4- اطلاعات مربوط به پایاننامه:
الف- عنوان تحقیق
1- عنوان به زبان فارسی:
مقایسه سبکهای فرزندپروری، اطمینان جویی بین فردی و حساسیت به نفرت بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و عادی
2- عنوان به زبان انگلیسی/(آلمانی، فرانسه، عربی):
Comparesion parenting styles, interpersonal ressurenconsd disgust sensitivity between people with OCD & normal
ب – تعداد واحد پایاننامه: 6 واحد
ج- بیان مسأله اساسی تحقیق به طور کلی (شامل تشریح مسأله و معرفی آن، بیان جنبههای مجهول و مبهم، بیان متغیرهای مربوطه و منظور از تحقیق به صورت مستند) :
بیان مساله:
اختلال وسواس فکری عملی (OCD)[1] نشانگان عصبی روانپزشکی پیچیدهای است که مشخصه اصلی آن، افکار ناخواسته، تکراری و مزاحم (افکار وسواسی) و نیز رفتارهای تکراری و آزاددهنده آیینمند (اعمال وسواسی) است که به منظور اجتناب از اضطراب یا خنثی کردن افکار وسواسی انجام میشود(سادوک، سادوک[2]،2010؛ ترجمه رضاعی و همکاران، 1390).بعبارتی دیگر اختلال وسواس فکری- عملی اختلال روانشناختی نامتجانس است که به بازگشت تکانه ها، افکار فراهم، تصاویری که اضطراب و استرس در رفتارهای تکراری را فرا می خواند. رفتارهای تکراری در اختلال OCD به منظور کاهش استرس انجام می گیرد(کالاماری و کی روش[3]، 2011).عمل وسواسی میتواند یک آیین ذهنی جهت کاهش اضطراب باشد و تفاوت در رفتاری یا فکری بودن نیست، بلکه در اضطراب آفرین یا کاهنده اضطراب بودن است (سادوک، سادوک،2010؛ ترجمه رضاعی و همکاران، 1390). در طی سالهای اخیر این توجه را میتوان به افزایش شیوع این اختلال طی سه دهه گذشته نسبت داد. تحقیقات بسیاری نشان دادهاند که همپوشی قابل ملاحظهای بین اختلال وسواس فکری عملی و دیگر اختلالات روانی وجود دارد (راسموزن و آیزن[4]، 1992). عوامل متعددی در سببشناسی این اختلال مطرح شدهاند از جمله عوامل زیستی، محیطی، شخصیتی، اجتماعی، شیوههای ارتباط والدین و ... (سادوک، سادوک،2010؛ ترجمه رضاعی و همکاران، 1390).در این میان یکی از عواملی که مرتبط با اختلال وسواسی فکری عملی که تحقیقات چندی را نیز متوجه خود ساخته است، سبکهای فرزندپروری[5] (ویل کاس و همکاران[6]، 2008؛ بلک و همکاران[7]، 2003).بامریند[8] (1971) در زمینه شیوههای فرزندپروری تحقیقهای گستردهای انجام داده و براساس تحقیقاتش، سه شیوه فرزندپروری مقتدرانه، مستبدانه و سهلگیرانه را تشخیص داده است که براساس ابعاد گرمی و کنترل با هم در تفاوت هستند. در پژوهشی خانجانی و همکاران (1391) تحت عنوان نقش شیوههای فرزندپروری در پیشبینی افکار اضطرابی و علایم وسواس فکری عملی، نشان دادند که شیوههای فرزندپروری بر علایم اضطرابی و وسواس فکری عملی فرزندان تأثیر دارد. بطوری که والدین دارای شیوههای فرزندپروری مقتدرانه، فرزندانی با افکار اضطرابی و علایم وسواس فکری و عملی پایینی داشتند. همچنین ویل کاس و همکاران (2008) در پژوهشی ارتباط بین فرزندپاروری و اختلال وسواس فکری عملی را در فرزندان خانوادههای در معرض خطر بررسی کردند. نتایج نشان داد که، مراقبت والدین در ابتلا به وسواس فرزندان، به عنوان یک عامل محافظت کننده محسوب نمیشود و محافظت بیش از حد مادران با اختلال وسواس فکری و عملی فرزندان مرتبط است. متغیر دیگری که با اختلال وسواس فکری عملی ارتباط تنگاتنگی دارد، اطمینان جویی بین فردی و حساسیت به نفرت است. اطمینان جویی بین فردی در روابط مستقیم و چهره به چهره بین اشخاص یافت می شود. هم زیستی مستقیم بین تعامل کنندگان از ویژگی هایی است که اطمینان جویی بین فردی را از دیگر شکل های اطمینان و اعتماد جدا می کند. اطمینان جویی بین فردی را میتوان در تعامل و ارتباط میان همسایگان، دوستان و ... مشاهد کرد. این نوع اعتماد با دیگر انواع اعتماد تفاوت چندانی ندارد، فقط موضوع آن عینی تر و سطح آن خرد تر است(زتومکا[9]، 2004، ترجمه غفاری، 1386). به طوری که زتومکا بیان می کند، حضور هم زمان کنش گران در یک مکان، ویژگی های منحصر به فردی را پدید می آورد که اطمینان جویی بین فردی را از دیگر شکل های اعتماد متمایز می کند(زتومکا، 2004، ترجمه غفاری، 1386).به نظر می رسد افراد داری وسواس فکری عملی در اطمینان جویی بین فردی دچار مشکل باشند. بطوری که موریس[10] و همکاران (2013) در پژوهشی تحت عنوان تردید بین فردی (عدم اطمینان جویی بین فردی) در اختلال وسواسی جبری نشان دادند که افراد مبتلا اختلال وسواسی جبری در اطمینان جویی بین فردی دچار مشکل هستند.همچنین در پژوهش مشابهی بیفولکو[11] و همکاران (2002) نشان دادند که سبکهای ناایمن با عوامل آسیب پذیری از جمله روابط صمیمی و اطمینان – بخش (اطمینان جویی بین فردی)و عزت نفس در چارچوب یک مدل از اختلال وسواسی جبری ارتباط متقابل دارند.
همچنین حساسیت به نفرت نیز نقش قابل ملاحظه در اختلال وسواس اجبار ایفا نماید. بطوری که تراپی، پیتل و سیموندز[12] (2003) در پژوهشی تحت عنوان ارتباط بین حساسیت نفرت، اضطراب و وسواس، نشان دادند که رابطه معناداری بین حساسیت به نفرت و اضطراب با اختلال وسواس وجود دارد و این متغیر می تواند اختلال وسواس در افراد را پیش بینی نماید. همچنین تراپی و همکاران (2003) در پژوهشی تحت عنوان ارتباط بین حساسیت نفرت، اضطراب و وسواس، نشان دادند که رابطه معناداری بین حساسیت به نفرت و اضطراب با اختلال وسواس وجود دارد و این متغیر می تواند اختلال وسواس در افراد را پیش بینی نماید.بنابراین پژوهش حاضر در راستای پاسخگویی به این سوال انجام خواهد گرفت که آیا سبکهای فرزندپروری، اطمینان جویی بین فردی و حساسیت به نفرت بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عادی تفاوت دارد؟
د - اهمیت و ضرورت انجام تحقیق (شامل اختلاف نظرها و خلاءهای تحقیقاتی موجود، میزان نیاز به موضوع، فواید احتمالی نظری و عملی آن و همچنین مواد، روش و یا فرآیند تحقیقی احتمالاً جدیدی که در این تحقیق مورد استفاده قرار میگیرد):
اختلال وسواس فکری عملی یکی از شایعترین اختلالات روانی میباشد که در حوزه آسیبشناسی روانی پژوهشهای زیادی را به خود اختصاص داده است. میزان شیوع این اختلال در جمعیت عمومی 2 تا 3 درصد تخمین زده شده است و حدود 10 درصد بیماران سرپایی مراکز بالینی و روانپزشکی را این بیماران تشکیل میدهند. این اختلال بر روی کارکردهای خانوادگی، شغلی، اجتماعی و ... تأثیر میگذارد و همه ساله هزینههای اقتصادی و اجتماعی هنگفتی را تحمیل جامعه میکند. که این موضوع یکی از اهمیت و ضرورت انجام چنین پژوهشی و همچنین انگیزه محقق برای انجام تحقیق بیشتر در خصوص این اختلال می باشد. عوامل بسیار در سببشناسی این اختلال مورد توجه است، یکی از این عوامل که پژوهشهای چندی را متوجه خود ساخته است، شیوههای فرزندپروری میباشد.با وجود ارتباط تنگاتنگ بین این اختلال با شیوههای فرزندپروری، بسیاری از خانوادهها از این ارتباط آگاهی ندارند، بنابراین یکی از اهمیت و ضرورت این پژوهش دادن آگاهی به خانوادهها در این خصوص میباشد.همچنین با توجه به نقش برخی از متغییر های روانشناختی مانند اطمینان جویی بین فردی و حساسیت به نفرت در این اختلال و با در نظر گرفتن این مطلب که پژوهش اندکی در این خصوص صورت گرفته است، یکی دیگر از اهمیت و ضرورت انجام چنین پژوهشی نمایان میشود.در نهایت اینکه با توجه به اینکه تاکنون چنین پژوهشی در داخل کشور انجام نگرفته است، نتایج این تحقیق می تواند راهگشا و راهنماینگر پژوهشگران آتی باشد. بنابراین پژوهش حاضر با در نظر گرفتن اهمیت و ضرورت های بیان شده، تحت عنوان مقایسه سبکهای فرزندپروری، اطمینان جویی بین فردی و حساسیت به نفرت بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عادی صورت خواهد گرفت.
ه- مرور ادبیات و سوابق مربوطه (بیان مختصر پیشینه تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور پیرامون موضوع تحقیق و نتایج آنها و مرور ادبیات و چارچوب نظری تحقیق با ارائه منابع):
فرضی و همکاران (1382) در تحقیقی به مقایسه شیوههای فرزندپروری مادران کودکان دارای اختلالات وسواس فکری عملی، افسردگی و اضطرابی با مادران کودکان عادی پرداختند. نتایج نشان داد که مادران کودکان دارای اختلالهای وسواس فکری عملی، افسردگی و اضطرابی در مقایسه با مادران کودکان عادی، از شیوههای فرزندپروری مستبدانهای استفاده میکنند.
رحمتی، اعتمادی و محرابی (1386) در پژوهشی تحت عنوان مقایسه عنوان اختلالات روانی نوجوانان با توجه شیوههای فرزندپروری والدین، نشان دادند که در افسردگی، وسواس اجبار، حساسیت در روابط متقابل، هراس، روانپریشی و شکایات جسمانی، دانشآموزانی که میزان بیشتری از اختلالات را نشان دادهاند، دارای والدین بیتوجه و مستبدی بودند.
رفیعی (1388) در پژوهشی تحت عنوان ارتباط سرشت و نگرشهای فرزندپروری با نشانهها اختلالات وسواس فکری و عملی در نوجوانان، نتایج نشان داد که بین شیوههای فرزندپروری و وسواس رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
خانجانی، اسماعیلی و غلامزاده (1391) در پژوهشی تحت عنوان شیوههای فرزندپروری در پیشبینی افکار اضطرابی و علایم وسواس فکری عملی نوجوانان، نشان دادند علایم وسواس فکری عملی و افکار اضطرابی رابطه مثبت معنیدار با شیوههای فرزندپروری مستبدانه و سهلگیرانه و رابطه منفی با شیوههای فرزندپروری مقتدرانه دارد. شیوههای فرزندپروری توانایی پیشبینی سطح علایم وسواس فکری عملی و افکار اضطرابی نوجوانان را دارند
نونهال (1392) در پژوهشی به بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و شیوههای فرزند پروری با اختلال وسواس فکری- عملی پرداخت. نتایج بررسی او نشان داد که بین ویژگیهای شخصیتی و شیوههای فرزندپروری دارای اختلال وسواس فکری عملی رابطه معناداری وجود دارد. به طوری که از بین مولفههای شخصیتی، برونگرایی، وظیفهشناسی، گشودگی به تجربه و توافق و رابطه مستقیم و معناداری با مؤلفه روان رنجورخویی دارد و از بین شیوههای فرزندپروری، شیوه فرزندپروری سهلگیرانه و استبدادی رابطه معنادار معکوس و شیوه فرزندپروری قاطع و اطمینانبخش با اختلال OCD رابطه مستقیم معنادار وجود دارد.
موریس و همکاران (1999) در پژوهشی به بررسی حساسیت به تنفر، اضطراب صفت و علائم اضطراب در کودکان نرمال پرداختند. نتایج بررسی آنان نشان داد که رابطه معناداری بین حساسیت به تنفر، اضطراب صفت و علائم اضطراب وجود دارد.
تراپی و همکاران (2003) در پژوهشی تحت عنوان ارتباط بین حساسیت نفرت، اضطراب و وسواس، نشان دادند که رابطه معناداری بین حساسیت به نفرت و اضطراب با اختلال وسواس وجود دارد و این متغیر می تواند اختلال وسواس در افراد را پیش بینی نماید.
الونس و همکاران[13] (2004) در پژوهشی خود، گرمی و عطوفت پایینی را در والدین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی گزارش کردند.
بریت و بونمی[14] وهمکاران (2007) در بررسی ویژگی حساسیت تنفر در پیش بینی رفتار اجتناب از ترس آلودگی ( در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی)، نشان دادند که حساسیت تنفر می تواند رفتار اجتناب از ترس آلودگی را پیش بینی نماید.
ویل کاس و همکاران(2008) در پژوهشی ارتباط بین فرزندپاروری و اختلال وسواس فکری عملی را در فرزندان خانوادههای در معرض خطر بررسی کردند. نتایج نشان داد که، مراقبت والدین در ابتلا به وسواس فرزندان، به عنوان یک عامل محافظت کننده محسوب نمیشود و محافظت بیش از حد مادران با اختلال وسواس فکری و عملی فرزندان مرتبط است.
اهیوباخ[15] (2008) در پژوهشی نشان دادد که والدین افراد دارای وسواس فکری عملی در مقایسه با والدین گروه نرمال، فقدان عواطف و گرمی و کنترل رفتاری زیادی نسبت به نوجوانان داشتند.
استیک تی[16] (2009) در پژوهش خود تحت عنوان اختلال وسواس فکری عملی، نشان دادند که والدینی که دارای خصوصیاتی مانند داشتن حمایت بیش از حد، توقعات زیاد، باریک بینی و حساسیت زیاد هستند، دارای فرزندانی هستند که سطح بالای علایم و وسواس فکری عملی دارند.
موریس و همکاران (2013) در پژوهشی تحت عنوان تردید بین فردی (عدم اطمینان جویی بین فردی) در اختلال وسواسی جبری نشان دادند که افراد مبتلا اختلال وسواسی جبری در اطمینان جویی بین فردی دچار مشکل هستند. بطوری که از بین نمونه مورد پژوهش 59 درصد افراد دارای اختلال از عدم اطمینان جویی بین فردی برخوردار بودند و این در حالی بود که این آمار در بین گروه سالم 12 درصد بود.
و – جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق: (ذیل این قسمت توسط استاد راهنما امضاء شود)
با توجه به این پژوهشی زیادی در مورد اختلال وسواس اجبار صورت گرفته است، اما پژوهشی به مقایسه اطمینان جویی بین فردی و حساسیت به نفرت با در نظر گرفتن سبکهای فرزندپروری در افراد مبتلا به این اختلال و افراد عادی نپرداخته است. بنابراین پژوهش حاضر از نظر مقایسه این متغیرها بدیع بوده و دارای جنبه نوآوری میباشد.
ز- مشخص تحقیق (شامل اهداف آرمانی، کلی، اهداف ویژه و کاربردی):
هدف کلی پژوهش:
مقایسه سبکهای فرزندپروری، اطمینان جویی بین فردی و حساسیت به نفرت بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عادی
اهداف جزئی پژوهش:
مقایسه سبک های فرزندپروری بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی و عادی
مقایسه اطمینان جویی بین فردی بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی و عادی
مقایسه حساسیت به نفرت بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی و عادی
ح – در صورت داشتن هدف کاربردی، نام بهرهوران (سازمانها، صنایع و یا گروه ذینفعان) ذکر شود (به عبارت دیگر محل اجرای مطالعه موردی):
مراکز مشاوره، روانشناسان
ط- سؤالات و فرضیههای تحقیق(مطابق با اهداف تحقیق):
بین سبک های فرزندپروری افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی و عادی تفاوت وجود دارد.
بین اطمینان جویی بین فردی افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی و عادی تفاوت وجود دارد.
بین حساسیت به نفرت بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و عادی تفاوت وجود دارد.
ی- تعریف واژهها و اصطلاحات فنی و تخصصی (به صورت مفهومی و عملیاتی با استناد به منابع کاربردی):
اختلال وسواس- اجبار
تعریف مفهومی: اختلال وسواس- اجبار نشانگان عصبی- روانپزشکی پیچیده ای است که مشخصه اصلی آن،افکار ناخواسته، تکراری و مزاحم و نیز رفتارهای تکراری وآزاردهنده آیین مند (اعمال وسواسی) است که به منظور اجتناب از اضطراب یا خنثی کردن افکار وسواسی انجام می شود (انجمن روانپزشکی آمریکا،1994).
تعریف عملیاتی: در این پژوهش برای تشخیص اختلال وسواس فکری- عملی از تشخیص روانپزشک، مصاحبه بالینی ساختار یافته و پرسشنامه مادزلی استفاده خواهد شد که مشخصات این پرسشنامه در قسمت ابزار پژوهش قید گردیده است.
شیوه های فرزند پروری
تعریف مفهومی: شیوه های فرزندپروری به روش هایی اطلاق می شود که والدین در برخورد با فرزندان خود اعمال می کنند که می تواند در رشد و تکامل فرد در دوران کودکی و خصایص بعدی شخصیت وی تاثیر فراوان و عمیق داشته باشد. (مومنی و امیری، 1386).
تعریف عملیاتی: منظور از شیوههای فرزندپروری در این پژوهش نمرهای است که آزمودنی در پرسشنامه فرزندپروری (بامریند ، 1971) کسب خواهد کرد. مقیاس اندازهگیری این متغیر فاصلهای میباشد.
حساسیت به نفرت
تعریف مفهومی: در روانشناسی نفرت به عنوان یک احساس تعریف می شود. احساسی که علاوه بر ویژگی های خودش با ویژگیهای بدنی - فکری و در نهایت رفتاری همراه است. عموم مردم چندش بیزاری و عدم تمایل را برای واژه نفرت به کار می برند که در این میان بیزاری به نفرت نزدیک تر است. با این حال صرف داشتن احساس نفرت به عنوان یک ویژگی طبیعی لازم است و چنانچه تداخلی در زندگی ما ایجاد نماید بایستی در مورد آن اقدام نمود(ون،2006).
تعریف عملیاتی: منظور از حساسیت به نفرت در این پژوهش نمرهای است که آزمودنی در پرسشنامه ون[17] و همکاران(2006)کسب میکند. مقیاس اندازهگیری این متغیر فاصلهای می باشد.
اطمینان جویی بین فردی
تعریف مفهومی: در تعریفی که از اطمینان بین فردی ارائه گردید عموماً آن را انتظارات یا باو ر هایی می دانند که افراد دوست دارند به دیگران به طریقی قابل پیش بینی و نه صرفا در راستای منفعت شخصی خود نشان دهند(بایئر[18]، 1998).
تعریف عملیاتی: منظور از اطمینان بین فردی در این پژوهش نمرهای است که آزمودنی در پرسشنامه اطمینان جویی بین فردی (اکبری و همکاران، 1387)کسب میکند. مقیاس اندازهگیری این متغیر فاصلهای میباشد.
5-روش شناسی تحقیق:
الف- شرح کامل روش تحقیق بر حسب هدف، نوع داده ها و نحوه اجراء (شامل مواد، تجهیزات و استانداردهای مورد استفاده در قالب مراحل اجرایی تحقیق به تفکیک):
تذکر: درخصوص تفکیک مراحل اجرایی تحقیق و توضیح آن، از به کار بردن عناوین کلی نظیر، «گردآوری اطلاعات اولیه»، «تهیه نمونههای آزمون»، «انجام آزمایشها» و غیره خودداری شده و لازم است در هر مورد توضیحات کامل در رابطه با منابع و مراکز تهیه دادهها و ملزومات، نوع فعالیت، مواد، روشها، استانداردها، تجهیزات و مشخصات هر یک ارائه گردد.
روش پژوهش: روش پژوهش با توجه به اهداف و فرضیههای آن از نوع علّی- مقایسه ای میباشد.
ب- متغیرهای مورد بررسی در قالب یک مدل مفهومی و شرح چگونگی بررسی و اندازه گیری متغیرها:
متغیرهای مورد بررسی در این پژوهش شامل سبکهای فرزندپروری، اطمینان جویی بین فردی و حساسیت به نفرت بعنوان متغیرهای وابسته و اختلال وسواس فکری به عنوان متغیر مستقل می باشند.
ج – شرح کامل روش (میدانی، کتابخانهای) و ابزار (مشاهده و آزمون، پرسشنامه، مصاحبه، فیشبرداری و غیره) گردآوری دادهها :
روش گردآوری اطلاعات: به این صورت خواهد بود که بعد از کسب مجوزهای لازم ابتدا به مراکز درمانی و مراکز مشاوره در سطح شهر اردبیل مراجعه کرده و از بین افرادی که طبق نظر متخصص تشخیص اختلال وسواس فکری عملی دریافت کنند، تعداد 30 نفر انتخاب و همچنین برای مقایسه با این افراد تعداد 30 نفر از افراد بدون این اختلال به صورت تصادفی ساده انتخاب و اهداف پژوهشی را به آنان توضیح داده، سپس پرسشنامههای پژوهشی (پرسشنامه سبکهای دلبستگی، اطمینان جویی بین فردی و حساسیت به نفرت) در اختیار آنان قرار داده تا تکمیل کنند و در نهایت پرسشنامههای هر دو گروه جمعآوری شده و اطلاعات توسط نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت.
ابزارگردآوری اطلاعات: ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه ای می باشد که شامل:
1 ) پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند: این ابزار اقتباسی است از نظریه بامریند (1971) از سهل انگاری، استبدادی و اقتدار منطقی والدین، برای بررسی الگوهای نفوذ و شیوه های فرزندپروری ساخته شده این پرسشنامه شامل 30 سوال است که در مقیاس لیکرت 5 گزینه ای درجه بندی می شود ضریب پایایی و روایی این آزمون برای شیوه سهل گیرانه 69/0، برای شیوه استبدادی 77/0 و برای شیوه دموکراتیک 73/0 گزارش کردهاند.
2) پرسشنامه اطمینان جوی بین فردی: این پرسشنامه توسط اکبری و همکاران (1387) در ایران ساخته شده است. این پرسشنامه دارای 14 آیتم بوده و در یک مقیاس لیکرت 5نقطه ای درجه بندی می شود. اکبری و همکاران (1387) پایایی این پرسشنامه را بر حسب ضریب آلفای کرونباخ 61/0 گزارش نموده اند.
(پایان نامه این پروپوزال در سایت وجود ندارد)