تعریف عملیاتی واژه ها:
1-ازدواج (marriage) :
جفت گرفتن زن کردن – شوهر کردن – با یکدیگر جفت و قرین شدن
در این تحقیق منظور از ازدواج رابطه حقوقی است که برای همیشه به وسیله ی عقد مخصوص بین زن و مرد حاصل شده است.
فصل اول
چکیده
ازدواج پیمان مقدسی است که در آن زن و مرد بر اساس یک تعهد قانونی،شرعی و عاطفی پیمان می بندند تا با تشکیل خانواده در یک زندگی مشترک ،نیازهای همدیگر را تامین و درنشیب و فرازها و تلخی و شیرینی های زندگی یار و غمخوار هم باشند.با این وجود،خانواده یکی از ارکان جامعه بشمار می رود و دستیابی به جامعه سالم در گرو سلامت خانو اده و تحقق خانواده سالم،مشروط به برخورداری معماران (زوجین)آن از سلامت روانی و داشتنرابطه ای مطلوب با یکدیگر است.دراین راستا،مطالعه حاضر به بررسی موانع ازدواج بین جوانان شهرستان اردکان که در کارخانه صدف این شهر مشغول به کارند می پردازدو آسیب ها و موانع اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی،خانوادگی و فردی از دیدگاه آنها مورد ارزیابی قرار میدهد.
روش: این مطالعه به روش توصیفی -تحلیلی و مقطعی انجام گرفت و در آن 50 نفر ازکارکنان این کارخانه در رده ها و مدرکهای مختلف به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ،انتخاب و با پرسشنامه ارزیابی قرار شدند. ابزار پژوهش در این مطالعه ،چهار حیطه کلی موانع (اقتصادی،اجتماعی-فرهنگی،خانوادگی و فردی)،را از مجموعه سوالات استخراج و تجزیه و تحلیل کرد. نتایج: در تجزیه و تحلیل نتایج این مطالعه مشخص شد که مهمترین موانع ازدواج به ترتیب اولویت:موانع اقتصادی،فرهنگی-اجتماعی ،فردی و خانوادگی بوده است.همچنین مهمترین موانع اقتصادی برای جوانان نداشتن شغل مناسب،نداشتن مسکن و مخارج ازدواج در برگزاری جشن عروسی،مهمترین موانع فرهنگی-اجتماعی:دوست پسر یا دوست دختر داشتن ،مشکلات اخلاقی بستگان عنوان شده است،همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین دیدگاه جوانان پسر و دختر در مورد موانع ازدواج در بعضی گزینه ها تفاوت آماری معناداری وجود دارد.این تفاوت ها در مورد وسواس در انتخاب شوهر مناسب،ترس ا شکست در ازدواج ،وضع نامطلوب اقتصادی طرف مقابل و سیگاری بودن فرد،به نفع دانشجویان دختر و در مورد :ترس از جواب منفی طرف مقابل (دختر)،مخارج سنگین ازدواج،برگزاری جشن عروسی و نداشتن شغل مناسب ،به نفع جوانان پسر بوده است. بحث: نظر به این که ازدواج موفق زمینه ساز خانواده ای سالم و در نهایت نویددهنده جامعهای سالم است،رفع موانع ازدواج مخصوصاً موانع شغلی با ایجاد شغل و فرصت های شغلی مناسب برای جوانان توسط متولیان و برنامه ریزان جامعه می تواند آسیب ها و موانع ازدواج را به حداقل ممکن برساند.
مقدمه
زندگی در قرن بیست و یکم همه چیزش متفاوت است. تولدش، بزرگ شدنش، کار کردنش و حتی ازدواجش. هر روز یک آمار جدید منتشر می شود که سن ازدواج بالا رفته است، جوانان تمایلی به ازدواج ندارند و..
از گذشته های بسیار دور، ازدواج و تشکیل خانواده در هر دین و مسلکی مورد قبول بوده است به اعتقاد بسیاری از فلاسفه و دانشمندان فقط از طریق ازدواج است که فرد به آرامش واقعی دست پیدا می کند همان مساله ای که در قرآن کریم هم به آن اشاره شده است.
بالا رفتن سن ازدواج یکى از معضلات مهم جوامع بشرى است; زیرا با افزایش سن ازدواج، جوانان از شیوه بهنجار ارضاى غریزه جنسى و آثار و فواید آن محروم مى شوند. در جوامع گذشته پسران و دختران با رسیدن به سن بلوغ، یا کمى بعد از آن اقدام به ازدواج مى کردند و مجرّد ماندن یک نقص اجتماعى محسوب مى شد. اما با پیچیده تر شدن جوامع و ایجاد خواسته ها و انگیزه هاى کاذب، ذائقه اجتماعى تغییر یافت و به تبع این تغییر ذائقه، نیاز طبیعى و غریزى به ازدواج سرکوب و این روند، تا جایى پیش رفته که امروزه در بعضى جوامع غربى، جوانان بکلى از ازدواج سرباز زده اند و آن را مانعى براى آزادى خود تلقّى مى کنند. تنها زمانى به ازدواج روى مى آورند که نشاط جوانى را از دست بدهند و نیازمند یک پرستار یا مراقب هستند. متأسفانه این فرهنگ اشتباه جوامع اسلامى از جمله جامعه اسلامى ما را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است، به گونه اى که افزایش رو به تزاید سن ازدواج در کشور، مشکلات فراوانى به دنبال داشته است. مشکلاتى همچون افسردگى و از بین رفتن نشاط در جوانان، ابتلا به وسواس زیاد در انتخاب همسر، مشکل آفرینى فرزندان بزرگ و ازدواج نکرده در خانه، افزایش اضطراب و نگرانى بخصوص در دختران بلاتکلیفى، از دست رفتن طراوت و زیبایى، ناامیدى و تصمیم به عدم ازدواج به خاطر کاهش میل به ازدواج، بى دقتى در انتخاب همسر، احتمال افزایش انحرافات، و ده ها مشکل از این قبیل که جوانان ما را، به چالش کشانده است.
این نکته ها بارها و بارها گفته شده است و کسی در صحت آنها شک ندارد، اما گاه مسائلی بوجود می آید که سن ازدواج را بالا می برد و تمایل افراد را به تشکیل خانواده و تداوم نسل کم می کند، عواملی که شاید روزی نبودند و حال وجودشان که قرار بود مایه آسایش انسان در دنیای تکنولوژی باشد دلیلی است تا بسیاری از جوانان از بزرگ ترین رویداد زندگی شان چشم بپوشند.
بیان مساله
زندگى در جوامع بشرى گذشته سادهتر بود و پیچیدگى و مشکلات امروز را نداشت و در نتیجه سن ازدواج پایینتر بود؛ ولى جوامع شهرنشین امروزى از پیچیدگى و مشکلات خاصى برخوردار است و همین امر باعث شده که جوانها نتوانند به راحتى تشکیل خانواده دهند و در نتیجه سن ازدواج بالاتر رفته است. آخرین آمارى که در دست است سن ازدواج پسرها را حدود 27 سال و دخترها را حدود 24 سال نشان مىدهد (جوانان و ازدواج، ص 43).
ازدواج علاوه بر پاسخگویی به نیاز های جنسی و عاطفی فرد، نیاز های اقتصادی، ارتباطات اجتماعی و فرهنگی او را نیز تنظیم می کند و به خاطر اهمیت و تاثیری که دارد، به عنوان هنجاری پذیرفته شده در تمامی کشور های دنیا به حساب می آید.
علاوه بر پیامد های یادشده، سن ازدواج می تواند تبعات اجتماعی و روانی نیز به همراه داشته باشد. ازدواج در سنین بالاتر به آن معنا است که جوانان باید دوره های طولانی تر را در خویشتنداری جنسی (الزام اخلاقی مالتوس) بگذرانند، که این خود باعث وارد شدن فشار روحی، روانی، افسردگی، اضطراب و به وجود آمدن بسیاری از امراض روانی دیگری در آنان می شود. ازدواج در سنین بالاعلاوه بر عوارض یادشده، باعث ایجاد فاصله بین والدین و فرزندان هم می شود. به موجب فاصله نسلی، شکاف و در مواردی تضاد نسلی به وجود می آید و همین امر همراه با بزرگ شدن بچه ها اختلاف سلیقه و نگرش های متفاوتی را در درون خانواده به ثمر می رساند.
اما افزایش سن ازدواج به افزایش سرمایه های اجتماعی منجر می شود و فرد با دیدی بازتر و اندیشمند تر همسر خود را انتخاب می نماید. می توان گفت که این تاخیر نقش مثبتی در زندگی فرد داشته است، ولی در بسیاری از مواقع افزایش بیش از حد سن ازدواج باعث سرخوردگی های عاطفی و روانی در فرد می شود که حتی توانمندی های فردی هم نمی تواند این سرخوردگی ها را درمان کند. در اصطلاح کلی می توان گفت که ازدواج فرد می بایست در سن مطلوب انجام شود نه آنقدر زود که صرفا مبتنی بر غرایز جنسی و یا اجبار های اقتصادی و اجتماعی باشد و نه آنقدر دیر که منجر به بروز اختلافات روانی و یا حتی آسیب های اجتماعی شود.
اهمیت و ضرورت تحقیق
امروزه یکی از معیارهای توسعه یافتگی جوامع بشری را وجود تحقیقات گسترده علمی – کاربردی در تمام سطوح اجتماعی – اقتصادی و صنعتی آن جامعه می دانند. و کشورهایی را توسعه یافته می دانند که به تحقیقات بهای کافی می دهند. امروزه ما شاهد هستیم که در کشور های توسعه یافته بخشی از درامد ناخالص خود را به امر تحقیفات اختصاص می دهند که متاسفانه در کشور ما نه تنها این امر تحقق نیافته است بلکه به تحقیقاتی که توسط محققان در گوشه و کنار این کشور به صورت جسته و گریخته انجام می شود نیز توجه کافی مبذول نمی شود و هرگز نتیجه این تحقیقات به کار گرفته نمی شود .
حال اگر ما معتقد به پیشرفت کشور خود هستیم باید نگرش خود را به امر تحقیق تغییر دهیم و این امر در بحث مهمی مانند ازدواج ضرورت بیشتری پیدا می کند.
اگر ما محور توسعه هر کشور را نسل جوان آن بدانیم و اگر به ازدواج به عنوان مهمترین عرصه زندگی نگاه کنیم ضرورت این تحقیق بیشتر بر ما آشکار می شود.
همچنین با تاملی بر آمار های ثبت شده مشخص می شود که تا چه اندازه جوانان در امر ازدواج سرگردانند و مشکلات و موانع موجود در سر راه آنها در به تأخیر انداختن سن ازدواج آنها مؤثر است .
بر اساس این آمار میانگین سن ازدواج مردان در ایران با تحول عمده ای روبه رو نبوده و همواره در اطراف سن 25 سال در نوسان است، ولی سن ازدواج زنان بین سال های 81- 1345 با افزایش تدریجی همراه بوده و این افزایش در یکی دو دهه اخیر شتاب بیشتری داشته است، به طوری که در سال 1381 بیش از یک چهارم دختران 29-25 ساله هنوز ازدواج نکرده بودند. همچنین سن متوسط ازدواج زنان در ایران طی سال های سرشماری (81-1345)، به تدریج افزایش یافته و از 4/18 سال به 2/23 سال رسیده در صورتی که سن متوسط مردان فقط از 25 سال به 9/25 سال رسیده است.
آمار های موجود در سالنامه آماری کشور نیز نشان می دهد که جمعیت افراد در سن ازدواج (مردان 34-24) و (زنان 29-15) در حال افزایش است، به گونه ای که از 19 میلیون و 848 هزار و 39 نفر در سال 81 به 21 میلیون و 421 هزار و 541 نفر در سال 83 رسیده است. در این آمار تعداد زنان در سن ازدواج بیشتر از مردان است.
حال با توجه به این آمار و ارقام در می یابیم تا چه اندازه تحقیق در مورد مسئله ازدواج مهم است زیرا این بالا رفتن سن ازدواج سبب می شود تا فساد و بی بند و باری در جامعه افزایش یابد و هرگاه نیروی جوان جامعه که کارامد ترین قشر جامعه می باشد دچار آسیب روانی شود جامعه رو به تباهی میرود.
پس واضح و مبرهن است که انجام تحقیقات در این زمینه – که البته کمتر کسی هم به سراغ آن رفته است – نه تنها مشکلات فردی را رفع می کند بلکه در ارتقای یک جامعه مؤثر است .
سؤالات تحقیق
بیکاری تا چه اندازه در به تأخیر افتادن سن ازدواج نقش دارد؟
مشکلات اقتصادی تا میزان سن ازدواج را بالا می برد؟
مشکل مسکن در به تعویق افتادن ازدواج تا چه اندازه اهمیت دارد؟
اشتغال به تحصیل تا چه اندازه مانع ازدواج جوانان می شود ؟
مخالفت والدین تا چه حد امر ازدواج را تحت تأثیر قرار می دهد ؟
آزادی روابط دختر و پسر در جامعه تا چه اندازه سن ازدواج را به تأخیر می اندازد؟
ترس از شکست در ازدواج در بالا بردن سن ازدواج چقدر مؤثر است ؟
نابرابری سطح تحصیلات پسر و دختر تا چه اندازه سن ازدواج را به تأخیر می اندازد؟
ازدواج ناموفق یکی از اعضای خانواده چه اندازه مانع ازدواج جوانان می شود؟
10- فقدان والدین تا چه میزان در بالا رفتن سن ازدواج تأثیر دارد؟
11- توقعات بیجا از همسر آینده در به تعویق افتادن ازدواج چقدر مؤثر است؟
12- ازدواج نکردن خواهران و برادران بزرگتر چه اندازه مانع ازدواج جوانان می شود؟
فرضیه های تحقیق
بیکاری یکی از مهمترین عوامل در به تأخیر افتادن سن ازدواج جوانا ن به شمار می رود.
مشکلات اقتصادی را می توان یکی از موانع مهم جوانان در بالا رفتن سن ازدواج تلقی کرد.
یکی از دلایل دیگر بالا رفتن سن ازدواج در جامعه مشکل مسکن است.
اشتغال به تحصیلات را از عوامل بالا رفتن سن ازدواج می توان به شمار آورد.
مخالفت والدین با تمایلات جوانان نسبت به ازدواج عاملی برای بالا رفتن سن ازدواج است.
یکی از دلایل بالا رفتن سن جوانان در ازدواج آزادی روابط پسر و دختر در اجتماع است.
ترس از شکست از عوامل دیگری است که در بالا رفتن سن ازدواج مؤثر است.
نابرابری سطح تحصیلات دختر و پسر در به تأخیر افتادن سن ازدواج مهم به شمار می رود.
یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج در بین جوانان ازدواج نا موفق یکی از اعضای خانواده می باشد.
10-فقدان والدین می تواند در به تأخیر افتادن سن ازدواج جوانان مؤثر باشد.
11- توقعات بیجا از همسر آینده از عواملی می باشد که سن ازدواج جوانان را بالا می برد.
12- وجود خواهران و برادران مجرد بزرگتر در خانواده در بالا رفتن سن ازدواج جوانان مؤثر است.
فصل دوم
پیشینه تجربی تحقیق :
با بررسیهای گونان و مراجعه به سایتهای مختلف اینتر نت به این نتیجه رسیدیم که تا کنون در ایران تحقیقی تحت عنوان علت بالا رفتن سن ازدواج صورت نگرفته است.
ازدواج چیست؟
ازدواج، در جوامع انسانی یک رخداد ضروری و یکی از مهمترین نیازهای اجتماعی است که در عین سادگی، گاهی با فراز و نشیبهای بغرنج و پیچیدهای همراه میشود.
مفهوم ازدواج، در طول قرون و اعصار و تحت تأثیر تحولات اجتماعی، دگرگون شده است و در یک مسیر تکاملی، ضمن حفظ ارزشهای این پیوند، نوع نگرش مردان و زنان نسبت به آن نیز تحول یافته است.
ازدواج مجموعه ترتیبات همسرگزینی است که مورد تایید جامعه باشد. اگر روابط زناشویی میان زوجین به صورت نهادینه آغاز شود، ازدواج نقطه آغاز این روابط تلقی میشود. بنابراین ازدواج میتواند نقطه عزیمت زندگی یک زن یا یک شوهر در قالب خانواده باشد. این مفهوم ضرورتاً روابط زن و شوهر را متمایز از سایرپیوندهای بیرون از حریم خانواده میکند .
بنابراین روابط فاقد نیت ازدواج و فرزندپروری، نمیتواند ازدواج تلقی شود. یکسری تعاریف هم در دوره جدید مطرح شدهاند، این تعاریف میگوید؛ ازدواج روابط قانونی و رسمی بین یک زن و مرد بالغ به شکل نهادینه است که حقوق و تکالیفی را متوجه همدیگر میکند. این مفهوم از دیدگاه فمینیستی از مفهوم صیغهگری و مشابه آن یا زندگیهای رفاقتآمیز که بهتازگی در غرب باب شده، متمایز است و در مجموع بستگی به جامعهای دارد که روابط را چگونه تلقی می کند.
در ازدواج برای فردی که تازه وارد جامعه شده است یک جایگاه قانونی تعریف میکنیم تا ببینیم از لحاظ توارثی، حقوقی و منزلت به چه کسی وابسته است و جایگاه واقعیاش کجاست؟ انتقال حقوق هریک از طرفین زن و شوهر در ازدواج اتفاق میافتد، یکی حق محل سکونت، حق استفاده جنسی از طرف مقابل، حق استفاده از خدمات خانگی طرفین و حق استفاده از دارایی مشترک، که همان مایملک است.
در ازدواج به لحاظ اقتصادی یکجور پشتوانه مشترک مالی ایجاد میشود، که فرزندان میتوانند به آن تکیه کنند تا بعدها بتوانند وارد جامعه بشوند. ازدواج یکجور ایجاد نظام خویشاوندی هم هست یعنی فرد تعیین میکند با چه اقدامی و با کدام خصوصیات اجتماعی میخواهد وصلت کند.
لزوماً ازدواج باید به تایید عمومی برسد و مشروعیت بیابد. برخورد جامعه با این واقعه با زمانی که فرد مجرد است، متفاوت میباشد. از نظر فمنیستها کارکرد ازدواج متفاوت است. آنها میگویند، هویت جدیدی که برای زن متاهل ایجاد میشود، او را به عنوان جنس دوم در پایگاه فروتری تعریف میکند.
ازدواج یک ایدئولوژی و یک نظم تاریخی است که با یک رابطه ناهمنجسخواهانه بین زن و مرد اتفاق میافتد. زن از طریق دادوستدش و بده بستانش نظم خویشاوندی را حفظ میکند و این یک ترتیب تاریخی است که اتفاق میافتد. این ایدئولوژی و ترتیب تاریخی سبب شده که در دوره جدید نهادهای سیاسی تلقی نادرستی از ازدواج داشته باشند .