چکیده:
در وجود هر انسانی مقداری نیروی حیاتی، انرژی، امکانات و استعدادهای خاص نهفته است که اگر شرایط و فرصت مناسب برای او فراهم گردد. این نیروها و استعدادها، آشکارا و به طور رشد می کنند.
هدف از پژوهش حاضر عبارت است از اینکه خصوصیات یک فرمانده چیست و چرا دانشجویان به این تخصص علاقه خاصی نشان نمی دهند.
فرماندهی که یک امر بسیار خطیر در سازمانهای نظامی می باشد اهمیت وافری دارد. از خصوصیات یک فرمانده می توان به شجاعت، صلاحیت، خستگی ناپذیری و آموزش صحیح زیردست اشاره کرد.
همچنین هدایت و کنترل و توانایی نظامی نیز از مشخصات بارز این تخصص می باشد. فرمانده باید بتواند متضادترین خصایص یعنی عزم و احتیاط و دلیری و شجاعت را در وجود خود یکجا جمع نمائید.
همچنین یک فرمانده باید اوامر و دستورات رسیده از رده های بالا را بدون اکراه اجرا نمائید. هنگامیکه که یک فرمانده از لحاظ روحی ضعیف و ناتوان بوده و از قدرت و صلابتی که شایسته مفهوم این کلمه است بی بهره باشد، وقتیکه دستورات او صراحت و قاطعیت نداشته باشد، یگان از مسیر اصلی خود منحرف و گمراه می شود.
فصل اول
کلیات
مقدمه:
در میان دانشهای مختلف بشری شاید دانش مدیریت را بتوان جزء با همیت ترین و پیچیدهترین و مشکل ترین دانش زمان حاضر به شمار آورد. هر چند دانش مدیریت یکی از جوانترین رشته های دانش قرن ما می باشد، ولی از آنجا که این دانش از جهتی با اداره سازمان، شکل سازمان و فعالیتها و ترکیب سازمان و از طرف دیگر با عوامل بوجود آورنده سازمان یعنی افراد انسانی سر و کار دارد و این هر دو به اندازه طول تاریخ قدمت دارند.
امروزه دانشمندان مدیریت، روانشناسان و جامعه شناسان هر یک به نوعی دانش مدیریت را تبیین و توجیه می کنند و در این میان نقش مدیران که خود هم عامل انسانی هستند و هم اعمال کننده دانش مدیریت بس سنگین و دشوار است.
در وجود هر انسانی مقداری نیروی حیاتی، انرژی، امکانات و استعدادهای خاص نهفته است که اگر شرایط و فرصت مناسب برای او فراهم گردد. این نیروها و استعدادها، آشکارا و به طور طبیعی رشد می کنند.
در یگانهای نظامی این شرایط توسط فرماندهان فراهم می شود و موجب رشد این استعدادها می گردد. اما فرماندهی علاوه بر اینکه یک اختیار قانونی جهت اداره یگان است مانند رهبری، هنری است آموختنی و از دیدگاه علمی امری است اکتسابی یا وراثتی که از طریق آموختن و تجربه در انسان توسعه می یابد.
در همین راستا باید گفت که فرماندهی بر یگانهای نظامی یک نوع مدیریت است و چنانچه به خوبی استفاده شود می توان اهداف یک سازمان نظامی را به خوبی پرورش داد و از آن نتیجه مطلوب و دلخواه را گرفت. بنابراین باید به فرماندهی که یک امر بسیار خطیر در سازمانهای نظامی می باشد اهمیت وافری داده شود.
اهمیت موضوع:
در مورد اهمیت این موضوع باید گفت که آنچه که مشخص است نیروی هوائی طی اهدافی تشکیل شده که از جمله آن می توان پشتیبانی از یگانهای دیگر نظامی و حریم هوائی یک کشور اشاره کرد که در اجرای این امر نیازمند به داشتن تجهیزات کافی و نیروی متخصص انسانی جهت استفاده مفید و بهینه از این تجهیزات در راستای اهداف مشخص شده است.
برای تربیت این نیروی متخصص انسانی باید تدابیر مدیریتی خاص اندیشید که از جمله آن به فرمانده مستقیم یگان نظامی مربوط می باشد که چگونه این افراد را تربیت داده و نسبت به وظیفه آنها ایشان را متعهد بار آورند.
بیان مسئله:
تخصص پیاده و یافرماندهی ، یکی از تخصصهای حساسی هست که در نیروهای مسلح و نیروی هوائی وجود دارد. این حساسیت در دانشگاه بیشتر می باشد. زیرا دانشگاه مهد پرورش و تربیت متخصصان و افسران آینده نیروی هوائی می باشد. بنابراین یک فرمانده باید با فرماندهی صحیح و منطقی افراد تحت امر خود را هدایت کند. زیرا پرسنل تحت امر، او را به عنوان الگو و سرمشق خود قرار می دهند و سعی می کنند از اعمال خوب فرماندهی پیروی کنند.
هر فرمانده دارای صفات بارز و نمونه ای است که با عمل نشان داده می شود. این قبیل اعمال می تواند در انتقال صفات عالیه فرماندهی برای دیگران مؤثر قرار گیرد.
از اینرو می توان گفت که نحوه عملکرد فرماندهان در محیط دانشگاه می تواند در نگرش دانشجویانی که می خواهند به این تخصص گرایش پیدا کنند تأثیرگذار باشد.
با توجه به توضیحات فوق پژوهشگر در این تحقیق سعی دارد تأثیر مسائل و مشکلات این تخصص و جذابیت و مسائل اقتصادی و همچنین چگونگی نگرش مسئولین به این تخصص در انتخاب آن توسط دانشجویان مدیریت دولتی مورد بررسی قرار دهد.
اهداف پژوهش:
1- بررسی عوامل مؤثر در عدم انتخاب تخصص فرماندهی توسط دانشجویان مدیریت دولتی.
2- بررسی جو حاکم بین فرمانده و دانشجو و تأثیر آن در انتخاب این تخصص توسط دانشجویان.
3- بررسی مخاطرات این تخصص و تأثیر آن در انتخاب توسط دانشجویان مدیریت دولتی.
4- بررسی عوامل انگیزشی و تأثیر آن در انتخاب این تخصص توسط دانشجویان.
5- بررسی عملکرد مسئولین ذیربط و تأثیر آن در انتخاب این تخصص توسط دانشجویان.
فرضیه های پژوهش:
1- بین وجود الگوهای مناسب ، جو حاکم بین فرمانده و دانشجو و انتخاب این تخصص توسط دانشجویان مدیریت دولتی رابطه وجود دارد.
2- بین سختی کار، مسئولیت سنگین و انتخاب این تخصص توسط دانشجویان مدیریت دولتی رابطه وجود دارد.
3- بین وجود سیستم اشتباه و غلط در رابطه به تقسیم دانشجویان، کم توجهی فرماندهان ارشد نسبت به این تخصص و انتخاب این تخصص توسط دانشجویان مدیریت دولتی رابطه وجود دارد.
4- بین سلیقه ای بودن کارفرمایان در دانشگاه و همچنین قاطعیت ، جذابیت و انتخاب این تخصص توسط دانشجویان مدیریت دولتی رابطه وجود دارد.
تعریف واژه ها:
1- الگو:
مجموعه ای از واکنش های آشکار است ومثل اینکه میان آنها یک نوع وحدت درونی است.
2- انگیزش :
ایجاد یا وجود چنان حالت کشش و رخبت و تمایلی در فرد است که او را در انجام عملی در جهت خاصی وا دارد.
3- فعالیت:
عبارتست از به مصرف رساندن انرژی و همیشه دارای یک نتیجه است.
4- رفتار:
هر عملی که موجود زنده انجام می دهد و متضمن کارهای بدنی آشکار و پنهان و کارهای فیزیولوژیک عاطفی و فعالیت عقلی می باشد.
5- روحیه:
عکس العمل عاطفی و ذهن که شخص در باب کار و حرفه اش دارد و یا کیفیتی نامحسوس است که به رای العین مشاهده نمی شود.
6- مدیریت:
فعالیت و عملی است که در یک موقعیت سازمان یافته برای هماهنگی و هدایت امور در جهت هدفهای معین صورت می گیرد.
7- رفتار سازمانی:
نظام فکری دانشگاهی که هدفش درک و توصیف رفتار انسان در محیط سازمانی باشد.
8- تربیت:
جریان هدفدار و آگاهانه ای است برای شکوفا کردن و به فعالیت درآوردن استعدادهای درونی است و بروز آن فطرتی که بشر بر آن اساس آفریده شده است.
فصل دوم:
ادبیات تحقیق
مقدمه:
موضوع مدیریت و بخصوص بحث هدایت و رهبری، موضوعی است که همراه با زندگی اجتماعی انسان و حتی قبل از آن مطرح بوده است و نقشی که رهبران و مدیران در تغییر و تحولات تاریخی، پیروزیها و شکستها، هدایت ها و گمراهی ها، سازندگیها و ویرانگری ها و بالاخره رشد و تکامل جامعه انسانی داشته اند، همواره نقش بسیار مهم و اساسی بوده است به طوری که برخی آنرا تنها عامل تعیین کننده در همه این تغییر و تحولات می دانند و برخی دیگر آنرا کلید پیشرفت جوامع و سازمانها در قرن اخیر معرفی مینمایند.
تا اواخر قرن نوزدهم میلادی، دانش مدیریت نیز مانند بسیاری از علوم دیگر در قلمرو فلسفه قرار داشت پس از انقلاب صنعتی در غرب و از اواخر قرن نوزدهم دانش مدیریت نیز همچون علوم پزشکی ، مهندسی و فلسفه و غیره جای خود را در دانشگاههای معتبر باز کرده و به تدریج در ردیف سایر علوم دانشگاهی قرار گرفت.
رهبری و مدیریت میتواند از محدوده یک انسان شروع شود و تا تمامی جهان گسترش یابد بین این دو سطح نیز سطوح مختلفی می تواند مطرح شود و تقسیم بندیهای متنوعی صورت پذیرد که افراد، گروهها و سازمانها، کشورها و جهان ، چهار سطح از این تقسیم بندی است.
مدیریت و رهبری سازمانهای پیچیده و بوروکراتیک دنیای امروز که برخی آنرا جهان سازمانی و عهد مدیریت نامیده اند، فراگیری دانش مدیریت را بیش از هر زمان دیگر طلب میکند. به دنبال تغییر و تحولات و پیچیدگیها و تکامل روز افزون، مسئولیت مدیران سنگین تر، کارشان تخصصی تر و نقش آنان در هماهنگی و اداره سازمانها حساس تر می شود به طوری که امروز کمبود مدیران متعهدی که بتوانند سازمانها و مؤسسات ما را چه دولتی چه غیر دولتی اداره کنند یکی از تنگناها و مشکلات اساسی اجتماع پس از پیروزی انقلاب است.
عنوان مدیریت و فرماندهی از یکدیگر تفکیک شدنی نیست. فرماندهی با رعایت اصول مدیرتی کامل می گردد در حقیقت با دانستن فنون این دو علم کیاست را با سیاست خدمتی میتوان توأم کرد.
فرماندهی و اصول رهبری نظامی:
در عمل نمی توانیم از یک فرمانده انتظار داشته باشیم که برای همیشه شکست ناپذیر باشد. از زمان بسیار قدیم تا کنون تعداد اینگونه سرداران بسیار کم بوده. آنچه که ما میخواهیم سرداری است که ضمن دلیر بودن، مطلع، باهوش و با فراست باشد که بتواند معمولاً در جنگها پیروزی را به خود اختصاص میدهند. به عبارت دیگر فرماندهی که بتواند متضادترین خصایص یعنی عزم و احتیاط و دلیری و رشادت را در وجود خود یکجا جمع کند. او همانند ساده ترین سربازان زیردست خود غذا میخورد و یا لباس میپوشد و در سخت ترین و دشوارترین مرارتهای زندگی نظامی با سربازان خود شریک و دمساز می باشد. اگر فرمانده بیش از اندازه نسبت به سربازان باگذشت خطاپوش و پوزش پذیر باشد ولی در موقع لزوم نتواند آنها را بکار بگیرد و یا اگر آنها را خیلی دوست داشته باشد اما عرضه تحمیل اراده و قدرت قبولاندن اجرای به موقع دستورات خود را نداشته باشد و رویهم رفته نتواند آنها را در مشت خود گرفته و به اصطلاح قبضه کند.
چنین فرماندهی از فن رهبری بهره نداشته و نخواهد توانست مأموریتهای واگذاری را با موفقیت اجرا کند. همچنین از اصول دیگر فرماندهی آن است که فرمانده باید آرام، متین، نفوذناپذیر و در هر حالت بر اعصاب و کردار خود مسلط باشد.
از دیگر صفات بارز یک فرمانده این است که اوامر و دستورات رسیده از رده های بالاتر را بدون ترشروئی و اکراه اجرا نماید. هنگامیکه فرمانده از لحاظ روحی ضعیف و ناتوان بوده و از قدرت و صلابتی که شایسته مفهوم این کلمه است بی بهره باشد وقتیکه دستورات او صراحت و قاطعیت نداشته باشد و برای هدایت و رهبری افسران وافراد قواعد و معیارهای مشخصی وجود نداشته و سازمانها فاقد نظم و ترتیب بوده و دارای وضع ثابت و استواری نیستند در این صورت یگان از مسیر اصلی خود منحرف و گمراه میشود. از دیگر اصول رهبری نظامی این است که یک فرمانده برای حسن انجام وظیفه و مأموریت خود باید تعادل و توازنی را بین اغماض و چشم پوشی و شدت و خشونت برقرار نمائید. پاداشها و تشویقات روز به روز نشان دهنده آن است که برای فرمانده تدبیر و راه چاره دیگری باقی نمانده و همچنین تنبیهات مکرر و بیجا نیز مبین آن است که او به منتهای درماندگی رسیده است.
یک فرمانده موفق اطرافیان و مجریان دستور خود را از میان کسانی انتخاب می کند که قادر باشند از کوچکترین موفقیت مساعدی که بدست می آورند حداکثر استفاده را به عمل آورند. یعنی مردانی که شایستگی بهره برداری از هر نوع موفقیتی را در کسب پیروزی داشته باشند و لازمه این امر وجود یک سیستم گزینش بی غرضانه است که بر مبنای قوم و خویش بازی و آئین دوست یا بی استوار نباشد. یک فرمانده خوب برای تأمین آزادی عمل بیش از هر چیز دیگر ارزش قائل است و از اوضاع راکد و بی تحرک و یا به عبارت دیگر از درجازدن نفرت دارد.
خصائل بارز یک فرمانده موفق به شرح زیر می باشد:
1- شجاعت 2- خستگی ناپذیری 3- هدایت و کنترل درست 4- توانایی نظامی 5- صلاحیت و شایستگی 6- آموزش صحیح زیردست
اکنون به بررسی هر کدام از این موارد میپردازیم.
شجاعت:
یک فرمانده، در حکم ورای اداری، هیچ گاه نباید از افراد زیردست خود بترسد یا با آنها ارتباطی نزدیک برقرار کند. او باید افراد خود را متقاعد کند که در هنگام شکست از عواقب ناکامی و شکست خود درس گرفته، همانطور که پاداشها و جوایزی را در قبال موفقیتشان به دست می آورند. در مواقعی که مافوق با اشتیاق و حوادث نظامی دچار ضعف و خستگی می شوند، نوبت به تعویض و جایگزین کردن آنها می رسد. افراد جوان تر باید نشان دهندکه در بدست آوردن آنچه نیروهای قبلی از آن برخوردار بوده اند . آگاه و هوشیار هستند و از رویارویی با هر نوع خطر احتمالی هیچ واهمه و ترسی ندارند. چنین حوادث و اشتیاقی ارتش را به سمت آنها سوق خواهد داد.