1- مقدمه
بررسی عملکرد اغلب کشورها بیانگر آن است که بین سرمایه گذاری و سطح پیشرفت اقتصادی رابطه تنگاتنگی وجود دارد، بدین معنی که کشورهایی که دارای الگوی کارآمدی در تخصیص سرمایه به بخشهای مختلف اقتصادی هستند، اغلب از پیشرفت اقتصادی و به تبع آن رفاه اجتماعی بالاتری برخوردار می باشند.
تجهیز و تخصیص منابع سرمایه گذاری به فعالیت های اقتصادی از طریق بازار مالی انجام میپذیرد که بازار اعتبارات بانکی جزئی از این بازار است. انجام این امر به عنوان اصلی ترین نقش بانک در بازار مالی، از طریق اعطای اعتبار به مشتریان صورت می گیرد. در این راستا یکی از موضوعات حائز اهمیت، بررسی و ارزیابی ریسک اعتباری ( یعنی احتمال قصور در بازپرداخت تسهیلات اعطایی از سوی مشتریان) می باشد. اندازه گیری این ریسک در میان ریسک هایی که بانک در حیطه وسیع عملکرد خود با آن روست از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و کاهش و کنترل آن به عنوان یکی از عوامل کلیدی اثر گذار بر بهبود فرایند اعطای اعتبار و نتیجتاً بر عملکرد بانکها مطرح و نقش اساسی در پایداری و بقای بانکها و موسسات مالی دارد.
از دلایل اهمیت سنجش این ریسک می توان به موارد زیر اشاره نمود:
امروزه همچنان یگانه عامل ورشکستگی بانکها ریسک اعتباری است. اگر مشتری به موقع تعهدات خود را بازپرداخت نکند این تسهیلات به صورت مطالبات معوق بانکی درآمده و این امر موجب اختلال در سیستم بانکی و در نتیجه در اقتصاد کشور می گردد.
اندازه گیری ریسک اعتباری با پیش بینی زیان های عدم بازپرداخت اعتبارات و ایجاد رابطه منطقی بین ریسک و بازده، امکان بهینه سازی ترکیب پرتفوی اعتباری، قیمت گذاری دارایی ها و تعیین سرمایه اقتصادی بانکها را به منظور کاهش هزینه های سرمایه ای و حفظ توان رقابتی، فراهم نموده و نوعی مزیت نسبی برای بانکها و موسسات اعتباری ایجاد خواهد کرد.
در کشور ایران از یک سو فعالیت بانکها بر اساس قانون بانکداری بدون ربا و براساس عقود اسلامی است لذا، نمی توان مرزی بین بازار پول و سرمایه قائل شد. از سوی دیگر با توجه به ساختار اقتصادی کشور، عملیات بازار سرمایه (بازار اوراق بهادار و سهام) و سایر شبکه های غیر بانکی و قراردادی، پیشرفت قابل ملاحظه ای نداشته و بنابراین سهم قابل توجهی از سرمایه گذاری از طریق تامین مالی بازار بانکی انجام می گیرد بنابراین موفقیت بانکها در انجام این امور از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
در نظام ربوی پس از پرداخت وام، ارتباط بانک با پول قطع شده و بانک بدون توجه به نوع فعالیت اقتصادی، اصل و فرع پول خود را مطالبه می کند، لذا با گرفتن ضمانت کافی، لزومی به ارزیابی دقیق از مشتری وجود ندارد ( و در صورتیکه ارزیابی انجام گیرد در راستای تسهیل مبادلات و انتخاب مشتریان بهتر است) حال آنکه در سیستم بانکداری اسلامی بانک شریک گیرنده تسهیلات در فعالیتهای اقتصادی بوده و عمدتاً سهم آورده فرد به عنوان ضمانت در نظر گرفته می شود. بنابراین با توجه به منابع مالکیتی- وکالتی ارزیابی توان بازپرداخت مشتری های بانک بسیار اهمیت دارد.
با توجه به موارد ذکر شده، آنچه برای بانک اهمیت دارد این است که قبل از اعطای تسهیلات به مشتریان، احتمال عدم بازپرداخت از سوی آنان را ارزیابی نموده و لذا گروهی را انتخاب کنند که مطمئن از ادای دین آنها در موعد مقرر باشند. انجام این امر بوسیله یک سیستم جامع، ساختار و معیار مناسب امکان پذیر می باشد. امروزه بانکها به طور وسیعی از مدلهای سنجش ریسک اعتباری برای تصویب و پرداخت وام های اعطایی استفاده می کنند و با استفاده از معیارهای عینی و اطلاعات حال وگذشته مشتری، در قالب تهیه انواع گزارش های اطلاعاتی و کارشناسی و اتخاذ تصمیم در ارکان اعتباری ذی صلاح، به اعتبارسنجی مشتریان می پردازند درمورد وامهای بزرگ با توجه به تعداد اندک آنها، ارزیابی دقیق متقاضی امکان پذیر است، اما در مورد وامهای متوسط و کوچک، چون تعداد متقاضیان زیاد است، ارزیابی دقیق تک تک آنها پر هزینه است و لذا نیازمند ارزیابی سیستماتیک و ایجاد مدلی است که بر اساس آن بتوان ریسک اعتباری را تعیین و کاهش داد.
با وجود اهمیت این موضوع متاسفانه درکشور ما درزمینه اعطای تسهیلات اعتباری به مشتریان روند منسجم و منظمی به منظور تعیین ریسک اعتباری ایشان، امتیاز دهی، درجه بندی و همچنین تعیین سقفهای اعتباری بر اساس شاخص های ریسک، ملاحظه نمی شود و شاخص ها براساس تشخیص کارشناسی و کمیته اعتباری صورت می پذیرد. برخورداری از یک مدل ریسک کارآمد نه تنها تصمیم گیری در زمینه اعتبار و اخذ وثائق را تسهیل می نماید، بلکه باعث خواهد شد که سیستم بانکی و به تبع آن کشور از الگوی کارآمدی در تخصیص سرمایه به بخشهای مختلف اقتصادی برخوردار گردد.
دراین مقاله پس از مروری بر ادبیات ریسک اعتباری به بررسی عوامل موثر بر ریسک اعتباری مشتریان حقوقی بانک کشاورزی با استفاده از روش آماری رگرسیون لجستیک پرداخته، و از این طریق برخی از ویژگیهای کیفی( نوع فعالیت، سابقه داشتن بدهی معوق،... ) و مالی (برخی از اقلام ترازنامه و...) اثر گذار بر ریسک اعتباری دسته از مشتریان بانک را شناسایی می نماید.
2- مروری بر ادبیات موضوع
2-1- اعتبار سنجی
با توسعه مداوم و پویای صنعت اعتباری، این صنعت هر روزه نقش مهمتری را در اقتصاد کشورها ایفا کرده و اعتباردهندگان به منظور توسعه فرآیند مدیریت اعتباری خود، به استفاده از روشها و ابزارهای جدید و تکنولوژیهای پیشرفته مجاب شده اند. اعتبارسنجی و سنجش توان باز پرداخت مشتریان با استفاده از تکنیک ها و روش های پیشرفته و نوین آماری، از جمله تلاشهایی است که دراین زمینه انجام شده است.
اعتبارسنجی به مفهوم ارزیابی و سنجش توان بازپرداخت متقاضیان اعتبار و تسهیلات مالی و احتمال عدم بازپرداخت اعتبارات دریافتی از سوی آنها می باشد. امروزه به منظور اعتبارسنجی مشتریان نظامهایی نظیر امتیازدهی اعتباری و رتبهبندی مشتریان اعتباری تدوین و توسعه یافته اند.
2-2 – امتیازدهی اعتباری
امتیازدهی اعتباری، نظامی است که به وسیله آن بانکها و موسسات اعتباری با استفاده از اطلاعات حال و گذشته متقاضی، احتمال عدم بازپرداخت وام توسط وی را ارزیابی نموده و به او امتیاز میدهند. به عبارت دیگر امتیازدهی به معنی کمی نمودن احتمال نکول در آینده است. این روش مشتریان اعتباری را بیطرفانه و بر اساس آمار و اطلاعات کمی رتبهبندی مینماید. در حالی که روشهای قدیمی برای ارزیابی مشتریان عمدتا ذهنی و متکی بر دیدگاه مسئول (یا مسئولین) پرداخت وام میباشند.
در کنار روش امتیازدهی اعتباری روش رتبهبندی اعتباری قرار دارد. رتبه بندی اعتباری در واقع روشی برای شناسایی و موافقت با اعطای وام به متقاضیان با ریسک پائین و اجتناب از اعطای وام به متقاضیان با ریسک بالا از طریق طبقه بندی آنها می باشد. طبقات رتبه بندی با نماد های مختلفی، مثلاAAA یا Aaa )برای عالی ترین کیفیت) یا با اعدادی مثلا از 1 تا 10 مشخص می شوند. روش امتیازدهی نسبت به روش رتبه بندی این مزیت را دارد که با ارائه امتیاز ( همان مقدار عددی احتمال عدم بازپرداخت به موقع تسهیلات از سوی مشتریان، یا ریسک اعتباری است، مثلا ....23/0،01/0)، به هریک از متقاضیان، علاوه بر طبقه بندی یا رتبه بندی آنها، درجه ریسک اعتباری و در نتیجه فاصله بین هر یک از طبقات رتبه بندی (به طور مثال متقاضی دارای رتبه اول و دوم یا ...) را مشخص می نماید. به طور مثال شرکت الف، ب و ج که در روش رتبه بندی اعتباری به ترتیب رتبه های2، 2و 3 را به خود اختصاص داده اند می توانند به ترتیب ریسک اعتباری (یا امتیاز)11، 19 و 25 درصد را داشته باشند.
2-3-ضرورت امتیازدهی اعتباری مشتریان
امتیازها برای بانکها این امکان را فراهم می آورند که ریسک اعتباری را اندازه گیری نموده و آن را متناسب با پورتفوی اعتباری اداره کنند. بدین مفهوم که اکسپوژر (ریسک قابل مشاهده و محاسبه ) بانک را در رابطه با انواع ریسک تعدیل و اصلاح نماید. این مطلب را می شود با رابطه زیر توضیح داد:
( احتمال عدم بازپرداخت ) ×( نرخ زیان در صورت عدم بازپرداخت ) × ( مبلغ در معرض ریسک) = زیان مورد انتظار
در این رابطه نرخ زیان (عدد یک منهای سهم درصدی وام که به وسیله تضمین پوشش داده شده است) و مبلغ در معرض خطر( میزان وام ) معمولاً معلوم و احتمال عدم بازپرداخت نامعلوم و مجهول می باشد. سیستم امتیازدهی اعتباری می بایست قابلیت برآورد احتمال عدم بازپرداخت را داشته باشد. بانک می تواند بر اساس زیان مورد انتظار، پورتفوی دارایی ها، اعتبارات و مشتریان اعتباری خود را تعدیل و تنظیم نماید.
2-4-موسسات امتیازدهی/ رتبه بندی
در کشور های دیگر امتیازدهی اعتباری توسط موسسات اعطاء کننده اعتبار[1] یا موسسات امتیازدهی[2]، در سطح وامهای اعطایی به اشخاص حقیقی یا شرکتهای کوچک و متوسط و در مورد کارت های اعتباری اجرا میشود. حال آنکه روش رتبه بندی اعتباری توسط سیستم های رتبه بندی داخلی[3] و موسسات رتبه بندی[4] و در سطح وامهای اعطایی به شرکتهای بزرگ انجام می گیرد.
تفاوت موسسات رتبه بندی و سیستم های رتبه بندی داخلی این است که موسسات
رتبه بندی رتبه های مشتریان اعتباری را تعیین می کنند و در قبال رتبه های ارائه شده هیچگونه مسئولیتی را نمی پذیرند. این موسسات اطلاعات و رتبه ها را در سطح عمومی منتشر می کنند. اما هیچ گونه اطلاعاتی در مورد چگونگی و فرآیند تعیین رتبه ها در اختیار افراد قرار نمی دهند.
از سوی دیگر، سیستم های رتبه بندی های داخلی توسط واسطه های مالی ( بانکها و موسسات مالی و اعتباری ) به منظور اندازه گیری خطراتی که بانکها و موسسات اعتباری با آنها مواجه هستند، انجام می شود. این اطلاعات یک مزیت رقابتی برای هر بانک و یا موسسه مالی محسوب و از انتشار آن در سطح عموم و حتی خود مشتریان اعتباری این واحدها جلوگیری می شود. لیکن در حال حاضر اعتماد و اعتبار موسسات رتبه بندی به دلیل قدمت فعالیت آنها بیشتر از سیستم های رتبه بندی داخلی و واسطه های مالی است. در مورد سیستم های رتبه بندی داخلی، بانکها و موسسات مالی هنوز در مرحله روش شناسی و آزمایش به سر می برند.
2-5-معیار های مورد استفاده به منظور امتیازدهی اعتباری
موسسات اعتباری و بانکها می بایست با توجه به پیچیدگی فعالیتها و محیط اقتصادی پیرامونشان، مدلهای مناسب جهت ارزیابی امتیازدهی اعتباری مشتریان را انتخاب نمایند.
در خصوص مشتریان اعتباری حقوقی بزرگ، بانکها از معیار 5C، برای تصمیم گیری اعتباری استفاده می کنند. البته معیار 5C می تواند با تعدیلاتی برای کلیه مشتریان به کار رود ولی برای مشتریان کوچک و متوسط شاخصهای خاصی در مدل امتیاز دهی گنجانده می شود.