و عامل دوم (مهارتهای درون فردی )، هوش عاطفی ، یادگیری مبتنی بر خود ، کارایی بیشتری نسبت به شیوه انضباط مثبت داشته است .
در مورد تعامل جنسیت و متغیر مستقل (شیوههای آموزش یا گروهها ) نتایج نشان داد که در سه مورد یعنی عامل اول هوش عاطفی ، مقیاس والدین و خود تحلیلی بین گروه و جنس تعامل وجود دارد .
در معادله رگرسیون مربوط به مقیاس والدین، فقط عامل دوم شخصیت کالیفرنیا با ضریب تبیین 16/0 پیش بینی کننده است در معادله رگرسیون مربوط به دبیران عامل دوم هوش عاطفی (مهارتهای درون فردی) با ضریب تبیین 13/0 پیش بینی کننده است . در معادله رگرسیون خود تحلیلی متغیر های پیش بینی کننده شامل ، عامل اول شخصیت کالیفرنیا عامل اول هوش عاطفی و مقیاس خودکنترلی است
پژوهش ها نشان داده اند که آموزش مهارتهای اجتماعی و هیجانی که به تعبیری هوش هیجانی است نقش مهمی در بهبود کیفیت روابط بین فردی و اجتماعی دارد . این نوع آموزش ها عمدتا در مدارس و محیط های شغلی صورت گرفته است.
راهبردهای افزایش هوش هیجانی
همانطور که اکثر مهارتها در اثر تعلیم و تربیت رشد می یابند, برخی مهارتهایی که درهوش هیجانی دخیل اند نیز می توان از این طریق افزایش داد.
تعامل خوب والد - کودک در زمینه تشخیص هیجانها و نام گذاری آنها یکی از راهبردهای مهم افزایش هوش هیجانی است.
راه دیگر افزایش این توانایی, ایجاد یک محیط امن عاطفی است به گونه ای که کودکان بتوانند آزادی و اطمینان خاطر درباره احساساتشان با والدین گفتگو کنند.
آموزش مهارتهای اجتماعی یکی دیگر از راههای افزایش هوش هیجانی است. این آموزشها شامل کنترل خشم و عصبانیت , همدلی, تشخیص و به رسمیت شناختن تشابهات و تفاوتهای مردم, اظهار ادب و صمیمیت و تعارف , برقراری ارتباط , حل مساله و مشکل , تصمیم گیری و ایجاد هدف و مقاومت در برابر فشارها می تواند باشد.
ترتیب دادن جلسات گروهی در باره انواع هیجانات مثل شادی و غم , عشق و تنفر و... که افراد درباره احساسات و هیجانات خود اطلاعات عینی تری پیدا کنند.
به کودکان عبارات در برگیرنده هیجانات و احساسات آموزش داده شود . والدین نیز می توانند با بیان هیجانات خود فرزندانشان را در شناسایی هیجانات یاری نمایند. مثلا احساس بی قراری نمی کنم, احساس ناامیدی می کنم و ...
بطور کلی روان درمانی مشاوره , مربی گری و آماده سازی راههایی اند که می توانند به افزایش هوش هیجانی کمک کنند.