- اطلاعات مربوط به پایاننامه:
الف- عنوان تحقیق
1- عنوان به زبان فارسی:
اثر بخشی آموزش مدیریت درد در تنظیم هیجانی، سبکهای مقابله ای و استرس ادراک شده بیماران مبتلا به سردرهای میگرنی.
2- عنوان به زبان انگلیسی/(آلمانی، فرانسه، عربی):
تذکر: صرفاً دانشجویان رشتههای زبان آلمانی،فرانسه و عربی مجازند عنوان پایاننامه خود را به زبان مربوطه در این بخش درج نمایند و برای بقیه دانشجویان، عنوان بایستی به زبان انگلیسی ذکر شود.
..............................................................................................................................................................
..............................................................................................................................................................
ب – تعداد واحد پایاننامه: 6 واحد
ج- بیان مسأله اساسی تحقیق به طور کلی (شامل تشریح مسأله و معرفی آن، بیان جنبههای مجهول و مبهم، بیان متغیرهای مربوطه و منظور از تحقیق به صورت مستند) : میگرن یکی از رایجترین مشکلات سلامت عمومی است با هزینه های اقتصادی و روانی اجتماعی بالاست ( وکاگن[1] وهمکاران 2003 ). سردرد میگرن براثر اتساع رگهای محصور کننده ی مغز ایجاد میشود.درد اغلب شدید است واز یک طرف سر در نزدیکی شقیقه شروع میشود وساعتها ویا در بعضی موارد روزها ادامه می یابد ( دالزیو[2] 1994به نقل از سارافینو[3] 2000 ) .
میگرن یک بیماری شایع خانوادگی است که با سردرد های ضرباندار دوره ای تشخیص داده میشود معمولا در دوره کودکی ، نوجوانی ویا اوایل بزرگسالی شروع شده وبا افزایش سن از میزان شروع ان کاسته میشود. تفاوتهای فردی در میزان حملات میگرنی نقش دارند که میتواند تحت تاثیر عوامل محیطی ویا ذاتی باشد ، مانند هورمون ها ویا استرس های عاطفی. بررسی عوامل زیستی محیطی ، اجتماعی وروانشناختی در شروع وتشدید سردردهای میگرنی نشان داده که بین عوامل روانشناختی شخصیتی وسردردهای میگرنی ارتباط وجود دارد ( رضایی ، شمسایی 2006 ) طبق نظر کاپلان سادوک[4] (2000) بیماران مبتلا به میگرن شخصیتهای جبری و پرخاشگری دارند وبا استرس های هیجانی ، سردرد افزایش می یابد . میگرن رابطه مستقیم با اضطراب واسترس وعوامل روانشناختی دارد که تاثیر آشکاری روی تشدید طولانی بودن سردرد دارد.( برسلو[5] 2003 ) میگرن یک بیماری چند عاملی است که میتواند با عوامل درون زاد مانند استرس و بیخوابی ویا عوامل برون زاد مانند غذا و نیتروگلیسیرین شروع شود . در بین این محرکها ، استرس بیشترین تاثیر را در شروع تشدید ونگهداری میگرن دارد استرس برانگیختگی خودکار به ویژه فعالیت سیستم سمپاتیک را تحریک میکند که شامل بعد عصبی – عضلانی و آسیب شناسی روانی حملات میگرنی میشود.به طور کلی استرس واکنش انطباقی خاص یک ارگانیسم به تغییرات روانی فیزیکی محیط اطراف خود می باشد واکنش استرس به ماهیت شدت استرسور در زمینه فرهنگی اجتماعی و توانایی فرد در ارزیابی و مقابله با مسائل یعنی آسیب پذیر فرد به استرس بستگی دارد. شیوه های مقابله ای عامل واسطه در رابطه با میگرن و استرس است . شیوه های مقابله ای میتوانند کارامد باشد مانند جست وجوی حمایت اجتماعی ، خوشبینی ونیز میتواند نا کار آمد باشد مانند سلطه پذیری . بیماران میگرنی، شیوه های مقابله ای از قبیل جسمانی کردن ، انزوای اجتماعی واشتغال ذهنی با استرس بیشتر استفاده میکنند .همچنین بیماران میگرنی تنش درونی بیشتری را در موقعیتهای کاری و رقابتی نشان دادند ( هابر وهنریش[6] 2003 ) در رابطه با میگرن وروشهای مقابله ای با استرس در بیماران میگرنی در مقایسه با افراد سالم ، بیماران میگرنی تفکرات آرزو مندانه و خود انتقادی بیشتری را در مقابله با استرسورها نشان می دهند . به علاوه بیماران مبتلا به میگرن ، انزوای اجتماعی بیشتر و فاجعه آمیز قلمداد کردن را در مقابله با استرس و درد نشان می دهند . (هاسینگر ، سمنچاک و ابرین[7] 2007 ) در اینجا این سوال مطرح می شود که آیا واقعا بیماران میگرنی نسبت به استرس آسیب پذیرتر هستند و مهارتهای مقابله کمتری دارند؟
در مطالعه ای که گونل و آک کایا در سال 2008 انجام شده نتایج بدست آمده نشان میدهد که تفاوت معنی داری در علائم استرس به جز در واکنشهای سمپاتیک یافت نشده همچنین تفاوت معنی داری در نگرش به استرس ورضایت از زندگی بدست نیامده است . درمورد سبکهای مقابله ای افراد سالم رفتار جست وجوی حمایت اجتماعی را بیشتر از میگرنی ها گزارش کرده اند. در مقیاسهای خوش بینی وسلطه پذیری هم بیماران میگرنی نمره ی بالایی گرفتند.( گونل و آک کایا[8] 2008 )
دیگر متغیر مهم پژوهش حاضر تنظیم هیجان است که امروزه بسیار مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. شواهد نشان می دهد که تنظیم هیجانی با موفقیت وعدم موفقیت در حوزه های مختلف زندگی مرتبط است (شاته، مالو، تورست سون، بولار و روک[9]، 2007، جاکوبس، اسنو[10] و همکاران 2008).
هوانگ[11] (2006) معتقد است که تنظیم هیجان عبارت است از فرایند منحصر به فردی که تجربه ی هیجان را جهت رسیدن به پذیرش اجتماعی تعدیل می کند و به حالات فیزیکی و روانشناختی در پاسخ به تقاضاهای درونی یا بیرونی مربوط می شود.
هیجانها در خدمت اهداف هستند و تنظیم هیجان از طریق مهار و مدیریت هیجانهای ناخوشایند و درد آور به دستیابی به اهداف کمک می کند. طبق نظر کوپ، تنظیم هیجان شامل تعدیل کردن، مدارا کردن با هیجانات و ثابت نگه داشتن هیجان می باشد (کوپ[12]، 1989). دنهام معتقد است که هنگامی نیاز به هیجان احساس می شود که حضور مداوم یا عدم هیجانی در دستیابی به اهداف خلل وارد کند. تنطیم هیجان نتیجه ترکیب فرایند های رفتاری و شناختی است (دنهام[13]، 1998)
در پژوهشی که عسگری، پاشا، امینیان تحت عنوان بررسی رابطه تنظیم هیجانی، فشارزاهای روانی زندگی و تصویر از بدن با اختلالات بدن در زنان شهر اهواز انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین فشار روانی و اختلالات تغذیه و مولفه های آن در زمینه بی اشتهایی روانی و پر اشتهایی روانی، رابطه مثبت معنی دار و همچینن بین تصویر بدنی و اختلالات تغذیه رابطه منفی معنی داری وجود دارد(عسگری، پاشا، امینیان، 1388).
متغیر دیگر سبک مقابله ای است که عبارت است از تسلط یافتن، کم کردن یا تحمل آسیب های که توسط استرس ایجاد می شود، اندر و پارکر[14](1990)، بر اساس تحقیقی جهت بررسی فرایند مقابله عمومی، افراد را بر حسب سه نوع اساسی سبک مقابله ای متمایز می سازد: 1) سبک مقابله ای مساله مدار 2) سبک مقابله ای هیجان مدار 3) سبک مقابله ای اجتنابی (عبدالله پور،1389).
لازاروس و فالکمن[15] (1984)، راهبردهای مقابله را به عنوان مجموعه ای از پاسخهای شناختی که هدفشان به حداقل رساندن، فشارهای موقعیت استرس زا است تعریف کرده اند.
گرچه راهبردهای مقابله فعالیتهای بسیاری را شامل می شوند، اکثر آنها مبین تلاش برای بهبود یک موقعیت دشوار مثل طراحی نقشه و اقدام عملی (مقابله مساله مدار) یا برای تنظیم درماندگی هیجانی مثل جست و جوی دیگران برای حمایت عاطفی با کاهش شدت دشواری موقعیت از نظر شناختی (مقابله هیجان مدار) هستند (عبدالضافی و همکاران، 1389).
اکثر پژوهشها حاکی از آن است که مقابله هیجان محور با سازگاری منفی همبستگی دارد. تا اندازه ای به این دلیل که انکار یا اجتناب از فکر کردن درباره ی مشکلات میتواند عملا باعث کاهش بهزیستی جسمی و روانی شود( الدوین و رونسون[16]، 1987؛ کارور[17] و همکاران، 1993؛ کلی[18] و همکاران، 1997؛ کینگ و ماینر[19]، 2000).
مطالعه ای که توسط کل[20] و همکارانش(1996) انجام شد نشان داد در میان مردان همجنس خواهی که HIV مثبت بودند کسانی که در انزوا بودند گسترش عفونت سریعتر و مرگ زود تری داشتند تا کسانی که در باره جهت گیری جنسی شان پذیرا بودند. استفاده از انکار یا توجه برگردانی میتواند باعث شود که افراد جست وجوی مراقبتهای بهداشتی در واکنش به علائم مختلف را به تاخیر اندازند. دوم اینکه، تلاش عمدی برای اجتناب از فکر کردن درباره رویدادهای منفی بسیار مشکل است و بنابراین مستلزم تلاش قابل ملاحظه ای است( پنی بیکر[21]، 1989).
استرس می تواند بهزیستی و بقاء فرد را تهدید کند و باعث بیماری فیزیکی و روحی یا انطباق شود( لازاروس و فالکمن، 1984 به نقل از ابرایان 2008). بورنی و یاروش (2003) عقیده دارند که استرس خیلی زیاد یا خیلی کم منجر به تباهی عملکرد می شود( ابرایان، 2008 ) مطابق با تحقیقات مونات و لازاروس (1991)، اینکه چرا فرد به یک استرس منفی واکنش نشان می دهد به عوامل زیادی از جمله واکنش فردی استرسور بستگی دارد. ادراک استرس به حدود فشارها و میزان منابعی که افراد برای مقابله با آنها در اختیار داشته وابسته است (مونات[22] و لازاروس، 1991 به نقل ابرایان 2008) و ولفولک[23] و ریچارد سون[24](1987) عنوان کردند که استرس یک تجربه شناختی است که با ادراک فرد از رابطه خود و محیط ارتباط دارد (بای آرس[25]، 2005).
مطالعه ای که توسط کارشکی، آقامحمدیان شعر باف و سلطانی شال در مورد بررسی نقش تیپ شخصیتی D و هوش هیجانی با میانجی گری استرس ادارک شده و راهبردهای مقابله در کیفیت زندگی بیماران قلبی انجام شده است نشان می دهد که استرس ادراک شده و راهبردهای مقابله ای نقش مستقیمی بر کیفیت زندگی داشتند و نقش میانجی معناداری در رابطه بین تیپ شخصیتی D و هوش هیجانی با کیفیت زندگی بیماران کرونری قلب ایفا می کردند. کاهش کیفیت زندگی بیماران قلبی با استرس و مقابله هیجان مدار، رابطه منفی و هوش هیجانی و مقابله مساله مدار، رابطه مثبت داشت.(کارشکی، آقامحمدیان شعر باف، سلطانی شال، 1389)
پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به این سوال می باشد که : آیا آموزش مدیریت درد در تنظیم هیجانی سبکهای مقابله ای واسترس ادراک شده در بیماران مبتلا به سردرد های میگرن متفاوت است؟
د - اهمیت و ضرورت انجام تحقیق (شامل اختلاف نظرها و خلاءهای تحقیقاتی موجود، میزان نیاز به موضوع، فواید احتمالی نظری و عملی آن و همچنین مواد، روش و یا فرآیند تحقیقی احتمالاً جدیدی که در این تحقیق مورد استفاده قرار میگیرد): اهمیت نظری پژوهش حاضر در این است که میتواند روابط ساختاری احتمالی موجود بین مدیریت درد تنظیم هیجانی ، سبکهای مقابله ، استرس وبیماری میگرن را توضیح دهد و چگونگی تاثیرات متقابل واحتمالا افزایش وتعامل این متغیرها بر همدیگر را مشخص سازد و از این طریق به توسعه دانش در زمینه اتیولوژی میگرن کمک شایانی بکند .
اهمیت عملی پژوهش حاضر در این است که اگر مشخص گردد که تنظیم هیجان، سبکهای مقابله ای و استرس در شکل گیری، تداوم و ابقای میگرن دارند، آنگاه میتوان با مداخله در این متغیرها از یک سو و توسعه روشهای مداخله ای ویژه درباره ی هر کدام از متغیرهای اثر گذار احتمالی از سوی دیگر گامی سودمند ومنظم در درمان میگرن برداشت.
یافته های پژوهش حاضر می تواند از نظر اقدامات مربوط به پیشگیری اولیه و همینطور خدمات تخصصی تر در مواجهه با جمعیتهای در معرض خطر حائز اهمیت باشد . چون دریچه ای نو جهت درمان مشکلاتی از جمله سردردهای میگرنی می گشاید.
ه- مرور ادبیات و سوابق مربوطه (بیان مختصر پیشینه تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور پیرامون موضوع تحقیق و نتایج آنها و مرور ادبیات و چارچوب نظری تحقیق با ارائه منابع): پیشینه تحقیقاتی پژوهش: ( پیشینه داخلی، پیشینه خارجی )
پیشینه داخلی :
همدانی زاده وهمکاران (1388) پژوهش را به منظور تاثیر اجرای برنامه ی خودمراقبتی اورم بر شاخص های سردرد بیماران مبتلا به میگرن انجام داده اند که یافته های آن نشان داد میانگین تعداد، دفعات، شدت و مدت حملات سردرد در گروه آزمودنی بعد از مداخله – چهار جلسه آموزش برنامه خود مراقبتی _ در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنی داری دارد.
محرابی و همکاران(1388) اثر بخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر نظریه شناختی رفتاری بر کنترل قند خون وکاهش مشکلات هیجانی بیماران دیابتی نوع یک را بررسی کردند. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت استرس میتواند به عنوان بخشی از مراقبت جامع برای بیماران دیابتی سودمند باشد.
دوازده امامی و همکاران(1388) در مطالعه ای تحت عنوان اثر بخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه ی شناختی _ رفتاری بر کنترل قند خون وافسردگی در بیماران دیابتی نوع 2، به این نتیجه رسیدند که آموزش مدیریت استرس بر کاهش افسردگی و حتی کنترل قند خون موثر میباشد.
آقامحمدیان وشنبدی(1386) اثر آرامش عضلانی و باز سازی شناختی را بر زنان مبتلا به میگرن را مطالعه کردند، آنها اعلام کردند که تن آرامی وبازسازی شناختی میتواند در کاهش شدت و پریشان کنندگی درد میگرن بیماران مبتلا به این بیماری موثر باشد.
در تحقیق صورت گرفته توسط شیرزادی وهمکاران (1382) بر بررسی رابطه ی ساده وچند گانه متغیرهای کمال گرایی، اضطراب و افسردگی با سر درد میگرن در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحداهواز نتایج نشان دهنده ی رابطه مثبت ومعنی دار اضطراب و افسردگی با سردرد میگرن بود. همچنین همبستگی چند گانه ی کمال گرایی اضطراب و افسردگی با سردرد میگرن معنی دار بود.
هادی خامنه، اعظم (1380) پژوهش تحت عنوان رابطه بین شیوه های مقابله با استرس و وضعیت اقتصادی ، منبع کنترل و میزان ناراحتی از استرس بر روی نوجوانان 12 تا 17 ساله شهر تهران انجام داده است که نتایج این پژوهش نشان داد که شیوه مقابله مساله مدار در نوجوانان پسر، نوجوانان با وضعیت اقتصادی بالا و با منبع کنترل درونی و همچنین نوجوانانی که میزان ناراحتی شان از استرس پایین بود بیشتر مورد استفاده قرار می گرفت
پیشینه خارجی :
در پژوهشی که با موضوع بررسی هم ابتلایی میگرن و افسردگی توسط برسلو، لیپتون، استورات، شولتز و ولش(2003) انجام شد افسردگی شدید ریسک حملات میگرنی را افزایش می دهد و این در حالی است که میگرن نیز می تواند منجر به علائم افسردگی شود.
پژوهشی که توسط هابر و هنریش در زمینه ی صفات شخصیتی و حساسیت به استرس در بیماران میگرنی(2003) انجام شد؛ این تحقیقات بدست آمد که بیماران میگرنی در نوروتیسم و درونگرایی نمره بالایی بدست آوردند. همچنین همبستگی مثبتی بین نمره نوروتیسم و تعداد ساعات حملات سردرد در هفته وجود داشت. در همین پژوهش نیز تکنیکهای مقابله ای در برابر استرس؛ افزایش علائم جسمانی، انزوای اجتماعی، اشتغال ذهنی با استرس در بیماران میگرنی گزارش شده است. بیماران مبتلا به میگرن خودشان را افرادی نسبتاً آرام، ناتوان در کسب آرامش و تحریک پذیرتر از گروه سالم قلمداد کردند.
در پژوهشی که ورنر، بکر و همکاران (2009) در زمینه ی درمان، مدیریت استرس در بیماران میگرنی انجام دادند، طی یک دوره 3 ماهه پیگیری، تغییرات معنی داری در میزان درد ادراک شده، شدت درد، طول درد، وضعیت عملکردی، کیفیت زندگی، وضعیت سلامتی، ناتوانی ناشی از درد و افسردگی بدست آمد.
در پژوهشی که توسط خارا و همکاران (2009) در زمینه ی تعامل استرس و میگرن انجام شده است، مشخص شد همانگونه که استرس به عنوان یک عامل رایج در بروز حملات میگرنی اثبات شده است استرس میتواند حملات میگرنی را به صورت مزمن درآورد. حملات میگرنی نیز خود به صورت استرسور ادراک می شوند و ایجاد یک چرخه ی معیوب می کنند که این چرخه نیز تعداد حملات میگرنی را افزایش میدهد. نکته ی مهمی که در این پژوهش ذکر شده است این است که پاسخ افراد به استرس، نسبت به خود استرس و اکتساب تکنیکهای مقابله ای در بیماران میگرنی باعث کاهش بیشتر در تاثیر استرسور میشود.
در پژوهشی که توسط مارتین؛ هون و همکاران(2005) روی ارتباط میان استرس ادراک شده، حمایت اجتماعی و سردردهای مزمن انجام شده است؛ نتیجه ی بدست آمده نشان میدهد که بیماران دچار سردردهای مزمن در نمره ی استرس ادراک شده نمره بالاتری را بدست آوردند و نمره ی پایین تری در تمام انواع حمایتهای کاربردی اندازه گیری شده بدست آوردند.
در پژوهشی که هاسینگر، سمنچاک و ابرین (2004) در زمینه ارزیابی ومقابله با درد واسترس در بیماران میگرنی انجام دادند نشان داد که بیماران میگرنی تفکرات آرزومندانه وخود انتقادی بیشتری را در مقابله با استرسورها نشان میدهند به علاوه بیماران مبتلا به میگرن انزوای اجتماعی بیشتر و فاجعه آمیز قلمداد کردن را در مقابله با استرس و درد نشان دادند.
دبنتیس (2003) در زمینه ی حوادث استرس زای زندگی و بروز حملات میگرنی اولیه کار کرده است که نتایج نشان میدهند که بروز میگرن بر افزایش ناگهانی فراوانی و شدت حوادث استرس زای زندگی مقدم می باشد مانند: مرگ، طلاق، متارکه که با ارزیابی شناختی _ عاطفی فرد مرتبط می باشد که می تواند منجر به تاثیرات منفی در زندگی شود.
در مطالعه ای که توسط هولم و همکاران(1997) انجام شده در مورد استرس و میگرن این نتایج بدست آمد که همبستگی معنی داری بین استرس روزانه و بروز فعال حملات میگرنی وجود دارد، داده های بدست آمده از این نظریه حمایت می کند بین استرس و میگرن رابطه ی متقابل وجود دارد. همچنین ارزیابی شناختی و سبک مقابله با بروز حملات میگرنی رابطه متقابل وجود دارد.
پایان نامه این پروپوزال در سایت موجود نیست