بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی معلم و استفاده از روش های تغییر رفتار در دانش آموزان مقاطع راهنمایی
چکیده :
هدف از پژوهش حاضر ، بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی معلم و استفاده از روشهای تغییر رفتار در دانش آموزان مقطع راهنمایی می باشد . در این پژوهش ویژگیهای شخصیتی معلم به عنوان متغییر پیش بین (مستقل) و روشهای تغییر رفتار به عنوان متغییر ملاک (وابسته) در نظر گرفته شده اند . جامعه ی آماری این پژوهش دانش آموزان مقاطع راهنمایی استان اردبیل که در سال تحصیلی 90-89 به تحصیل اشتغال داشته اند و معلمان مقاطع راهنمایی می باشد و نمونه تحقیق 70 دانش آموز دختر و پسر و 70 معلم به صورت تصادفی انتخاب شده و پرسشنامه شخصیت آیزنگ بزرگسالان و پرسشنامه خود ساخته را تکمیل نموده اند . برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون جهت مشخص کردن رابطه بین ویژگیهای شخصیتی معلم و زیر مقیاسهای آن با روشهای تنبیه – ثبات هیجانی – درونگرایی – برونگرایی استفاده شد . نتایج حاکی از آن است که بین ویژگی های شخصیتی معلمان با روشهای تشویق و تنبیه و وضعیت تاهل و وضعیت سکونت و جنسیت رابطه وجود دارد . همچنین نتایج نشان داد که بین ویژگیهای شخصیتی معلمان و روشهای تنبیه با درونگرایی و برونگرایی رابطه ی معناداری وجود دارد .
مقدمه
علم حماسه ای است به دیرپایه ابدیت و زیبایی آفرینش ، پاسدار معنویت های دیریند، رشته ی استوار پیوند جانها و عامل لایزال معرفتها به دلهای مشتاقان در جوامع انسانها و آموزش و پرورش از اهمیت ویژه ای برخوردار است . این نهاد از مهمترین عوامل رشد اجتماعی ، اقتصادی و تربیتی در هر جامعه ای است و عامل رشد آگاهی و ساماندهی نیروی انسانی برای رشد و توسعه جوامع ، نظام آموزش و پرورش است . در نظام آموزش و پرورش هر کشوری عوامل متعددی وجود دارند که در شکل ، اهداف و کیفیت آن موثرند .
آموزش و پرورش نهادی اجتماعی است که از زندگی جمعی به وجود آمده و متاثر از محیط اجتماعی است . بنابراین ، آموزش و پرورش پدیده ای اجتماعی است ( علاقه مند ،1374 ) .
نظام آموزش و پرورش از عناصر مختلفی تشکیل شده که هر کدام از عناصر در پیش برد اهداف آن موثرند . معلم ، به عنوان یکی از عناصر ،اهمیت خاصی در نظام تعلیم و تربیت دارد . امروزه عقیده براین است که برای به حداکثر رساندن فرصتهای آموزش و یادگیری در فرآیند تعلیم و تربیت برای تمام فراگیران ، باید سیاست گذاران و رهبران آموزشی اطمینان یابند که معلمان،آموزشهای مبتنی بر استاندارد را اجرا می کنند (کاستیلو،2002،ص1 ) .
یادگیری در مدرسه فعالیتی مدام و مستمر است که در چهارچوب کلاس درس معلم و به مدد کتابهای درسی انجام می شود . آنچه در کلاس درس بیشترین اهمیت را دارد برقراری رابطه ی موثر و مناسب با دانش آموزان می باشد . چنانچه معلمان بخواهند در روابط انسانی موفق باشند ، باید انواع ارتباط و مهارتهای اساسی ارتباط را مد نظر قرار دهند (صالحیان،1379) . روابط انسانی خوب روابطی است که به سلامت روانی ، اجتماعی و ذهنی منجر شود (اردبیلی،1376،ص309) .
در حالی که معلمان می توانند از مجموعه ای از دانش و مهارت در تدریس استفاده کنند ، ایجاد ارتباط خوب با دانش آموزان مربوط به شخصیت و خصوصیات موثری است که معلم نیاز به داشتن آنها دارد(خین و آپتوتاسامی،2005) .
بدون شک یکی از مباحث اصلی و بنیادی علم روانشناسی ویژگیهای شخصیتی می باشد . از آنجا که این ویژگیها زیربنای نظام رفتاری افراد را تشکیل می دهند ، پرداختن به این مقوله می تواند جنبه های خاصی از عملکرد افراد را در زمینه های مختلف روشن سازد . از مصادیق بارز این موضوع ، همانطور که اشاره شد تاثیر ویژگیهای شخصیتی افراد برکارکرد شغلی آنها می باشد .
بنابراین موضوع مهمی که رفتارها و برخوردهای معلمان در کلاس درس را توجیه می کند ویژگیهای شخصیتی آنها می باشد . ویژگیهای شخصیتی معلمان است که چگونگی ارتباط با دانش آموزان را مشخص می کند و اگر رابطه نباشد ، آموزش معنی ندارد . مسلم است که چگونگی کیفیت رابطه ی معلم و دانش آموز تا حدود زیادی روی یادگیری او تاثیر می گذارد . درواقع جنبه های موثر روابط میان فردی اساسی در کلاس برای یادگیری دانش آموزان از جنبه های فهم ذهنی کم اهمیت تر نیست (کازدن ، 2001) . معلمان باید بتوانند روابط انسانی و عاطفی بسیار نزدیکی بین خود و دانش آموزان برقرار کنند تا رسالت اصلی خود را که یادگیری دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آنهاست را به نحو احسن انجام دهند زیرا که آنها جامعه سازان آینده ی کشور می باشند .
بیان مسئله
شخصیت معلم متغیری است که نحوه ی رابطه ی او با دانش آموزان را مشخص می کند . اگر رابطه نباشد ، آموزش معنی ندارد . معلمان در همان آغاز کار ، متوجه می شوند که یکی از اولین و مهمترین مسائل ، نحوه ی برقراری ارتباط با دانش آموز است (اسپالدینگ ، ترجمه نایینیان ،1373) . مسلم است که چگونگی کیفیت رابطه یمعلم و دانش آموز تا حد زیادی روی یادگیری او تاثیر می گذارد . به عنوان دانش آموز ، وقتی معلمان خود را دوست می داشتیم یا به آنها عشق می ورزیدیم ، در خواندن درسهایشان سعی و تلاش بیشتری می کردیم و بیشتر یاد می گرفتیم (زندی ،1382) . این مهم است که دانش آموزان نظر مثبتی از معلمانشان داشته باشند ، چرا که رهبری معلمان در کلاس درس اثر زیادی در ایجاد محیط آموزشی موثر دارد و کیفیت رفتار میان فردی معلم و ارتباط با دانش آموزان نشانه ای است از کیفیت رهبری در کلاس درس (خین و آپتوتاسامی ، 2005) . نظر مثبت به معلم یعنی اینکه او از تنبیه می پرهیزد آنگونه که مشاهده می شود استفاده از راه های تقویتی جهت ارتباط و تغییر رفتار موثرتر و بهتر از راه های تنبیهی می باشد و اگر از این راه استفاده شود جهت ایجاد رابطه و تغییر رفتارهای دانش آموزان در کلاس درس موثرتر خواهد بود . معلمان همیشه به قدری مشغول تدریس هستند که فرصتی برای مشاهده ی جزئیات صعود و نزول درگیری دانش آموز ندارند (لمک ،1990 : 135) . رفتار میان فردی معلم و خوب بودن او جنبه های مهم از محیط کلاس هستند . معلمان برای بهینه کردن شرایط محیط ، می بایستی تلاش کنند تا محیط یادگیری قوی ایجاد کنند ممکن است معلمان قادر به ایجاد محیط کلاسی مطلوب تری باشند ، محیطی موافق که از طریق روابط میان فردی مثبت شناسایی شده باشد که در آن هر فردی احساس خوبی داشته باشد (وان پتگم و همکاران ، 2006) . دانش آموزان معلمانی را ترجیح می دهند که گرم و دوستانه باشد . مهم تر از آن روابط مثبت معلم و دانش آموز که در آن معلمان از مهارتهای خاصی استفاده می کنند ، با واکنش های مثبت دانش آموزان به مدرسه و دستیابی های درسی بیشتر در ارتباط است (کیلن ، 1998) . توانایی های مهم معلم که توسعه ی روابط انسانی صحیح با دانش آموزان را ممکن می کند و نیز ظرفیت او برای ایجاد کلاسی دموکراتیک و موافق ، خصوصیت های مهمی برای تدریس کارآمد هستند (مویجس و رینلدز ، 2005) . صرفاً با صحبت کردن نمی توانیم با دیگران ارتباط موثر برقرار نماییم به عنوان مثال در مدیریت کلاس ، سکوت راحت ترین مهارت برای استفاده است ، در حالی که از همه کمتر مورد استفاده قرار می گیرد (کنت و بن ، 1999 : 436) . رووف (1371) وظابف متعددی به معلم نسبت می دهد که کشف (خود) محصل ، شناخت مخاطبین و رفتار آنها ، توان برقراری ارتباط ، تغییر خود ، ژرف نگری ، آماده سازی و تشویق ، اعطای احساس امنیت ، و ده ها مورد دیگر از آن جمله است . اگر ما بتوانیم واقعاً ابزاری که در اختیار داریم (نظام آموزشی) ، را به خوبی بشناسیم و اگر بتوانیم عوامل این سیستم را مورد استفاده قرار دهیم با توجه به این که نظام آموزشی حداقل 12 سال دانش آموزان را در اختیار دارد ، بدین ترتیب می توانیم موفق به بازسازی شویم و در تحقق اهداف تعلیم و تربیت ساده تر به نتیجه برسیم . این 12 سال عمر دانش آموزان ، زمان کمی نیست که بشود ساده از آن گذشت پس معلمین باید همه ی این عوامل را در نظر بگیرند باید در این زمینه اطلاعات کافی داشته و آموزش کافی دیده باشند . معلم حرفه ای باید همواره در صدد تحقق و تتبع و شناخت بهتر فرآیندهای آموزشی و تربیتی و عوامل موثر یادگیری باشند . در این صورت عملکرد و تاثیر کار اینگونه معلمان در حقیقت ، تغییر و بازسازی نظام آموزشی خواهد بود.(دکتر احمدعلی فروغی ابری ، اردیبهشت 1372) . با توجه به مطالب مطرح شده محقق به دنبال پاسخگویی به سوال ذیل است :
روشهای تغییر رفتار معلم چه ارتباطی با شخصیت معلم دارد ؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
پیشرفت هر جامعه ای به چگونگی کیفیت آموزش و پرورش آن جامعه بستگی دارد . عملکرد تحصیلی دانش آموزان از موضوعاتی است که توجه بسیاری از محققان تربیتی را جلب کرده است . موضوع عملکرد تحصیلی و یادگیری دانش آموزان از مباحث مدرسه ای محققان را برآن داشته تا عوامل موثر در عملکرد تحصیلی دانش آموزان را شناسایی کنند در این راستا برخی محققان به بررسی و مشاهده ی تدریس و ویژگی های معلمان کارآمد اقدام کرده اند . شناخت دقیق نیروی انسانی شاغل در نظام آموزشی ، امری لازم برای برنامه ریزی در آموزش و پرورش است شناخت ویژگیها و تیپ های شخصیتی معلمان می تواند شرایط را جهت جذب و نگهداری آنها مناسب تر کند و از سوی دیگر سازمانهای آموزشی با اعمال گوناگون و مناسب با نوع ویژگیهای شخصیتی معلمان کارآیی و اثر بخشی آنها را افزایش می دهند و بنابراین انتخاب و انتصاب افراد در مشاغلی همچون معلمی باید با شناخت کامل از نظر ویژگیهای شخصیتی همراه باشد . طبعی است عدم رعایت این مسائل موجب می شود که مسائل و مشکلات آموزشی و تحصیلی برای جوانان و نوجوانان به وجود آید . وقتی معلم ، نقش حرفه ای و تخصصی خود را ایفا نکند کودکان و نوجوانان ، یعنی آینده سازان جامعه ی اسلامی ما نمی توانند به حد مطلوب مهارتها و قابلیت های شخصی ، اجتماعی و اقتصادی نائل شوند و این خود موجب اختلالات شخصیتی ، نابهنجاری های اجتماعی و بروز مشکلات اقتصادی در جامعه خواهد شد و میزان آمادگی برای پذیرش ارزشهای نادرست را بالا می برد (دکتر احمدعلی فروغی ابری ، اردیبهشت 1372) .