پایان نامه رنگ در نشانه (پیکتوگرام)

تعداد صفحات: 110 فرمت فایل: word کد فایل: 4104
سال: 1384 مقطع: مشخص نشده دسته بندی: روانشناسی
قیمت قدیم:۳۵,۷۶۰ تومان
قیمت: ۲۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: پیکتوگرام
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پایان نامه رنگ در نشانه (پیکتوگرام)

    پایان‌نامه کارشناسی رشته گرافیک

     

    چکیده

    رساله حاضر در مورد رنگ در نشانه (پیکتوگرام) می‌باشد. در فصل اول سعی کرده‌‌ام مطالبی در مورد مفهوم کلی رنگ بیاورم واینکه دنیای تصویری ما از دو عنصر مهم تشکیل شده است که عبارتند از:

    فرم «شکل» و رنگ که هر کدام لازم و ملزوم یکدیگرند.

    و به صورت کلی در مورد رنگ در روانشناسی و نقش وکاربرد هشت رنگ در روانشناسی را آورده‌ام و به صورت گذرا در مورد رنگ در بین ملل مختلف و رنگ در تبلیغات و هنر اشاره کرده‌ام.

    و در فصل دوم مبحث رنگ در هنرهای تجسمی طرح و به نقش رنگ در نقاشی، گرافیک، معماری و کامپیوتر پرداخته‌‌ام.

    در فصل سوم مبحث رنگ در گرافیک را بازتر کرده و در مورد زیرشاخه‌های رشته گرافیک، جایگاه و کاربرد رنگ در آن توضیح داده، به صورت خلاصه و گذرا اشاره کرده‌‌ام. و بالاخره در فصل آخر و فصل چهارم از رساله به کاربرد رنگ در نشانه (پیکتوگرام) به صورت مفصل پرداخته‌ام و ابتدا تاریخچه‌ای از نشانه و انواع نشانه و پیکتوگرام، را که نشانه‌ای تصویری است و شکل گرافیکی ساده شده است. بصورت واضح مشخص‌کننده منظور و هدف خاص می‌باشد و بهترین زبان ارتباطی است که بصورت علامت تصویری در جهان مورد استفاده تمام کشورهایی که زبانهای مختلف دارند قرار می‌گیرد. سپس انواع پیکتوگرام و کاربرد آنها و همچنین ویژه‌گیهای کاربردی رنگ در پیکتوگرام را ذکر و در آخر رساله نتیجه‌گیری کرده، با توجه به اینکه منابع فارسی موجود در مورد موضوع رساله‌ام را بیشتر رساله‌ها و پایان‌‌نامه‌های تحصیلی تشکیل میدادند و حتی خیلی از اوقات پیرامون برخی نکات مطلب مکتوب وجود نداشت تلاش نمودم با مراجعه به منابع تصویر لاتین و جستجوی میدانی جبران این نقیصه را بنمایم و سعی‌ام بر این بود که توانسته باشم منبعی مناسبی در مورد این موضوع ارائه داده باشم.

    پیشگفتار

    انسان موجودی است اجتماعی، چنانکه از بدو خلقت همواره درصدد آن بوده تا با همنوعان خود ارتباط برقرار کند اما از آن جهت که قادر به سخن گفتن نبود بنابراین بوسیله حرکات دست و علائمی که از این طریق نمایش می‌داد با افراد و اشخاص اطراف خود ارتباط برقرار می‌کرد. سپس زمانی رسید که شروع به انتقال این حالات و علائم بر روی دیواره غارها نمود. بدین‌گونه که تصاویری از آنچه که مورد نظر وی بودند را ترسیم می‌نمود تا بتواند مفهوم خود را برساند اما در پاره‌ای از موارد این تصاویر نمی‌توانستند کمک وی باشد. چنانکه برای بیان احساسات و برخی از مسائل دیگر مجاب به اختراع خط و زبان گردید اما آثاری که مربوط به هزاران سال قبل می‌باشند و بر دیواره غارها همچنان منقوش هستند یکی می‌باشند بین بشر ابتدایی وانسان امروزی بدین‌گونه که از طریق علائم ما می‌توانیم به بسیاری از امور آنروز پی ببریم. از این نکته مشاهده می‌شود که گرچه خط و زبان اختراع شده‌اند اما محدودیتهایی که این دو دارا می‌باشند را در تصاویر مشاهده نمی‌کنیم همچنانکه امروز ما می‌توانیم به نوشتارهای تصویری انسانهای اولیه آگاهی یابیم اما حتی در جهان پیشرفته امروزی به هنگام مسافرت از یک نقطه جهان به نقطه دیگر اگر قرار بر تکیه به زبان و خط باشد، نه‌تنها نمی‌‌توانیم با انسانهای عصر خود ارتباط برقرار کنیم بلکه مشکلات عدیده بی‌شماری را پیش روی خود خواهیم داشت که معلول همین نقص در ارتباط می‌باشد. چنانکه پیشتر مطرح شد نیاز به صحبت کردن و ارتباط برقرار کردن در بشر ابتدائی بعدها باعث اختراع خط و الفبا و علائم ... شد واین اختراعات مرحله به مرحله پیشرفت نمود و با متحد شدن انسان اختراعات نیز گسترش یافتند و انسان گام به گام پیشرفت نمود تا به این نقطه از زمان با وجود امکانات بی‌شمار رسید.

    در این راستا هنر نیز دارای ابعاد گوناگونی شد که گرچه به نسبت ظاهر و صورت اولیه خود بسیار متفاوت است اما همچنان ریشه در نقطه تولد خود دارد. این پیشرفت و گسترش تا این حد ادامه یافته که از دیواره ‌ غارها به شکل کنونی خود رسیده و دارای مختصات خاص خود و متخصصان مختلف گشته است و به شاخه‌ها و رشته‌های مختلفی تقسیم گشته. گرافیک یکی از این شاخه‌ها می‌باشد که با وجود آنکه به ظاهر هنری نوپاست اما در حقیقت دارای سابقه بس کهن است.

    چرا که تمامی علائم و تصاویری که در ابتدای تاریخ هنر یافت شده‌‌اند آثار گرافیکی بوده‌اند که در اختیار بشر اولیه قرار داشته‌اند همچون علائم وتصاویر منقوش بر دیواره ‌ غارها که برای ارتباط برقرار نمودن آنها مورد استفاده بوده‌اند و ما نیز با تکیه به این علائم، اطلاعاتی پیرامون نوع زندگی و محیط زندگی آنها به دست می‌آوریم. بنابراین می‌توان گفت که علامت در عمل نوعی ارتباط است آنچنانکه ما نیز امروزه متکی به این علائم و نمادها می‌باشیم. اما به گونه‌ای کاملا متفاوت از همتایان اولیه آنها، این علائم و نشانه‌ها که در ابتدا صرفا بیانگر مفاهیم خاصی بوده‌اند با گذشت زمان دارای قواعد و چهارچوبی گشته‌‌اند و نیز دارای انواع مختلی شده‌اند که پیکتوگرام یک نوع نشانه تصویری می‌باشد که در دنیای کنونی ما استفاده فراوانی دارد و من سعی کرده‌ام در این رساله به انواع پیکتوگرام و خصوصایت آن و کاربرد رنگ در پیکتوگرام بپردازم. که با تکیه بر قواعد و علم مورد نیاز برای آنها تهیه می‌گردند. با توجه به محیط پیرامون خود مشاهده می‌کنیم که علائم نقش به سزایی را در زندگی، ایفا می‌کنند و در هر مکان و موقعیتی می‌‌توانند به منظورهای مختلف یاری‌رسان ما باشند.

     

    مقدمه

    هدف از انتخاب عنوان (رنگ در نشانه پیکتوگرام) شناختن مخاطب و ایجاد ارتباط و نفوذ در احساس و اندیشه او می‌باشد. بسیار اتفاق افتاده است که در برابر هشدارهای بصری چراغ و علائم راهنمایی و رانندگی احساس خطر و امنیت کرده‌ایم و همانگونه که علائم ونشانه‌های راهنمایی و رانندگی بعنوان یکی از پایه‌های اصلی و فرهنگ زندگی در اندیشه‌ها نفوذ کرده است، استفاده آگاهانه و منطقی از رنگ نیز در سایر موارد بی‌تأثیر نخواهد بود. چه بسا رنگ بیشتر از هر پدیده دیگری اطراف انسان را احاطه کرده و در تمامی مایحتاج روزمّره اعم از پوشاک، غذا و سایر مواد مصرفی، و غیره بکار گرفته شده است.

    در انتخاب و تاثیر رنگ ها بر افراد با توجه به فرهنگ زندگی، تفاوتهای قابل ملاحظه‌ای وجود دارد. یکی رنگ آبی را بر دیگری ترجیح می‌دهد و دیگری رنگ سبز را دوست داشتنی می‌داند.  به درستی نمی‌توان گفت چرا افراد رنگهای مطلوب و محبوب مخصوص به خویشتن را دارند، شاید زمینه‌های ذهنی، تجربه‌ها، تداعی‌ها و حوادث دیگری که در زندگی بزرگسالان بوجود آمده است افراد را به رنگ مشخصی علاقمند یا متنفر ساخته باشد.

    الف

    هنوز هیچ مجموعه‌ای درباره رنگهای مورد پسند مردم در تمامی کشور‌ها به دست نیامده است و از واکنش افراد جماعات گوناگون در برابر رنگ اطلاع کافی نداریم. بدون شک با شناخت عوامل مؤثر در انتخاب رنگ در بین جوامع مختلف با فرهنگ و نوع محل زندگی و سن اشخاص با توجه به سلامت بدن و روح آنها می‌توان به تأثیر فیزیکی و روانی رنگها نیز پی برد.

    سن اشخاص در انتخاب رنگ تأثیری قابل ملاحظه دارد، مثلا رنگهای انتخابی خردسالان با بزرگسالان تفاوت دارد. رنگهای زنده و خالص مورد توجه کودکان قرار می‌گیرد. در صورتی که بزرگسالان رنگهای پخته و ترکیب شده را ترجیح می‌دهند. محل زندگی نیز در انتخاب رنگ مؤثر است ودر مناطقی که هوا آفتابی است نوع انتخاب رنگ اشخاص با مناطق ابری تفاوت دارد و نیز فصول سالانه عاملی است که اشخاص را در برابر سؤال محقق وادار به جوابهایی متناسب با فصل می‌سازد. فرهنگ جامعه در عقیده ‌ انتخاب رنگ بی‌اثر نیست. می‌توان برای تشخیص سلیقه اشخاص به تحقیقات روانی و اجتماعی دست برد، در این تحقیقات مصاحبه و تکثیر پرسشنامه از وسایل تحقیقی به شمار می‌آید، بعد از هر تحقیق می‌توان سلیقه جمعی یا گروهی را دریافت. سلامت بدن و سلامت روح نیز جزء خصایص است. به هر صورت انتخاب رنگی که به وسیله ‌ فردی ابراز می‌شود نوعی انتخاب شخصی است ولی در تعیین رنگ الزاما باید به انتخاب گروه و یا جامعه واقف شد.

    ب

     

    باید توجه داشت هر درجه از رنگها که ضعیف یا قوی باشند خصایص و تأثیر ویژه‌ای دارند که خصایص یک رنگ ممکن است در کشورها و جماعت مختلف تأثیر متفاوت بگذارند.

    انسان سیستم کدگذاری رنگ را ایجاد کرد، هر چه کد ساده‌تر باشد، آسانتر پیام فهمیده خواهد شد. ارتباط رنگ با مخاطبین خود، مستقیم‌تر از لغات و اعداد است. مثلا در چراغهای ترافیک، عملکرد رنگ به شکل کد خوب است. زیرا به سرعت منتقل شده، فهمیده و پذیرفته شده است.

    دانستن معانی اجتماعی و سمبولیک رنگها در کشورهای مختلف بسیار جالب است. برای شناختن بعضی از این مفاهیم به مفهوم چند رنگ در کشورهای مختلف می‌پردازیم که می‌توان به سهولت دریافت که حتی با وجود فاصله‌های چند هزار کیلومتری، رنگها تقریبا در اذهان بیشتر تداعی سمبولهای مشترکی را می‌کنند. تنها تفاوت آنها بر سر فرهنگهای قومی که ریشه‌های چندهزارساله دارد وبر اثر شرایط جوی متفاوت و عقاید دینی متفاوت و غیره بوجود آمده است.

    ج

    رنگ سیاه در اکثر کشورها معنی عزا و افسردگی را دارد و رنگ سفید در اکثر کشورها معنی صلح و بیگناهی را دارد و رنگ قرمز معنی خشم و گرما و در پیکتوگرامهای راهنمائی و رانندگی علامت خطر را می‌رساند و سبز در اکثر کشورها معنای جوانی و سبزی و شادی را می‌رساند و رنگ آبی معنی آسایش و ترس و زرد معنای نور و خورشید و بیماری را در اکثر کشورها می‌رساند.

     

    فصل اول

    مفهوم کلی رنگ

     

     

    رنگ

    دنیایی که ما آن را نظاره می‌کنیم از دو عنصر مهم تجسمی تشکیل شده است. این دوعنصر عبارتند از: فرم «شکل» و «رنگ»، که هر کدام لازم وملزوم یکدیگرند.

    هر موجودی که در این دنیا به چشم می‌خورد، ابتدا از لحاظ شکل و اندازه احساس می‌گردد، سپس در حالی که دارای پوششی از رنگ است مورد توجه قرار می‌گیرد. در عین حال رنگ علامت مشخصه هر شیئی طبیعی است، چنانکه یک گل سرخ به خاطر رنگش از دور جلب توجه می‌کند و نظر بیننده را به خود معطوف می‌دارد و یک میوه رنگی، با رنگش اعلام می‌کند که رسیده است یا نارس می‌باشد. زمانی که به سطح فلزات نگاه می‌کنیم، با توجه به رنگ آنها، می‌توانیم جنس و حتی وزن آنها را احساس نمائیم.

    هر وقت به رنگ قرمز آهن گداخته نظر می‌اندازیم، به صورت طبیعی از لمس کردن آن خودداری می‌نمائیم. رنگ قرمز که نمایشگر رنگ آتش است، نمایانگر خون نیز هست، بنابر این ملاحظه می‌کنیم که عنصر رنگ در دو مورد جداگانه، مفهوم و ارزش متفاوتی پیدا می‌کند.

    ملاحظه می‌کنیم که اهمیت رنگ در زندگی انسان اگر بیش ازشکل وفرم نباشد، کمتر از آن نیست. معمولا در آموزشگاهها، از طریق آموزش هندسه و اندازه‌ها، توجه دانش‌آموزان را به شکل‌ها و فرم‌های طبیعت متوجه می‌سازند. درباره فرم‌های هندسی از جمله دایره، مربع، مثلث و روابط بین آنها آموزش‌هایی داده می‌شود و حجم‌های هندسی مورد مطالعه قرار می‌گیرند و تعادل و توازن شکل‌ها در نظر گرفته می‌شوند، با اینکه با دانش «پرسپکتیو» آشنا می‌گردند، و با سطح و حجم آشنایی به دست می‌آورند. انسان برای بیان آنچه می‌خواهد ابراز دارد، به گفتن یا نوشتن کلمات می‌پردازد. زبان او آکنده از سمبولهاست. اما غالبا نشانه‌ها (Simbol) و صوری را نیز که جنبه توصیفی دقیق ندارند به کار می‌رود. برخی از اینها فقط علائم اختصاری یا سلسله‌ای از حروف اول کلماتند، مانند UN (شکل اختصاری United Nation) سازمان ملل متحد.

    برخی دیگر علائم تجارتی، نام داروهای ثبت شده، یا نشانه‌ها هستند. گرچه این علائم به خودی خود معنی ندارد. اما بر اثر کثرت استعمال با قصد خاص، معنای مشخص یافته‌‌اند.

    اخلاقی دیگر که به طور کلی می‌توان گفت شخصیت آدمی را تشکیل می‌دهند و حتی حالت روانی زمان تحقیق در انتخاب رنگی، که بوسیله ‌ افراد صورت می‌گیرد مؤثر ولی این قبیل چیزها سمبل نیستند، بلکه علامتند و به جز چیزهایی که به عنوان نماینده ‌ آنها انتخاب شده‌‌اند بر اشیاء دیگری دلالت نمی‌کنند.[1]

    نفوذ رنگ در زندگی آدمی، انکارناپذیر ا ست. نخستین تجربه آدمی برای شناخت جهان خارج از رنگ آغاز می‌شود، نوزاد در برابر تأثیر رنگها بی‌تاب است و چنان دچار شور و هیجان می‌شود که می‌کوشد رنگها را جزئی از خود بسازد. این آشنائی و جاذبه و تأثیر رنگها، اندک اندک جزو پایه‌‌های اصلی و بدیهی می‌شود و چشم با مدد رنگهاست که بر بسیاری از آگاهی‌ها و احساس‌ها دست می‌یابد، اما این شناخت با فرهنگ و آموزش رنگ آمیخته نیست وآنها که دانسته به دنیای خیا‌ل‌انگیز و گسترده و سرشته از زیبائی را می‌یابند در شمار اندکند و دریغ است که آدمی از بزرگترین گنجینه ‌ زیبائی طبیعت بیخبر و بی‌نصیب بماند. رنگها براحساسات بشر تأثیر بسزا دارند و در دقت و توجه، نقش ارزنده‌‌ای بازی می‌کنند، رنگها قادرند ما را به هیجان آورند و باعث آرامش خاطر ما شوند، آنچه مسلم است رنگها قدرت فراوانی دارند و ما را شدیداً تحت تأثیر قرار می‌دهند.

    دنیای محدود ما در معرض فشار دمادم رنگهاست که دنیای خارج در دسترس ما قرار می‌دهند و اگر همان اندازه که رنگ در دسترس ما و برآورنده ‌ نیاز‌های ماست، فرهنگ رنگ‌ و آموزش این فرهنگ توسعه یابد خواهیم دید که این راز رنگینی کیهان در سرشارساختن زندگی ما از شادی و نشاط تواناست.

    نور بوسیله رنگ به زندگی ما روح می‌دهد، هیچ چیز بیشتر از تصور هاله عظیمی که می‌گویند بهشت را فرا گرفته در روح بشر اثر نمی‌‌گذارد. طوفان و رعد و برق ما را به وحشت می‌اندازد اما رنگهای زیبای رنگین‌کمان آرام‌بخش روح ماست به عبارتی قوس و قزح را سمبل صلح و آرامش شناخته‌‌اند. صدای کلمات چیزی است که درک ذات آن مافوق تجربیات و دلایل انسانی است و ما بطور مبهم آنرا می‌شناسیم.

    همان‌گونه‌ که صدا به کلمات رنگ می‌دهد رنگ هم از نظر فیزیکی و فرم قابل تجزیه است. از نخستین روزهای پیدایش جهان رنگ وجود داشته و در حال حاضر زمانی که ما به فرمول رنگ می‌اندیشیم درمی‌یابیم که افسون آن شکسته شده و بشر به خیلی از اسرارش آگاه یافته است.از مشاهده آثار رنگین تاریخی زمان گذشته می‌توانیم پی به چگونگی حالات روح انسانهای آن زمان پی ببریم. مصریهای قدیم و مردم یونان باستان رنگهای شاد و زنده را در طرحهای خود به کار برده‌‌اند. چینی‌ها از قدیمی‌ترین نقاشان زمان ما هستند. در دوره‌‌های تاریخ همیشه علائم رنگی میان مردمان وجود داشته‌ که از لحاظ رنگ بیان‌کننده عقاید و نظریات و وضع اجتماعی، وضع جغرافیائی و یا مذهب آنان بوده است.

    در چین رنگ زرد که روشن‌ترین رنگهاست نشانه امپراطوری و پسر بهشت بوده و هیچکس حق پوشیدن لباس زرد را نداشته و در ضمن رنگ زرد مظهر تربیت عقل و هوش بوده است. چینی‌ها در مواقع عزاداری رنگ سفید می‌پوشیدند. آن بمنظور مشایعت تا بهشت که سرزمین پاک و صفا بوده است و چون اعتقاد داشتند که شخص مرده به کمال نزدیک می‌شود لذا در مراسم عزاداری لباس سفید بتن می‌کردند. در مکزیک قدیم زمانی که نقاش پیکره ‌ قرمز را در نقاشی خود کار می‌کرد رنگ قرمز به زمین و آسمان، مشرق زمین مربوط می‌شد و معنی طلوع آفتاب و به دنیا آمدن و تولد را می‌داد.

    در قرن هفدهم میلادی، نیوتن موفق شد با تجزیه نورسفید، رنگهای طیف را بدست‌ آورد. او کشف نمود که نور سفید شامل انواع اشعه است که هرگاه به طور جداگانه با شبکه چشم انسان اصابت نمایند احساس یک رنگ مجزا به وجود خواهند آورد، و اختلاط این اشعه‌ها (امواج نور) بر روی شبکه چشم، رنگ سفید را محسوس می‌سازد. در نتیجه معلوم شد که رنگ، یک مسئله ‌ ادراکی است و مسئله‌ای مربوط به بینش آدمی است. قبل از نیوتن عموماً تصور می‌نمودند که رنگ تا حد زیادی یک خصوصیت ذاتی و حسی است و مربوط به شکل و ترکیب هر شیئی است. چنانچه یک سیب سرخ را در نظر بگیریم، به سختی ممکن است قبول کنیم که رنگ سرخ آن، یک خصوصیت عرضی است و سرخی آن خصوصیت ذاتی نمی‌باشد. هر شیئی دارای دو خاصیت است، یکی شکل و حجم آن و دیگری نمود رنگی آن است. از زمان نیوتن تاکنون نظریه‌های علمی بی‌شماری در رابطه با رنگها ارائه شده است. اکثر این نظریه‌‌ها و تجربه‌ها در مورد تجزیه نور و گذشتن آن از میان فیلترها و شیشه‌های رنگین است.

    در حالی که دید عادی که با نمود ظاهری رنگ اشیاء سرو کار دارد، امری بی‌نهایت عجیب و پیچیده است. زیرا که رنگ و صورت یا (شکل)، هر دو از خواص موجودات هستند؛ «مثلا برگ هم صورت قلب را دارد و هم به رنگ سبز است. به نظر آدمی چنین می‌نماید که شکل برگ، خاصتیی ذاتی و جدا نشدنی است، در حالی که رنگ همواره بر اثر مداخله عوامل محیط دستخوش تغییر می‌گردد».

    سبزی یک برگ از فاصله دور آبی به نظر می‌آید، یا در سایه به رنگ ارغوانی متمایل می‌شود و یا در غروب آفتاب سرخ فام می‌گردد. در بهار رنگ برگها سبز روشن است، در تابستان تیره می‌شود و در پاییز به رنگ زرد و نارنجی درمی‌آید. در صورتی که اثرات رنگهای موضعی و پیرامون شیئی را در نظر بگیریم وترکیب رنگهای موضعی را با رنگ خود شیئی ارزیابی نمائیم، خواهیم دید که شناخت و درک رنگها تا چه حد پیچیده و مشکل است[2].

    اثر رنگ

    اگر نگاهمان را بر یک تخته شستی پوشیده از رنگها بلغزانیم، دو نتیجه اصلی حاصل می‌گردد: اثری خالص فیزیکی پدید می‌آید، یعنی چشم مسحور زیبایی و دیگری صفتهای رنگ می‌گردد، به تماشاگر احساسی از خرسندی و شادمانی دست می‌دهد، همچنان آدمی خوشخوار که لقمه‌ای لذیذ در دهان داشته باشد، یا آن که چشم، همچنان که ذائقه از غذایی تند، تحریک می‌شود. سپس چشم دوباره آرام و سرد می‌گردد، همانند انگشتی که یخ را لمس می‌کند، به هر حال اینها احساسهایی فیزیکی هستند که فقط زودگذر توانند بود. این احساسها چنانچه دریچه روح بسته بماند، سطحی نیز هستند و اثری پایدار از خود برجا نمی‌دهند. درست همانند انگشت که هنگام قرار دادن روی یخ فقط احساس سردی جسمانی می‌کند، واین احساس را پس از گرم شدن دوباره به فراموشی می‌سپارد، به همین نحو نیز اثر فیزیکی رنگ، هنگامی که دیده از آن برگرفته شود، فراموش می‌گردد. همچنین احساس جسمانی سردی یخ، چنانچه ژرفتر رود، احساسات عمیق دیگری را نیز پیدا می‌کند و سلطه‌ای از خاطرات جسمانی تشکیل می‌دهد، تأثیر سطحی رنگ نیز می‌‌تواند به صورت یک خاطره درآید. فقط اشیاء مألوف بر انسانی که حساسیتی متوسط دارد، اثری سطحی می‌گذارد لیکن اشیائی که برای نخستین بار با آنها برخورد می‌کنیم، فورا اثر روحی در ما برجای می‌گذارند... .

    در مورد رنگ نیز چنین است که در مرحله ‌ پایین حساسیت روحی، فقط اثری سطحی بر تواند انگیخت، اثری که هنگامی که انگیزه آن پایان یافت، از میان می‌رود. لیکن در این حالت نیز این سطحی‌ترین اثر، انواع گوناگون‌ دارد. چشم هرچه بیشتر مجذوب رنگهای روشنتر، و از آن بیشتر رنگهای روشنتر و گرمتر می‌گردد: قرمز شنگرفی محرک و جذاب است، عینا آتش که انسان همواره با اشتیاق بدان می‌نگرد. زرد درخشان لیمویی، چشم را زمانی دراز به درد می‌آورد، همچنان که صدای بلند شیپور، گوش را می‌آزارد. چشم، ناآرام می‌گردد، دیر زمانی تاب تماشا نمی‌آورد و عمق آرامش را در آبی یا سبز به جستجو می‌رود. لیکن در مرحله بالاتر تکامل، این اثر اساسی از عمقی بیشتر می‌آید که عواطف را می‌لرزاند.

    دومین نتیجه اصلی تماشای رنگ را می‌بینیم، یعنی تأثیر روانشناسی آن را. اینجا نیروی روانشناسی رنگ ظاهر می‌شود که ارتعاش روحی برمی‌انگیزد و سپس نیروی نخستین، نیروی اساسی فیزیکی، حکم مسیری را پیدا می‌کند که رنگ از راه آن به روح می‌رسد. این که این تأثیر دومین، همچنان که می‌توان با تکیه بر سطور پیشین پنداشت، اثری مستقیم است، یا آن که اثری است که از راه تداعی حاصل می‌آید، شاید مسأله‌ای (بی‌جواب) باشد.

    از آنجا که روح عموما با جسم پیوندی استوار دارد، امکان‌پذیر است که یک تکان روانی، از راه تداعی، تکانی دیگر و متناسب با خود را موجب گردد. مثلا رنگ قرمز می‌‌تواند ارتعاش روحی و شعله مانند برانگیزد چرا که سرخ، رنگ آتش است. سرخ‌گرم، اثری اضطراب‌آور دارد که می‌تواند تا سطح رنجی دردناک بالا رود، شاید هم برای آن که به خون جاری شبیه است. پس در اینجا این رنگ یاد انگیزه روانی دیگری را بیدار می‌کند که بی‌چون و چرا اثری دردناک بر روح می‌گذارد. اگر چنین می‌بود، همانا به آسانی می‌توانستیم به یاری تداعی، توضیحی برای تأثیرات دیگر روانی رنگ بیابیم، یعنی توضیحی برای تأثیر نه فقط بر عضو بینایی، بلکه نیز بر حواس دیگر. می‌‌توان پذیرفت که زرد روشن، به علت تداعی با لیموترش، تأثیری ترش پدید می‌آورد. لیکن به دشواری ممکن است. درستی چنین توضیحاتی را بر کرسی نشاند. آنچه به طعم رنگ مربوط می‌شود، همانا نمونه‌هایی گوناگون بر ما شناخته شده است که این توضیح‌ها را نمی‌توان به کار برد. یک پزشک اهل «درسون» درباره یکی از بیمارانش که او را از حیث معنوی، «خارق‌العاده بلندپایه» می‌شمرد، می‌گفت که برای او یک ربّ معین همواره طعم «آبی» داشت، یعنی که این رب را به مثابه ‌ رنگ آبی احساس می‌کرد. شاید بتوان توضیحی همانند، اما در عین حال دگرگون را پذیرفت، و آن این که در نزد انسانهای بسیار تکامل یافته، راهی که به روح می‌انجامد، چنان راست است و برداشتهای روح آن چنان سریع به دست آمدنی است که تأثیر طعم فوراً به روح می‌رسد واز اینجا به دیگر اعضاء انتقال می‌یابد در این مورد، چشم یک نوع پژواک یا انعکاس است که در آلاتی از موسیقی می‌شنویم که بی‌ آن که بدانها دست سائیده شود به همراه آلت موسیقی دیگری به نوا درمی‌آیند که مستقیماً بدان دست زده می‌گردد. چنین انسانهایی که احساس توانا دارند، به ویولون‌های خوب واز کار درآمده می‌مانند  که هر تماسی با آرشه تمامی تار و پود آنها را به ارتعاش درمی‌آورد. لیکن به هنگام پذیرش این توضیح، بدیهی است که بایستی دیدن نه فقط با حس بینایی، بلکه با حواس دیگر در پیوند باشد. چنین نیز هست. برخی از رنگها می‌تواند منظره‌ای ناهمواره و گزنده داشته باشد، حال آن که برخی رنگهای دیگر را می‌شود به مثابه چیزی هموار و مخمل مانند احساس کرد، بدان‌سان که انسان دلش می‌خواهد آنها را با دست نوازش کند (مثل: لاجوردی، یشمی، قرمز روناسی). حتی سردی و گرمی طیفهای رنگ نیز برمبنای این احساس قرار دارد. پس رنگهایی هست که نرم می‌نماید (قرمز روناسی) و رنگهایی که سخت جلوه می‌کند. همچنان که رنگی را که تازه از لوله به بیرون فشرده‌ایم، می‌توان خشک انگاشت. اصطلاح «رنگ عطرآگین» رواج عام دارد. سرانجام اینکه شنیدن رنگها آنچنان دقیق است که شاید نتوانیم کسی را بیابیم که بتواند تأثیر زرد تند را بر شستی‌های بم پیانو بنوازد و یا قرمز روناسی را به عنوان صدای زیر قلمداد کند. اما این توضیح (یعنی توضیحی از راه تداعی) برای پاره‌ای موارد که برای ما اهمیتی بسزا دارد، رسانیت، هرکسی که از رنگ‌درمانی (کروموتراپی) چیزی شنیده باشد می‌داند که نور رنگی می‌تواند تأثیری خاص بر تمام بدن داشته باشد. کوششهایی گوناگون انجام گرفت که از این نیروی رنگها بهره گرفته شود ودر بیماریهای گوناگون عصبی بکار رود. نور قرمز تأثیری احیاء‌کننده و هیجان‌انگیز بر قلب می‌گذارد، حال آن که نور آبی می‌تواند به فلجی موقت بیانجامد. هنگامی که می‌توانیم شاهد چنین تأثیراتی بر حیوانات و حتی گیاهان باشیم، امری که واقعی است آنگاه توضیح از راه تداعی یکسره باطل می‌گردد. به هر حال این واقعیتها ثابت می‌کند که رنگ، نیرویی اندک شناخته اما نیرویی عظیم در خود نهفته دارد که می‌تواند بر تمامی بدن انسان، به عنوان یک ارگانیسم فیزیکی، تأثیر بگذارد. اما اگر در این مورد، تداعی بر ما نارسا می‌نماید، در تأثیر رنگ بر روان نیز می‌توانیم به این توضیح بسنده کنیم، به طور کلی رنگ وسیله‌ای است که می‌‌توان با آن بر روح، تأثیری مستقیم گذاشت. رنگ، شستی است، چشم اهرام است. روح پیانوست که تارهای بسیار دارد. هنرمند، دستی است که با این یا آن شستی، طبق مقصود، روح انسانی را به ارتعاش درمی‌آورد. هنرمند ماهر و با تجربه، از رنگ برای بوجود آوردن پندار دوری و نزدیکی و بیان یک قدرت پویا و آرایش میتکرانه سطح دو یا سه بعدی به نحوی دلپذیر و پدید آوردن واکنش‌های هیجانی نزد بیننده‌های خود استفاده می‌کند. بنا بر گفته بولوگ (Bullough) ارتباط درک ما از زیبائی با رنگ، بسیار ساده و فوری است و اگر هم هیچ شناخت تئوریک نسبت به رنگ نداشته باشیم، بطور غریزی در موقعیتی قرار داریم که رنگ براحتی در ما نفوذ می‌کند و عمق و گرما و تونالیته آن یعنی کیفیت عینی آن با بعضی از احساسات و تألمات ما آمیخته می‌گردد. اگر چه‌ موندریان (Monderian) ثابت کرده است که لذتی که از تماشای یک رنگ تنها بدست می‌آید، از طبیعت زیباشناسی ناشی می‌شود. حالا دیگر برای همه ثابت شده است که رنگ بخودی خود در هنر وسیله پرقدرتی برای بیان و نشان دادن حالتهای عمیق درونی است. وان گوگ درباره یکی از تابلوهایش به نام «قهوه‌خانه، غروب» می‌نویسد: سعی من بر این بوده است که با رنگهای قرمز و سبز دردهایی وحشتناک انسان را نشان بدهم هم‌چنین، او درباره این اثر که خودش آنرا یکی از مهمترین آثارش دانسته و درباره ‌ اصولی که در ارتباط با معنای رنگها در آن بکار گرفته شده، یادآوری می‌شود به جای آن که درست همان چیزها را که در برابر چشمانم وجود دارد، بر کاغذ منعکس کنم، از رنگ به عنوان واسطه‌یی برای بیان قوی‌‌تر استفاده کرده‌ام. و یا اینکه می‌‌گوید: در ا ین تابلو می‌خواستم نشان دهم که قهوه‌خانه محلی برای جمع‌شدن، دیوانه شدن و حتی ارتکاب جنایت است. تاریخ تحول لباس، فولکلور، حجاریهای دیواری، مذاهب، فیلم‌های سینمایی رنگی نشان می‌دهد که رنگها برای مشخص کردن شرایط و کیفیت‌های خاصی مورد استفاده قرار گرفته‌اند. غالبا هر رنگی از نظر روانی معنی خاصی را همراه دارد. رنگ همیشه معرف و وسیله‌ای برای بیان و ارتباط احساسات و عقاید بوده و هست، بطوری که می‌توان با زبان رنگها صحبت کرد. از طرف دیگر رنگ در زندگی روزمره معنی و اهمیت خاصی پیدا کرده است. اگر ما بخواهیم دیوار اطاق را رنگ کنیم، رنگی را انتخاب می‌کنیم که به نظرمان دلپذیر باشد و رنگهایی را که به نظرمان دل‌انگیز نیست مورد استفاده قرار نمی‌‌دهیم.

    در زبان روزمره نیز از اصطلاحاتی مثل: همه‌چیز را سیاه دیدن، از عصبانیت قرمز شدن و غیره زیاد استفاده می‌کنیم. این نشان می‌‌دهد که هر رنگی تحت تأثیر فرهنگ‌های مختلف و عوامل جسمی و روانی، دارای معانی خاصی است. به نظر باستید (Bastide) قسمت عمده‌ای از معانی نمادین رنگ به سنتها و محیطهای اجتماعی خاصی که در آن زندگی می‌کنیم بستگی دارد. یک رنگ در یک نظام اجتماعی مشخص، ممکن است دارای مفهومی باشد که در نظام دیگر معنی متضاد آنرا بدهد. به طور مثال: در بعضی قبایل موزامبیک، سیاه، رنگ خوشی و شادی است. رنگ قرمز تقریبا در همه‌جا، معنای قدرت را القاء می‌کند، زیرا با خون که نماد زندگی است، همرنگ است.

    اهالی بومی کالدونیای جدید، بر دسته شمشیرشان همیشه یک پر قرمز که نشانگر قدرت و مردانگی است نصب می‌کنند. اینها خدای خود را توانا و پرقدرت می‌دانند و از او نیز بسیار خوف دارند و او را «خدای سرخ» می‌نامند. در حالیکه برعکس برای بسیاری از غربیها و نیز در مذهب اهالی تبت، رنگ قرمز را نشانگر شیطان و ابلیس و رنگهای سفید و طلائی مخصوص ربانیّت الهی است. در مذهب اهالی تبت و مردم مسیحی قرمز نشان‌دهنده بدسرشتی و هیجان، رنگ زرد نشان‌دهنده ‌ شادکامی، رنگ آبی نشانگر ترس و غم و رنگ سبز نشانگر بوالهوسی است.

    در کتاب رنگ نوشته روسو (R.L.Roussedueau) یک مثال پرمعنی وجود دارد: پلی بنام فریاد از سیاه‌‌ (Black Friars) در لندن، به علت آن که تعداد خودکشی از روی آن بسیار زیاد  بود بدین نام معروف گردیده بود. رنگ این پل سیاه بود ولی از هنگامی که آن را به رنگ سبز روشن درآورده‌‌اند، تعداد خودکشی‌ها به یک سوم کاهش یافته است[3].

    رنگ در روانشناسی

    رنگها نه‌تنها در روحیه انسان تأثیر قابل ملاحظه‌ای دارند بلکه تحقیقات جدید ثابت کرده است که رنگها روی اعصاب و بدن آدمی نیز مؤثر هستند. علاقه وتوجه انسانها به رنگ از دیرباز وجود داشته، شاید رنگ میوه‌ها و گلها از عواملی بوده‌اند که بشر را به این عامل مفید زندگی جلب کرده است[4].

    در انتخاب رنگ بین افراد تفاوت قابل ملاحظه‌ای وجود دارد … احساس فیزیولوژی انسان در رابطه با رنگ آبی، «شیرینی» است. از سوی دیگر، رنگ سبز یک احساس «گسی» را در انسان پدید می‌آورد. ... شرکت هواپیمائی که مسافرانش حاضر نیستند با شرکت هواپیمائی دیگری پرواز کنند، دلیل آن شاید این باشد که هواپیماهای شرکت مزبور تاکنون سابقه سقوط نداشته‌اند، یا این که بهترین هواپیما را در اختیار دارد، یا مهمانداران زن آن بسیار مؤدب می‌باشند، ولی شاید به این خاطر نیز باشد که آنها از خدمات یک مشاور شایسته رنگ استفاده کرده‌‌اند. در هواپیماهائی که رنگ‌های بکار رفته برای تزئین داخلی کابین به طرز صحیحی انتخاب شده‌‌اند، در این صورت اضطرابات ناشی از پرواز (حتی در ترسوترین مسافران) تا حدودی کمتر شده وفشار عصبی کمتری را بر آنها وارد می‌سازد و آنان را با حالت نسبتا آرامتری به مقصدشان می‌رساند.

    درباره یک نقاشی یا یک عکس رنگی باید گفت که اهمیت روانی رنگ معمولا کمتر آشکار است زیرا عوامل بیشمار دیگری نظیر موضوع، تعادل شکل یا فرم، تعادل میان رنگها، میزان تحصیل و تخصص تماشاگر و درک زیباشناسی او دست‌اندرکارند. وقتی که تأکید بیشتر بر یک یا دو رنگ باشد، گاهی اوقات خصایص شخص نقاش تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. برای مثال، باید از وسواس گوگن (Paul Gaugin) به رنگ زرد در آثار اواخر عمر او، نام برد. ولی به طور کلی وقتی رنگهای متعدد برای خلق یک اثر بکار رفته‌اند، در این صورت فقط داوری زیباشناسی است که تمام اثر را ارزیابی کرده و تعیین می‌کند که آیا ما آن اثر را دوست داریم یا نه، بجای این که واکنش روانی ما نسبت به رنگ‌های خاصی را بسنجد[5]

    منشاء اهمیت رنگ

    رنگ آبی متمایل به تیره آرامش و عدم فعالیت است، در حالی که رنگ زرد روشن رنگ امید و فعالیت است. چون این رنگها نشانگر محیطهای شب و روز هستند، از این روعواملی بشمار می‌آیند که انسان را در کنترل خود دارند. بجای این که عناصری باشند که در کنترل بشر قرار گیرند. به این جهت است که آنها را رنگ‌های غیرمستقل (Heteronmous) توصیف می‌کنند، یعنی رنگ‌هائی که مستقلا در طبیعت تنظیم می‌شوند.

    شب (رنگ آبی متمایل به تیره) بشر را ناگزیر کرد که از کار دست کشیده و استراحت نماید ولی روز (رنگ زرد روشن) به فعالیت میدان عمل داد، بی‌آن که انجام فعالیت را الزامی سازد[6].

    فیزیولوژی رنگ

    آزمایش‌هائی که در آن افراد را وادار به تفکر درباره جنبه روانی رنگ قرمز سیر در زمانهائی با طول مدت متفاوت کرده‌‌اند، نشان داده است که این رنگ سیستم عصبی را تحریک می‌کند، یعنی فشار خون را بالا می‌برد و تنفس و ضربان قلب را سریعتر می‌کند، لذا رنگ قرمز از لحاظ تأثیری که بر سیستم عصبی و خصوصاً شاخه سمپاتیک سیستم خودکار عصبی دارد، یک عامل محرک بشمار می‌آید. از سوی دیگر، آزمایش‌های مشابهی که در مورد رنگ آبی سیر صورت گرفته است، نتایج معکوسی را به دست داده است، یعنی فشارخون پائین آمده و از سرعت تنفس و ضربان قلب کاسته شده است. رنگ آبی مایل به تیره (سرمه‌ای) تأثیری آرام‌بخش دارد و اصولا در شاخه پاراسمپاتیک سیستم عصبی خودکار عمل می‌کند[7].

    معنای هشت رنگ

    به طور خلاصه ما در بررسی روانشناسی در رنگها هشت رنگ داریم که به صورت زیر می‌باشد:

    خاکستری: گوشه‌گیری، عدم فعالیت و بی‌تفاوتی

    آبی: نیاز به آرامش کامل و خشنودی خاطر و علاقه زیاد به دوستان و نزدیکان

    سبز: پشت کار و استقامت، قدرت اراده، غرور و بلندپروازی

    قرمز: داشتن آرزوهای بسیار، شور و شوق زندگی، تهور و قدرت اراده

    زرد: پیشرفت بلامانع، امید به حل مشکلات زندگی

    بنفش: روحیه شاعرانه و رمانتیک، دوستدار هنر و زیبائی، متکی بودن بر دیگران

    قهوه‌ای: نیاز شدید به آسایش جسمی و روحی، فعّال، علاقه بسیار زیاد به خانواده

    سیاه: بی‌علاقگی به زندگی، نفی هر چیز، بدبینی، ناباوری و لجاجت.[8]

    هریک از هشت رنگ بالا با دقت انتخاب شده‌اند زیرا از معنای خاص روحی و جسمی برخوردار می‌باشند، که اصطلاحا «ساختار» رنگ نامیده می‌شود. این معنی یک اهمیت عمودی داشته و در سراسر جهان برای پیرو جوان، مرد وزن، تحصیل‌ کرده و فاقد تحصیلات، متمدن و غیرمتمدن یکسان است. در واقع تنها محدودیتی که می‌توان برای کاربرد عمومی آزمایش قایل شد، عبارت است از ضرورت تماس با شخص تحت آزمایش. چنانکه این شخص قادر به درک آنچه از او خواسته می‌شود باشد و ردیف‌‌های رنگ را ببیند (صرف نظر از این که کور رنگ باشد یا نباشد) و رنگ ترجیحی خود را بیان کند، در این صورت انجام آزمایش مزبور در مورد او عملی است.

    بسیاری از افراد تمایل به مخالفت شدید با «آزمایش‌های روانی» و خصوصا آزمایشاتی دارند که مستلزم پاسخ دادن به پرسش‌های متعدد وقت‌گیر یا تنظیم‌‌کردن تعداد زیادی کارت است. از لحاظ تجربه دست‌اندرکاران آزمایش لوشتر (آزمایش هشت رنگ مربوط به لوشتر می‌باشد)، این مخالفت شدید به ندرت در مورد آزمایش مزبور مشاهده شده است زیرا انجام این آزمایش از جاذبه و گیرائی برخوردار بوده، وقت کمی را می‌گیرد، به هر تقدیر، کسانی که تحت این آزمایش قرار می‌گیرند با انتخاب رنگ‌ها «چیزی را از دست نمی‌دهند!» البته امکان زیادی وجود دارد که عدم تمایل آنها ناشی از افشاگری واقعی این آزمایش باشد. در این جا، معنا و اهمیت هر هشت رنگ بیان شده است تا استفاده‌کننده از آن بتواند تفسیرهای ارائه شده را کاملا درک کند[9].

    1- رنگ خاکستری

    ... خاکستری فاقد حیطه و قلمرو بوده و فقط یک مرز است؛ مرزی مانند «سرزمین هیچ‌کس»، در حکم این منطقه غیرنظامی تجزیه شده میان مناطق متضاد دو طرف. خاکستری همچون دیوار برلن و پرده آهنین است که در هر سوی آن یک برداشت و دیدگاه متفاوت وجود دارد[10].

    2- رنگ آبی

    رنگ آبی تیره (سرمه‌ای) نشان‌دهنده آرامش کامل است. اندیشیدن درباره این رنگ، از یک تأثیر آرام‌بخش در سیستم اعصاب مرکزی برخوردار است. فشار خون، نبض و تنفس کاهش می‌یابد، در حالی که مکانیسم‌های خود محافظ برای تجدید نیروی موجود زنده فعالیت نمی‌نمایند. بدن انسان خود را با آرامش و تجدید قوا تطبیق می‌دهد، به طوری که در هنگام بیماری و خستگی نیاز به این رنگ بیشتر می‌شود. از نظر روانشناسی، گرایش به حساس بودن و سهولت دل‌‌آزرده شدن نیز افزایش می‌یابد.

    آبی تیره، نظیر چهار رنگ اصلی دیگر، نشانه کروماتیک (رنگی) از یک نیاز بیولوژیکی است. از نظر روانشناسی، به معنای آرامش است و از دیدگاه فیزیولوژیکی معنای خشنودی را می‌دهد، یعنی خشنودی از وضعیت آرامش همراه با لذت بردن از آن. هرکس که در یک وضعیت متوازن، هماهنگ و عاری از اضطراب قرار دارد، احساس ثبات و یکپارچگی و امنیت می‌کند. لذا رنگ آبی نشان‌دهنده حدودی است که یک شخص در اطراف خود بوجود می‌آورد و نیز نشانگر یکپارچگی واحساس تعلق است. بنابر گفته این افراد «آبی به معنای وفاداری است» ولی وقتی پای دوستان آنان به میان می‌آید، همان اشخاص بسیار آسیب‌پذیر می‌شوند و لذا رنگ آبی بیانگر عمق احساس آنان است. آبی به عنوان یک حساسیت تسکین‌یافته، شرط قبلی همدلی در تجربه زیباشناسی و آگاهی اندیشمندانه است.

    ... رنگ آبی از نظر سمبلیک (نمادی و مظهری) شبیه به آب آرام، خلق و خوی آرام، طبیعت زنانه و روشنی و درخشش یک کتاب خطی است. ادراک حسی آن طعم شیرین دارد، محتوای عاطفی آن ملایمت بوده و اندام آن پوست است. از این رو، بیماریهای اگزما و آکنه را می‌توان مرتبط با روابط مختل شده‌ای دانست که مربوط به طبیعت ملایم، عشق با محبت بسیار زیاد (نظیر علاقه به خانواده و عشق دوره جوانی و ازدواج) بوده و یا باید مربوط به آن باشد.

  • فهرست و منابع پایان نامه رنگ در نشانه (پیکتوگرام)

    فهرست:

    پیشگفتار

    چکیده

    مقدمه

    فصل اول: مفهوم کلی رنگ

    رنگ............................................................................................................................ 2

    اثر رنگ....................................................................................................................... 7

    رنگ در روانشناسی.................................................................................................. 13

    منشاء اهمیت رنگ.................................................................................................. 15

    فیزیولوژی رنگ....................................................................................................... 15

    معنای هشت رنگ.................................................................................................... 16

    1- رنگ خاکستری............................................................................................. 18

    2- رنگ آبی........................................................................................................ 18

    3- رنگ سبز....................................................................................................... 20

    4- رنگ قرمز...................................................................................................... 21

    5- رنگ زرد........................................................................................................ 22

    6- رنگ بنفش.................................................................................................... 24

    7- رنگ قهوه‌ای.................................................................................................. 25

    8- رنگ سیاه........................................................................................................... 26

    نقش رنگ در فرهنگ و ملل.................................................................................... 26

    رنگ در تبلیغات...................................................................................................... 30

    1- جلب توجه..................................................................................................... 31

    2- حفظ توجه..................................................................................................... 33

    3- تبادل اطلاعات.............................................................................................. 34

    رنگ در هنر............................................................................................................. 35

    رنگ در ادبیات......................................................................................................... 36

    رنگ در سینما......................................................................................................... 38

    رنگ در هنرهای تجسمی........................................................................................ 38

    قرمز..................................................................................................................... 39

    زرد....................................................................................................................... 40

    سبز...................................................................................................................... 40

    آبی...................................................................................................................... 40

    سفید................................................................................................................... 40

    سیاه..................................................................................................................... 40

    مربع..................................................................................................................... 41

    مثلث................................................................................................................... 41

    دایره.................................................................................................................... 42

    فصل دوّم: رنگ در هنرهای تجسمی

    رنگ در نقاشی......................................................................................................... 44

    رنگ در گرافیک...................................................................................................... 47

    رنگ در کامپیوتر..................................................................................................... 48

    رنگ در عکاسی....................................................................................................... 52

    رنگ در معماری...................................................................................................... 53

    نقش رنگ در فضای شهر........................................................................................ 55

    فصل سوم: رنگ با گرایش کاربردی در هنر گرافیک

    رنگ در طراحی پوستر............................................................................................. 60

    رنگ در طراحی جلد................................................................................................ 61

    رنگ در تصویرسازی................................................................................................ 62

    رنگ در بسته‌بندی.................................................................................................. 64

    رنگ در صفحه آرائی................................................................................................ 67

    ایجاد حرکت............................................................................................................ 68

    رنگ تیترها.............................................................................................................. 68

    رنگ گذاری متن...................................................................................................... 68

    رنگ‌گذاری متن....................................................................................................... 69

    رنگ در تصاویر........................................................................................................ 70

    رنگ در روزنامه....................................................................................................... 71

    رنگ در نشانه.......................................................................................................... 72

    فصل چهارم : رنگ در نشانه (پیکتوگرام)

    تاریخچه نشانه (نشانه تصویری «پیکتوگرام»)........................................................ 76

    پیکتوگرام چیست؟.................................................................................................. 82

    انوع پیکتوگرام......................................................................................................... 85

    رنگ در پیکتوگرام................................................................................................... 91

    ضرورت رنگ در پیکتوگرام...................................................................................... 95

    ارتباط رنگ با محیط............................................................................................... 96

    نوع رنگ گذاری.................................................................................................... 100

    بحث تأثیر‌گذاری هر رنگ..................................................................................... 101

    نتیجه‌گیری:.......................................................................................................... 107

    فهرست منابع........................................................................................................ 111

    فهرست منابع تصویری.......................................................................................... 114

     

     

    منبع:

    سیواریز، شیوا، اثر روانی رنگ و کاربرد آن در تبلیغات، دانشگاه شاهد، دی 1381.

    موسوی، اقدس، کاربرد رنگ در آثار گرافیکی، دانشگاه هنر، 69-1368.

    شریعتی،‌ محسن، بسته‌بندی و بررسی عوامل فنی آن، دانشگاه شاهد، دی 1381.

    آیت‌اللهی، حبیب ا…، مبانی رنگ و کاربرد آن، تهران، سمت، پائیز 1381 (چاپ اول).

     

    محبی، علی اصغر، پیام رنگ در نشانه، دانشگاه هنر،

    72-1371.

     

    مانته، هارالد، رنگ در عکاسی، تهران، سروش، 1369

    (چاپ اول).

    شی جی وا، هیداکی، دهدشتی، فریال، همنشینی رنگ‌ها و راهنمای خلاقیت در ترکیب رنگها، تهران، کارنگ، شهریور 1377 (چاپ اول).

    حسن زاده، سید احمدرضا، پیکتوگرام‌ها در گرافیک شهری، دانشگاه تهران، خرداد 1370.

    لوشتر، ماکس، ابی‌زاده، ویدا، روانشناسی رنگها، درسا، 1375 (چاپ دهم).

    افشار مهاجر، کامران، زبانشناسی رنگها در بسته‌بندی، مجله صنعت چاپ، درسا، 1375 (چاپ دهم)

    افشار مهاجر، کامران، زبانشناسی رنگها در بسته‌بندی، مجله صنعت چاپ، بهمن 1371، شماره 121.

    پژوهی پاد، مجید، کاربرد رنگ در ارتباطات، دانشگاه هنر،‌68-1367.

    کدکنی، شفیعی، صور خیال در شعر فارسی، آگاه، 1378 (چاپ هفتم).

    آدرنگی، شهرام،‌بررسی فنی و تاریخ پیدایش رنگ در سینما، دانشگاه هنر، 1369.

    اتین، جوهانز، حلیمی، محمد حسین، کتاب رنگ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت و ارشاد اسلامی، 1367 (چاپ دوم).

    کراک، جیمز، سی قرن طراحی گرافیک با نگاهی به تاریخ چاپ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بهار 1382 (چاپ اول).

    طباطبائی، غلامرضا، فصلی در نور و رنگ (شناخت و کاربرد فیلترها)، اداره کل تحقیقات و روابط سینمائی وزارت ارشاد اسلامی، 1363 (چاپ اول).

    وطن‌پرست، غزاله، معماری (رنگارگری دوره دوم تبریز)، دانشگاه شاهد، بهار 1382.

    همدم مقدم، ساناز، نقش رنگ در فضای شهر، مجله هنرهای تجسمی، دی و بهمن 1381، شماره 19.

    یعقوب‌زاده، مهدی، ساختار گرافیکی صفحات وب، دانشگاه شاهد، دی 1381.

    امی، امیر علی، طراحی صفحات وب،‌  مؤسسه فرهنگی دیباگران تهران، 1380.

    سلیمانی، حسین، بررسی رنگ در بسته‌بندی محصولات غذایی، دانشگاه شاهد، شهریور 1381.

    اسماعیلی سهی، مرتضی، ویژگیهای فنی کمیک استریپ، پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان، شماره 4.

    پرمان، مهناز، علائم ارتباط بصری در مکانهای عمومی، دانشگاه تربیت مدرس، 1374.

    ممیز، مرتضی، نشانه‌ها، چهاررنگ، 1362.

    قبادی، مهدی، بررسی نشانه های فرهنگی و اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی، دانشگاه هنر، 1375.

    کووایاما، یاسابورو، اثباتی، محمد حسن، علائم فرهنگی و تجاری، اسلیمی 1380 (چاپ اول).

    مظاهری، شادی، نشانه‌های تصویری (راهنمای باغ‌وحش)، دانشگاه هنر، 75-1374.

    فرخی، زهرا، بررسی نشانه‌های معاصر ایران، دانشگاه شاهد، دی 1381.

    نورونی، ستاره، رنگ در ارتباط تصویری، دانشگاه هنر، 76-1375.

    زمردی فرد، سودابه، نشانه و بررسی کاربرد آن در تبلیغات، دانشگاه شاهد، دی 1381.

    شکرخواه، یونس، ارتباطات در تبلیغات بازرگانی، مجله صنعت چاپ، بهمن 1371، شماره 121.

پروپوزال در مورد پایان نامه رنگ در نشانه (پیکتوگرام), گزارش سمینار در مورد پایان نامه رنگ در نشانه (پیکتوگرام), تز دکترا در مورد پایان نامه رنگ در نشانه (پیکتوگرام), رساله در مورد پایان نامه رنگ در نشانه (پیکتوگرام), پایان نامه در مورد پایان نامه رنگ در نشانه (پیکتوگرام), تحقیق در مورد پایان نامه رنگ در نشانه (پیکتوگرام), مقاله در مورد پایان نامه رنگ در نشانه (پیکتوگرام), پروژه دانشجویی در مورد پایان نامه رنگ در نشانه (پیکتوگرام), تحقیق دانشجویی در مورد پایان نامه رنگ در نشانه (پیکتوگرام), مقاله دانشجویی در مورد پایان نامه رنگ در نشانه (پیکتوگرام), پروژه دانشجویی درباره پایان نامه رنگ در نشانه (پیکتوگرام)
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت