پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی
در رشته مهندسی سیستم
پیشگفتار
سخن از مدیریت در دین مبین اسلام است، مدیریتی که متاسفانه باید اعتراف نمود که در طول تاریخ از آن سخن زیادی گفته نشده است.
جامعهای که نام اسلامی را به همراه خود یدکی میکشد، نمیتواند در وادی مدیریت اسلامی قدم نگذاشته و از چشمه پر فیضان سیراب نگردد.
هر چند بعضی از صاحبنظران معتقدند که امروزه دستاوردهای علومی که در خدمت مدیریت قرار دارد، نیاز را به الهام از رهنمودهای نظری کم کرده است، ولی دقت نظر در مفاهیم آیات و اخبار و احادیثی که مدیران به استفاده از این دستآوردها سوق داده و راه را برای موفقیت سازمانها هموار میکند، نظری تلقی نمودن رهنمودهای قرآن را کاهش میدهد، بطوریکه قرآن کریم دائماً اهمیت تدبیر را برای انسان یادآور میشود تا اینکه او بتواند در انجام هر کار و حل هر مشکلی موفقیت حاصل نماید.
تدبیر در امور اجتماعی که شئون زندگی انسانها رادر بر میگیرد از اهمیت خاصی برخوردار است، و به همین سبب خداوند نیز در کتاب انسان ساز خود که توسط حضرت محمد مصطفی (ع) نازل شده به تدبیر کنندگان قسم یاد مینماید و اهمیت این امر را برای انسانها روشن میسازد.
همانگونه که در سوره النازعات، آیه 5 به این موضوع اشاره کرد و میفرماید:
«فالمد برات امراَ»
«پس سوگند به تدبیر کنندگان»
ضرورت تدبیر، ضرورت مدیریت را آشکار می سازد، که در یک اهتمام جمعی، آن کس که زمام امور را با تمام اختیارات آن بدست میگیرد، چو نیکوست که از کیفیت اندیشه و تفکر نیز برخوردار باشد و برای بهبود حرکت جمعی بتواند تدبیر و اندیشه را در جامعهای که حرکت به سوی پیاده کرد احکام و فرآمین الهی دارد، بکار برد، تا بنای نظام خود را بر اسلام استوار سازد و بدینوسیله در انتخاب و انتصاب مدیران از هیچ تلاشی فروگذار نشود تا در عمل پیروز گردد.
اعمال مدیریت در سازمانهای اسلامی میتواند از خاصیت اجتماع شمول در هر جامعهای برخوردار باشد، بدینگونه که مدیران الگوئی نسبی از یک مطلق باشند تا با ارشاد به صحت، علاوه بر ایجاد، تولید و خدمت، در تربیت جامعه نیز عملاَ سهیم گردند. اما چگونه میتوان به این نیت مقدس جامعه عمل پوشاند؟
مصداق واقعی در این باره میتوان عملکرد مدیران الهی یعنی پیامبران باشند که اساس مدیریت را از سرچشمه پر فیض خالق خود آموختند و آنرا در میان امت خود بکار بردند و همچنین برای هدایت اساس و مبانی که بشارت دهنده، آن بودند، کتاب آسمانی بر جای نهادند، و برای توجیه و تعبیر آن در غیاب خود رهبرانی را پروراندند که نشانهی بارز آن در روش حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی(ص) به روشنی مشهود است.
ملاحظه مینمائید که مدیریت اسلامی یعنی مدیریت الهی، یعنی آنچه که خدا میخواهد و آنچه که منافع خلق را به دنبال دارد، که در آن نقصان، جائی و خودکامگی، مکانی ندارد.
حکومت، آمریت دانش است، دانشی که صدق و صداقت، رفق و رفاقت، صلح و صفا و ثمره، مطلوب را متفقاً دربردارد.
آیا اگراساس مدیریت را بر ویژگیهای فوقالذکر بنانهیم، نمیتوانیم در هر جایگاه کسی را که شایسته است قراردهیم، تا مراحل اجرای امورات دچار نقص و حرکت دچار لغزش نشود؟
بلی، به این دلیل است که تعهدی که باتلفیق علم و عمل حاصل شود در اسلام جایگاه خاصی دارد، و چون پذیرش مسئولیت برای یک فرد مسلمان باید آگاهانه صورت پذیرد، پس شایسته است که در خود تخصص را نیز جای دهد.
ودر یک کلام باید بگویم که برای پذیرش مسئولیت تئها تعهد به اسلام کافی نیست و فرد متعهد میبایست تخصص کافی نسبت به انجام امورات آن مسئولیت داشته باشد. پس به صرف عمل یک فرد به واجبات، که در ذمه هر فرد مسلمان است،نمیتوان به وی مسئولیت واگذار نمود، زیرا که بار امانت را کس میتواند به دوش بکشد که راه امانتداری را (آنچنانکه به امانت صدمهای نرسد) بداند، مدیر اسلامی خداجو، خداترس و عبدا.. است، و این عبد خدا بودن اوست که وی را در عمل و حرکت یاری میدهد.
جلوههای امکانات، مدیر اسلامی را بخود مشغول نمیکند، زیرا که او برای عمل صالح خود باید از خدوند، ساده زیستن را طلب کند تا از این راه جلب رضایت خدایش را نماید.در راستای اهمیت و ارزش مدیریت اسلامی و معیارهای انتخاب مدیر اسلامی،توفیق حاصل شد که در پروژه تحقیقاتی خود بیانگر مطالبی، هر چند ناقص بشرح ذیل باشم:
ما سعی داریم پس از بیان کلیات پروژه خود که در فصل اول ارائه خواهد شد، در فصل دوم، انسان را از دیددگاه قرآن توجیه نماییم و سپس در فصل سوم بحثی را برای شناخت سازمان اسلامی، که جایگاه مدیریت الهی در آن است، اختصاص دهم و آنگاه در فصل چهارم نگرشی بر تحول مدیریت در تاریخ زندگی انسان بیافکنیم و در ماقبل آخر فصول، رهبری و مدیریت را از دیدگاه اسلام بررسی نماییم و بالاخره در فصل ششم، شرایط و اوصاف یک مدیر، در نظام اسلامی را بازگو نماییم.
و نتیجتاً اینکه مدیریت اسلامی این نیست که این حقیر برداشت و به رشته تحریر درآوردهام بلکه این مجمل، نمایی است که از ذات و سرچشمه دستورات دین مبین اسلام نشأت گرفته است. و امیدوارم با دریافت نظرات سازنده اهل علم و بویژه فرماندهان ارجمندمان بتوانیم در هر چه بهتر تهیه وتنظیم نمودن و ارائه این پروژه تحقیقاتی موفق گردم.
فصل اول
کلیات
مقدمه
2- معرفی موضوع تحقیق
3- اهمیت تحقیق
4- انگیزه و هدف از تحقیق
5- روش تحقیق
6- موانع و مشکلات تحقیق
1-مقدمه
شاید بتوان گفت که هیچ امری در زندگی انسان و پیشبرد اهداف او نمیتواند نقش رهبری و مدیریت را داشته باشد.
اهمیت رهبری و مدیریت و تاثیر بسیار آن در سازندگی جوامع انسانی و پیشرفت کشورهای جهان، امروزه بیش از هر زمان دیگر به اثبات رسیده است و این حقیقت به تجربه نیز درآمده است که در میان جوامع انسانی امروز، آن جامعهای توانسته است به رشد و توسعه و پیشرفت بیشتر و بهتری دسته یابد که از نعمت وجود رهبری لایق تر، و مدیرانی داناتر برخوردار باشد، تاریخ نیز با نمونهها و شواهدی که در این زمینه ارائه داده است، این تحقیقت را تائید نموده، چون بسیار دیده شده است که جامعهای یا کشوری که بعلت سوء رهبری و مدیریت، رو به زوال و نابودی کشیده میشده، و میرفته است تا دیگر اثری از آن بجای نماند، هنگامیکه به برکت یک انقلاب و یا بر اثر عوامل دیگری، شبکه رهبری و مدیریت این جامعه تغییر میکند، بدون آنکه هیچ عامل دیگری دخالت داشته باشد، همین جامعه بر اثر رهبریهای درست و حسن انجام امور توسط آن مدیران، دراندک زمانی آثار زوالش از بین رفته و همیکن شمور رو به اضمحلا، بسرعت رو به رشد و توسعه میرود و از نابودی حتمی نجام مییابد. توجه به عملکردهای مدیریت در سالهای اخیر گویای این واقعیت است که جوامع سعی در ایجاد هماهنگی در سازمانهای خود مینمایند. و برای رسیدن به این منظور از دست آوردهای مختلف مدیریت بهره میجویند. در این راستا هر اجتماعی عملکرد مدیریتی خود را بر اعمال مدیریت در جوامع دیگر ارجح تر میداند، بطوریکه گهگاه درگیری تفکران گوناگون، تفهیم مفهوم واقعی مدیریت را دچار نوسانات میسازد، لذا در حال حاضر لزوم مشخص کردن مفهوم واقعی مدیریت و عوامل ارکانی آن بشدت احساس میشود.
حال برای آنکه به مدیریت و نقش بسیار موثر آن در ساخت و پیشرفت جوامع انسانی بیشتر آگاه شویم، کافی است به این نکته توجه داشته باشیم که هیچ عمل سادهای را نمیتوان در نظر گرفت که انجام صحیح آن از برنامه ریزی، تصمیم گیری، زمانبندی، تقسیم کار و پیشبینیهای احتمالی بینیاز باشد و اینها همه همان اصول مدیریتی هستند که هر مدیر برای اداره امور حوزه، مسئولیتش بایستی آنها را اعمال نماید.
همچنین قوانین و مقرراتیکه لازمه اداره امور یک جامعه بوده و برای جلوگیری از تشنج و هرج و مرج در یک کشور ضروریست، نیز بخشی از مدیریت و رهبری صحیح آن جامعه یا کشور میباشد.
و به این ترتیب اداره صحیح امور در سطح کوچک که میتوان از آن بعنوان مدیریت نام برد و هم چنین در سطح وسیع که از آن نیز بعنوان رهبری نام میبریم، مهمترین مسائلی هستند که وجود آنها در همه نظامها و حکومتها ضورری است، و آن نظامی میتواند بهتر و با قدرت بیشتر به رفع مشکلات موجود خویش بپردازد که سیستم حکومتی خویش را بر اساس رهبری و مدیریتی صحیحتر و اصولیتر استوار نماید.
اصولاَ خط و مشی اصلی مدیریت در هر جامعه از ایدئولوژی و فرهنگ حاکم بر آن جامعه نشات میگیرد و با توجه به اینکه ایدئولوژی حاکم بر نظامی اسلامی، احکام و فرامینی است که از سوی خالق هستی برای ما صادر شده و توسط پیامبران و امامان و رهبران اسلامی به ما ابلاغ گردیده است.
لذا در تعیین ابعاد مدیریت در جامعه اسلامی باید متکی بر قائمه ایدئولوژی اسلامی باشیم.
مدیر مسئول در یک سازمان اسلامی باید:
بدین طریق ایده خود محوری در مدیر جایگزین خدا محوری گشته، مناسبات سازمانی بر اساس معرفت خدا (معرفتی استوار بر اساس توجیه) شکلمیگیرد. و مدیر در هر حال ارتباط خود را با خدا در عمل به تصویر میکشاند.
آری، اگر مدیر مجهز به این شناخت گردد، الگوی سایر اعضاء سازمان قرار میگیرد و در سازمان فوق اگر هر اندازه انسانها با درجات سازمانی و ویژگیهای مختلف انسانی وجود داشته باشند، اعمال مدیریت اسلامی، آنرا به صورتواحدی تجلی میدهد، زیرا در این صورت، رسیدن به وحدت، هدف قرار میگیرد.
امیدواریم این پروژه، تحقیقی بتواند سهمی (هر چند اندک) در گسترش مدیریت اسلامی و پیشبرد اهداف سازمان های اسلامی داشته باشد.
معرفی موضوع تحقیق:
بررسی معیارهای شایستگی مدیریت و ویژگیهای یک مدیر موفق از دیدگاه اسلام
مدیریت اسلامی مدیریتی است که زمینه رشد انسان بسوی ا.. را فراهم نموده و مطابق کتاب، سنت، سیره و روش پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع)و علوم و فنون و تجارب بیشری جهت رسیدن به اهداف نظام در ابعاد مختلف، همانند یک محور، مدار و قطب عمل میکند.
این تعریف دارای چند ویژگی است که جای اندکی دقت دارد:
اولاً: هدف از خلقت را بیان میکند.
همانگونه که خداوند درسوره، ذاریات، آیه 56 در این خصوص میفرمایند:
«ما خلفت الجن و الانس الا لیعبدون»
«ما جن و انسا را نیافریدیم، مگر برای اینکه مرا پرستش کنند.»
سپس نتیجه میگیریم که پیامبران الهی مدیرانی بودند که به منظور هدایت و دعوت انسانها برای عبودیت خداوند بر انیگخیخته شدهاند.
ثانیاً: تطابق رفتار مدیر با کتاب و سنت و سیره پیامبر (ص) و امامان معصوم(ع) یعنی اینکه در مدیریت اسلامی داشتن الگو و اسوه و عمل نمودن به گفتهها و کردار آنها یک اصل اساسی است.
همانگونه که در آیه 21 سوره احزاب خداوند میفرمایند:
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه»
«البته شما رادر اقتداء به رسول خدا چه در صبر و استقامت و چه در اوصاف و امثال نیکو خیر سعادت بسیار است»
ثالثاً: آگاهی از علوم و تجارب بشری از دیگر مسائل پایهای مدیریت اسلامی است. بسیاری از آیات قرآن کریم تفکر و تعلم را ارج مینهند. همچنین فرمایش پیامبر اکرم(ص) در این زمینه نیز نشانارج و منزلت دستیابی به دانش و علم را میرساند. تا جائی کهآن حضرت میفرمایند:
«اطلبو العلم ولوبالصین»
«در جستجوی علم باشید، حتی اگر در چین باشد.»
بسیار واضح و روشن است که در چین فقه و اصول درس نمیدادهاند، بلکه علوم تجربی میآموختهاند و میدانیم که مطالب علمی مرز نمیشناسد و همه جهانیان میتوانند از آن بهرهمند شوند. کما اینکه در بند ششم از اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز استفاده از علوم و فنون و تجارب بشری و تلاش در پیشبرد آنها بعنوان یکی از اهداف جمهوری اسلامی ذکر گردیده است.
رابعاً: ویژگی چهارم از تعریف فوق، مسئله محور و قطب بودن مدیر است. حضرت علی(ع) تعبیر زیبائی از محور و مدار بودن مدیر ارائه مینماید، که در نهج البلاغه و در خطبه 146 بشرح ذیل آمده است:
«و مکان القیم بالامر مکان النظام من الخرز، یجمعه فاذا انقطع لنظام تفرق الخرز و ذهب ثم لم یجتمع بحذا فیره ابداَ»
«مکان زمامداری دین و حکمران مملکت مانند رشته و مهرهای است که آنرا گردآورده و بهم پیوند میدهد، سپس اگر رشته بگسلد مهره از هم جدا شده، پراکنده گردد و هرگز همه آنها گردهم نیامده است.»
حضرت همچنین میفرمایند:
«من برای خلافت (از جهت کمالات علمی و عملی) مانند قطب وسط آسیاب هستم (همانگونه که دوران و گردش آسیاب، قائم به میخ آهنی وسط است و بدون آن خاصیت ندارد) علوم و معارف از سرچشمه، فیض من مانند سیل سرازیر می شود، هیچ پرواز کنندهای در فضای علم و دانش به اوج و رفعت من نمیرسد.»
حال که تعریفی از مدیریت اسلامی ارائه گردید باید دید که چه کسی میتواند و باید این مسئولیت حساسی رادر نظام اسلامی بعهده بگیرد. کسی که میخواهد پست حاکمیت و مدیریترااحراز نماید، باید دارای یکسری ویژگیها و صفاتی باشدتا بتواند مسئولیت را بعهده بگیرد و یا نظام اسلامی بتواند مسئولیتی را بر دوش فرد یا افرادی که شرایط و اوصاف مدیریتی را داشته باشند بگذارد، اینکه به شرایط و اوصاف مدیر در نظام اسلامی (مدیریت اسلامی) میپردازیم:
ایمان
دانش و آگاهی
کفایت
این اوصاف برگرفته و استخراج شده از متون و منابع اسلامی است و تعیین کننده راه گزینش و انتصاب مدیران در یک نظام اسلامی میباشد. که انشاء الله در فصل ششم به شرح کافی در خصوص هر یک میپردازم.