فصل اول : توانایی تشخیص مفهوم مدیریت و اصول آن
اجزاء یا سیستمهای فرعی
همانطوریکه اشاره شد، هر سیستم شامل اجزاء و عناصر داخلی آن میباشد که ممکن است به صورت عنصری ساده یا سیستمی پیچیده وجود داشته باشد و هر چه سیستم بزرگتر و پیچیده تر باشد، احتمال اینکه واجد عناصر پیچیدهتر و بزرگتری باشد وجود دارد و در شرایطی که عناصر یک سیستم به حدی بزرگ و پیچیده باشند که خود یک سیستم بوده باشند، به این سیستمها، سیستم فرعی میگویند. به عنوان مثال، میتوان به جایگاه واحدها در ارکان دولت اشاره نمود. به این صورت که در بدنه دولت، هر وزارتخانه سیستم فرعی آن بوده و واحدهای زیر سیستم آن وزارتخانه نیز سیستم فرعی آن بشمار میآیند.
در واقع، سیستمهای کوچکتر داخل سیستمهای بزرگ قرار میگیرند و آنان نیز در داخل سیستمهای باز هم بزرگتر تشکیل مییابند. در این وضعیت، سیستمهای کوچکتر را سیستمهای مشمول و سیستمهای بزرگتر را شامل میگویند.
تداخل سیستمها
در مباحث سیستماتیک، بعضاً ممکن است هر سیستمی در چندین سیستم دیگر و به صورت همزمان قرار داشته باشد. جایگاه و وضعیت یک فرد در سیستمهای خانواده، محل تحصیل، محل کار و، نمونه بارزی از تداخل احتمالی مورد بحث میباشد.
نیروهای پیوستگی و گسستگی سیستم
در هر سیستمی عناصری در جهت ایجاد پیوستگی فعالیت میکنند و عناصری نیز در راستای گسستگی آن، حرکت مینمایند که به ترتیب به آنان عناصر پیوند و تفرقه میگویند.
به چند نمونه ذیل، در انواع سیستمهای طبیعی، اجتماعی و توجه نمایید.
1- در سیستم بدن موجودات زنده، زائدات تولید شده بر اثر متابولیسم آن، که عموماً میتوانند در اثر ازدیاد، اثرات سوء داشته باشند. به عنوان عامل گسستگی مطرح میشوند و در برابر آن عواملی در تلاش برای دفع این زائدات و یا سموم از بدن میباشند تا بتوانند سیستم را در حالت تعادل حیاتی خود نگاه دارند، به اینها عوامل پیوستگی گویند.
2- در یک نظام اجتماعی، تقابل گروههای ذینفع، بویژه در شرایطی که منافع کل جامعه را تحت تاثیرات بعضاً غیر مطلوب خود قرار میدهد، به عنوان عامل گسستگی آن محسوب میشود و در مقابل، نیروهای حافظ منافع جامعه و مرتفع کننده ناهنجاریها، عامل پیوستگی و ادامه حیات سیستم هستند.
3- در منظومه شمسی، نیروهای متمایل به مرکز، عامل گسستگی بوده و نیروی جاذبه، عامل پیوستگی محسوب میشود.
4- تفرق مذهبی، اختلافات قومی و قبیلهای عوامل گسستگی سیستم جامعه هستند و هویت ملی و مذهبی نیروهای پیوستگی میباشند.
5- تهاجمات فرهنگی به یک جامعه نیروی گسستگی آن میباشند و هویت فرهنگی جامعه عامل پیوستگی آن است.
آشنایی با مفهوم سازمان و انواع آن
واژه «سازمان» کاربری وسیعی دارد و در ابعاد مختلف اجتماع میتوان انواع سازمان و در مقیاسهای متنوع آنرا مشاهده نمود.
در هر حال، سازمانها چه کوچک و چه بزرگ، حداقل سه ویژگی دارند:
آنها از افراد تشکیل شدهاند.
برای نیل به اهدافی مشخص، فعالیت دارند.
نیاز به درجاتی از محدودیت و مرزبندی در خصوص رفتار اعضای خود دارند.
بنابراین، این یک سازمان تشکیل میشود از دو یا چند نفر که به یک روش هماهنگ برای رسیدن به نتایج گروهی فعالیت میکنند. در این قسمت، برخی از تعاریف رایج و معتبر از واژه سازمان مطرح میشود. به این ترتیب،سازمان عبارتست از:
همکاری مشترک افراد جهت انجام مقاصد و نیل به اهداف مشترک و از پیش تعیین شده
در مفهوم کلی، روابط منظم و مستمر افراد واجد وظایف و مسئولیتهای متفاوت ولی با اهداف مشترک
مجموعه روابط منسجم و عقلایی بین افراد دارای وظایف متعدد و متنوع، به حدی که کثرت تعداد آنان فاقد شرایط اشتراک و تماس نزدیک بوده و به منظور تأمین اهداف خاص تعیین شده است.
اجتماع انسانهایی با عقاید و تفکرات نتنوع که همگی بایستی جهت نیل به اهداف مشخص یکدیگر، همکاری و همگامی منسجم داشته باشند و از امکانات فن آوری، مالی و تدارکاتی نیز نیروی انسانی به طور توأماً استفاده نمایند و هر یک از اعضا یا گروههای شرکت کننده، در قبال آنکه از خود فعالیتی را بروز میدهند، منفعتی را دریافت میدارند.
همکاری مشترک افراد در جهت انجام مقاصد مشترکی که در پیش دارند.
اجتماع افرادی با تفکرات و دیدگاههای بعضاً متنوع ولی هماهنگ و همگام در مورد دستیابی به اهداف مشخص و مرتبط تعیین شده و نهایتاً برخورداری و نفع بردن هر یک از دست آورد آن.
مجموعهای از روابط منظم، مستمر و عقلانی که بمنظور تأمین اهداف مشترک و توسط افرادی با وظایف متعدد و بعضاً پیچیده و متفاوت، برقرار میباشد.
با توجه به تعاریف فوق و سایر تعاریف مطرح شده در بین صاحبنظران و اندیشمندان، مشخص میشود یک سازمان، عموماً مجموعهای با اجزاء و عوامل متعدد و با روابط منظم و هدفمند بین آنست که بر اساس نیل به تأمین اهداف از پیش تعیین شده طرح ریزی میشود.
اجزاء سازمان – نگرش سیستمی
در نگرش سیستمی، سازمان میتواند دارای رویکردهایی به شرح زیر باشد:
وجود انسانهایی با ابعاد وجودی گوناگون جنبههای مختلف مادی و معنوی که در قالب سازمان مدنظر میباشد. از دیگر شرایط آن، داشتن تربیت، آموزش و ویژگیهای خاص و انحصاری خود میباشد. به این ترتیب، هر انسانی در سازمان دریک پست سازمانی فعالیت مینماید که میتواند سازمان رسمی یا غیر رسمی باشد.
شبکهای اطلاعاتی وجود دارد که تصمیم گیریها را میسر میسازد. مدیران نمیتوانند تصمیمات خود را بر مبنای سلیقههای شخصی خود بگیرند و باید اطلاعات مورد نیاز درزمان مقتضی در اختیار همگان قرار گیرد.
برای حفظ سلامت، تحریک و پویایی سازمان، تحول در روشهای موجود و مرسوم حائز اهمیت ویژهای میباشد.
سازمان در محیط قرار داد و محیط دارای مشخصههایی موثر در کارکرد سازمان است.
تحولات تکنولوژی سریع و روزمره سازمانها را به تجهیزات تازهای مجهز میسازد و سازمان به عنوان یک سیستم باید بتواند به نوعی تعادل یا تحولات تکنولوژیکی برسد. بررسی موارد فوق و مستندات آن نشان میدهد، یک سازمان عموماً دارای اجزاء و سیستمهای فرعی و موثر بر یکدیگر بشرح ذیل میباشد:
انسان به عنوان یک فرد
سازمان رسمی و انسان به عنوان عضوی از آن
سازمان غیر رسمی و انسان به عنوان عضوی از آن
تکنولوژی (تجهیزات، اطلاعات، روشهای اجرای کار)
مدیریت
سازمان رسمی و کارکرد آن
سازمان رسمی، مشتمل بر یک سری همبستگیها و روابط بین مقامات و مشاغل، با توجه به سلسله مراتب سازمانی میباشد. و به تعبیری دیگر، عبارتست از اتحاد و اتفاق افراد واجد نقش و وظیفهای در خور استعداد و گنجایش فردی خود، به این ترتیب و بر اساس روابط رسمی افراد، اهداف سازمانی و احتیاجات فردی قابل تأمین میگردند.
وجوه مشترک سازمانهای رسمی
در تمام سازمانها، فعالیتهای سازمانی مشخص و بر اساس برنامهریزیهای انجام شده و مشخصات افراد، بین آنها توزیع میشود، که اینکار با توجه به دو پارامتر و اصل اساسی صورت میگیرد.
اصل تشابه : تمام فعالیتهای مشابه، به صورت متمرکز وجود دارند.
اصل جدایی : در صورت ازدیاد حجم کار در یک واحد مشخص، موارد مشترک دسته بندی و به صورت واحدهای مجزا متمرکز میشوند.
سلسله مراتب و ارتباطات در سازمانهای رسمی
ابلاغ دستور از بالا و ایجاد ارتباط با سطوح پایینتر.
ارائه گزارش از پایین و ایجاد ارتباط با سطوح بالاتر.
ارتباط افقی بین واحدهای همسطح.
در واقع در سازمانهای رسمی، روابط سازمانی بر اساس نوع و وضعیت مشاغل مورد تصدی و در قالب شکل مثلث یا هرم قرار میگیرند. (وضعیت فعالیتی افراد به مرور عملکرد و شرایط مربوطه واجد تغییر و تبدیل میباشد).
سازمان غیر رسمی و کارکرد آن
سازمان غیر رسمی، عبارتست از یک سلسله ارتباطات عاطفی و با وجود منابع مشترک افراد در یک سازمان رسمی، که از نظر اعمال مدیریت واجد اهمیت بایستهای میباشد. در صورتیکه اهداف سازمانهای غیر رسمی موجود در یک سازمان در راستای اهداف تدوین شده آن میباشد، به عنوان نیروی محرک و راهگشا میتواند باشد. در غیر اینصورت، دیگر فعالیتهای سازمانی میتوانند دچار رکود محسوسی بشوند.
شناسایی مفهوم مدیریت و اصول آن
اصولا در هر مجموعه سازمانی، ایجاد ارتباطات اصولی شغلی و انسانی افراد و نیز اداره نمودن و هماهنگ سازی منابع انسانی، مادی و امکاناتی موجود آن در جهت اهداف سازمانی و فردی، نیازمند به اهرمی مؤثر میباشد که به عنوان مدیریت شناخته میشود.
جهت آشنایی بیشتر با مفهوم مدیریت و ابعاد آن، ذیلاً برخی تعاریف مداول از مدیریت ارائه میگردد. بر این اساس، مدیریت عبارتست از :
ایجاد توازن بین منابع و فعالیتهای کاری مختلف در یک موسسه
فرآیندی نظام مند که با استفاده از آن بتوان کوششهای فردی و گروهی را به منظور دستیابی به اهداف مشترک، هماهنگ نمود.
جهت دهی به تلاشهای افراد همکار سازمانی و ایجاد هماهنگی بین این تلاشها، به منظور تحقق اهداف تعیین شده، که ضمن استفاده صحیح از منابع خدادای و استعدادهای بالفطره افراد، در راه تعالی آنان نیز کوشش هماهنگی صورت پذیرد.
کنترل عناصر مسئول و زیر دست، به طوریکه تلاشهای آنان در تحقق اهداف دستگاه مربوطه هماهنگ گردد«آرتارنن بوم – R.T.Bome _1961)
اتخاذ تصمیم جهت پیشبرد امور، که بر این اساس، مدیریت به مفهوم اخذ اطلاعات و تنظیم آن به منظور انجام دادن اعمال لازم سازمانی میباشد.
اداره نمودن اجزاء و عوامل تشکیل دهنده مجموعهای بااهداف مشترک و تعیین شده (دیدگاه معنوی) و نیز درقالب مفهومی، هدایت کردن امور با استفاده از اطلاعات شکل یافته.
کنترل عملیات سازمانی، به طوریکه بتوان درراستای نیل به اهداف آن، به نحو مؤثر و با صرفه جویی بایسته گام برداشت (آی.فلی.پر – Flipper)
فرآیندی که به وسیله آن، فعالیتهای فردی و گروهی، متناسب با اهداف مشترک، همسو و هماهنگ میشود.
ایجاد محیطی مناسب و موثر جهت افرادی که در گروههای رسمی سازمانی تلاش میکنند تا آنان بتوانند برای دستیابی به اهداف مورد نظر عمل نمایند.
هماهنگی منابع انسانی و مادی در جهت تحقق، تکمیل و توسعه اهداف سازمانی.
فرآیندی نظام گرا که از طریق (برنامه ربزی، سازماندهی، هماهنگی، فرماندهی و کنترل) قادر است افراد را به اهداف اصلی سازمانی و نیز فردی خویش رهنمون نماید.
فراگرد مدیریت
تحقق اهداف و مأموریتهای هر سازمانی به فراگرد مدیریت آن سازمان، بستگی دارد. این فراگردها شامل برنامه ریزی – سازماندهی – هدایت – انگیزش- هماهنگی – نظارت و ارزشیابی است که مجموعه آنها مدیریت را شکل میدهد.
شناسایی سبک های مدیریتی
بررسیها نشان میدهد، تعیین سبک یا شیوه متناسب اعمال مدیریت، مستلزم در نظر گرفتن برخی پارامترهای اساسی میباشد و اهم این موارد شامل نوع سازمان، تشکیلات سازمان، محدودیتهای مدیریتی، موقعیت زمانی و مکانی، ترکیب کمی و کیفی همکاران و میباشد.
در این ارتباط سبکهای مدیریتی مطرح بدین شرح، معرفی و بررسی میگردند.
مدیریت علمی
بنیانگذار و نظریه پرداز معروف سبک مدیریت علمی، فریدریک وینسلوتیلور میباشد که وی در کتابی با عنوان «اصول مدیریت علمی» چهار محور اصلی برای کارکرد مدیریت را معرفی نموده است.
علمی نمودن روند انجام کارها، با استفاده از نتایج مطالعات و تحقیقات کاربردی آن.
علمی نمودن مراحل جذب نیروی انسانی (گزینش، آموزش، کارآموزی و رشد کارکنان)
برقراری شرایط و فضای همکاری و تعامل بین کارفرمایان و کارکنان مطابق با اصول علمی تدوین شده.
تعیین و توزیع مناسب وظایف برنامه ریزی و اجراء، میان کارفرمایان و کارگران.
سایر مفروضات اساسی مدیریت علمی