چکیده[1]
زناشویی و تأسیس زندگی مشترک خانوادگی یک خواسته طبیعی است که غرائزش در وجود انسانها نهاده شده است. و این خود یکی از نعمتهای بزرگ الهی است . پیمان مقدس زناشویی رشتهای است آسمانی که دلها را به هم پیوند میزند، دلهای پریشان را آرامش می دهد،افکار پراکنده را به یک هدف متوجه میسازد. خانه، جایگاه عشق و محبت، کانون انس و مودت و بهترین آسایشگاه است.
هر پسر و دختری که به سن بلوغ میرسند بزرگترین آرزویشان این است که ازدواج کنند و با تأسیس زندگی مشترک زناشویی ،استقلال و آزادی بیشتری بدست آورند . یار و مونس مهربان و محرم رازی داشته باشند . آغاز زندگی سعادتمندانه خویش را از زمان ازدواج حساب میکنند و برایشان جشن میگیرند . زن برای مرد آفریده شده و مرد برای زن ، و مانند مغناطیسی یکدیگر را جذب میکنند.
تربیت جنسی جوانان مسئله پر اهمیتی است . زیرا دنیای جوانان روز به روز همراه با رشد علمی و اقتصادی و موفقیتهای فرهنگی دنیای امروزی غنی تر میشود. بروز قابلیت تحریک جنسی فوق العاده با تکوین خط مشی نادرست آن که در جوانان کمتر بر عدم سلامتی اوست لذا برای بروز آن مراعات و مراقبت های دقیق والدین لازم است.
1-1 مقدمه[2]
جوانی دوره بحران و زمان شورش است از مسائل دوره جوانی تمایلات شدید جوانان به برقراری ارتباط با جنس مخالف است و تمایلات به یکباره در این دوره بروز نمیکند بلکه در دوره جوانی افزایش می یابد و اگر تحریک وضع شود ، احتمالاً بصورت امیال مفرط جنسی در می آید و به تمایلات شدیدتر منتهی میگردد. که گاه به انحرافات جنسی می انجامد و یا به صورت رفتارهای غیر عادی که برای جلب توجه انس مخالف است جلوه گر میشود.[3]
اگر مسائل جنسی برای جوانان حساب شده و کنترل شده باشد و او بتواند از راه صحیح که مورد قبول اجتماع او نیز هست با جنس مخالف خود ،روابط درست و مشروع برقرار کند هرگز با مشکل روبرو نخواهد شد.[4]
در روابط دختر و پسری اندازه مهم است زیرا باعث تکلم با یکدیگر و توانایی نگاه مستقیم آنها و غیره میشود.
رابطه صحیح ،رابطه ای معقول و قوی است که شرعاً قابل قبول است و امنیت و سلامت و حقوق طرفین ،کاملاً محفوظ میگردد. هر گونه اختلالی که در رفتار فرد روی می دهد در چگونگی ایجاد رابطه با افراد تأثیر میگذارد.
از نقشه های شوم استعمار گران این است که در آزادی روابط دختران و پسران بکوشد و به هر بهانهای که امکان دارد آنها را به هم نزدیک نمیاد . به جوانان بیاموزند که ازدواج یعنی آغاز محدودیت و محرومیت از لذتهای جنسی و زندگی یعنی تنوع در سکس . عدهای از روانشناسان ، بویژه آنها که غربی هستند قائل به ارضای آزادی بی بند و بار غریزه هستند و عقیده دارند در این رابطه هیچ گونه منعی و سخت گیری نباید باشد . آنها در طریق اهداف و مقاصد خود عقاید دینی را نفی میکنند و ارزشهای انسانی را نادیده میگیرند و معتقد هستند وجود هر گونه منع و سخت گیری سبب پیدایش عقدهها ، و نابسامانیهای روانی است، آزادی بی بند و باری در اعمال غرایز سبب پیدایش نابسامانیها و مشکلات فردی و اجتماعی بسیاری است که جلوه ای محدود از آن در دنیای غرب و یا در جوامعی که کمونیسم جنسی رواج یافته دیده میشود. نمونه این همه که کودکان بیسرپرست ،زنان آلوده و مردان خود فروش.[5]
روابط جنسی با جنس مخالف ،قبل از زناشویی صرف نظر از موارد استثنایی برای هر دوجنس مخصوصاً برای دختران بی اندازه دشوار است . در جامعه ای که آشنایی زن و مرد با یکدیگر مجاز نیست روابط جنسی زن و مرد عموماً توسط فحشا قابل حل است . این نوع رابطه جنسی نیز مشکلات جنسی – حیثیتی و مالی را به همراه دارد. نیروی جنسی محروم و متراکم ،خطر کامجوئیهای بدنی و انحرافی افزایش می یابد . بیماریهای مقاربتیها، زنای محضه ،خیانت به جریم زناشویی افزایش می یابد. آبستنی های آزاد و کودکان خارج از بستر زناشویی افزایش می یابد.
به علت روابط آزاد دختر و پر قبل از زناشویی و شکایت خانواده های دختران به دادگستری زناشویی های اضطراری رو به افزایش است.[6]
آشنایی و دوستی پسر و دختر در ایران بنا به سنت دیرین ،بسیار دشوار و بطور کلی هنوز غیر معمول است . در صورتی که نیاز زن و مرد به آشنایی و معاشرت با یکدیگر ،نیاز طبیعی و جهانی است .
از دشواریهای محقق آمیزش با جنس مخالف از جمله :
1 مخالفت سنتهای خانوادگی و باور داشتنهای اجتماعی ،آمیزش و معاشرت دختر و پسر.
2 نبودن و کم بودن باشگاه ها و تفریح گاه ها ، مناسب برای ملاقات و آشنایی های سالم دختر و پسر.
3 ضعف بنیه مالی نسل جوان بویژه پسران برای دعوت از دختران در مکان های سالم و شرکت در پیک نیک ها و گردشهای خارج از شهر.
4 بی تجربگی در شناختن حدود آزادی مطلوب در روابط میان پسر و دختر یعنی روابط آشنایی پسر و دختر تا چه اندازه رواست و چه وقت به مرحله افراط نزدیک میشود و چگونه باید تعادل آنرا حفظ کرد.[7]
آمار معیارهای روانی ،خودکشی های ،جنایتها ، دلهره ها ، اضطرابها ، یأسها ، بدبینی ها و حسادتها و کینه ها بصورت وحشتناکی بالا میرود ؟ چرا ؟
برای آنکه سرکوب نکردن غرایز و آزاد گذاشتن میلیها به معنی رفع قیود و حدود و مقررات تفسیر شد . در جامعه امروز جوانان بطور محسوس از ازدواج شانه خالی میکنند. حقیقت این است ، اشباع غریزه و سرکوب نکردن آن یک مطلب است و آزادی جنسی و رفع مقررات و موازین اخلاقی مطلب دیگر . اشباع غریزه با رعایت اصل عفت و تقوا منافی نیست ، بلکه تنها در سایه عفت و تفواست که میزان غریزه را به حد کافی اشباع کرد و جلوی هیجانهای بیجا و ناراحتی ها و احساس محرومیت ها و سرکوب شدن های ناشی از آن هیجانها را گرفت . اما آنچنانکه از مقررات و اخلاق محدود کننده در روابط اجتماعی و امور اقتصادی و از عفت و تقوای سیاسی و اجتماعی گریزی نیست از مقررات و اخلاق محدود کننده جنسی و از عفت و تقوای جنسی نیز گریزی نمیباشد.[8]
یکی از قدرتهای نیرومند در وجود بشر شهوتها هستند این قدرت همچون سایر نیروهای درونی بشر اگر درست هدایت شود و در کانال معقول قرار گیرد میتواند عامل بقاء نسل – کانون جذابیت و طراوت زندگی ومنشأ بسیاری از اختراعات و اکتشافات و پیشرفتهای مادی و معنوی انسان واقع شود و چنانچه این نیروها از مسیر طبیعی خودخارج شود برای انسان از گرگ درنده و از سرطان کشنده تر خواهد بود. چرا که شهوات عقل را تباه میسازد و سرانجام هستی را به هلاکت و نیستی مبدل میسازد.
جوان تازه بالغ نیاز جدید و مبهم و تمایلات قوی و نامعلومیرا احساس میکند که او را از جلدش خارج میسازد و به سوی جنس مخالف میکشاند . اومی خواهد این همه انرژی و نیرویی را که در او به وجود آمده است و موجب هیجان او شده است در جایی آزمایش نماید اما در عین حال نگران عواقب آن نیز میباشد، همچنین تمایلات جنسی خود را میبایست با فرهنگ ،آداب و رسوم و مذهب نیز تطبیق دهد زیرا جوامع و فرهنگ های مختلف و مذاهب برداشتهای گوناگون از مسائل جنسی دارند وممکن است او هنوز آمادگی این تطبیق را نداشته باشد . او بیداری و رشد تمایلات جنسی را دارد ولی هدف ندارد.
جوانان و نوجوانان بدون راهنمایی جدی و مؤثر یا آموزش برای کنترل ، تسلط و موفقیت در توانایی های جنسی در مورد مسائل جنسی شان نگران و بیمناکند . علاقه به رفتارهای جنسی در میان نوجوانان و جوانان با شدت و ضعف بروز میکند و اختلاف میان کششها و تمایلات جنسی آنان به صورت مختلف از جمله : مقاربت جنسی – استثماء و همجنس و فشارهای ناشی از بحران ها هر یک به سهم خود به وجود آورده مشکلاتی برای ایفای نقش درست در روابط جنسی نوجوانان بوده است.[9]
مفاسد مختلف بی شماری که از توسعه فحشاء و روابط نامشروع به وجود آمده راستی آنچنان ناراحت کننده است که نسبت دادن آن به قرن بیستم بی شباهت به تناقص نیست و هر سال آمار بیماری های مقاربتی و فدائیان این بیماریها میلیونها نفر بالا میرود و در نتیجه صدها هزار نفر در هر کشور به گوشه های بیمارستانها پناه برده به صورت اعضاء معضل و فلجی بار دوش اجتماع میگردد. و به صورت مشکل بسیار بزرگی پیش پای تحولات اجتماع قرار میگیرند، میلیونها کودک بیسرپرست که همگی نتیجه یک خوشگذرانی کوتاه یک ملاقات موقت اند در سراسر جهان چرخ اقتصادی کشورها را مواجه با مشکلات عظیم میکنند. یک عده افراد شرور و خطرناکی میشوند که اجتماع را با انواع جرائم و جنایات مختلف تهدید میکنند. مبارزه با فحشاء و عوامل آن یکی از برنامه های اساسی و قطعی است.[10]
در بعضی از جوانان به جهت ضعف اراده و یا عدم تعلیم و تربیت و ارشاد و راهنمایی به موقع و یا انحطاط و آلودگی محیط زندگی خود ، با تسلیم شدن در برابر طوفان غرایز و شهوات آن پاکی ومعصومیت طبیعی و ذاتی خویش را از دست می دهند و راه تکامل و سعادت ابدی را به روی خود میبندند. لذا اگر مسائل جنسی برای جوانان حساب شده کنترل شده باشد و او بتواند از راه صحیح که مورد قبول اجتماع او نیز است با جنس مخالف خود روابط درست ومشروع برقرار کند هرگز با مشکل روبرو نخواهد شد . و چه بسا این رابطه ممکن است بر بهداشت روانی زندگی زناشویی در آینده تأثیر بگذارد.
مسئله ازدواج یکی از مسائلی است که از نظر بهداشت روانی نهایت اهمیت را دارد ، چون در ازدواج رابطه بسیار نزدیک و طلانی بین زن و مرد برقرار میگردد لذا قبل از ازدواج شرایطی را که لازمه زناشویی موفقیت آمیز است باید در نظر گرفت.[11]مسائل جنسی، به ویژه در دوران بلوغ و آغاز جوانی ،یکی از مهمترین مسائل جوانان به شمار میرود . قسمت مربوط به صفحه حوادث روزنامه های یومیه و پروندههای دادسراهای ما را مسائل و تبهکاری جنسی تشکیل می دهد.[12]
گسترش زیاد تمایلات جنسی در دوره بلوغ سبب نیازمندی های بیولوژیک جدیدی میشود و به همین جهت تغییراتی در ارگانیسم ایجاد میکند . رابطه جوان را با دنیای هارج و نسبت به فعالیت شدید عصبی آماده میکند و تحمیل تحریکات جنسی شدید و عدمامکان ارضای این تمایلات فشار روحی بسیاری را به نوجوانان و جوانان وارد میسازد.[13]
امروزه ثابت شده است که احساسات منحرف احیاناً به طرز مرموزی ،بر دستگاه ادراکی بشر فرمان میراند و مستبدانه حکومت میکند ودستگاه ادراکی ناآگاهانه فرمانهای آن را اجرا میکنند.[14]
روانشناسان ریشه بسیاری از عوارض ناراحت کننده عصبی و بیماریهای روانی و اجتماعی را احساس محرومیت خصوصاً در زمینه امور جنسی تشخیص دادند ثابت کردند که محرومیت ها مبدأ تشکیل عقدهها و عقدهها احیاناً به صورت خطرناک مانند میل به جنایت حسادت انزوا بدبینی و … متجلی میشود.
یعنی برای اینکه موجبات سرکوب شدن غرایز و پیدایش آثار خطرناک روانی و اجتماعی ناشی از آن خصوصاً در زمینه امور جنسی بیشتر فراهم گردد بر عقدهها وتیرگیهای روانی افزوده گردد.[15]
ارتباط نوجوانان با جنس مخالف موجب بیداری تخیلات شهوانی ، تحریکات اتفاقی و در کل گرفتار کننده میشود.[16]
یکی از مواردی که دنیای غرب بیش از اندازه تند روی نموده و باعث نگرانی شده موضوع ارضاء غریزه جنسی است . بسیاری از دختران و پسران آن کشورها در اثر آزادی بی حساب دچار بدبختی و فساد اخلاقی در راه غریزه جنسی گشته اند و راه سقوط را با کمال سرعت طی میکنند. اصولاً ضرر آزادی بی حد در موضوع اعمال شهوت جنسی نه تنها باعث از بین رفتن اساس خانواده و بر هم زدن نسل آینده و انحرافات جنسی و اخلاقی است ، بلکه منافات با شخصیت و مبانی بشری دارد مقام انسان بالاتر از آن است که خود را اسیر منجلاب شهوت نماید . بدون شک و تردید این قوه هم مانند سایر قوای طبیعی که در نهاد بشر عنوان ودیعت نهاده شده باید تعدیل شود ولی آنچه را که از نظر پوشیده نیست آن است که این قوه بایستی تسخیر انسان باشد نه انسان تسخیر آن.[17]
غریزه جنسی لجوج است که نمیتواند طغیان آن را به این آسانی ها کنترل نمود لذا در روابط نامشروع جنسی این غریزه طغیان میکند. بی حجابی وپیروی از منطق نادرست تعلیم و تربیت مختلط بدبختانه در کشور ما هم یکی از مظاهر عالیه تمدن بشر به شمار رفته یکی از مسائلی است که زمینه اساسی توسعه فحشاء و انحرافات را بوجود آورده است و این مسئله ازجمله مسائل مهم اخلاقی و اجتماعی میباشد که تاکنون بر سر آن میان مردم واقع بین طرفداران بی حجابی و تربیت مختلط بحث های زیادی به عمل آمده ولی بدبختانه عملاً این نقشه نادرست در کشور ما جامه عمل پوشیده و تقلیدهای کورکورانه بی حجابی و معاشرت آزاد را به عنوان ارزنده ترین ارمغان اروپا تحویل ما داده است . اما جای خوشوقتی این است که در میان یک چنین اشتباه عمومی هنوز جمعیت متدین این مملکت سنگر دینی خود را ترک نگفته و از اول اعلام نموده است که بی حجابی و تعلیم و تربیت مختلط از عوامل قطعی توسعه فحشا و مفاسد اجتماعی است.[18]
غریزه شهوت مانند آتش سوزانی است که هر دم شعله میزند و از اعماق وجود انسان زبانه میکشد و اگر از حد خود تجاوز و طغیان کند و چنانچه جلوگیری برای او نباشد قدرت دارد که ریشه فضائل اخلاقی و صفات انسانی را سوزانده و برای ابد نابودی آدمیرا اعلام کند . زمانی که شهوت تبدیل نشود در مزاج جوانان بنای طغیان و سرکشی را میگذارد و کشش های جنسی او را به جلو وا می دارد و تمایلات انسانی در نهادش سرکوب میشود با نتیجه اقدام میکند که به مقصود برسد در این زمینه ممکناست به دروغ و خیانت در امانت و عهد شکنی و جنایت و سایر اعمال خلاف انسانی از او سر بزند و جهت امتناع شهوت جنسی که زودگذر است کاخ سعادت ابدی خود را واژگون سازد ، اصولاً باید پسران و دختران جوانی که بنده شهوت و اسیر هوای نفس میباشند و در راه جلب لذت و ارضای تمایل جنسی به همه نوع ناپاکی ها دست میزنند و تمام جهات انسانیت را پشت پا زده و سرانجام در منجلاب بدبختی و فلاکت و در مرحله سقوط قرار میگیرند.[19]
جوانانی که فعالیت جنسی دارند از احساس گناه و درگیری سخن میگویند ،خود را مورد استثمار یا طرد شدن می انگارند و یا وقتی می فهمند که از حیث عاطفی به بازی گرفته شده اند که دیر شده است!
در فرهنگ ما غریزه جنسی ،مترادف با ننگ و شرمساری قرار گرفته است و به عنوان موضوعی که مردم ابزار این حالت عاطفی و میل درونی را به عنوان یک رسوایی می پندارند که این طرز تلقی با فرهنگ کشور ها نیز مطابقت دارد.
ورمسر[20]، عقیده ای مخالف را ابزار می دارد ننگ شمردن میل جنسی بهعنوان یک پاسخ دفاعی است و آدمیرا وادار به پنهان کردن آن می نماید در حالیکه یک حالت درونی طبیعی است و به اشتباه به عنوان شرمساری تلقی میگردد.
محیط های به اصطلاح آزاد ، مانع پیدایش عشقهای سوزان و عمیق است در اینگونه محیط ها که زن به حالت ابتذال در آمده است یا فقط زمینه برای پیدایش هوسهای آنی و موقتی و هر جایی و هرزه شدن قلبها فراهم است این محیط ،محیط شهوت و هراس است نه محیط عشق به مفهومیکه فیلسوفان و جامعه شناسان آنرا محترم میشمارند.[21]
به محض پیدایش آثار بلوغ ، غریزه جنسی در سطح ظاهر میشود. این دیگر غریزه ابتدایی کودکانه نیست بلکه گرایش و علاقه ای از گونه دیگر است . غالباً جوانان ،از این تحول و گرایش دچار اضطراب میشوند.
غریزه جنسی زمانی خود را نشان می دهد که معمولاً نوجوانان تحت تأثیر تعلیم و تربیتی که دیده قرار دارد.[22]
سن بلوغ سن اضطراب است در این دوره از تربیت ناچار باید پسران از دختران جدا در نظر گرفت اما در این دوره در دختر و پسر رغبت ها افزایش می یابد و شخصیت استوار میشود.
محرومیتهای جنسی بیش از حد و نیز شهواترانی زیاد باعث بروی انواع انحرافات جنسی در جوامع مختلف میگردد.[23]
اشباع غریزه با رعایت اصل عفت و تقوا منافی نیست ،بلکه در سایه عفت و تقوی است که میتوان غریزه را به حد کافی اشباع کرد و جلوی هیجان های بیجا و ناراحتیها و احساس محرومیت ها وسرکوبشدنهای ناشی از آن هیجانها را گرفت.[24]
تربیت صحیح جنسی ،مانند تربیت و خصلت های دیگر انسان مسلماً به شرطی در هر قدم با موفقیت روبرو خواهدشد که زندگی خانوادگی به طور کلی به طرز صحیحی سازمان یافته باشد و فرد تحت تأثیر رهبری پدر ومادر در یک انسان واقعی بار آید.
اگر مسائل جنسی برای نوجوانان حساب شده و کنترل شده باشد و او بتواند از راه صحیح که مورد قبول اجتماع او نیز هست با جنس مخالف خود ،روابط درست ومشروع برقرار کند ،هرگز با مشکل رو به رو نخواهد شد.[25]
معاشرتهای آزاد و بی بند و بار پسران و دختران ، ازدواج را به صورت یک وظیفه و محدودیت در آورده است که باید آن را با توصیه های اخلاقی و یا احیاناً با اعمال زور بر جوانان تحمیل کرد . در سیستم روابط آزاد جنسی ، پیمان ازدواج به دوران آزادی پسر و دختر خاتمه می دهد و آنها را ملزم میسازد که به یکدیگر وفادار باشند.[26]
به عنوان نمونه ، جوانانی که با دخترانی آشنا میشوند و در نتیجه اعتمادشان از همه چیز و همه کس سلب میگردد و در اثر تحریک احساساتشان تصمیم به خود کشی میگیرند . جوانانی که احساس شدید و تازه ای پیدا کرده اند اغلب میتوانند به موقع از شهوت روز افزون خود جلوگیری کنند.
گوی هوسخواهان معاشرت بیش از دو دوستی ساده است و آن احساس ،با عثل و اراده به جنگ بر می خیزد و اغلب نیز پیروز میشود . جوانان سست عنصر و ضعیف الاراده به زودی تحت سلطه هوسها و امیال جسمانی قرار میگیرند و درباره ارضای آن می اندیشند.
آزادی بی بند و بار در زمینه جنسی موجب خطری برای جسم و روان و عاطفه و سببی برای بدبختی و فساد اجتماعی و عاملی برای به خطر افتادن سلامت نسل و خانواده است.[27]