گروه تاریخ
پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد تاریخ «M.A»
چکیده:
تهاجم مغول به ایران و بطور کلی به ممالک اسلامی، که خان بزرگ و فرزندان و سردارانش با تمام توان و نیروی مادی و معنوی خویش در آن شرکت داشتند بر اثر تزلزلی که در همه ارکان و شئون جامعه ایجاد شد، چنان می نمود که همچنانکه دولت از دست رفت دین نیز در کار از دست رفتن است.
در این پایان نامه بطور کلی عوامل چگونگی تهاجم و غلبه عنصر مغول بر ایران را مورد تحلیل و بررسی قرار می دهیم که این علل عبارتند از:
1- تهاجم نهایی مغول به منظور گشودن کامل ایران و از بین رفتن همه کانون های مقاومت مادی و معنوی.
2- چگونگی وضع مادی و معنوی حکومت خوارزمشاهی در ایران، فقدان جنبه مردمی آن، سیاست توسعه طلبی سراسر اشتباه و روش ناهنجار آن در قبال قدرت های رقیب و پراکندگی نیروهای موجود در برابر سیلی که در حال سرازیر شدن بود.
3- گسترش قلمرو حکومت نوپای مغول در شرق و غرب و ایجاد نوعی کنفدراسیون در اراضی اشغالی به توسط شاهزادگان چنگیزی که سبب تجزیه امپراطوری جهانی مغول گردید و سرانجام به نفع ایرانیان برای غلبه بر عنصر حاکم تمام شد.
4- سرانجام تشکیل حکومت مغولی ایلخانی در ایران که آغازگر بابی نو در تاریخ این سرزمین بود. و کلاً حکومت ایلخانان بعد از استیلای مغول که لطماتی بر ایران و تمدن و فرهنگ آن وارد آمد آغازی برای تجدید تمدن و فرهنگ ایرانی بود. سلاطین ایلخانی تحت تاثیر وزراء و مشاورین مسلمان به آئین اسلام گرویدند و به یک سری اقدامات فرهنگی، اجتماعی دست زدند.
از جمله سلاطین ایلخانی که اقدامات فرهنگی و اجتماعی فراوانی انجام داد، غازان خان بود. اصلاحات او در این دوره با اندیشه و تدبیر خواجه رشید الدین فضل الله همدانی صورت گرفت تا حدودی وضع عمومی مردم، زراعت و تجارت، شهرها و مدارس را بهبود بخشید و مراکز فرهنگی گوناگونی ایجاد شد. ولی این اصلاحات در زمان جانشینان او به طور جدی دنبال نشد و در دوره ی ابو سعید با قتل خواجه رشید الدین ضربه ای سنگین بر پیکر فرهنگ وارد آمد و زمینه را برای استیلای امرای مغول و ملوک الطوایفی فراهم آورد و سپس سلسله های چندی در ایران روی کار آمدند که ظهور تیمور به این ملوک الطوایفی پایان داد.
پیشگفتار
« قَد خَلَت مِن قَبلِکُم سُنَنٌ فَسیرُوا فی الارض فانظُرُوا کیفَ کانَ عاقِبَه المُکذِّبینَ»
آل عمران، آیه 136
به حول و قوه الهی می خواهیم مقطعی از تاریخ کشورمان را مورد بررسی و تحقیق قرار دهیم که به اعتراف اکثر مورخان متأخر و متقدم یکی از مصیبت بارترین ادوار تاریخ ایران به شمار می آید و گزافه سخن نخواهد بود که اگر گفته شود: اسلام و ایران در میان تمام ناگواری ها و بدبختی هایی که بر آن وارد آمده فاجعه ای ناگوارتر از تهاجم مغول ندیده است. با اینکه کشور کهنسال ایران در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود حوادث تلخ و شیرین زیادی را پشت سر گذاشته و توانسته است به همت دلیر مردان خود به حیات سرفرازانه ادامه دهد و از کیان اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی پاسداری نماید. ایران یکی از کشورهای نادری است که قرن ها به دلیل موقعیت جغرافیایی و منابع طبیعی مورد توجه کشورگشایان و اقوام صحرانشین واقع شده است و همین توجهات سبب هجوم و مهاجرت آنان به ایران گردید.
اقوام مهاجم بعد از آنکه عواملی را که مانع اسکان آنان بوده از بین برده و شرایط مساعد و مناسبی را چه از لحاظ جغرافیایی (اقلیم مساعد پناهگاه های طبیعی، مراتع سرسبز و خرم، جلگه های حاصلخیز)، اقتصادی، انسانی برای خود یافته اند قصد سکونت دائمی را کرده و اکثراً به علت داشتن فرهنگ و تمدن پایین تحت تاثیر فرهنگ و تمدن غنی ایرانی - اسلامی واقع شده و بعد از مدتی ماهیت ایرانی به خود گرفته اند.
البته هجوم صحرانشینان به جوامع متمدن و اسکان یافته همواره با ویرانی سرزمین های مفتوحه همراه بوده است اما فتوحات پی در پی چنگیزخان و جانشینان وی از بسیاری جهات با فتوحات صحرانشینان دیگر تفاوت داشت. در فتوحات چنگیزخان بی رحمی ها و ویرانی ها به صورت متشکل اعمال می شدند و تمام عناصری که ممکن بود مقاومتی از خود نشان بدهند نابود می گردیدند.
آنها پس از غارت شهرها و روستاها سپاهیان را می کشتند و افراد خانواده ایشان را به بردگی وامی داشتند. صنعتگران ماهر را بین شاهزادگان و بزرگان مغول تقسیم می کزدند و دختران و زنان جوان را به کنیزی می بردند. لشکریان چنگیر همانند بهمن سرازیر شدند و در مسیرشان تمدن اسلامی را نابود و چنان عمل کردند که گویی نه شهری بوده است و نه فرهنگی. اثرات و نتایج ویرانگری حمله مغول در تمام ابعاد زندگی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ایران چنان شکننده و وخیم بوده که با گذشت چند قرن هنوز جراحات آن بر پیکره تنومند تمدن و فرهنگ ایران زمین احساس می شود و به عقیده اکثر صاحبنظران یکی از عوامل اصلی اصلی عقب ماندگی ایران و سایر بلاد اسلامی از کاروان علم و تمدن و فرا بریدن نوزائی شرق از همین ایلغار سهمگین مغولان می باشد و به حقیقت می توان آن را یکی از ناگوارترین مصائب وارده بر نژاد بشری دانست.
بازگویی حادثه دردناک یورش مغولان به شهرهای اسلامی چنان تأثرآور بود که ابن اثیر مورخ مشهور را که خود شاهد عینی واقعه بود می نویسد:
«چند سال بود که از ذکر این حادثه خودداری می کردم. زیرا آن را بسیار بزرگ و هولناک می شمردم و از یادآوری آن اکراه داشتم. آخر چه کسی برایش آسان خواهد بود که خبرگزار مرگ اسلام و مسلمانان باشد؟ چه کسی می تواند ذکر چنین واقعه ای را ناچیزی انگارد؟ بنابراین ای کاش مادرم مرا نزاده بود، یا پیش از بروز این حادثه مرده و از یاد رفته بودم. این کار یعنی تاریخ نویسی شامل ذکر چنین حادثه عظیم و بزرگی نیز هست که روزها و شب ها دیگر همانندش را نخواهد آورد و همه مردم به ویژه مسلمانان را دربر گرفت. اگر گوینده ای می گفت: (جهان از زمانی که رورگار بزرگ و منزه آدم را آفریده تا امروز چنین بلائی گرفته نشده) راست می گفت؛ زیرا در تواریخ حادثه ای که برتر از این یا نزدیک به این رویداد باشد دیده نمی شود.
موقعی که طایفه مغول به سرکردگی چنگیزخان پس از مطیع ساختن قبایل و اقوام ساکن در مغولستان و ترکستان متوجه ایران و سایر بلاد اسلامی شد وضعیت بلاد اسلامی به قرار زیر بود:
در ایران سلطان محمد خوارزمشاه بعد از یک رشته جنگ های خونین ماوراء النهر از قراختائیان (607 ه. ق) و افغانستان را از ملوک مسلمان غور (609 ه. ق) و عراق عجم و فارس و آذربایجان را از اتابکان (614 ه. ق) گرفته بود و تقریباً مالک تمام ایران محسوب می شد.
این وضعیت شرق اسلامی بود اما در دیگر ولایات اسلامی، جزیره، مصر و بیشتر بلاد شام زیر سلطه جانشینان صلاح الدین ایوبی بود. تقسیم دولت ایوبی پس از وفات ملک عادل برادر صلاح الدین در سال 615 میان اولادش که با یکدیگر به جنگ و نزاع پرداختند و نیز تهدید دولت های کوچک صلیبی سوریه و فلسطین نسبت به سوریه و مصر همه از موانع ایجاد یک اتحاد اسلامی برای ایستادگی در برابر مغولان بود. از این رو سقوط دولت خوارزمشاهیان (628 ه. ق ) و سقوط بغداد در سال (656 ه. ق) اتفاقی ناگهانی نبود، بلکه نتیجه قطعی ضعف جهان اسلام و فرصت یافتن مغول برای تهاجم به سرزمین های اسلامی در سال (616 ه. ق) بود.
اکثر مورخان و صاحبنظران تاریخ ایلخانان مغول ادوار تسلط آنها را بر ایران که قریب 140 سال به طول انجامیده از لحاظ تأثیرات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به سه مرحله تقسیم کرده و اتفاق نظر دارند که: نخستین مرحله از سال (616 ه. ق) که آغاز حمله چنگیز به قلمرو خوارزمشاهیان شروع شده و تا ابتدای سلطنت غازان خان (694 ه. ق) ادامه می یابد این مرحله را دوره قتل و غارت نامیده اند.
مرحله دوم: از سلطنت غازان خان مشهورترین ایلخان مغول در ایران شروع و با مرگ سلطان ابوسعید (736 ه. ق) به اتمام می رسد. این سال ها را دوره طلایی و مشعشع حکومت ایلخانی دانسته اند.
مرحله سوم: از 736 ه. ق تا 756 (کشته شدن طغاتیمور آخرین ایلخان) که دوره ایلخانانی که دست نشانده امرای متخاصم بودند و دوره تنزل حکومت ایلخانی محسوب می شود.
درباره ارزیابی عواقب و نتایج فتوحات مغول در مسیر تکامل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی کشورهای آسیای مقدم و میانه در میان مورخان اختلاف است بعضی از مورخین از جمله بارتولد، اهمیت ویرانی و خرابی و سقوط اقتصادی و فرهنگی را که در واقع نتیجه قطعی هجوم مغول و متعاقب آن، فرمانروایی فاتحان صحرانشین در سرزمین های مورد تطاول ایشان بوده ناچیز شمرده و اینگونه اثبات می کنند که سودمندی فتوحات مغول بیش از زیان هایش بوده است.
هدف این رساله تنها بازگویی و روایت اخبار و حوادث تلخ قرن های هفتم و هشتم هجری و اینکه مسلمانان آن دوره چه سرنوشت شومی از سوی دشمنان خون آشام و وحشی خود داشتند نیست؛ بلکه به عنوان اینکه گذشته چراغ راه آینده است و ملتی که از گذشته تلخ و شیرین خود عبرت ها بیاموزد و بکار نبرد می تواند آینده بهتری را برای تداوم حیات با عزت و اقتدار خود رقم بزند.
هدف:
هدف از تحقیق در رابطه با این موضوع، تجربه ی اولین کار تحقیق به صورت علمی، به منظور دستیابی به اطلاعات دقیق، مستند و علمی بر اساس منابع دست اول و مآخذ معتبر، استفاده از کتاب های موجود در این زمینه، و همچنین استفاده از آموخته ها و دانسته های قبلی برای ایجاد اعتماد به نفس در کارهای تحقیقاتی و طرح و بررسی اهمیت این دوره از تاریخ ایران از لحاظ اجتماعی و فرهنگی با راهنمایی اساتید ارجمند می باشد.
پیشینه ی تحقیق:
در رابطه با این موضوع کتاب ها و مقالات گوناگونی نوشته شده است ولی آن گونه که باید از دیدگاه انتقادی به این دوره ای تاریخ کشورمان پرداخته نشده است. بنابراین در این رساله تا حد امکان در زمینه اجتماعی و فرهنگی سعی شده است از دیدگاه انتقادی به این دوره نگریسته شود.
روش کار تحقیق:
روش کار در این رساله بصورت کتابخانه ای بوده و در نگارش مطالب آن سعی شده است حدالامکان از منابع اصلی و در دسترس استفاده گردد و حتی ارجاعات منابع مورد بررسی قرار گرفته است تا بر دقت مطالب افزوده گردد. مطالب هر فصل به صورت جداگانه بیان شده است و در صورت لزوم سعی شده است اصلاحات و تواریخ و مکان ها توضیح داده شود.
در پایان از تمامی نهادها، سازمانها، اساتید و همکاران و دوستان که در تدوین این پایان نامه مرا یاری نموده اند کمال تشکر و قدردانی را دارم.
مقدمه
ایران عصر مغول از نظر منابع و متون تاریخی یکی از غنی ترین ادوار تاریخ ایران به شمار می آید. درست است که در نتیجه حمله خونین مغولان و انهدام آثار تمدنی و فرهنگی سطح علم و فرهنگ در ایران تنزل کرده و در عوض آن همه آثار علمی و ادبی که در اثر ترکتازیها از دست ما بیرون رفت و با آنکه معاصرین آن بلیه عظمی خود معتقد بودند که:
هنر اکنون همه در خاک طلب باید کرد زانکه اندر دل خاکند همه باهنران
ولی مشعل نبوغ خلاقه ایرانی حتی در برابر آن طوفان هولناک خاموش نشد و پس یک چند که گویی نیاکان مصیبت زده ما در برابر شدت حادثه دچار بهت زدگی شده بودند بار دیگر در رشته های مختلف از جمله تاریخ استعداد خود را به کار انداختند فن تاریخ نویسی در ایران ترقی چشمگیری کرد و زبان فارسی در کتب تاریخی برای خود جای خاصی باز کرد.
در علل پیشرفت فن تاریخ نگاری در این عصر می توان به موارد زیر اشاره نمود:
در این اعصار بعضی از مورخین علاوه بر وظیفه تاریخ نویسی عهده دار شغل اداری و یا درباری هم بودند و به این سبب به امور داخلی و مسائل خارجی دولت آشنایی داشته و به اسناد و مدارک بایگانی دولتی به راحتی دسترسی می داشتند.
ب- تسخیر قلمرو خوارزمشاهیان به دست لشکریان مغول و انقراض خلافت بغداد و فتح قلاع اسماعیلیان و تشکیل امپراطوری وسیع و عظیم مغول و گسترش دامنه فتوحات آنان تا مرزهای مغرب زمین که هر یک خود از مهمترین حوادث تاریخی محسوب می شود نیز یکی از علل فن تاریخ نویسی و از عوامل تشویق مورخان به ثبت و ضبط حوادث و وقایع به شمار می رود.
مورخان این دوره از لحاظ روابطی که با فاتحان مغول داشتند به دو دسته تقسیم می شوند:
دسته اول، مورخانی بودند که هیچ علاقه به همکاری با آنها نداشته و بلکه دشمن فاتحان مغول نیز بودند.
Abstract
mogul invasion of Iran and Islamic nations that was accompanied by the whole- hearted presence of great khan & his sons and commanders made many changes to principles & values of the Society It seemed asif that the religion like defeated government world elis appear.
Un this paper we will analyse the reasons for the mogul invasion of Iran. These reasons are as flow:
The last invasion was for the complete conquest of Iran and the destruction of all of the resisting bases.
The economic and spiritual statues of Kharazmshahi government in Iran, its lack of public support, its erroneous expansionist policy, and its wrong reactions to power rivals and lack of unity among the native forces against the roaring aggressive army.
The expansion of the newly-established mogul government territory and establishment same kind of confederation in occupied lands by mogul princes that caused separation in mogul imperialism and finally taking advantage of this separation by Iranians in order to conquer the ruling system.
And finally establishing of ilkhani government in iran that marked a new epoch in history.
Ilkhani government could revise Iranian cultures and civiti sation that were partly lost by mogul conguest. Vncler the influencr of muslim ministers and advisors, Ilkhani kings converted to Islam. They began to involve in cultural and social activities. Ghazan khan was one of those king, that carricdont many reforms. His reforms were affected by Rashid AlDin Fazl Allah Hamdani's good management. This period produced some significant improvements in people lives, cultivation, trading, cities and schools. Various cultural centers were established. But these reforms were not taken seriously by his successors. The murdur of khajeh RadhidAlDin in the Abo Saied;s governing put an end to these cultural reforms and this mitigated the effect of mogul conquest and established a governing position until Teimour overthrew this federal system.